نوشته های قرآنی من درزندان:
آیه ای از قرآن که جمهوری اسلامی بخاکش انداخته!
من در سورۀ نساء، به آیه ای برخوردم که هم سراسر حکمت است، هم قانون، هم تحکم، هم عدالت، هم بزرگی، هم قاطعیت، هم غربت. اما چرا غربت؟ به خاطر این که غربی ها در وجهی کلی، ساحت قانون و زندگی شان را با سترگی این آیه آراسته اند. اما ما به آن پشت کرده ایم. و من – آری – متعمدانه و آگاهانه می گویم به آن پشت کرده ایم، و نه این که سرسری و از سرِ بی خبری از آن درگذشته باشیم. چرا که این روزها ما رشحه ای از عطر و بوی این آیه را نیز در میان خود، و سایر کشورهای اسلامی نمی بینیم. دریچه صد و سی و پنجم سورۀ نساء را می گشاییم: «یا ایها الذین امنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لو علی انفسکم اوالوالدین والاقربین… = ای مؤمنان، برای اجرای عدالت ناب، با همه استعداد خود قیام کنید. (در محکمه ها و در هر جا) برای خدا شهادت دهید. گرچه این گواهی و شهادت، به زیان خود شما، یا پدر و مادر شما، و یا به زیان خویشان شما تمام شود».
اگر جرأت کنم، خواهم گفت که این آیه، در کنار آیات بسیاری از قرآن، طلبکار ما مسلمین در عرصه قیامت خواهد بود. که یعنی: ای خدا، من ناب ترین و دقیق ترین و کاراترین قانون قضایی و اجتماعی را با مسلمین در میان گذاردم اما آنان کمترین رغبتی به دارایی من نشان ندادند. رویکرد کلی این آیه، به سه جهت است:
1- مردم در جوامع اسلامی باید برای برپایی قسط (عدالت ناب) یکپارچه شوند.
2- در محاکم قضایی، و در میان خود، آنگاه که برای شهادت دادن فراخوانده می شوند، حاضر شوند و خدا را در نظر بگیرند و به درستی هرآنچه را که می دانند، بر زبان آورند.
3- در همین خصوصِ شهادت دادن و گواهی دادن، هرگز منافع فردی، منافع پدر و مادر، و منافع خویشان خود را در نظر نگیرند. حتی اگر روند گواهی دادن، به زیانتان تمام شود!
اغلب ما، آیات قرآن را صدباره خوانده و می خوانیم، اما هرازگاه، جرقه ای و نوری از یک آیه برمی خیزد و پرده از برابر دیدگان ما کنار می زند و بارقه ای از معنای خود را بر ما می بارد. من خود بارها و بارها از کنار این آیه عبور کرده و قدر آن را ندانسته بودم. این آیه، سرشار و لبریز از محکمات قضایی و اجتماعی است. ذره ای در آن جای گریز و تأویل و توجیه نیست. اگر دستگاه قضایی ما، و همۀ محکمه ها، در هر کجا، همین یک آیه را، مرامنامه و اساسنامه خویش قرار می دادند، و بر اجرای همه جانبه آن پای می فشردند، بشر، به ناب ترین شکل ممکن، در آغوش عدالت و انصاف و بزرگی و کرامت جای می گرفت. فلاکت جاری بسیاری از کشورهای اسلامی، در این است که عدالت و انصاف و درستی که هیچ، زبانم لال خودِ خدا را نیز قربانی منافع فردی و جمعی خویش می کنند. کجا می توان شاهد این بود که یکی برخیزد و علیه خود، و علیه پدر و مادر خود، و علیه خویشان خود شهادت بدهد؟
کشور ما، هنوز که هنوز است، در چنبره خویشاوندسالاری و همشهری پروری گرفتار است. خصلت نامبارکی که در سایر کشورهای اسلامی، گاه وجه غلیظ تر آن را نیز می شود تماشا کرد. در همین صدا و سیمای خودمان، نقطه ی مشترکی که بدان برمی خورید، لهجه یکسان جمع کثیری از کارکنان و مسئولین آن است. و حتی همین لهجه را در رده های پایین تر نیز می توان یافت. از صدا و سیمای استانها و شهرستانها که به سمت تهران نزدیک می شوید، این لهجه را غلیظ تر و وسیع تر می یابید. علت چیست؟ یکی از مسئولین ارشد این دستگاه – آنگاه که زنده بود – به استخدام گسترده خویشان و همشهریان خود پرداخته است. حالا شما صحنه ای را مجسم کنید که همین مسئول ارشد، در یک محکمه قضایی، قرار است نه بر ضد خود، و نه بر ضد پدر و مادر خود، و نه بر ضد خویشاوندان خود، که علیه یکی از همشهریان دور خود شهادت و گواهی بدهد: آیا به چه میزان می توان بر سلامت و صحت این گواهی مطمئن بود؟ من با اطمینان می گویم: هیچ!
یکی از بزرگ ترین آسیب های جوامعی چون جامعه ما، در همین خاصه پروری یا رانت گرایی و رانت خواری است. تا زمانی که این عارضه زشت در هر جامعه ای جولان بدهد، مردمان آن، طعمی از درستی نخواهند چشید. این آیه، در اروپا و در آمریکا، مخاطب بسیار بیشتری دارد تا خود ما یا عربستان یا مصر یا پاکستان. آیه ای که برای سرفرازی مسلمین به میان آمده، وقتی رغبتی از جانب ما مشاهده نمی کند، اصالت ذاتی خود را از دیگران – اگر چه نامسلمان – دریع نمی کند.
در آمریکا، حق گویی، اگرچه به زیان خود، به صورت یک فرهنگ درآمده است. من کاری به آنان که در هر جامعه و در هر شرایط به زشتکاری و نابکاری اصرار می ورزند، ندارم. که در آمریکا نیز از این گونه افراد فراوانند. اما وجه کلی نگرش و رفتار غربی ها و آمریکایی ها، بر درستکاری است. قصد من مجیزگویی از غربیان نیست. مشکل غرب را در ساحت های دیگر باید جست. مثلاً نظافت گرایی و تمیزی غربیان، چیزی نیست که بشود انکارش کرد. یا نظمشان را. یا راستگویی شان را. و دروغ نگفتن شان را. آموزه های دینی ما می گوید رفتار درست را از بیگانگان و حتی از دشمنانمان بیاموزیم. چرا که شاکله درست یک جامعه، همان اصالتی است که خدای متعال قصد فراگیر ساختن آن را دارد. نهضت عظیم پیامبرن، اراده ای جز هدایت بشر، و درانداختن او به همین جاده اصالت نداشته است.
