سر تیتر خبرها

نامه ی محمد نوری زاد به رییس قوه ی قضاییه

نامه ی محمد نوری زاد به رییس قوه ی قضاییه

نامه محمد نوری زاد

سلام به محضرحضرت آیت الله شیخ صادق آملی رینه ای لاریجانی

اگر از من مکدر نمی شوید، یک حقیقت جاری را با شما درمیان بگذارم. حقیقتی که چندان هم ازنگاه اطرافیان شما پنهان نیست. حقیقتی که “لازمه اش” ازمقام شامخ شما ارتزاق می کند.

و به تعبیری: حیات و مماتش به وجود مبارک شما بند است. و آن این که: جناب شما، فارغ از همه ی هیاهوهایی که برایتان آراسته اند، نفر ششم دستگاه معهود خویشید. چه بشود که با ارفاق و اغماض بشوید نفر پنجم.

این حقیقت جاری، همان است که به وجود مبارک شما محتاج است. برای چه؟ تا آن چهار پنج نفری که نفوذشان از جناب شما بیشتر و نافذتر است -بی حضور شما- آجرهای رفاقت و رعایت را برهم بچینند و چفت و بست ظاهری اش را برای شما باقی گذارند.

مثلا با شرمندگی بگویم که جناب رییسی، شاید بیست برابر شما در دستگاه قضایی نفوذ دارد. و شما برای او، آنسوتر از تعارفات معمول و متداول، “مکملی” بیش نیستید. و مگرجناب اژه ای، که از صندلی وزارت به کرسی دادستانی تنزل فرمود، پس و پشت تبسم های متداولش را برای شما معنا می کند؟ یا جناب حجازیِ بیت، مگر برای استقلال دستگاه قضا و قعی می نهد که مأموران و بازجویان وزارت اطلاعات، آنگاه که برای متهمین یا بهتر بگویم: سوژه های خود سه سال و چهارسال و ده سال حبس وشلاق دیکته می کنند، سه قاضی فلک زده ی شما – آقایان صلواتی و پیرعباس و مقیسه – را بقدر یک رهگذر اطراف دادسرای انقلاب بحساب آرند؟

شاید برمن بربخروشید و بفرمایید که نخیر، من نفراولم. با شرمندگی می گویم: نیستید. با اطمینان می فرمایید: هستم. به آرامی می گویم: نیستید. برافروخته می فرمایید: اگرمی خواهی قدرت ونفوذ و استقلال و برتربودن مرا بیازمایی یک نمونه بگو تا قاطعیت وبُرد و تامّ الاختیاربودن مرا تماشا کنی.

می گویم: گرچه من خود به پایان این هماورد طلبی شما واقفم اما این شما و این چند نمونه ای که می آورم:

1 – برادران خودتان را به محکمه بخوانید. هم رییس مجلس را و هم آن یکی را که کمی شوخ است و سخن به مطایبه می راند و از جایگاه یک مترسک حقوق بشری مدعی است که “درایران، ما زندانی سیاسی نداریم و شکنجه ای هم در کارنیست و همه چیزنظام در امن و امان و صحت و سلامت و انصاف وعدل است.” به اولی بگویید: گذشته از این که شما یک نظامی هستی و در کار سیاست دخول کرده ای و این دخول سراسیمه ی تو و طایفگان سپاهی ات مخالف قانون و فرمان امام و اساس حکومت است، اسنادی نیز برای من ارسال شده که نشان می دهد دست تو به اموال مردم آلوده است. من از جایگاه مدعی العمومی تو را به محکمه می خوانم. بیا و به پرسش های تمام نشدنی ما پاسخ بگو.

به آن یکی هم که شوخ و شنگ است بفرمایید: اخوی، شما که به کشاورزبودن خود می نازی و اجداد کشاورزت را شاهد مثال می آوری و به گندم وجوی کاشته ات اشاره می کنی و نکته ای ازشترمرغ هایت نمی گویی، دریک قلم بما بگو این صدها هکتار زمینی را که در همین چندسال اخیر صاحبت شده ای از کجا آورده ای؟ تو که مثل خود من اهل اطراف آمل و رینه و پردمه ای. در ورامین چه می کنی؟ نه ارث پدری ما راه به این سوی می کشد و نه اگر کلاه ما به ورامین می افتاد راهمان را کج می کردیم. به وی بفرمایید: اخوی، شما که به گندمکاربودن  و جوکاربودن خود می نازی، به ما بگو در یک شرایط مساوی، این همه برخورداری از درهای گشوده آیا برای دیگران هم مهیا بوده است؟ یعنی یک آدم بی نشان هم اگر در کنار شما قرار می گرفت آیا می توانست صبح به اداره ی ثبت ورامین داخل شود و ساعتی بعد با سندهای منگوله دار از آنجا بیرون بزند؟

نیزبه ایشان بفرمایید: اخوی محترم، اگر بفرض محال دروغ گفتنِ مردم امری پذیرفتنی باشد، دروغ گفتن مسئولین جرمی محرز و قابل پیگرد است. این که شما می گویی ما درایران شکنجه و زندانی سیاسی نداریم، نه یک دروغ، که یک جرم آشکار است. به وی بفرمایید: اخوی، پیش هرکس اگر معلق می زنی پیش خود ما مزن. که ما خود بهتر از هرکسی می دانیم در دستگاه قضایی مان چه می گذرد. ما که بهتر می دانیم این براداران امام زمانی اگر بروند کلاه یکی را بیاورند، سرطرف را می آورند.

به وی بفرمایید: ما خودمان در داستان کوی دانشگاه هرچه پرپرزدیم، این برادران امام زمانی یک برگ سند ندادند دستمان. چرا بدهند؟ چاقو مگر دسته اش را می برد؟ ما مگرمی توانستیم آن بسیجی هایی را که به کوی دانشگاه حمله کردند و چشمها را دریدند و تن و بدن دانشجویان را سیاه کردند و اموالشان را دزدیدند و تخریب کردند، محاکمه کنیم و به زندانشان بیاندازیم؟ یکی از اینها را که به زندان می انداختیم فردا مگر تره برای ما و اشارات ما و فرامین بعدی ما خورد می کردند؟ پس ای برادر، دروغ ممنوع. لطفاَ زیپ دهانت را بکش و بیش  از این آبروی نداشته ات را برطبق رسوایی مریز.

2 –  اگر معتقدید فرد نخست و مستقل دستگاه قضایی هستید، ازهمان جایگاه مدعی العمومی، این آقای احمدی نژاد را بخاطر سالها تحقیر ایرانیان و تاراج اموالشان و برکشیدن دزدان و داخل کردن دزدان به جایگاه مسئولیت، یک بار، آری یک بار، به محکمه بخوانید. شما سه برادر عجبا که چقدر ترسو هستید. همه ی غوغای شما در شعار های پرطمطراق و توخالی محدود است.

گرچه این احمدی نژاد هم در شعارگویی و شعارخواری دست کمی از شمایان ندارد اما هرچه که ندارد، یک عربده هایی به اسم جسارت دارد. از او یاد بگیرید و یک یا اللهی بگویید و چنگ درچنگ او بیاندازید. اولی درمجلس و دومی دردستگاه حقوق بشری وشما نیز در دستگاه خودتان. دستگاه ها را بکار اندازید و یک سمفونی نترسیدن بکار اندازید. مردن یک بار و شیون یک بار.

از چه می ترسید؟ سند ومدرک علیه شما دارد که دارد. این همه خفت را چرا با خود حمل می کنید؟ پاچه ها را وربکشید و به میدان بیایید. در یک قلم از محمد رضا رحیمیِ دزد شروع کنید و بعد از صادق محصولی و مشایی و پاسداران دزدی که دست به دست احمدی نژاد داده اند، دست به گلوی خود او ببرید. البته نه برای گروکشی و دعواهای بین المجالسی. بل بخاطر سالها دزدی و تحقیری که آوار احمدی نژاد و یارانش بر سر مردم ایران و تاریخ این سرزمین فرو باریده اند.

3 – اجازه بدهید جلوتر نروم. از این روی فرد خام و ناپخته وبی تجربه ای چون شما بر سر دستگاه قضا گمارده می شود که حرف شنو باشید. و البته ماشین امضا. اگر بنا بود شما کارکشته و استخوان خرد کرده ی دستگاه قضا بودید و هرازگاهی فرمانروایان خود را به قانون و تبصره های قانونی ارجاع می دادید و یک “نمی شود” تحویلشان می دادید، کارها به کامشان تلخ می شد که. شما “باید”، آری “باید” خام و ناپخته می بودید.

4 – من اگر خیلی بخواهم آرمانی بیندیشم باید می گفتم: شما در مقام رییس دستگاه قضا باید شخص رهبر را بخاطر خیلی کارهایی که در پس و پشت حقوق بدیهی مردم کرده و می کند به محکمه فرا بخوانید. و مثلا از وی بخاطر حساب های مالی ناپیدا و نامشخصش پرسش کنید. که چرا پول های مردم را و میزان آنها را آشکار نمی کند و بی اجازه ی مردم به جاهای مختلف پول سرازیرمی کند. راز خام بودن شما و اطاعت بی چون و چرای شما به همین مواقف مربوط است. خنده دار نیست این جمله ی شما که فرموده اید: ما مطیع هماره مقام معظم رهبری هستیم؟ ظاهراَ شما باید مستقل باشید.

5 – اجازه بدهید از تخته سنگ های عظیم الجثه ی سر راه شما نگویم. که خود می دانم شما نه مرد این خطرهای قضایی هستید و نه اساساَ شما را بر این جایگاه بلند نشانده اند تا به درون این درهای بسته سر فرو برید. پس، از چند سنگ ریزه ی قضایی با شما می گویم تا ببینیم میزان قدرت شما تا کجاست. مثل سنگ ریزه ای به اسم حقوق مدنی یک زندانی.

بعنوان نمونه خود مرا ممنوع الخروج کرده اند. از همان سه سال پیش. حالا که پرونده ام مختومه شده، همچنان ممنوع الخروجم. یک خودی نشان بدهید و از جایگاه پنجمی دستگاه قضا خود را به جای واقعی خود بکشانید تا ببینیم دستخط مبارک شما تا کجاها بُرد دارد. بخواهید زندانیان سیاسی مثلا به مرخصی بروند. بخواهید سالهای زندانی اینان به قدر واقعی اش تقلیل پیدا کند. و نه به اندازه ای که بازجوها به قاضیان شما دیکته می کنند.

6 – من ازآقای طائب رییس اداره ی اطلاعات سپاه بخاطر ساخت فیلم علیه من و انتشارآن درفضای مجازی، به دادسرای ویژه ی روحانیت شکایت بردم. به قاضی که خود روحانی بود گفتم: یعنی می شود باور کرد که شما طائب را به اینجا بکشانید و بخاطراین جرم آشکار زندانی اش کنید؟ گفت: ما بزرگتر از طائب را هم به اینجا می کشانیم. که همانجا به وی گفتم: شوخی نفرمایید.

اکنون بعد از ماه ها جواب آمده که شکایت شما بی مورد است. یک تکانی به قلم مبارک خود بدهید ببینیم می توانید یک روحانی در اندازه ی طائب را بخاطر یک جرم آشکار و محرز و غیرقابل انکارش به محکمه بخوانید و به دست یک قاضی مستقل بسپاریدش؟ گرچه من به شما حق می دهم که چنین نکنید. چرا که این ناپختگی و حرف شنوی غلیظ شما بوده که شما را تا این مقام بالابرده. وگرنه ما و شما به نقض غرض مبتلا می شدیم.

7 – من از آقای ضرغامی و مدیر سایت باشگاه خبرنگاران جوان بخاطر انتشار همان فیلم های غیراخلاقی که اداره ی اطلاعات سپاه علیه من ساخته بود شکایت کردم. بعد ازسه چهار ماه مرا خواسته اند که مدرکت کو؟ من همه ی مدارک را به آنها تحویل داده بودم. اما پرونده ی من از مدارک خالی بود. به قاضی شعبه ی چهار دادسرای ویژه ی فرهنگ و رسانه گفتم: چشم، من بازبرای شما مدرک می آورم. اما شما جرأت می کنی آقای ضرغامی را دست بسته به اینجا بیاوری و یک میلیارد خسارت بخاطر تخریب عاطفی و روانی خانواده ام از کیسه ی فرد خاطی بگیرید و به من بدهید؟ کاری که درجاهای دیگر و کشورهای دیگر به راحتی صورت می پذیرد. پوزخندی زد و با چهره ای عبوس و طلبکار گفت: از این خبرها اینجا نیست. اینجا فرهنگ و رسانه است. دلت خوش است بنده ی خدا.

گلی به گوشه ی جمال این قاضی که مرا “بنده ی خدا” خطاب کرد. اگرچه به مسخره. اما بازجویانی که پرونده های قضایی متهمان سیاسی را برای شما مهیا می کنند، ما وخانواده های ما را فاحشه هایی تعریف می کردند که “نظام لطف می کند که تکه ای نان جلوی ما می اندازد”.

