من کاری به نوع نگاه کسانی که سر به تن این نظام نمی خواهند ندارم. دأب من در نسبت با جمهوری اسلامی ایران دعوت به آرامش و فهم و ادب و تغییر است. فعلاً کاری هم به این ندارم که در عبور توفنده ی چیزی به اسم انقلاب اسلامی، چه آدمهایی از هستی ساقط شده اند و چه دودمانهایی به باد رفته و چه عمرهایی در گوشه های زندان تباه شده است و چه سرمایه هایی به غارت رفته و چه نتایج خوفناکی بر سر این کشور آوار شده است. بل به این کار دارم که ما چگونه از هزارتوی مخمصه هایی که ما را احاطه کرده اند بگذریم و به سلامت بر سر فردایی که شایسته ی مردم ایران است فرود آییم. گرچه اغلب نوشته های من رو به جناب خامنه ای است، با اینهمه اما کاری به این نیز ندارم که ایشان نوشته های مرا می خواند یا نمی خواند. تنها تقاضای این روزهای من از جناب خامنه ای این است که یک بار در زندگی سیاسی شان راست بگویند.
و اگر – بنا به دلایلی که خود و اطرافیانشان می دانند – فرمایش فرموده اند: “من یک رأی بیشتر ندارم”، اکنون بر سر این سخن خود مستقیم بایستند. یعنی همین یک سخن را که صورت ظاهرش درست و باطنش آکنده از هزار نقشه و هزار حادثه و هزار برنامه ی پنهان است، برای ما بیارایند و غبار ناراستی و خیالات مسجّل را از آن بزدایند. خلاصه بگویم: همین یکبار را به همان یک رأی – در ظاهر و باطن – بسنده کنند. بنظر شما انتظار و تقاضای فراوانی است این؟
محمد نوری زاد
ششم اردیبهشت سال نود و دو
|
واااااااااااااااااااااااااااااااااقعامتاسفم………………………………………………………………انشاالله خدابه همه بصیرت بده……….
انشاالله خداهمرو هدایت کنه…………..واااااااااااااااااااااااااالا……………………….
هرگزبه غیرجانان ماجان نمی فروشیم جان میدهیم اما جانان نمی فروشیم دشمن اگر ببخشدکاخ سفیدخودرا یک تارموی رهبر بران نمی فروشیم مرگ برضدولایت فقیه
هر چی میگفتند من باورم نمیشد نوری زاد پروانه ها مینویسند اونی شده باشه که همه میگن تا اینکه اومدم توی وب سایتتون …
خدا عاقبت ما رو ختم به خیر کنه که به عاقبت افرادی مثل این نوری زاد (…) گرفتار نشیم
الهی آمین
جناب نوریزاد عزیز، سلام
به نظر می رسد تا زمانی که بخش هایی از جامعه ایران که گفته می شود حدودا پانزده تا بیست درصد ایرانیان را شامل می شوند، همچون دوست محترم مان، عبدالله، به اشتباه فکر می کنند که در حوزه سیاست نیز باید مانند مسائل مربوط به احکام فرعیه دینی تقلید نمایند، نیاز به گسترش دانش و اگاهی بخشی به افکار عمومی همچنان در زمره مهمترین و اصلی ترین اولویت های جامعه ماست. پاسخ زیبا ، مستدل ، منطقی و صد البته واقع بینانه شما به عبدالله، به گمانم برای ایشان و سایر عبادالله مانند وی می تواند بسیار روشنگر باشد.
سلام جناب نوری زاد
شاید به یاد داشته باشید که حضرت آیت ا.. مهدوی کنی در در سال 1376 دقیقا سه روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری دوره هفتم یعنی سه شنبه سی ام اردیبهشت 76 اظهار داشتند که ” حدس می زنم نظر مقام معظم رهبری، آقای ناطق نوری باشد”. این نقل به مضمون نیست و در واقع عین فرمایش ایشان بود که روز بعد تیتر یک اغلب روزنامه های جناح راست از جمله روزنامه ابرار بود.
اکنون سوال این است که اگر چه رهبر فرزانه انقلاب فرموده اند که همانند “آحاد ملت” تنها یک رای دارند، آیا احتمال می دهید در روزهای منتهی به انتخابات، حضرت آیت الله کنی و یا برخی دیگر از بزرگانی که احیانا می توانند حدس بزنند مقام رهبری به کدامیک از نامزدها نظر دارند، اقدام به گمانه زنی نمایند؟
پرسش من جدی است و حقیقتا دوست دارم گمانه زنی شما را در باب گمانه زنی بزرگان نظام در مورد رای مقام معظم رهبری بدانم؛ چون من از زمان رحلت امام عظیم الشان از ایشان تقلید می کنم و نمی خواهم به کسی رای دهم که احیانا بر خلاف نظر معظم له باشد. پیشاپیش از پاسخ تان سپاسگزارم.
————————–
سلام عبدالله گرامی
روحانیت حکومتی ما نامساعدترین شکل روحانیتی است که از نخستین روزهای برآمدن روحانیان شیعه تا کنون به فریب وخلاف (دربرکشیدن یک اسلام بی ربط درمقابل اسلام راستین) روی برده است. یک نگاهی به روحانیان چه چپ وچه راست بیندازید وبه این پرسش من پاسخ بدهید که کدامیک دراین چهارسال اخیر- که چهارسال تعیین کننده ی عمرانقلاب بوده است، حاضرشده اند برای فهم وفکروخون های تباه شده ی مردم هزینه کنند وازآسیب های احتمالی آن نهراسند؟ افرادی مثل آقای مهدوی کنی هیچگاه درکنارمردم نبوده اند وازاین ببعد هم نخواهند بود. اکسیژن وی دانشگاه امام صادقی است که هیچ ربطی به امام صادق ندارد. شما حواشی این دانشگاه را بربشمرید تا به کانونی ازمفاصد اقتصادی برسید. اینها بردکانی از فرصت های خاص کرکره بسته اند واسمش را امام صادق نهاده اند. آقا من می گویم: آخوندی که دستش به مال مردم وبه خون مردم آلوده شد هیچ ربطی به خدا وپیغمبرواسلام وقرآن واهل البیت وعلم واینجورچیزها ندارد. دست اینها آلوده است عبدالله گرامی. آلوده. آلوده. آلوده. اظهارنظرهای آنچنانی که فرمودید درست در راستای منافع آن دکان است. مباد به این بیندیشید که اینان غصه ی اسلام را می خورند وقراراست یک روزی ازغصه های تمام نشدنی مردم دق کنند.
با احترام.
” انگلیسی ها در سال 1384 به ما گفتند که شهردار تهران(احمدی نژاد) ، رئیس حمهور بعدی شما خواهد بود در حالیکه ما فکر می کردیم آقای هاشمی رفسنجانی برنده انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم خواهد بود.” ( از سخنان حسن روحانی در دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی در تاریخ: سه شنبه 17/2/1392).
قابل توجه کسانی که نظریه ” کار، کار انگلیسی هاست” را توهم توطئه می پندارند!
” من با آقای هاشمی رفاقت پنجاه ساله دارم ولی نظراتم به نظرات آقای رئیس جمهور(احمدی نژاد) نزدیکتر است.”
در ضمن جناب نوری زاد عزیز، سانسور نظرات توهین به نظر دهنده است شما دیگه چرا؟! گویا در جمهوری اسلامی سانسور پایانی ندارد
اشاره:
فاروق گرامی درارسال این مطلب به نکته ای متمایل بوده اند که همه ی ما ازهمان زاویه زخم خورده ایم. این که بصورت ظاهر رهبری درکاری جز امهات قضایا دخالت نمی کنند اما سرنخ هر امر جزیی را اگرپی بگیریم به بیت مکرم می رسیم. جناب خامنه ای چاره ای جز این نداشته که بازای این همه مسئولیتی که یک تنه عهده دارش بوده اند به قانون وبه مردم پاسخگو می بودند. اما عجبا که دراین میان مردم ظاهرا نقش هورا کشانی را دارند که تنها بهمین منظور مظهریت می یابند ولاغیر. مطلب ظریف زیر گرچه به طعنه سخن گفته اما با خود سخنان شریفی دارد که حتما بکار اهالی بیت خواهد آمد. من شخصا مطلب زیر را : انتقادیِ توأم با احترام یافته ام تا نظرشما چه باشد.
محمد نوری زاد
————–
اون یک رای “آقا” مال کیه؟؟؟ا
بقلم: حسین پویا
پانزدهم اردیبشت 92
اون یک رایِ “آقا”!
نمایش تک پرده ای کوتاه.
محل نمایش: اطاق کار “آقا”، ولی امر مستضعفین جهان.
“آقا” مشغول نماز خواندن است و فرزندش با عبا و عمامه پشت میز آقا نشسته و پرونده ها را به هم می ریزد. انگار دنبال کاغذی میگردد.
“آقا”: اله اکبر. اله اکبر
فرزندِ “آقا”: چشم حاج آقا مواظبم که کاغذا پاره نشن. اون نامه ی اعترافات اون پسره رو کجا گذاشتین؟
“آقا”: سبحان اله
فرزند “آقا”: تو کشوی وسطی رو گشتم یه بار. نیست. آها….. ایناهاش. پیداش کردم.
رئیس دفتر وارد میشود:
رئیس دفتر: ببخشید حاج آقا، وزیر اطلاعات اومدن کار فوری داره بگم بیاد تو یا صبر کنه “آقا” نمازشون تموم بشه”
فرزندِ “آقا”: نخیر. بگید بیاد تو. نماز آقا طولانیه. تا دوساعت دیگه تمام نمیشه. “آقا” که به خاطر نماز امورات مومنین را معطل نمیذارند. “آقا” در همان حال نماز مسائل کشور را حل می کند.
رئیس دفتر: چشم. (از اطاق خارج میشود)
وزیر اطلاعات وارد می شود.
وزیر: سلام علیکم حاج آقا.
“آقا”: اله و اکبر و علیکم السلام
فرزندِ “آقا”: بشین حاج آقا. چیکار داری؟ آقا مشغول نمازن. شما کارت رو بگو.
وزیر: واله می خواستم ببینم نظر آقا در مورد رئیس جمهور آینده چیه. الان ثبت نام کاندیداها شروع شده. انگار بازم هرکه از مامانش قهر میکنه میاد کاندید میشه. “آقا” خوبه به ما بگن ما باید کیو بگیرم و کیو ببندیم و کیو رئیس جمهور بکنیم؟
“آقا”: اله اکبر. اله اکبر. سبحان اله. سبحان اله.
فرزند: “آقا” میگن من بهیچ وجه در انتخابات دخالت نمی کنم. سبحان اله. سبحان اله. بعدش هم می فرمان هرکی میخواد کاندید بشه بشه. مملکت شورای نگهبان داره. منم مثل بقیه مومنین یک رای دارم و به شما هم نمیگم که اونو به کی میدم.
وزیر: ولی خوب امت حزب اله میخوان بدونن که اون یک رای مال کیه؟ ما مقلدین آقا میخوایم تکلیفمون روشن باشه. نمیشه که ما برعلیه رای آقا رای بدیم. اون دنیا سر پل صراط یقه مومن رو میگیرن.
“آقا”: اله اکبر. سبحان اله. اله اکبر.
فرزند: “آقا” میگن باشه حالا که اینطوری اول بگید کیا کاندید شدن تا من بگم به کی رای میدم.
وزیر: واله انگاری که شیخ اکبر و خاتمی هم میخوان کاندید بشن.
“آقا”: سبحان اله . اله اکبر. اله اکبر.
فرزند: “آقا” میگن اسم نبرید. یه بار سبحان اله و دو بار اله اکبر پشتش. معنیش اینه که فقط علامت اختصاری بگید خودشون می فهمن کیه. اینجا ممکنه میکروفن مخفی باشه
“آقا”: اله اکبر. بسم اله.
فرزند: “آقا” می گن اون دوتا رو شورای نگهبان رد صلاحیت می کنه. بقیه رو بگو
وزیر: ولی من فکر کنم منظور آقا این بود که اون دوتا رو قبل از ثبت نام دستگیر کنیم که نتونن ثبت نام کنن
“آقا”: الحمد لله
فرزند: آقا میگن شما تو کار ترجمه دخالت نکن. بقیه رو بگو.
وزیر: چشم “آقا” زاده. پنج نفر هم از مجلسن که یکیش ع ل رئیس مجلسه.
“آقا”: قل اعوذ به رب الناس
فرزند: میگن اون چارتای دیگه رو از قبل بهشون خبر بدین که کاندید نشن. اون ع ل رو هم خودم میگم همونجا بمونه کارشو بکنه. نمیخواد رئیس جمهور بشه.
وزیر: ق و س، پاسدارای سابق هم هستن که ما فکر می کنیم باشن بهتره.
“آقا”: الحمد لله
فرزند: “آقا ” میگن به شما مربوط نیست که فکر می کنید باشن یا نباشن. ولی فقیه باید تعین کنه کی باشه و کی نباشه و کی انتخاب بشه. اما بذارید باشن ولی همه جا کنترلشون کنید و حرفاشون رو ضبط کنید و بیارید من ببینم.
وزیر: این یارو ر. مشایی هم که حالا شده ولی فقیه احمدی نژاد داره هی برای خودش تبلیغ می کنه.
“آقا”: اله اکبر. قل هواله احد
فرزند: میگن غلط می کنه مردیکه ی الدنگ. بگین امامی کاشانی یا جنتی یا این حاج عبدالرضا دعانویس اونو طلسم بکنن. اگه هم نشد بگید شورای نگهبان به جرم رابطه با اجنه بدون اذن ولی فقیه، رد صلاحیتش بکنه.
“آقا”: سبحان اله
فرزند: آقا میگن چند تا دیگه کاندیدا داریم؟
وزیر: یه چندتایی از وزرا و وکلای قبل هم هستن. اما از همه مهمتر آقای ولایتی و حداد عادلن.
“آقا”: لا اله الا اله. اله اکبر
فرزند: آقا می فرمان که همه رو رد کنید برن سراغ کارشون. کل نامزدا باید چارتا باشه. دوتاش اون پاسدارای سابق س و ق. یکیش هم آخوند باشه. یکی هم همین ولایتی خودمون.
وزیر: پس حداد چی میشه؟
“آقا”: سبحان اله.
وزیر: فهمیدم. منظورشون اینه که حداد رو خود آقا رایشو می زنه.
