یک نکته:
این نوشته را ازآن روی برگزیده ام که حاوی احتمالات قابل تآملی است. ممکن است همه ی گزینه هایی که نویسنده برمی شمرد نادرست باشد اما ازجانب دیگر، همین که نمی توانیم از احتمال درستی رمزگشایی های او گذرکنیم نیز بسیار دردناک است. محمد نوری زاد
واما اصل مطلب:
1- نه همه بلکه همه بمعنای اخص کلمۀ “همه” گیجند. همۀ مقامات جمهوری اسلامی می گویند وضع ذخایر ما در بهترین وضع ممکن در تاریخ ایران است. اقتصاددانان و کارشناسان می گویند اگر اینطور است و راست می گویید پس چرا ارز بازار را اشباع که نمی کنید، گاهی حتی – مثل دو هفتۀ گذشته تزریق ارز به بازار را مطلقاً متوقف می کنید. لذا چاره ای نداریم که باور کنیم حرفتان در مورد ذخایر دروغ است. اما بلافاصله همۀ مسئولان دولت مصاحبه می کنند و با اعتماد بنفس کامل می گویند: “نه بخدا وضع ذخایر ما در عالی ترین سطح ممکن است”. اما چطور چنین چیزی ممکن است: حالا من برای اولین بار و اختصاصی برای شما می گویم که چنین چیزی ممکن است. بعبارت دیگر دولت دروغ نمی گوید در مورد ذخایر بانک مرکزی و بازار هم دروغ نمی گوید در مورد تشنگی مفرطش برای تزریق ارز.
2- اما چطور می شود هم دولت راست بگوید و هم کارشناسان و بازار مخالف آن راست دولت بازهم راست بگویند؛ در تفاوت ظریف دو کلمۀ “ارز” و “طلا” خلاصه می شود. به این معنا که وقتی دولت از ذخایر عالی بانک مرکزی صحبت می کند مرجع ذهنی اش ذخایر طلای کشور و بانک است. اما وقتی صحبت از بازار و کارشناس و اقتصاد دان می شود صحبت آنان با مرجع ذهنی “ارز” بمعنای دلار و یورو و پوند و پول های خارجی و معتبر است. لذا دولت می گوید طلا داریم. بازار می گوید ارز نداریم. هر دو راست می گویند اما تبدیل حرف دولت به حرف بازار دچار مشکل شده است. کمی شرح می دهم ماجرا را از آغاز و چگونگی. اما اماره ها و استنادات بقدری زیاد و متعدد است که همه را گفتن ممکن نیست در این کوتاه سخن:
3- کمی بیشتر توی ذهن تان عقب بروید تا برسید به زمانی که احمدی نژاد در اوج قدرت بود و نفت از 120 دلار پائین تر نمی آمد و کشور در موجی از دلارهای نفتی غرق بوسه های مرگ بود. در آن مقطع سه اتفاق مهم افتاد. اولین اتفاق این بود که احمدی نژاد در یکی از ژست های ضد امریکایی اش اعلان کرد که ارز پایۀ و مرجع کشور را در معاملات جهانی – از جمله نفت – از دلار امریکا به یوروی اروپا تغییر داده است. و خیلی از این ماجرا نگذشته بود که حرف از طلا در کشور بسیار زیاد شنیده می شد که اوج آن به محموله ای از کامیون های طلای گمشده در ترکیه آدرس دارد. در همین حول و حوش است که تشدید تحریم های ایران نیز کلید می خورد و مرتب رو به تشدید می رود.