حالا شما با ورود به جایگاه نخست دستگاه قضایی ببینیم می توانید آقای ضرغامی را دست بسته و چشم بسته به همان سلولهایی بیندازید که ما ماه ها درآنجاها حبس بودیم و درفشار جسمی و روانی؟ با این تفاوت که ما یک چند خط مطلب انتقادی نوشته بودیم و وی نه نوشته که فیلمی در حوزه ی خانوادگی و خصوصی علیه من منتشر کرده است. تا ببینیم نه میزان استقلال شما در بُعد قضایی، که میزان مسلمانی شما چه اندازه است.

8 – سه سال است که دزدان اطلاعات و دزدان سپاه، لوازم شخصی مرا برداشته و برده اند. چندی پیش با هزار مکافات برای چندمین بار به قاضی اجرای احکام زندان اوین مراجعه کردم و در این خصوص از وی پرسش نمودم. که: بالاخره داستان این اموال شخصی من چه می شود؟ پاسخ وی همان بود که خود می دانستم: برای ما نفرستاده اند.

شما برای این که میزان استقلال و نفر اول بودن خود را در دستگاه قضایی کشور به ما ثابت کنید، نمی خواهد به سراغ برادران خود بروید. یا دزدانی چون احمدی نژاد و همدوشانش را به سلول های نفرت و قانون بسپرید. یا بسیجیان قلچماقی را که فاجعه ی خونین کوی دانشگاه را رقم زدند به زندان بیاندازید و از آسیب دیدگان آن فاجعه پوزش بخواهید، یا رهبر را برای پاره ای توضیحات به دستگاه تحت امر خود فرا بخوانید. یا طائب را و ضرغامی را با چشمان بسته به سلول انفرادی بیاندازید. من و شما نیک می دانیم که اینها شدنی نیست. دلیلش را خودمان می دانیم. هم ما و هم شما.  اما بیایید و برای اثبات نفر اولی خود دستور بدهید دزدان اطلاعات و دزدان سپاه، این اموال شخصی مرا به من بازبگردانند. من قول می دهم، امضا می دهم، به محض دریافت اموالم، یک نامه ی بلند بالا بنویسم و منتشرکنم و در آن با صدای بلند فریاد بزنم: جناب آیت الله شیخ صادق آملی رینه ای لاریجانی نه نفر پنجم، که نفر نخست دستگاه قضایی است. حالا دیگران هرچه می خواهند بگویند بگویند.

23/4/91

با احترام: محمد نوری زاد

Share This Post

درباره محمد نوری زاد

68 نظر

  1. این قوانین را همین طوری نگزاشتم بلکه پاسخی است به اقایون مرجع تقلیدی که به این قوانین درطول 30سال اعتراض نکرده اند

     
  2. اصل 109شرايط و صفات رهبر:
    1- صلاحيت علمى لازم براى افتاء در ابواب مختلف فقه.
    2- عدالت و تقواى لازم براى رهبرى امت اسلام.
    3- بينش صحيح سياسى و اجتماعى، تدبير، شجاعت، مديريت و قدرت كافى براى رهبرى.
    در صورت تعدد واجدين شرايط فوق، شخصى كه داراى بينش فقهى و سياسى قوى‏تر باشد مقدم است.

     
  3. در صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران، آزادى بيان و نشر افكار با رعايت موازين اسلامى و مصالح كشور بايد تأمين گردد.
    نصب و عزل رئيس سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران با مقام رهبرى است و شورايى مركب از نمايندگان رئيس جمهور و رئيس قوه قضائيه و مجلس شوراى اسلامى (هر كدام دو نفر) نظارت بر اين سازمان خواهند داشت.
    خط مشى و ترتيب اداره سازمان و نظارت بر آن را قانون معين مى‌كنداصل 175
    این قانون که یک طرفه است

     
  4. 1- شش نفر از فقهاى عادل و آگاه به مقتضيات زمان و مسائل روز. انتخاب اين عده با مقام رهبرى است.اصل 91
    قانون مسخره ای است

     
  5. سقوط بشار اسد…………………………………………………………………………………………………………………………………………………..این ها فاصله ی کمی است با دیکتاتوران جدید البته منظورم مستکبرین است

     
  6. اقای نوریزاد چرا کامنت منو حذف کردی

     
  7. وزیر دفاع سوریه کشته شد …. سقوط بشار اسد حتمی شد…..

    البته حتمی بود…دمینو دیکتاتور ها به که خواهد رسید ….

     
  8. مطلبی در مورد “افشاگریهای هاشم خواستار از داخل زندان” را 3 بار فرستادم ولی حذف شد،مشکلی در سایت پیش اومده؟
    “فراموش شده ها” نوشته هاشم خواستار از داخل زندان را هم اکنون در گوگل سرچ کنید.

     
  9. یک جوان ایرانی

    لطفا این مطلب را از طریق sms ، ایمیل و شبکه های اجتماعی اطلاع رسانی کنید:

    ” 14 مرداد: روز مردم
    در اعتراض به وضعیت بد اقتصادی، در روز 14 مرداد هیچ خریدی نمی کنیم.
    جهت تشویق و جلب حمایت صنوف از این حرکت، خریدهای خود را، از آن روز به بعد، از مکانهایی انجام خواهیم داد که در این روز بسته باشند.
    توجه: این یک اعتراض سیاسی نیست؛ یک اعتراض حیاتی است. “

     
  10. حضور خاتمی در پای صندوق رأی مجلس نهم و رأیی که او به صندوق انداخت برای غالب اصلاح طلبان و هواداران جنبش سبز غیر منتظره و تکان دهنده بود. بخصوص برای کسی مانند من که حداقل دوبار و آخرین بار همین دوهفته پیش حضوراً از او در این مورد پرسش کردم و در هر دو بار ایشان تأکید کرد که قصد شرکت در انتخابات را ندارد و البته هر دوبار هم از اینکه گفته شود او انتخابات را تحریم کرده است اظهار ناخشنودی می کرد و پروا داشت. اغلب دوستان اصلاح طلب این موضع او را قبول داشتند و می ستودند. با این حال همه هم نظر نبودند. کسانی نیز بودند که در دو جهت متضاد ترجیح می دادند که او انتخابات را تحریم کند و یا در آن شرکت کند. اینها دراقلیت بودند. هنر خاتمی این بود که در غیاب مهندس موسوی و کروبی تا آنجا که امکان داشت خلاء وجودی آنها را پر کرده و اتحاد و انسجام خوبی را در بین مجموعۀ اصلاح طلبان و بطوروسیع تر جنبش سبز پدید آورده بود. اگر در انتخابات شرکت نمی کرد او قهرمان و پیروز بی بدیل انتخابات بود.

     
  11. برای اونای مینویسم که هنرمندها و نویسنده ها و.. رو نمیشناسن و فکر میکنن محمد نوریزاد کامپیوتر میخواد بنده های خدا هنرمندها فیلم سازها و… فایل ها فیلم ها و مطالب حاصل تمام عمرشون و که با اونها میتونن کارهاشون رو بسازن در کامپیوتر شخصیشون نگهداری میکنن وقتی اونها رو ازشون بگیری حاصل یک عمر تلاششون رو گرفتی پس لطفا به این مرد ازاده واسه درخواست وسایلش خرده نگیرید

     
  12. سلام اقای نوریزاد اقای کروبی وهمسرش و خانم رهنورد هم استانی من هستند واقای خاتمی 8 سال رئیس جمهور مملکت بوده اقای هاشمی خودش مهمترین نقشدر رهبر کردن اقای خاتمی داشته من اصلا شما رو مدت کمیه از طریق یکی از از خانوادم که شما رو دوست داره می شناسم همون فرد با اقای منتظری از نزدیک دیدار داشته این اقای خاتمی به همه گفت تحریم انتخابات خودش با استدلال برگشتن اوضاع رای داد بله اگه بهایی داده نشده بود می شه اوضاع رو بر گردوند ولی می دونید عاقل دوبار از یه سوراخ گزیده نمی شه .گفتم که من با این اقایون نسبت هم استانی دارم من میشناسمشون

     
  13. اقای نوریزاد تمجید های سایت کلمه برا شیر کردن تو است خاتمی از هر دیکتاتوری خطر ناک تره

    …………………………………….

    سلام علی آقا
    درپاسخ به آقای علم الهدی که فرموده بود: معترضان گوساله و بزغاله هستند، چه نوشته بودی؟ نوشته بودی: ….کسی که در خانه شیشه ای زندگی میکند ، به خانه دیگری سنگ نمی اندازد .
    دوست من، اگردقیق شویم خواهیم دانست که همه ی ما درنوع خود دیکتاتوریم. شاید هم ازنوع خطرناکش. منتها دیکتاتوری که فرصت جولان به او داده نشده. پیشنهاد می کنم. بجای این که ناگهان بایک کلمه کرکره ی یک نفررا پایین بکشیم، او را نقد کنیم. با دلیل. وبا آوردن نشانه های درست. شما وقتی گل را توصیف کردی، مخاطب شما بوی آن را نیز استشمام خواهد کرد. میزان این استشمام، به توان شما درتوصیف آن گل بند است.
    با احترام: نوری زاد
    .

     
  14. امریکایی‌ها میگویند
    اگر کسی یک بار تو را فریب داد لعنت براو
    اگر کسی دو بار تو را فریب داد لعنت بر تو

     
  15. 97 کامنت سایت کلمه

    ۹۷ دیدگاه
    At 2012.07.13 20:16, ناشناس said: به این قوم امید نداشته باشید که اگر حد نگه دار و شجاع بودند پیش از این چنین می کردند. اینها ده سال برای چنگ زدن به منافع مردم صبر کردند و روزی که سایه امام راحل از سر مردم برداشته شد تا امروز مشغول چپاول اموال این مردم بخت برگشته هستند. اگر از قوم مغول به جز تاریخ نفرت چیزی به یادگار ماند از اینان هم چنین یادگاری در تاریخ خواهد ماند.

    [Reply]
    At 2012.07.13 20:17, ناشناس said: شورانگیز، دلربا، حساس، عاطفی، دقیق، تیز، موشکافانه، هدفدار، هوشمندانه، فرصت شناسانه است این نامه!!!!!!

    [Reply]
    At 2012.07.13 20:20, ناشناس said: ناز آن قلمی که به این قشنگی می نویسد
    چه روان و تأثیرگذار

    [Reply]
    At 2012.07.13 20:46, ناشناس said: تو را به خدا آقای نوریزاد فقط چند لحظه به تصویر این رئیس دستگاه قضا نگاه کن و بعد به من بگو در چهره او چه می بینی؟

    [Reply]
    At 2012.07.13 21:22, ناشناس said: مضحک!

    [Reply]
    At 2012.07.13 21:36, ناشناس said: ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم.

    [Reply]
    At 2012.07.13 21:43, Hassan said: Excellent man. Brave and smart. Prodly Iranian. GOD bless him.

    [Reply]
    At 2012.07.13 22:05, سیاست یکدست said: والله من به نفر ششم بودن ایشان هم شک دارم. این بینواکسی است که از قضا و قضاوت حقوق چیزی نمی داند. به اعتبار برادر ها و پدر زن و پدرش به این سمت گماشته اند که هرچه آقا بگوید همان را اجرا کنید. خودش هم اقرار کرد که با وجود تمام این اعدامها باز به من ایراد گرفتند که تو شلی و کم اعدام کرده ای. او درحقیقت کاره ای نیست. آقا می خواهد اختیار هرسه قوه را در دست داشته باشد در مورد مقننه و قضاییه صد در صد به مقصودش رسیده است اما در مورد مجریه احمدآقا قدری چموشی می کند و منتظر است که این چندماه باقی مانده هم تمام شود و یک نفر حرف شنو را بعنوان منشی یا رئیس دفتر خود به ریاست جمهوری بفرستد که هرسه قوه را در دست داشته باشد. وای براین مملکتی که به این صورت توسط رهبری یک دست به صورت یک دست اداره شود.

    [Reply]
    At 2012.07.13 22:11, محمد said: به راستی که ابوذر زمانید جناب نوریزاد، گرچه من قهرمانان و دلیرمردان ایرانی بیشماری را می شناسم، اما به احترام شجاعت و باورهای مؤمنانه شما می گویم، به راستی ابوذر زمانید، همان وجدی را در دل من ایجاد کردید که در نوجوانی با خواندن آثار شریعتی در باب ابوذر سراسر وجودم را لبریز می کرد. درود بر شما، پاینده باشید.

    [Reply]
    At 2012.07.13 22:13, ناظر said: ماشالله . . . . نوری زاد قهرمان.

    [Reply]
    At 2012.07.13 22:19, یارسبز said: چه بگویم بگویم ناز نفست بگویم ناز قلمت بگویم ناز تفکرت که انقدر محترمانه آبروی نداشته این ظالمان دوران را بیش از پیش میبری ناز نفست که امیدوارم همیشه برقرار باشد یا حق

    [Reply]
    At 2012.07.13 22:34, ناشناس said: از اسلام در این قبیله سراغ مگیر که دون شان مسلمانی است

    [Reply]
    At 2012.07.13 22:36, ناشناس said: فجایع کهریزک را از قلم انداخته ای

    [Reply]
    At 2012.07.13 22:37, یارمیر حسین said: برادر عزیزم آقای نوری زاد .امیدی به این قوم ظلمین نیست .برای اینکه در تاریخ این سر زمین باقی بماند بسیار پسندیده وخوب است .وبرای آنکه در روز قیامت که ما آن را قبول داریم (نمی دانم این قوم آن را باور داشته باشد یا نه )حجت تمام کرده باشید بسیار نیکوست .سپاسگزارم برای ایستادگی وشجاعت شما ویاران اسیر جنبش سبز از میر حسین تا کروبی واسیران بی نام نشان .

