سر تیتر خبرها
دومین نامه ی سردار اخراجی سپاه به محمد نوری زاد

دومین نامه ی سردار اخراجی سپاه به محمد نوری زاد

سلام ای نوری زاد برادر جهادگر ای روایتگر و راوی فتح سالهای جنگ

نامه اولم خیلی کلی بود. درحقیقت یک درد دل بود. درد دلی که نتوانستی تحمل کنی وجاهای زیادی از آن را سانسورکردی. البته من به تو حق می دهم. توکه نباید جورآدم ناشناسی چون مرا بکشی. اما من درنامه های دوم وسوم وچهارم وپنجمی که برایت فرستاده ام به جزییات بیشتری تأکید کرده ام. درنامه دوم به شرح مختصری از نقش سردارمحمد جوادی (رییس دفترآقای لاریجانی رییس مجلس) دربرخی ازتحولات برون مرزی ودرون مرزی سپاه متمرکزشده ام – نامه سومم به تشریح گذشته وحال سردارنقدی مربوط است- نامه چهارمم به گذشته وحال سردارذوالقدر- ونامه پنجمم به گذشته وحال سردارحسین شریعتمداری کیهان اختصاص دارد. درنامه های بعدی به بالا دستی های دیگر پرداخته ام که درفرصت مقتضی برایت ارسال می کنم. فعلا همین ها را که برایت فرستاده ام در اینترنت  وسایت خودت جاسازی کن که اگر تو را به زندان بردند به صورت خودکار یکی بعدازدیگری منتشرشوند. می دانم که انتشاراین نامه ها برای تو هزینه های زیادی خواهد داشت. قبول می کنی که این راهی است که تا طی نشود دست مفسدان سپاه رو نخواهد شد.

من این نامه ها را برای تو فرستاده ام تا به مردم بفهمانم که اگر درسپاه آلودگی می بینند، این آلودگی را به همه ارکان سپاه تعمیم ندهند. درسپاه یک “طایفه” هست که آلوده است. این طایفه ربطی به کلیت سپاه ندارد. من با این نامه ها تلاش می کنم نگاه مردم را به پاسداران زشتخویی متوجه کنم که با دزدی ها و قتل وغارتشان حیثیت سپاه را لکه دارکرده اند. این روزها حتما خوانده ای که دارند دست به تسویه وتصفیه وسیعی درسپاه می زنند. برای چی؟ برای این که نگران همان پاسداران درستکارند. پاسدارانی که به بالادستی ها “نه” گفته اند و نخواسته اند مثل آنها دستشان به خون وبه دلارهای نفتی و قاچاق و دزدی آلوده شود. این را هم بگویم که هرچه دراین نامه ونامه های دیگر آمده نه اسمش افشاگری است نه مچ گیری. دم درهرپادگان سپاه که بروی، ازسربازش تا درجه دارش همه اینها را می دانند. چه برسد به آدمی مثل من که هرچه باشد سالهای سال درزیروبالای سپاه خدمت کرده ام و به سالهای خدمتم هم افتخارمی کنم.

واما نامه دوم من با عنوان:

” زخم گردن آقای رییس دفتر”

برادرم نوری زاد، اگریک روز بفرض محال گذرت به دفتر سردارپاسداردکترعلی لاریجانی – رییس مجلس – افتاد حتما به گردن رییس دفترش خوب نگاه کن. ردی ازیک زخم برگردن او پیداست. این رد زخم را ” دکترقاسلمو” رهبرحزب دموکرات کردهای ایران چند ثانیه پیش ازکشته شدنش برگردن او جا نهاده است. داستانش را می گویم:

درآخرین سال جنگ در شرایطی که عملیاتهای جنوب نه تنها به انسداد رسیده بود که طرح دفاع متحرک عراق نتایج متعددی را در باز پس گیری خاک عراق واسارت کثیری از نیروهای ایرانی داشت، بخشی از فرماندهان سپاه که در باند محسن رضایی نبودند واز قبل نیز جنگ در کوهستانهای آرام غرب کشور را به جنگ مخوف جنوب در هور ورمل واروند ترجیح میدادند با اصرار به اردوکشی نیروها به غرب وشمالغرب وطرح های عملیاتی؛ موفق شدند تا از حاشیه به متن آیند وبا کمک اتحادیه میهنی کردستان عراق به رهبری جلال طالبانی وحزب دموکرات عراق ، هم تاکتیک وهم استراتژی جنگ راتغییر دهند.

 صورت مساله تلاش برای سرنگونی صدام بوداما در پس آن امیال واهداف امنیتی وحتی تجاری واقتصاد هم قرارداشت. قرارگاه آرام حمزه با فرماندهی هدایت الله لطفیان -فردی که دردوره اول ریاست جمهوری خاتمی فرمانده نیروی انتطامی شده بودوسرکوب 18 تیر78 در زمان وی صورت گرفت- واحمدی مقدم (فرمانده کنونی نیروی انتظامی)بدوا محور امور شد اما چون پتانسیل لازم را نداشت قرارگاه دیگری تحت نام قرارگاه رمضان نیز با عناصری امنیتی وسیاسی که اتفاقا معارضه ای با محسن رضایی داشتند با تعیین علی آقا محمدی (نماینده پیشین همدان ویار غار اصغر حجازی بیت)به عنوان نماینده امام  کار خود را آغاز کرد.

این قرارگاه هم سپاه بدر را هدایت میکرد وهم ارتباطی منسجم با جلال طالبانی ومعاونش کاک نوشیروان داشت.”محمد جوادی” که بعدها با نام مستعار محمد جعفری در اطلاعات سپاه که پس از رهبری خامنه ای به نیروی قدس تغییر نام داد از این قرارگاه اولین اقدامات تروریستی وامنیتی خویش را آغاز کرد. قرابتش با محمد باقر ذوالقدر، محمود رهنما وحجت الاسلام بشردوست که هر سه از استان فارس بودند ودر سپاه تهران سری در سرا داشتند به وی جایگاه ویژه ای بخشیده بود وهمین موجب خصومت همکارانش با وی شده بود اما او با این ویژگی به رابط رازدار قرارگاه با کاک نوشیروان مبدل شده بود.

نیروها گرچه گرفتار جنگی فرسایشی در ماوت ،پیرانشهر ، مریوان وحمله گسترده شیمیایی عراق در حلبچه شده بودند اما او در پی ماموریتی دیگر بود. رفسنجانی به عنوان نماینده تام الاختیار امام نیک پی برده بود که بن بست

جنگ عنقریب ایران را وادار به پذیرش راه حل سیاسی خواهد کرد واو بیش از این نگران نضج جریانها ورهبران مخالف جمهوری اسلامی بود ومی اندیشید بزرگترین معضل و عامل براندازی پس از جنگ گروههای معارض ورهبران مخالف خواهند بود پس اتاق فکری تشکیل داده بود که در آن اتاق رهبرفعلی، ری شهری،حسین شریعتمداری ،علی اکبر ولایتی، منوچهر متکی ،علی آقامحمدی واز سپاه رضایی، ذوالقدرولطفیان نیز عضویت داشتند.