4- چنین بنظر می رسد که ایران بلافاصله بعد از ادعای تبدیل مرجع ارزیش از دلار به یورو و با توجه به برنامۀ بلند مدت مبارزه با غرب و تشدید تحریم ها تصمیم می گیرد که اصولاً عمدۀ پول نفت خودش بغیر از مصارف جاری را بجای پول معتبر یورو یا دلار بصورت طلا ذخیره کند. این تصمیم که محتمل است یکی از شاهکارهای دیگر مغز احمدی نژاد بوده بلافاصله از سوی آیت الله خامنه ای هم استقبال و تصویب می شود. زیرا که تصمیمی با ریسک کم و با سود زیاد ارزیابی می شود به دلایل زیر: الف- ذخیرۀ دلار یا یورو در داخل بانک مرکزی ممکن نیست و احمقانه است و ضرر اقتصادی دارد. لذا اگر ذخایر ما به ارز باشد و برای حفظ ارزش خود باید در بانک های غربی نگهداری شود. و این بانک ها می توانند در موارد بحران روابط ذخایر ایران را بلوکه کنند. ب- طلا در آن مقطع ارزان بود و اصولاً بازار طلا جزو بازارهای با ثبات رو به افزایش است در بلند مدت. و ایران هم اینقدر در آمد داشت که مجبور نباشد طلاهای خود را در مقاطع کوتاه مدت افت احتمالی قیمت جهانی طلا بفروشد. لذا ریسک داشتن ذخیرۀ طلا خیلی کم بود. پ- از همه مهمتر اشتهای سیری ناپذیر احمدی نژاد هم برای توزیع پول بین فقرا و هم برای دزدی های کلان اطرافیان و هم برای پولشویی های انتخاباتی و تبلیغاتی و سایر خاصه خرجی ها را پوشش خوبی می داد.
5- نتیجه اینکه در مقطعی از زمان که بحدود دو سال و نیم تا سه سال پیش برمی گردد و در مدیریت بهمنی به بانک مرکزی تصمیم مشترک احمدی نژاد و خامنه ای این می شود که بانک مرکزی مثل یک صرافی و حق العمل کار پولی وارد بازار جهانی طلا بشود و با خرید و فروش طلا آن سه هدف بالا را محقق کند. حالا ذهنتان فعال می شود و با رجوع به حرف های مکرر و متناقض دولتیان در مورد وضعیت بازار حلقۀ گمشدۀ آن ها را پیدا می کنید: الف- تناقض و گیجی به این دلیل است که این تصمیم یک تصمیم بکلی سری است و بغیر از حلقۀ محدودی در دولت مثل بهمنی و وزیر اقتصاد و مشایی و البته احمدی نژاد و خواصی محدود از اطرافیان خامنه ای و خود او اطلاعی از این موضوع ندارند. و یکی از دلایل اصلی عدم اجازه به مجلس و غیره جهت اطلاع از وضع ذخایر ارزی همین است که آنجا اتاق خلوت احمدی و خامنه ای شده است. ب- دقت کرده اید که مسئولان مذکور در هنگام صحبت از طلا با اعتماد بنفس مثال زدنی حرف می زنند ولی در مورد ارز یا سعی می کنند بدون نام بردن از ارز صحبت کنند و یا در بهترین حالت و اجبار مقدار طلای ذخیره کرده را ضربدر قیمت هر اونس طلا در بازارهای جهانی می کنند و مثلاً می گویند 100 میلیارد دلار ذخیره داریم. در همین دو روز گذشته هم احمدی نژاد بعد از جلسۀ سران قوا صحبت از کنترل قیمت طلا کرده است بدون اینکه در مورد دلار لام تا کام اظهار نظر بکند. و هم حسینی وزیر اقتصاد همین امروز بازهم راجع به ذخایر عالی کشور صحبت کرده است بدون اینکه مشخصاً کلمۀ دلار یا ارز را استفاده کند. همینکه او گفته ذخایرمان بسیار عالی است ولی دلیلی ندارد که آن را وارد بازار کنیم زیرا که این ذخایر پشتوانۀ پولی کشور است؛ دلیل روشنی بر صحت ادعای من است. زیرا که از ارز بعنوان پشتوانۀ پولی صحبت نمی کنند و معمولا پشتوانۀ پولی کشورها و از جمله ما طلاست و نه دلار و یورو و پوند. اما مشکل اصلی کجاست:
6- باز هم به ذهنتان مراجعه کنید و تأیید کنید که تا همین چند ماه گذشته هر چه غرب تحریم می کرد زبان دولت مردان ما باز بود و کری می خواندند. علت هم این بود که فکر می کردند انباری از طلای ارزان خریده اند و خوابانده اند در بانک مرکزی و غرب هرچه تلاش کند نمی تواند دسترسی ایران به پول و ارز را در میان مدت بمخاطرۀ جدی بیاندازد زیرا که طلا را در بازارهای جهانی می فروشند و با ارز حاصل از آن کشور را اداره می کنند. این موضوع تا آن اندازه پشت دولت را گرم کرده بود که حتی تحریم بانک مرکزی و فروش نفت را هم با پوزخند احمدی نژاد و رجز خوانی خامنه ای پاسخ می دادند. تا اینکه امریکا متوجه قضیه شد و معاملات طلای ایران و معامله با طلا برای ایران را هم جزو تحریم ها قرار داد. در اینجا بود که کشتی اقتصاد ایران بگل نشست. زیرا تا آنموقع حداکثر مشکل این بود که دلارهای ناشی از فروش طلاهای بانک مرکزی را چگونه بداخل کشور بیاورند. اما از هنگام ممنوعیت جهانی برای خرید و فروش طلا با ایران مشکل دیگر یافتن راهی برای بازگرداندن ارز به ایران نبود بلکه مشکل این شد که کسی نیست که از ایران طلا بخرد و ارز بدهد.
