پیش از انقلاب سال پنجاه و هفت، مردم ایران در کنار سفره ای از “اختیار” نشسته بودند و هرکس به هرچه که متمایل بود، دست می برد. یکی به مسجد می رفت و یکی به مجلس رقص. یکی به سینما می رفت و یکی به مجلس عزا. یکی باحجاب بود و یکی بی حجاب. یکی قرمز می پوشید و دیگری سیاه. یکی ریش می گذاشت و دیگری می تراشید. یکی با سرانگشتانش دانه های تسبیح را جابجا می کرد و ذکر می گفت و یکی هم شادمانی می پراکند و بشکن می زد. یکی پای می کوفت و می رقصید و یکی به خلوت خود فرومی شد و مناجات می کرد. نه مسلمانِ محل از این که همسایه اش کمونیست و خدانشناس و کافر است رنج می برد و نه خانم های باحجاب از بی حجابان در زحمت بودند. خدا، هم در مهدیه در دسترس بود و هم در حسینیه ی ارشاد و هم در کلیسا و کنیسه و آتشگاه. هم پیراهن های بدون یقه ی آخوندی رایج بود و هم پیراهن های یقه دار کراوات بسته. و خدا در این میان، هم به خانه ی اشقیا سر می زد و هم به خانه ی اتقیا. خلاصه موسی به دین خود بود و عیسی به دین خود. و بقول قرآن: لکم دینکم ولی دین!
در شهرها و روستاها، عروسی ای اگر در می گرفت، کوچک و بزرگ به پایکوبی روی می بردند و بی آنکه از پله های چیزی به اسم مفسده بالا بروند، می رقصیدند. تک به تک. چند به چند. و نشان می دادند که شادمانند. انقلاب اسلامی که آمد، نخستین چیزی را که ذبح فرمود، لبخند بود. و بعد: موسیقی و رقص را. با برآمدن انقلاب اسلامی، سازها و سرناها و دهل ها بسرعت از خانه ها و کوچه ها و شهرها و روستاها به دخمه ها و پستوها کوچیدند و انگ آلات کفر بر تک تکشان نشست. و رقص های ساده و صمیمی و پاک، از ساحت شهرها و بویژه روستاها پرکشیدند و رفتند. آلات موسیقی به ابزار شیطان و نکبت جهنمیان تحکم شد، و رقص، جرثومه ای شد که تماشایش نیز کفاره داشت.
نتیجه این شد که هم موسیقی و هم رقص به زیرزمین ها و مکانهای دور از چشم خزیدند و حریمی نیز در چند و چون خود نشناختند. در این آشوب، هم موسیقی خسارت دید، هم رقص، و هم لبخند. پرنده ی شادمانی از آشیانه ی دل و آسمانِ جمالِ مبارکِ مردم ایران پرزد و رفت. و هیولای افسردگی بجای آن نشست. و خیلی زود مردم ما، به یکی از ناشادترین و غمزده ترین مردمان جهان تغییر چهره دادند. که البته در این میان، نقش طبل ها و سنج ها و علم ها و کتل ها و نوحه های سوزناک و مرثیه خوانیِ جماعتی که پول می گرفتند و اندوه می سرودند، و نقش صداوسیمایی که جانب همین اندوه سازان را گرفت و همزمان به “ملی” بودنش خندید، و البته نقش مرجعیتِ فرصت یافته ی شیعه که محرم و صفر را برکشیدند و نوروز و اعیاد ملی را فروکوفتند، انکارناپذیر است. این نیز بگویم که من کور باشم اگر بر افراط و مفسده ی هرکاری، چه موسیقی و رقص باشد و چه ریاکاری در میان مدعیان مذهبی تأیید ورزم. مگر نخوانده و نشنیده ایم که مفسده، اتفاقاً اگر در میان علمای دینی جلوه کند، عالمگیر خواهد شد. که: اذا فسد العالِم، لفسد العالَم!
من از همه ی مراجع تقلیدمان که با فتاوا و تحکم های اسلامی خود حتماً در این اندوه سازی بزرگ و ملی نقشی حتمی و محوری داشته و دارند، تقاضا می کنم به این فیلم و موسیقی دلنشینش توجه کنند. و به مردم ایران و جهان بگویند در این موسیقی و رقص و شادمانی، کجای کهکشان خدا و کجای مرتبه ی انسانیت به مفسده ورود کرده و آسیب آورده؟ به ما بگویند در این موسیقی و رقص و شادمانی، خدا آیا حضور ندارد؟ و خدا نیز همزمان با شادمانی مردم، بوجد درنیامده است؟ مگر نه این که خدا مردمان معتدل را دوست می دارد؟ که بوقت اندوه، اندوهناکند و بوقت شادمانی: شاد؟
این فیلم و موسیقی شورانگیزش، از اغلب کشورهای جهان سراغ می دهد الا مردمان غمزده ی ایران. این فیلم را ببیند و به ما بگویید: طبق فتوای خودتان، تقاصِ فروفشردن مردم ایران در افسردگی و اندوه چیست؟ و چه کسانی باید پاسخگوی قساوتی شوند که روح شادمانی را در درون مردم ایران بخاک انداختند و بجایش اندوه خواری را تحکم فرمودند. کاش مراجع ما به خیلی از کارها، کاری نمی داشتند. پیامبری که خود می ایستاد و مسابقه ی اسب دوانی و شتردوانی جوانان را تماشا می کرد و در تهییج آنان حضوری فعال می یافت، مگر چیزی غیر از شادابی و سرزندگیِ مردم و بویژه جوانان عصر خود اراده داشت؟ کدام مرجع را سراغ داریم که از اعماق بیت خود خروج کرده باشد و در تماشای مسابقه ای به هیجان آمده باشد و کف زده باشد و جوانانی را تشویق و ترغیب کرده باشد؟ ای خدا، چه می گویم؟ این فیلم را تماشا کنید. حتماً!
محمد نوری زاد
بیست و هشتم دیماه سال نود و یک
تماشای آنلاین:
|
ممنون خیلی عالی بود
پاسخ:
حرام است حتا اگر دیدنشان باحال باشد.
تقدیم به جناب افسر جنگ نرم.
با درود
آقای نوری زاد عزیز الان مدت پنج ماهه که دارن تو کل تهران پارازیت های شدیدی ارسال میکنن کجایند کسانی مثل خانم ابتکار که پیدا بشن و به این شیاطین رظل که معلوم نیست از کی دستور میگیرن ودارن بیماری های ناعلاجی رو که سرطان خون از احتمال بالایی برخورداره به مردم بی چاره تحمیل میکنند بگه تو رو خدا بسه . چه پدرکشتگی با این مردم دارید که حاضرید همه بمیرند ولی کانالهای ماهواره رو نبینند .تنها دلخوشی مردمی که هیچگونه تفریحی بیرون از خونه ندارند همین برنامه های ماهواره بود که اونهم به قیمت انتشار بیماری از مردم گرفتند.خدا لعنت کنه این بیشرفهایی رو که با وجود اومدن اخوند روحانی دارند پارازیت منتشر میکنند.امیدوارم خودشون و زن و بچه هاشون به بیماری های ناعلاج دچار بشن و تقاص این ظلم هایی که به این مردم بدبخت از همه جا مونده و رونده میکنند رو بدهند.خداوند رئیس و رهبرشون رو لعنت کنه که هرچیزی رو که مردم بهش روی میارن بلافاصله فیلتر میکنن .خداوند این شیاطین فاسد رو از زمین محو کنه .آمین
کار لهو چیه… اصالت چیه…تکامل انسان یعنی چی؟؟ شاید همون اشک ریختن زوری تو برای مصائب هزار سال پیش به نظر من لهو باشه که هست…می بینی این تعاریف همه نسبی هستند پس بهتره واسه کسی نسخه نپیچیم اون فقها هم اگر درک درستی داشتن سعی میکردن همین کار رو بکنن
شما رقص سماع رو ببین نظرت درباره رقص و حالا انسان متعالی و این ترهات عوض میشه همه قرار نیست مثل شما فکر کنن
اصلا میتونی رقص باشکوه زوربای یونانی تو صحنه اخر فیلمش رو ببینی بعد بیای در مورد تعالی حرف بزنی چرا فکر میکنی فقط با تو سر خود زدن و ندبه و زاری به تعالی میرسی اصلا تعالی چیه!!! خسته نشدیم از شعار و تحمیل طرز فکرمون به بقیه؟ شادی تو ذات انسانه شما یه بچه رو ببر مجلس رقص بعد عزا ببین عکس العملش چقدر فرق داره اصلا بچه ها از همون بچگی تو هر خانواده ای که بدنیا اومده باشن با هر موسقی می رقصن بعد که کم کم بزرگ میشن با لب گزیدن اطرافیان تصور میکنن کار بدیه و فراموشش میکنن اونقد که ما خوشبختیم
درود به شما محمدجان بسيار زيبا بيان كرديد
من رقص دختران هندي را بيشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم.
چون آنها از روي عشق و علاقه مي رقصند ولي پدر و مادرم از روي عادت نماز مي خوانند.
« دکتر علي شريعتي »
ar shad agar shadi konim yani gonahe kabireaar shad agar shadi konim yani gonahe kabireg
ar shad agar shadi konim yani gonahe kabireaar shad agar shadi konim yani gonahe kabireg
ناشناس
۱:۵۰ قبل از ظهر / بهمن ۶, ۱۳۹۱
سلام و احترام خدمت اقای نوری زاد
آقای نوری زاد بنده به جنابعالی به دلایل دغدغه تان و جسارتتان و وجدان بیدارتان تبریک می گویم اما در این مطلب واکنشی میبینم که درآن عدالت رعایت نگردید و البته شاید به دلیل کنشی است که به نظرتان منطقی نیست
آقای نوری زاد حقیر به شما یادآور می گردم که کارشناسان فقه را باید پاسداشت تا هیچ ساختمانی بدون نظارت مهندس عمران و معماری بنا نگردد………..!
آقای نوری زاد بدنیست به جایگاه موسیقی غنایی در نگاه پروردگار عالم رجوعی مجدد داشته باشید….کدام فقیه بطورکل هرموسیقی را حرام دانسته است؟
اصلا فقه را به کناری نهید…ازشما میپرسم که گفته است که اصالت با رقص و خنده است به نظر حقیر اصالت با لذت است ودرحقیقت این لذت بردن است که بدان شادی اطلاق می شود حال یک روی این لذت مجالس عذا و ریختن اشک که نهایت تعالی یک انسان را هم میتوان متجلی شود///ضمنا از لحاظ عقلی و تجربی از شما می پرسم:انسان های متعالی بیشتر به تراژدی علاقه مدند یا کمدی؟….به اشک ریختن یا قهقه زدن؟….به رقص یا تفکر؟سراغ دارید انسان متفکری را که میان مردمان خویش را به حالت رقاص نمایان سازد؟….اساسا فکر نمیکنید بروز شادمانی بدین شکل عاقل نماست یا…..؟……آقای نوری زاد دین ما مخالف عقلانیت است همانطور که در همه احکامش متجلی است نظیر محکومیت شرب خمر به دلیل زایل کردن عقل یا موسیقی غنایی به همین جهت(داستان حاکم بنی امیه را خوانده اید؟همینطور می توان به محکوم کردن کارهای لهو اشاره اشت حال این کار لهو می تواند حتی در دیدن یک فیلم بلامحتوا یا مخرب مصداق یابد منتهی فقیهان در مصادیق معمولا ورود جزئی ندارند بلکه به کلیات اشاره می دارند………آقای نوری زاد عزیز لطفا بیشتر در استعمال ادله توجه فرمائید….انصافا مردمان ما امروز به کدام سمت میروند؟غم؟از مجالس عروسی مختلط و…..خبر دارید که عمومیت یافته است؟بله بطور کلی به دلیل مشکلات اقتصادی یا فقر سیاسی پذیرفتنی است مدعای شما اما به دلیل صدور این احکام تردید جدی وجود دارد….ضمنا اگر احیانا فقیهی برمبنای استدلال خویش نظری داد آن را نباید به همه فقها تعمیم داد….نکته آخر اینکه در فیلم پیش رو نیز نکات منفی مشاهده شد سوای نگاه کلی-عقلی بنده به مقوله رقص….عزت مستدام-التماس دعا
سلام به فرد ناشناسی که جناب نوری زاد را متهم به عدم تعادل و توصیه به رجوع به روانپزشک می کند!
به نظر من ،به فردی که جانش را در کف دست گرفته و آسایش و آرامش خود و خانواده اش را به خاطر من و شما(نوعی) که هیچکونه احساس مسئولیتی در قبال خود، دیگران و جامعه نمی کنیم، صفت نامتعادل و روانی مطلقا قابل اطلاق نیست. اگر هم بر فرض محال کسی بتواند ثابت کند که نوری زاد نامتعادل است، در آن صورت بر من وشما (نوعی) حتی نمی توان نام آدم نهاد؛ چون به گفته شاعر بزرگ سعدی شیرازی: تو ( و من غیر مسئول) کز محنت دیگران بی غمی/ نشاید که نامت نهند آدمی.