فرزند: نخیر. هر سبحان اله که منظور رای کسی رو زدن نیست. مگه ندیدی که دست چپشون رو هم بالا آوردن. اینجا منظور آقا اینه که حداد خودش به نفع ولایتی کنار میره. ضمنا اون دو تا پاسدار سابق هم هرکدوم بیشتر از یک میلیون رای نمیارن.
وزیر: اون آخوند که آقا می فرمان کی باشه خوبه؟
فرزند: من باشم میگم یکی مثل آقا مصطفی پور محمدی باشه که امتحانشو هم دوران امام پس داده و هم دوران ما. اما بذار نظر “آقا” رو بشنویم.
“آقا”: سبحان اله
فرزند: بله. ایندفعه منظور آقا از سبحان اله اینه که با نظر من موافقن.
“آقا”: اله اکبر. الحمدلله
فرزند: آقا می فرمان که باید قبلش بهش گفته بشه که مواظب باشه یه وقت بابت کاندید شدن روش زیاد نشه. افشاگری و بگم نگم هم نکنه. بعد از انتخابات هم که معلوم شد سه میلیون و پونصدهزار رای بیشتر نیاورده، نگه که تقلب شده و رای عوض شده و از این مزخرفات.
وزیر: نظر “آقا” در مورد تعداد شرکت کنندگان چیه؟ احمدی نژاد گفته که باید پنجاه میلیون نفر شرکت کنن.
ولی امر: اعوذ باله. اله اکبر. اله اکبر. اله اکبر.
وزیر: انگار آقا عصبانی شدن. یک اعوذ باله و سه اله اکبر. خیلیه
فرزند: خوب معلومه. آقا میگن گوش به حرف او ن گوساله ندین. لازم نیست بیشتر از چهل و پنج میلیون شرکت کنند. شلوغ میشه و ممکنه کنترل جمعیت از دستتون خارج بشه. چهل و پنج میلیون شرکت کننده کافیه.
وزیر: خوب بحمداله آقا بدون دخالت در امور انتخابات توانستن رهنمود برگزار شدن یک انتخابات سالم رو بدن. خدا عمرشون بده. ولی بالاخره آقا نفرمودن که اون یک رای خودشون رو به کی میدن. ما وظیفه شرعی خودمون میدونیم که دنباله رو آقا باشیم.
“آقا”: سبحان اله. سبحان اله
فرزند: آقا می فرمان ایشون شرعا اجازه دخالت در انتخابات رو ندارن. شما هم این حرف ایشون رو در رادیو تلویزیون تکرار کنید تا مردم بفهمند که آقا قرار ندارند با اون یک رای خودشون در انتخابات دخالت کنن. انتخابات آزاده و آقا هم مثل همه یک رای دارن.
ولی امر: السلام و علیکم و رحمت اله و برکاته.
نظر دهنده محترم جناب مهدی:
خیلی ممنون از شما بخاطر این ایده بسیار جذاب. اگر اقای خامنه ای واقعن به یکباره دگرگون میشد و همین حال و احوال بر او می رفت که شما برشمردید، (البته منهای لحظه مایوس کننده آخر: “اما تفکر ما رکورد زدیم و پیشرفت کرده ایم ،همچنان تفکر غالب بود.”) چه اتفاقات مبارکی که نمی افتاد. واقعن ملیونها انسان بلکه میلیاردها انسان از صمیم قلب خوشحال میشدند و برای او دعا میکردند. اما افسوس…. و صد افسوس که//// به قول معروف: (خطاب به خودم) “2زار بده آش، به همین خیال باش”
حرف آخر:
آقای خامنه ای تاریخ نشان داده مردم توبه و عذرخواهی دیرهنگام را نمی پذیرند چون برای آنها سودی ندارد، یادت باشد ما به شما گفتیم! هرکاری می خواهید بکنید همین حالا وقتشه! خود دانید
از جناب نوری زاد عزیز و مهربان هم ممنونم که باز هم مثل همیشه در راه فکر و اندیشه و آگاهی بخشی تلاش می کنید
نظر دهندگان محترم
آقای خامنه ای میتوانست حر ریاحی شود
در اواسط جلسه ائی که با نزدیکانش تشکیل داده برای انتخاب رئیس جمهور هشت ساله آینده ایران و گذاشتن نام او در صندوقهای که در زیر زمین محل زندگیش مستقر شده اند و قرار است با صندوقهای اصلی جایگزین شوند دچار سر درد میگردد. یک لحظه بی اختیار عمامه ای که سالهاست روی سرش گذاشته را بر میدارد و بلافاصله تصویر چهره خود را بدون عمامه مشکی روی عینک فردی که روبروی او نشسته است میبیند. سر درد غلبه میکند، با غرور رهبریت کل مسلما نان جهان (طبق عادت) از جا بر میخیزد و فرمان میدهد که جلسه برای چند لحظها ئی متوقف شود و به اطاق دیگری میرود. یکی از پا بوسان به دنبال او بر میخیزد برای ادای وظیفه همیشگی (پاک کردن غبار روی زمین در مسیر طول اطاق و گشودن درب و ….) که آقای خامنه ای با سر و متکبرانه فرمان میدهد لازم نیست، میخواهم تنها باشم.
در اطاق دیگر باز چهره بدون عمامه خود روی عینک را بیاد میاورد و هر چقدر به خود فشار میاورد که من ولایت مطلقه فقیه هستم و رهبر مسلمانان کره ارز، فایده ندارد، پیش خود میگوید که منهم یک انسان هستم مثل دیگران و حداقل خودم میدانم که با هیچ عالم غیبی تماس ندارم. بیاد حرف ملائی میافتد که داستان “یاعلی” را گفته بود، بیاد ملائی میافتد که روی پای او برای بوسیدن افتاده بود، ناگهان عقل و خرد بر تکبر چیره میشود و پیش خود به آن ملا های چاپلوس نهیب میزند که شما و امثال شما من را به این روزگار انداختید. بیاد کودکی و نوجوانی خود میافتد، بیاد روز ازدواج و بچه دار شدن همسرش میافتد، بیاد میاورد که به همسر و فرزندانش عشق و زندگی و راستگوئی و ظلم نکردن به دیگران را میاموخته. صحنه عوض میشود، بیاد عزیزان مردم در زندانهای رژیم ولایت مطلقه فقیه میافتد که به دلیل اظهار نظر توسط عوامل او در سیاهچالهای رژیم ولایت مطلقه فقیه در حال جان دادن هستند.بیاد وضعیت نابسامان و به ذلت کشیده شده فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی مملکت ایران میافتد. هر چه میخواهد در ذهنش توجیه کند که ما موشک هوا کردیم، ما موشک میسازیم، ما هواپیمای فوق فلان ساختیم،ما پپیشرفت کردیم، ما رکورد زدیم، فایده ندارد، در جلو چشمانش ایرانیها را میبیند که با غضب شکایت از ایشان به خدا برده اند که خدایا مگر ما ایرانیها چه کرده بودیم که برای نجات خود و مملکتمان از مستبد و استبداد با تکیه بر دین اسلام 34 سال پیش قیام کردیم ولی عین 34 سال را در حال عذاب باشیم. صحنه عوض میشود، 75000000 جفت چشمان خشمگین دارند نگاه میکنند، احساس گرمی میکند، از دور گلوله های آتش را می بیند که به طرف او پرتاب میشوند.
تمام این افکار ظرف چند ثانیه از نظر او میگذرد، عمامه روی میزی میگذارد و بدون آن به اتاق جلسه بر میگردد ، اما تفکر ما رکورد زدیم و پیشرفت کرده ایم ،همچنان تفکر غالب بود.
به امید روزی که عقل و خرد و اندیشه در همه ما ایرانیان به حد اعلا برسد تا دولتی منتخب مردم و برای مردم و پاسخگو به مردم را برپا کنیم.
مهدی
سلام آقای بزرگ من
امیدوارم حال شما عزیز ما خوب باشه
امیدوارم من رو به یاد داشته باشید
همون که گاهی مزاحم میشه
آقای نوری زاد حرفی بگید بهتر آسمان تازه نیست زندون تن جدا زندون وطن بدتر
من دوستتون دارم بگذارید حتی یک بار هم که شده از نزدیک ببینمتون
هنوز هم نمیترسم آقای دکتر
مرسی از اینکه ایستاده اید
سلام آقای نوریزاد
اخبار این دو سه روز را دیده اید ، آیا دقت هم کرده اید ؟؟
تیتر وار
نکته اول
– جمع کردن پلاکارد وبنر هایی که مشایی را یکطرف و خامنه ای یکطرف دیگر تصویر است !!!!!
و جالب اینکه همین تصاویر را در فضای مجازی پخش میکنند
– آخوند ذوالنور میگه مشایی راس جریان انحرافی نیست !!!
– آخوند ذوالنور میگه مشایی رای اول را در مملکت داره و میزان آن را حدود 15 الی 16 میلیون اعلام میکنه !!!!
– حسین شریعتمداری میزنه تو دهن ذوالنور که چرا بی موقع زبانت باز شد
– ذوالنور از شریعتمداری معذرت میخواهد و به زبان خودمانی میگه غلط کردم
– علی شکوری راد میگه ، باید بفهمیم که کاندید اصلی چه کسی است !!!
کات
نکته دوم
– چرا به یکباره دولت اعلام میکنه که تخصیص ارز مرجع را از روغن نیاتی و برخی اقلام برداشته ؟؟؟!!!!
تا آنجا که ما یادمان است در این 34 ساله حتی کوپن دوبله هم اعلام میشد
– چرا هشدار وزارت اطلاعات نسبت به رسانه ها خصوصا جراید ، علنی میشود و در آن تاکید میشود که هر چقدر میخواهید از دولت احمدی نزاد انتقاد بکنید !!!
– چرا پیچ تلویزیون را که روشن میکنی ، حتی اگه راز بقا یا برنامه کودک دارد نشون میدهد ، یک طوری ربطش میدهد به دولت و تو سر دولت منتخب امام زمان میزند ؟؟!!!
نکته اول نظرم را که میگوید مشایی مهره پنهان رهبر است را تایید میکند
نکته دوم میگه ، دولت دلش میخواهد شورش بشود ( ظاهرا ) !! و جریان رقیب دولت دلش میخواهد عقده های نهفته چند ساله را روی سر دولت خالی کند و در ضمن سوپاپ اطمینانی شود که شورش نشود !!! مردم مشاهده میکنند که خبرنگاران و نمایندگان دارند حرف دلشان را میزنند ، پس شورش برای چه ، که راهی پر خطر است را انتخاب نماییم !!!
آقای نوریزاد رییس جمهور انتخاب شده است و ممکن است اشتباه کنم و مشایی نباشد ولی با این اوضاع و احوال و دانستن اینکه بقول شما خامنه ای دارای هوش معکوس و بنظر من هوش سیاه است ، آیا خامنه ای میداند که چه میکند ؟؟ ایا عنان کار هنوز دستش است ؟؟ فقط باید بگویم که خدا بخیر بکند ..
روزی را میبینم که دیگر کسی به حرف باسوادان و نویسندگان و منتقدان گوش نمیدهد
روزی را میبینم که هر که بی باکتر و نترس تر باشد مردم هم به پیروی از او همه جا را به آتش میکشند !! و در ان روز هرچه شما دم از فرهنگ و اخلاق و … اینجور کلمات قشنگ درون کتابها و برای شبهای عاشقی بسرایید ، مردم شما را زیر پای خود له میکنند … همان کاری که ما سال 57 کردیم و باید اکنون تاوان آن را بپردازیم
خاخامی و کشیشی و شیخی خداپرست
بودنـد همسـفر همـه همـراه کاروان
در بحث و گفتگو که چه سان خرج می کنند
صدقات و نذر و وقف و وجوهات بیکران
خاخام گفت روی زمین می کشم خطی
پول و طلا و نقـره بریـزم به روی آن
در سمت راست هر چه که آمد از آنِ من
در سمت چپ از آن ِ خداوند لامکان
گفتا کشیش من بکشم ، گرد ، دایره
وانگاه پول صدقه بپاشم در آن میان
بیـرون دایـره ، ز برای مـن و عیـال
در مرکز آنچـه ماند ، برای خدایـگان
شیخ از چنین مهاجه برآشفت و نعره زد
ای لعنت خدا به شما ، ای حرامیان!
دست طمع دراز به آتش نموده اید
دوزخ گشوده بهر شما معده و دهان
مال خداست هر چه که انفاق می شود
او مالک است و رازق روزی انس و جان
ما بندگان بی سر و پا را نمی سزد
بیت المنال و مال خدا را چپوچیان
تصمیم از آن اوست که روزی به ما دهد
یا نعمتـش دریــغ نمایـد از این و آن
عیسی به دین خویش و موسی به دین خویش
باشد درست لیک نه از بهر آب و نان
آن دو از او سـوال نمـودند شیـخنا
پس شیوه تو چیست؟ بگو از برایمان
گفتا که من به عرش بپاشم هر آنچه هست
وانگاه گویم ای ملک الملک و المکان
اینها همه از آن تو باشد بدون شک
بردار هر چه را که بُود میل تو در آن
سهم من است هر چه که برگشت روی خاک
سهم خداست هر چه بماند در آسمان!
سلام
نه می شناسمتان و نه زیاد از خیلی چیزها سر در می آورم تنها چیزی که دارم می بینم درد است درد از ظلم و بازیچه شدن می خواهم بدانم از رنج دانستن نمی ترسم اما ندانستن از ا در می آوردم شنیدم مرخصی /امدید مستند میخواهم آنچه می شنوم را گویی ارزشهایم یکی یکی دارد از بین می رود ناباوری در باورهایم نشسته دیگر نوشته هایم نیز بوی خامی دارد فقط می خواهم حقایق را بدانم باید بدانم تا در اتنخابم باز هم اشتباه نکنم و خون پاکی را به گناه جهل بر گردن نگیرم کمکم کنید خواهش می کنم کمکم کنید
—————————-
سلام بانوی خوب
من شخصا هیچ دلیلی برای این همه ناامیدی نمی بینم
حتی اگرزمین وآسمان دست بدست هم بدهند وبرای نابودی من وشما همدست شوند بازهم دلیلی برای دلسردی وناامیدی درمیان نیست. بله، آدمی مکدر وپژمرده وخسته و نگران می شود. حتی می ترسد. اما نا امید نمی شود. چرا؟ ازآدمهای اطرافتان به سایرپدیده ها بنگرید.