    [Reply]
    At 2012.07.13 22:45, gdgdg said: like

    [Reply]
    At 2012.07.13 23:06, ناشناس said: انسان از اجرای عدالت لذت میبره و بی جهت نیست که قبل از انتخابات آقای خامنه ای به او لقب روشنفکر
    دینی داد و از این بابت قابل ستایش است

    [Reply]
    At 2012.07.13 23:09, علی said: اگر همه ما به اندازه ذره ای شجاعت این شیر مرد را داشتیم و در روزمرگی خود غوطه ور نبودیم، هیچ گاه دزدان فرصت نمی یافتند روح ما را آن چنان تسخیر کنند که حتی جرات خواستن حقوق اولیه انسانی را نداشته باشیم!!!!

    [Reply]
    At 2012.07.13 23:09, AlI@YAHOO.COM said: یاشاسین دلاور.

    [Reply]
    At 2012.07.13 23:22, سروش said: دروددرور بر شرفت نوری راد درود برتو واقعا مردی

    [Reply]
    At 2012.07.13 23:27, امکان said: بله من هم موافق این نکته ام که نامه هوشمندانه ایست. به درگفته اید تا دیوار بشنود. من فکرمی کنم همه این نامه با حواشی اش نوشته شده تا این قسمت درنامه گنجانده شود:

    ۱ – برادران خودتان را به محکمه بخوانید. هم رییس مجلس را و هم آن یکی را که کمی شوخ است و سخن به مطایبه می راند و از جایگاه یک مترسک حقوق بشری مدعی است که “درایران، ما زندانی سیاسی نداریم و شکنجه ای هم در کارنیست و همه چیزنظام در امن و امان و صحت و سلامت و انصاف وعدل است.” به اولی بگویید: گذشته از این که شما یک نظامی هستی و در کار سیاست دخول کرده ای و این دخول سراسیمه ی تو و طایفگان سپاهی ات مخالف قانون و فرمان امام و اساس حکومت است، اسنادی نیز برای من ارسال شده که نشان می دهد دست تو به اموال مردم آلوده است. من از جایگاه مدعی العمومی تو را به محکمه می خوانم. بیا و به پرسش های تمام نشدنی ما پاسخ بگو.

    به آن یکی هم که شوخ و شنگ است بفرمایید: اخوی، شما که به کشاورزبودن خود می نازی و اجداد کشاورزت را شاهد مثال می آوری و به گندم وجوی کاشته ات اشاره می کنی و نکته ای ازشترمرغ هایت نمی گویی، دریک قلم بما بگو این صدها هکتار زمینی را که در همین چندسال اخیر صاحبت شده ای از کجا آورده ای؟ تو که مثل خود من اهل اطراف آمل و رینه و پردمه ای. در ورامین چه می کنی؟ نه ارث پدری ما راه به این سوی می کشد و نه اگر کلاه ما به ورامین می افتاد راهمان را کج می کردیم. به وی بفرمایید: اخوی، شما که به گندمکاربودن و جوکاربودن خود می نازی، به ما بگو در یک شرایط مساوی، این همه برخورداری از درهای گشوده آیا برای دیگران هم مهیا بوده است؟ یعنی یک آدم بی نشان هم اگر در کنار شما قرار می گرفت آیا می توانست صبح به اداره ی ثبت ورامین داخل شود و ساعتی بعد با سندهای منگوله دار از آنجا بیرون بزند؟

    نیزبه ایشان بفرمایید: اخوی محترم، اگر بفرض محال دروغ گفتنِ مردم امری پذیرفتنی باشد، دروغ گفتن مسئولین جرمی محرز و قابل پیگرد است. این که شما می گویی ما درایران شکنجه و زندانی سیاسی نداریم، نه یک دروغ، که یک جرم آشکار است. به وی بفرمایید: اخوی، پیش هرکس اگر معلق می زنی پیش خود ما مزن. که ما خود بهتر از هرکسی می دانیم در دستگاه قضایی مان چه می گذرد. ما که بهتر می دانیم این براداران امام زمانی اگر بروند کلاه یکی را بیاورند، سرطرف را می آورند.

    به وی بفرمایید: ما خودمان در داستان کوی دانشگاه هرچه پرپرزدیم، این برادران امام زمانی یک برگ سند ندادند دستمان. چرا بدهند؟ چاقو مگر دسته اش را می برد؟ ما مگرمی توانستیم آن بسیجی هایی را که به کوی دانشگاه حمله کردند و چشمها را دریدند و تن و بدن دانشجویان را سیاه کردند و اموالشان را دزدیدند و تخریب کردند، محاکمه کنیم و به زندانشان بیاندازیم؟ یکی از اینها را که به زندان می انداختیم فردا مگر تره برای ما و اشارات ما و فرامین بعدی ما خورد می کردند؟ پس ای برادر، دروغ ممنوع. لطفاَ زیپ دهانت را بکش و بیش از این آبروی نداشته ات را برطبق رسوایی مریز.

    [Reply]
    At 2012.07.13 23:35, ناشناس said: کاش ازاین نامه های مستقیم زیاد می داشتیم. یکی را آقای خاتمی می نوشت یکی را آقای عبدالله نوری ویکی را آقای سید حسن خمینی و دیگری را دیگران تا این آقای نوری زاد ازتنهایی بیرون می رفت. خداوکیلی یک تنه دارد جورهمه این آقایون را به دوش می کشد.

    [Reply]
    At 2012.07.13 23:37, ناشناس said: عاااااااااالی بود. عااااااااااااااااااااااااااااالی است. عاااااااااااااااااااااااااااااااااالی عاااااااااااااااااااااااااالی
    تشکرآقای نوری زاد

    [Reply]
    At 2012.07.13 23:47, ناشناس said: با تو موافقیم که ایشان نفرششم بلکه نفردهم قوه قضاییه است. این بابا تجربه یک بازپرسی ساده را ندارد. به زور رفاقت و بدلیل همین خامی و حرف شنوی وذوب شدن درولابت او را اززمین برداشتند و روی صندلی قوه قضای گذاشتند…

    [Reply]
    At 2012.07.14 00:03, 🙂 ) said: خوشم میاد رهبر رو بعد بسیجیان قلچماغ و برادرانش آوردید یعنی بعلــــه!
    اینم که همیشه آخر نامه ها از دزدیده شدن وسایل شخصی تون توسط سپاه میگیید خیلی باحاله! یعنی اقتدار حکومت رو با این مساله به هیچ میگیرید کلی کِیف کردیم!! :))

    [Reply]
    At 2012.07.14 00:08, hasan said: درود بر نوری زاد که اگر مانند دیگران حاضر میشد فقط کمی شرافتش را زیر پا بگذارد الان یا وزیر بود یا وکیل…..

    [Reply]
    At 2012.07.14 00:08, مصلح said: با سلام
    ما در کشور سه قوه نداریم یک نفر داریم بنام رهبر که سه معاونت دارد یکی از معاونین چموشی می کند اما مکمل دو معاون گوش به فرمان است مثلا با نظر رهبر مرتضوی ها را بکار می گیرد و جرات نادیده گرفتن دو معاون دیگر را دارد پس هم مکمل است و هم لازم اما در این کارزار همه تاریخ مصرف دارند و به اشارتی لباس شخصی های معروف به مردم فهیم به کارشان خاتمه خواهند داد

    [Reply]
    At 2012.07.14 00:21, محمد said: این ملعون نوریزاد رو هیچ کس تمیتونه خفه کنه؟مردک دهن کثیفش رو باز کرده و به عالم داره بد و بیراه میگه و کسی هم کاری به کارش نداره.اونوقت میگن تو ایران آزادی بیان نیست

    [Reply]
    At 2012.07.14 00:36, محمدرضا said: چرا این جناب نوری زاد اینقدر به این جماعت پند و اندرز میده؟ مگه جنایتاشونو نکردن؟ پس الان باید از زبان محاکمه صداشون بزنه نه دعوت و نصیحت

    [Reply]
    At 2012.07.14 00:45, عبید said: این بابا چرخ پنجم دستگاه است و فردی است گوش به فرمان که آقا چه فرمایشی بفرمایند. ایشان انصاف و عدالت داشتند یک جوان را به خاطر سنگ پرانی به چنان مجازاتی محکوم میکرد و آنوقت قاتلین و تجاوزگران به ثروت ملت را اینگونه با الفباء در یک محاکمه نمایشی می آورد؟ چه آنهایی که سه هزار میلیارد تومان و صد و بیست هزار هزار میلیارد تومان دزدیدند؟ فقط خاوری بود که او را هم فراری دادید؟ چرا دزدان گردن کلفت داخلی را که یک سرشان به بیت رهبری وصل است و سر دیگرش به مجلس رسوا نمی کنید چرا باید قاتلان کهریزکی راست راست راه بروند و به ریش رئیس قوه قضاییه قاه قاه بخندند و آنوقت نرگس محمدی و نسرین ستوده و مهسا امر آبادی آنگونه و با آن وضع ناگوار زندانی شوند و دختر دوازده ساله او ممنوع الخروج شود. ننک بر رژیمی که از خروج یک دختر دوازده ساله به خارج از ایران وحشت دارد آنوقت رهبرش صدایش را کلفت می کند که با “اقتدار” حکومت کنید. شدت عمل نشان دهید که مردم از شما بترسند آقای رهبر تا کی می توانی بر نوک سرنیزه برمردم حکومت کنی. یک لحظه غافل شوی چنان کله پا می شوی که ندانی از کجا و کی و چگونه خوردی. شما فکر می کنی از شاه و ملک فیضل و صدام و قذافی و استالین و دیگر جنایتکاران با هوش تر و قوی تر و …هستی والله نیستی چنان به روغن سوزی بیفتی که فریادت به پتلپورت برسد.

    [Reply]
    At 2012.07.14 01:16, ناشناس said: واقعا باید به این مرد گفت که دست مریزاد واقعا که مردی واقعا که یه ایرانی باغیرت هستی . با اینکه میدونم زیاد طول نمیکشه که ایشون هم به جمع شهدا خواهد پیوست . پس بیائید از این مرد یاد بگیریم و در مقابل ظلم و زور بایستیم و تا پای جان برای آزادی میهنمان لااقل بنویسیم و مطالبه کنیم .
    درود بر شرف نوریزاد

    [Reply]
    At 2012.07.14 01:19, ایمان said: ما که اخر نفهمیدیم شما چطور در زندان هستی و تحت شکنجه و این حرفا و هی هم میگی ازادی بیان نیست، بعد از اونطرف زرت و زرت نامه مینویسی و همه مسئولان مملکت رو از بالا تا پایین به فحش و تهمت میبندی.
    یا این نامه ها رو کسی دیگه ای مینویسه و به اسم تو رو رفقات امضا میکنه، یا ادعای تحت شکنجه بودنتون و اینا حرف مفته و زندان کلا کویته واستون

    [Reply]
    At 2012.07.14 01:24, سید سبز said: درود خدا بر تو باد ای حر زمان
    ای کاش می توانستم نامه ات را برای تمام مردم ایران بخوانم مخصوصا برای میر دربندمان تا بداند که در خارج از کنج اتاق تنهایییش هنوز انسانهای ازاده با قلمهایشان بذر امید در دل مردمان می کارند.
    یا علی

    [Reply]
    At 2012.07.14 01:25, اردشیر said: نوریزاد عزیز

    بنویس باز هم بنویس همیشه بنویس، این نوشته ها سنگ بنای فرهنگ و اخلاق جامعه اند. ما برای سالم سازی جامعه خود از این نوشته‌ها زیاد لازم داریم

    [Reply]
    At 2012.07.14 01:33, هاتف said: هر وقت رای ما رو پس دادن ، لوازم شما رو هم پس میدن.

    [Reply]
    At 2012.07.14 01:39, ناشناس said: (امیدی به اینا نیست!!!!!!) دوست من که این چنین نظر می دهی اقای نوریزاد بهتر می داند که امیدی به اینها نیست در واقع با این نوشته ها می خواهد بگوید که اینان عروسکان خیمه شب بازی بیش نیستند و این نوشته ها در واقع حکم یک سند تاریخی هستند که بعدا می توان با این ها عمق ظلم و فساداین نظام را اشکار کرد و همچنین به دنیا ثابت کرد که در ایران این چنین رژیمی حکومت می کند . و همین طور خوابیدهارو بیدار کرد.
    من به شخصه نوریزادرو تحسین می کنم و برایش ارزوی سلامتی دارم.