سلام سرکار خانم سرشناس
بر فرض که آنچه سرکار عالی در مورد منظره بانو فاطمه با خلیفه نخست می گویید صحت داشته باشد، لطفا بفرمایید که آیا تاسی از این الگو در قرن 21 هم امکانپذیر است؟ به طور مثال اگر شما خانم ناشناس به هزار یک دلیل مجبور باشی برای تن ندادن به خیلی از مسائل و از طرف دیگر حفظ کرامت انسانی ات مجبور باشی در تاکسی بی سیم بانوان در تهران کار کنی و یا
مثلا در یک حالت فرضی دیگر ، جراح و متخصص زنان و زایمان باشی و در اتاق عمل برخی از همکاران و دستیارانت مرد باشند، و یا به عنوان مثال میهماندار هواپیما باشی ، خداوکیلی آیا فکر می کنی باز هم می شود آن الگو را عملی کرد؟ شما چطور می توانی هم چادرت را دودستی نگهداری و هم رانندگی کنی؟ هم چادرت را دودستی نگه داری و هم از مسافرین هواپیما پذیرایی کنی؟ هم چادرت را سفت بگیری و هم چاقو و تیغ حراحی در دست داشته باشی؟ شدنی نیست سرکار خانم مومن و متشرع و متدین! البته اگر بخواهی فقط بچه به دنیا بیاوری و آشپزی کنی شاید امکانپذیر باشد و گرنه غیر . شاید بگویی می شود چادر ملی پوشید و کارهای نشدنی بالا را هم ضمن الگوگیری از بانو فاطمه انجام داد ولی حقیقتا سخت است و نمی گویم نشدنی است اما در دینی که شما خود به آن باور دارید نیز تکلیف مالایطاق برای کسی مقرر نشده است. با این حال هر طور که راحتید عمل کنید، چون آزاد هستید . خداوند به همه آدمیان عقل و منطق عطا فرماید . انشاالله
جسارتا آیا شما روانپزشک هستید که اینچنین بیماری تشخیص می دهید و نسخه میپیچید و حکم صادر می کنید؟ اتفاقا به نظر من که حداقل دستی کوچک در علم روانشناسی داشته ام آقای نوری زاد نه تنها بیمار نیستند بلکه از نظر من و به تشخیص بسیاری از صاحب نظران علم روانشناسی کسی بیمار روانیست که از رقص و موسیقی و شادی بگریزد!!! بتهون می فرماید: از آنکه از موسیقی رویگردان است بهراسید، چرا که در او استعداد شقاوت هست
فصل تحصیلی ما بی می و موسیقی نیست
مشربی خوشتر از این مشرب تلفیقی نیست
حجره تنگ تحجر بنه ای طالب حال
گام در مدرسه ای زن که بدین ضیقی نیست
بوی گلهای تر نیمه شبی را نچشی
اگرت ذوقی ازین نشئه توفیقی نیست
حکمت مشرقی ار می طلبی آینه باش
پیر ما گفت که ایت فلسفه تطبیقی نیست
خوشتر از عشق ندانیم ز منطق فنی
گرچه گویند که برهانی و تحقیقی نیست
بعد ازین ما ونمازی که سراپا غزل است
عشق عشق است مسلمانی و زندیقی نیست
شعر از ذکریا اخلاقی
با احترام
عرض شود که رقص که هیچی حکومت ما حتی آب پاشی بچه ها به یکدیگر را هم اقدامی در جهت نابودی خودش تلقی می کند! البته خنده دار است ولی نشان می دهد که چقدر این حکومت احساس ضعف می کند و به هر حال خودشان از ضعف خودشان بیشتر خبر دارند تا ما.
سلام اقای نوری زاد همچنان منتظر پاسختان هستم
محمد جان سلام روی ماهت را میبوسم بابی انت وامی راستی می دانی در کوچه پس کوچه های مدینه هنگام عبور محمد بن عبدالله روی سر مبارکش خاکستر و گاهی شکمه گوسفند می ریختند شاید بی مناسبت نبوده دست تقدیر نام تو با نام پیامبر و رهبرت یکی شود تا اگر نا اهلان این قوم بر تو بد کردنند همواره نامت تو را یاد نام مرشدت بیاورد و از تاملات احتمالی تو بکاهد و همچو او در حق شان دعا خیر کنی و اگر مریض شدنند به عیادتشان بروی تو علاوه بر هارون که موسای زمان مائی و باید همزمان پیام اور رحمت هم باشی .
درورد بر جناب نوری زاد عزیز
خود این وطن فروشان و به اصطلاح مسلمانان و به خدا نزدیک ها هم میدانند که چه بر سر مردم آورده اند
خوب میدانند که شعر و موسیقی و رقص و شادی هیچ منافاتی با دین و مذهب و خدا ندارد
اما سیاست بر این است که مردم شاد نباشند
سیاست بر این است که مردم روحیه نداشته باشند
سیاست بر این است که هیچ کس نای اعتراض نداشته باشد
سیاست بر این است که مردم را بکشند .نه جسم آنها را . بلکه روحشان را
و اینگونه است که حکومتشان مستمر تر میشود .
و مردمی بار آورده اند که فکر میکنند با غم و گریه و زنجیر و سینه زدن و بر سر کوبیدن به خدا نزدیکترند .
ای کاش انقلاب نکرده بودیم .
ای کاش هیچ دین و مذهب پوچ و بی دلیلی به مغز ما فرو نشانده نمیشد
کاش این چند سال زندگیمان را بدون دغدغه و به دور از زنجیر دین سپری میکردیم
که به ولله مسلمان تر میمردیم .
سلام
من یک جوان هستم ولی پیر شده ام. نه اشتباه نکنید جسمم پیر نشده است افکارم از دست ادمهایی که ایران را پاره تن مان را به اقیانوسی از غم و تباهی کشانده اند. مگر من من جوان چند سال جوان میمانم که باید در غم به سر ببرم. من خسته ام. نه از کار. نه از مشکلات زندگی. نه از گرانی. نه نه نه من افسرده ام و غمگینم به خاطر مردمی که خود را در غم غرق کرده اند. تنها غم را میبینن وهمچنان خسته ام
هر چند جدول زير كامل نيست ولي در هر ماه حداقل یک جشن و متوسط بیش از دو جشن بوده و جشن هم به معني كار نكردن و تعطيلي نبوده.
ما انسانهای شادی بودیم !
فروردین
۱ فروردین
جشن نوروز/جشن سال نو
۲ فروردین
عيدنوروز
۳ فروردین
عيدنوروز
۴ فروردین
عيدنوروز
۶ فروردین
روز اميد،روزشادباش نويسي /روز تولد زرتشت
۱۰ فروردین
جشن آبانگاه
۱۳ فروردین
جشن سيزده بدر
۱۷ فروردین
سروش روز،جشن سروشگان
۱۹ فروردین
فروردين روز،جشن فروردينگان
اردیبهشت
۱۰ اردیبهشت
جشن چهلم نوروز
۱۵ اردیبهشت
جشن ميانه بهار/جشن بهاربد
خرداد
۶ خرداد
خرداد روز،جشن خردادگان
۱۳ خرداد
تير روز،جشن تيرگان
تیر
۱ تیر
جشن آب پاشونك،جشن آغاز تابستان
۱۵ تیر
جشن خام خواري
امرداد
۷ مرداد
امرداد روز،جشن امردادگان
۱۰ مرداد
جشن چله تابستان
شهریور
۴ شهریور
زادروز داراب (كوروش)
۴ شهریور
شهريور روز،جشن شهريورگان
مهر
۱۶ مهر
مهر روز،جشن مهرگان
۲۱ مهر
جشن پيروزي كاوه و فريدون
آبان
۱۰ آبان
آبان روز، جشن آبانگان
۱۵ آبان
جشن ميانه پاييز
آذر
۱ آذر
آذر جشن
۹ آذر
آذر روز، جشن آذرگان
۳۰ آذر
جشن شب يلدا
دی
۱ دی
روز میلاد خورشید؛ جشن خرم روز، نخستین جشن دیگان
۸ دی
دی به آذر روز، دومین جشن دیگان
۱۵ دی
دی به مهر روز، سومین جشن دیگان
۲۳ دی
دی به دین روز، چهارمین جشن دیگان
بهمن
۲ بهمن
بهمن روز، جشن بهمنگان
۵ بهمن
جشن نوسره
۱۵ بهمن
جشن ميانه زمستان
۲۹ بهمن
جشن سپندارمذگان، روز عشق
اسفند
۵ اسفند
جشن اسفندگان
بی جهت که فردوسی خشمگین نمی شود:
در این خاک زرخیز ایران زمین
نبودند جز مردمی پاک دین
همه دینشان مردی و داد بود
وز آن کشور آزاد و آباد بود
چو مهر و وفا بود خود کیششان
گنه بود آزار کس پیششان
همه بنده ناب یزدان پاک
همه دل پر از مهر این آب و خاک
پدر در پدر آریایی نژاد
ز پشت فریدون نیکو نهاد
بزرگی به مردی و فرهنگ بود
گدایی در این بوم و بر ننگ بود
کجا رفت آن دانش و هوش ما
که شد مهر میهن فراموش ما
که انداخت آتش در این بوستان
کز آن سوخت جان و دل دوستان
چه کردیم کین گونه گشتیم خار؟
خرد را فکندیم این سان زکار
نبود این چنین کشور و دین ما
کجا رفت آیین دیرین ما؟
به یزدان که این کشور آباد بود
همه جای مردان آزاد بود
در این کشور آزادگی ارز داشت
کشاورز خود خانه و مرز داشت
گرانمایه بود آنکه بودی دبیر
گرامی بد آنکس که بودی دلیر
نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانه داشت
از آنروز دشمن بما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت
از آنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند
کشاورز باید گدایی کند
به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سر انجام بد داشتیم
بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از زندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگی است
دو صد بار مردن به از زندگی است
سلام اقاي نوريزاد به گذشته خودت برگرد ببين چه هدفي داشتي به کجا رسيدي انتقاد خوبه که سازنده وبيدار کننده باشه شما تمام نقص ها را گفتيد به مراجع توهين کرديد حتي مراجع بيداري که شما اعتقاد داشتيد اين نسخه که براي شادي مردم پيچيديد قبول ندارن
براي حرفهاي که گفتيد سند ومدرکي که بشه استناد کنيد داريد يا با توهمات ويا بازيگرداناني که شما را فرفتن . درسته مشکلات خيلي زياده ولي اين راهش نيست
سلام
چهره شما اقاي نوري زاد هر روز بيشتر از هر وقت ديگر براي مردم رو ميشود.
چهره منافق گونه شما ديگه رو شده ديگه بعد از اون انتقادهاي که نسبت به مسئولين داشتيد که من هم اعتقاد داشتم که در کشور ما با اون پتانسيل که داره نبايد جايگاهش اين باشه مسئولين ما بد عمل کردن انتقاد پذير نيستند
سلام
عدم تعادل در همه رفتارهای شما موج می زند. این را نه از باب توهین بلکه از باب تذکر می گویم
به نظر من این تفکرات که شما دارید نه تنها اسلامی و انقلابی و به روز نیست بلکه نشان دهنده مشکل روحی روانی از نوع شدید آن است. من خواهش می کنم به روانپزشک مراحعه کنید
حداقل این تفکراتتان و نوع نگاهتان به مسائل را با یکی مثل آیت الله جوادی آملی که احتمالا شما ایشان را به عدالت قبول دارید. و یا همان آقای هاشمی رفسنجانی یا یک روانپزشک در میان بگذارید تا ببینید بنده دلسوزانه با شما صحبت کردم
با تشکر
سلام سرکار زهرا خانم
سوال
چرا حضرت فاطمه حتی زمانی که با خلیفه اول مناظره کرد چادر از سرنگرفت؟اساسا الگویی بنام معصوم را در ایدئولوژی تان پذیرفته اید؟خواهر جنبشیم شادی راه خود را دارد باور بفرمائید اصالت با لذت است و لذت اگر در مسیر فرامین الهی نباشد نقمت است و بس! شاد باشید و پیروز و عاقبت بخیر
چیره دستان می ربایند هر چه هست .. میبرند از کاه دزد دست
یک ان جوان ها به زنی تعرض نکردند به یک مرد تعرض کردند اول تحقیق کن بعد بگو . دوم اگر اعدام باید کسی در این کشور بشود باید برادر رئیس قوه قضا ئیه که زمین های دولتی و مردم را بالا کشیده و ملیارد ملیارد قیمتش است اعدام شود و معاون احمدی نزاد رحیمی که رشوه 800 ملیون تو ما نی گرفته و رهبر اجازه محا کمه او را نمی دهد و مجتبی خا منه ای و ایت الله یزدی و مهدوی کنی و برادرات عسکر اولادی و.ناصر طبسی و اقای طبسی و فر زند جنتی واستاندار تهران رشوه خوار و دزد و صد ها سردار اختلاس گر در اطراف بیت اقا ووو.. که ملیارد ملیارد خوردند و بردن و رانت خوردن … چیره دستان میبرند هر چه هست . میبرند از کاه دزد دست
سلام و احترام خدمت اقای نوری زاد
آقای نوری زاد بنده به جنابعالی به دلایل دغدغه تان و جسارتتان و وجدان بیدارتان تبریک می گویم اما در این مطلب واکنشی میبینم که درآن عدالت رعایت نگردید و البته شاید به دلیل کنشی است که به نظرتان منطقی نیست
آقای نوری زاد حقیر به شما یادآور می گردم که کارشناسان فقه را باید پاسداشت تا هیچ ساختمانی بدون نظارت مهندس عمران و معماری بنا نگردد………..!