دستور کار شناسایی سران مخالف نظام وترورآنان در داخل وخارج کشور بود.لیستی حدود100 نفره تهیه شده بود که در صدر آن لیست مسعود رجوی وقاسملو قرار داشت. در این راستا سر تیم ترور قاسملو کسی جز محمد جوادی نبود.او وظیفه داشت تا علاوه بر کسب اطلاعات از طریق طالبانی وکاک نوشیروان به شکل مقتضی امکان دیدار وملاقات با قاسملو را به بهانه مذاکره آشتی واعطای امتیازات به حزب دموکرات کردستان ایران را فراهم کند عملیاتی فریب که انصافا جلال وکاک نوشیروان برای این مقصود سنگ تمام گذاشتند وپس از آن نیز از مساعدت مالی وهمچنین سکنی درکاخ کوچکی دردروس تهران خیابان یارمحمدی بن بست طاهر- جایی که اکنون علی شمخانی با تخریب آن کاخ قدیمی عمارت4 طبقه ای بنا کرده است- پاداش خیانت خود را دریافت کرد.

قاسملو چون فردی باهوش بود از گفتگو با سپاه امتناع ورزید وخواستار گفتگوی دیپلماتیک در وین پایتخت اتریش با دیپلماتهای ایران شد.موضوعی که نهایتا مورد توافق طرف ایرانی قرار گرفت ومحمد جوادی ودوتن از نیروهای اطلاعات سپاه ودوتن از نیروهای وزارت اطلاعات با فرا خوانده شدن چهاردیپلمات ایرانی از اتریش با نام مستعار ودیپلماتیک محمد صحرارودی وپذیرش آنان از سوی وزارت خارجه اتریش سر از سفارت ایران در وین در آوردند.

صحرارودی یا همان محمد جوادی به محض ورود به اتریش با برخورداری از حکم ویژه ازعلی اکبر ولایتی کوشید تا ملاقات با قاسملو را به شکل انفرادی ودر ویلایی در حومه وین شکل دهد اما قاسملواین پیشنهاد را نپذیرفت و مکان ملاقات را درآپارتمان دفترکار خود و با حضور دستیارانش تعیین کرد.

با این پیشنهاد طرح ترور ریخته شد. وی به همراه نفر دوم با نام بزرگیان و نفر سوم با نام شاه مهری  در بعد ازظهر  23  تیر 68 ( 13ژوئیه  1989)با خودرو تشریفات سفارت و لباس فرم وزارت خارجه وارد دفتر قاسملو شدند. راننده پس از ورود آنان با خودرو به سفارت بازگشت. این در حالی بود که هر سه دیپلمات یک کلت 65/7 میلیمتری را ماهرانه در گودی ستون فقرات خود جا سازی کرده بودند.

 صحرارودی خواستار آن بود تا گفتگو با قاسملو توسط خود وهمکارانش خصوصی و بدون حضور همکاران قاسملو

باشد .وی به قاسملو می گوید حامل دیدگاههایی طبقه بندی شده است روی صحبت خصوصی و دونفره اصرار می ورزد. در نهایت قاسملو می پذیرد تا صرفا با صحرارودی در اتاق دیگری ملاقات خصوصی داشته باشدو دو دیپلمات در کنار دستیاران قاسملو منتظر بمانند.

 مستقیم از خود جوادی شنیدم که گفت: “هر دو به اتاق دیگری رفتیم. گفتگوها کوتاه بود. کاررا به جاهای باریک کشاندم. جوری که صحبت کوتاه ما به سرعت به مشاجره لفظی کشیده شد. من(صحرا رودی) بلافاصله دست به کمر بردم وکلتم را بیرون کشیدم وشلیک کردم. بدبختانه گلوله ام کاراورا نساخت وبه مغز او نخورد. زخمی اش کرد و به زمینش انداخت. هول شدم. گلوله های بعدی را نتوانستم درست شلیک کنم. قاسملوهم کلت داشت. حالا نوبت او بود که اولین ودومین گلوله را به زیر بغل وناحیه گردن من شلیک کند. بالاخره یکی از گلوله های من به مغز قاسملو خورد وکارش را ساخت.”

همزمان در سالن انتظار دو دیپلمات ایرانی نیزدر اقدامی مشابه به سوی دستیاران قاسملو شلیک می کنند. در این در گیری “شاه مهری” هم گلوله می خورد ودستیاران قاسملو نیز غرق خون به زمین می افتند. “بزرگیان” وحشت زده وارد اتاق قاسملو می شود ومی بیند قاسملو وصحرارودی هر دو کشته شده اند. دست شاه مهری را می گیرد و از آپارتمان خارج می شود. هنوز چند صد متری از  محل نگریخته اند که صدای آژیر پلیس به گوش می رسد. بزرگیان، دست  شاه مهری را رها می کند وخود را به خانه امن می رساند.

اماروایت دیگری می گوید:همزمان با مشاجره لفظی میان صحرارودی و قاسملو، که خودش یکجور سیگنال برای شروع درگیری بوده، بزرگیان وشاه مهری ابتدا دستیاران قاسملو را ترور می کنند. شاه مهری با گلوله قاسملو مجروح می شودوصحرارودی قاسملو را ترور می کنندوبزرگیان با دستپاچگی وبه اشتباه ه صحرارودی را هدف قرار می دهد وبه همراه شاه مهری با هراس وعجله آپارتمان را ترک می کند.

وابسته اطلاعاتی ایران در سفارت درحالی که عادی جلوه می داده با رعایت سکوت رادیویی ،مضطرابانه از طریق واسطه ها پیگیر عملیات بوده اما اولین خبرها حکایت از کشته شدن صحرارودی ومفقود شدن شاه مهری می داده اند. گزارش واقعه عصر آن روز با کد رمز به دست منوچهر متکی می رسد. ساعاتی بعد یکی از شبکه های تلویزیونی اتریش خبرو گزارشی ازتیراندازی وترور درآپارتمان قاسملو را که توسط همسایگان به اطلاع پلیس رسیده بود را پخش می کند که در آن گزارش، تصویری از صحرارودی بی هوش در بیمارستانهای اتریش نیز دیده می شود.

اتاق فکردر ایران قبل از هر واکنشی، خبری را از سوی وزارت خارجه دراخبارشب شبکه یک  ایران با این فحوا که مذاکرات مهمی فیمابین دیپلماتهای ایرانی و عبدالرحمن قاسملو با هدف حل وفصل اختلافات در جریان بوده است که سازمان مجاهدین (منافقین) که از این توافق نا خشنود بوده اند با حمله مسلحانه به دفتر قاسملو وی وهمکاران و دیپلماتهای ایرانی را ترور کرده اندو وزارت خارجه حفظ جان دیپلماتهای خود را از دولت اتریش می خواهد.

  در همان ساعات اولیه شاه مهری  مجروح نیزتوسط پلیس اتریش بازداشت وهویت دیپلماتیکش بر ملا می شود.فردای آن روز هیاتی از وزارت خارجه ایران راهی اتریش می شود وعلاوه بر پیگیری وضعیت دیپلماتهای مجروح ایرانی،  با کورت والدهایم صدراعظم وقت اتریش ملاقات وخواستار انتقال سریع دیپلماتهای مجروح برای مداوا به تهران می شود. یازده روز بعد صحرارودی وشاه مهری با برانکارد ازبیمارستان به هواپیمای ایران ایر منتقل وبه ایران بازگشته ودر اتاقی اختصاصی در بیمارستان بقیه الله سپاه بستری می شوند.مداوای آنان حدود دوماه به درازا کشیده می شود.

گرچه دادستانی اتریش در پی شکایت بیوه قاسملو کیفرخواستی را برای استرداد این دو دیپلمات صادر می کند اما روابط پر سود فیمابین ایران واتریش وبخصوص شخص کورت والد هایم که پیش تر نیز در مقام دبیرکل سازمان ملل رسوایی های مالی داشته تا کنون مانع از استرداد وصدور حکم شده واین پرونده همچنان درحالت تعلیق قرار دارد.