وقتی همه ی پدیده های هستی دست دردست هم به شما سلام می کنند چرا جوابشان
را نمی دهید؟
شما تا کنون حلزونی را درکنج انزوا دیده اید که از فرط نا امیدی وبلاتکلیفی بنشیند وغصه بخورد؟
اگرمی خواهید غصه نخورید حداقل مثل سایرپدیده ها مدتی با غریزه ی خود زندگی کنید
با احترام
——————
سلام استاد خوبم
نا امید نیستم تنها خسته ام از جهل و میخواهم بدانم راستش تصمیم گرفتم تهران بیایم و با برخی از دوستانی که می شناسم حرف بزنم و با خیلی ها اشنا شوم دلم میخواهد بدانم من مدتهاست با غریزه خود زندگی می کنم وبی چیزهایی می بینم که در گنجایش روحم نیست و اینکه کاری نمی توانم انجام دهم این استیصال گاه آزارم میدهد هر چند سعی می کنم در جا نزنم و ارتباطم با شما تنها برای بهتر دیدن راه است
سپاس از بزرگواریتان با کمال احترام
حدودا بیش از 40 سال پیش ودر زمان حکومت محمد رضاشاه (ره)مرحوم شریعتی فرمودند :وای به حال مردمی که در کشورشان حکومت دینی برپا شود. ..اما نشنیدیم و چه ها که نکشیدیم از قوم ولا الضالین کشان دروغ زن!
سلام جناب نوری زاد
خسته نباشی مرد. خیلی زحمت می کشی. صدای همه مایی. ما رو ببخش که اونقدر ترسو هستیم که حتی جرات گذاشتن نظر پایین مطالبت نداریم.
سیاست بازی خطرناکی است و در عین حال خیلی مهم و موثر. کار تو قیمت نداره. زدی تو خال. امیدوارم اجرشو بگیری.
با سلام
من یک جوان ایرانی ام.
دوست دار شما
عاشق کلام شما
اخبار شما رو از همان زمانی که اولین نامه ی خودتان را به رهبری نوشتید و به زندان افتادید دنبال میکنم
شما رو نه بنام مقاله نویس شریعتمداری بلکه به نام یار و یاور شهید آوینی می شناختم
کسی که در اردوگاه اصولگرایان قرار داشت اما طی یک تغییر حالی عجیب لقب حر اصلاحات به خود گرفت
کسی که اعطلای نظام جمهوری اسلامی رو بر راحت طلبی های رایج ترجیح میدهد
سخن کوتاه کنم
من،بارها با نامه های دلسوزانه ی شما اشک ریختم
با نیایش ماه رمضان که بعد ها فایل صوتی اون رو با صدای دلنشین و پر از درد خودتون در سایتتون قرار دادید اشک ریختم.
آن جا که نا اهلان فیلم خصوصی خانوادگی شما رو در سایت شون به نمایش گذاشتند وشما به جای نامه های هفتگی خودتون دردنامه ای برای دخترتون نوشتید
اشک ریختم
من به عنوان دوستدار شما برای شما نگرانم
نگرانم که مرز ها رو با بی توجهی پشت سر بگذارید
از کجا به این رسیدم؟آن هنگام که در بهمن ماه دست نوشته ای منتشر کردید و در آن نظام حال حاضر رو با شرایطی که اگرانقلاب در ایران پیروز نمیشد مقایسه کردید
ما قرار مان رو با امام مان فراموش نکرده ایم
نکند که مایوس شویم و راه ضد انقلاب در پیش بگیریم
ما انقلاب مان،امام مان را دوست داریم
مگر نه این این است که نامه های شما از سر دلسوزی برای نظام و رهبریست؟
مگر خودتان به رهبری نگفتید که ما دوستان واقعی شما هستیم؟
حتی در قالب طنز هم نمی گنجد که بگوییم شما برای 5 دستگاه کامپیوتر شخصی خودتان این قدر روز به روز …نه
شما جنگ دیده اید.
دیده اید که جوانان ما از جان شان گذشتند.
این 5 دستگاه کامپیوتر و سایر اقلام شما در مقابل جان آن ها چه ارزشی دارد؟
نوری زاد عزیز
این نصیحت خیر خواهانه را از من جوان خام بشنو
از کسی که دوستت دارد
بین صعود وسقوط فاصله ای نیست
نکند و نبینم زبانم لال یک روز شما هم راه خود گم کرده در مسیر نامسلمانانی مثل اکبر گنجی ها قرار بگیرید.زبانم لال که شما را با او مقایسه کنم
اما نگرانم.آن جا که سلطنت طلب ها با افتخار نام شما ببرن من نگرانم.شما فرزند انقلابید.قدر خودتان بدانید و ماهایی که چشم امید به شما داریم ،مایوس نکنید.
تکه ای از نیایش شما با خداکه بسیار دوستش دارم:
خدایا!من دنیای شیرین با تو بودن را در این سلول تنگ
به دنیای بزرگی که تو در آن نباشی ترجیح میدهم
دستت را روی سینه ام بگذار :((
دستت را روی سینه ام بگذار و تپش های قلبم را ارام کن
مرا از این زمینی که به آن چسبیده ام جدایم سازو
خاتمی: وضعیت ناگوار امروز ناشی از رویکردهای غلط است
یک جوری حرف میزنه انگار اوضاع چقدر در این حکومت خوب بوده ! سالهای شست سر مردم رو زیر اب می کردند همه اشون هم با خبر بودند حالا که دیگه خیلی چیزا رو شده و میشه اینا رو واهمه گرفته. هر جا هم که حرف می زنه اول اسم اسلام میاد. اسلامی که من می شناسم و ایزن حرفا. ادارات دولتی زیر دست همین اقا باید تمامن اسلامی باشند بعد این اقا ازاز اسلامی که او می شناسد حرف میزنه/ من هنوز نفهمیدم این اسلامی که اینا می شناسند چرا اینقدر علاقمند به حکومت کردن و اسلامیزه کردن همه است.
ازادی انتخابات روز بروز مشعشع تر میشه گویا تنها جائی که تصمیمی برای تعیین صلاحیت داوطلبا نداره شورای نگهبان است هرروز یکی صلاحیت ها رو رد میکنه یک روز مامور مخصوص ک گ ب و ام ای شش برادر شریعتمداری و یک روز نورچشمی فرح پهلوی جناب اقای حداد عادل دیگه انقدر ازاده انتخابات که این عزیزان جز صداقت در تعیین تکلیف برای انتخابات هیچ ابائی ندارند واقعا مشعشع شدیم
نظر دهندگان محترم
اکثر ما ایرانیها میدانیم که در سال 1357 با عمل به شعارهای ضد رژیم استبدادی، نیت و قصد و هدف داشتیم که رژیم مستبد و فرد حاکم سلطنتی را برای دفع شر مستبد و استبداد ساقط کنیم، و همچنین اکثر ما ایرانیها در شش ماه اول پس از فرار شاه، متوجه شدیم که فقط مستبد را فراری دادیم. لذا جای بسی تاسف است که یک ملتی با داشتن علم 5/33 ساله بر نیمه تمام گذاشتن نیت و قصد و هدف سال 1357 خود ، فقط نظاره گر ویران شدن روزافزون وطنش در طول این 34 سال شده و حداکثر شجاعتش نق زدن و گله و شکایت گردیده.
به امید روزی که عقل و خرد و اندیشه در همه ما ایرانیان به حد اعلا برسد تا دولتی منتخب مردم و برای مردم و پاسخگو به مردم را برپا کنیم.
مهدی
(این روزهای احمدی نژاد و عبرت آموزی حاکمیت )
چه زود گذشت استقبال های ساختگی از رئیس جمهور مکتبی و مردمی ؟!
این روزها در سفرهای استانی رئیس جمهور کجایند مردمی که به ظاهر مشتاقانه بدنبال خودروی حامل احمدی نژاد می دویدند و او برای آنها دست تکان می داد ؟
آن روزها رئیس جمهور آنقدر محبوبیت داشت که در سی دی ساخته عوامل رژیم که خامنه ای را آخوند خراسانی معرفی می نمود ، او هم شعیب بن صالح نامیده می شد و هیچکس ، حتی شخص خامنه ای لب به اعتراض نمی گشود .
آن روزها ، احمدی نژاد در کنار حضرات عظام می نشست و با آب و تاب تمام ، از وجود هاله نور پیرامون خود در سازمان ملل سخن می گفت و نه تنها او را از این گزافه گویی ها بر حذر نمی داشتند ، که با سر تکان دادن های خود او را تشویق به ادامه اینگونه گفتارو رفتارهای بی خردانه نیز می نمودند .
در آن روزها اطرافیان او ، لقب معجزه هزاره سوم به او می دادند وائمه جمعه و جماعات نیز در وصف او چه سخن ها که نمی گفتند .
خامنه ای او را احیا گر گفتمان خمینی ، حامی محرومان ، واجد روحیه استکبار ستیزی و … معرفی می نمود و در مقایسه دولت او با دولتهای قبلی ، با تأکید می گفت : ” من از این دولت بطور خاص حمایت می کنم ” .
تحت چنین شرایطی احمدی نژاد متوهم ، بی توجه به همه چیز و همه کس ، سوار بر اسب مراد خود می تازید و در عرصه داخلی و خارجی چنان کرد که تأثیرات منفی آن سال های سال گریبانگیر این مردم و مملکت خواهد بود .
اما آن روزها کجا و این روزها کجا …
چرا این روزها ، احمدی نژاد اینقدر تنهاست ؟
آیا در تفکرات و باورهای وی تغییرات ماهوی رخ داده است که مستقبلین او در سفرهای استانی اندک شده اند و حامیان حکومتی دیروز او در مقابلش قرار گرفته اند ؟
هیچکدام . احمدی نژاد همان احمدی نژاد است ، مردم هم همان مردم اند و مشکلات هم همان مشکلات . فقط آن روزها احمدی نژاد نظرش به نظر خامنه ای نزدیک تر بود و همین شده بود عامل بی چون وچرای محبوبیت او در درون حاکمیت .
اما این روزها ظاهراً نظرش خیلی با نظر او موافق نیست . با دسترسی و اطلاع از برخی اسرار ، آرامش خیالی حاکمیت را بر هم زده و شده است موی دماغشان . پس باید حالش را گرفت .
برای همین ؛ درتدارک سفرهای استان او ، صدا و سیما دیگر از یک هفته قبل تبلیغ نمی کند ، در خیابان ها بنر های آنچنانی نصب نمی کنند ، از صف های طولانی اتوبوس هایی که سپاه و بسیج برای مراسم استقبال تدارک می دیدند در خیابانهای اطراف محل ملاقات مردمی خبری نیست و … . حتی نماینده ولی فقیه هم به استقبال رئیس جمهوری که تا دیروز سوگلی همه شان بود نمی آید .
بله ؛ این روزها احمدی نژاد بخاطر اینکه پایش را از گلیم خود درازتر کرده ، مغضوب واقع شده است!
آیا اگر امروز هم احمدی نژاد دوباره نظرش به نظر خامنه ای نزدیک تر شود ، باز وضعیت اش اینگونه که هست خواهد بود ؟ و او که امروز مسبب همه خرابی ها و نابسامانی ها شناخته می شود ، همچون گذشته بعنوان یک آرمانگرا و منجی شناخته نخواهد شد ؟
این روزها پذیرش و تحمل وضعیت موجود برای احمدی نژاد سخت و برای حاکمیت سخت تر شده است . چراکه برای هیچکدامشان چنین وضعیتی از عاقبت سناریوی انتخابات 88 متصورنبود . اما سیگنال اصلی رفتار اخیر مردم ، بیش از رئیس جمهور ، متوجه حاکمیت است .
حاکمیت باید بپذیرد که وجود جمعیت اندک حاضر در مراسم استقبال از رئیس جمهور ، واقعیت وضعیت جامعه نا امید و سرخورده ایران را نشان می دهد و اگرچه صدا وسیما تلاش می نماید که در پخش مراسم ، به بهترین وجه بر ضد احمدی نژاد از آن استقاده نماید و کاهش محبوبیت وی را نشان دهد ولی غافل از اینکه بر خلاف تبلیغات دروغین همیشگی ، این بار ناشیانه و ندانسته واقعیت جامعه ایران را به جهانیان نشان می دهند .
واقعیت این است که فشارهای شدید اقتصادی ، نبود فضای شاد و زمینه زندگی راحت در جامعه ، رواج دروغگویی ، فساد و ریاکاری در بین مسوولین و …. مردم را شدیداً خسته و خموده کرده است .
اگر مردم را بحال خود وا بگذارند و تجمعات ساختگی ترتیب ندهند ، بقیه مسوولین و حتی شخص خامنه ای هم در سفرهای استانی خود وضعیتی بهتر ازوضعیت موجود احمدی نژاد نخواهند داشت . آزمودن آن ،کار چندان دشواری نیست .
براستی مسبب اصلی این همه نابسامانی ، پلشتی ، فشار و سختی در جامعه ایران کیست ؟
آیا مراجع تقلید ، علما و نخبگان سیاسی و دانشگاهی در این کشور زنده اند ؟!
خوب البته ایشان یک نظر دارند ودقیقا این یک نظر است که معادل نظر 75 میلیون نفر است از ملا پرسیدند مرکز زمین کجاست گفت همانجا که من میخ طویله خرم رو کوبیدم میگی نه برو اندازه کن چه بی ربط مثل زدم ولی خوب میگن 2 در 2 میشه 4 تا نه 6 تا اخه بی انصافا دیگه 75 میلیون نمیشه ولی ما تو ایران دیدم و شد پس اینجا ایران است 1 همیشه از 75 میلیون بزرگتر است میگید نه خواهید دید البته اگه نگیم دیدیم وشد الانم تاوانش رو اون 1 داره پس میده /////
علی آقا راه دور نرو ! دیروز شریعتمداری نماینده شخص خامنه ای در کیهان خاتمی را مفسد فی الارض معرفی کرد که یعنی خونش حلال! اگر آقا جز این فکر میکرد امروز شریعتمداری در کیهان نبود!!!!