آقای نوری زاد بدنیست به جایگاه موسیقی غنایی در نگاه پروردگار عالم رجوعی مجدد داشته باشید….کدام فقیه بطورکل هرموسیقی را حرام دانسته است؟
اصلا فقه را به کناری نهید…ازشما میپرسم که گفته است که اصالت با رقص و خنده است به نظر حقیر اصالت با لذت است ودرحقیقت این لذت بردن است که بدان شادی اطلاق می شود حال یک روی این لذت مجالس عذا و ریختن اشک که نهایت تعالی یک انسان را هم میتوان متجلی شود///ضمنا از لحاظ عقلی و تجربی از شما می پرسم:انسان های متعالی بیشتر به تراژدی علاقه مدند یا کمدی؟….به اشک ریختن یا قهقه زدن؟….به رقص یا تفکر؟سراغ دارید انسان متفکری را که میان مردمان خویش را به حالت رقاص نمایان سازد؟….اساسا فکر نمیکنید بروز شادمانی بدین شکل عاقل نماست یا…..؟……آقای نوری زاد دین ما مخالف عقلانیت است همانطور که در همه احکامش متجلی است نظیر محکومیت شرب خمر به دلیل زایل کردن عقل یا موسیقی غنایی به همین جهت(داستان حاکم بنی امیه را خوانده اید؟همینطور می توان به محکوم کردن کارهای لهو اشاره اشت حال این کار لهو می تواند حتی در دیدن یک فیلم بلامحتوا یا مخرب مصداق یابد منتهی فقیهان در مصادیق معمولا ورود جزئی ندارند بلکه به کلیات اشاره می دارند………آقای نوری زاد عزیز لطفا بیشتر در استعمال ادله توجه فرمائید….انصافا مردمان ما امروز به کدام سمت میروند؟غم؟از مجالس عروسی مختلط و…..خبر دارید که عمومیت یافته است؟بله بطور کلی به دلیل مشکلات اقتصادی یا فقر سیاسی پذیرفتنی است مدعای شما اما به دلیل صدور این احکام تردید جدی وجود دارد….ضمنا اگر احیانا فقیهی برمبنای استدلال خویش نظری داد آن را نباید به همه فقها تعمیم داد….نکته آخر اینکه در فیلم پیش رو نیز نکات منفی مشاهده شد سوای نگاه کلی-عقلی بنده به مقوله رقص….عزت مستدام-التماس دعا
در ابتدای دهه چهل از اصفهان به مشهد رفته و ساکن شدیم . در نوجوانی به اموختن سازی علاقمند بودم ، اما در اصفهان نه یک فروشگاه الات موسیقی بود و نه یک آموزشگاه تدریس موسیقی ، در حالی که در مشهد هر اینها وجود داشت ودر زمان در صدی از زنان در مشهد با رو بنده به کوچه و بازار می آمدند . شهر هم به دو قسمت از نظر سبک زندگی تقسیم شده بود . در محله سعد آباد زندگی به شیوه مدرن عصر پهلوی جریان داشت و در بقیه شهر به شیوه سنتی . در سعد اباد دختران در محدوده همان محله دوچرخه سواری میکردند و در بعضی خانه ها هم پارتی برگزار میشد . ولی آنچه که در فرهنگ ما فساد خوانده میشود در سعد اباد کمتر بود . نمیخواهم پرده دری کنم .
روحانیت انتظار دارد که مردم بویژه جوانان طبق سلیقه و استنباط علمای اعلامی زندگی کنند که اولا در اواسط نیمه دوم عمر مبارک خود هستند و در ثانی قدمی از شهر قم بیرون نگذاشته اند و در قم نیز بیرون از بیت تنها مسیر خانه و مدرسه و حرم مطهر را طی کرده اند . این هم شدنی نیست ، در عمل دیدیم که نشد با تمام هزینه ای که از دین مبین کردند .
آقای نوری زاد!
یکبار به شما پیشنهاد دادم یه سفر به کربلا بروید. چرا نمی روید؟!
ببخشیدا! ولی مگه تو صاحب نداری که اینجور جفتک میندازی؟!
دوست عزیز اگر مراجع می رقصیدند و موسیقی گوش می دادند و هنر را می شناختند و زیبائی را می شناختند و ادبیات می خواندند . این همه خشونت در مغز شان نهادینه نمی شد . هر مردم یا قوم یا قشری که رقص و موسیقی و هنر و ادیبات ندا رند به ناچار باید خشونت اعدام ترور و سرکوب همدیگر را اواز بدند
سلام
من با کامنت گذاران مزد بگیر سازمان های مختلف مشکلی ندارم چرا که آنها در مقابل کار خود مزدی دریافت می کنند و اخیرا بسیار فعال شده اند.
اما مشکل اصلی این جاست که آنانی که مثل این حقوق بگیران فکر می کنند, یکبار برای همیشه گمان برده اندکه حقیقت آنیست که آنها آنرا بصورت فرهنگ موروثی پذیرفته اند و در ذهنیت آنها برداشتی متفاوت از حقیقت پذیرفته شده آنان راهی ندارد.
اینان بیچارگان فکری و متحجرینی هستند که در تاریکی نشو و نما می کنند و در تاریکی از این دنیا خواهند رفت.
آقای نوریزاد با این فیلم متوجه شدم از دایره تحجر و جمود گذر کرده اید. هم انسانیت را در خود احیا کرده اید و هم شادمانی پسندیده. حرفتان حقیقت تلخی است که از دایره تنگ نظری تنگ نظران عبور نخواهد کرد
واقعا که لقب شعبون بی مخ برازنده این مرتیکه نوری زاده احمق اگه یه جو عقل تو اون مخ گندیدت بود این دری وری ها رو نمیگفتی
ایشالله که با همین جماعت محشور بشی
بسیار زیبا و شادی آفرین بود. هنگام دیدن این کلیپ بارها و بارها بر هر چه //// از نوع ایرانی صفوی و طالبانی است لعنت فرستادم . ما که نسل سوخته این کشوریم و دوران نوجوانی و جوانی خود را در هنگامه انقلاب و جنگ تحمیلی 8 ساله سپری کردیم و دنبال آرمانهای موهومیی بودیم که از نوارهای سخنرانی و افکار امثال دکتر شریعتی و خمینی به گوشمان خورده بود و در ان زمانها بخوبی امروز نمی فهمیدیم که فاصله بین افکار شریعتی و //// برابر با فاصله بین تشیع علوی و تشیع ساخته و پرداخته شاهان صفوی و بریتانیای کبیر است. آنچه که امروز بنام دین در جامعه رواج دارد اکثرا خرافه و اراجیفی است که توسط ملاهای بی دین و جاهل طی سالیان طولانی بخورد مردم داده شده است و دین واقعی از اینها مبراست. بهمین دلیل است که در روایات و مستندات اصیل دینی امده است که وقتی امام عصر ظهور می کند مردم و علما گمان می کنند که دین جدیدی آورده است و بسیاری از عقایدی که در باور مسلمانان شکل تقدس و اصالت بخود گرفته است ، باطل و ضد دین شناخته می شود.یقینا خدایی که خالق زیباییهاست و شادی آفرین است هرگز به پیامبرانش نگفته است که مانع شادی و شعف مردم شوند و رفتاری از خود نشان دهند که موجب دلگیری و عبوسی امت شود. ملتی که شاد و سرزنده است می تواند به قله های پیشرفت و ترقی و سعادت نائل شود نه مردمی که دلمرده و عبوس و ناراحت و نگران از فردای زندگی خود و فرزندانشان هستند.در قران می خوانیم که پیامبر اسلام دارای خلق خوش و حسن جمال و گفتار و کردار است. ” انه لعلی خلق عظیم”. حال نگاه کنید به کسی که خود را مطیع و فرمانبر خدا و رسول و امام می داند و 23 سال بر مسند ولایت فقیه تکیه زده است ، هر بار که چهره عبوس و سخنان همیشه خشن و دلخراشش را میبینیم ////
آفرین بر سحن حقی که گفتید
سلام اقای نوری زاد عزیز و ناشناس محترم
من هم این کلیپ را دیدم اشکم جاری شد که 40 سال سن دارم زمان گذشته بچه بودم و جوانی ام را در این مملکت باختم. منم مثل شما با اینکه مذهبی ام اما دلم برای شادی تنگ شده. دلم میخواد بیام توی خیابون چادرم را بردارم و با شادی از ته دل برقصم و دل دختر و پسری که اشک فقر گونه هایشان را چرکین کرده شاد کنم. خیلی وقته دلم برای شاد بودن پر میزنه. کاش شادی به مردم من برگردد.
برادر گرامی جناب آقای نوریزاد
محض رضای خدا برای نشان دادن آنکه عذر خواهی به جا کار پسندیده ای است که خودتان به رهبر توصیه کرده اید, با یک عذر خواهی و اصلاح ساده , این گفتگوها را خاتمه دهید
ارادتمند شما
علی
سلام دوستان عزیز
رشتيها جزء اولين ايرانيها بودن كه به دختراشون اجازه رفتن به مدرسه و تحصيل دادن..
اولین داروخانه شبانه روزی ایران(داروخانه کارون) و اولین خانه سالمندان و معلولین ایران توسط آرسن میناسیان در رشت احداث شد.
اولین بانک ایران (بانک سپه) در رشت تاسیس شد…
اولین بازیگر تئاترِ زنِ ایران (مرحوم فرخ لقا هوشمند) وهمچنین مرحوم حمیده خیرآبادی معروف به نادره و ملقب به مادر سینمای ایران رشتی بود..
رشت اولین شهر برای صادرات و واردات با اروپا بود واولین کتابخانه ی ملی ایران, کتابخانه ملی رشت بود.
رشت تنها شهر در دنیاست که باران هایی بصورت خاکی در آن میبارد و معروف به خاک باران است.
همچنین مرحوم محمود اعتمادزاده معروف به “به آذین” اولین مهندس کشتی سازی در ایران ویکی از دو نفری در کل دنیاست که توانسته اند کلام رومن رولان نویسندۀ معروف فرانسوی رابفهمند و به زبان خودشان ترجمه کنند. علاوه بر این ایشان تنها کسی هستند که تعریفی از “آزادی ” ارائه داده اند که هنوز تعریف دیگری بعد از آن نتوانسته است به جامعیت و دقت تعریف ایشان از مقولۀ “آزادی ” باشد.
او نیز متولد شهر رشت است.
معروفترین پروفسورها و مغزهای ایرانی در دنیا (پروفسور رضا, پروفسور سمیعی, مرحوم پروفسور اکبرزاده, مرحوم دکتر بهزاد پدر زیست شناسی ایران,دکتر محمدرضا عطرچیان عضو AFFILATE مهندسین سیویل آمریکا (ASCE) عضو سازمان بین المللی کارشناسان ORDINEX که مرکز آن در کشور سوئیس میباشد) و… رشتی هستند.
این ها لاف نیست! بلکه عظمت یک شهر با پیشینه ی تاریخی, علمی و فرهنگیِ غنیست..
همچنین استان گیلان مرکز خیزش تمام روشنفکران ایران است
—
یه روز یه رشتیه در مخالفت با نفوذ بیگانگان در کشورمون قیام مسلحانه می کنه ولی هرگز حاضرنمیشه با سرباز ایرانی بجنگه
اون رشتی وطن دوست و با غیرت رو با نام میرزا کوچک خان جنگلی میشناسیم
یه روز یه ترکـــه میره جبهه ، بعد از یه مدت فرمانده میشه
یه روز بهش می گن داداشت شهید شده افتاده سمت عراقی ها اجازه بده بریم بیاریمش
جواب میده کدوم داداشم؟! اینجا همه داداش من هستن
اون ترکـــه تا زنده بود جنگید و به داداش های شهیدش ملحق شد
اون ترکـــه کسی نبود جز مهدی باکری
یه روز یه رشتیه با گویش کاملا رشتی که زمانی رییس دانشگاه ملی ایران ( بهشتی ) بود ، پایه گذار دانشگاه صنعتی آریامهر ( شریف ) میشه ولی عشقی عجیب به تربیت فرزندان ایران دلیل همیشگی اون برای حضورش در دبیرستان البرز بود
اون رشتیه نخستین دکترای ریاضی ایران یعنی دکتر محمدعلی مجتهدی بوده
یه روز یه ترکـــه اولین عمل جراحی قلب و کلیه رو تو ایران می کنه
بعد مجله وارلیق رو منتشر می کنه, جایزه بهترین پزشکم دریافت می کنه
اون شخص کسی نیست جز پروفسور جواد هییت
یه روز یه ترکـــه پایه گذار منطق فازی در دنیا میشه، که مبنای علمی و اساس ساخت هوشمصنوعی و سیستم های کنترل پیشرفته امروز رو تشکیل میده.دکتر لطفی زاده
یه روز یه ترکه که لهجه خیلی غلیط ترکی هم داشته سپر حرارتی ماه نشین آپولو ۱۱ رو طراحی میکنه تا نخستین انسانهایی که پا بر ماه گذاشتند در بازگشت به جو زمین خاکستر نشن . البته ماه نشینهای بعدی هم از این سپر استفاده کردند
اون ترکه همون دکتراعتمادی دانشمند برجسته ایرانی در ناسا بوده
ایران با تمام اقوامش زیباست
درود بر نوری زاد عزیز . محمد از مشهد . چنانچه وقت داشتید کامنت بالا را که من در جواب یکی ا کامنت گذاران و روانشناسی رو حانیون گذاشتم بخوانید و نظر بدهید . با سپاس محمد
انواع ازدواج
راستش ما دیدیم مجلس خیلی وقته داره با دو واژه «ازدواج مجدد» و «ازدواج موقت» بازی می کنه و توی سر خودش میزنه تا بگه: من به فکر حمایت از خانواده هستم. کسی هم نمی گه این چه جور حمایتی است که فقط دو جور ازدواج خشک و خالی رو در بر می گیره، تازه همون دو تا رو هم مدتهاست زورش نميرسه تصویب کنه، برای همین به فکر ابتکارهای جدید افتادیم:
انواع ازدواج های پیشنهادی
ازدواج مسلم: ازدواج اول که حق مسلم هر مردی است
ازدواح مفرح: مردی که از یکنواختی زندگی با همسر اولش خسته شده و برای تفریح زن دیگری بگیره
ازدواج موجه: مردی که زن اولش بچه دار نمی شه یا بیماری داره و به بهانه های واهی مثل مردانگی و انسانیت و تن دادن به قسمت و صبر در امتحان الهی هرچه زودتر برای ازدواج بعدی اش اقدام کنه
ازدواج متمم: مرد ببیند چه صفات زنانه ای را دوست داشته که زن اولش نداره بعد زنی بگیره که آن صفت ها را داشته باشه
ازدواج مثلث: مرد تقوی پیشه کرده و به سه زن قناعت کنه
ازدواج مربع: مرد تمام چهار زنی را که شرع به او اجازه داده بگیره
ازدواج ملون: مرد چهار زن بگیره سفید پوست، سرخ پوست، سیاه پوست و زرد پوست
ازدواج منظم: مرد هر شش ماه یک بار زن بگیره
ازدواج میسر: مرد هر زنی را که براش میسره بگیره
ازدواج مشبک: مرد یک شبکه هرمی ازدواج راه بندازه. به این معنی که هر زنی گرفت، اون زن، چهار زن دیگر به او معرفی کنه و او همه اونها رو بگیره
ازدواج مکرر: مرد اونقدر زن بگیره تا جونش در بره
سلام اقای نوری زاد خدا خیرت بده.بعد از تماشای این فیلم کلی به شما و نظرات مضحکتون خندیدیم.الحق لقب شعبون بی مخ بیش از همه برازنده ی شخص شخیص خودتونه.