چند ماه بعد محمد صحرارودی با حکم رهبری با درجه سرتیپی ونام جدید شششش”محمد جعفری” به ریاست اداره اطلاعات سپاه که به موازات نیروی قدس از یک سو مرتبط با اداره وابستگان نظامی ستاد کل واز دیگر سوی مسئول گردآوری اخباروبولتن سازی برای فرمانده کل سپاه ورؤسای ادارات بود گزیده می شود. کاظمی قمی- سفیر سابق ایران در عراق- یکی از معاونین وی بوده است.

در سال 76 با روی کار آمدن خاتمی وی به یکی از مهره های ثابت اتاق فکرذوالقدرمبدل می شود. بلاشک وی درشکل گیری جریان موازی اطلاعات درسپاه نقش ویژه ای داشته است. از سال 79 به عنوان یکی از تحلیلگران سیاسی، سخنرانی های متعددی را در شهرهای مختلف برای سپاهیان برگزارمی کند که محور اصلی سخنرانی هایش تبیین نظریه توطئه وتقسیم بندی جهان ونقش ویژه لابی صهیونیسم در امریکا وپرداخت به نظریه صهیونیسم مسیحی ، کلیسای انجیلی وآرماگدون بوده است.

جعفری در سرکوب جنبش دانشجویی 18 تیر نقش ویژه ای داشته است ودر محافل خصوصی به حضورش به صورت لباس شخصی در سرکوب ودستگیری دانشجویان اشاره داشته وگفته است(نقل قول مستقیم): زمانی که دانشجویان به سمت بیت رهبری وبازارتهران سرازیر شدند شیرازه قرارگاه ثارالله از هم پاشیده شده بود وبیم شکسته شدن دروازه های بیت او را بر آن داشته بود تا  با موتور دانشجویان را زیر بگیرد.

وی گفته که به محافظان بیت دستور داده شده بود که به محض رسیدن دانشجویان به اطراف بیت به آنان شلیک مستقیم شود واین هشدار را در جلسه امنیتی وزارت کشور به اطلاع مصطفی تاج زاده و موسوی لاری رسانده بود. وی همچنین مدعیست که تاج زاده در رکاب موتورسیکلتی این موضوع را به اطلاع رهبران جنبش دانشجویی رسانده ومانع از حرکت آنان شده است.

سردار جعفری در سال 80 به سمت معاونت هماهنگ کننده نمایندگی ولی فقیه درسپاه برگزیده شد تا دامنه نفوذ فرماندهی وستاد سپاه بر نمایندگی کامل شود.پیش از او بشر دوست که از بستگان ذوالقدر است عهده دار این سمت بود.او در این سمت از یک سو عهده دار پاکسازی حوزه از عناصر فکری ودگراندیش شد واز دیگرسوی بر اساس تفکرآرمانگرایانه اش کوشید تا سرداران ذی نفوذ وسیاسی را به لحاظ قدرت، مدیریت ومحدود کند و اراده ذوالقدر را برآنان تحمیل کند.

با روی کار آمدن احمدی نژاد وی نیز به یکی از عناصر کلیدی در حوزه امنیتی دولت مبدل شد وبه سمت جانشین دبیر شورای عالی امنیت ملی برگزیده شد ونقشی کلیدی در سازماندهی سپاه بدرداشت که اکنون حدود پانزده هزار نفرند واکثریت آنها جذب ارتش وپلیس عراق شده اند. همچنین نقش کلیدی او درسپاه المهدی وبخصوص همکاران قدیمی اش دراتحادیه میهنی، از جلال گرفته تا کاک نوشیروان.  معاون قدیمی وتحت امرش کاظمی قمی هم به عنوان سفیر نقش هماهنگ کننده وارتباط با حزب الدعوه جعفری ومالکی ومراجع نجف وکربلا با پوشش بازسازی عتبات را عهده دارشد.

او در این مسئولیت بودکه در یازدهم ژانویه2007  به محاصره نیروهای امریکایی در اربیل عراق افتاد اما با نفوذ ومداخله مستقیم جلال طالبانی آزاد وسریعا به ایران بازگشت اما نیروهای تحت امرش ماهها در اسارت امریکایها ماندند. بعداز این حادثه وی مدتی از انظار پنهان بود اما اکنون بیش از یک سال است که به شکل صوری رییس دفتر علی لاریجانی رییس مجلس شده است اما بدون شک دارای مسئولیت های امنیتی است واین عنوان مسئولیتی پوششی است. بخصوص نقش اورا درکنترل وهدایت نمایندگان مجلس واخته کردن آنان را نمی توان نادیده گرفت.

او همچنین در اجلاس شرم الشیخ مصر در سال 2007 یکی از طرف های رسمی مذاکره کننده ایرانی با مقامات امریکایی با محوریت رایس در خصوص بحران عراق بوده است.

نوری زاد عزیز، بازمی گویم: اگریک روز بفرض محال به دفتر سردار پاسداردکترعلی لاریجانی – رییس مجلس- راه یافتی به زخم گردن رییس دفترش دقت کن. این یک سندی است که با مرگ اونیز پاک نمی شود.

 

                       

Share This Post

درباره محمد نوری زاد

40 نظر

  1. قاسملو به ۵ زبان زنده دنیا مسلط بود و از استادان دانشگاه سوربن فرانسه ، همسر ایشان خواه دنیا و کشورهای پیشرفته شناخته شده بود، ایشان در پی دمکراسی برای ایران بود و از جنگ متنفر بود، رفسنجانی و بقیه جانیان میدانستند چه کسانی را باید از بین برد تا به غارت کشور بتوانند ادامه دهند، بعضی از کامنتها نشان دهنده بی سوادی کامل و نا اگاهی عده ای از افراد مغز شسته هست و از بریدن سر و ّکشتن میگویند، در حالی که پدران شما به خانه های کرد ها حمله کرده بودن و کشتاری که انجام شد هنوز برملا نشده و در مورد اذیت و ازارهای اوایل انقلاب کتابها و فیلمها باید نوشت و ساخت. متاسفانه مردم کورد هم نتوانستند برای نسل جدید توضیح دهند که هزاران نفر بدون دلیل قتل عام شدن و دو روستا به کل مردمان بی دفاع شان فقط زن و بچه و پیر مرد از دم توسط ملا حسنی قتل عام شدن، در حالی که با قران و التماس کنان به پیشواز پاسداران خونخوار ملا حسنی رفته بودن به اسم قارنا و ّقلاتان دو روستا کلا نابود شدن، در جنگ شهر سنندج هیچ فرقی بین افراد مسلح و مردم قایل نشدن و ۲۴ روز هر ۲ دقیقه یک خمپاره رو سر مردم فرود میامد و هلیکوپترهای کبری روزانه از بالا شلیک میکردن، دست کم ۵۰۰۰ نفر کشته شدن از مردم عادی توسط سپاه و بعدش تا ۲۰ سال احساس می شد ارتش یک کشور خارجی مثل نازیها و اس اس با مردم کرد رفتار میشد و هنوز هم ادامه دارد با شدت کمتر.

     
  2. بفرمایید فرزندان ////انقلاب ! آخر بی شرفها! دکتر قاسملو آزارش به مورچه هم نرسیده چرا میگویید جانی ؟ لال شوید انشاء الله ؟ او مخالف جنگ بود . جنگ را ////تحمیل کرد .