نوشته جنابعالي وكامنت هاي هموطنان عزيز وگرامي را خواندم با اينكه تا اين لحظه بيش از هفتاد سال از عمرم سپري شده بنا بر نصيحت پدر مرحوم و بزرگوارم سعي كرده ام هرگز وارد كار سياسي نشوم وخداوند را سپاس دارم كه توفيق انرا داده و عليرغم اين همه تبليغات ووجود احزاب گوناگون تمايلي به عضويت در هبج كدام از انها نداشته وندارم ونه در زمان حكومت پيشين ونه در اين سي و چهار سال بدليل عدم شناخت كافي از كانديداهاوعدم تشخيص لازم از مسايل مربوط به مفاهيم پيچيده قانوني چون قانون اساسي ودگر مسايلي همچون مجلس خبرگان وغيره كه در اين سالها به راي گذاشته شده برگه اي به صندوق نيانداخته ام وخشنودم چنانچه بهر دليل نارسايي هايي بوجود امده شخص خودم را مسيول نميدانم البته اين طرز تفكر احتمالا مورد وثوق قاطبه اهالي كشورم نبوده ونخواهد بود اما اعتقاد دارم دخالت در امور سياسي انجا مورد قبول است كه فردي كه وارد اين حيطه ميشود بايستي تا انجا كه امكان دارد در هر مورد كه پاي صندوق انتخابات ميرود تحقيق ئتفحص لازم را كرده سپس تصميم نهايي خود را بگيرد براي نمونه عرض ميكنم زمانيكه اولين انتخابات رياست جمهوري بين اقايان دكتر بني صدر ومسعود رجوي وچند نفر ديگر رقابت بود كه البته تصور ميكنم اقاي رجوي رد صلاحيت شد دوستان واشنايان بر سر انتخاب اين يا ان مشاجره بسيا ر شديدي در گرفت وبدليل عدم شناخت كانديدا هاي موجود طبعا تصميم گرفتم و به هيچكدام راي ندادم والبته در ان دوران كه جو سياسي ملتهب وانگار تمامي ما سياسي وسياستمدار شده ايم بنده حقير شخص بي مسيوليت وبدرد نخوري بشمار ميامدم ليكن چند زماني نگذشت كه اتفاقات بعدي دوستان را سرخورده كرد وبيش از بيش از اينكه بر اثر هيجان وجو تبليقاتي تصميم اشتباه گرفته بودندبخود نا سزا ميگفتند بهر صورت منظور از اطاله كلام اينست كه به هم وطنانم بگويم بهتر است هركدام از ما نه فقط در مور داظهار نظر در مورد مسايل سياسي كه به غايت پيچيده است بلكه در ساير موارد هم با تامل وباريك بيني واگاهي كامل وارد شويم اين مسايل عاميانه كه گفته اند ديكته ننوشته غلط ندارد درست ليكن اصراري هم نبايد باشد وقتي هنوز ا لفبا را بلد نيستيم در صدد نوشتن املا بر اييم عقل من ميگويد زمانيكه هنوز راه را از چاه تشخيص نداده اي شتاب مكن نتيجه اينكه دقت كنيد انسان عاقل دو بار از يك سوراخ مار گزيده نميشود در هر انتخابي وتصميمي دچار احساسات تند نشده وفريب وعده هاي دروغ را نخوريد با ارزوي فردايي روشنتر براي ايران عزيز وايرانيان فهيم و خردمند جاويد باد ايران
با عرض ادب و احترام . از قدیم گفتن حرمت امامزاده به متولی اونه . من تعجب میکنم اونایی که دم از ولایت میزنن دم از ولایت فقیه میزنن توجه داشته باشن که خود آقای خامنه ای گفتند که یک رای بیشتر ندارند وهمه گروههاوصلایق میتونن در انتخابات شرکت کننند خیلی هم واضح گفتند . ولی می بینیم که اقای احمد خاتمی میگه ایشون گفتند اصلاح طلب ها نباید شرکت کنند .سپاه میاد تایین تکلیف میکنه .آیا به نظر شما اینها بی احترامی به ولی فقیه نیست
محمد رهبر:
با این همه نامزد که مثل مور و ملخ از میانِ اصولگرایان بیرون جهیده، عاقبت کار پیچیده نیست و دیده ها به چشم و ابروی کسی است که یک رای دارد و فقط هم همان یک رای خوانده می شود.
ایشان یک رای دارند همانطور که قبل از اعلام رسمی نتایج انتخابات ۸۸ به محمود چاخان با تکیه بر یک رای ناقابلش تبریک گفت.
یعنی حساب کرده بود که بر اساس سرعت زیاد در اعلام غیر معمول نتایج و اعلام رقم بیش از حد رای محمود چاخان بقیه در مقابل عمل انجام شده قرار میگیرند و حد اکثر مثل سال ۸۴ به گلایه و نامه نگاری اکتفا میکنند ولی این دفعه مثل اینکه دیوار خیلی سفت بود.
با سلام
استفتاء از دفتر مقام معظم رهبری در باره جمله : “من یک رأی بیشتر ندارم”، جهت تفهیم ملت بزرگ ایران آقا اعلام کردند:
“من یک رأی بیشتر ندارم”، یعنی اینکه من فقط و فقط من یک رأی دارم و لاغیر . هر چه نوشتم همون رئیس جمهور است مردم هم آزادند همون را بنویسند و در خوشحالی ما سهیم باشند وگرنه بیخود و بی جهت کاغذ و قلم بیت المال را هدر ندهند… ((والسلام علیکم و رحمه الله و برکاه/
سید علی خامنه ا ی پنجم شعبان 1434مصادف با 24 خرداد 92 ))
khili khob bod.
جناب نوری زاد
خامنه ای و راستی و راستگویی ؟ من از آن کسانی هستم که میخواهم ////
راستی که در دوره تاریکی زندگی میکنیم
امروزه فقط حرفهای احمقانه بی خطرند….!
بازرگان بد: بنی صدربد:موسوی بد:کروبی بد:
رفسنجانی بد : خاتمی بد : بلانسبت اقایان فوق احمدی نزاد هم بد:
راستی موارد فوق برای عدم کفایت سیاسی و عقلی یک بنده خدا کافی نیست؟
سلام به نظراینحقیربه دلیل ظلمها وتعدیاتی که به این ملت درطول چنددهه گذشته واردشده است ومردم بسیارسرخورده ومایوس شده انددچارنوعی سیاست زدگی شده اند.منظوربنده اینست که احساس مردم درباره سیاست وحکومت چیزی همانندبیخیالی همراه بانفرت است که درمخیله اکثرمردم مانه تنهاراه تغییر،که حتی راه فرارهم درآن متصورنیست.عدم امکان آزادی مانع ازبه وجودآمدن لیدری قوی که بتواند نقشه راهی مناسب راپیش روی همگان بگشاید-شده است.درست است که مردم به بینشهای بیشتری تازمان دیدن عکس درماه /دست یافته اند ولی تازمانیکه این پتانسیلها به صورت هماهنگ درنیاید مشکلات مضاعف خواهندشد.
واقعا ما مردم ایران ملتی گاها عقب مانده و کژ اندیش هستیم! چرا؟
شاه را بیرون کردیم تا سرمایه ملی چپاول نشود، تا زورگویی و خودکامگی و فاصله طبقاتی نباشد تا شایسته سالاری باشد، تا خون چند نفر رنگین تر از خون کل ملت نباشد…. حالا این مثلا شاهزاده پهلوی در آن لنگ دنیا سربرافراشته که ما هم هستیم!! آمده شورای ملی برای ایران تشکیل داده و خودش شده رئیسش…
این دیگه نوبره که ولیعهد! بخواد برای ملت ایران از آزادی و دموکراسی و حقوق مردم صحبت کنه….
فعلا این طرف را داشته باشید تا نیفتد…!
حالا همینطور که نگاهی به طرف پهلوی دارید تا نیفتد سرمان، نیم نگاه باقی مانده را بدهید سمت انتخابات پیش رو….
عزیزان، ولایتی و قالیباف و حداد عادل…. اولی از فامیلیش پیداست و اسم فامیل خبر میدهد از سر درون!!
دومی که اگر لقبش را نگفته و نادیده بگیریم و مقدار عمیق تر خیره شویم میفهمیم که با چه کسانی و از چه کسانی است و از کجا آمده و در جوار چه کسانی بود!! فعلا عمیق شدن بس است یهو غزق میشویم!! خدا رحم کند…. سومی که کلا از اقوام و خویشان است و اصل جنس است…
دیگری استاد دغلبازی و مغلطه و سفسته جناب مشائی است، البته ایشان چندین و چند مدرک دکترین دارند که بعد خودش از خودش بروز میدهد… ضمنا ایشان یک عامل جالبی است، لازیجانی ها به احمدی نژاد معرفی اش کردند، خب به هرحال او و لاریجانی ها و قالیبافها با هم همکار بودند…. حالا شده است فردوسی زمان و یک ایرانی اصیل، فقط از نوع سپاهیش!!!
این وسط مرد همیشه در صحنه جناب آقای دکتر رزمنده ولی همیشه در انتخابات شرمنده! آقی رضایی است.
اصلا چه کار به کار این بندهء خیلی مظلوم! خدا دارید؟ ها؟ در دوران ابتدایی وقتی خانم معلم از ایشان پرسید دوست داری چه کاره شوی؟ با حسرتی بی اندازه گفت: کاندیدا… دوست دارم کاندیدا شوم…..!!!
بعد میرسد به آقای پرفوسور ریاضی دان مدیر و مدبر جناب آقای باقر خرازی!!! اگر ایشان رئیس جمهور شوند به لطف خداوند برای 4 سال اینده سوژهء خندیدنمان جور است و دیگر بخاطر جنگ و مسائل اقتصادی دچار افسردگی حاد نمیشویم، ضمنا ار ایشان عاجزانه تقاضا دارم در حین اینکه آذربایجان و تاجیکستان را الحاق میکنند ، کمی زحمت بکشند بروند آنطرفتر سنپترزبورگ را هم ملحق کنند که میگویند جای بسی خوب و باحالی است….
حالا بگذریم از سایر کاندیداها و بخصوص برادر ارزشی جناب شعله سعدی عزیز…. که ایشان نیز خود را برای حجلهء ریاست جمهوری دامادی بس برازنده و خوش اندام و …. میدانند….
و حال آقای هاشمی، فقط بگویم ما تا بحال میگفتیم مملکت قحط الرجال است و کسی نیست تا بر کرسی ریاست بنشیند اما با این اوضاع و بخصوص با آمدن ایشان باید بگویم این حکومت خاص الرجال است….
کلا باید یک آیتمی ، تبصره ای چیزی به قانون اساسی اضافه کنند مبنی بر اینکه حداکثر سن رئیس جمهور باید همیشه با سن اکبر آقای گل گلاب و پستهء نایاب! مطابقت داشته باشد.
ولی باور کنید من هنوز محو جمال و کمال این باقرخان خرازی عزیز هستم و دوست دارم علما و اندیشمندان بیشتر در زوایا و خفایای این موجود شی العجاب تحقیق و تفحص نمایند…
دروغ سیزده بود؟
دوباره آفتاب می شود برادرم
طلیعه های نور دوباره روی کوه های سرخ
دوباره روی دشت های سبز
به روی آب های سرد و تیره پهن می شوند
شب این چنین که می نمایدت سیاه و جاودانه نیست
همیشه هر شبی به سوی صبح می رود
و این بشارت تمام آیه های آسمانی است
دوباره باد میوزد میان گیس های من ، میان بته جقه های دامنم
و روی پیشبند سیاه تو
وشبنم دمیده روی چهره ات
به دست های نازک نسیم ، دوباره پاک می شود
دوباره گرم می شود تنور سرد خانه هایمان
و بوی نان ، که بوی ناب خوشه های گندم است
میان کوچه ها یمان نوید شادمانه طراوت است
دوباره آفتاب می شود و برف های سرد یاس دوباره آب می شود
و مادر بهار به کودکان بی نشانمان نشان و نام می دهد
و بوی عید چو بوی سیر تازه تند و تیز
به شامه های خشکمان دوباره کام می دهد
دوباره لای لای کودکان پر از کلام فاضلانه است
و جلد کهنه کتاب ها دوباره بوی فهم می دهد
قلم دوباره عاشق تن سفید برگه های بکر می شود
و شاعران ز زیردین کاغذ و قلم هایشان خلاص می شوند
دوباره آفتاب می شود برادرم و تو به من و من به تو
دوباره محرمیم
میان کوچه هایمان نگاه ها نجیب می شود
سلام ها عمیق می شود
وخوب را زبد دوباره می شود به راه های ساده ای شناخت
فروش فوق العاده کتاب های من تمام می شود
فروش فوق العاده تن لطیف زن
فروش فوق العاده غرور مرد های شهر
فروش فوق العاده شرف تمام می شود
نصب ها اصیل می شوند
پدرها نشان ساده اصالتند
و گیسهای مادران دوباره امتداد شرافت است
شب این قدر که می نمایدت سیاه و جاودانه نیست
دوباره آفتاب می شود و پیشبند سیاه تو دوباره بیرقی ست
دروغ نیست نه برادرم
قسم به اشک کوچکی که حلقه زد میان چشم های تو
دوباره آفتاب می شود
دوباره آفتاب می شود
(شعر از س .س)
دوباره صبح می شود و آفتاب خواهد دمید چه شب پرستان بخواهند یا نخواهند.
به نظر من دندان کرم خورده را باید کشید خون که به نا ریخته شود و دهانی که ناحق باز شود به دروغ و هرچه میدانید عادت میشود و ترک این عادت های پلیدانه منجر به شکست آدمی در قبال آدمیتش یا همان انسانیتش میشود و دورغ دورغ میماند و راست او هم دورغ میشود مثل دندان کرم خرد پوسیده که نیتوان کاریش کرد این نظام پوسیده است و اگر هم راستی از این زمان به بعد گفته شود دیگر درستش نمیتوان کرد (یک دروغ راه را برای دروغ بعدی بازمیکند و مثل گلوله برفی از بالا میقلتد و بزرگ بزرگ میشود آیا میتوان در مقابل این همه دروغ که شده به این حجم ایستاد و راست گفت خوب آقای خامنه ای هیچ وقت راستش را نخواهد گفت به همین دلیل که مثالی آوردم.
من از شما میپرسم آقای نوری زاد آیا شدنی است یا نه؟
خدا خیرتان بدهد ، علامه محمد رضاحکیمی در کتاب عاشورا مظلومیتی مضاعف حدیثی نقل میکنند( ومیفرمایند این حدیث مستند وقطعی است ) مضمون حدیث اینست که “اگر در جامعه ای دیدید مردم معضل اخلاقی دارند یا اقتصادی یا فرهنگی یا …، آن مشکلات را در دو گروه ریشه یابی کنید چون اگر آن دو گروه نداشتند مردم نداشتند عالمان وحاکمان !!! (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل )
ایشان از یک رای سخن گفتند ولی از وتو صحبت نکردند.مثل اعضای دائمی شورای امنیت . که یک رای دارند ولی اگر از مصوبه ناراضی باشند آن را وتو میکنند.