از این آقا سوالی دارم اگر این دو جوان به ناموس شما تعرض می کردنند هم اینطور نظر می دادید. انصاف هم خوب چیزی است
خدا را هزار مرتبه شکر پرده نفاق تو پاره شد …..تو خود را اوینی میدانستی؟ اف بر تو مال حرا چه کارها که نمیکند .حالم بهم خورد از این همه نفاق و دوگانگی
ثم کان عاقبت الذین اساءالسو ان کذبوا بایات الله
سلام اقای دکتر این روزها حال و روز من همچون بسیاری از مردم ایران و مخصوصا بسیاری از جوانان بد است.دیروز بخش های مختلف خبری اخبار جمهوری اسلامی اعدام دو جوان را نشان داد که بخاطر زورگیری با دستور اقای املی لاریجانی و بدون ایجاد دادگاه به اعدام محکوم شدند و دیروز صبح قبل از اذان در محل پارک هنرمندان در میان خیل زیادی از مردم بزرگوار شهرمان به دار مجازات اویخته شدند.امروز عکس لحظات قبل از اعدام و مصاحبه ای که این دو جوان قبل از اعدام داشتند را خوانده و دیدم و برای ان دو و خود و خریت مردم و رجالگی حکومت و پلیدی حاکمان گریستم.یکی از این دو جوان بخاطر اینکه پول خرج درمان مادر مریض خود را تهیه کند و به همراه دوست خود که اعدام گردید بخاطر 75 هزار تومان اره فقط 75 هزار تومان پول کثیف مجبور به تن دادن به این کار کثیف شد.اقای دکتر تلخ تر از این واقعه حکم کثیف املی لاریجانی جنایت کار و تماشای هزاران نفر از مردم نفهم همراه با زن و بچه در ساعت 5 صبح برای کشتن دو ادم قربانی است.این دو جوان عمل زشت و خطایی بنام زورگیری انجام داده اند و هیچ شکی نیست که باید تاوان کار خود را می دادند اما تاوان انان اعدام به همین راحتی است !میزان سن این دو جوان 20 و 24 سال است.ما به کجا می رویم اقای دکتر که جوانان 20 و24 ساله خود را اعدام می کنیم و از اعدام انان لذت می بریم و از صحنه اعدام انان با موبایل فیلم می گیریم و برای دوستان و اشنایان بلوتوث می کنیم!چرا کسی ریشه این فساد را ریشه یابی نمی کند چرا ما همهگی اینهمه بزدل و بی غیرت و ترسو شده ایم.والله چنین مردمی را چنین حکومتی سزاست بلکه بدتر.تا کی باید جوانان این مملکت یک به یک قربانی ظلم ها و جنایت های حکومت نجس جمهوری اسلامی و حاکمان و طرفدارانشان شوند.ندا و سهراب و ترانه و کیانوش و امیر و ستار و هزاران جوان دیگر هر از چند گاهی قربانی ستم های حکومت شوند و ما فقط یاد گرفته ایم چند روزی از ظلمی که در حق انان شده حرفی بزنیم و بعد انان را در ارشیو خاطرات تلخ خود بگذاریم.بخدا من دیگر از مرگ نمی ترسم و اگر بدانم که وضع و اینده ام بخاطر چندر غاز به گدایی و رو زدن به هر کس و ناکسی باید بگذرانم والله دست به اسلحه می برم و با حکومت رسما می جنگم.اخر تا کی باید بخاطر نداشتن محرومیت و فقر را بچشیم نه کار داریم نه سرمایه نه می توانیم ازدواج کنیم نه می توانیم کاری برای خود دست پا کنیم نه اینده روشنی برایمان متصور است هر وقت هم بخواهیم حرف بزنیم همیشه باید بترسیم ما را نفروشند جهنم از این به بعد بفروشند مگر اخرش چی می خواهد بشود بالاتر از مرگ و سیاهی رنگی نیست.مگر الان در حال مرگ تدریجی نیستیم یکدفعه مردن بهتر از زجر کش شدن است.اقای دکتر شما را به خدا شما هم کمی در مورد این ظلم ها که حکومت هر لحظه و هر روز در حق مردم بیشتر جوانان می کنند بیشتر حرف بزنید می دانم که حرف می زنید اما شما را بخدا بیشتر به ظلم هایی که در حق جوانان می شود سخن بگویید.خدا لعنت کند کسانی را که تمام اعتقادات و خوشی های مردم ما را تبدیل به یاس و گورستان ارواح و مردگان تبدیل کردند ////
دوستدار شما صدرا
………………………
سلام صدرای گرامی
با بخش نخست نوشته ی شما سخت موافقم. که این دوجوان هرگز مستحق اعدام نبودند. که اگر بودند، پیش ازاینها باید دزدانی چون احمدی نژاد ورحیمی وآقا مجتبی وقصابان دیگر باید اعدام می شدند. اما ازآن قسمت که نوشته ای دست به اسلحه خواهی برد اصلا راضی نیستم. وموافق نیز. اسلحه را بگذار برای آنهایی که عقلشان کارنمی کند. گرچه آدمهای ناگزیر یک روز دست به اسلحه می برند اما ما فعلا هرگز. هرگز
با احترام
.
بنده مدتی است که مطالب سایت شما را مطالعه می کنم. کاملاً احساسی بدور از منطق. البته منطقی که شما از آن به نام خط امام می گوئید. مطالب شما برای نسل جوان بسیار جذاب است نسلی که از تاریخ سر رشته ای ندارد یا بهتر بگویم وقت این کارها را ندارد. همین جوانان که اعتقاد قلبی و دینی به عقاید شما ندارند چون آنها فقط به وجود امثال شما اعتقاد دارند. بنده از همان هایی هستم که باور کرده بودم که راست می گوئید اما عاقلی به من گفت که مطالعه و تحقیق کنم و این کار مسیردرست را به من نشان داد که دیگر اشتباه استراتژیک نکنم. انشاله خدا شما را هدایت کند و اگر قابل هدایت نیستید به دست دوستان خودتان نابود کند
پیشنهاد می کنم در اولین فرصت ممکن به روان پزشکی حاذق مراجعه فرمایید و چک آپ کامل از کلیه اجزای بدن بفرمایید !
اینقدر در سوگ تنهایی و بدبختی عذاب دیده اید که دیگر راهی جز زوی آوردن به رقص و مستی ندارید … !
ببینید کار اپوزیسیون به کجا کشیده که دیگه داره مراجع رو دعوت به چی می کنه !!!!!
متاسفم برات … !
… !
ضمن عرض سلام
دیدن فیلم مرا متحیر کرد که آیا تفکر شما اینچنین است و یا اینکه تنها منظورتان طرح ونشان دادن شادی به فرم های مختلف در سایر کشورها بوده ، این اقدام با برخی از نمونه های انتخابی شایسته نوع گزینش برای بیان موضوع از طرف شما نبوده و یقین بدانید حتی مخالفین این نظام هم از آن خرسند نخواهند بود
بهتر است فیلم مذکور را از سایت خود حذف و یا اصلاح و عذرخواهی نمائید اینگونه افکار اگر با چنین نمادی توام گردد ترویج فساد است و هر گز پسندیده و در شان شما نیست امید دارم که غفلتی صورتگرفته و شما هم با فوریت اصلاح خواهید فرمود تحمل مشکلات و ناملایمات مردانی پولادین می طلبد که آنرا در شما سراغ داریم و عکس العمل های این چنینی صحیح نیست نوشتار و گفتار پیشین شما با نشان دادن این فیلم مغایرت دارد البته اهانت ها در برخی از نوشته های شما هم منطبق با رفتار های مذهبی نیست هرچند متاثر از رفتار ناشایست دیگران باشد . باز هم استدعای اصلاح و یا حذف فیلم را دارم مسلما این گفته من تقاضای عده بیشماری از دوستان شماست و میخواهیم که با شهامت از این رخداد نا خواسته تبری جویید و علت را بیان کنید.
مطلبتان که هیچ .گفتم که به هجو رسیده اید هجو که ارزش اظهار نظر و مطلب نوشتن ندارد مطلبی را که نوشتم وصف امروز خودتان است. آیا مشکل امروز مردم ما نرقصیدن و بی بندوباری است ؟ یا از دیدگاه شما و امثال شما شاد بودن فقط به ولنگه بازی و رقص و بی بندوباری است اگر در مورد مردم همین مثلا آلمان مطالعه و تحقیق کرده باشید خواهید دید که 90 درصد مردمشان عبوس خشک وبی روح هستند اصلا با مردم ما قابل مقایسه نیستند؟ آنها را چه کسی عبوس و اخمو کرده مراجعشان؟ یا دینشان یا به قول شما در 1400 سال پیششان جا مانده اند . سری به چند تا عروسی بزنید تا ببینید که مردم ما آن چنان هم که میگویید اخمو و پریشان نیستند و رقص هم میکنند منتها نه ان چیزی که شما در این فیلم می خواهید اگر طالب چنین چیزی هستید لطف بفرمایید و به دامان همانها بروید مردم ما دینشان و اعتقادشان را به هیچ چیز نمیدهند این را از کامنتهایی را که در نقد همین مطلب برایتان گذاشته اند میتوان فهمید بقول یکی مردم ما هم خوب بلدند عزاداری کنند هم خوب بلدند شاد باشند و جشن و پای کوبی نمایند. پس لطفا سفسطه نفرمایید و همچنان محبوب بمانید.
یکی از دوستان به جمهوری اسلامی تبریک گفته بود بابت داشتن چنین اپوزوسیونی. من بالعکس فکر میکنم داشتن یک آدم حسابی در اپوزوسیون، نعمتی است که از جمهوری اسلامی دریغ شده است.
اقای نا شناس به نظر من تو بی منظق ترین ادم هستی که به انسان فر هیخته و شجاع و ازاده ای مانند نوریزاد ناسزا می گوئی . یا مزدور حقوق بگیر رزیم هستی یا نادان
متاسفم برات.
سلام دکتر نوریزاد عزیز
در کشور ایران اگر کسی رو با تریاک یا با مادهی مخدر دیگری بگیرند خیلی زود با پرداخت جریمه یا گذاشتن وثیقه میتواند آزاد شود ولی اگرهمان شخص رو با مشروب بگیرند دمار از روزگارش در میآورند به بهانه ی چه؟ به بهانه اینکه شراب در دین اسلام حرام است، ولی دلیل اصلی آن به نظر من همان شادی بخش بودن مشروب میباشد که باعث شده مشروب تا به این حد مجازات سنگینتری داشته باشد.
آقای نوریزاد ،
بالاخره تکلیف ما و خودتان را معین کنید. یک دفعه حدیث از ائمه می آورید ، و یک دفعه هم کاملا بر خلاف احادیث ائمه در حرمت رقص و لهو و لعب سخن می گوئید. لطفا روشن کنید که شما بر اساس قرآن و سنت نبوی عمل می کنید یا نه؟ و این تناقض روشن و آشکار و برخورد عوامانه یعنی چه؟
شما باید قبلا بدانید مراجع دین ، واضع دین نیستند که بخواهید حرمت و حلیت چیزی را عوض کنند. بلکه صرفا تفقه و کنکاش و عرضۀ دین به عهدۀ آنان است. آیا این دست مراجع است که رقص را حرام کنند یا حلال؟ این چه درخواست پرتی است که از مراجع می کنید. مرجعی که حرام کتاب خدا و سنت رسول را عوض بکند، صلاحیت مرجعیت خود را بر اساس مبناهای منطقی از دست داده است. زیرا تنها وظیفۀ او استخراج دین از اعماق کتب و تاریخ است نه چیز دیگر.