     
  3. فکر میکردم با نظام مخالفی ودلایل خاص داری برای این کارت.ولی حالا میبینم که شدی دلسوز بیوه قاسملوی که سربچه بسجیارو از پشت میبرید.توی که ادعا داری دلسوز این مردمی یه سر بزن بهشت زهرای شهرت ببین چه دسته گلای اونجا خوابیدن که محل شهادتشون کوههای کردستان وقاتلینشون همین قاسملو حرام زادس وهم حزبیاش.آقای نوری زاد آدم باش آب به آسیاب دمکرات میریزی.شدی طرفدار قاسملو.پدر منو از پشت سر بریدن تو کردستان.فکر میکردم حرفات حسابیه وخودت آدم حسابی ولی خداشکر که زود به ماهیتت پی بردم البته حقم داری اگر این اراجیف نگی که اونطرف آبیا حمایت نمیکنن.صد رحمت به آقام سید علی که از قاتلین بچه های جنگ طرفداری نمیکنه.به عنوان فرزندشهید به نصیحتم گوش کن یه سر بزن بهشت زهرا اگر اونطرفیا بذارن.یاعلی.

     
    • دهنت /////تو ببند.تروریست اسلامی……….

       
    • جناب حنیف

      از اینکه پدر بزرگوارتان را از دست دادید واقعا متاسفم اما این را بدان که هیچوقت در جنگی که در کوردستان شُد و پدر شما هم در این جنگ جان خود را از دست داد، کوردها سَر هیچ کسی را نبریدند و نخواهند بُرید. اگر چنین اتفاقی بوده مطمئن باش از طرف همین پاسدارهایی بوده که به نام مذاکره، ترور کرده اند. من از جنگ و خونریزی کوردستان حمایت نکرده و نخواهم کرد اما آن چیزی که به اطلاع شما رسیده واقعیت نبوده است.

       
    • بچه جون! خبر نداري، اون روز كه باباتو كردستان سربريدن، مادرتو هم ///// كه الان تو نتيجه همون /////

       
    • سلام
      میبخشید پدر شما برای چه رفت کردستان مگر نرفته آدم بکشه که در نیت قاتله و در عمل یا بوده و یا نبوده کشته شده اگر کردها آمدند در شهر شما او را کشتند حق با شماست لکن همه انانی که در کروستان کشته شده اند در خاک و وطن مدافعین بوده و آنان فریب خوردگان ریش و عبای آخودند بودند.

       
  4. ایشون گفتند یک طایفه هستند در سپاه که بدیهای اونها رو نباید به بقیه هم تعمیم داد . اما نه ! اینطور نیست . سپاه کلا یک طایفه بیشتر نیست . یک طایفه اشتباه !!!

     
  5. اینکه میگین به کمتر از شهادت راضی نیستن رو دیگه همه باور کردن!!!
    فقط ملت موندن که چرا تو این همه سال با این همهزمینه برای اجرایی شدن این آرزوشون به فیضش نائل نشدن تا حالا!!!
    البته انگار اون چند صد تا بادی گاردو و محافظ هاشون هستن که نمیگذارن وگرنه ملت از خداشونه ///
    الهی آمین

     
  6. مرتضی مومنی

    آقای نوری زاد بابت تمام زحمت هایی که میکشی ممنونم.امیدوارم موفق باشی آگاهم کردی.

     
  7. والا من هر چه تلاش کردم که ایمیل آدرسی از شما پیدا کنم موفق نشدم و ایمیلی که گذاشتید اشتباه است . در هر صورت کنجکاو هستم این دوستان به چه شکل به شما نامه مینویسند .

    ————————–

    ازطریق این ایمیل mnourizaad@gmail.com

     
  8. اگر واقعا به شهادت علاقه دارن مسئولین بدون محافظ و قرق بیرون بیان تا مردم به ارزوشون برسونن

     
  9. دلیل بارز صحت نوشته این سردار اخراجی سپاه در مورد این که الودگان سپاه فقط یک طایفه هستند و نه همه سپاه ، نصب پاسدار بدسابقه و بدنامی چون نقدی در راس بسیج است و وجود طائب در راس اطلاعات سپاه . سردارا دیگر ننگ سرکوب مردم خود را بر نمی تابند .

     
  10. روزی که ملت محروم و رنج کشیده ما برای بار دوم بپاخیزه طوفانی میسازه که این مال مردم خوارهای بی ریشه رو از جا میکنه. روزی که کاخ ها و قصرهای مجلل شما قوم عاد، در طوفان ملت ایران ویران و نابود میشه. نفرین رسول خدا و خاندان پاکش بر شما دین فروشان، لعنت خدا بر شما قاضی شریح ها، لعنت خدا برشما یزیدیان و معاویه صفتان، نفرین حسین ابن علی بر شما ریا کاران، مرگ بر شما و ذات ناپاک شما، لعنت خدا بر شما عالمان کفر و نفاق…

     
  11. یک جوان ایرانی

    با سلام. درود بر نوری زاد عزیز. من احساس میکنم در میان سردان سپاه هنوز هم افرادی هستند که فاسد نیستند و امیدوارم به زودی به جمع ملت بپیوندند. عده ای که الان در راس قدرتند فقط با سوء استفاده از گرایشهای مذهبی و دینی مردم تونستند دوام بیارن و هر جا صدای آزادیخواهانه دیدن سرکوب و خاموش کردن. مردم مدتهاست دارن رژیم فعلی و با زمان شاه مقایسه میکنن میگن اونموقع ساواک بود الان اطلاعات هست شبانه میبرن شکنجه میکنن میکشن هیشکی نمیتونه نطق بکشه میخواین باور کنین یا نکنین از یه معلم شنیدم بخشنامه محرمانه کردن به مدارس به مدیران مدارس گفتن همکارایی که ماهواره دارن خونشونو اسامیشونو اطلاع بدین. اینا چرا از ماهواره میترسن؟ فکر میکنین غصه اخلاقیاتو میخورن؟ هرگز. اتفاقا اگه بدونن مردم فقط از ماهواره برای سرگرمی و دیدن فیلم و سریال استفاده میکنن خوشحالم میشن که خوبه مردم سرگرمن کاری به ما ندارن ولی اینا که حتی سواد حل یک معادله یک مجهولیو ندارن از افشاگریها میترسن ملت ایران میتونه بارها انقلاب کنه…به امید پیروزی خون بر شمشیر