جناب ايشان ٢٤ سال زحمت كشيده اند تا به اين روز برسند. يكي يكي باران خميني را از صحنه بيرون كردند و بله قربان گو يأن دستمال بدست بي سواد و بي كيفيت را جايگزين أنها كردند. نفر أخر هم كه دوست ٦٠ سالشون بود كه با شهادت دروغ ، ايشان را به رهبري رسانده بود. حالا يك دليل بگوييد كه امكان تغير در ايشان باشد. ايشان هر كس كه مخالفشون حرفي زده و كإره أي بوده ///// مثل احمد خميني . حالا چگونه انتظار داريد فقط يك رأي داشته باشند؟ البته در همان سخنراني فرمودند رئيس جمهور أينده بايد حسنهاي رؤساي گزشته را داشته باشد و حسنات ديگر هم داشته باشد . اين يعني رؤساي جمهؤر قبلي نبايد بيايند. شايد منظورشون اين بوده كه يك بار در هر مورد رأي ميدهم. .بنده سخنان ايشان را ضبط كرده أم و تا حالا چندين بار گوش داده ام ايشان در زماني كه گفتند فقط يك رأي دارند نمي خنديدند پس معلوم ميشه كه داشتند دروغ ميگفتند. ما انسانها كه هر از چند گاهي يك دروغ مي گوييم چون عادت نداريم خنده مان مي گيرد ولي جناب ايشان //// اگر راست بگويند خنده هشان مي گيرد.
پرسشم اینست که اگر حکومت ایران یا مسوولان حکومت ایران به اشکاری می گویند یا می نویسند که ذهنیت فرهنگی و سیاسی انها چگونه است و این دقیقن برعکس اصول التماس های شما از انهاست ایا این مسخره نیست؟ کنار کشیدن انها و بله گفتن عملی به التماس های شما چیزی جز سرنگونی ان حکومت نیست. تفاوتش اینست که شما با خواهش و ادبیات اینچنینی انرا می گویید و دیگری به روشنی اما شنونده ی حکومتی خیلی راحت و روشن تر از روش شما میداند که هردو موضع یک معنی می دهد یعنی حکومتی دیگر! یا همان که شما فرمودید سر به تن نظام نباشد. اگر اینکه سر به تن نظام میتواند باشد که من اصلن تضاد های موجود را سپس نمی فهمم. بدون شک ا امدن نظامی دیگر حتا خط قرمز های خودشما زیاد قابل رعایت نخواهند بود یعنی مردم ممکن است در خیابان درباره ی دینی طنز بگویند یا رهبر انقلاب ۵۷ را جدی نگیرند اصلا خیلی چیزها بی اهمیت میشود. بنوعی شاید شما این حکومت را دوست دارید ولی نه به این شوری شوری! اقای خامنه ای را دوست دارید اگر راست بگوید ! برایم جالب است که سایتی راه انداخته و بهر حال ادم بالغ چنین تصمیمی می گیرد چگونه همزمان خطوط قرمزی را رعایت می کند و اینقدر تضاد دارد.
ایشان یک رای دارند، اما یک رای دارند.
قضیه نوار 8 میلیونی در اختیار احمدی نژاد چیه؟
لطفا در صورت صحت به آن بپردازید.
باتشکر از جناب نوریزاد عزیز. واقعا کوتاه و پر مغز مختصر و مفید نوشته اند . راستی چه کسی باور میکند که ایشان فقط یک رای دارند و آنرا علنا میگویند ؟ من که فکر نمیکنم این یک بار هم ایشان به این حرفشان عمل کنند و نشان دهند . خدا همه را به راه راست هدایت فرماید .
چون غرض آمد هنر پوشیده شد
صدحجاب ازدل به سوی دیده شد
چون دهد قاضی بدل رشوت قرار
کی شناسد ظالم از مظلوم زار
نظر دهندگان محترم
////
قول رهبر نه از ره صدق است اقتضای حفظ قدرتش این است
به امید روزی که عقل و خرد و اندیشه در همه ما ایرانیان به حد اعلا برسد تا دولتی منتخب مردم و برای مردم و پاسخگو به مردم را برپا کنیم.
حسین
مشکل اساسی آقایان اعتقاد به حدیث جعلی “دروغ مصلحت آمیز به ز راست فتنه انگیز” است. دقت کنیم که قاضی القضات جمهوری اسلامی گفتار رئیس جمهور را کذب محض میخواند و حضرت آقا آنرا بد اخلاقی میخوآنند! بر اساس این حدیث جعلی چه جنایتها که مرتکب شده و خواهند شد. اگر دروغ گوئی را بشود اینطور توجیه کرد چه لزومی دارد که غریق در جهل و خبط و جنایت راستگو شود؟
البته که یک رای!! به اضافه سرسپردگان دین فروش از برادران قاچاقچی!!گرفته تا جنتی وبرادران لاری !جانی ؟ وحسینیان قاتل! و……….تمام دستگاههای عریض وطویل ونیز میلیاردها دلار وتومان!؟ ملت فلک زده؟! برای تحقق همان یک رای!!!!!
خسته ايم / ديكر حوصله ي شنيدن حرف راست هم نداريم / بكذاريد دروغ بكويند/ جه اهميت دارد
ishan giohare rastguy dar vujudash nist va entezare ma bihudast. d
من هم می گویم ایشان فقط یک رای دارد . صفر به تنهایی هیچ است . ایشان یک را دارد و تعداد نا قابلی صفر که وقتی در سمت راست یک واقع می شوند می شود حماسه و اقتدار ، رای به رهبر و نظام ، و هزار کوفت دیگر
//////این یک حقیقت تاریخی و تثبیت شده است. شما کی تا حالا دیده اید دیکتاتور ها اظهار پشیمانی کرده باشند. لطفن اگر هست یک نمونه ذکر کنید.
https://fbcdn-sphotos-f-a.akamaihd.net/hphotos-ak-prn1/935082_529795400399518_1541649546_n.jpg
آقای نوری زاد سلام
من قبل از اینکه جناب خامنه ای را دروغگو بدانم او را شبیه کالون در کتاب وجدان بیدار اشتفان تسوایک می بینم
//// که دغدغه ی دین دارد و فقط برداشت خودش از دین را قبول دارد و از زبان خداوند صحبت می کند. البته من کالون//// را صادق تر از خامنه ای //////می دانم اگرچه هردوی آنها برای دین خدا آفت محسوب میشوند.
راستش را بخواهید در این زمینه به باور من تشیع جناب خامنه ای بن بست ندارد و در این زمینه هم با اصل تقیه قضایا را توجیه مینمایند.
امیدوارم در پناه خداوند رحمان و رحیم همواره عزیز و سربلند باشید
درود به اقای نوری زاد خامنه ای حقیقت را میفهمد و//// چرا نرسیده به انتخابات این حرف نمیزد و وقتی نزدیک به انتخابات میشویم این حرفها زده میشود و یکدفعه ورق بر میگردد اگر این اقا راست میگوید زندانیان سیاسی را ازاد کند و از بیگناهان معذرت بخواهد اقا نوری زاد راستی این نیست راستی این است که انجام پذیرد حال انتخابات شروع شد به که رای خواهیم داد به خاتمی که چهار سال سکوت کرده و هی از اشتی ملی حرف میزند و تا الان هیچ کاری نه برای زندانیان سیاسی و زندانیان دیگر انجام نداده اقای نوری زاد عزیز رای نمیدهم چون جوانیم اتش گرفت و سوختیم غافل از اینکه این اتش دود دارد و چشم را ازیت میکند فنا شدیم در این جمهوری اسلامی اما ما سعی کردیم چارلی چاپلین باشیم و روزنه در این تاریکی پیدا کنیم و نور را به به سرزمین ایران بیاوریم با این همه مشکلات یک چیز هیچ حاکمیتی نتوانسته از جوانانش بگیرد ان هم امید است امید اری امید
سلام آقای نوری زاد
اعلیحضرت همایونی هم یک رای بیشتر نداشت آنهم تداوم استبداد بود !
ناخودآگاه یاد این شعار انقلابی افتادم > ما میگیم شاه نمی خوایم نخست وزیر عوض میشه ! ما میگیم خر نمی خوایم پالون خر عوض میشه ! نه شاه می خوایم نه شاهپور لعنت به هر چی مزدور < یعنی اینکه رسیدیم دوباره نقطه سر خط !!
به امید ایرانی سر فراز و آزاد بدون تاج و عمامه .
درود بر شما جناب نوری زاد
تجربه انتخابات گذشته نشان داده که ایشان واقعا یک رای بیشتر ندارد واین یک رای ایشان هم خروجی صندوق است نه ورودی !!!!
Mr Nourizaad I have problem with the way you think in general about moslam and slams what ever you do in this world it has nothing to do with god I don’ thing you have to answer to god and there is no haven or hell and this is the problem we have in our country we live in 21 century and try to believe about Mohammd god in 1400 years ago unfortunately we Iranian have not Sevilazed yet that is the reason our n
سلام جناب اقای نوری زاد استاد عزیز چرا بازهم این اقای خاتمی واقای خامنهای واحمدی نزاد ووووجناب اقای نوری زاد عزیز کدام رای گیری در این حکومت ///اسلامی وانسانی تا امروز بدون این رغیب بازیها بوده جناب اقای مشائی واقای احمدی نزاد واقای خاتمی وووهمه وهمه با هم دوست وهم نظر هستند همان کاری را رهبر میخواستند که اقای احمدی نزاد در اهواز فریاد میزد ما رای 50 ملیونی میخواهیم حال میخواهد مشائی باشد خواه خاتمی باشد خواه سرداران یزیدابن معاویه اگر خدای ناکرده توهین نسبت به حکومت معاویه نکرده باشم خدا مرا ببخشد اگر نسبت این سرداران با سرداران یزید توهین نباشد اقای خامنهای مشائی را در اوایل کار که بد ان را گفت //// شک نکنید خداوند دانا واگاه است منتها اینقدر اقای خامنهای ///// که اینکارها را علنی میکنند راستی چقدر از دانائی واگاهی واز خداوند دور شدهاند که دیگر اصلا ایمان به دانائی واگاهی خداوند ایمان ندارند الله واکبر اصلا بسیار عجیب است مگر جوان بهشتی چه گفته بودند که راحت کشتن مشائی کشتن نسبت به احمد خمینی مشگلتر است بابا خودتی //// / بس است ما باید حداقل باندازه 50 یا 60 سال سن کردیم ونان خود را از نام نازنین معصومین سوءاستفاده کردیم وخرج خانواده را از نام این عزیزان داوردیم حداقل از روح ان عزیزان شرم کنیم بد است شما که اینقدر خون ناحق ریختید که برکت بقول پدرم در سال 1341 میگفت پسرم تا سال 1360 خاندان شاه را از ایران بیرون میکنند وسیدی حکومت را بدست میگیرد اینقدر خون ناحق میریزد که برکت از زمین به اسمان میرود کارگر روزی 1000 تومان مزد میگیرد ولی برای نان شبش گرسنهاست ما بچه بودیم میگفتیم روزی 1000 تومان مزد میگیرد ان وقت مزد کارگر روزی 5 ریال بود در شهر ما بعد میگفت پسرم اگر هرکس امد گفت من میخواهم اسلام را زنده کنم یقین بدانید او دروغ میگوید نروید دنبالش پرچم او پرچم کفر است میگفت همه مجتهد ها میایند حکومت میکنند بالاترین دزدیها را انها میکنند حلال را حرام وحرام را حلال میکنند مواظب باشید البته ناگفته نماند اکثر رفقای ان روزهای من حالا اخوند هستند وهمیشه باهم میگوئیم بابا انوقط پدرم اینها را از کجا میگفت خدا گواه است همه را حقیقت گفتم پدرم 40 سال است مرده خدا رحمتش کند واقعا درست بودند میگفت ایمان نگه داشتن مثل ذغال سرخ شده را در دست خالی نگه داشتن است انوقط مواظب باشید بعداقایان یقین بدانید مشائی واحمدی نزاد وخاتمی وووهمه اینها به دروغ مجادله میکنند خدا گواه است اقای خامنه ای یقین کند فرزندش مجتبی کوچکترین نظری به حکومت او دارد مثل نادرشاه بزرگ فورا چشمانش را از حدقه بیرون میاورد بعضیها میترسند حقیقت را بگویند من حقیقت را میگویم هیچ ترسی هم ندارم ولی یقین دارم اینها برای ریاست همه چیزشان را میدهند مگر جنگ نبود بزرگشان بود مگر خزعلی دومیش نیست یقین دارد پسرش حق میگوید ولی پیرمرد دارد میمیرد ولی راضی است نازنین پسرش بمیرد این ریاست کند وپول مفت ملت را بحسابش واریز کند من بسیار به قران ایمان دارم قسم بسوره یس که قلب قران است همه را حقیقت گفتم من اینها را میشناسم مرحوم بهشتی بمن نامه دادند برای دفتر جهاد کرج وقزوین ویک شهر دیگر من افتتاح کننده انها هستم ولی بعد چند سال همه را رها کردم دیدم علنی بمن میگویند دزدی کن بلی اینقدر هم ادم صغیر ویتیم نیستم اکثریت میشناسند منرا مدتی با موسوی اردبیلی هم باهم بودیم که دادستان بود بلی خیلی چیزها دیدهام از اینها روزهای اولاگر خواستید بفرمائید برای شما کشتن ان عزیزان را هم بگویم کلاهی کیه نمیدانم ////ایوای وای وای حالاهم کارگر ی پیرم خدا را شکر من خدارا قبول دارم شما نداشته باشید ببینم مثل خلخالی وقدوسی ووکجاخداوند حافظ شما باشد
to me
سلام آقای نوریزاد عزیز و گرامی
نوشتید ” آقای خامنه ای به آغوش ملت باز گرد و نوشته اید که هنوز امید دارید که چنین شود ”
باز هم مزاحمت وباز هم به زعم خیلیها ابراز وجود و بزعم برخیها با مغز مالیخولیایی و یا بقول خودتان چند وجهی !!!