و اگر بر طبق قرآن و حدیث نبوی و ائمۀ هدی رقص معنای لهو و لعب بدهد، حرام است . این حرفها دیگر چیست؟
با اینحال با نمونه ای که آورده اید ، در سوگ نشسته اید که چرا از ایران فیلمی از حرکات موزون نیست. گمان می کنم شما بهتر از من بدانید، رقص محلی یا مراسم عروسی سنتی در ایران ممنوع نیست. و در بسیاری از اعیاد مثل نوروز در میادین تهران گروه های هنری به رقص محلی می پردازند. و بسیاری از این گروه ها مورد پشتیبانی و تقدیر وزارت ارشاد جمهوری اسلامی برای حضور در عرصه های بین الملل و پشتیبانی شهرداری تهران، نیز قرار گرفته اند. جوری حرف می زنید که هیچگاه در ایران نبوده اید.
سلام جناب نوریزاد
من برای شما احترام زیادی قائل هستم. دلیلش هم بیشتر از اینکه عقاید شما باشه شهامت شماست. اگر همه ما از چنین شهامتی برخوردار بودیم که در هر زمانی که به اشتباه بودن خط سیرمون پی می بردیم بدون ترس و واهمه از عکس العمل دیگران راه خودمون رو اصلاح می کردیم و با سربلندی این تغییر رو اعلام می کردیم اوضاعمون خیلی بهتر بود. به پایمردیت غبطه می خورم و برایت آرزوی سلامتی میکنم.
ولی در مورد این فیلم زیبا باید بگم که رقص پیشکش، مردمان دیار ما در مظلومیت اسفباری نسبت به اصل زندگی قرار گرفتن که اصلا فراموش کردن چگونه باید زندگی کرد. وقتی آدم پاشو میزاره بیرون از این خاک ستمدیده تازه میفهمه که خیلی ساده تر و بی دغدغه تر میشه زندگی کرد میشه به کسانی که تو چشمامون نگاه میکنن لبخند زد بجای اخم کردن، میشه همه رو دوست داشت، حتی غریبه هارو و حتی خارجی هارو، میشه آرومتر رانندگی کرد، میشه اجازه داد که یک راننده خودرو خودش رو به جلوی ما برونه هیچ چیز از ما کم نمیشه. میشه کسی رو که جلوی ما پیچیده بخشید. میشه کسی رو که نوبت رو رعایت نکرده بخشید شاید عجله داشته. اگر تنه مان به تنه کسی خورد میشه برگشت لبخند زد و عدرخواهی کرد. اگر هم کسی به ما تنه زد میشه با یک لبخند بهش فهموند که هیچ مشکلی نیست.
میشه بخدا میشه و خیلی وقتا اصلا نیازی نیست که دروغ بگیم میشه دروغ نگفت. و …….
توی سفر کوتاهم در هر لحطه ای که از شادی و آرامش چهره مردمان “بلاد کفر” کیف میکردم بلافاصله اشک تو چشمانم حلقه می زد که آیا ما لایق این نیستیم که “زندگی” کنیم؟
نوریزاد, تو احمق ترین اپوزیسیونی هستی که جمهوری اسلامی تا به حال داشته و من به اونها برای داشتن مخالفی چون تو تبریک میگویم. جز اینکه خودت را به زحمت بندازی و جنبش سبز را به انحراف بکشانی خیری نمی رسانی.امثال تو و مهاجرانی به آخر خط رسیده اید و بی خود دارید تقلا می کنید. اگر به حقانیت جنبش اعتقاد دارید لطفا دیگر از این اراجیف بلغور نکنید…
۱۲:۴۴ بعد از ظهر / بهمن ۲, ۱۳۹۱
نظر شما پیش از انتشار، بررسی خواهد شد.
نوریزاد عزیز سلام
من چون شما را می شناسم و قبل از انقلاب هم زمانی در کنار شما بوده ام ، شک ندارم که در این بحث شادی ، شما قصد داشتید گوشه گوشه فیلمی از فرهنگهای مختلف را در این رابطه نشان دهید و بگوئید که انسانها بنحوی شاد بودن را دوست دارند و آنرا ابراز میدارند .
حتماً اطلاع دارید که در برخی ازکشورها ، همانهائی که دین دارند ولی بعضاً قیدو بندی هم همچون دین باوران ما ندارند حتی برنامه های خاصّ تلویزیونی را در برابر بچه های خود تماشا نمی کنند زیرا نمی خواهند و دوست هم ندارند که ایشان با دیدن چنین فیلم هائی به انحراف کشیده شوند. لذا بنظر من با موقعیتی که ما داریم بحث پیرامون این مسئله آنهم با نشان دادن کل صحنه ها جایز نبوده و چون با برداشت های مختلفی هم توام است بهتر بود صحنه های خوب را مطرح میکردید و شادی و نشاط لازم را در محدوده فرهنگی خودمان نشان میدادید. مطمئن هستم استقبال هم می شد و مانعی هم وجود نداشت ، الان برداشت جوانان با دیدن این فیلم شاید اینچنین نباشد و استدلال این نشود که مورد نظرتان است ( برداشت شود که ما میخواهیم بگوئیم میتوانیم همچون اینان به اشکال مختلف با توجه اعتقادات خود گزینشی مناسب را برای شاد بودنمان انتخاب نمائیم ) بلکه این تفکر القا شود که در این رابطه آزادی مطلق وجود دارد.
بنا براین از شما خواهش میکنم در این گونه موارد با احتیاط عمل کنید چرا که پندار شما را جور دیگری تلقی خواهند نمود همانگونه که دیگر دلسوزان نیز از همین دیدگاه به بررسی پرداخته اند لطفاً آنرا حذف و یا اصلاح فرمائید و بهتر است در سایر موارد نیز با تامل بیشتر عمل کنید چون میدانم که دوستدار نظام و مسئولین آن هستید و انسانها نیز از خطا مبرا نیستند پس باید به ایشان کمک کرد و بدانیم هم که گفتن ایراد ها زیاد سخت نیست .والسلام
نوریزاد عزیز سلام
من چون شما را می شناسم و قبل از انقلاب هم زمانی در کنار شما بوده ام ، شک ندارم که در این بحث شادی ، شما قصد داشتید گوشه گوشه فیلمی از فرهنگهای مختلف را در این رابطه نشان دهید و بگوئید که انسانها بنحوی شاد بودن را دوست دارند و آنرا ابراز میدارند .
حتماً اطلاع دارید که در برخی ازکشورها ، همانهائی که دین دارند ولی بعضاً قیدو بندی هم همچون دین باوران ما ندارند حتی برنامه های خاصّ تلویزیونی را در برابر بچه های خود تماشا نمی کنند زیرا نمی خواهند و دوست هم ندارند که ایشان با دیدن چنین فیلم هائی به انحراف کشیده شوند. لذا بنظر من با موقعیتی که ما داریم بحث پیرامون این مسئله آنهم با نشان دادن کل صحنه ها جایز نبوده و چون با برداشت های مختلفی هم توام است بهتر بود صحنه های خوب را مطرح میکردید و شادی و نشاط لازم را در محدوده فرهنگی خودمان نشان میدادید. مطمئن هستم استقبال هم می شد و مانعی هم وجود نداشت ، الان برداشت جوانان با دیدن این فیلم شاید اینچنین نباشد و استدلال این نشود که مورد نظرتان است ( برداشت شود که ما میخواهیم بگوئیم میتوانیم همچون اینان به اشکال مختلف با توجه اعتقادات خود گزینشی مناسب را برای شاد بودنمان انتخاب نمائیم ) بلکه این تفکر القا شود که در این رابطه آزادی مطلق وجود دارد.
بنا براین از شما خواهش میکنم در این گونه موارد با احتیاط عمل کنید چرا که پندار شما را جور دیگری تلقی خواهند نمود همانگونه که دیگر دلسوزان نیز از همین دیدگاه به بررسی پرداخته اند لطفاً آنرا حذف و یا اصلاح فرمائید و بهتر است در سایر موارد نیز با تامل بیشتر عمل کنید چون میدانم که دوستدار نظام و مسئولین آن هستید و انسانها نیز از خطا مبرا نیستند پس باید به ایشان کمک کرد و بدانیم هم که گفتن ایراد ها زیاد سخت نیست .والسلام .
نوری زاد عزیز من محمد هستم از مشهد همان محمد که با هم با ماشین دوستم به بهشت رضا می رفتیم برای خاک سپاری اقای قابل . من می خوا هم یک دیدگاه روان شناسی اجتماعی را مطرح کنم و انسان ها را از یک دیدگاه علمی تر رفتارشان و گفتارشان و قضاوت شان مانند این دوست عزیز یا هر گروه یا هر دین یا هر باور یا همین قشر روحانی خود مان را برسی کنیم وبشناسیم و در باره ان ها قضا وت کنیم
یک نظریه روان شناسی اجتماعی قابل قبول اکثر جامعه شناسان و روان شناسان می گوید قضا وت ما در باره جهان هستی و پدیده ها (که دین هم یک پدیده اجتماعی است ) ناشی از یاد گیر یهای گذشته و حال ما می باشد که در سلول های خاکستری مغز ما استحکام یا فته اند . هرچه شخص در یک محیط تنگ تر زندگی کرده باشد قضاو تش در باره مسائل اجتماعی تنگ نظرانه تر است. شما رو حانیت ما را ببینید که در حوزه و در همان اندیشه های دینی خود بزرگ شده اندو زندانی و اسیرافکاری که در محیط خودشان اموزش دیده اندو یاد گرفته اند هستند و چیزی خارج از پیرا مون خودشان نیا موخته اند و با جهان گسترده رو به جلو شتا بان تماس ندارند پس قضا وتشان هم متا سفانه محدود به یاد گیری های محیط شان است .ان دسته از رو حانیون که مانند شهید بهشتی یا خاتمی و.. قضا وت باز تری نسبت به جا معه دارند علتش این است که در محیط هائی بزرگتر مانند المان چند گاهی زندگی کرده اند و چیز هائی از همان جا ها یاد گرفته اند و دیده اندو فهمیده اند زندگی تنها ان چیزی نیست که حوزه به ان ها یاد داده است . علوم اجتماعی که
امروزه همه جوامع پیشرفته و در حال توسعه از ان بهره میبرند و به کار میبندند توسط رهبر ایران علوم بدرد نخور و فاسد
اعلام می شود . اقای خا منه ای خودش هم نمی فهمد که مثلا اقتصاد که یکی از زیر مجموعه علوم اجتماعی است هر چند ناقص در جا معه ما و توسط همین دولت نا کار امد دارد دیگته می شود و از فرمول های ان استفاده می کنند . چون این علوم را نمی شناسد و یاد نگرفته قضا وت بد نسبت به ان دارد . البته انسان های درست تربیت شده و با هوش و منصف در باره چیز هائی که نمی دانند قضاوت نمی کنند یا با احتیاط در باره ان ها سخن می گویند . استادی داشتم در دانشگاه پیام نور مشهد می گفت کم سوادی بد تر از بی سوادی است می گفتم چرا می گفت ادم بی سواد ادعا ئی ندارد ولی ادم هائی هستند که کم سواد هستند نسبت به امور ولی مدعی . و با سفسطه می خواهند نظرات
خودشان را به اثبات برسانند که این ها بسیار خطر ناک هستند . داستان امروز رهبران رو حانی ما و مسئولین ما همین کم سوادی ان ها نسبت به علوم می باشد و قضاوت ان ها در باره جهان هستی رو به رشد تنگ نظرانه و از سر نا اگاهی می باشد نتیجه هم همین اوضاع نا بسا مان کشور با این همه درامد نفتی است . امروز گرانی تورم اختلاس رانت خوری و سرکوبگری اعتیاد اعدام در ملع عام عزاداری های خارج از عرف و نگرانی از اینده مردم ما را در خود فرو برده و نامید از اینده ای که نمی توانند پیش بینی کنند دارد تو مار ان ها کشور ما را در هم می پیچد . جوانان که همه به فکر فرار از این جهنم دره ای که خامنه ای و رو حانیت حکو متی به نام دین برایشان درست کرده اند هستند سرمایه داران که سر مایه هاشان را به خارج برای سر مایه گذاری می فرستند نخبگان و تحصیل گنند گان هم که فرار را بر قرار ترجیح می دهند و بیشتر شان به دیار فرنگ فرار کرده یا در حال فرار هستند ما ها هم که ارق دینی و ملی نسبت به کشور مان داریم از این شرایط نا گوار همین جا باید دق کنیم وبمیریم . می گویند. اگر اشتباه نکنم. موسیلینی رهبر دیکتا تور و فاشیست ایتا لیا دستور داده بود تا یک زندان مخصوص برای زندانیان سیاسی که وجه اجتماعی دارند درست بکنند و هر روز روزی دو بار ان ها را به صف بکنند و خبر های بد و نگران کننده در باره اجتماع و اینده برای ان ها بگویند و بخوانند . همین کار را کردند و دیدن که این زندانیان پس از چند ماهی یکی یکی دق می کنند و می میرند . مسئولین ما هم امروز یک زندان بزرگ به نام ایران درست کرده اند که همه مردم یا باید در این زندان از خبر های بد و نگران کننده و شرایط غم زده دق کنند و بمیرند یا از این زندان و جهنم دره فرار کنند با سپاس محمد مشهد
لطفا محمد نوری زاد را برای ما و ایران حفظ کنید
حق نگهدارتان باد
برادر عزیز , جناب آقای نوری زاد
چرا برای رفع اتهامات جاشیه ای بر این پستتان نمی گذارید تا مقصودتان از این نوشته را شفاف تر کرده و سو تفاهمها را برطرف کند.