7- نتیجه اینکه همه راست می گویند و همه دروغ. آنانی که راست می گویند از طلای موجود در بانک مرکزی حرف می زنند و آنانی که دروغ می گویند از ارزی که نداریم خبر ندارند. احمدی نژاد و خامنه ای و بهمنی مصداق آن آدم گرسنه ای شده اند که در کویری بی آب و علف راه می پیمایند در حالیکه خورجین هایی از طلا و جواهر ناب را با خود یدک می کشند. اما طلایی که نمی تواند برای شکمی سیری بیاورد جز وبال گردن دارنده اش چه ارزشی می تواند داشته باشد. یا…هو
محمد اقا مگه خودت نمیدونی اینها مردم را مشتی ابله و میمون مقلد فرض کرده اند بنابراین هی چرا اینو گفته چرا اونو گفته در نیار
من فکر میکنم مبارزه با امریکا برای بعضی ها که در دور بر خامنه ای هستند کسب و کار نون و آبداری شده است ، وهم اکنون آنها دارند اینگونه جیبهایشان را پر میکنند،همه اینها بهانه پول درآوردن برایاطافیان خامنه ای است و من نمیدانم خود خامنه ای هم با آنها //// است یا اینکه نا آگاهانه اسیر دست آنها است
اين كمال بزرگوارى شماست و خجالت بنده .
صرفنظر از درستی یا نادرستی این خبر ، آنچه که این قبیل خبرها را باور پذیر میکند ، عزت و اقتدار نظام مقدس در عرصه جهانی است . آن زمانی که ما غرق شور و نشاط از پیروزی انقلاب شکوهمندمان بودیم ، رئیس جمهور بنی صدر نوشت که ، واقعیت این است که رژیم شاه به امریکا باج میداد ، اما با رویه ای که این جمهوری در پیش گرفته است ، بزودی مجبوریم به تمام کشورها باج بدهیم . یادش به خیر .
دوست عزيز، اگر از محاسبات بنده اينطور استنباط گرديده كه فراما يشات شما صحيح نبوده بسيار متاسفم كاملاً بر عكس منظور من با ارائه اين اعداد تائيد نظر جناب عالى بوده است بخصوص با ذكر اين مطلب كه انباشته كردن اين مقدار طلا از نظر دور نبوده است و تحريم بانك مركزى دقيقاً به همين دليل انجام شده. مبلغ ١٢٠ ميليارد دلار هم كه مبناى محاسبه قرار گرفته همانطور كه اشاره كرديد از اظهار نظر هاى مسؤلين اقتباس گرديده هر چند كه شخصاً اعتقاد دارم در امد فروش نفت در سال هاى گذشته خيلى بيشتر از اين مقدار بوده.
اميدوارم پوزش مرا بپذيريد وضعف نگارش اينجانب را به دليل سالها دورى از وطن عزيز بر من ببخشيد. تندرست باشيد
…………………………
من بجای نویسنده ی مطلب ازشما بخاطرادب تان سپاس دارم.
با احترام: نوری زاد
سلام به شما.