    [Reply]
    At 2012.07.14 01:42, ناشناس said: قوه قصابیه بسیار برازنده تر است برای این ستمکده که به اسم دستگاه عدل و داد راه انداخته اند

    [Reply]
    At 2012.07.14 01:53, ناشناس said: باید اذعان کرد که شرف و جسارت این آقای نوری زاد از خیلی افراد مانند جناب عبدالله نوری بالاتر است. ایشان به صراحت کاستی های نظام را بر می شمارد و نظام را برای حل این مشکلات به چالش می کشد. چه کس دیگری در این مجموعه اصلاح طلبان جسارت ایشان را دارد؟ البته به استثناء زندانیان سیاسیی مانند تاج زاده و قدیانی که آنان نیز به صراحت حاکمیت را به چالش کشیده اند.

    به نظر من نقطه ضعف بزرگ اصلاح طلبان همین است که جسارت آن ندارند که بی واهمه کاستی های نظام را برشمارند. کسانی مانند جناب خاتمی نشسته اند تا مگر حکومت گوش چشمی به آنها بیافکند و آنان را به بازی گیرد تا آنان فرصتی یابند تا گامی کشور را به پیش برند. در حالی که راه اصلاح این نظام و این سیستم نه تکیه بر حاکمیت و علی خامنه ای بلکه تکیه بر مردم است.

    متاسفانه این اصلاح طلبان هر چند شاگردان روح الله خمینی هستند اما سالها قرار گرفتن در مسند قدرت راه درست حرکت را از یاد آنان برده است. آنان یادشان نیست که خمینی با خروشیدن بر حاکمیت و با تکیه بر مردم بود که توانست خواست خویش را به پیش برد. اگر خمینی کاندید مجلس می شد یا تلاش می کرد در ارکان حاکمیت جایی برای خویش دست و پا کند، هیچگاه نمی توانست به هدف خویش برسد.

    اکنون نیز چه هدف ما اصلاح باشد، چه انقلاب تنها یک راه داریم: تکیه بر مردم و استقلال از حاکمیت. حتی اگر فکر می کنیم که برای پیش بردن اهداف خود نیازمند حضور در قدرتیم باید این قدرت را با پشتوانه مردم به دست آوریم و نه با پاچه خواری حاکمیت.

    راه تکیه بر مردم نیز آسان است. تنها کافی است استقلال از حاکمیت را پیشه سازیم. انتقادات خویش به حاکمیت و راهکارهای خود را در عرصه عمومی بیان کنیم و تلاش کنیم تا مردم را پشتوانه خود سازیم.

    [Reply]
    At 2012.07.14 02:00, مبارز آزادی said: آقای نوری زاد ، درود بر شما ، شما با قلم خود راه به دلهای ما باز میکنید .
    امیدوارم سلامت باشید .

    [Reply]
    At 2012.07.14 02:59, ناشناس said: کاملآ با نظردهنده محترم “مصلح” موافقم که حکومت ما ۳ قوه ندارد بلکه صرفآ حکومت یک نفر است که از نوع سلطنت مدل بسیار قدیمی میباشد که در آن انتخابات واقعی ندارد و مردم را بحساب نمیآورد دولت به مفهوم مدرن آنرا قبول ندارد و حتی برعکس ظاهر قضایا ، دین را نیز امری فرعی و وسیله میداند که : با علاقه وافر به کارهای امنیتی و اقتصاد شخصی بقیه امور کشور از جمله دین و فرهنگ و اقتصاد کشور و مسائل سیاسی و اجتماعی و قضاء و سیاست خارجی را بدلیل عدم علاقه شخصی و مهم تلقی نکردن به پادوهای دست چندم واگذار کرده است.

    [Reply]
    At 2012.07.14 03:19, ناشناس said: گرچه برخی از آقایان خودشانرا به کری و کوری زده اند ، که یعنی ما نه دیدیم و نه شنیدیم و نه خبر داریم !!!! ولی این نامه ها در تاریخ ثبت و ضبط میگردد و شَــــرَف و مردانگی مردی چون نوری زاد را در مقابل بی مسئولیتی و خودکامگی مسئولین زمان به وضوح به نمایش میگذارد ؛ آگاه باشید که تاریخ نه تنها در باره ی مسئولین نالایق این زمانه بلکه در باره ی من و شما ( مردم عادی) هم بقضاوت خواهد نشست که نکته ی مکتومی نمانده است که منتظر بیان آن باشید ….. اگر زندگانی را بر زنده مانی ترجیح میدهید ، باید عُرضه ی بدست آوردن حق و آزادی را داشته باشید مادامیکه راحت طلبی پیشه کنید همین بلاها بسر یکی یکی شما ها هم خواهد آمد … پس خفت و ذلت را بر عزت و آزادی ترجیح داده اید .

    [Reply]
    At 2012.07.14 03:34, محمد said: اگر خاتمی و موسوی و امثال اینان، ذره ای!!! به خدا فقط ذره ای از شجاعت و مردانگی این مرد بزرگ رو تو وجودشون داشتن، از همون اول اعتراض ها میرفتن سراغ ریشه اصلی فساد و دیکتاتوری… ما که باطوم و کتکش رو هم خوردیم… ولی به خدا حروم کردن اون همه پتانسیل رو…
    به هر حال انشالا میر ما هم آزاد بشه از اون ۴ دیواری

    [Reply]
    At 2012.07.14 03:54, عدالت جو said: زنده باشی مرد حال میکنم وقتی میبینم معاویه ی زمان وخدم وحشمشولجن مال میکنی وبه هیچی تم حساب نمیکنی ومزدورانشونونقره داغ میکنی کورشودهرآنکه نتوانددید.

    [Reply]
    At 2012.07.14 04:41, ناشناس said: آقا ایمان برادر چرا توجه نداری؟ کی زندان است؟ خواب تشریف دارین؟ نوری زاد را مدتهاست آزاد کردند و فقط مدتی پس از آزادی او را به مدت چند ساعت ربودند و بعد در یکی از خیابانها آزادش کردند. مگر فیلم او را که در سری شعبان بی مخ تدوین کرده بود ندیدی؟

    [Reply]
    At 2012.07.14 05:33, mard said: یعنی ماشاله قلمش معرکه است ها!

    [Reply]
    At 2012.07.14 07:36, ناشناس said: آقای نوری زاد من احتمال نمی دهم که شما این نامه را نوشته ای که مثلا به خارج بروی و ممنوع الخروج بودنتان رفع شود. یا شکایتتان ازطائب و ضرغامی به نتیجه برسد یا به وسایل شخصی تان برسید. خام باشم اگر اینگونه فکرکنم. اما چرا مسائل شخصی خود را دراین نامه جا داده اید؟ و بقول خودتان شأن نامه را که می توانست بسیار قوی باشد تنزل داده اید؟ باین قسمت پایانی نامه خود دقت کنید:

    شما برای این که میزان استقلال و نفر اول بودن خود را در دستگاه قضایی کشور به ما ثابت کنید، نمی خواهد به سراغ برادران خود بروید. یا دزدانی چون احمدی نژاد و همدوشانش را به سلول های نفرت و قانون بسپرید. یا بسیجیان قلچماقی را که فاجعه ی خونین کوی دانشگاه را رقم زدند به زندان بیاندازید و از آسیب دیدگان آن فاجعه پوزش بخواهید، یا رهبر را برای پاره ای توضیحات به دستگاه تحت امر خود فرا بخوانید. یا طائب را و ضرغامی را با چشمان بسته به سلول انفرادی بیاندازید. من و شما نیک می دانیم که اینها شدنی نیست. دلیلش را خودمان می دانیم. هم ما و هم شما. اما بیایید و برای اثبات نفر اولی خود دستور بدهید دزدان اطلاعات و دزدان سپاه، این اموال شخصی مرا به من بازبگردانند. من قول می دهم، امضا می دهم، به محض دریافت اموالم، یک نامه ی بلند بالا بنویسم و منتشرکنم و در آن با صدای بلند فریاد بزنم: جناب آیت الله شیخ صادق آملی رینه ای لاریجانی نه نفر پنجم، که نفر نخست دستگاه قضایی است. حالا دیگران هرچه می خواهند بگویند بگویند.

    [Reply]
    At 2012.07.14 08:01, Kaveh Ahangar said: با سلام،

    جناب آقای نوری‌زاد،

    مقاله بسیار جالب و پر مغز شما را خواندم.بسیار هوشمندانه و با تسلط به فنّ نویسندگی مقصود خود را بیان کرده‌اید. در همین‌جا به عنوان یک ایرانی‌ از شما کمال تشکر را به علت بیان حقایق دارم.

    اما حیف که دوستان دگر که در همین سنگر با شما قرار دارند اقدام به اینکار نمیکنند . من مطمئن هستم که اگر آن دوستان نیز مثل شما اقدام به انتشار چنین نامه‌هایی‌ بکنند ما در زمانی‌ نه چندان دور شاهد سقوط این نظام ستمگر و جنایتکار خواهیم بود.

    به طور مثل آقای خاتمی ( اگر فکر می‌کند که این نظام بایستی سقوط کند!) نیز مثله شما ترس را کنار گذشته و سر بلندی ملت عزیز ایران را ترجیح به منافع شخصی داده و با شجاعت اقدام به انتشار نامه به افرادی امثال علی‌ خامنه‌ای کند! (البته بایستی اول

    شجاع شود!)

    جناب نوری‌زاد افرادی هستند که در اینجا نظر داده‌اند که نامه‌های شما نشان دهنده آزادی بیان در ایران است !! در همین‌جا من اعلام می‌کنم که من صاحب این نظر را میشناسم، ایشان که نظرش در زیر نامه شما درج شده، از افراد سطح بالای وزارت اطلاعات هست.اینها پول مفت میگیرند که با یک سری چرندیات اصل کار شما را کم جلوه بدهند. مثل همیشه به شما افتخار می‌کنم و در همین‌جا به مفت خوران وزارت اطلاعات اعلام می‌کنم که منتظر باشید تا آینده نزدیک بعد از سقوط حکومت ستمگر علی‌ خامنه‌ای و دارو دسته جنایتکارش ، همگی‌ شما به ترتیب محاکمه شوید.

    [Reply]
    At 2012.07.14 08:09, a said: اگر هزار بار بگویم درود باز هم بیان احساسات واقعی درونم را نگفته ام
    اشک از چشمانم سرازیر است

    [Reply]
    At 2012.07.14 08:21, ناظر said: مگر سلف صالح ایشان نفر چندم بود ؟ این همه دزد در مملکت وجود دارد ، آن وقت این بیچاره برود سراغ برادران خودش . انصاف داشته باش آقای نوری زاد . این زمینها را مقام ولایت امر به پاس خدمات برادران ، به ایشان بخشیده است . اینها که حرام خوار نیستند . اینها در بیت مرجعیت تربیت شده اند . مطمئن باش برای هر چه که خورده اند و برده اند و در آینده هم خواهند خورد و برد ، توجیه شرعی دارند . در مورد نبود شکنجه در زندان هم دروغ نمیگوید . او ، به قول مش قاسم ، به چشم خودش چیزی ندیده است ، لابد دو نفر از برادران عادل وزارت اطلاعات به او گفته اند و این خودش شرعا حجت است . شرعا هم هرکسی را که ما ارتکاب کبیره و یا اصرار بر صغیره ، از او ندیده باشیم ، عادل است .

    [Reply]
    At 2012.07.14 09:02, ناشناس said: اخوی شوخ طبع خوب اومدی یارو یه خورده شیرین عقله میگه زندانی سیاسی نداریم

    [Reply]
    At 2012.07.14 09:11, ناشناس said: دوستی گفته بود کاش دیگرانی هم چنین نامه هایی می نوشتند، کاش ! کاش چهره های دیگری هم در واخل و خارج نظام نامه هایی منتشر می کردند. اقای نوری زاد چراشما هنوز فقط یک دست هستید؟ چرا دیگرانی همراهی نمی کنند؟

    [Reply]
    At 2012.07.14 09:18, سهراب said: این اخوی هایی که فکر می کنن زندان رژیم اسلامی! ایران کویته بهتره یه سر برن ببینن. این عزیزان فکر می کنن اگر شکنجه ای در کار بوده پس نوریزاد و امثالهم باید از ترس خفه می شدن. اگر چنین بود که امثال شریعتی و طالقانی و … باید بعد از زندان ساواک خفه می شدن. کسی که حقیقت رو بدونه ساکت نمی شه. خفه شدن در مقام مسئولان جمهوری اسلامی ایرانه

    جناب نوریزاد تنها فایده ای که نامه شما داره اینه که: در محضر عدل الهی اگر شیخ لاریجانی عرض کردن من از اتفاقات بی خبر بودم و نمی دانستم این نامه شما آنجا به کار می آید تا راه در رویی نداشته باشد
    وگرنه تنها حضرت علی (ع) و معصومین هستند که می توانند به محاکمه کشیده شوند. در مقام امویان نیست که دستگاه قضا بخواهد آن ها را به محاکمه بکشاند.
    در شان ایشان نیست دستگاه قضا. اون علی (ع) بود و این …