تمنا دارم نسبت به صحنه های رقص زنان عریان فیلم (که قطعا نسبتی با اعتقاد شما ندارد) به صراحت نظرتان را به صورت تکمیل این پست درج کنید تا اصل حرفتان گم نشده و بهانه ای به دست دشمنان بی شمارتان نداده باشید
حیف است با چنین بهانه بی ارزشی از صحنه مبارزه حذفتان کنند
ارادتمند شما
علی
با سلام به هم وطنان عزيزم كه از هر قشر و هر فرهنگ و هر زباني كه هستند
منظور از فساد رقص و پاي كوبي نيست. منظور: لواط (كهريزك). دزدي غارت بيت المال . كمك به تروريست و آدم كشي .و…..
مي باشد. برادران عزيز كجاي دنيا آواز خواندن ورقصيدن و موزيك را حرام كردن؟ ما ماشالاه فرهنگي غني از موزيك رقص و آواز داشتيم و داريم .مومن و خداپرست نبايد گريان اخمو و…باشد. حتي بايد لباس شاد و روشن پوشيد.سياهي حرام است نه رقص وشادي.
قبلا هم در مصاحبه شما با رادیو فردا گفتم آقای نوریزاد هر چه پیش میرود ماهیت هزار چهره شما بیشتر نمایان میشود ببخشید صریح می گویم اصلا شما چیزی در چلته ندارید آقای نوریزاد وگرنه الان از بی بضاعتی در تفکر به هجو نمی افتادید
همینطور پیش برود در آینده یک متن از شما در سایتتان می بینیم تحت عنوان یادداشتی برای خدا در نقد خلقت بشریت یا دین یا…… چه میدونم ببخشید این را میگویم ولی شما از آن دسته از افرادی هستید که از نمد تظاهر به دین داری مثل آقایونی که امروز در راس حکومت هستند نتوانستید کلاهی برای خود دست و پا کنید و حالا می گویید ای بابا عمرمان به فنا رفت و از زندگی حال و حولی نبردیم و حالا عقده گشایی گذشته هایتان را می کنید که اگر غیر این بود از مستند سازی برای جنگ و همسنگری به آوینی بزرگوار و پروانه ها مینویسند به اینجا نمی رسیدید البته نشان دادید که آن موقع هم اعتقادی به آن مسائل نداشتید یا این که زبانم لال دچار ضعف شخصیتی شده اید البته بعید میدانم . برایتان واقعا متاسفم .هیهات که شما را از جرگه موسوی عزیز حساب بیاوریم فقط بدانید با این رویه تان رفته رفته پایگاه خود را در میان مردم از دست میدهید.
—————————————
سلام دوست گرامی
کاش یک کلمه درباره ی اصل مطلب می نوشتید. مطلبی که چنین شما را برآشفته. درعین حال که می دانم وباوردارم که خدایی که من می شناسم از نقد آفرینش خود نه تنها برنمی آشوبد بل استقبال نیز می کند. خدا که مثل مراجع وعلمای فرسوده ی ما نیست که درگذشته های دور جامانده باشد. با هر رویش برگی، خدای خوب هستی اش را رنگ تازه می زند. واین تازگی، همان است که درپس دخمه ی کهنگی مراجع ما محبوس مانده.
با احترام وادب.
سلام جناب آقای نوریزاد عزیز
واقعیتهارا بیان کردی مردم ایران در این سی سال فقط بدنبال مردگان دویدند در واقع این علمای مرده پرست اینو میخواستند .از ارائه مطالب و واقعیتها که به صراحت بیان میشود ممنونیم خداوند به شما سلامتی و به خانواده محترم صبر عنایت فرماید .
چرا دارین از اونور بوم میافتین آقای نوریزاد؟
دعوت افراد برای دیدن رقص با لباس دو تیکه کجاش مورد رضای خداست؟
سلام
پیشنهاد من اینکه این کلیپ 5 دقیقه ای رو هم ببینید https://www.youtube.com/watch?v=U9E2n0mTqkY
این کلیپ خواستگاری این مرد از دوست دخترشه. شادی واقعی رو تو چهره ی اون دختر میشه دید. در تخیلاتمون هم نمیتونیم خودمون رو این جور شاد ببینیم. به همسایه ها و دوستانی که وقتشون رو گذاشتن پای این کار تا یک دوست رو خوشحال کنند دقت کنین . اسممون رو گذاشتیم انسان .
کجا کدوم همسایه امروز حاضره همچین کار برای ما بکنه؟ یا ما برای اونها؟ کار از مسلمونی و غیره گذشته. ما از انسانیت دور شدیم . همین کلیپ رو من جرات ندارم به پدر مادرم نشون بدم ما سر مسائل بدیهی تر هم با هم کنار نمیاییم ترسم از اینکه رسما بگن از دین خروج کردی سنگسارم کنن 🙂
فقط دلم براشون میسوزه که این حکومت باهاشون چه کار کرده که همچین صحنه های زیبایی که خود خدا رو میشه توش دید براشون کفر تلقی میشه.
………………………….
سلام پسرم
دیدم. چه صحنه هایی. من هم مثل تو باوردارم خدای خوب ما دراین شادمانی حضوردارد واین صمیمیت انسانی را برهزارصحنه ی سرشارازریای امثال ما ترجیح می دهد.
با احترام.
در اين ويديو من با بصيرت کامل نظاره نمودم و فقط يک صحنه در دقيقه 40:00 مفسده رويت کردم که اگر اين قسمت اصلاح شود به گمانم بقيه مسلمانان جهان نيز محدوديتی از برای ديدن اين اثر هنری نخواهند داشت.
واالسلام عليک
روایت داریم که
گوشی شده قیمت لپ تاپ، لپ تاپ شده قیمت ماشین، ماشین شده قیمت خونه، خونه شده قیمت مرگ، عوضش مرگ ارزونه
اگه اميركبير الآن كاره اى بود، روزنامه اى به نام “فجايع الاتفاقيه” تأسيس ميكرد
موفق ترین تلفیق سنت و مدرنیته در ایران ” توالت فرنگی شیلنگ دار ” بوده
روایت داریم هروقت احساس افسردگی یا غمگین بودن کردین یکی از آهنگ های شهرام شب پره را گوش دهید,,همانا معجزه میکند :)))
خارجیــا: وای اگه دنیا تموم شه چی ، ما هنوز کلی آرزو و کار نکرده داریم…!
ایرانیــا: خدا کنه به حق پنج تن دنیا تموم شــه راحــت شیــم…!
ضریح خالی در ثریا هم که باشد، سفینه هایی از سرزمین پارس بدانجا رفته و داخلش پول میریزند
انقدر حقمون رو خوردن که وقتی میگیریمش فکر میکنیم هدیهست
هی میگن حاجاقا در مورد ۲۱ دسامبر و اینا یه چیزی بگو!
روایتی پیدا کردم که میگه:
آخر دنیا داور میاد سوت میزنه میگه تازه نیمه اول تموم شده، هنوز ۹۰ دقیقه نشده! زمینا رو عوض کنید، شماها میرین امریکا , اونا میان اینجا.
خوبه؟ حال کردین ؟؟
الان تو ایران مسابقه صبر و تحمل بزارن حضرت ایوب جزو 10تای فینالیستم هم نمیاد!
فلسطینیها رو بیارن تو همین قم کشور مستقل فلسطین را تشکیل بدن هزینه اش برای منافع ملی ایران کمتر از این وضعه
لذتي كه در خواب اول صبح هست در انتقام نيست
طوری نذری بگیرید که مردم فکر نکنن بار چندمتان است.
(امام راحل در جمع نذری خوران )
چرا جمهوری اسلامی از امام حسین یاد نمیگیره که یه شب برق رو قطع کنه، مرزها رو باز کنه، بگه هرکی میخواد بره بره؟
ملت با گفتن “خدا روزی رسونه” میرن بچهدار میشن
يه ديوونه يه سنگ ميندازه تو چاه …ميخوره تو سر حضرت يوسف
یه حدیث داریم که میگه:
ای کسانی که همش میرید سراغِ یخچال….
هر از چندگاهی هم درِ فریزر رو هم باز کنید , شاید بستنیای آنجا خفته باشد
پس از قتل ستار بهشتی در زندان ;به جای شعار« زندانی سیاسی، آزاد باید گردد» باید بگیم: «زندانی سیاسی، زنده باید بماند»!
تو جهنم همش میگی: یادش بخیر …ایران هم این شکلی بود
یواش یواش داریم از شرایط بخور و نمیر به شرایط نخور و بمیر تغییر وضعیت میدیم!…
باشد که رستگار شویم
مسلمان نیست کسی که روی وایرلس اینترنتش پسورد میزاره در حالی که همسایه اش بدون اینترنت سر روی بالش میگذارد
خدا اموال شمارو بیامرزه
به علت گران شدن تاید مراجع تقلید طی نشستی اعلام کردند:
.
. از این به بعد نظافت و پاکیزگی تنها یک پنجم ایمان است
بنظرم کشورو یه مدت تعطیل کنیم آبا از آسیاب بیوفته
خوب دیگه بحمدلله مردم سوریه دارن تموم میشن و بحران داره برطرف میشه!
مراسم سینه زنی و بر سر زنی،هرشب بعد از بالا رفتن قیمت دلار در همین صفحه
يكي از افتخارات آن حضرت, اقامت دائم در كوچه علي چپ بود
تحریم ها هیچ اثری از ما نمیذاره
میگن تو بهشت وقتی سوسک ها یه خانوم رو میبینن , جیغ میکشن
روایت داریم که امام گفت : من تو دهن این دولت میزنم !
اما انگار دولت جا خالی داد صاف خورد تو دهن ملت!
امام خب دقت می کردی
ابراهیم عزیز و بزرگوار، بت شکستن که چیزی نیس اگه مردشی بیا فیلتر بشکن
به علت تورم بيش از حد, مراجع تقليد طی نشستی اعلام كردند
صدقه زير ١٠٠٠تومان هيچ نوع بلايي را دفع نميكند
به قرآن داستان زندگی ما رو بنویسن 1400 سال دیگه 3 ماه برامون زنجیر میزنن
از معجزات آن حضرت تبدیل ریال به پشگل بود
پای فیسبوک از دنیا نری… بلند صلوات ختم کن
یکی از بچه ها به پیج پیام داده نوشته:
التماس “دلار” داریم حاجآقا… محتاجیم به “دلار”!
با این اوضاع عمرا اگر بتوانید بخورید و بیاشامید
چه برسد به اینکه بخواهید اسراف هم بکنید!
روایت است که مریدان، شیخ را پرسیدندی: بهای دلار چند؟ حکیم در پاسخ پرسیدندی: الان؟ یا الان؟!!
مریدان جملگی ازین پاسخ شیخ نعره ها زدندی و خشتکها بدریدندی و سر به بیابان گذاشتندی
به نظرم الان که دلار تو اوجه باید خداحافظی کنه
روایت داریم اگر به یکدیگر احترام بگذارید؛یکدیگر هم به شما احترام میگذارد
سعی کنید در مسائلی که به خودتون مربوطه دخالت نکنید
دیگران زحمتشو میکشن
قدیما خیلی باحال بود ولی ما نبودیم ،
بعدنا هم خیلی باحاله ولی ما نیستیم..!
این واقعا بیعدالتی هستش که مردم فلسطین و لبنان حق شرکت تو انتخابات ایران رو ندارند.
خدایا هر بلایی رو از کشورهای مسلمان جهان دور کن…
چون اگه اتفاقی واسه اونا بیفته، ما باید پولشو بدیم!
یادمه که از بچگی هر وقت اخبار صدا و سیما رو می دیدم مقام معظم رهبری داشتن خاطر نشان می کردن.
یه بخشی از توهین این فیلم این بوده که مسلمونارو خشونت طلب معرفی کرده، بعد مسلمونای لیبی ناراحت شدن و رفتن سفیر آمریکا رو کشتن که بگن ما خشونت طلب نیستیم!
از برادران یوسف پرسیدن وقتی یوسف را در چاه انداختین چه گفت؟ _گفت: شلپ
ازفوايد تعطيلي مملكت ميتونم به اين نكته اشاره كنم كه دلار گرون نميشه،,,,
كلن وقتي تعطيله و كسي كار نميكنه و ادارات تعطيله مملكت كمتر ضربه ميبينه
و اما حدیثی داریم که میگه :
اي كسانى كه ايمان آورده ايد! سر جدتون ، جان مادرتون، كارى به كار كسانى كه ايمان نياورده اند نداشته باشيد
یه ذکر مصیبت میگم و صحنه رو ترک میکنم : ” دلار ”
تنها راه کاهش قیمت دلار اینه که محمود رئیس جمهور آمریکا بشه
حدیث داریم اگه فیسبوک تعطیل بشه 4 عضو بدن تشکر میکنن!
باسن , چشم , انگشت , مثانه…
حاكمي بر مردمش گفت : صادقانه مشکلات تان را بگوييد
حسنك بلند شد و گفت : گندم و شير كه گفتي چه شد ؟
مسكن و كار چه شد؟
حاكم گفت ممنون كه مرا اگاه كردي
يكسال گذشت و دوباره حاكم گفت :صادقانه مشگلاتتان را بگوييد
…كسي چيزي نگفت
كسي نگفت گندم و كار و مسكن چه شد
تنها از ميان جمع يك نفر گفت : حسنك چه شد ؟!