     
  12. تقاظای بخشش ارامش کار درستی نبود.چناب نوری زاد اینکه می فرمایید آن زمان مجبور بودید و…و بعد از انقلاب بود که فهمیدند…. این درست نیست. زیرا پس فرق شما با کسانی که می دیدند و می فهمیدند که این انقلاب چی هست و چی می خواهد در چیست ؟اگر برایتان روشن شده و خودتان را از انان نمی بینید به صراحت و شفافیت بگویید. بگویید و اعترافکنید که دل سپردن به کسانی که می گفتند : من دولت تعیین میکنم …اقتصاد مال خر است…و بکشید….کار درستی نبوده.سخن در آن نمی رانم که چرا اینگونه بودید که به اینان دل بستید….سخن در آن می رانم که اگر اکنون فهمیده اید راحت تر و شفاف تر بگویید.گمان می کنید مردم چرا به حصر و حبس موسوی و کروبی اهمیتی نمی دهند؟آیا چز این نیست که مردم می فهمند انان فقط طالب قدرتند و در پی آن؟مردم می بینند که اینان فقط دنبال حکومت هستند.وگر نه خیلی صریح می گفتند مردم بیایید باهم برویم در مقابل دیکتاتوری بایستیم.نه اینکه باز گشت به دوران طلایی امام و…..مگر امام شان چه کرده بود ؟مصداقی دروغ میگوید…فلانی دروغ…همه دروغمیگویند….اما من و امثال بنده که در اینجا زندگی کره ایم وهمه چیز رامیفهمیدیمو می فهمیم چه…من از بچه گیم با اینان مخالف شدم نه اینکه من بیشتر می فهمیدم نه بلکه ساده است و قتی می بینم اعمالشان با رفتارشان منطبق نیست…به کره ما رفتن نمی خواهد که بفهمی اینان از ریشه غلط بوده ند و هستند….حتی اکنون برایم ثابت شده که همچنان مثل خامنه ایی ///////!!!به شما توصیه می کنم کمی مطالعه نمایید. البته نه از کتاب های مالایان که معروف به علامه هستند…مگر بهشتی و مطهری در سر چه داشتند که شما بروید از ایشان مطالعه کنید.زمان درست کردن شورا ها یادم است که هر شب از سخنان بهشتی در مجلس نشان می دادند و من می دیدم که این شخص چقدر ////// بوده….شادم که زود تر ///// شد…..سخن به بیراهه رفت….ولیکن شاید پر بیراه هم نبوده باشد..بهر حال پس شما نمی توانید بگویید اگر با اینان همراه نبودی می گفتند عقب مانده و…..شما صرفا اگر قبول کنید تنها این قابل قبول است که بگویید اشتباه کرد یم..از همان اغاز اشتباه کردیم….بایئ اگاه می بودیم که نبودیم….منتها شما از 88 فهمیدید فلانی از 68 و ان دیگری از 59……به هر حال بسیار شادم که در نهایت فهمیدید که….اقای سروش نامه می نویسد و خواستار این می شود که اب حکمت رفته را به جوی برگردانید یکی نیست بگه کدام اب حکمتی در این حکومت هزاره های قبل از میلاد بوده که اکنون سید علی ان را بر گرداند؟!! با بی توجهی کامل //// را با اقا محمد خان مقایسه میکند!! اقا محمد خان چندین سال جلوی روس ایستاد اکنون سید علی یک لحظه هم نمی تواند…..!!!!!این حکومت را یک مشت انسان های بی سواد از زن و مرد گرفته بوچود اوردند و یک مشت چوان احساساتی 19 یا 20 ساله حمایتش کردند و یک عده نادان و بی شعور در حمایتش تداوم می دهند…این است کارنامه جیب بری اسلامی…به قول جواهر لعل نهرو مار را به تاراج برده اند ……من ومن های دیگر در دور دوم یک بار صلاح دیدیم تا در نمایش جیب بری اسلامی شرکت جوییم و به احمقی نزاد رای بدهیم تا اینان را دقیقا به این چنین وضعیتی گرفتار کند که کرد.من از ایشان تشکر میکنم.چون واقعا می ترسیدیم که نکنه موسوی بیاد و این نظام //// را دوباره برای چندین سال دیگر بیمه کنه!!!سخن دراز است و وقت تنگ…باشد در جای دیگر بیشتر بنویسیم…

     
  13. خوب است در حکومت داری و برخورد با مخالفان به شیوه شیعیان حضرت علی عمل کنیم. در غیر این صورت ادعای تشیع نداشته باشیم.
    در کجا از حضرت علی و پیروانش نمونه ای از ترور را دیده اید؟ آنها همیشه جنگ را از پیش اعلام می کردند و با لشکرکشی می جنگیدند نه با دروغ و تزویر و ترور. اگر قرار به این کار بود، مسلم بن عقیل باید عبیدالله را می کشت، اما گفت در اسلام این کار صحیح نیست.
    قاسملو چه جانی بوده باشد چه نباشد، کشتن او و امثال او به این شیوه، غیراسلامی است و آمران و مجریان باید جوابگوی خدا باشند

     
  14. اقای نوری زاد تخطئه کردن اقدامات فرزندان انقلاب درنابودکردن قاتلان فرزندان بی گناه مات ایران به هیچ وجه درست نیست تشکر نمیکنی تخریب نکن انصافا قاسملو ی جانی برای شما محترم است یا جوادی

     
  15. چطر هر مخالف اندیشمندی برای این منجمدفکران تنها یک غائله اس!!! غائله کردستان، غائله قاسملو و شرفکندی! غائله 18 تیر و خرداد 88، و لابد غائله نوری زاد!!!!!!!!!!!!!!!!
    و اما آقای نوری زاد دستت درد نکند. افشاگری کنید تا بدانیم چه بر ما رفته. ولی خیلی دیر به فکر افتادین. همون موقع مگر امسال قاسملو چیزی غیر از این می خواستن که شما اکنون می خواهید؟

     
  16. بقول شما همه این حرفها دروغ !!! اما خیابانهای تهران و جنایتهای برخی سپاهیان و چماقداران را نمی توانیم باور نکنیم و نیز از اینکه آقای جعفری خبلی زود به آرزوی خودشان ( شهادت ) برسند ما نیز خوشحال خواهیم شد / انشاالله

     
  17. نوری زاد عزیز سلام
    مردم ایران فریب بزرگی به نام جمهوری اسلامی را خوردند. من که متولد دهه 50 هستم هیچگاه از عزیزانی چون شما که خالصانه و مردانه در برابر دشمن خون آشام سینه سپر کردید، گلایه ای ندارم که هیچ و مطمئناً اگر هم نسل شما بودم همان کاری را میکردم که شما کردید. سلامتی و زنده بودن تو و امثال تو در این بیابان برهوت از خواسته های قلبی من است. امیدوارم که خدا نگهدار تو باشد. انسانهایی مثل تو که بر عهدی که با خدا بستند انگشت شمارند. نزدیک است که دروغگویان و ریاکاران و مفتخواران و جنایت پیشگان به عاقبت سنت خدا گرفتار شوند و نتیجه 33 سال ظلمی که بر ملتی صادق و همراه روا داشتند را در همبن دنیا ببینند.