    [Reply]
    At 2012.07.14 10:17, ناشناس said: همه میدانند که این ملا نصرالدین و برادرانش هیچ کاره اند ولی چقدر زیبا وبه جا شما آنها رو به چالش می کشی بابا تو دیگه کی هستی ؟ ای کاش من هم ذره ای از جرات و شجاعت شما رو داشتم فقط میتونم بگم درود بر تو و خانواده و پدر و مادرت ؛ دمت گرم الهی سالهای سال عمر با عزت داشته باشی و شجاعت وگذشت رو به ما بیاموزی به شخصه شاگرد کوچک شما خواهم بود اگر جراتی برایم باقی مانده باشد . دوست دارم

    [Reply]
    At 2012.07.14 10:50, ناشناس said: و سخنی با شما که با تمجید خود از حر زمان از وی قدردانی کرده اید.نامه های نوری زاد نوریست در تاریک جهل بی خبران تادر فردایی نزدیک نگویند ما نمی دانستیم و به اصطلاح حجت بر عامی و عالی تمام شده است که :
    حاکمان کنونی اندک صلاحیتی در نزد دانایان به امور ندارندو مطابق عرف و قوانین کنونی و شرع انور مجرم وبرخی کاملا بی صلاحیت اند که به غصب مناصب شایستگانی را اشغال کرده اند که می بایست سکان این کشتی را در امواج طوفانی امروز دردست داشته باشند.
    حالا ای صاحب نظرانی که هر یک اظهار نظری در ذیل نامه نوری زاد عزیز گذاشته اید.می خواهید پس ازرویت این نامه و آگاهی از این همه مکر وجنایت و دزدی و بی قانونی چه راهکاری را ارائه دهید و به چه اقدامی دست یازید.؟
    من می گویم بیاییم از امروز هریک قلم نوری زاد را دردست گیریم و لااقل به تنویر افکاری پردازیم که در پیرامون ما هستند و نیازمند دانستن .
    بیاییم هریک در حوزه زندگی خویش به دفاع از مظلومانی پردازیم که به عللی از دست این حاکم و ولی روسیاه نگون بخت متکبر
    بی ایمان به روز حساب به خاک سایه نشسته اند.
    بیاییم به جد همانطور که سالار و میر این جنبش نوشت و از کلام خداوند استفاده کرد خانه های خویش را مقابل یکدیگر قرار دهیم و در جهت خیزشی خردمندانه که اصول آن برپایه تهذیب و خردمندی و دفاع از حقوق عامه است ، حرکت کنیم.
    بیایید در گروه های کوچک روزی را گرد هم آییم و راه های کاربردی در احقاق حقوق مظلومین ، دفاع از معالم راستین دین و توسعه آگاهی بخشی به توده مردم را به شور گذاریم و جامه عمل پوشیم.
    نوری زاد را امروز نه فردا اگر بتوانند خاموش می سازند پس چرا پیش از این فاجعه تمرین بردوش گرفتن مسئولیت نکنیم.!
    یقین بدانیم بی عمل نه راه به بجایی خواهیم برد و نه قدرت حرکتی در خود ذخیره خواهیم ساخت .تغییر ملت، نیاز به اراده ثابت و حرکت عملی در جهت آرمانهای صاحب نظران جنبش است.
    تا به احسن و تبریک مشغولیم سنگی جابه جا نمی شود .می ترسم روزی مارا علی رغم داشتن گوهرهایی چون تاجزاده و نوری زاد
    پیرانی چون حاج سیدجوادی و همراهانی چون میر نجیب و شیخ شجاع ، بسیار ملامت کنند.پس شما که گاها دنیا را شگفت زده کرده اید ، باز هم حرکتی نوینی را آغاز کنید تا نسل دیگر به احترام شما لحظه ای سکوت کنند.
    البته تا اینجا را خوب آمده ایم.چرا که باعث بیداری و هشیاری ملتهایی گشته اید که می خواستند نادانسته در چاه ویلی سقوط کنند که ما کرده ایم.
    نه تونس ، نه مصر ، نه لیبی و نه در فردا سودان و سوریه و منطقه ، دیگر فریب حرکت های به ظاهر دینی اما قطعا ضد دین را نخواهند خورد. امروز مردم منطقه ومسلمین فهمیده اند دین ، منهای آزادی و دموکراسی راهی به سعادت و توسعه و فرخندگی ندارد.و این آگاهی به برکت حرکت بسیار شکوهمند این نسل و رهبران شایسته و صادق و نمونه آن انجام گرفت .فردا روشن است اگر نخوابیم و بیدار گر باشیم وشاخصه های جنبش را که دانایی ، آزادگی ، دیگر بینی و روحیه دموکراسی خواهی است را در جامعه و در خویش بارورتر سازیم. انشائ الله . سلام به نوری زاد عزی نماد فرزانیگی و بازگشت به خویشتن انسانی.

    [Reply]
    At 2012.07.14 10:52, امیدسبز said: خیلی آزاده ای نوری زاد عزیز

    درود بر قلم و زبان حق گو و ظالم ستیز ات

    با خوندن نوشته های شما راه نفس کشیدنم انگار باز میشه
    قلم شما، کلام انسان، کلام وجدان، کلام خداست

    خدا شما را حفظ کند از شر شیاطین دینکار و دین فروش

    دوستتان دارررریم

    [Reply]
    At 2012.07.14 11:06, ناشناس said: حقیقتش من خیلی به نوری زاد شک دارم.
    هر موقع مشخص شد چرا با خود جناب نوریزاد برخوردی صورت نمیگیره، مشخص میشه که چرا با سایرین هم برخوردی صورت نمیگیره.
    واقعا چطور ایشون آزاده به همه جا فحش بده؟؟؟؟!!!

    [Reply]
    At 2012.07.14 11:17, ناشناس said: قلم معجزه می کند ناز قلم نوری زاد عزیز

    [Reply]
    At 2012.07.14 11:23, سلیمانی said: بردستان وانگشتان راقم نامه بوسه می زنم وبه آن میگویم :نازشصت ونازنست که واقعن بحق است

    [Reply]
    At 2012.07.14 12:06, Jack said: زنده باشی نوریزاد

    [Reply]
    At 2012.07.14 12:16, اسد said: آقای نوریزاد درود بر غیرتت درود بر شرفت درود بر آزادیخواهیت ای کاش ذره ای غیرت و شرف و آزادیخواهی در وجود ما مردم در خواب هم وجود داشت که بخدا قسم اگر وجود داشت به یک هفته هم نمیکشید که این حکومت بدتر چنگیز مغول را سرنگون میکردیم

    [Reply]
    At 2012.07.14 12:29, دزد said: من که خود خرده دزدی بیش نیستم از شغلم خجالت کشیدم. دست مریزاد مرد

    [Reply]
    At 2012.07.14 12:30, سهراب said: همچنان با شرف و با غیرت و شجاع و مردی مثل همرزمانت.سرت سلامت .یا حسین میر حسین

    [Reply]
    At 2012.07.14 12:42, سینا said: درود بر شرف آقای نوری زاد . من اهل اغراق نیستم ولی مردی به بزرگی و شجاعت نوری زاد ندیده ام .

    [Reply]
    At 2012.07.14 14:21, مشتاق said: من عجیبه که ازنوشته های آقای نوری زاد بوی نفرت و آشوب و بهم زدن اوضاع جامعه را استشمام نمی کنم. نمی دانم شما هم این حس مرا دارید یا نه. او قلمش تند است اما این تندی مثل تیزی تیغی است که اگر کند باشد کارنمی کند و بکارنمی آید. من راستش نمی خواهم غلیظ بکنم اما ازنوشته های این مرد نور می بینم که بیرون می زند.

    [Reply]
    At 2012.07.14 14:22, ناشناس said: باران که می بارد من قلمی را می بینم که یک چتربرسرم نقاشی می کند. نوری زاد قلمت را بوسه باران می کنم

    [Reply]
    At 2012.07.14 14:24, ناشناس said: جناب آقای نوری زاد درود تمام آزادگان تاریخ بر شما ، لازم می دانم نکته ای ضروری را یادآوری کنم، متاسفانه تا زمانی که فرهنگ ظلم پذیری و خوگرفتن به ظالم به دلیل منفعت طلبی شخصی ما ایرانیان (مراجعه به تاریخ از زمان حمله مغول و …. تاکنون و حتی قبل از آن) تغییر نیابد و روحیه ظلم ستیزی در تک تک ایرانیان زنده نشود ، حتی اگر گاندی نیز در این مملکت به قدرت برسد ظرف مدت کوتاهی تبدیل به دیکتاتور می گردد و روز از نو روزی از نو .

    [Reply]
    At 2012.07.14 14:28, بوشهری said: خدا ا شر ظالمین روزگار حفظت کنه. این جملان از هر شمشیری برّنده تر هست

    [Reply]
    At 2012.07.14 14:31, بوشهری said: خدا از شر ظالمین روزگار حفظت کنه . این سخنان برای ظالمان از هر نیشی زهرتر و برای ستمدیدگان از هر مرحمی بهتر است

    [Reply]
    At 2012.07.14 14:48, ناشناس said: سپید بخت باشی ای صاحب این قلم که سیاهی را می رانی و دریچه ای از آزادگی برما می گشایی

    [Reply]
    At 2012.07.14 14:56, ناشناس said: قوه قصابیه

    [Reply]
    At 2012.07.14 15:33, ناشناس said: درکنارتوییم اگرچه دوریم . واگرچه می ترسیم. اما یک روز درهمین نزدیکی ها دست به دست هم خواهیم داد و مارها را سرخواهیم کوفت و دلها را به دست خواهیم آورد.

    [Reply]
    At 2012.07.14 16:05, ناشناس said: آسمان را اگر نمی توان بویید می توان تماشایش کرد. تماشایت می کنیم ای قلم آسمانی

    [Reply]
    At 2012.07.14 16:08, ناشناس said: نگرانتم ای بزرگوار
    مراقب باش
    این بی حیا ها
    با جنایت می خسبند
    وبا حماقت ازخواب برمی خیزند
    وبا خون غسل می کنند

    [Reply]
    At 2012.07.14 16:47, ناشناس said: دست مریزاد

    [Reply]
    At 2012.07.14 17:05, kamnew said: دوست محترمی که نوشته ای من به آقای نوریزاد شک دارم- اگرقبول کنیم که حضرتعالی ریگی به کفش نداشته باشی فقط کافیه کمی منطقی باشی و فکر کنی !!!! اونوقت به راحتی متوجه میشی که دیکتاتورها به هیچ قیمتی حاضر نیستند که زیرآبشون جلوی مردم و دنیا زده بشه!!!!

    [Reply]
    At 2012.07.14 17:31, ناشناس said: یاحسین میرحسین

    [Reply]
    At 2012.07.14 18:37, ناشناس said: دست مریزاد.شما به واقع معنای کامل کلمه ی مرد مرد هستید.به دستان شما باید بوسه زد واقعآ افشاگری خوبی بود .هر چند که همه میدونند ولی جرآت شمارو ندارن.امیدوارم روزی همه چیز مشخص بشه و اونا هم که خوشون رو به خریت میزنن متوجه بشن .

    [Reply]
    At 2012.07.14 18:56, ناشناس said: همه قوا و مسئو لین مسئو لیت پادو ئی رهبر را دارند نه بیشتر

    [Reply]
    At 2012.07.14 19:57, رویا . ب said: قوه قضائیه ایران مثل شمشیری است که لبه بی مصرف، زنگ زده و انعطاف پذیرش که روی آن حک شده است « کسی با شما کار ندارد، آرام و

    خونسرد باشید» به طرف مسئولان و گردن کلفت ها است و لبه تیز، برنده و غیر قابل انعطافش طرف مردم است. شما از این قوه واقعا چه

    انتظاری دارید ! کسی که از این قوه قضائیه انتظار عدالت داشته باشد واقعا خودش را فریب داده است.

    [Reply]
    At 2012.07.14 21:12, بردیا said: درود به شرف این کاوه اهنگر.و من نگران این بزرگ مردم ایرانم.

    [Reply]
    At 2012.07.14 21:42, Jamal said: بنام خدای قلم

    . . . . ن. والقلم و ما یسترون

    پاینده باشی عزیز، امیدوارم که دیکرانی که داعیه دین دارند در اعتلای کلمه حق قیام کنند و همگی بدانند که کلمه حق جاودانی است و این مدعیان مزور و دنیا پرست که دین را سپر خود کرده اند رفتنی . . . . .

    [Reply]
    At 2012.07.14 21:59, nashenas said: سلام و درود بی‌ پایان به جناب آقای نوری‌زاد،همیشه نامه‌های شما را با حرص و ولع خاصی‌ دنبال می‌کنم و فکر می‌کردم در مقابل این حرفها و موضع این افراد که جگر انسان را خوق می‌کند جای فقط یک گلوله میتواند دل و روان ما را خنک کند ولی‌ حالا برعکس این کلمات و نکاتی‌ که شما مطرح می‌‌فرمائید هرکدام بمنزله یک بمبی است که بر سر نتوان این حیوانات وحشی فرو میبرد و مرهمی است برای دل رنجور ما و خا نواده زندانیان و من از دور بر این دست مبارک شما بوسه میزنم و شما را به خداوند مهربان میسپارم.