ما نمی توانیم نظافت و تمییزی آلمانی ها را به خاطر این که مسلمان نیستند، بی ارزش بدانیم. و کثیفی شهرهای کربلا و نجف و زاهدان خودمان را به دلیل این که مردمش مسلمانند، نادیده بگیریم. در کلیت دستگاه های قضایی کشورهای غربی، عدالت و انصاف و درستی، جریان دارد. در عین حال که همزمان، خلافکاری های پراکنده ای هم در آن می شود جُست. درست بالعکسِ برخی از ممالک اسلامی. که بنا در آن ها بر خلاف کاری است. اما هر از گاه، درستکاری نیز در آن ها مشاهده می شود. درد اینجاست که روی سخن این آیه ای که بدان متوسل شده ام، با مسلمانان است نه با سایر نحله های فکری و ادیان دیگر.
بهت زدگی من در بلندای مرتبت این آیه، آنجاست که خواستگاه، و خاستگاهش جامعه بدوی و عشیرگی عرب است. جایی که پیچیده ترین بافتهای قبیلگی در آن است. جایی که تار و پود فهم و جهل مردمانش، بر همین روابطِ در هم تنیدۀ طایفگی استوار است. شاید به همین دلیل است که گفته می شود قرآن، گرچه به زبان عربی است، اما مطلقاً متوقف در فرهنگ مردمان عرب زبان نیست. من بعید می دانم اعراب آخرالزمان هم بتوانند خود را از تعلقات بدوی پدرانِ دورِ خویش رها سازند. عربِ بدون خویشاوند و بدونِ رعایت خویشاوند، عرب نیست. بهمین خاطر با اطمینان می گویم: این آیه، در طول عمر خود، کمترین مخاطب را در میان اعراب داشته است. که مثلاً عربی بربخیزد و در مقام انصاف و عدل، هم خودش را، هم پدر و مادرش را، و هم خویشاوندانش را پس بزند.
همین اکنون، وقتی حادثه ای در میان قبایل خود ما اتفاق می افتد، آنچه که جلوتر از عدل و درستی و انصاف، عربده می کشد، گرایشات قبیلگی است. خدای خالقِ این آیه، نیک می داند که عرب جماعت، هرگز خویشاوند خود را رها نمی کند تا با عدل و راستی رفاقت کند. چرا؟ چون باور دارد در فردای حادثه، این خویشاوند است که به مدد او می آید، نه عدل و این جور معانی اخلاقی و اجتماعی. من خود شاهد حضور یک پزشک جوان در دادگاه ایالتی کالیفرنیا بودم که برخاست و بی واهمه نکاتی را علیه پدرش مطرح کرد که همان نکات، پدر پزشک او را برای همیشه از حرفه پزشکی به دور انداخت. این صحنه، یک اخلاق رایج در ممالک غربی است. نه موردی که به ندرت یا هر از گاه سر برآورد.
معتقدم «عدالت» یک روح واحد است. چه در ایران باشد، چه در فرانسه یا آفریقای جنوبی یا برزیل. یک روح واحد، با مختصات یکسان و تبعات حتمی و همسان. هر جامعه ای، با هر عقیده و مرام و مسلکی، اگر بدان دست ببرد، و مختصات آن را رعایت کند، حتماً از تبعات و برکاتِ حتمی آن بهره می برد. و اگر از آن روی بگرداند، یا با دست مالی کردن آن، روح عدالت را بخراشد، به همان میزان در نکبت و فلاکت و اغتشاش و ظلم دست و پا خواهد زد.
محمد نوری زاد
اسفند ماه سال هشتاد و نه
زندان اوین
بند دو الف سپاه
کدوم ایه و احدیث ائمه اجرا میشه که این ایه دومیش باشه
ان شائالله با ظهور قائم (عج) ریشه همه این اسلام نمایی و اسلام ستیزی ها کنده میشود به امید حق.. اینده از ان کسانی است که میدانند
آقای عرفانییان به جنابعالی توصیه می کنم کمی در بکار بردن کلمات به صورت درست دقت بفرمائید تا ارشاد وهدایت شما تاثیر پذیر باشد در یک متن چند خطی این قدر کلمه غلط به کار بردن از کسی که نقادی می کندبعید است
در ضمن به صاحب سایت هیچگونه پیامی ندارم ما حرف ها یمان را زده ایم
جناب دکتر عزیز من بتازگی این مطلب از دست نوشته های شما در زندان را خواندم حقیقتا بسیار خوب وشایسته حق مطلب را ادا کرده اید.که واقعا اگر همین یک ایه از محتوای بی انتها واقیانوس بی کرانه حکمت قرانی عمل میشد وعدالت شامل حال ملت ما میشد سعادتش تضمین بود اما صد افسوس……..
با سلام بر استاد عزیز که دلم بسیار پر و داغون است که فقط به یک مورد ساده آن اشاره می کنم،
بعد از پیروزی انقلاب تعداد آماری که از نمازخوانهای قبل از انقلاب انشار یافته بود تقریبا 70 درصد بوده و بعد از انقلاب با آماری که 2 سال پیش منشر شد از جمله د یکی از روزنامه ها منتشر گردید 30 ردصد بوده است که البته این آماریست که خودشان اعلام می کنند چه بسا کمتر از این هم باشد. حال طرف دیگر قضیه تعداد آمار آخوندهای کشور ما بعد از انقلاب چند درصد بیشتر شده البته بهتر است که اشاره کنم چند برابر شده است. اینها که آمار خیلی چیزها را در این کشور پایینتر هم آوردند بزرگترین خیانت را به مملکت و اسلام کردند هر چند که نبایستی بی انصافی به خرج داد و گفت که همه آخوندها مشکل دارند ولی من حیث المجموع تولیداتی ندارند ولی از نظر کمی هر روز بیشتر می شوند و از نظر کیفی……. .ای کاش در این کشور هر کسی یاد می گرفت تلاش کند و کار بکند و در ضمن آن به فرمایشات در قرآن گوش فرا بدهد نه اینکه در هر زمان هر کس از ائمه جمعه یا آخوندی هر چه بالای منبر دلش می خواهد بگوید.