     
  18. « لغو مدرک پزشکان اهل سنّت کردستان »
    ” قرعه¬ی ستم¬های ملی و مذهبی علیه اهل سنّت کردستان، این بار به نام پزشکان در آمد”
    هر روز در مورد تضییع حقوق اولیه¬ی اهل سنّت ایران خبری به گوش می¬رسد که این بار خبر“ محرومیت از ادامه¬ی تحصیل و عدم تحویل مدرک پزشکان کُرد پیرو مکتب قرآن” می¬باشد؛ اقدامی که افکارعمومی دنیای کنونی کاملاً با آن نامأنوس است، چرا که در قانون هیچ نظام و حاکمیّتی نه تنها محرومیّت از تحصیل متصّور نیست، بلکه فراهم کردن امکانات تحصیل حتی برای مهاجران اتباع بیگانه از وظایف مسئولان مملکتی است، اما اهل سنّت ایران، از این ابتدایی¬ترین حقوق انسانی و بین المللی کاملاً محروم می¬باشد، آن هم به این دلیل که تنها اتهامشان، تفاوت نژادی و عقیدتی با اکثریّت ساکنان کشور است.
    در ادامه¬ی سریال سیاست برخورد با اهل سنّت ایران – به ویژه پیروان کاکه احمد مفتی زاده- مسئولین دانشگاه¬های علوم پزشکی کردستان و همدان، ۳ نفر از پزشکان دانشجوی تخصّصی (رزیدنت) ساکن سنندج را از ادامه¬ی تحصیل دوره¬ی تخصّص بازداشته و حتی از تحویل مدرک پزشکی عمومی به آنان خودداری کردند.
    پس از اعتراضات فراوان به این حکم بسیارظالمانه؛ مسئولین دانشگاه¬ها و نیز وزارت بهداشت اعلام نموده¬اند که: وزارت اطلاعات و امنیت کشور! با ادامه¬ی تحصیل شما به شدّت مخالف است.
    اسامی و مشخّصات پزشکان بدین شرح است
    ۱- خانم دکتر سروه حیدری- رزیدنت سال آخر زنان و زایمان دانشگاه علوم پزشکی کردستان، که در جلسه¬ی دفاعیّه، پایان نامه¬ی تخصّص خود را تقدیم به رهبرش (کاکه احمد مفتی زاده) می¬کند؛ فوراً مسئولین دانشگاه و حراستیها از معرّفی شدن ایشان برای امتحان پایانی ( پره بورد ) ممانعت به عمل می¬آورند. پس از پی¬گیری¬های فراوان از طرف دکترحیدری در دانشگاه مربوطه و وزارت بهداشت و سایر مراجع قانونی و اعتراض به این مطلب که: « تقدیم پایان نامه به هرشخص حقیقی و حقوقی از حقوق اولیه¬ی هر دانشجو می¬باشد و قانونی مبنی بر ممنوعیّت تقدیم وجود ندارد و…»، کاربدستان در ابتدا از دادن هرنوع پاسخ کتبی و شفاهی امتناع ورزیده و مطلب را حراستی و امنیتی!!! اعلام کردند؛ و سرانجام پس از چند جلسه بازجوئی توسط نیروهای وزارت اطلاعات و امنیت کشور، اظهار داشتند که: « نام بردن از آقای احمد مفتی زاده خط قرمز ماست، به ویژه در مراکز علمی و دانشگاهی!».
    ۲- خانم دکتر لیلا بُرنا – دانشجوی تخصّصی جراحی زنان و زایمان دانشگاه علوم پزشکی همدان – ورودی ۹۱- با وجود قبولی در آزمون تخصّصی و حضور در کلاس، به گفته¬ی مسئولین دانشگاه: « مقامات اطلاعاتی، پایان نامه¬ی پزشکی عمومیش را تأیید نکرده اند! » و چون اکنون حتی فاقد مدرک پزشکی عمومی می¬باشند، در نتیجه ادامه¬ی تحصیل تخصّص نیز ممکن نیست.
    ایشان نیز پایان نامه خود را تقدیم به رهبر خود ( کاکه احمد مفتی زاده ) کرده بودند.
    ۳- خانم دکتر سمیّه هوشیاری– دانشجوی تخصّصی بیماری¬های کودکان دانشگاه علوم پزشکی کردستان – ورودی ۹۱ – ایشان نیز با وجود قبولی در آزمون تخصّصی و حضور در کلاس ، به گفته¬ی مسئولین دانشگاه: «مقامات اطلاعاتی، پایان نامه¬ی پزشکی عمومیش را تأیید نکرده اند» و چون اکنون حتّی فاقد مدرک پزشکی عمومی می¬باشند، در نتیجه ادامه¬ی تحصیل تخصّص نیز ممکن نیست .
    ایشان نیز پایان نامه خود را تقدیم به رهبر خود ( کاکه احمدمفتی زاده) کرده بود.
    لازم به یادآوری است: با توجّه به انواع تطمیع و تهدیدهای مسئولین دانشگاه و حراستیها نسبت به حذف جمله¬ی ” تقدیم … “، پزشکان مذکور- حتّی به قیمت محرومیّت کامل از تحصیل- هرگز از مواضع خود عقب نشینی نخواهند کرد.
    شورای مدیریّت مکتب قرآن، با محکوم کردن این گونه برخوردها با مسلمانان اهل سنّت پیرو کاکه احمدمفتی زاده، ضمن تأکید بر استقامت پیروان، قضاوت چنین اقداماتی را- که در قاموس هیچ قانون و عُرف الهی و بشری موجود نیست- به انسان¬های آزاده حال و آینده می¬سپارد؛ و همان گونه که بارها اعلام نموده است: چون – بنا به حکم رهبر خود ( کاکه احمد مفتی زاده ) – اکنون هیچگونه فعالیّت سیاسی ندارد، لذا این نوع برخوردها را مقابله با عقیده و افکار و مذهب خود (اهل سنّت) می¬داند.
    « حَسبنااللهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ »
    شورای مدیریّت مکتب قرآن

     
  19. قضیه این سرداران سپاه مثل نگهبانان یک سد که قرار بود جلو ترک خوردن دیوارهای سد رو بگیرن ,حالا که دیوار داره به طور کامل ویران میشه به مردم شهر خبر میدن که این آبی که میبینید وارد خونه های شما شده مقداری از آب سده به زودی سیل میاد خونه هاتون رو آب میبره ,چه کار کنیم به جز اینکه اول جوونی خونه و زندگیمون رو رها کنیم و بریم؟!!

    جناب نوری زاد امثال شما و آقای خزعلی دینتون رو ادا کردید ,ولی خیلیها که در برابر این همه ظلم سکوت کردن بدونن دیر یا زود تاوانش رو پس میدن..

     
  20. آقای نوری زاد عزیز لطفا استنادات این نامه ها را هم از منابع گوناگون تهیه نمایید تا قابل باورتر باشد.
    ممنون بخاطر آگاهی دهی.
    ضمنا یک مطلب جداگانه را به کتاب “دموکراسی یا دموقراضه” سید مهدی شجاعی اختصاص دهید تا همه بخوانندکه وصف واقعی از حال امروز ماست.

     
  21. من جطور ميتوانم عكس سحراوردى با اون نيشانة براى شما بفرستم ؟

     
  22. از همه انهایی که حرفهای نگفته این انقلاب سیاه را در دل دارند خواهش میکنم انها را نوشته اگر امکان انتشارش برایتان نیست برای اینده بگذارید تا روزی منتشر شود و مردمی که پشت ماشین قاتلان و جانیان فریاد شادباش و پایکوبی می کنند و دستمال به شیشه می کشند بدانند بر سر چه قبری گریه کردند که کسی انجا نبود جز دروغ ریا و خیانت

     
  23. دوست عزیز در رستوران میکونوس شرفکندی و همایون اردلان وفلاه عبدلی ونوری دهکردی و عده ای دیگه از فعالین کرد و توسط تیم کاضم دارابی ترور شدن و دکتر قاسملو در اپارتمان خودش ترور شد. لطفا اگر منم اشتباه میکنم یاداوری فرمایید

     
  24. نه سلام بلکه درود به شما ایرانی با شرف. انصافآ اگر بخواهیم نام چند ایرانی شجاع و جسور را که در طول تاریخ در مقابل قدرتمندان زر و زور پایمردی و ایستادگی کرده نام ببریم مطمئینآ شما جزء آنها هستید.از ایرانی بودن ما قرن هاست که اثری نیست أن شجاعت و دلیری که همیشه صفت بارز ایرانی ها بوده در التقاط با خون تازیان و در گذر زمان از کف رفته و تبدیل به انسان مسخ شده ای شده که هم اکنون هستیم. شما به چون و چرایش آگاه ترید.بدانید و آگاه باشید جایگاه جنابعالی بس خطیر و والاست.قدر حود دانسته و هیچگاه مردم را مأیوس و نا امید نکنید. پیروز و سرافراز باشید.
    ———————————