این مغز مالیخولیایی و چند وجهی میخواهد تصور کند که هاشمی و یا خاتمی کاندید میشوند وبرای این تصور هم دلایلی دارد . یکی از دلایل اینکه نمیخواهند رسما سند شش دانگ ایران را به نام خامنه ای بزنند ، هر چند که اینطور است .
به گمانم اینان از شگرد ( دلم نمیآید مودب باشم و بجای شگرد میگویم حقه وفریب –لطفا این کلمه را حذف نکنید ) ، بله به گمان اینان از حقه و فریب اصول گرایان طرفدار خامنه ای یاد گرفتند و دارند بازی ای را شروع میکنند که قبلا آزمایش خود را پس داده است و آن بازی کردن در زمین دیگری که در انتخابات سال 84 بود . بدین شکل که چند نفری کاندید میشوند و بعد شروع به تبلیغ میکنند و بعد دم انتخابات هر که اقبال بیشتری نزد مردم داشت را روی آن زوم کرده و با بزرگنمایی آن را بیشتر جلوه میدهند و دست آخر آنی که میخواهند از صندوق در میاید – البته اینها با فرض انتخابات سالم و آزاد است . یعنی به قول آخوندا تو رساله هاشون یه نوع غش در معامله . سال 84 همین محسن رضایی و قالیباف و احمدی نزاد ولاریجانی همین کار را کردند که دم آخر نظر آقا به نظر آقا مجتبی نزدیک شد و از قالبیباف پرید روی احمدی نژاد و رسانه ها ، خصوصا رسانه هایی که با مساجد در ارتباط بودند ، دهان بدهان ، نظر آقا را به تمام اقصا نقاط ایران رساندند . و حقیقتی که باید عرض کنم اینکه مردم هنوز خامنه ای را نمیشناختند ، و از طرفی از هاشمی و اصلاح طلبان که تدارک چی بودند و جاهایی هم انصافا خطا کردند ویا تند روی کرده بودند ، خسته شده بودند . لذا نظر مردم به نظر آقا ، آن زمان و علی خامنه ای این زمان ، نزدیک شد و به مبارکی و میمونی تمام شد .
الان اگه میبینیم که هاشمی میگه میام ، نمیام !! بعضی ها میگند میاد ، نمیاد !!! خاتمی میگه میام ، نمیام !!…
هاشمی و خاتمی و یاران زیرکشان دارند همین بازی را انجام میدهند . بنظرم اینها حسن روحانی را فرستادند جلو تا خوب سیبل بشود و وقتی تا کنون مشاهده کرده اند که آنچنان حمله ای به او نشد لذا خودشان وارد میشوند و برای اطمینان خاتمی میگوید که نمیگذارند کاندید شوم _ صحبت دیروز وی _ و هاشمی میگوید که خامنه ای به او اعتماد ندارد _ سخن چند روز پیش او !! این یک محک جدی تر است از طرف اینان برای سنجیدن واکنش خامنه ای و اعوانش .
بنده احتمال میدهم که هر دوشان بیایند و بعد خاتمی به نفع هاشمی کنار بکشد . حتی اگر حکومت ،خاتمی را رد صلاحیت بکند نیز به نفع آنها خواهد بود و اکنون اپوزیسیون بودن یک برد تلقی میشود ( خاک تو سر نظامی که یارانش فیگور اپوزیسیون بگیرند !!! )
که اگر من جای حکومت بودم او را رد صلاحیت نمیکردم زیرا خاتمی با یک تشر از میدان به در میرود .
نامزدی هاشمی و خاتمی قریب به یقین صورت میپذیرد و این کار چند سود را برایشان بهمراه دارد ، اول اینکه اصول گراها به مانند شیر بی یال و اشکم میمانند و فقط اسمش باقی مانده است و کاندیداتوری هاشمی در بین آنها تشتت بوجود میآره و همین یک ذره نفسی که بزور قدرت دارند میکشند را ازشان میگیره و نفسشان را بند میاره .
بحث اصلی
حال فرض کنیم که جناب نوریزاد شروع کند به قلم زدن و در قلم خود فریاد بر بیاورد که ای مردم بشتابید بسوی رای دادن به این آقا یا آقایان ، فرقی نمیکند !!
بر گردیم به مقاله شما و دعوت از خامنه ای که برگرد به آغوش ملت
اقای نوریزاد بنظرم با کاندید شدن یکی از این دو تن ، شما نیز در انتخابات شرکت کنید و بسیاری را با خود همراه نمایید و به ایشان رای بدهید .
من یک مرید شما هستم ، اما نه مرید عاشق که هر چه معشوقش بگوید اطاعت نماید ، خیر مریدی که برای مرادش شرط هم میگذارد _ میدانم این رسم مریدی نیست ، خیلی وقت است رسم عاشقی بر افتاده
اقای نوریزاد من به تبعیت از شما ( مجدد یاد آوری نمایم همه اینها فرض است ) در صورت دعوت به رای دادن در انتخابات شرکت میکنم و نه تنها برای آن تبلیغ میکنم که حاظرم جانم را هم فدا بکنم ،
و آن اینکه هاشمی یا خاتمی هم ” به آغوش ملت بازگردند !!!
چون احتمال میدهم که خاتمی در زمین هاشمی بازی میکند و خاتمی مرد روزهای سخت نیست و با یک تشر از میدان بدر میرود ، لذا خطابم هاشمی است ، ولی در کل فرقی نمیکند .
آقای نوریزاد ، آیا شما نامه ای هم به هاشمی خواهید نوشت و از ایشان خواهید خواست که به آغوش ملت باز گردد ؟
آیا به هاشمی خواهید گفت که اگر دین نداری لااقل آزاده باش و اگر دین داری ، حتما در دعاهایت عاقبت به خیری از خدا میطلبی ، چرا خودت در این راه قدم بر نمیداری ؟
چرا بملت نمیگویی : ای ملت یک عمر به شما دروغ گفتم
ای ملت خودم خراب کردم و میخواهم راست حسینی درستش کنم و همه آن دروغ هارا اصلاح کنم و این اقرار بدروغ ممکن است جان من را بگیرد ولی مطمئن هستم آخرتم را خراب نمیکند .
مردم من به شما دروغ گفتم که خمینی گفت ایشان برای رهبری لیاقت دارند
مردم هوای نفس و جاه طلبی و قدرت طلبی چشم من را کور کرده بود ، من گمان میکردم که اگر خامنه ای رهبر باشد ، خامنه ای زیر نظر من کار میکند و من رهبر اصلی هستم ، ولی پس از مدتی دیدم چرخ گردون باعث شد همانی که نمک پرورده من بود الان اقا بالاسر من بشود . مردم اگر درست باشد که بین خامنه ای و احمدی نژاد دعوا است و این زرگری نباشد ، خامنه ای همان بلایی سرش آمد که سر من در آورد و به ولی نعمت خود نارو زد
مردم در مورد جنگ دروغ گفته شد و بعضی را سکوت کردم و همین سکوتم گناه بود
مردم ما شما را فریفتیم
مردم من اگر رییس جمهور شوم علی خامنه ای را از اریکه قدرت بزیر میکشم
مردم من اگر رییس جمهور شوم رفراندوم قانون اساسی برگزار میکنم و اگر اصل ولایت فقیه مجدد به تصویب ملت رسید ، که بگمانم نمیرسد ، مدت زمان رهبری را 10 سال اعلام میکنم و نمیگذارم در قانون اجازه داده شود که رهبر ی برای یک نفر تکرار شود چه بصورت متوالی و چه بصورت پراکنده و یک خط در میان
مردم از همین الان اعلام میکنم که خط من با خط خامنه ای سوا است
مردم قول میدهم که استقلال حوزه های علمیه را برگردانم
مردم قول میدهم دانشگاه ها و نیروی انتظامی و قوه قضاییه را از دست حکومت خلاصی بدهم
مردم قول میدهم نگذارم نیروهای نظامی ارث پدرشان را از شما بخواهند و آنها را به پادگان ها بر میگردانم
مردم قول میدهم که در جای جای زندگیتان دیگر سرک نکشیم و بگذاریم یک لیوان اب خنک از گلویتان پایین برود
مردم قول میدهم در گزینش ها دیگر از دین سوال نشود و باعث ریا کاری نشویم
مردم قول میدهم از لباسم سوء استفاده نکنم و …
مردم
مردم
و مردم
آقای نوریزاد اگر هاشمی به آغوش ملت بازگردد بهتر نیست ؟
آقای نوریزاد بگذارید این بار من به شما قول بدهم ، من قول میدهم که ملت ایشان را میبخشند و زیر بیرق او جمع میشوند . ما ملتی هستیم که کشته مرده یک چنین اعترافی میباشیم . ما ملت برای چنین اعترافی جان هم میدهیم و او را با کمال میل میپذیریم و آغوش خود را باز میکنیم و
هاشمی برای همیشه در دل این ملت جای باز میکند
سخن کوتاه
اگر هاشمی با این شرط بیاید من یکی حتی خونم را به او ، که در اصل هدیه به مملکت است میدهم .
متشکر
خاتمی، آخرین پل میان مردم و حاکمیت
محسن حیدریان
تنها حدود 50 روز به انتخاباتریاستجمهور باقی است. اما شواهد موجود نشان می دهند که حاکمیّت به رهبری آیت الله خامنه ای، جزمهندسی یک انتخابات فرمایشی با مختصرآرایش فضای سیاسی ایران، هدف دیگری را دربرنامۀ سیاسیِ خویش ندارد. هنوز هیچ یک از نامزدهای اصلی پا به میدان نگذاشته اند. هر سه عنصر اصلی جامعه يعنی بازيگران سياسی، رای دهندگان و نيز رسانه های گروهی، با چراغ های خاموش یا گمانه زنی های تاکتیکی در حرکت اند و در انتظار یک شگفتی بزرگ که براستی هم می تواند رخ دهد و صحنه را به هم ریزد، بسر می برند. اما آنچه که در شرایط بحرانی کشور و چالش های بزرگی که که از هر سو در برابر حکومت قرار دارد،و بویژه ضعف بی سابقه اقتدار خامنه ای و اشتباهات فاحش سیاسی او در اداره کشور، می تواند به عامل یک چرخش غیر قابل پیش بینی منجر شود. زیرا شلاق واقعیات و فشار هایی که از هر سو بر خامنه ای وارد می شود، استمرار وضع موجود را بی اندازه شکننده ساخته است. در وضع کنونی عده ای از مردم از هرگونه کوشش برای اصلاح رژیم مایوس و برخی دیگر به این باور رسیده اند که تنها پس از اصلاحات عمیق است که می توان به اصلاح رژیم امید داشت.
با این وجود نباید فراموش کرد که هیچ حکومتی در شرایط صلح نمی تواند بطور نامحدود و طولانی مدت، برای بقای خود تنها روی خشونت و حذف حساب کند. چنین رویکرد کوته بینانه ای از سوی آقای خامنه ای دیر یا زود کار رابه فروپاشی و انقلاب ناشی از خشم و یاس عمومی می کشاند که نتیجه آن بسود هیچ کس نیست.
آیت الله خامنهای که در نبرد سیاسی و اخلاقی در افکار عمومی و حتی در میان هواداران رژیم هم همچون هدایت کننده تمام حوادث بعد از کودتای انتخاباتی دوره پیش و نیز رویکرد ماههای اخیر احمدی نژاد که بروشنی نقش او را همچون فصل الخطاب به چالش می طلید، در ضعیف ترین موقعییت تمام دوران زمامداری خود قرار گرفته است. او در کار باز کردن گره حاکمیّت برای حذف جریان احمدی نژاد – مشائی و نیز دشواریهای بی سابقه ناشی از تحریم و تورم با مشکلات بسیار جدی و پرداخت هزنیه های سنگین رو بروست. از سوی دیگر مسلم آنست که دیگر تاریخ مصرف احمدی نژاد در بازی سیاسی ایران به پایان رسیده و همان سناریویی که او با “بگم بگم” در برابر موسوی بازی کرد، اینک در انتظار خود اوست. این نیز مسلم است که در میان سه بلوک سیاسی حاضر در صحنه سیاسی ایران که عبارتند از اصلاح طلبان، اصول گرایان سنتی و جریان احمدی نژاد – مشائی هیچ راهکار قانونمندی در این دوره انتخابات به چشم نمی خورد. وضع ایران از هر نظر شکننده و پر ابهام است. نه نهاد های تعدیل کننده قدرت، نه افکار عمومی فعال وجود دارد و نه شفافیت سیاسی.
با پیچیده تر شدن صحنه سیاسی، هر گونه اشتباه تاکتیکی یا روی آوردن به تحریم و نیز طرح خواستهایی نظیر تغییر قانون اساسی و چشم بستن بر تناسب قوای واقعی کشور، می تواند به سود در کمین نشستگان دیکتاتوری نظامی قرار گیرد.
در چنین شرایطی محمد خاتمی از یکسو بهترین پاد زهر پوپولیسم عوامفریبانه احمدی نژاد و از سوی دیگر آخرین پل میان حاکمیت و مردم و واقعی ترین امکان تغییر اوضاع در چارچوب قانون اساسی است. در تجارب سياسی اصلاح طلبانه دنيا نمونه های زيادی وجود دارد که رهبران سياسی اصلاح طلب با پشتيبانی بمراتب ضعيف تر مردمی نسبت به خاتمی از راههای اصلاح طلبانه موفق به تحقق ايده های سياسی خود شده اند. پيروزی گاندی در برابر رقبای بسيار سرسخت و نيرومند محافظه کار درهند، پيروزی جان اف کندی بر اکثريت سنگين کنگره محافظه کار امريکا، از نمونه های آن است. بعبارت ديگر تناقص های قانون اساسی و محدوديت اختيارات رئيس جمهوری با آنکه موانع مهمی در برابر اصلاحات اند، اما همه حقيقت را در اين زمينه بيان نمی کنند.
خاتمی از درون نظام جمهوری اسلامی بر آمده و آرمان و هويت سياسی او با چهره ها و پيش زمينه اين نظام گره خورده است. امتياز بزرگ خاتمی گفتار سياسی او در باره تساهل، حکومت قانون و جامعه مدنی و آفريدن اميد به روزهای بهتر است که با رفتار شخصی فروتنانه او نيز سازگاری دارد. کسب اعتماد سياسی اکثريت بزرگ شهروندان ايرانی از سوی خاتمی آن گنجينه يگانه ای است که هیچ کس جز او شانس آنرا ندارد.