آیه ای از قرآن هست که پیامبر به خداوند می گوید که چرا قرآن در بین قوم من دور افتاده است به معنای دیگر آن شعار قرآن بر سر نیزه را زیاد می دهیم ولی به خود آن گوشی فرا نمی دهیم و به دستورات آن عمل نمی کنیم. ولی براحتی هر حدیثی که معلوم نیست از کجاست را بر سر زبان میآوریم. ( یک مثال عرض می کنم که صدای قرآن از شبکه های ایران پخش می شود و فقط در همین حدش مناسب به نظر می رسد ولی کسی جرات نمی کند که بگوید که این آیات در قرآن در کشور ما نیز ازش استفاده ای می شود؟ یا اینکه برای صوت و حفظ آن (که البته همان هم خوب است) فط جایزه و یا مسابقاتی برگزار می شود! یادمان باشد که حضرت علی (ع) هم با وجودیکه یاران چندانی نداشت به جنگ خوارج نیز رفت. وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﴿۳۰﴾ و پيامبر [خدا] گفت پروردگارا قوم من اين قرآن را رها كردند (۳۰) دقت فرمایید که اکثر آخوندها یا بعضی از مسووللین چگونه کلمات عربی را به زبان می آورند ولی گویی از کلمات پروردگارشان در اکثر موارد وجود ندارد و یا بهتر بگویم که اگر هم هست در عمل از آیات قرآن بخوبی استفاده نمی گردد و براستی پیامبرمان درست اشاره کرده که خداوند آن درد و دل پییامبر را یک آیه ای از قرآن کرده که برای هزاران سال بعد از خودش کاربرد دارد. والسلام
فقط می گویم..
من از اشکی که می ریزد زه چشم یار می ترسم. از آن روزی که اربابم شود بیمار می ترسم. رها کن صحبت یعقوب و دوری غم فرزند. من از گرداندن یوسف سر بازار می ترسم. همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن. از اینکه باز عاشورا شود تکرار می ترسم.
جناب نوریزاد . میدانید که در ایه 25 سوره حدید ، هدف از بعثت انبیا اقامه قسط است و وسیله آن هم کتاب و میزان . بهترین میزان هم به اجماع عقلای عالم قانون است . علمای ما همانطور که نشان داده اند و بسیار هم بر زبان آورده اند مفید به شرع هستند و اعتنایی به قانون ندارتد و هرگاه هم ذم از قانون زده اند نظرشان به فانون شرع است و قانون شرع هم چیزی نیست جز “اجتهاد مستمر فقهای جامع الشزایط ” مذکور در اصل دوم قانون اساسی ، که مبنای اداره جمهوری اسلامی است . امنای حکومت هم همه فقیه جامع الشزایط هستند و عمل جز به فتوای خود بر انان حزام است و باب اجتهاد هم باز .
آیا با این میزانی که ما داریم ، عمل به آیه مورد نظر شما ، گره از کار فروبسته ما میگشاید ؟ مجلس شورای ملی بی جهت مجلس شورای اسلامی نشد !
ﻧﻘﺪﻱ ﺑﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺁﻗﺎﻱ ﻧﻮﺭﻱ ﺯاﺩ
ﺳﻼﻡ اﻱ ﻋﺰﻳﺰ ﻣﻦ اﻳﻦ اﻳﻪ و ﺻﺪﻫﺎ اﻳﻪ ﺩﻳﮕﺮ اﺯ ﻗﺮﺁﻥ ﺭا ﺧﻮاﻧﺪﻩ و ﮔﺮﻳﺴﺘﻪ اﻡ. اﻱ ﻛﺎﺵ ﺩاﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺎﺩﮔﻲ ﻫﺎ ﺑﻮﺩ و ﻣﺎ ﺑﺎ ﻳﺎﺩ ﺁﻭﺭﻱ ﺑﻪ ﺑﺮاﺩﺭاﻥ و ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻣﻴﺘﻮاﻧﺴﺘﻴﻢ اﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻓﻀﺎﻳﻞ ﺭا ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﻤﺎﻥ ﻧﻬﺎﺩﻳﻨﻪ ﻛﻨﻴﻢ. ﻭﻟﻲ هیﻫﺎﺕ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺩاﺳﺘﺎﻥ ﺳﺮﻱ ﺩﺭاﺯ ﺩاﺭﺩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﻂﻤﻴﻨﻢ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ اﺯ ﺁﻥ ﺁﮔﺎﻫﻴﺪ و اﻳﻦ ﺗﺬﻛﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﺪاﻟﺖ و اﻧﺼﺎﻑ ﺷﺎﻳﺪ اﺯ ﺩﺭﻣﺎﻧﺪﮔﻲ و ﻳﺎ ﺑﻲ ﭼﺎﺭﻩ ﮔﻴﺴﺖ ( ﺩﺭ ﻛﻠﺒﻪ ﻣﺎ ﺭﻭﻧﻖ اﮔﺮ ﻧﻴﺴﺖ. ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ) ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﺳﻌﻲ ﺷﻤﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻘﺪﻳﺮ اﺳﺖ.