از محمد نوریزاد بخاطر بازنشر این نوشته بسیار زیاد سپاسگزارم. اما با شما:
من در مورد سیاست امریکا برای تحمیل دلار به سایرین نظری ندارم زیرا تخصص و اطلاعات کافی ندارم. اما در مورد محاجۀ شما در مورد آمار و ارقام و ضرب و تفسیم ها دو نکته بنظرم رسید که احتمالاً بخشی از تردید شما به منطق ریاضی مقاله ام را پاسخ بدهد:
1- من در مورد سیاست خرید و فروش طلا گفته ام که حداقل سیاستی سه ساله بوده در صورتیکه اگر دیگر داده های ریاضی شما هم صحیح باشد در مورد احتساب مبنای یکسال از نوشتۀ من فاصله گرفته اید.
2- دیگر اینکه من مبلغ 100 میلیارد دلار ذخیرۀ ارزی را از زبان چند تا از مسئولان ذکر کرده ام و اماری مطلقاً قابل استناد نیست – چنانکه افتد و دانی – حضرت عالی همین یکصد میلیارد دلار پروپاگاندای حکومت را نیز به 120 میلیارد دلار افزایش داده و معادلۀ ریاضی خودتان را به اثبات فرض نموده اید. موفق باشید. یا…هو
دوستان حدود 40میلیارد دلار ایران از 5سال پیش با توجه به پروتکلی میان تهران وپکن با توجه به میزان خرید نفت چین از ایران وعدم تراز بازرگانی ایران وچین -به ادعای مقامات پکن -نه تنها در بانکهای چین بلوکه شده که بابت نگهداری آن کارمزد نیز دریافت می شودبراساس گزارش رسمی ایران که مستند به آمار گمرک کشور است واردات ایران از چین بطور متوسط20میلیارد دلار درسال است که همین گزارش مبنای ادعای مقامات چینی شده است حال آنکه در گزارش رسمی به میزان بسیار بالای قاچاق کالای چینی توسط قاچاقچیان مرزی وبه خصوص عوامل سپاه ازمرزهای آبی وخاکی خصوصاامارات وعراق که بیش از10میلیارد دلار درسال است وهمچنین کم اظهاری تجاربه گمرک کشور به منظور فرارازعوارض گمرکی که بیش از50 درصد است ،می تواند بخشی از ادعای احمدی نژاد وبهمنی در خصوص ذخایر ارزی باشدکه تقریبا دستیابی به این ارز غیرممکن ودر خوشبینانه ترین حالت بصورت واردات سلاح وکالا از چین خواهد بود.
با سلام
تشکر میکنم از تیز بینی این نویسنده که قویا یکی از کارشناسان اقتصادی کشور هم هست
ضمنا اینجانب اضافه می کند تصمیم های جنگی اسراییل و امریکا به طور جداگانه برای حمله هیچگاه تا این اندازه بی پرده نبوده و احتمالا تغییر الگوی تحرک نظامی علیه ایران از حمله های هوایی به شکل عملیات تمام عیار زمینی هم از همین داستا ن ها سرچشمه می گیرد. بنظر میرسد نظامیان امریکا یی بوی طلا به مشامشان رسیده که اینگونه از حملات از راه دور به عملیات زمینی متمایل شده اند .
به این خبر هم بد نیست که نگاهی بیاندازید:
http://www.nnsroj.com/fa/detiles.aspx?id=2968&ID_map=19
(ایران از طریق عراق و اقلیم کردستان تحریمها را دور می زند: طلا در برابر ارز )
دوست عزيز ، با استدلال شما موافقم ولى اگر ما قيمت تقريبى يك كيلو طلا را در سال گذشته ٤٥٠٠٠ دلار در نظر بگيريم مبلغ ١٢٠ ميليارد دلار برابر ٢٧٠٠ تن طلا ميشود كه اين مقدار معادل ٢٠٠ تن بيشتر از استخراج ساليانه جهانى طلا كه تقريباً ٢٥٠٠ تن در سال مى باشد، خواهد بود. واگر ايران اين مقدار طلا را ذخيره كرده باشد از چشم دلالان طلا دور نبوده است. من فكر مى كنم مشكل ارزى ايران بيشتر ناشى از عدم دسترسى به دلار در خارج از ايران مى باشد سابقاً بانك مركزى از حسابهاى خارج از كشور خودهر هفته با هواپيما تقريباً معادل يكصد تا يكصدو پنجاه ميليون بصورت دلار و ارزهاى ديگر وارد كشور مى كرد. در حال حاضر اين امر اگر غير ممكن نشده باشد بسيار مشكل شده است. هواپيما فالكن جمهورى اسلامى كه كيسه هاى حامل ارز را جابجا مى كرد را خيلى ها در كشورهاى حاشيه خليج فارس مشاهده كرده اند ولى چشم هاى عقاب در نيويورك خروج حتى يك دلار را از سيستم بانكى تعقيب مى كند، شيخها هم على رغم درامد هاى عالى سالهاى گذشته در معاملات ارزى با ايران اچمز شده اند.