به مجرد این که خاتمی نامزدی خودرا اعلام بکند، دینامسیمی درجامعه به وجود خواهد آورد که به طورفزاینده ای، حتی بیش ازدوبرابر، هوادارانش بیشترخواهد شد. همین حرکت، شانس تمکین وسازش حاکمیّت به پذیرش وی رانیزبیشترخواهد کرد.
خاتمی امروز که بسی پخته تر و آزموده تر از پیش است نه تنها توانایی فرموله کردن مطالبات جامعه با زبان سياسی و کلام گذاشتن برای راه تحول سياسی مسالمت آميز کشور و نفوذ اين ادبيات سياسی در اعماق جامعه را داراست بلکه همچون يکی از معدود نخبگان سياسی ايران بر اهميت شکل گيری يک نيروی محافظه کار قانونگرا و معتدل در حاکميت ايران وقوف دارد و برای گذار کشور به يک نظام دمکراتيک پارلمانی بطور گام به گام می تواند یک نقش کلیدی بازی کند . نحوه استدلال و کلام سياسی اکثر سخنرانيهای خاتمی متوجه متقاعد کردن مخالفان اصلاحات به اين بوده است که اصلاحات در تقابل با منافع انقلاب و نظام و قانون اساسی قرار ندارد.
يک نوآوری فکری ديگر او که سرمایه بزرگی برای ایران امروز است «گفتگوی تمدنها» و نگاه تازه به جهان سياست بر مبنای واقع گرايی و خشونت زدايی از چهره ايران است. نظريه گفتگوی تمدنها به آشتی دادن ايران با جهان معاصر و دادن يک چهره تازه به سيمای ايران در جهان کمک مهمی می کند.
برگ برنده خاتمی همچون یگانه شانس ایران برای برون رفت از وضع کنونی تکیه او بر استفاده ازراه های قانونی وبه اتکاء رای آگاه وآزاد مردم می باشد. خاتمی تنها سیاست ورزی است که همچون نامزد مشترک و واحد همه اصلاح طلبان داخل و خارج از کشور اعم از مذهبی و عرفی بر پايه منطق شکاف اصلی سياست ايران ميان تماميت خواهی و مردم سالاری و شکل گيری ائتلافها و مصالحه های تازه و يک اجماع عمومی درباره تداوم اصلاحات می تواند در این انتخابات قد علم کند و همه کشور را به یک پیروزی خیره کننده برساند.
با آمدن خاتمی بی تردید گام بزرگی در تثبیت و تلطیف فضای عمومی و تحقق ايده ايران برای ايرانيان و پيدايش يک روش و سياست تازه از سوی جناح محافظه کار و اصول گرا برداشته خواهد شد. زیرا تناسب قوای سیاسی و آگاهی کنونی مردم با دوره های پیش غیر قابل قیاس است.
آنچه که اهميت کليدی دارد تعيين اولويت های اصلاحی اوست . بايد توجه داشت که انبوه مشکلات و دشواريهای سياسی و اقتصادی و اجتماعی معوق مانده گذشته کشور و نيز توقعات ايجاد شده در افکار عمومی چنان گسترده و متنوع است که بدون تنظيم يک تقويم و برنامه روشن اصلاحی، اصلاح طلبان به رهبری خاتمی بجای هدايت اصلاحات به دنباله رو حوادت تبديل خواهند شد.
اما باید بیاد داشت که تجارب کلیه دوره های انتخاباتی پیش در این واقعیت تردیدی نمی گذارد که در ایران تنها در آخرين هفته آستانه انتخابات است که بازار سیاسی ایران به داغ ترين نقطه خود می رسد و تا آن دوران هر چرخش و حادثه تعیین کننده ای می تواند در فضای سیاسی ایران ظهور کند.
سلام بر نوریزاد- دوستی دارم که مدرس زبان انگلیس است و تعریف میکرد که سال 1385 به یک دختر یهودی درس می داد که در آستانه رفتن به آمریکا بود و میخواست قبل از رفتن کمی زبان یاد بگیرد
دوستم یکبار از این دختر یهودی که دست بر قضا زیبا رو و منشی یک دندانپزشک هم بود پرسیده بود که رمز موفقیت شما یهودیان در چیست؟ و شما که در کل دنیا 16 میلیون نفر هم نیستسید چگونه است که دنیا را مثل موم در اختیار خود دارید؟
دخترک جواب داده بود که اجازه دهید جواب شما را اینگونه بدهم
من در جایی که کار می کنم یعنی منشیگری دندانپزشکی تا به حال سه یا چهار خواستگار پولدار پزشک و دندانپزشک داشته ام
و حتی یک دندانپزشک حاضر شده است که یک خانه پشت قباله من قبل از ازدواج بیندازد
اما من یهودی هستم و طبق آیین یهودیت اگر مرد و زن
تا پنج نسل قبلشان یهودی خالص نباشند بچه و نطفه ای که از آنان حاصل میشود حرامزاده است بنا براین نمیتوانم به خواستگاران غیر یهود پاسخ مثبت بدهم
ولی گفت همین آقایان خواستگار من که بعضا نماز خوان هم هستند هر دو ماه یکبار خانم منشی خود را عوض می کنند و
و یا بهم قرض میدهند تا همکارانشان هم کامی
به دل و لب بگیرند
و بعد هم افزود فرق ما یهودیان با شما مسلمانان در این است که ما فقط یک گوساله سامری داشتیم و فقط یکبار گمراه شدیم و از حضرت موسی و دین و آیین خود دست کشیدیم ولی شما مسلمانان
هر روز یک گوساله سامری دارید یک روز حضرت محمد یکروز حضرت علی یکروز عمر و عثمان و ابوبکر و روز دگر مهدی و رضا و امام حسین
و گفت دست اخر هم نمیدانید چه غلطی بکنید
حالا یاد انتخابات و انقلاب خودمان افتادم که هر روز دنبال /// یک نفر بودیم وهستیم تا نجاتمان دهد یکبار امام خمینی یکبار رفسنجانی و خامنه ای یکبار موسوی و کروبی و احمدی نزاد
حالا جدیدا هم یک لحاف چهل تیکه به نام انتخابات حماسه ساز 92 را میخواهند به ما قالب کنند
و به قول احمد توکلی هر شب جبرییل بر یک نفر نازل میشود و طرف احساس وظیفه می کند که کاندید شود و البته قبل از ورود و اعلام نامزدی رسمی باید بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و بعد از ان مراتب کرنش به مقام ولایت را اثبات کند و در پایان با نثار چند فحش //// لیچار به احمدی نزاد و موسوی از جریان انحرافی و فتنه اعلان برائت کند
من مانده ام آیا نمیشود با اصلاح قانون انتخابات و دور انداختن این لحاف چهل تیکه تمام زحمات نظام از اول تا اخر را به دوش مقام عظمای ولایت بدهیم تا هم ایشان از نگرانی در آیند و هم اینکه این همه خرج و مخارج هنگفت میلیاردی برای کاغذ بازی و حماسه سازی انتخابات فرمایشی نشود
یعنی به عبارت ساده تر به جای آنکه دنبال //// هایی مثل علی لاریجانی و صادق لاریجانی و احمدی نزاد باشیم با حذف سه قوه نظام تمام مناصب و قوه ها نظام را دست یک نفر بدهیم و خودمان هم مثل
اسب عصاری نباشیم که هر روز دور خودمان بچرخیم و همیشه مثل خر در گل نمانیم؟
سلام
فرمودید ” چرا آقای خامنه ای یک جمله حتی یک کلمه درو مورد روسیه سخنی نمیگوید ؟؟
جان برادر گفت ولی زود پشیمان شد ////!!
روسها هر روز برای ما بازی در میآوردند و هر روز پول بیشتری برای اتمام نیروگاه بوشهر طلب میکردند .
یک روز دیگر طاقت مسئولین نظام از زبان نظام دادسخن در آوردند که : اینطور نمیشود که شما روسها هر روز یک حرفی میزنید و باج بیشتری میطلبید . آخه گاو نه من شیر ده هم ، نه من شیر میدهد و بیشتر از 9 من دیگر خون است و خونابه ، و این چه بلایی است که سر ما در میاورید ؟
خلاصه نوچه های نظام شروع کردند به داد و هوار و خط ونشان کشیدن برای روسیه
– روسها گفتند که ما موشک های s300 را به شما نیدهیم و این قوز بالا قوز شد
– به یک باره تلویزوین کانال یک روسیه یک فیلم مستندی تهیه کرد به نام دانشگاه پاتریس لومومبا و در آن اشاره هایی کرد به تحصیل کرده های آن دانشگاه که زیر نظر ک. گ ب تحصیل میکردند .
– به یک باره حضرت پوتین به ایران آمده و ماحصل این سفر میمون و مبارک این بود که اول این برنامه از تلویزیون روسیه قطع شد و دیگر قسمت های بعدی این برنامه به بایگانی سپرده شد . دوم اینکه ایران با روی گشاده و سخاوت به درخواست روسیه پاسخ مثبت داد و هر چه روسیه پول طلبید را با کمال میل دو دستی در طبق اخلاص قرار داد ( با پسوند نوش جان ) به آنها داد . قضیه موشک های s300هم که پرونده اش ماست مالی شد .
برکت سفر پوتین را پیگیری کنید تا مشاهده نماییم که چه سفر میمون و مبارکی بود برای روسیه .
براستی در آن گزارش تلویزیون کانال 1 روسیه چه چیزی نهفته بود که یک ملت باید هزینه حقارت و گرسنگی را بپردازد ؟؟ مگر چه میخواستند در قسمت های بعد بگویند که نباید ملت ایران از آن آگاهی یابد ؟؟
آقای نوریزاد همزمانی انتشار این برنامه و پارس کردن نوچه های نظام و آمدن پوتین آیا شک برانگیز نیست ؟ شک بر انگیز نیست که چطور همه این هیاهو ها به یکباره خاموش شد ؟
آقای نوریزاد روسها مثل غربیها نیستند که اجازه بدهند نوکرانشان دستشان را گاز بگیرد . آنها هزار نوع چک وسفته و مدرک میگیرند که نکند یکبار نوچه آنها فیلش هوای هندوستان بکند
فقط امیدوارم زیادی مزاحم شما نشده باشم و اگر حس میکنید که مزاحم شما هستم لطفا در جریانم بگذارید ، ممکن است ناخودآگاه زیادی حرف میزنم
متشکر
با سلام مجدد و تشکر از ابراز لطفتان و عذر بابت زحمت..واقعا شرایط جوری است که آرام نشستن نا ممکن است و این سوژه شما هم که فکر می کنم از الهامات غیبی میباشد سخت مورد توجه بسیاری قرار گرفته و لذا اجازه می خواهم مطالبی را عرض کنم.
1. این جمله رهبری که من یک رای دارم و انرا در مکان شریفی هم در مقابل چشمان ملّت فرمودند بنظرم خود یک یوم الله بزرگ در زندگی این مردم خواهد شد. اجازه بدهید بپرسیم در سالی که ایشان در آرزوی حماسه سیاسی هستند که تصریح فرمودند منظورشان انتخابات است چرا باید این حرف را زد؟ چرا به جای آن ایشان نفرمودند که ای مردم من چند آدم صالح را تعیین میکنم و شما شرعا بسیج شوید و به هر کدامشان خواستید رای بدهید تا دنیا اقتدار رهبری و وفاداری شما را بداند. بنظرم این حرف جای تعمق دارد.
2. ولی تردیدی هم نیست که ایشان واقعا دنبال یک حماسه سیاسی است که خیلی مشکلات را با آن حل نماید. اگر این اصل است که هست پس ایشان بدرستی متوجه شده اند که وضعیت جامعه دقیقا اینجوری است که اگر مردم قانع نشوند که ایشان واقعا یک رای ندارد نه اقبالی در کار هست و نه حماسه ای.یعنی به زبان دیگر مردم دخالت ایشان را در امور نمی پسندند پس ایشان بدنبال این است که ثابت کند که والله من دخالتی ندارم.
3. ایشان بر خلاف قبل دیگر از اصحاب فتنه و خط کشی های اینجوری هم ذکری نکردند و فرمودند همه بیایند و این هم یعنی اینکه اگر همه نیایند و مردم آنها را نبینند حماسه ای در کار نیست.
4. شما یادتان می آید چنین اعترافی در تاریخ سیاسی ایران را آخرین بار کجا شنیده اید؟ بنظر شما این اعتراف مشابه اعتراف تلویزیونی پهلوی آخر نیست که گفت حرفها را فهمیده و تقاضای فرصت مجدد کرد؟ بنظرم این 2 حرف از یک جنس هستند. پس یعنی مقام رهبری حالا اعتراض مردم را به یکه تازی ایشان در جامعه درک کرده و به مردم قول میدهد که دیگر این وضع ادامه نخواهد یافت.
5. در یکی از قبائل آفریقا رسم بر این است وقتی کسی خطائی می کند مردم بجای مجازات او را روی یک صندلی وسط میدان می نشینند و تا می توانند از خوبی او تعریف می کنند به حدّیکه فرد گناهکار شرمنده و نادم عذر خواهی می نماید. بیاید ما هم با تاسی به این شیوه انسانی از آقای خامنه ای تکریم کنیم و تشکر و در همه جا بگوئیم که ما همین رهبر را می خواهیم که می گوید من فقط یک رای دارم و از آن هم هیچ کس هیچ چیز نمی داند. همه جا بگوئیم که آقا در جوار امام هشتم این را فرمودند و خدا اجرشان بدهد. البته امروز احمدی نژاد هم همین را می گوید ولی حمام رفتن او از زانوی کثیفش پیداست. ما می خواهیم صادقانه بگوییم و آنقدر بگوییم تا ایشان اصلا رویشان نشود حرف دیگری بزند که صد البته به حرمت آن امام نازنین هم شده نخواهند کرد.
6. امّا اگر خدای نا خواسته این حرفهائی که مردم در اتوبوس و مینی بوس و تاکسی و مسجد و کلیسا و پارک و رستوران میگویند که بعله ایشان واقعا یک رای دارد و آن یک رای را هم با انگشت شصت به هم نشان میدهند درست در بیاید باید آنوقت به قبائل آفریقائیان خبر از نا کار آمدی شیوه شان در نزد مسلمانان داد.
7. بیاید ببینیم در هر یک از دو حالت چه اتفاقی می افتد؟.ایشان اگر بعد از سالها اذیت و آزار مردم پای حرف خود بایستند در تاریخ به عنوان رهبری خواهند ماند که علیرغم خطاهایش وقتی راه درست را فهمید مردانه مشکل را پذیرفت و از آن راه برگشت. این البته سنت الهی است که بدیها به خوبی تبدیل میشود.