    [Reply]
    At 2012.07.14 22:04, ناشناس said: آقای نوری زاده هنوز نفهمیدین حفظ نظام از اوجب واجبات است ؟؟؟پس خودتو اذیت نکن برادر

    [Reply]
    At 2012.07.14 22:12, بلبل خاموش said: wد ها بار کلاه خود را بالا می اندازم که در گروه تو و تاج زاده و قدیانی هستم ، و از خدا می خواهم که در قیامت نیز من را با گروه تو محشور کند ، ای شیر شکن که تو مرگ و ترس را به سخره گرفته ای و چون مولایت حسین سخن می گویی به خدا اگر ۵ نفر از جلوداران اصلاحات چون تو سخن می گفتند هیمنه ی ظلم از هم می پاشید . سید حسن یاد بگیر ، خاتمی مشق کن ، هاشمی بیاموز ، حر بودن اینگونه است نه آن گونه که شما رفتار می کنید .

    [Reply]
    At 2012.07.14 23:56, ناشناس said: نوریزاد زبان گویای اسلام است.

    [Reply]
    At 2012.07.15 00:05, ناشناس said: ما خواهان محاکمه معاویه زمان هستیم

    [Reply]
    At 2012.07.15 00:15, Ali said: آقای کلمه ما یک مرتبه در سایت شما یک نظر دادیم اون را هم سانسور کردید چرا ؟جناب نوری‌زاد گرامی‌ از دور بر این دست که کلمات اینچنی ازش جاری میشود بوسه میزنم و بر فکر بسیار زیبای شما را تحسین می‌کنم،امیدوارم هر هفته بتوانید به نوشتن نامه‌هایتان ادامه دهید،برای سلامتی‌ شما و خانواده محترمتان دعا می‌کنم.

    [Reply]
    At 2012.07.15 02:17, mehdi said: من به ولایت فقیه وقتی اعتقادپیداکردم که درماجراهای سال۸۸جلوی زیاده خواهیهای میرحسین واحمدی نژادایستادوکشوررازجنگ داخلی نجات داد.ولایت فقیه راازبیانات دوستتان مهاجرانی بشناسیدکه به سالم بودن رهبراعتراف کرد.ولایت فقیه راوقتی می شناسیدکه بدانیدبه خاطرمصالح مملکت رودرروی صمیمی ترین یارانش هم ایستادمثل هاشمی وو.

    [Reply]
    At 2012.07.15 06:38, محمود said: دادن اطلاعات صحیح به مردم بزرگترین خدمت به کشور است.

    [Reply]
    At 2012.07.15 10:55, hasan said: الحق که تو ابوذر زمان هستی

    [Reply]
    At 2012.07.15 12:16, محمدجوادِسبز-فرزندجانباز said: همیشه سلامت باشید آقای** نوریزاد** – ان شائ الله که یه روزی حرفهای شما تأثیرش رو بگذاره و بیشتر از این دیر نشه

    [Reply]
    At 2012.07.15 13:29, عبدالله said: اگر چنین کسانی را در این زمانه نمیدیدم ، باورم میشد که خون حسین (ع) بعد از ۱۴۰۰ سال پایمال شده.

    [Reply]
    At 2012.07.15 13:44, هادی said: آفرین به این شجاعتت نوریزاد

    [Reply]
    At 2012.07.15 16:00, ماهستیم said: بیشترین کامنت ها را نامه های نوریزاد دارد و این نشان از حرف دل مردم است.
    نوری زاد چه بگویم که از درد دل مردم میگویی بزرگ مرد.
    ماهستیم

    [Reply]
    At 2012.07.15 19:45, ناشناس said: واقعا شما خدای دروغ و کلک هستید !!!! چون یک پی نوشت مخالف را چاپ نکردید !!!! راستی از آب و هوای خارجه چه خبر؟!!!!

    [Reply]
    At 2012.07.15 23:03, ناشناس said: نوری زاد عزیز هر چه به کار اغایان فکر میکنم نمیتوانم این زشت کاری انها را تحلیل کنم این اشعار یزید بن معاویه برایم تداعی میشود
    لیت اشیاخی ببدر شهدو جزع الخزرج من وقع الاسل

    فاهلو و استهلو فرحا ثم قالو یا یزید لا تشل

    قد قتلنا القرم من ساداتهم و عدلناه ببدر فاعتدل

    لعبت هاشم با الملک فلا خبر جاء و لا وحی نزل

    لست من خندف ان لم انتقم من بنی احمد ما کان فعل
    اینان وارثان معاویه هستند انتظاری از انان نیست

    [Reply]
    At 2012.07.16 01:25, میرحسین دوست دارم said: امام موسی صدر

    ظلم و جرم و اشتباه نسبت به دیگران همیشه نسبت به دیگران همیشه با انجام یک عمل تحقق نمی‏ یابد. تنها به این نیست که مال کسی را به زور بگیرم، مال دیگران را به ناحق بخورم، کسی را طرد کنم، به کسی توهین کنم یا شهادت ناحق بدهم. ستم کردن تنها به این نیست که چیزی را به کسی که شایسته آن نیست بدهیم، بلکه ستم کردن با سکوت در برابر پایمال شدن حق هم محقق می‏شود و همان گونه که شنیده‏ اید:

    « کسی که از حق چشم ‏پوشی کند و در برابر آن ساکت بماند، شیطانی لال است »

    [Reply]
    At 2012.07.16 01:36, سلام محمد نوری زاد said: واقعا دمت گرم نوریزاد من نمی دونم درباره شما چی بگم شاید بشه گفت اجوبه سیاست شاید هم آچار فرانسه واقعا از هر انگشت شما یک هنر می ریزه قلم نوشت های شما معجزه می کنه یا فیلم های که تا به امروز ساختید یا کارهای هنریتون در اسارت یا ایده ها و کارها و شجاعت شما خدا قوت انشاالله که خیر تمام کار های خود را در آخرت بگیرید بی شک شما یکی از یاران آقا امام زمان هستید شفاعت ما را در آخرت بکنید که ما در توان خود از مظلومان حمایت کردیم خدا به حق زهرای مرضیه هرکس به شما ظلم می کند سزای اعمال خودش را هم در این دنیا هم در آخرت ببیند انشاالله

    [Reply]

     
  16. خیلی بد بختید فکر می کنید این اقای نوریزاد چرا در زمان دولت خانمی و رفسنجانی سکوت کرده بود

     
  17. قناری و كلاغ هر دو یك جور آفریده شده اند
    قناری اعتراض كرد زیبا شد
    كلاغ راضی به رضای خدا شد
    حالا قناری در قفس است
    و كلاغ آزاد … این نوریزاد همون قناریه

     
  18. ما در مملکتی زندگی می کنیم که قانونش برای مردم است فقط و نه برای مسئولین آن . برای همین است که همه تنلاش می کنند تا به یک پست مملکتی برسند و از هیچ آدم فروشی و دروغ و چاپلوسی ابایی ندارند . چون وقتی هرکس خود را به نوک هرم برساند همه چیز برای او خواهد شد . اما گفتید چرا هیچ کدام از این آقایان لاریجانی ها کاری نمی کنند و حرفی نمی زنند . آقای نوری زاد وقتی ما هر چیزی را که مقدس کردیم درباره آن هیچ وقت انتقاد نخواهیم کرد . چون مقدس است . و هیچ وقت بدیها و پلیدیهای آن را نخواهیم دید چون مقدس است . وقتی هم که مقدس شد تمام کمی و کاستیهای آن را به پای مصلحت می گذاریم . بزرگترین مشکل ما این است که رهبری را مقدس برمیشمریم و حکومت را هم همینطور . افراد سه قوه را هم همینطور . برای همین دیگر هیچکس به خود اجازه هیچ کاری نمی دهد . جالب است که جدیدا در این دولت که دزد ترین دولت بعد از انقلاب است و به گهته رهبری نظر این دولت به او نزدیکتر است و بیشترین افراد کلاهبردار و دزد هم در این حکومت هستند در هیئت دولت یک صندلی برای شخص امام زمان خالی می گذارند . واقعا جای تامل دارد که ما در چه دورانی داریم زندگی می کنیم . که همه چیز به سخره گرفته شده است . همه چیز دیده می شود الا مردم و اختیاراتشان . شما خود دین اسلام را با اختیار انتخاب می کنید اما بعد از انتخاب باید ببینید که به شما چه می گویند و همیشه چشمتان به دهان رهبری باشد که او چه می گوید یا شورای نگهبان برای شما انتخاب کند یا نیروس انتظامی به شما بگوید که چه بکنید و چه نکنید . یا زندانیان بدون هیچ گناهی در زندان باشند چون حاکم شرع اینطور خواسته است . عجیب است . عجیب .

     
  19. آقایان ساده لوح و مهرابیان و دیگران از جمله خودم:
    حالا تصور کنید که نوریزاد مزدور خامنه ای و یا اطلاعات سپاه است و ماموریت دارد با این نوشته ها هدفی را دنبال کند. و شاید هم بهدف خود برسد. ولی موضوع اینجاست که تنها نوریزاد نیست که اینگونه انتقادها را میکند. گنجی هم گو اینکه ملایم تر و تاجزاده هم و سحرخیز شجاع و درد دیده هم و بسیاری دیگر. حتی اگر همهء این منتقدان را هم مزدور خامنه ای بدانیم همینکه این انتقادات میشود نشان از این دارد که تابو ی انتقاد و تقدس ////شکسته شده است. این نشان از رشد و خودآگاهی جامعهء مدنی دارد. شاید هم رژیم میخواهد با این ها کم کم دربها را باز کند تا یکمرتبه انفجار رخ ندهد همان انفجاری که طومار سلطنت پهلوی را درهم پیچید. وی همین هم گویای پایان نظام استبدادیست.

     
  20. اقای نوریزاد به نظرم خودت هم با این حکومتیا هم دستی

     
  21. اقای نوریزاد چه عجب زبون وا کردی یه غلطی کردی

     
  22. محسن افراشته

    جناب نوری زاد چگونه میتوان بقیه نظرات رامطالعه کرد؟ من لینکی ندیدم که بتوان به صفحه بعدی مراجعه کرد. باتشکر

    ………………………….

    محسن گرامی من ازچند وچون این لینک مورد نظرشما خبرندارم. یعنی سوادش را ندارم. دانش من دراین خصوص بسیارناچیزاست. این سایت مثل خود من پیروفرسوده شده. هم قالب آن وهم امکاناتی که باید داشته باشد. کسی هم بالاسرش نیست. دسترسی من هم به دوستان پشتیبانی دیربه دیرانجام می شود. با این همه این ایراد شما را به دوستان فنی و پشتیبانی خواهم رساند.
    با احترام

    .

     
  23. داستانکی تقدیم به محمد نوری زاد! (منتشره در وبلاگ سخن)
    «واله» شیفته شجاعت اش شده بود. گوئی از عمق تاریخ «قهرمانی» که سالها به انتظار می کشید را یافته. حرف هایش. جنس درد هایش. دغدغه ها و فریادهایش همه و همه مشابه همانی بود که واله سالها در سینه داشت و جرات بیانش را نداشت! و اکنون «قهرمان» زبان او شده بود.
    واله عزمش را جزم کرد تا قهرمان را از نزدیک ببیند. رفت به طرفش و صدایش کرد.
    وقتی قهرمان بسویش برگشت واله متعجبانه چیزی ندید جز یک آینه!!!

    جناب آقای نوری زاد
    نامه منسوب به یک فرمانده اخراجی ناشناس سپاه که در مجلسی و با ظرافت در جیب شما گذاشت و بدون هیچ صحبتی شما را ترک کرد! مطالعه شد.
    http://nurizad.info/?p=19306 
    جناب نوری زاد
    سال 70 در تهران یکی از اصحاب مطبوعات مجوز هفته نامه ای سیاسی ـ اجتماعی را از ارشاد اخذ کرده بود و یک شماره نیز منتشر کرد اما اقبالی نزد مخاطب پیدا نکرد.
    مدیر مسئول آن نشریه با توجه به شناخت قبلی که از سبک روزنامه نگاری بنده داشت از اینجانب دعوت به همکاری کرد مشروط بر آنکه با نوشتن در نشریه اش اسباب شهرت آن مطبوعه را فراهم کنم.
    از شما چه پنهان بنده نیز پذیرفتم و به سبک «خرمگس» در رمان معروف «اتل لیلیان وینچ» در دو شماره بعدی در حوزه مسائل سیاسی و اجتماعی بین خود و یک خواننده فرضی که آن نیز خودم بودم (البته در قفای مخاطب) یک جدال و کارزار قلمی به راه انداختم که دست بر قضا بشدت هم مورد استقبال مخاطبان آن نشریه واقع شد اما ظاهراً چاشنی بحث را «اُورـ دُز»!!! کرده بودم چرا که هر چند چنان سبک و راهکاری اسباب اشتهار نشریه را مطابق قولی که مدیر مسئول داده بودم، فراهم کرد اما هم زمان اسباب توقیف نشریه نیز تمهید شد!!!
    علی ایحال این را گفتم تا خدمت تان معروض دارم نامه منسوب تان به فرمانده اخراجی سپاه بسیار ناشیانه و نابلدانه تحریر شده بود و آن «سپاهی قهرمان» بیش از اندازه و تصنعی شبیه شما بود.
    کاش برای چنین نگارش هائی ذکاوت و آی کیوی بیشتری خرج می کردید.