دوست عزيز اين پاسخ صاحبان دلار به حكومتهايست كه مى خواهند معاملات بين المللى خود را بدون دلار انجام دهند . اين ماشين وحشتناك نظامى امريكا فقط براى حفظ اين اصل “معامله فقط با دلار” بوجود امده وتا زمانى كه سردمداران ايران بر سر عقل نيايند و وابستگى و سر سپردگى خود را به دلار اعلام نكنند تحت فشار خواهند بود البته برا ى دلارمندان مهم نيست كى و چگونه حكومت ميكنه مهم فقط اين است كه اصل طلائى را رعايت كند.
کاش فقط طلا ذخیره کرده بودن!
مدتهاست ایران ایده مبادله با پول رایج کشورها را داده و از او زمان بخش اعظمی از پول حاصل از فروش نفتمان را با ارزهایی نظیر ین ژاپن و یوهان چین و روپیه هند و یورو و … ذخیره کرده ایم. به همین خاطر است که بعضی مواقع دولت مجبور میشه برای کنترل نرخ دلار به جای دلار (که گویا خیلی کم داره) مثلا یورو به بازار تزریق کنه و به خاطر عدم تعادل بین وجود دلار و یورو در بازار بعضی مواقع نسبت قیمتی این دو در بازار تهران با بازارهای جهانی کاملا متفاوت است.
همین قضیه در مورد طلا نیز کاملا مشخصه. به علت وجود طلای کافی در بازار تهران، قیمت طلا در ایران در وقایسه با نرخ جهانی طلا و قیمت دلار آزاد، حباب منفی نزدیک به 50 هزار تومان برای هر سکه طلا وجود داره.
آقای نوری زاد نظر شما در خصوص وبال گردن شدن طلا نادرست است چرا که هم اکنون ایران روزانه چتدین تن طلا را به کردستان عراق می فرستد واز آنجاییکه آنجا شبه مستقل است بانک مرکزی عراق هیچ نظارتی بر آن ندارد وطلاها پس از اندکی تغییر وتعدیل در بازارهای جهانی به فروش می رسد البته ایران کمی ارزانتر می فروشد وپول را نقدی وبدون نیاز به سیستم بانکی دریافت می کند البته این طلا ها در سلیمانیه فروش می رود که تحت حاکمیت نیروهای جلال طالبانی هستند وهمپیمان ایران محسوب می شوند چون در اربیل به دلیل اختلاف بارزانی با مقامات ایرانی این کار ریسک دارد از سوی دیگر کردها طلای مورد نیاز ایران را از ترکیا واروپا میخرند وبا اندکی افزایش وبعضا ذوب کردن شمش طلا واز بین بردن کد شمش ها آنرا به ایران می فروشند شاید باور نکنید اما من با اطمینان به شما می گویم الان در سلیمانیه بازار طلا رونق فراوانی دارد (لطفا آدرس وبلاگ مر ا نیز ننویسید)
مطالبی که دوستمان بیان کرده اند دیگر احتمال به شمار نمی رود، بلکه واقعیتی است که رفته رفته در حال عیان شدن است. مهمترین دلیل بر صحت این گفته ها، یکه خوردن و سرگشتگی حکومت در برابر شرایطی است که انگار اصلاً انتظارش را نداشته است.