المپيك /// :
شنا در بيت المال
سوار كارى بر ملت
پرش از ماليات
پرتاب فتوا
غواصی درصیغه
فيگور روى منبر
با سلام بر امام زمان
چراکه لایق سلام نیستی
آقای نوری زاد خوشم میاد گذشته ی خودتو خوب گم کردی و مخاطبات بدون مطالعه از گذشته ات با حرف هایی که ظاهر زیبا ولی درون گندیده با حرف های کلیشه ایی داره دوستدارت میشن
شما مگه همئنی نبودی که با رایطه و خواهش و تمنا رفتی توی گروه شهید آوینی که مستند هایی که به اصطلاح شما گریه و اندوه به دنبال داشت رو بسازید که شهید آوینی که خدایش رحمت کند از تفکر کثیف شما با خبر شد و شما رو از گروه بیرون کرد باز چند سال بعد دوباره با واسطه و خواهش و تمنا وارد گروه شدید و لی تفکرات موازی شما با گروه شما رو از گروه شهید آوینی بیرون کرد؟
آقای نوری زاد توصیه ای از یک شهروندی که جونش رو برا نظام و آقاش میده به شما:
“این ره که تو میروی به ترکستان است”اگه یکم دفتر دیکته ی خودتو که آمریکا و اسرائیل بهت دادن رو ببندی و نگاه به دور و برت بندازی میبینی که همه ی این کارهایی که تو الان داری می کنی رو دیگران انجام دادن ولی جواب نداد پش بیشتر از این خودتو خسته نکن این کارا دیگه کلیشه ایی و نخ نما شده است
آقای نوری زاد خودت هم می دونی این حرفها بی پایه و بی اساس است خودت هم این حرف ها رو قبول نداری ولی تو و امثال تورو که نگاه می کنم یاد اون عبارت دعای کمیل می افتم که می فرمایید ” «و خدعتنی الدنیا بغرورها و نفسی بجنایتها و مطالی؛ و دنیا مرا با غرور (و ظاهر فریبنده اش) فریفته است، و نفسم با جنایتش، و با مماطله کردنم (مرا بازداشته است)»”
خودت هم می دونی که اسلام دین گریه و زاری کردن نیست اسلام دین شادی هم هست.الان علم روانشناسی گریه رو ثابت کرده با این حال مگه نشنیدی همون آقایی که ازش با نام پدر معنوی نام می بردی فرمود:
-درست است كه درغرب ، موسيقي رقص و لهو و ساير موسيقي هاي منحط وجود دارد ، اما در همان نقطه از جهان ، از ديرباز موسيقي هاي آموزنده و معنا دار هم بوده است ؛ موسيقي اي كه براي گوش سپردن به آن ، انسان عارف واقف خردمند ، مي تواند بليط تهيه كند ، در سالن اجراي كنسرت بنشيند و ساعتي ، از آن لذت ببرد. در غرب موسيقي هايي كه گاهي يك ملت را نجات داده و گاهي يك مجموعه ي فكري را به سمت صحيحي هدايت كرده ، كم نبوده است. غرب برخوردار از چنين ويژگي اي نيز بوده و هست.
-يكى از مقولههاى بسيار مهم و يقيناً يكى از ضرورتهاى جامعه، لبخند است. لبخند يكى از نيازهاى زندگى انسان است. زندگىِ بىشادى و بىلبخند، زندگى دوزخى است. زندگى بهشتى، زندگى با لبخند است. حضرت على فرمود: «المؤمن بشره فى وجهه و حزنه فى قلبه»؛ اگر غصهيى داريد، بايد در دلتان نگه داريد؛ مؤمن اينطورى است. لبخند و شادى مؤمن در چهرهى اوست. اصلاً چهرهها بايد شاد باشد. اگر با چهرهى خودتان مىتوانيد به جامعه شادى بدهيد، بايد اين كار را بكنيد. شادى لازم است و بايد آن را براى مردم تأمين كرد؛وقتى ما از موسيقىِ شاد سخن مىگوييم، بعضى خيال مىكنند موسيقىِ شاد بايد مرقص باشد! در حالى كه معناى شاد، مرقص نيست.
درود بر محمد نوری زاد
آقای نوری زاد عزیز من هم مثل شما مذهبی هستم و در خانواده ای متعصب و انقلابی(حکومتی) بزرگ شده ام. پدرم یکی از طرفداران سرسخت حکومت است و از زمانی که یاد دارم خوراک فکری اش کیهان بود . با شما هم از همان دوران آشنا شدم. البته هیچ وقت برایم محبوب نبودید. از مطالبی که در آن روزنامه (هرزنامه) می نوشتید و فیلمهایی که در تایید مشی حاکمیت می ساختید تا نگاه و نطر تندتان همیشه آزارم میداد. به یاد دارم روزی که برای ملاقات رضا ایرانمنش رفته بودید گفتید او انسان مومنی است هر جند که ریشهایش را می تراشد. و من متحیر از این که تراشیدن ریش هم می توان ارزش یا ضد ارزش باشد. روز به روز این نوع نگاه حاکمیتی به دین و سیاست و اخلاق و انسان، تهوع و نفرت من را از دین و انقلاب و روحانی جماعت بیشتر و بیشتر میکرد. تا جایی که عطایش را به لقایش بخشیدم. بگذریم. آن روزها گذشت و گذشت تا کار به جایی رسید که خشم مردم از این همه بی خردی و تنگ نظری و حتی فراتر از این حرفها از این همه توحش و انسان ستیزی سر ریز شد به مقابله برخاستند. در آن روزها بود که شنیدم محمد نوری زاد هم به تنگ آمده و دست نوازش جلادان حکمومت به زندانش انداخنه. آنجا بود که فهمیدم کار از کار حکومت گذشته چرا که برای حفظ موجودیتش دست از هیچ ظلمی حتی در حق دوستانش بر نمی دارد. و همانجا نظرم نسبت به شما تغییر کرد . چرا که قیاس کردم: افراد معتقدی مثل شما که دغدغه دین و انقلاب داشتند آنگاه که از این نوع رفتار غیر دینی و غیر انسانی حکومت رویگردان شوند ، پس بدا به حال نظام که راه به بیراهه برده. و کم نیستند افرادی مثل شما و هم نسل و هم رای شما که آرمانهای این انقلاب را بازیچه ای دیدند در دست متشرعین متظاهری که جز حفظ قدرت خود به چیزی فکر نمی کنند و از دین و انقلاب و ارزشها ابزاری ساختند جهت تحمیق توده ها.
پس بتازید به این نفاق و تزویر که هم دین را به سخره گرفته و هم انسان را به بند کشیده. چون امثال شمایید که می توانید با زبان راستین دین بر این همه پلیدی که جز ظاهری از دین نیست غالب شوید.
سنت اسلامی چندان میانه خوبی با موسیقی، رقص و پایکوبی ندارد. به تبع آن نظامی که مدعی است حافظ ارزشهای اسلامی است چندان به هنرمندان میدان نمی دهد تا آزادانه هنر خود را عرضه کنند. به علاوه در جامعه سنتی بسیاری از پدران خواندن و نواختن را شغل مناسبی نمی دانند، در جامعه ای که نوازنده را مطرب بدانند، خیلیها این شغل را دون شان فرزندانشان می دانند. بسیاری از مردان اجازه آواز خواندن را به زنانشان نمی دهند. با خودم فکر می کنم، چه صداهای خوشی که در کنج آشپزخانه ها و کارگاهها می ماند و مجال بروز نمی یابد.
گاهی ویدیوهای جالبی از صداهای خوش مردم عادی می شنوم که با کمترین امکانات ضبط شده. تکنولوژی به مدد این صداهای خوش آمده تا آنها را از انزوا خارج کند.
می توان با یافتن و معرفی این صداهای خوش با سنت سرکوب هنر به نام دین و ارزشها مبارزه کرد. با احترام گذاشتن به صاحبان این صداها می توان این اعتماد به نفس را به صاحبان صداها داد تا هنر خود را عرضه کنند.
این صداهای خوش به قشر و طبقه خاصی تعلق ندارد. گاهی ویدیوهایی می یابم از کارگران، سربازان، سالمندان و مجانین خوش صدا. اگر مجالی باشد می خواهم این صداهای خوش را در اینترنت جستجو کنم و آنها را آرشیو کنم. بیایید با شناساندن این هنرمندان گمنام به جامعه این صداها را از قفس چهاردیواری های خانه ها آزاد کنیم و آنها را معرفی کنیم.
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ
و چون به آنان گفته شود در زمين فساد مكنيد مىگويند ما خود اصلاحگريم (۱۱)
من خود بارها رنج داغ و درفش این حکومت فاسد را دیده ام … ولی آقای نوری زاد عزیز متاسفانه کلامتان بوی حق نمی دهد
اوضاع تغییر خواهد کرد منتهی نه آن تغییری که شما می اندیشی … تغییری عظیم و بزرگ …
مهندس نوری زاد عزیز،سلام.
من فکر میکنم خدا دوستت داشت که چشمت رو به روی واقعیت های جمهوری اسلامی باز کرد.آخه حیف بود که گلی مثل تو در خاکروبه این آقایان رشد کنه.
خداوند در قرآن این همه از ضرورت صفای دل و پاکی درون آدمی گفته اما مراجع ما به جای توجه به عمق و متن و مغز دین،در پوسته اون گیر کردن. ما الان علمایی که بالقوه “شریح قاضی” هستن کم نداریم.من به دوستی که به شدت و کور کورانه مدافع نظام بود گفتم مگه میشه نایب امام زمان با رای زمینیا انتخاب بشه که ولی فقیه مطلقه شما توسط مجلس خبرگان انتخاب شده؟
بهش گفتم مگه میشه یه نفر ده سال درگیر کار دولتی و اجرایی سنگین باشه و از حوزه و درس و بحث دور باشه اونوقت به وقت ضرورت یه شبه بشه آیت اله و مرجع تقلید شیعیان و رهبر مسلمین جهان؟ آیا این نوعی خاله بازی سیاسی نیست؟
آخه با کدوم منطق دو تا کشور مسلمان هشت سال با هم جنگیدن و علمای ما فقط گفتن جنگ جنگ تا پیروزی و تا شکست رو در یک قدمی خودشون ندیدن حرفی از صلح نزدن؟ فهمیدن این موضوع که دنیای امروز به سادگی اجازه شکست عراق و حتی ایران رو در جنگ نمیداد کار سختی بود؟
ریشه انقلاب اسلامی و پیدایش امام خمینی از قضیه کاپیتولاسیون بود. آیا هم اکنون “دادگاه ویژه روحانیت” صورت بومی سازی شده همون کاپیتولاسیون نیست؟
درد ما زیاده و من هر بار داستان زیبای قلعه حیوانات رو مرور میکنم تشابه بیشتری بین شخصیت های این داستان و نظام انقلابی خودمون پیدا میکنم. اما افسوس و صد افسوس که همه این اتفاقات داره به نام اسلام انجام میشه. افسوس
بسیار زیبا و شادی آفرین!
به قول یکی از دوستان: ناراحتم از اینکه در کشوری زندگی میکنم که مردمانش گریه را تنها راه نزدیکی به خدا میدانند.
حیف از اینکه چندین سالیست تافته جدا بافته ای از تمام دنیا شده ایم.
و درود بر شما برادر بزرگوار که یادآور چنین نکاتی هستید!
راستی هدف و خواسته کسانی که مردم را در غم و اندوه فرو میبرند چیست؟!
————————
سلام مهرداد گرامی
بگمانم پاسخ پرسش ات این باشد:
– جهل گستری
– برچیدن بساط امید وشوروشادی. چرا که درمیان مردم اندوهخوار بهترمی شود فرمان گفت واطاعت شنید
– انتصاب واتصال خود به بزرگان وامامان واین که : حاکمیتی که حسین حسین می کندوعزاداری را رواج می دهد خود نماینده ی حسین است
– مردمی که درعزای دوردست های تاریخ گرفتار ومتوقف باشند هرگز به گرفتاری های امروز خود چشم وا نمی کنند.
– دادن آدرس ونشانی غلط. که اگر اعتراض داری همه را برسرشمر وخولی واشعث بن قیس آوارکن نه برسرشمرهای امروزی واشعث های امروزی.
با احترام
پیامبر اکرم : از لجاجت بپرهیز که آغاز آن نادانی و فرجامش پشیمانی است.
(تحف العقول، ص14)
سلام بر نوري زاد عزيز
شاملو، سیوسه سال پیش چه گفت؟
________________________________________
شاملو – کتاب جمعه – مرداد ۱۳۵۸
اول دفتر
روزهای سیاهی در پیش است. دروان پرادباری که، گرچه منطقاً عمری دراز نمیتواند داشت، از هماکنون نهاد تیرهی خود را آشکار کرده است و استقرار سلطهی خود را بر زمینهای از نفی دموکراسی، نفی ملیت، و نفی دستاوردهای مدنیت و فرهنگ و هنر میجوید.
این چنین دورانی بهناگزیر پایدار نخواهد ماند، و جبر تاریخ، بدون تردید آن را زیر غلتکِ سنگین خویش درهم خواهد کوفت. اما نسل ما و نسل آینده، در این کشاکش اندوهبار، زیانی متحمل خواهد شد که بیگمان سخت کمرشکن خواهد بود. چرا که قشریون مطلقزده هر اندیشهی آزادی را دشمن میدارند و کامگاری خود را جز به شرط امحاء مطلق فکر و اندیشه غیرممکن میشمارند. پس نخستین هدفِ نظامی که هماکنون میکوشد پایههای قدرت خود را به ضرب چماق و دشنه استحکام بخشد و نخستین گامهای خود را با بهآتش کشیدن کتابخانهها و هجوم علنی به هستههای فعال هنری و تجاوز آشکار به مراکز فرهنگی کشور برداشته، کشتار همهی متفکران و آزاداندیشان جامعه است.