8. اگر ایشان پای حرف خود نایستد و این حرف را خدای نا خواسته به قصد فریب مردم گفته باشد، که متاسفانه این امر از سوی نزدیکان ایشان تبلیغ میشود ولی ما نباید قبول کنیم، در آن صورت او در تاریخ به عنوان رهبر بی توفیقی قلمداد خواهد شد که علیرغم نصرت الهی در زدن حرف حق و دلجوئی از مردم در شریفترین مکان، قدر آنرا ندانست و خود را ضایع نمود و در آینده موضوع ضرب المثل ها خواهند شد. لطفا به کار آکترهائی نظیر چعفر کذّاب در تاریخ شیعه نگاه کنید تا همه عبرت بگیریم. من مانند بسیاری دیگر صمیمانه دعا می کنم که آقای خامنه ای از شاه سابق عبرت بگیرند ولی خود مایه عبرت آیندگان قرار نگیرند. این هم به شخصیت ما می افزاید و هم مشکلات را کمتر میکند و هم ایشان راحتتر سر بر بالین می گذارند بی آنکه ناله و نفرینی در کار باشد.
9. آقای نوریزاد پیشنهاد می کنم حماسه سیاسی امسال ایشان را با حرف خودشان که “من فقط یک رای دارم” تکمیل کنیم و آنرا همه جا بگوییم و پخش کنیم تا از یاد کسی نرود.
ن کاری به نوع نگاه کسانی که سر به تن این نظام نمی خواهند ندارم. دأب من در نسبت با جمهوری اسلامی ایران دعوت به آرامش و فهم و ادب و تغییر است.
////
این خود وابستگی شما را به نظام نشان میدهد نه بیش. اوردن کلمه ی ٬کسانی٬ انگار ده نفر در خانه نشسته اند یا در خارج واقعن خنده دار و نشان از توهم وابسته ی نویسنده به نظام حتا از روی خیر خواهی برای مردمی حکایت دارد. نوعی درماندگی و نه بیش نظامی تمامیت ان اختاپوس وار از نظر ذهنیت فرهنگی و مالی کشور را شخم زده است به فهم و ارامش و تغییر دعوت می شود کلماتی که انگار ضاحبان این نظام یا حکومتیان خود با ان بیگانه اند ؟ نه اقای نوریزاد تمام کسانی که شما مخاطبان می دانید و تمامیت این حکومت چیز تازه ای از شما نمی شنوند و شما بگونه ای سخن می گویید انکار اینکه پیامبر گونه برایشان چیزهای تازه ای می گویید. براستی این توهم بیماری بیش نیست.
امسال سال حماسه سییاسی(سیاسی با تشدید)مثل تمام ۳۴ سال گذشته
مرگ بر سیاسان(کیبورد علامت تشدید ندارد)
با تشکر از نکته جالf شما با اجازه می خواهم نکاتی را به جناب ایشان از باب راهنمائی و نه شماتت عرض کنم:
1- اگر ایشان همین موضوع یک رای را داشتن را به تمام معنا و از صمیم دل گفته باشند ، همین میتواند یک استراتزی حیاتی برای جمهوری اسلامی باشد. به این معنا که درنگاه استراتژیک حکومت و شخص ایشان به عنوان رهبر وظیفه دارند که همه اقدامات و سیاستهائی را که در این معنا اشکال ایجاد کند را حذف و از آنها جلوگیری نمایند.
2- ضروری است همه اقدامات موافق این نظر و استراتژی حمایت و تقویت شوند. برای مثال ایشان دیگراز رئیس جمهور مورد توافق صحبت نکنند و از هم اکنون لفظ انتصاب رئیس جمهور را از حکم تنفیذ خود حذف نمایند.
3- ایشان باید بتوانند با کمال قاطعیت تحلیل و نظر خود را از رسانه ملّی به اطلاع مردم برسانند و در عین حال بفرمایند اینها برای اطلاع شما از نظر من است ولی من یک رای بیشتر ندارم. در عین حال و با رعایت احترام کاندیداها هم نظرات و سیا ستهای خود را بگویند و در نهایت صندوق رای تعیین تکلیف کند.
4- استراتژی فقط یک رای ایشان به لحاظ بین المللی هم کارساز است و دیگران فکر نمی کنند که ایرانیان گروگان عقاید یک فرد به نام رهبرند و بر عکس اقتدار ملّی به نمایش در می آید.
5- ایشان یک رای دارند یعنی بمن مربوط نیست راجع به رئیس جمهور خود چگونه فکر می کنید و چه انتقاداتی به او دارید. یعنی همین امروز می گویم مخالفین و یا دگر اندیشان از زندان به خانه هایشان بروند و به من هم بیشتر از این مربوط نیست.
6- در اینصورت کار رهبر در این کشور چیست؟ آیا باید به همه چیز سرک بکشد؟ نه در این صورت رهبری مراقبت می فرمایند که هیچ کس در این کشور بیش ار یک رای نداشته باشد و مردم به نحو شایسته خدمتگزاران خو را انتخاب کنند و ترسی هم از نوطئه رهبری و فرزندانشان و خانواده ایشان نداشته باشند. در این صورت مجلس مرکز نظارت بر کشور میشود و منتخبین ملّت به جای رهبری کار ها را پی می گیرند.
7- حال اکر ایشان واقعا منظورشان این حرف نبوده باشد یعنی این را از باب خدعه با مردم گفته باشند که قطعا از ساحت ایشان به عنوان ذریه پیغمبربدور است، در اینصورت بنا بر تصریح مصحف شریف مرتکب گناه کبیره بزرگ شده اند زیرا کاری را گفته که عمل نمی کند. در اینصورت در بین آحاد مردم این شبهه ایجاد میشود که یعنی نعوذ بالله ولی امر مسلمین مرتکب گناه کبیره شده است؟ دز اینصورت تکلیف روایت معتبر در خصوص علمای قابل تاسی که باید مطیع امر مولی باشند چه میشود؟ وقتی ایشان اینگونه حرف خدای متعال را که ولی مومنین است و مولای حقیقی به مسخره میگیرد چه جای اطمینان وجود دارد؟
8- نتیجه این تردیدها در راستگوئی ایشان به خطر افتادن امنیت ملی و تحریص اجانب است بر ناموس این مردم ساده. از سوی دیگر بنا بر تصریح عقلی یک نوع پیمان شکنی آشکار است که در قران شریف مصداق لعنت خدا است. این یعنی به تعبیر علامه طباطبائی به گروگان گرفتن و ذلیل کردن مردم. بعنی شما خود را آزاد می دانید که هر زمان خواستید بزنید زیر حرفتان و 70 میلیون باید تابع شما باشند. این یعنی بردگی و ذلت برای یک ملّت. یادمان باشد که وعده بی بدیل آقای خمینی این بود که مارا عزیز در دنیا و آخرت بکند. امّا مناسفانه بی اخلاقی رهبران ما را به ذلّت کشانده تا اینجا.
9- امروز فرمانده غیور سپاه که رشادتشان در انتخابات 88 به یاد ماندنی است در رویکردی شگفت انگیز ملتمسانه فرمودند که رئیس جمهور بعدی باید بتواند کشور را ار بحران نابود کننده نجات دهد. باز هم خدا به ایشان عزّت دهد که بالاخره قبول کردند که این بحرانها دستپخت ولایت و رهبری موجود و عوامل نزدیک فکری و جسمی از قبیل احمدی نزاد و خود سردار هستند که اکنون از وحشت آینده اینگونه به نفس نفس افتاده اند. از سوی دیگر آقای ولایتی منتظر حکومت که بیش از 20 سال است در فراق قدرت میسوزد با درماندگی میگوید که وضع انقدر افتضاح است که هر لحظه منتطر حادثه ایم. آقای جوادی آملی هم یک کلام گفته اند که فساد اخلاقی ظاهر مردم همان فساد درونی و پوشیده رهبران است. خوب کشور که رهبران ندارد بلکه رهبر دارد و لذا مخاطب حرف آقا قابل مناقشه نیست.
10- امروز فرمانده عزیز سپاه هم که تازه متوجه شده بعضی ها سراسر عیب نیستند بلکه محاسنی هم دارند باید انتخاب استراتژیک بکنند و ار بین بحران و آرامش یکی را انتخاب کنند. اگر بپذیریم که انشالله ایشان هم راست میگویند در اینصورت باید بفرمایند که ما تایع رای 70 میلیونیم نه یک رای رهبر. این بندهای خود در اوین را تطیل کنند و به مثل فرماندهان ارتش آمریکا و اسرائیل که کاری به مسائل سیاسی ندارند به فکر امنیت کشور و تهدیدات باشند نه اینکه از صبح تا شب در باب فتنه و اذیت و آزار مردم و اهانت به آنها کار کنند.
11- در زمانی که حکومت سرهنگان در یونان بر قرار بود و بدنبال شورش دانشکده پلی تکنیک آتن که به سرنگونی آن حکومت منجر شد یک از دانشجویان دلیل آن خیزش را به زبان ساده اینطوربیان کرد:” ما یک روز تصمیم گرفتیم نترسیم..همین..ظرف چند ساعت کار تمام شد.
از رهبری محترم، فرمانده غیور و سایرین خواهش میکنیم کاری نکنید که یکروز صبح مردم نترسند و مردن را به این زندگی ترجیح دهند..انشالله آن روز هیچگاه نرسد و ما هم مثل سایر ملل مثل آدم زندگی کنیم.
——————————–
سلام یاران گرامی
نوشته ی خوب ومبتکرانه ی شما را نیوشیدم.
سپاس ازشما دوست خوبمان
با احترام
.
اگر این بار مصمم شوند که راست بگویند ،تکلیف آنهمه دروغ ودروغهای بزرگ وبی پرده چه میشود ؟مثلا شخص ایشان فرمودند :اصولگراها واصلاحاتیها دوبال پرنده ای به نام ایران هستند که اگر یکی ا زاین دوبال بشکند آنپرنده فروخواهد غلطید ،که درحال فروغلطیدن است ولی ایشان به دروغ میفرمایند پرنده با سلامت کامل درحال پرواز است .البته اینکه درحال پرواز است درسته ولی تیری که بربالش آمده آنرا بزودی درمیغلطاند .واولین کسیکه صدمه میبیند ودرحد نابودی قرار میگیرد شخص ایشان هستند ولاغیر .یا دروغی که درمورد رای آقای احمدی نژاد گفتند درحدی بود که امر برشخص احمدی نژاد هم مشتبه شده وحالا گریبانگیرخودش شده است .این پاداش دروغ گوست .یا دروغیکه درمورد نخواستن بمب اتمی میگویند ودنیا آنرا باورنمیکند ،چگونه پاسخی درخور برایش بیابند تا جهانیان متقاعد شوند واگردروغ نیست دربها را بگشایند تا بیایندو ببینند آقای خامنه ای بمب اتمی نمیخواهند ./////
ایشان یک رای دارد و یک عالم فرمایشات در باره ی انتخابات که اکنون دفترش سایتی به این منظور راه اندازی کرده اند.راستی مگر ادوار قبلی که با اشاره ی مستقیم و غیر مستقیم ایشان این همه تقلب شد ایشان بیش از یک رای داشتند؟جناب نوریزاد هنوز میلیونها نامه ای که از طریق سپاه و بسیج پخش شد که خلاصه گفتگوی سعیدی سپاه با جناب خامنه ای بود که ایشان فرموده بودند که نظر من این است که این دوره نیز احمدی نژاد رییس جمهور باشد ،نزد افراد موجود است.ایشان شبی که احمدی نژاد با ادبیاتی زشت و دروغهای شاخدار به میر حسین حمله کرد و بجای مباحثه از هاشمی گفت.و شبی که با شخصیت خانم رهنورد با بکم بکم هایش در تلویزیون بازی کرد ،کجا بود؟مگر پس از انتخابات مگر خارج از قوانین ایشان قبل از اعلا نظر شورای نگهبان ،حکم تایید انتخابات را صادر نکرد؟مگر ایشان معترضان را به کشتن تهدید نکرد و پیشاپیش خونشان را به گردن رهبران جنبش سبز نینداخت؟مگر در نماز جمعه ی پس از انتخابات ایشان نگفتند:سلیقه ی من به احمدینژاد نزدیکتر است؟مگر در این هشت سال که دلسوزان کارشناس نسبت به خطاهای دولت احمدی نژاد هشدار دادند و همچمون سعید لیلاز،فربرزدانا و…حتا زندانی شدن و یا زندانیان جنبش سبز که اکنون به همین جرم در انفرادی هستند آیا خامنه ای حتا یک اعتراض نسبت به عملکرد دولت داشته اند؟بنده بارها گفته ام احمدی نژاد مریدترین رییس جمهوری است که فقط خواسته های خامنه ای را گفته و اجرا کرده است.اگر امروز حمله به احمدی نژاد از جانب جناح راست که شریک تمام کارهای دولت است زیاد شده دلیلش اجرای سناریوی جدید خامنه ای است.یعنی که وی نقشی در نابودی کشور ،اقتصاد ،فرهنگ و…رواج فرهنگ دروغ نداشته است تا ایشان مطهر جلوه کند.از بصیرت ایشان همین قدر بگویم که وقتی میر حسین گفت :من آمده ام تا دروغ نباشد وبه احمدی نزاد اعلام کرد آمارهایش دروغ است..جناب خامنه ای در نماز جمعه پس از انتخابات گفت:در تبلیغات انتخاباتی جفا ها شد.رییس جمهور را دروغگو خواندند…عزیز ایشان اکنون ساز تقلب جدیدی را کوک کرده است.ساده اندیشی است که حضرات دست از این چپاول با نام دین بردارند.انتخاباتی که خط قرمزش ولایت باشد میدانیم چه نتیجه ای خواهد داشت. …دستگاه دروغ عموما مخاطب را احمق فرض می کند و خواستگاه این جمله که من یک رای دارم هم شبیه گریه ایشان پس از ماجرای 18 تیر و نیز گریه ایشان پس از انتخابات 88 است.و باید گفت:برو صیاد این دامت بر مرغ دگر نه…اگر چه می دانم بلندای عظمت عنقای ملت را شکسته ای.
من و شما و همه ی ایران و دنیا می دانیم که دروغ است و دروغ است و دروغ…