ﺁﻗﺎﻱ ﻧﻮﺭﻳﺰاﺩ اﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺯﻣﺎﻧﻲ اﺭﺯﺵ ﭘﻴﺪا ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻛﻪ ﻭاﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻗﻴﺪﻱ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻭﻟﻲ ﺑﻪ ﻣﺤﺾ اﻳﻨﻜه ﭘﺎﻱ ﻣﺼﻠﺤﺘﻲ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺑﻪ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ اﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻛﻪ ﺳﻬﻞ اﺳﺖ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺁﻳﺖ اﻟﻠﻪ ﺧﻤﻴﻨﻲ ﻭاﺟﺒﺎﺕ ﺭا ﻫﻢ ﻣﻴﺘﻮاﻥ ﺗﻌﻂﻴﻞ ﻛﺮﺩ و ﺣﺘﻲ اﺯ ﺁﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻛﻪ ﻧﻤﻲ ﺧﻮاﻫﻢ ﻭﻗﺖ ﺁﻗﺎﻳﺎﻥ ﺭا ﺑﮕﻴﺮﻡ. ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﺁﻳﺖ اﻟﻠﻪ. ﺧﻤﻴﻨﻲ اﻳﻦ ﺑﺮﺩاﺷﺖ ﺧﻮﺩ ﺭا ﺑﻪ ﺳﻮاﻝ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﻋﺮﺿﻪ ﻛﺮﺩ ﺭاﻩ ﺭا ﺑﺮاﻱ ﺗﻮﺟﻴﺢ ﻫﺮ ﺟﻨﺎﻳﺘﻲ ﻫﺮ ﺧﻴﺎﻧﺘﻲ ﻫﺮ ﺗﺠﺎﻭﺯﻱ و ﻫﺮ ﻏﺎﺭﺗﻲ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ و ﮔﻮﺷﺖ ﺭا ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻧﺰﺩ ﮔﺮﺑﻪ اﻧﺪاﺧﺖ اﻭ ﺣﺘﻲ ﺗﺼﻮﺭﺵ ﺭا ﻫﻢ ﻧﻤﻴﺘﻮاﻧﺴﺖ ﺑﻜﻨﺪ ﻛﻪ اﺯ اﻳﻦ ﺣﺮﻑ ﭼﻪ ﻓﺘﻨﻪ ﻫﺎ ﺑﺮ ﺧﻮاﻫﺪ ﺧﻮاﺳﺖ. ﺷﻤﺎ ﺧﻴﺎﻝ ﻣﻴﻜﻨﻴﺪ ﺁﻗﺎﻱ ﺧﺎﻣﻨﻪ اﻱ اﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻫﺎ ﺭا ﻓﺮاﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩﻩ و ﻳﺎ ﻧﻤﻴﺸﻨﺎﺳﺪ. ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺩاﺭﻡ ﺁﻗﺎﻱ ﻋﺒﺪﻝ ﻛﺮﻳﻢ ﺳﺮﻭﺵ اﻳﻦ ﻧﺎﺯﻧﻴﻦ ﻣﺮﺩ اﻳﻦ ﻋﺎﻟﻢ ﻭاﻗﻌﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻋﻠﻢ ﺯﻣﺎﻥ ﻫﺰاﺭ ﺑﺎﺭ اﺯ ﻣﻼﻫﺎﻱ ﺣﻮﺯﻩ ﻭاﻗﻒ ﺗﺮ اﺳﺖ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﺭﻭﺯﻱ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺧﺎﻣﻨﻪ اﻱ ﺭﻓﺘﻪ و ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﻮﺷﺘﻪ اﻱ ﺑﺮ ﺩﻳﻮاﺭ ﺩﻳﺪﻩ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻣﻀﻤﻮﻥ ﻛﻪ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭا ﺑﺎﺯﺧﻮاﺳﺖ ﻣﻴﻜﻨﺪ اﻭﻝ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﺮﻳﺒﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭا ﺑﮕﻴﺮﺩ و ﺧﻮﺩ ﺭا ﺑﺎﺯﺧﻮاﺳﺖ ﻛﻨﺪ
اﻣﻴﺪﻭاﺭﻡ اﻳﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﻘﻞ ﻗﻮﻝ ﺑﺎﺷﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﻓﺮﻗﻲ ﻫﻢ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ ﻣﻨﻆﻮﺭ اﻳﻨﻜﻪ ﻣﺸﻜﻞ ﻣﺎ ﻧﺒﻮﺩ ﭘﻨﺪ و ﻧﺼﻴﺤﺖ ﻧﻴﺴﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﻪ ﭼﻴﻨﻲ ﻫﺎ ﻳﻚ ﺻﺪﻡ ﻣﺎ اﺯ ﺑﺰﺭﮔﺎﻧﻲ ﭼﻮﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ و ﻳﺎ ﺣﺎﻓﻆ و ﺳﻌﺪﻱ و ﺻﺪﻫﺎ ﻋﺎﺭﻑ و ﺩاﻧﺸﻤﻨﺪ ﺑﻬﺮﻩ ﻧﺒﺮﺩﻩ اﻧﺪ. ﺷﺎﻳﺪ ﻛﻨﻔﺴﻴﻮﺱ ﺗﻨﻬﺎ ﻋﺎﻟﻢ ﭼﻴﻨﻲ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺷﻬﺮﻩ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺩاﺭﺩ. ﺑﺎ اﻳﻦ ﻭﺟﻮﺩ ﭼﻴﻨﻲ ﻫﺎ ﺻﺪ ﺑﺎﺭ ﻛﻤﺘﺮ اﺯﻣﺎ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ اﻳﻦ ﺗﻀﻮﻳﺮ ﺭﻳﺎ و ﺩﺭﻭﻍ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺧﻼﺻﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﺭاﺣﺘﻲ ﻧﻤﻴﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺩﺭﻭﻍ و ﻛﻼﻩ ﺑﺮﺩاﺭﻱ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭا ﺗﻮﺟﻴﺢ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻣﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺳﻜﻪ ﺭاﻳﺞ اﺳﺖ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻭﺟﺪاﻧﻤﺎﻥ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ ﻧﻴﻴﺖ ﺧﻮﺩ ﺭا ﻣﻼﻙ ﻣﻴﮕﻴﺮﻳﻢ و ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ اﻃﺮاﻓﻤﺎﻥ ﺩاﺭﻳﻢ و ﺁﻧﻬﺎ ﺭا ﻫﺰاﺭ ﺑﺎﺭ اﺯ ﺧﻮﺩ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮ ﺗﺮ و ﻧﺎﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺘﺮ ﻣﻴﭙﻨﺪاﺭﻳﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﺮﻩ ﺑﻴﺴﺖ ﻣﻴﺪﻫﻴﻢ و ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺯ و ﻛﻠﻜﻬﺎﻳﻤﺎﻥ ﺭا ﺑﻪ ﺗﻘﻴﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﻣﻴﺪﻫﻴﻢ و ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻴﮕﻮﻳﻢ ﻣﮕﺮ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻤﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻧﺎﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺭاﺳﺖ و ﺣﺴﻴﻨﻲ ﺗﺎ ﻛﺮﺩ
ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭ ﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻘﻴﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ اﺯ ﺭﻫﺒﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﺎ ﺭﻳﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ و اﻃﺮاﻓﻴﺎﻧﺸﺎﻥ اﺯ ﻣﻮﺗﻠﻔﻪ ﺗﺎ ﺣﺠﺘﻴﻴﻪ اﺯ ﻣﻼ ﺗﺎ ﺁﻳﺖ اﻟﻠﻪ ﺧﻼﺻﻪ ﻛﻪ ﭼﻪ ﻣﺤﺸﺮﻳﺴﺖ ﻗﺴﻢ ﻣﻴﺨﻮﺭﻡ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﻣﺮﻛﺰﻱ ﻣﺮﻛﺰﻳﻴﺖ ﺧﻮﺩ ﺭا اﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﺪ ﺗﺎﺯﻩ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺑﺎﻃﻦ ﺩاﺳﺘﺎﻥ ﭼﻴﺴﺖ
ﺷﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺟﺮاﺕ ﻣﻴﺘﻮاﻥ ﮔﻔﺖ ﻧﻮﺩ ﺭﺻﺪ اﻳﻦ اﺗﺤﺎﺩ ﻣﺘﻌﻔﻦ اﺯ ﺭﻭﻱ ﺗﺮﺱ اﺳﺖ و ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺷﻴﺮاﺯﻩ ﺁﻥ اﺯ ﻫﻢ ﺑﭙﺎﺷﺪ ﺗﻮ ﺧﺎﻟﻲ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﻥ ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﻫﻮﻳﺪا ﻣﻴﺸﻮﺩ
ﻫﺰاﺭﻭ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﺎﻝ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺯﻭﺭ و ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺣﺎﻛﻢ اﺳﺖ و ﻫﺮ ﻛﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺭا ﺩﺭ اﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩاﺷﺘﻪ ﻣﻔﺘﻴﻬﺎ و ﻣﻼﻫﺎ ﺭا ﻫﻢ ﺑﻪ اﺳﺘﺨﺪاﻡ ﺧﻮﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ و اﻵﻥ ﻫﺰاﺭﻭ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﺎﻝ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﺗﻘﻴﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺣﺘﻲ اﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﺎ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺟﺎﻧﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﻂﺮﺑﻮﺩﻩ و ﺗﻘﻴﻴﻪ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ و ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﻧﻘﻠﻲ ﻛﻪ اﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺠﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺫﺭﻩ اﻱ ﻗﺎﺑﻞ اﻋﺘﻤﺎﺩ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻋﻘﻞ ﻗﺎﺑﻞ ﺟﻤﻌﻨﺪ اﻟﺒﺘﻪ ﻧﻪ ﺑﺎ ﻋﻘﻞ ﻋﺪﻩ اﻱ ﺧﺎﺹ
ﺑﻪ ﺭاﺳﺘﻲ ﻣﺎ ﻣﻘﻠﺪاﻥ ﻛﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﻋﺎﻟﻢ ﺷﺪﻥ ﺭا ﻧﺪاﺭﻳﻢ و ﺩﺭ ﻫﺮ اﻣﺮﻱ ﺑﻪ ﻣﺘﺨﺼﺺ ﺁﻥ ﺭﺟﻮﻉ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ ﺗﻜﻠﻴﻔﻤﺎﻥ ﭼﻴﺴﺖ ﻣﺎ ﻛﻪ ﻧﻤﻴﺘﻮاﻧﻴﻢ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩﻥ ﻋﺎﻟﻤﻴﻦ ﺭا ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺩﻫﻴﻢ و. ﻭﻗﺘﻲ ﺑﻪ ﻣﻮاﺭﺩﻱ ﭼﻮﻥ ﺁﻳﺖ اﻟﻠﻪ. ﻣﻨﺘﻆﺮﻱ و اﻣﺜﺎﻝ اﻭ ﺑﺮ ﻣﻴﺨﻮﺭﻳﻢ اﺯ ﻛﺠﺎ ﻣﻴﺘﻮاﻧﻴﻢ ﺣﻜﻢ ﺧﺪا ﺭا ﺑﺪاﻧﻴﻢ . ﺷﺎﻳﺪ ﻓﺮﻗﻪ اﻱ ﮔﻤﺮاﻩ ﺣﺎﻛﻢ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ و ﻣﺎ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ اﻭﻳﻢ.