اکنون ما در آستانهی توفانی روبنده ایستادهایم. بادنماها نالهکنان به حرکت درآمدهاند و غباری طاعونی از آفاق برخاسته است. میتوان بهدخمههای سکوت پناه برد، زبان در کام و سر در گریبان کشید تا توفان بیامان بگذرد. اما رسالت تاریخی روشنفکران، پناه امن جستن را تجویز نمیکند. هر فریادی آگاهکننده است، پس از حنجرههای خونین خویش فریاد خواهیم کشید و حدوث توفان را اعلام خواهیم کرد.
سپاه کفنپوش روشنفکران متعهد در جنگی نابرابر بهمیدان آمدهاند. بگذار لطمهای کهه بر اینان وارد میآید نشانهای هشداردهنده باشد از هجومی که تمامی دستاوردهای فرهنگی و مدنی خلقهای ساکن این محدودهی جغرافیایی در معرض آن قرار گرفته است.
سلام. خواهش می کنم اعتدال در مسیر اسلام را حفظ کن.
مطلب را خواندم و فیلم را هم دیدم.
برای شما که مسلمانی، درست نیست که توصیه به باطلی کنی که حد اسلام در آن رعایت نشده است.
اگر آن را دوست داری، خودت نگاه کن. دیگر توصیه به باطل نکن و شریک گناهی از دیگران نباش.
بگذار که کلام راستینت در مقابله با جرایم و انحرافات برایمان محترم بماند.
خواهش می کنم این مطلب را از سایتت بردار
حیف است که تصویر خود را خراب کنی.
آقای نوری زاد خاک بر سرت
به تمام مقدسات قسم که درست نوشته ای . ملت ما افسرده است در حدود 17یا 18 سال پیش یکی از نزدیکانم تز دکترای خودش را در مسئله خودکشی شروع کرد . آمار خودکشی را در هیج کجای این کشور به او نداده بودند و در آخر کسی در یکی از ارگان ها گفته بود تعداد بسیار زیاد است و دستور داده اند که آمار ندهیم . شادی و تفریحات سالم قسمت بزرگی از زندگی را تشکیل میداد که با آمدن آن فرشته عبوس که کار خود را از قبرستان ها شروع کرد و صد البته آنها را نیز بمراتب آباد تر از حکومت پهلوی های ….. کرد از ایران همراه همان دیو رفت . اگر آمار در این مملکت استبداد زده ننگین ///// شفاف بود انوقت بود که دنیا میدانست در این 34 سال بر ما چه رفته است . بله دیو رفت و بختک ////و کمیته و سپاه آمد . دیو رفت و کشتار و ویرانی نامش نعمت شد(خمینی: جنگ یک نعمت بود) لعنت خدا بر //// و هرچه /// است . نفرین بر این حکومت دینی . نفرین بر تمامی مراجع . سانسور نکنید جناب نوریزاد . آیا بجز منتظری آخوندی را سراغ دارید که ازاین همه ظلم برآشفته باشد؟ بایک گل هم بهار نمیشود . پس لعن ونفرین ابدی بر هر چه عمامه /// است . امیدوارم روزی برسد که تمامی را با همان عمامه هایشان بدار آویزند . که دور نیست . این ها و همپالکی هایشان از ابلیس بدترند .
—————————–
سلام دوست گرامی
من ناگزیرشدم بخش هایی ازنوشته ی شما را حذف کنم. همین ها هم که مانده ازمحدوده ی تحمل رویه ای که من دراین سایت رعایت می کنم خارج است. خواستم بگویم: این درست که مردم ایران وحتی نسل های برنیامده از روحانیان حکومتی سخت آسیب دیدند، اما هستند روحانیانی که سلامت خود را حفظ کرده اند. ومثل بسیاری ازغیرروحانیان درمحدوده ی توان خود برای اصلاح امورتلاش کرده اند. اگرانتظاردارید روحانیان باید برظلم برمی شوریدند، خب این انتظار را نیز باید ازغیرروحانیان می داشتیم. ترس ووحشتی که درمیان روحانیان غیرحکومتی هست ازمردم عادی بیشتراست. آنها بیشترازسایرمردم درزیرذره بین حاکمان هستند. منظورم این است که ما بعدها که آسمان به روی مردم ایران خندید، روحانیان را، حتی خاطیان را، باید تحمل کنیم. این عین عقل وانصاف ودرستی است. نباید یکجا همه را به دره ای به اسم شقاوت انداخت. جامعه ی ایران خواه ناخواه یک جامعه ی مذهبی است. قرارنیست درفردایی که زیاد دورنیست، مردم ما ازعقاید خود دست بکشند. منتها بله، دست بی دلیل روحانیان بی عرضه وبی لیاقت وناشایست را ازحکومت دورمی کنیم ولایق هایشان را متناسب عرضه وتخصصی که دارند درکنار دیگران بکارمی گیریم. فردای ما ایرانیان، عرصه ی شایستگان خواهد بود. به امید آن روز
با احترام
سلام بر نوري زاد عزيز
شاملو، سیوسه سال پیش چه گفت؟
________________________________________
شاملو – کتاب جمعه – مرداد ۱۳۵۸
اول دفتر
روزهای سیاهی در پیش است. دروان پرادباری که، گرچه منطقاً عمری دراز نمی¬تواند داشت، از هماکنون نهاد تیرهی خود را آشکار کرده است و استقرار سلطهی خود را بر زمینهای از نفی دموکراسی، نفی ملیت، و نفی دستاوردهای مدنیت و فرهنگ و هنر میجوید.
این چنین دورانی بهناگزیر پایدار نخواهد ماند، و جبر تاریخ، بدون تردید آن را زیر غلتکِ سنگین خویش درهم خواهد کوفت. اما نسل ما و نسل آینده، در این کشاکش اندوهبار، زیانی متحمل خواهد شد که بیگمان سخت کمرشکن خواهد بود. چرا که قشریون مطلقزده هر اندیشهی آزادی را دشمن میدارند و کامگاری خود را جز به شرط امحاء مطلق فکر و اندیشه غیرممکن میشمارند. پس نخستین هدفِ نظامی که هماکنون میکوشد پایههای قدرت خود را به ضرب چماق و دشنه استحکام بخشد و نخستین گامهای خود را با بهآتش کشیدن کتابخانهها و هجوم علنی به هستههای فعال هنری و تجاوز آشکار به مراکز فرهنگی کشور برداشته، کشتار همهی متفکران و آزاداندیشان جامعه است.
اکنون ما در آستانهی توفانی روبنده ایستادهایم. بادنماها نالهکنان به حرکت درآمدهاند و غباری طاعونی از آفاق برخاسته است. میتوان بهدخمههای سکوت پناه برد، زبان در کام و سر در گریبان کشید تا توفان بیامان بگذرد. اما رسالت تاریخی روشنفکران، پناه امن جستن را تجویز نمیکند. هر فریادی آگاهکننده است، پس از حنجرههای خونین خویش فریاد خواهیم کشید و حدوث توفان را اعلام خواهیم کرد.
سپاه کفنپوش روشنفکران متعهد در جنگی نابرابر بهمیدان آمدهاند. بگذار لطمهای که بر اینان وارد میآید نشانهای هشداردهنده باشد از هجومی که تمامی دستاوردهای فرهنگی و مدنی خلقهای ساکن این محدودهی جغرافیایی در معرض آن قرار گرفته است.
خسته نباشی! اگر بر اساس این فیلم شما مقاله نوشتی که پس آرژانتین برزیل و صدتا کشور دیگه که مستند ساز این فیلم به آن سفر نکرده غم زده می باشند. در ثانی این فیلم در برخی مناطق با رقص محلی همراه بود که در جمهوری اسلامی و شبکه های سیما نیز رقص محلی مردم آذربایجان، کردستان لرستان سیستان مرکزی و خراسان و… پخش شده است و کسی خرده نگرفته که چرا این حرکات موزون محلی نباید پخش شود.
مسئله اینجاست که عقل برخی در چشماشان است همانند شما که فکر می کنید مردم وطنتان غم زده هستند. غم زده شمائید که از سر ناامیدی رو به برخی استدلالات چرند آوردید و هر از چند گاهی عقده های درونی خودتان را با چنین مقالات پوچی به مردم نشان می دهید.
هرگز باور نمی کردم شما روزی بر این ویدیو چنین حاشیه ای بزنید. حقیقتا باور این حد از تغییر در شما برایم باور پذیر نیست. از خانه ولایت با همه تنگ نظری هایش تا بدین نقطه راهی بس دراز است . از همرزمی شهید آوینی تا اینجا … من این تغییر در شما را مثبت و قابل تقدیر میدانم و می فهمم که این تحول کماکان در راستای ایمانتان است, اگر چه یقین دارم صحنه هایی در این فیلم بهانه کافی به دست مخالفانتان برای تکفییر شما و پایمال کردن اجر کل جهادتان فراهم می کند. من اگر جای شما بودم حداقل صحنه های پایانی فیلم را حذف می کردم, چرا که مطمین نیستم خدا در آن چند صحنه حضور شادمانه ای داشته باشد …
عالی بود آقای نوری زاد.هر روز بیش از پیش دوستون دارم و امیدوارم فردای ایران در کنار عزیزانی چون شما به سرانجام برسد.از اینکه با عنوان کردن این موضوعات عادت های غلط شکل گرفته و فرهنگ های نامعقول مرسوم شده رو زیر سوال می برید،تشکر میکنم.چرا که لزوم آگاهی بخشی و کنار گذاشتن کوته بینی و خرافه پرستی بزرگترین نیاز جامعه کنونی ماست و شما نیز الحق و الانصاف در این زمینه کارهای موثری انجام داده و می دهید که جای بسی تشکر و تقدیر دارد. در پناه حضرت حق پاینده باشید………..
درود جناب آقای نوری زاد که همواره آسیب شناسی دقیق و درستی دارید و روی مسائل حساس و حیاتی تأکید دارید. متأسفانه غم و افسردگی و فرسودگی، در ما رسوخ پیدا کرده و تبدیل به فرهنگ شده است. حال که سخن از رقص رقص ها و رنگ ها و موسیقی و آواز کردید، پیشنهاد می دهم این موزیک ویدئوی بسیار زیبا و شنیدنی را نیز که دیروز دختری به نام کاوهی از اهالی هاوایی در کشور آمریکا و به یاد ندا آقاسلطان منتشر کرده است، و ظاهراً آن گونه که در صفحه فیس بوک خود نوشته است، مورد تهدید برادران ارتش سایبری سپاه نیز قرار گرفته است، ببینید؛ آری در فرهنگ شاد و خرسند، یادبود نیز شاد و طربناک است و در فرهنگ اندوه، شادی نیز غمناک است!
ندای «ندا»؛ ندای جهانی «ندا»ی آزادی – موزیک ویدئویی حیرت انگیز از دختری اهل هاوایی به یاد ندا آقاسلطان
http://www.youtube.com/watch?v=uRrzfcQjt2I&feature=youtu.be
بسیار عالی سخن گفته اید
این حکومت مردم را عبوس کرده است
با سلام
متن شما را خواندم بسیار زیبا بود و بند بند آن را قبول دارم من …………..جانباز جنگ که اکنون در آفریقا در تبعیدی زیبا به سر میبرم
من هم در ایام بعد از انتخابات طعم معرفت به ظاهر انقلابیون را در زندانشان چشیدم وبه قول وعده خودشان با آزارو اذیت درصد جانبازیم را افزایش دادند…… بگذریم خواستم بدانید چه هستم هرچند مختصر
خاطره ای کوچک از شما را نقل میکنم واین متن شما را با آن زمان مقایسه میکنم…..
……. سال 68 یا 69 دقیقا به یاد ندارم در مهران (ایلام) مهمانسرای فرمانداری شما و همکارانتان در حال استراحت بودید که من که آن زمان نوزده سال بیشتر نداشتم ومسئول طرح تهیه شناسنامه پروژه های بازسازی بودم به آنجا وارد شدم…..
بعضی از همکارانتان من را می شناختند ومشغول احوالپرسی شدم که ناگاه با خطابی تند از شما مواجه شدم…. بله شما من را به خاطر پوشیدن لباس آستین کوتاه به شدت شماتت کردید وحتی وقتی دوستانتان از جانبازی من گفتند شما باز هم ادامه دادید و گفتید امثال من آبروی جانبازان و رزمندگان را میبردو….
باز هم بگذریم…
در این چند سال همیشه مباحث و فیلمهایتان را دنبال میکنم وهمیشه آن روز برایم تداعی میشود
اما دعاگویتان هستم وبرایتان بهترین ها را از خداوند خواستارم
———————————-
سلام دوست گرامی
من درایام جنگ هرگز به ایلام سفرنکردم. اما این رویه ی نادرست را که : آستین کوتاه ، مدتها جزیی ازخط قرمزهای کودنانه ی ما بوده نکته ایست غیرقابل انکار. همین حالا هم شما اگر با آستین کوتاه به محضریک مرجع تقلید شرفیاب شوید خواهید دید که اخم ها درهم فرومی شود.
با این همه ازطرف خودم وهمه ی کسانی که شما را بخاطرآستین کوتاه وبخاطر خیلی چیزهای دیگر به رنج انداختند، پوزش می خواهم.
با احترام.