    سلام دوست گرامی
    ازاین که مرا درکانون مهر خود جای داده اید بسی شادمانم. والبته هرچه بگویم شاید به تواضعی دروغین مراد شود. اما من کجا واین واژگان بزرگ؟
    به امید دیدار

     
  25. این اتاق فکرو ببینید حال کنید کی به کی میگه روت سیاه

     
  26. آقای نوری زاد
    با بیان این مطالب بی سر وته ، خود را ملعبه دست این و آن کرده ای، ماجرای ترور قاسملو با آنچه در بالا گفته شده تفاوت جدی دارد. سردار جعفری به سبب شجاعت بالا در ختم غائله قاسملو دارای احترام ویژه ای نزد همه نیروهای نظامی است. فریب معدود افراد بریده و وامانده را نخور و بغض قلب خود را علاج کن. امثال جعفری به کمتر از شهادت در راه خدا راضی نیستند و مطاع دنیا نزد آنان پشیزی ارزش ندارد.

     
    • شما هم از همون تروریست های جمهوری اسلامی هستید.روزی ملت کرد چنان درسی به شما و اربابانتان می دهند که عبرت تاریخ شوید.

       
  27. سلام آقاي نوريزادمن يك نامه اي ازآقاي ايرج مصداقي براي شما نوشته بودراخواندم ميخواستم بدانم ازنظرشمااين سخنان چقدرصحت دارد؟

    ………………….

    سلام آقامهدی گرامی
    اگربخشهایی ازسخنان ایشان صحت نداشته باشد حتما بخش وسیعی ازآن صحت دارد

    با احترام: نوری زاد.

     
  28. هست از پس پرده گفتگوی من و تو
    چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من

    تصمیم به حذف افراد و قتل نفوس، چه راحت است احساس خدایی در حد خود، فقط زبانت قاصر است از ذکر و یادآوری آن. فقط پشت واژه مردم و نظام چندی نفس بکشید، هر چند با ترس

     
  29. در رستوران میکونوس شرفکندی ترور شد.

     
  30. مورد اولا جنازه دکتر قاسملو در رستوران میکونوس بود ورستورا ن با دفتر قاسملو فاصله زیادی دارد .

    دوم به ایرج مصداقی اعتماد نکن این شخص با وزارت اطلاعات همکاری می کند . درخواست ایشان یک تله اسلام .
    چند ست .از این شویه قبلا برای بدام اندختن مشاالله شمس واعضین توسط حسین باقرزاده استفاده کرده اند . دوستدار شما

     
    • جنب دو
      بله رستوران میکونوس با دفتر قاسملو فاصله زیادی دارد اولی در برلین پایتخت آلمان و دومی ر وین پایتخت اترش قرار دارد (داشت).

      لطفا در مورد صحت اطلاعات خود بیشترکوشش کنید. دکتر شادروان عبدالرحمن قاسملو در دفتر کار خویش در وین ترور شدند شما ایشان را با صادق شرافکندی اشتباه گرفته اید. قربانیان رستوران میکونوس بشرح زیر میباشند:

      صادق شرفکندی دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران

      همایون اردلان نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در آلمان

      فتّاح عبدلی نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در اروپا

      نوری دهکردی کارمند صلیب سرخ و فعال در امور پناهندگان ایرانی مقیم آلمان

       
  31. سلام جناب آقای نوری زاد عزیز من هنوز به سردار مستعفی سپاه اعتماد ندارم.به ما حق بدهید که دراین دنیای سراسر مکر و فریب حرف هیچکس را باور نکنیم.جناب آقای نوریزاد عزیز پدر عزیزم لطفا دلیلی بیاورید تا قانع بشوم و حرفهای این سردار راباور بکنم.لطفا جواب من رابدهید.با احترام رضا

    …………………………….

    سلام آقا رضا
    درگوگل اسم : صحرارودی- دکترقاسملو را جستجو کن.

     
  32. اگر این حکومت فاسد اصلاح پذیر نیست،اگر معتقد به بی آبرو شدن روحانیت، اسلام و شیعه گری در این حکومت هستید؟اگر معتقد به افزایش احساسات تجزیه طلبانه در کشور ولو در ابعاد کوچک هستید، اگر خطر حمله نظامی گسترده به ایران را نزدیک می بینید،اگر نابودی اخلاق در جامعه را می بینید، اگر نابودی اقتصاد کشور را با تمام وجود لمس می کنید، اگر به یغما رفتن سرمایه های مادی و معنوی کشور را می بینید، اگر تمام ارزشهایی را که به خاطرشان جنگیدید لگدمال شده می بینید،اگر شکست اعتراض متمدنانه و مدنی مردم(اکثرا نسل جوان)در برابر این حکومت وحشی را شکست خورده دیدید،اگر مبارزه مسلحانه را ابدا برای مردم تجویز نمی کنید،اگر احساس شرمندگی در برابر نسل بعد از خودتان میکنید،اگر معتقدید هم نسلانتان آن زمان گوسفند وار کاری کردند که امروز جز اظهار عجز هنر دیگری ندارند.اگر واقعا بدنه سپاه ناراضی است اگر واقعا ارتش دلسوز کشور و ملت است،اگر تمام کسانی که خود را به نوعی مسئول پدید آمدن یا پایداری این حکومت ظالم میدانند و امروز هنوز هم به هر نوعی متصل به آن یا جزوی از آن هستند،آیا نمی خواهند این لکه ننگ را از پیشانی خود بشویند؟ شما ها حکومت شاهنشاهی را فقط برای نداشتن آزادی سیاسی(که خودتان هم هیچ درکی از آن نداشتید) مستحق انقلاب و سرنگونی کامل دانستید اما آیا هنوز امید به اصلاح حکومت جمهوری اسلامی با اینهمه جنایت و خیانت را دارید؟(لکه ننگ حمایت از بشار اسد تا ابد بر پیشانی ایران خواهد ماند) فرمانده هان ارتش،فرمانده هان سپاه امروز در چه حالید؟ آیا آماده اید برای مردن؟ در راه جاه طلبی های یک نفر؟ آیا اراده از خود ندارید؟آیا سگ دلهای شما را نیز همچون مراجع بی خاصیت خورده؟ آیا می ترسید؟از چه؟واقعا منتظر چه یا که هستید؟ ای شیمیایی شده ها ، ای معلول شده ها در جنگ آیا امروز سرافرازید؟ چه بدبخت هستند آنهایی که ملتمسانه و ابلحانه امید به عذرخواهی کسی بسته اند قسم داده افرادش را تا برای او سلاح هسته ای بسازند تا بقای حکومت او چند روز بیشتر دوام داشته باشد. چقدر منزجر کننده است این همه التماس. دریوزگی تا چه حد خدایا؟ حقا که نسل بعد از شما بی شرفی و بی وجدانی به ارث خواهد برد و بس