ﺁﻗﺎﻱ ﻧﻮﺭﻱ ﺯاﺩ ﺑﻪ ﮔﻤﺎﻧﻢ ﻣﺎ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺩﻭﺭاﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪا ﺭا ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ ﺩﻭﺭاﻥ ﺟﺎﻫﻠﻴﻴﺖ ﻋﺮﺏ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﺎ اﺯ ﻋﻠﻢ و ﺗﻮاﻧﺎﻱ ﻫﺎﻱ ﻣﺎ ﺳﺒﻘﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ و ﺩاﻳﻪ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺩاﺭﻳﻢ ﻣﻴﺨﻮاﻫﻴﻢ ﭘﻨﺪ و ﻧﺼﻴﺤﺖ ﻫﺎﻱ ﺭا ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﻴﺘﻮاﻧﻴﻢ اﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻬﺮﻩ اﻱ ﺑﺒﺮﻳﻢ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﻋﺮﺿﻪ ﻛﻨﻴﻢ ﻭاﻗﻌﺎ ﻛﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﭼﻪ ﺩاﺳﺘﺎﻥ ﻣﺼﺨﺮﻩ اﻱ ﺷﺪﻩ اﻳﻢ
ﺁﻗﺎﻱ ﺧﺎﻣﻨﻪ اﻱ و ﻋﺪﻩ اﻱ ﻛﻪ اﻃﻼﻋﺎﺗﺸﺎﻥ ﺭا اﺯ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻏﺮﺑﻲ ﻛﺴﺐ ﻛﺮﺩﻩ اﻧﺪ و اﺯ ﺩﻭﺭ اﺯ ﺟﺮﻳﺎﻧﻬﺎﻱ ﻣﺜﻞ اﻟﻴﻤﻴﻨﺎﺗﻬﺎ و ﻳﺎ ﻓﺮاﻳﻤﺎﻭﺭﺭ و ﻳﺎ ﺻﻬﻴﻮﻧﻴﺴﺘﻬﺎ و ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﻋﺪﻩ اﻱ ﺷﻴﻂﺎﻥ ﭘﺮﺳﺘﻬﺎ ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﺷﺪﻩ اﻧﺪ ﻣﻴﺨﻮاﻫﻨﺪ ﺟﻬﺎﻥ ﺭا ﺑﺎ ﺗﻴﺮ و ﻛﻤﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ اﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩاﺭﻧﺪ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺩ ﺭا ﺑﻪ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺁﺭﻣﺎﻧﻬﺎﻳﺸﺎﻥ ﻣﻴﭙﻨﺪاﺭﻧﺪ و ﺑﻪ ﻛﻤﺘﺮ اﺯ ﺁﻥ ﻫﻢ ﻗﺎﻧﻊ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺣﺘﻲ اﺣﺘﻤﺎﻝ اﻳﻦ ﺭا ﻧﻤﻴﺪﻫﻨﺪ ﻛﻪ ﮔﻮﻝ ﻧﻔﺲ ﺭا ﺧﻮﺭﺩﻩ اﻧﺪ و ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺣﺮﻛﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﻋﻘﻞ و ﺧﺮﺩ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻠﻜﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﺪﺭﺕ ﻃﻠﺒﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﻥ ﺭا ﻋﺸﻖ ﻣﻴﻨﺎﻣﻨﺪ
ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺩاﺭﻡ ﺩﺭ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻥ ﻣﺤﺎﻛﻤﻪ ﻣﺮﺩﻱ ﺭا ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺑﻌﺪ اﺯ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺩﻭﻡ ﺑﻴﺳﺖ- و ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺭا ﺑﺎ ﺗﺒﺮ ﻛﺸﺘﻪ ﺑﻮﺩ اﺯ اﻭ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ اﻧﮕﻴﺰﻩ اﺵ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ ﮔﻔﺖ اﻳﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﻛﺎﺭﻱ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﻴﺘﻮاﻧﺴﺘﻢ ﺧﻮﺏ اﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻢ
اﻳﻦ ﺁﻗﺎﻳﺎﻥ اﺭﺿﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﻛﺮﺩﻥ اﻗﺘﺼﺎﺩ ﺭا ﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ. اﺭﺿﻪ ﻣﺘﻘﺎﻋﺪ ﻛﺮﺩﻥ ﺟﻮاﻧﺎﻥ ﺭا ﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ ﺣﺘﻲ ﻗﺸﺮ ﺩاﻧﺸﺠﻮ ﻛﻪ اﻫﻞ ﻋﻠﻢ و ﺩاﻧﺶ اﺳﺖ ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﺑﻴﻦ ﺟﻤﺎﻋﺘﻲ ﭼﻮﻥ ﺑﺴﻴﺠﻲ ﺩﻫﻦ ﮔﺸﺎﺩ و اﻣﺜﺎﻝ اﻭ ﻳﺎﺭ ﮔﻴﺮﻱ ﻛﺮﺩﻩ اﻧﺪ و ﺁﻧﻬﺎ ﺭا ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ اﻧﺪاﺧﺘﻪ اﻧﺪ ﻣﻤﻠﻜﺘﻲ ﺭا ﻛﻪ ﻣﻴﺘﻮاﻧﺴﺖ ﭘﺮ اﺯ ﻋﺸﻖ و ﻋﺮﻓﺎﻥ ﺷﻮﺩ ﺭا ﭘﺮ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ و ﻓﺴﺎﺩ ﻛﺮﺩﻧﺪ و ﺧﻮﺩ ﺭا ﺑﻪ ﺷﻌﺎر ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ﺩﻟﺨﻮﺵ ﻛﺮﺩﻧﺪ و اﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﻲ ﻗﺮاﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﺮﮒ ﺭا ﻫﺰاﺭ ﺑﺎﺭ اﺯ ﭘﺬﻳﺮﺵ اﻳﻦ ﻓﺠﺎﻳﻊ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ اﻧﺪ ﺷﻴﺮﻳﻨﺘﺮ ﻣﻲ ﻳﺎﺑﻨﺪ
اﻳﻨﻜﻪ ﺣﺎﻝ ﻣﻘﻠﺪﻳﻦ اﺯ ﺟﺎ ﻣﻴﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﻗﺎﺻﺐ ﺑﻮﺩﻥ ﺣﻜﺎﻡ ﻣﺎ ﭘﻲ ﺑﺒﺮﻧﺪ ﻛﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻪ اﻃﺮاﻑ ﺧﻮﺩ ﻧﮕﺎﻫﻲ ﺑﻴﻨﺪاﺯﻧﺪ و ﺑﻪ ﺩﺭﺩ و ﺩﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﮔﻮﺵ ﻓﺮا ﺩﻫﻨﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﻣﻤﻠﻜﺘﻲ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺧﺮﺧﺮﻩ ﺑﻪ ﻧﻔﺖ ﻣﺤﺘﺎﺝ اﺳﺖ و ﺣﺘﻲ ﮔﻨﺪﻣﺶ ﺭا اﺯ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ﻭاﺭﺩ ﻣﻴﻜﻨﺪ و ﻧﻮﺩ ﺩﺭﺻﺪ اﻗﻼﻡ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺭا اﺯ ﭼﻴﻦ ﻭاﺭﺩ ﻣﻴﻜﻧﺪ. و ﺳﻼﺣﺶ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ اﻣﺮﻭﺯ ﺗﻴﺮ و ﻛﻤﺎﻥ اﺳﺖ
ﻣﻴﺨﻮاﻫﺪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻫﻤﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﻪ اﻳﺴﺘﺪ. ﺁﻳﺎ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻧﺴﺒﺘﻲ ﺑﻴﻦ ﺧﻮاﺳﺘﻪ ﻫﺎ و اﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﺑﺮﻗﺮاﺭ ﻛﺮﺩ ﺁﻳﺎ ﻣﺎ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﻋﺮاﻕ ﺭا ﻧﺪاﺷﺘﻴﻢ ﻛﻪ د. ﺁﺧﺮ ﺑﺎ ﺧﻔﺖ و ﺧﻮاﺭﻱ اﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻮاﺿﻌﻤﺎﻥ ﻋﺪﻭﻝ ﻛﺮﺩﻩ و ﻧﺎﻡ ﺁﻥ ﺭا ﻫﻢ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﮔﺬاﺷﺘﻴﻢ ﺁﻳﺎ ﺭاﺑﻂﻪ اﻱ ﺑﻴﻦ ﻓﻘﺮ و ﻓﺤﺸﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪاﺭﺩ و ﮔﻨﺎﻩ ﻣﻠﻴﻮﻧﻬﺎ ﺟﻮاﻥ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺩاﻡ اﻋﺘﻴﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﺎ. ﺁﻣﺪﻩ اﻧﺪ و ﻫﺰاﺭاﻥ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﻛﻪ ﺑﺮاﻱ اﻣﺮاﺭ ﻣﻌﺎﺵ ﺗﻦ ﻓﺮﻭﺷﻲ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺴﺖ
ﺁﺭﻱ اﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ اﺳﺖ ﺑﺮاﺩﺭ ﺟﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻛﺎﺭﻱ ﺭا ﻛﺮﺩﻳﺪ ﻛﻪ اﺯ ﻫﺮ ﻛﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻳﺪ. ﺧﺪا ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺭا ﺷﻔﺎ ﺩﻫﺪ.
آآقا اگر درست باشه فاچعه است
سلام جناب نوری زاد
بزرگوار کامنت های دو پست قبلی تان کاملا بدون جواب بود و یکی از کامنت ها دو مرتبه منتشر شده .. می خواستم بدانم مشکلی پیش آمده ؟؟؟؟؟؟؟؟
واسه من شک بر انگیز بود !!!!!!!!!!!!!!!!!
با تشکر از شما..اجازه فرمائید به آیه دیگری در همین سوره مبارکه هم نگاه کنیم و ببینیم جمهوری اسلامی به ما چه دینی را ارمغان آورده است..آیه 94 از سوره نساء
ا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ ۚ كَذَٰلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا
“اى كسانى كه ايمان آورديد چون در راه خدا سفر مى كنيد و به افراد ناشناس بر مى خوريد درباره آنان تحقيق كنيد – و به كسى كه سلام به شما مى كند نگوئيد مومن نيستى – تا به منظور گرفتن اموالش او را به قتل برسانيد و بدانيد كه نزد خدا غنيمت هاى بسيار هست ، خود شما نيز قبل از اين ، چنين بوديد و خدا (با نعمت ايمان ) بر شما منت نهاد، پس به تحقيق بپردازيد كه خدا به آنچه مى كنيد با خبر است.”
تفسیر این آیه شریفه در المیزان را علامه طباطبائی به شیرینی بیان کرده. خلاصه اینکه هر کس به شما سلام داد باید با او معامله مومن بکنید یعنی بسیار بالاتر از اینکه بگوئید او مسلمان است بلکه مومن است و شما حقی بر نفی ایمان او ندارید. حال اگر چنین کردید یعنی به سلام او اعتنائی نکردید و به او تجاوز کردید بخاطر این است که اورا غارت کنید و این با ادعای حرکت در راه خدا منافات دارد. لذا به جای اینکه عزّت و قدرت و مال را در تعدی به انسانهای مومن بدانید به خدای متعال تکیه کنید. بعد ادامه میدهد و سئوال می گوید که خود شما هم اینطور بودید و با یک کلام خود را مومن و مجاهد پنداشتید حال چرا همین را از دیگران دریغ می کنید؟. دقت میفرمائید دوست من، در نگاه قرآن هر که سلام دهد مومن است یعنی بسیار بالاتر از مسلمان. حال این آقایان با این دین چه کردند؟ این تجاوز به جان و مال و ناموس و کیان مسلمانان بیچاره ای که این آقایان را به سر خود نشاندند چه نشانه ای به غیر از کفر دارد؟..این بود اسلامی که در سال 57 وعده دادند؟..این معامله که با انسانهای شریف می کنند با کجای فکر پیامبر همسانی دارد؟ آیا همین آیه شریفه این آقایان را که اینگونه قرآن سر نیزه کزدهاند را تهدید و افشا نمی کند؟.. کاری که روحانیون حاکم کرده اند در تاریخ بی سابقه است.. کاش میفهمیدند که چه کردند..کاش…ولی حیات دنیا سخت گریبان را گرفته و همین قرآن وعده یقه گیری در مطمئن ترین حالت را میدهد..هر چه آرامش کافرانه و ظالمانه بیشتر بلا نزدیکتر..
سلام آقای نوری زاد
ای وطن پرست گرامی من که یک لاییک هستم وبه وطنم عشق می ورزم ازاین نوشته قرآنی شما استفاده کردم به سهم خودم. من معمولا ازاینجور نوشته ها خوشم نمی آید اما الحق این نوشته را دوست دارم. خواستم بگویم این خبررا شنید ه اید که درسال جاری چه اقلامی توسط بازرگانان وپاسداران قاچاقچی وارد کشورشده؟ می خوام خواهش کنم این اقلام وارداتی را که نگاه می کنید به همین عدالت ناب وشهادت درست دادنی که ازآن اسم برده اید هم فکرکنید
نیم تن مارمولک (کد تعرفه 01062090)
* 740 تن آدامس (کد تعرفه 17041000)
* بیش از یک میلیون تن آدامس(کد تعرفه 21069085)
* 500کیلو غذای سگ و گربه (کد تعرفه: 23091000)
* 17 تن غذای ماهی آکواریومی ( کد تعرفه 23099020 و 23099010)
*9 هزار تن شن و ماسه (کد تعرفه: 25061090و 25061010 و25059000 ).