    جناب نوری زاد
    این که یک فرمانده ارشد اخراجی سپاه بدون ذکر نام به شما نامه بنویسد و برخلاف توقع هیچ افشاگری و اطلاع جدیدی از «بقول شما دزدی ها و چپاول ها و جنایات سپاه » ندهد جز همان کلیاتی که جنابعالی بارها در نامه های سریالی تان به آنها اشاره کرده اید و طرفه آنکه وقتی هم می خواهد رفرنس بدهد از همه منابع مختلف تنها رفرنس دهنده به همان نامه های گذشته جنابعالی و اتهامات کلی و منتسبه تان به سپاه می شود!!! جناب آقای نوری زاد با عرض پوزش چنین اعمال و رفتاری در روان شناسی مدرن موید فکت در نوعی روان پریشی است!

    جناب نوری زاد
    ظاهراً جنابعالی در رودبایستی وعده ای که به مخاطب دادید مبنی بر «پودر شدن محتمل تان توسط سپاه بعد از انتخابات مجلس در زمستان سال گذشته»! مبتلا به تنگنائی اخلاقی شده اید.
    در غیر این صورت بنده نیز به اطلاع شما می رسانم هفته گذشته که برای خرید هفتگی مایحتاج منزل به سوپرمارکت محل اقامتم رفته بودم ناگهان خود را مواجه با آقای ؟؟؟ یکی از سرشناسان کاخ سفید دیدم که به من نزدیک شد و لبخند معناداری زد و نامه ای را در جیبم گذاشت و بسرعت از من دور شد و بعد از مطالعه نامه دیدم ضمن اعلام برائت اش از کلیه جنایات متخذه آمریکا در حق مردم ایران از من خواسته بود بنمایندگی از جانب ایشان از ایرانیان عذرخواهی کرده و به ایشان بگویم جنایات کاخ سفید را به حساب ما و ملت آمریکا نگذارند و ما جز عشق و علاقه به ملت ایران چیز دیگری برای گفتن نداریم!!!

    جناب نوری زاد
    رد و اثبات ادعای بنده و شما هر دو همسنگ و هم وزن اند!

    جناب نوری زاد
    بنده به سهم خودم عاجزانه از مسئولین قوه قضائیه درخواست رفع ممنوع الخروجی شما را دارم و شخصاً نیز متعهد می شوم معادل تمامی امکانات تکنولوژیک فیلم برداری های شما که توسط قوه قضائیه ضبط شده را بلکه با کیفیت هائی بمراتب بهتر بدون هیچ هزینه یا توقعی در اختیارتان قرار دهم تنها مشروط بر آنکه شما نیز به ایالات متحده و نزد اینجانب تشریف بیآورید!

    جناب نوری زاد
    جای شما اینجاست. مطمئن باشید تایتانیک مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور برای شما نیز جا دارد.

    …………………………………..

    سلام داریوش گرامی
    متاسفانه این نامه آن سوتراز تخیل خوب شما واقعی است و من حتی قسمت های تلخ و تند و خارج از اندازه ی تحمل یک سایت داخلی اش را حذف کردم. ناسزاهایی را که از عصبیت و شکست و التهاب فرد ورشکسته ای چون او برقلمش جاری شده بود و معلوم بود که درآن لحظات اراده ی قلم وی ازدست رفته بوده است. من برخلاف شما به وی حق می دهم که اسم خود را پای نامه اش ننویسد یا همان الف میم اوهم نادرست باشد. شما هم می توانید این تکمله ی مرا درامتداد همان تخیلی بدانید که از پریشانی من ساطع می شود. اما دوست گرامی ام، یک فرقی بین هموطنان شما که درداخل اند و هموطنانی که برآن کشتی سوارند و درآن زندگی می کنند وجود دارد به اسم “واقعیت”. ما درداخل مجبوریم با این واقعیت سرکنیم و موجودیت او را به رسمیت بشناسیم و خط کشی هایش را رعایت کنیم. دراین نامه اگردقت کنید نکته هایی هست که هرگز درنوشته های من نبوده و من نتوانستم آنها را نادیده بگیرم و خواه نا خواه منتشرش کردم. همان واقعیت مورد اشاره به من آموخته است که برای “بیشترماندن و بیشترنفس کشیدن” هرازگاه سرم را ازقفس بیرون بیاورم و دستم را زیربارانی که دربیرون قفس می بارد بگیرم. انتظاراین که نویسنده ی این نامه نشانی منزلش را نیز پای نامه اش بیاورد کمی دوراز انصاف است. واین که چون نوری زاد برخلاف ادعایش پودرنشده به شرمندگی مبتلا شده نیز به انصاف متمایل نیست. دوست گرامی، وقتی یک نفر خودش را به آتش می کشد، انتظاراین را دارد که یکی بیاید و هم آتش او را خاموش کند و هم دم گوشش بگوید: ما سخنت را شنیدیم. نه این که برآتش او نفت وبنزین بیافزایند. این دوست سردار ما که یکی ازهزاران سردار خوب ما در سپاه است، با این نامه خودش را به آتش کشیده است. ازما مگر چه می خواهد؟ جزشنیدن حرفهایش؟ واین که من تنها نیستم. واین که من شرمنده ام. واین که پشت سرمن سرداران و پاسداران دیگری نیز هستند که مثل من شرمنده اند و درمدار اخراج وزندان واعدام؟.
    این دیگر به شما مربوط است که به او وبه سخن او وبه خطری که من درانتشاراین نامه بدان دخول کرده ام اعتنا کنید یا نکنید. یا این نامه را واقعی بدانید یا ندانید. اما واقعیت، آن سوتراز تخیل من یا سوظن شما به حیات خود ادامه می دهد. اینجا ایران است و آنجا که شماهستید، جای دیگری است که بهرحال ایران نیست.
    درمورد مکانی که درکشتی تایتانیک خود برای من رزرو کرده ایدنیز این را بگویم که ضمن احترام به فرد فرد ایرانیان مهاجر، مرا هیچ تمایلی به حضوردرآن نیست. گرچه دوست دارم پیش شما می بودم و به سهم خودم دست تک تک شماها را می بوسیدم وازطرف کسانی که موجبات آزردگی و مهاجرت شمارافراهم آورده اند ازشما پوزش بخواهم. من – آنسوترازشعار- ماندن درکشورمان ایران را بخصوص دراین شرایط حساس ترجیح داده ومی دهم. با همه ی خطراتی که مرا و خانواده ام را تهدید می کند. خواهم ماند. اگرپودرنشدم، چه بهتر، بیشترمی نویسم وفیلم هایی شبیه “شعبون بی مخ ها و ماآدم کشته ایم و ممد نبودی ببینی” می سازم. وبقدرتوانم زمینه ی بازگشت شماخوبان به کشورتان وبه کشورمان را فراهم می کنم.
    من درهمین چند خطی که برایم نوشته ایددانستم که ازقلم و تخیل شیوایی برخوردارید. ایکاش این شیوایی به شما می آموخت که اصرارنوری زاد بریادآوری لوازم دزدیده شده اش توسط دزدان سپاه و دزدان اطلاعات، اصراراو برنمایش تمثیلی غارت این سرزمین توسط فربگانی است که دست درجیب مردم فروبرده اندوسیری ناپذیرند.

    با احترام: محمد نوری زاد.

     
  24. آیا میدانید نفت ایران 15$ زیر قیمت به یونان بفروش میرسد؟کشوری که همین پول را هم نخواهد داد

     
  25. سلام آقای نوریزاد
    ما با هم سفر پاکستان بودیم اونوقت تلقی ما این بود که شما نماینده جریانی هستی که روی خوش به تفکرات دانشجویی ندارد.من موافق کارهایی که میشود نیستم ولی واقعا برای این همه تغییر و بعضا بی انصافی حجتی داری؟اون دنیا حساب کشی سخت است.بهر صورت انشاله عاقبت بخیر بشی

     
  26. سلام آقای نوریزاد خسته نباشید

    راستش به نکته فکر میکنمکه چرا شما به تمام سوالات پاسخ نمیدهید البته میتوان گفت شما هم مثل رییس قوه قضایی حق دارید ! خواهشا جواب من رو بدهید مخصوصا راجع به اعدامهای دهه 60

     
  27. با سلام به شما آقای نوری زاد :
    مطالب شما و همچنین بیشتر نظرات مردم رو خوندم جالب بودن.
    اجازه بدین بدون تعارف و رودربایستی باشما حرف بزنم
    راستش من هنوز هم به شما کمی مشکوکم چون به نظرم برخی جاها نظر مردم رو سانسور کردین . چون مثلا شما ظاهرا می خواهید نظرات و اهداف خمینی را اجرا کنید . همه مردم ایران اون دوران وحشت دهه 60 را دیدن که چه بلایی بر سر مردم و مخالفان خمینی اومد. بسیار زیاد بودن نوجوانان و جوانانی که به جرم داشتن یک روزنامه در دست به حکم خمینی اعدام شدن. نکند شما مانند خلخالی معتقد هستین اگر مخالفان خمینی بیگناه اعدام شدن میرن بهشت اگه گناهکار بودن میرن جهنم!
    اما چه فایده در حالی که اون نوجوان و یا جوان دیگه زنده نخواهد شد و داغ ابدی در دل خانواده اش گذاشته شده. با خود فکر میکردم (بر خلاف نظر بعضی) شما واقعا ترسو هستین و شجاعت لازم را ندارین حتما می پرسی چرا ؟ الان میگم ؛ چون خودت شاهد اون همه ظلمها و جنایات در اون سالها بوده اید و سکوت کردید (کسی که ظلم ظالمی را ببیند و سکوت کند در ظلم اون ظالم شریک است) و حتی الان هم حاضر نیستی که امامت (خمینی) را به خاطر اون همه ظلم و جنایات در سالهای دهه 60 محکوم کنی و در جواب بعضی نظرات مردم میگویی حق پیگیری برای انها محفوظ است! بدون اینکه کارهای خمینی را محکوم کنی و از او اسمی به میان آوری. آقای نوری زاد بهتره به نظرم شما اول ظلمهای و جنایات دهه 60 رو محکوم کنی و با صدای بلند به ملت ایران بگویی که: چون خمینی ظلم کرده و ستم کرده او را محکوم میکنم و چون او که ظلم کرده را نباید امام نامید و بعدش ظلملهای دیگر را محکوم کن. بدون بررسی و محکومت اون دوران سیاه دهه 60 ؛ مبارزه با ظلم و ستم کم ارزش میشود چون باز به هر بهانه همون دوران تکرار میشود. به نظرم اگر شجاعت لازم را داشتی اول جنایات دهه 60 که به دستور خمینی بود را محکوم میکردی بعد جنایات رهبر فعلی و دیگر افراد این نظام را محکوم میکردی. تو که خودت میگویی از مرگ نمیترسی البته به خدا من راضی نیستم برای شما درد سری ایجاد شود ولی مبارزه با ظلم و ستم و جنایات هزینه زیادی برای شخص دارد. میدانم که این شجاعت بزرگی میخواهد که فعلا در شما وجود ندارد و جای گله هم نیست چون هر انسانی زندگیش را دوست دارد.
    کاش صادقانه تر و رو راست تر حرف بزنید و عمل کنید. اینگونه انسان میتواند به قول شماها مانند “حر ریاحی” بشود. به هرحال هر کس اختیار زندگیش در دست خودش است . شما میتواند با ظالم کنار بیایید و مذاکر ه کنی و از برخی ظلمها چشم پوشی کنی و فقط برخی ظلمها را مطرح کنی یا میتواند تمام ظالمین را رسوا و همه ظلمهای 33 را محکوم کنی. مردم راحت تشخصی میدهند که چه کسی اهل فریبکاری و زدو بند است و چه کسی صادقانه با همه ظالمین (چه ظالمینی که که فوت شدن و چه ظالمینی که هنوز زنده هستن) مبارزه میکند. این مبارزه فقط راستگویی و صادقت همراه با شجاعت کامل لازم دارد.
    فقط با در نظر گرفتن وجدان و عقل و خدا و معونیت است که انسان میتواند تصمیم بزرگ را بگیرد و از مرگ نترسد و سعی نکند کارهای برخی ظالمان را توجیح کند و فقط برخی کارهای ظالمان را محکوم کند . این کار نشانه ریاکاری است برای نجات جان خودش.
    به امید آنکه هر مبارزه گری که دعوی مبارزه با ظلم و ظالم را دارد از ریاکاری و فریبکاری و زدو بند با ظالمین به دور باشد.

    شرمنده که تند و صریح از شما انتقاد کردم . امیدوارم بعضی از قسمتهای نظراتم را از ترس ظالمان سانسور نکنید.
    موفق باشید.