     
  33. درود و سپاس بر شما
    نمیدانم از کدام در وارد شوم و از کدامین دل با شما سخن برانم، آنچه میدانم این است که لحظات شگرف تاریخ پیش چشم ماست و ما همانند بردگانی دست بسته، در بازار شام بفروش می رسیم و آینده مان ، جوانیمان، در پی اهداف شوم رژیم اسد قرباتی گشته،آری من نیز فردی سوخته از نسل سوختگان این انقلابم، انقلابی که پیام آور صلح، آزادی، بخشش، ایثار،… بود، قرار بود علاوه بر مادیات، معنویات ما را بسازند، قرار بود ما را انسان کنند و ما نیز دل خوش به چنین سخنان حتی یک لحظه فکر نکردیم به اینکه آیا ما قبل از این انسان نبودیم؟ ناگهان اتحادی شگرف شکل گرفت ، پیوندی عظیم دو تاریخ ، جناب آقای مارکس و پیغمبر گرامی اسلام، سرخ و سیاه به هم پیوستند، امپریالیسم و استکبار عامل ضعف و زبونی ما ، طبقه ی مستضعفین ببخشید پرولتاریا شکل گرفت همان کسانی که قرار بود وارثان زمین شوند انگار میخواست در این مقطع زمانی چنین شود، همه چیز بگردن بورژوازی افتاد، اری این آمریکا بود که عامل بدبختی ما بود ما خود مقصر نبودیم، اصلا ما عقب مانده نبودیم این بورژوا و سرمایه داری آمریکا بود که ما رابه چنین وضع اسفناکی انداخته بود، هیچ به این فکر نکردیم که حکومتهای کمونیستی فاجعه آفریدند، آری آنها هم مثل ما این بهانه را دارند که این حکومتها نظریات مارکس نیست و اگر همان نظریات اعمل شود دنیا گلستان خواهد شد، ما داناترین انسانهایمان را به بهانه لیبرالی کنار گذاشتیم، ما دوم شخص این انقلاب را به به بهانه نفوذ منافقین و لیبرال ها در دفترش کنار گذاشتیم و قس علی الهذا…. براستی ملتی که کتاب نخواند تاریخ برایش تکرار خواهد شد، از پدرم شنیدم که بحبوهه ی انقلاب پدربزرگش مرتب سفارش می کرد به خیابان نروید، به شاه بد نگوئید، شما نمیدانید روحانیت چگونه است، برایم خیلی جالب بود، سپس از دوستان و کسان دیگر هم شنیدم که آنان نیز از پدرشان چنین نقلی می کردند که پدربزرگ پدر….. آری آنان دوران مشروطه را دیده بودند ، علل شکست را دریافته بودند، یکسری انسانهای بیسواد، عامی که علل شکست را خوب جستجو کردند، نقش روحانیت را ، بازی روحانیت را، حکومت روحانیت را ( به شکل دگر) دیده بودند، نصیحت کردند اما پدران ما سرخوش از نظریات مارکس و لنین و… بی خبر از حکومت استالین و… وبا پیروی از مولایشان حسین قدم به کربلا گذاشتند و یزید را سرنگون کردند، نمیدانم چرا ، اما هیچ وقت گفته نشد که حسین بن علی قصد جنگ نداشتند، فقط زیر بار زور نرفتند و یزید خود جنگ را راه انداخت، هیچ وقت گفته نشد که دو روز قبل از عاشورا، مسلم بن عقیل در فرصتی که داشت، میتوانست ابن زیاد را ترور کند، اما نکرد چون شیوه اهل بیت این نبود، نگفتند و کردند و آنچه نباید می کردند، جناب دکتر نوریزاد انسانهای عامی، پدربزرگان پدرانمان میدانستند سرنوشت ما را، اما پدر ما، شما و نسل شما، روشنفکران ندانستید، گله از نسل شماست که بدترین نوع استبداد را به ما هدیه کردید و نسل ما امروز گریبانگیر این فاجعه تاریخی است، میتوانستیم دموکراسی را در کشور پیاده کنیم اما شماها حتی از انقلابتان هم محافظت نکردید، ببخشید می گویم و صرفا غلامان حلقه به گوشی شدید که هر چه گفتند پذیرفتید، هر چه کردند تائید کردید و هر خونی را قربانی در راه خدا و رسولش دانستید، نسل شما انسان فرهیخته ای چون بازرگان را باور نکرد وقتی امد حاکم شرع ومفسر قرآن بود و وقت رفتن پیر خرفت ایران، جناب دکتر نوریزاد ما نسل سوخته ایم ، نسلی که زیر نعلین صاحبان قدرت استخوان خورد کرده ایم و اکنون این شرایط حساس ناخواسته برای ما بوجود آمده، یک برهه تاریخی عجیب، که روند تاریخی کشور ما را تعیین خواهد کرد، این هدیه شماهاست به ما ، نمیدانم روحانیتی که تا دیروز بابی و بهائیت را عمل زوال دین میدانستند و به کمتر از تکفیر و کشتن آنان راضی نبودند چگونه امروز با جنایتکارانی که خود را علوی میدانند و بدعتی در شیعه و اسلام گذاشته اند در یک آبشخور آب می نوشند، همان هایی که تثلیث محمد و علی و سلمان را بوجود آوردند گناه آنان از بابیان کمتر نیست ولی آنان آنطور ، اینان اینطور، ببخشید ولی این هدیه نسل شما به ما بود به من پاسخ دهید، به درد دل من گوش فرا دهید و من و هم نسلان من را با سخنان خود آرام بخشید…
    با تشکر از شما
    ……………………………………….

    سلام آبتین گرامی

    سوزنوشته ات را چشیدم. کلمه به کلمه. سن وسال تو باید همانند پسرخودم باشد. پسربزرگم. که من اکنون شرم دارم به صورتش بنگرم. اغلب سخنان تورا قبول دارم. اما این نیزبگویم که بخاطرتربیت تاریخی ایرانیان، خودشما نیزاگربجای ما بودید همین راه را می رفتید. کما این که کسی نبود که درپایین کشیدن شاه دست به شعاروفریاد وسنگ واسلحه نبرده باشد. ازکمونیست تا مسلمان وشیعه وسنی وهمه وهمه. اکثریت مردم چه باحجاب وچه بی حجاب وچه نمازخوان وچه کافرهمه دست به دست هم دادند. یک موجی پدید آمده بود که اگربا آن موج همراه نمی شدی، عقب مانده ومنگ تلقی می شدی. بعدازانقلاب بود که عده ای زود فهمیدند که چه کلاهی به سرشان رفته . وجماعتی برآنان چیرگی یافته اند که جزخودشان احدالناسی را برنمی تابند. اینجا بود که عده ای کنارکشیدند وجماعتی با همان موج پیش رفتند. تا مگردرآینده ای نزدیک ورق برگردد. البته جماعتی نیز سردرآخورداشتند واین بهترین فرصت برای تلنبارثروت وفرصت بود.

    مارا چاره ای جز پیوستن به آن موج نبود. مهم موج سواران بودند که بخت واقبال مردم را زیرگرفتند تا خود دراوج بمانند. ازاین روی است که ما شرمنده ایم. واحساس می کنیم ازخون بچه های ما نیز دراین آشوب بزرگ سود برده اند. من وقتی به یک خانواده ی شهید برمی خورم یا به برادرجانبازم می نگرم که نیمی ازبدنش ازکارافتاده وحتی تکلم ندارد درخود می گدازم که ما چه مفت سرمایه های ناب این سرزمین را تباه کردیم. دریک کلام: ما دردنیای عقل بی عقلی کردیم. مگراین که شما وآسیب دیدگان ازما بگذرید. عفوخدا درسایه ی عفوشمایان معنا می گیرد.

    با احترام: نوری زاد

    2012/10/11 nurizad .info

     

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

80 queries in 0905 seconds.