* 5 هزار تن “خاک” رس!!!!!!( کد تعرفه: 25070090) خاک کیلویی 500-600 تومان!
* نیم تن قلوه سنگ!!!!( کد تعرفه: 25171010).
* 12 و نیم هزار تن کود حیوانی هر کیلو 400 تا 5 هزار تومان(کد تعرفه:31010000)
* نیم تن فرآورده هایی برای آرایش لب با کد تعرفه 33041000
*125 هزار کیلو ریمل یا فرآورده های برای آرایش چشم (کد تعرفه 33042090)
* 221 تن مرگ موش (کد تعرفه: 38089919)
* 973 تن در بطری پلاستیکی (کد تعرفه: 39235000)
* نیم تن محافظ بهداشتی (کد تعرفه 40141000)
* یکهزار و 400 تن خاک اره (کد تعرفه 44013900)
* 3 هزار تن ذغال چوب (کد تعرفه: 44029000)
* 142 تن دستمال کاغذی (کد تعرفه 48182000)
* 2 تن دفتر مشق(کد تعرفه 48202000)
* 3 هزار تن پشم (کد تعرفه: 51052100 و 51051000 و 51012100)
* 6 تن کراوات (کد تعرفه: 62159000)
* 22 تن عصا(کد تعرفه 66020000)
* 26 تن کلاه گیس (کد تعرفه 67041100 و 67049000)
* نیم تن موی انسان (کد تعرفه 67030000)
*یک تن ریش و ابروی مصنوعی(کد تعرفه 67041900)
* نیم تن نطفه نا معلوم و اسپرم گاو(کد تعرفه 05119910 و 05111000 وارد شده در تمامی ماه های امسال)
* واردات 15 تن پیاز و موسیر(کد تعرفه 07031000 وارد شده در اردیبهشت امسال)
* 115 تن استخوان و استخوان توی شاخ و روده(کد تعرفه05069000 و 05040000)
* 27 تن حلزون و صدف دو کپه ای (کد تعرفه 03072900 و 03073900)
* 2 هزار تن سگ ماهی (کد تعرفه 03038900)
*182 تن ماهی آکواریوم(کد تعرفه: 03011900 و 03011100)
* 63 تن شیشه شربت-دارو (کد تعرفه 70109080)
* 6 تن چشم مصنوعی (کد تعرفه 70189010)
* 500 تن میخ (کد تعرفه 73170000) + 338 تن میخ پرچ (کد تعرفه 76161010)
* 26 هزار تن پیچ و مهره (کد تعرفه 73181290 و 73181210 و 73181190 و 73181410و 73181390)
* 205 تن سنجاق قفلی (کد تعرفه: 73194000)
* 500 تن کلنگ(کد تعرفه: 82013000)
* 820 تن بیل (کد تعرفه 82011000)
* 2 هزار و 200 تن اره دستی و نواری (کد تعرفه 82024000 و 82023900 و 82022000و 82021000)
* 800 تن مداد تراش(کد تعرفه 82141010).
فقط خواستم بگم دست مریزاد. ما وشماباید ممنون این زندان و حوادث سال 88 باشیم . این حادثه ها بود که شمارو به ما داد. من شخصا ازاین بابت ممنون خداهستم. این مطلب قرآنی را درکنارمابقی مطالب قرآنی شما گذاشتم. بقول جوونها: ایول. وبقول مادربزرگم صدمرحبا. یه معلم داشتیم می گفت کسی که بتونه روی آب راه بره حتما وزن چندانی نداره. من شما را می بینیم که دارید روی آب راه می رید. سبک شدید نوری زاد جان. خوش بحالت. این حس وحالو نگرش دار. قرآن به این راحتی راز دلشو با کسی درمیون نمی گذاره
سلام استاد
چه نوشته تأثیرگذاری. می خواستم پیشنهاد کنم اگرنوشته های قرآنی خود را بتوانید دریک مجلد جمع آوری کنید خیلی خوب می شود. خواهش می کنم این کاررا بکنید. من وقتی این نوشته وبقیه نوشته های قرانی شمارا می خوانم اصلا احساس نمی کنم که راجع به موضوعی که به زندگی ما مربوط نباشد دارم داخل می شوم. شما خیلی خوب مفاهیم قرآن را دردسترس ما قرارمی دهید. ما تا حالا اینجور به قرآن نگاه نکرده بودم.
سلام استاد عزیزم جناب اقای نوریزاد
من نمی خواهم از ترس صحبت کنم چرا که از ترس متنفرم و یقین دارم بسیاری از مشکلات ما از همین ترس است و هر زمان از ترس صحبت میکنیم میدانم قند در دل باعث و بانی ان اب می شود حقیقت این است که من قبلا مطالبی را با ایمیل خودم برای شما ارسال کرده بودم می خواستم ببینم ایمیلهای ما امکان دارد جایی درز پیدا کند باور کنید من خودم حاضرم قسم بخورم هیچ ترسی ندارم فقط زمانی که چشمم به پدر مادر نگرانم می افتد دلم به حال انها می سوزد امیدوارم به من نگویید اگر میترسی چیزی ننویس!
با تشکر از استاد نترس و شجاعم اقای نوریزاد
————————-
سلام فرداد گرامی
ترس زیاد هم بد نیست. بلکه زیادش بد است. همه ی ما می ترسیم. باید بجایی برسیم که ترس هم ازما بترسد. درمورد ایمیل ها باید بگویم: درایران اسلامی ما هرچیزی ممکن است. اینجا شهرارواح است. ازیک روح هم شما نمی توانی سند بخواهی یا انتظاررفتارمنطبق با موازین روز. همه ی ایمیلها مستقیم می رود توی دم ودستگاه اطلاعات وسپاه. راستی مگه بین ما وشما قراراست چه چیزی مطرح شود که باید بترسیم؟
با احترام