     
  28. شما در نامه هایت “رهبر عزیزم ” مینوشتید حالا چه شده است

     
  29. مفتخرم به وجود یک ایرانی بیباک نترس که برای ملت ایران روشنگری میکند وهویت جانیان مردم ودزدان بیت المال را افشا میکنند

     
  30. با سلام بگذارید به بعد دیگری از نظام حاکم بپردازیم. بسیاری در اخبار شاید دیده باشند که امپریالیسم آمریکا و اروپا با رژیم استبدادی بسیار راحت تر معامله میکند تا با یک دولت برخواسته از رای مردم. مطابق اسناد ویکیلیکس شیخ ابوظبی در زمان انتخابات 88 به آمریکاییها گفته بود که موسوی از احمدی نژاد برای منافع آمریکا خطرناک تر است. البته دلیلش را این آورده بود که احمدینژاد حرف زیاد میزند و دست خود را رو میکند ولی موسوی در زیر آن عینک روشنفکرانه برنامه ها دارد… (نقل به مضمون). بعبارت دیگر اینرا گفته بود که احمدینژاد همان است که آمریکا در ایران لازم دارد. اگر موسوی بود به آمریکا با هارت و پورت توخالی کردن بهانه نمیداد تا خلیج فارس را عملا متصرف شود. بآمریکا اجازه نمیداد تا ایران را محاصرهء اقتصادی کند. در عوض دوستان ایران را در جهان افزایش میداد و این به ضرری برای اعراب خلیج فارس میبود. هیچ تردیدی در این نیست. آمریکا و اوباما در کمال بیشرمی در خیام مردمی به اعتراض به انتخابات 88 به خامنه ای نامه نوشت وی از مردم که زیر چمکه های بسیجی های مزدور لت و پار شدند سحنی از حمایت نگفت. هم اکنون هم این جنگ لفظی که راه انداخته اند جنگ زرگریست. انگلیس با روس در زمان مشروطیت همدست شد و مشروطه خواهان را سرکوب کرد. با آمریکا همدست شد و علی مصدق کودتا کرد و باردیگر احمدی نژاد را ویزای حاکمیت داد و بدستیاری همان دوستان و همدستانش در میان روحانیت کودتای 88 را علیه کروبی و موسوی براه انداخت. غرب دموکراسی را در ایرا بر نمیتابد چون با دولت ملی نمیتواند پشت پرده معامله کند.

     
  31. بیایید دست در دست هم، پول جمع کنیم سه تا کامپیوتر دست دوم این آقا رو از سمساری بخریم و به او بدهیم شاید دست از این نامه نگاریهای صد تا یه من غاز بردارد….:-)

     
  32. سلام آقای نوری زاد!از اینکه می بینم در جامعه ایکه پراست از انسانهای نون به نرخ روز خور،بادمجون دور قابچین و… که برای گذران عمر دست به هر رفتار،سخن وعملی می زنند،دیدن فردی چون شما،واقعا حس تحسین رو در من بر می انگیزد،امیدوارم خداوند همیشه ودر همه حال همراه و پشتیبان شما باشد،با تشکر فراوان…یاحق.

     
  33. جناب نوری زاد چطور هست که شما بعد از 30 سال جنایت و ظلم ناگهان بیدار شدید!!چطور هست که یک فرمانده اخراجی سپاه!!به شما نامه مینویسد و شما در زندان برای رهبر و الان بیرون برای همه نامه مینویسید و فیلم پخش می کنید ولی کسی کاری با شما ندارد!!آیا نه اینکه خود شما جز این نظام بودید و هستید؟شریک تمام جنایات و اشتباهات و …. بودید و هستید؟واقعا فکر می کنید با این چند نامه و فیلم حساب خود را جدا کردید و در مقام منتقد و مخالف نظام هستید؟آن هم در این شرایط خفقان شما انقدر راحت حرف میزنید!!واقعا انتظار دارید ما این بازی را باور کنیم؟!؟…

     
  34. خسارات و لطمات جبران ناپذير سوء مديريت مسئولين بي لياقت ، كمر مردم را خرد كرده و ويراني كشور را رقم زده است ، سلب امنيت و آرامش مردم در حوزه هاي مختلف اجتماعي ، اقتصادي و سياسي از طرف دولت و دستگاه قضا و عملكرد بسيار ضعيف مجلس ، نشان از بي كفايتي ايشان در اداره مملكت دارد .

     
  35. برای تبدیل جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی زمانی که مراجع دینی ترسی ازخدا نداشته باشند فتحلیشاه چه عزیز میشود

     
  36. رسول ما که درود خدا بر او وخاندانش باد فرمود دو طایفه در امت منند که اگر فاسد شوند همه را فاسد میکنند واگر صالح باشند همه صالح میشوند .گفته شد آن دو طایفه کیانند فرمود فــقـها و امــرا .
    وامروز صدق گفتار مبارکش بر پهنای این سرزمین میدرخشد که تمامی فساد موجود از فقهای طماع وامرای فاسد است وسیلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

     
  37. درود بر محمد نوریزاد .فرزندانت به تو افتخار میکنند

     
  38. سلام و با احترام
    من با یکی از دوستان که پیشنهاد داده لیستی تهبه کنیم از دزدان و قصابان موافقم ! زیرا عمده اینها با لباس دین قصابی میکنند و
    مردم آنها را با لباس دین شناخته اند و آنچنان با غلظت نماز و مراسم دینی بجا می اورند که سر شیطان هم کلاه می زارند

     
  39. سلام آقای نوری زاد بنده از صمیم قلب شما را دوست دارم و عقاید شما احترام میگذارم .

     
  40. جناب آقای نوری زاد من یک فرزند شهید واقعی هستم زمانی که 12 سال داشتم پدرم در دفاع از سرزمین اهورای مان در عملیات نفوذی در غرب به شهادت رسید اما اکنون چه زشتی ها و پلیدی ها که نمی بینم و چنان از این اوضاع مملکت و نظام و دین دست ساز بریده ام که تصمیم گرفته ام امسال را روزه نگیرم در استان ما آن که پدرش محارب دین بود و در جنگ بر علیه ما کشته شده مدیر کل است و مردم زجر کشیده که مقاومت در مقابل عرب زشت کردار کردند گرسنه اند ما باید از دست رنج و سرمایه خود نخوریم تا عرب سوری و فلسطینی که دشمن ما می باشند بمانند می دانی عرب ها در جنگ چه بر ما کردند برادرم کشتن در میدان رزم کار جوانمردان است اما اینان به نام همان دینی که ما نمازش می خوانیم به ناموس وطنمان تجاوز کردندو چه دختران و زنانی را آزار ندادند ما از آمریکا باید سپاسگذار باشیم که انتقاممان را گرفت نه از عرب و طوله عرب . عزتت زیاد مرد بنویس که نوشتن واقعیت هایی که می نویسی مرحم زخم ماست .

     
  41. جناب نوری زاد باور کن پست تر از همه اینها هم یکی هست میدونی اون کیه خود تو وقتی یاد نوشته هاومفالات ده سال پیشت در کیهان می افتم وکنار این حرفهات می ذارم دلم می خواد گردن تو بشکنم

     
  42. جناب آقای نوریزاد من یک جوان ایرانیم و بس. از اینکه در میان این همه هیاهو و ترس که بر جامعه غلبه کرده چهره ای مثل شما هست که گوشه ای از حرفهای دل مردم رو میزنه احساس شعف میکنم.
    جناب نوریزاد برای من باعث افتخاره که از وبلاگ کوچک من بازدید کنید..

     
  43. عالی بود و عالی تر بود نحوه اتمام آن …وای از آن روز که بگندد نمک …دستگاه قضایی که می بایست منجی عدالت در جامعه باشه خود به سمبل بی عدالتی بدل شده

     
  44. كلا بي خيال سوالم شديد آقاي نوري زاد؟

     
  45. سلام آقاي نوري زاد گرامي يا به تعبيري كه اين روزها گفته مي شود حر زمان. سوال من اين است كه با توجه به ساز و كار دستگاه قضا در اين نظام و از مقايسه ي زندانياني كه به جرم هاي بسيار كوچك و عجيب به زندان ها افتاده اند و حتا بعد از پايان دوره ي محكوميت باز هم به آساني آزاد نمي شوند با شخص دردآشنايي چون شما، چگونه است كه اين دستگاه سخت و صلب چنين با گذشت در برابر شما مي ايستد؟ چگونه است كه دوستان خود من با جرم هايي حقيقتا مسخره حكم هاي نه سال و يازده سال گرفته اند اما شما به آساني حرفي مي زنيد كه شناخته شده ترين مبارزان سياسي ما در پستو ها هم نمي توانند بزنند؟ و اساسا با اين شائبه كه شخص نوري زاد به كمك كساني چنين وجهه اي يافته كه رو به روي تيغ قلمش هستند چه مي توان كرد؟
    با احترام

    …………………………..

    سلام محرابیان گرامی
    یکی ازموانعی که معمولا دست وپای آدمی را برای به راه افتادن می بندد، تعلقات اوست. من هیچ تعلقی که بازم بدارد ندارم. نه کارگاهی نه کارخانه ای نه شرکتی نه دفتری نه سهمی نه سهامی. وطبعا چیزی برای ازدست دادن ندارم. با یک چنین آدمی نمی شود مثل سایرین برخورد کرد. نمی شود سربه سراین آدم گذاشت. این را هم بدان که من درخودم تمام نمی شوم. من بعد ازخودم تازه شروع می شوم. ما فراوانیم. گرچه دوستان من بنا به هردلیل سکوت اختیارکرده اند. ایکاش شما دوست گرامی نیز به من می پیوستید و مرا ازتنهایی بدرمی آوردید. وگرنه، ایراد گرفتن که هزینه ای ندارد. اگربنا به خرده گرفتن باشد، به خود خدا هم می شود خرده گرفت.

    با احترام: نوری زاد.

     
  46. با دروود بر نوریزاد عزیز وخانواده صبورش که با شجاعتش وقبول سختی های سهمگین سعی می کند که امثال من که عوام هستم آگاهی بدهد وخوب میداند که این شیخ مطیع که برهوار بدنبال همه آنانی است که نام بردند خودش نیز عاشق ملک است وطبق اسناد منتشر شده در اطراف قم به کشاورزی وزراعت می پردازد واین خانواده لاریجانی مثل حامیانشان وپرورش دهنده هاشان به زمین وزمین خواری علاقه دارند واین انگلیسی ها سالها برروی این خانواده زحمت کشیدند که پس از تولد نامیمونشان درعراق دروران رشدشان را در دامن انگلیسیها پرورش یافته اند….

     
  47. محمد گرامی همانگونه که بارها درجواب نامه هایت نوشته ام شجاعت و ایستادگییت را تحسین میکنم اما حکومتی که از راس تا ذیل درباتلاق فساد و جنایت و اختلاس و بی قانونی غرق است چه انتظاری از بصطلاح رئیس قوه ویرانه قضائی اش داری و ای کاش با همه بزرگوارییت سخنی از دوران سیاه ////که خشت کج این بساط را گذاشت نمی گفتی چراکه خودت به نیکی میدانی بیش از حمله مغول و محمود افغان و حمله اول تازیان ///به ایران وایرانی لطمه وارد اورد که بیشترین ان تا سالها جبران ناپذیر خواهد بود و اگر پایه های هرج و مرج او نبود چنین جرثمه های پلیدی جرئت اینهمه نادرستی را علیه ملت ایران نداشتند اما بیمناک پایان کاراینها هستم که ایران را به نابودی بکشانند و انگاه بروند.با احترام کاوه اهنگر فعال کارگری درتبعید.

     
  48. کسی برای شما نامه نوشته
    من آن را دیدم و بدستتان رساندم http://haghmosalamma.blogspot.ca/2012/07/blog-post_9155.html

     
  49. درود بر شما، پاینده باشید

     
  50. آقا نوری زاد در مورد اعدامهای سال 67 که به دستو امامت (خمینی) صورت گرفت توضیح بده ؟ اگر الان باز امامت (خمینی) زنده شود و دستور اعدام زندانیان سیاسی را بدهد فورا اجابت میکنی ؟ اگر فکر میکنی امامت کار درستی کرده که هیچ ولی اگر اکنون متوجه شدی که امامت /// هزاران هزار نفر پس دلیلی ندارد دیگر از او و افکارش و نظامش دفاع کنی، مگر اینکه شما از نیروهای وزارت اطلاعات باشید که برای فریب مردم شعبده بازی مخالفت با حکومت را به راه انداخته اید تا عنصری نفوذی در میان مخالفان نظام به حساب آیید . خودت میدانی . یا //// را به خاطر این همه کشتار زندانیان سیاسی لعن و نفرین کن یا دست از از حرفها و حقه بازیها و ریاکاریها بردار مردم از از همه ریاکاری خسته شده اند.
    انتخاب با خود توست.
    اگر فکر میکنی که شاع هستی و به روشنگری حقیقت رسیده ای اول باید اون ///// را لعن و نفرین کنی و از جنایات او پرده برداری سپس به بقیه گیر بده .
    خانه از پای بست ویران است ؛ نوری زاد در بند نقش ایوان است!

    ………………………….

    سلام دوست گرامی
    اعدامهای بی دلیلی که درسالهای پس ازپیروزی انقلاب اسلامی صورت پذیرفته، جنایتی است که خواه نا خواه درگذرتاریخی، ما بدان خواهیم پرداخت و بانیانش را به محاکمه فراخواهیم خواند. این سخن من نیست. یک سخن محکم قرآنی است. این خونهای بی دلیل تا ابد مطالبه ی حق خود را خواهند داشت.
    با احترام
    .

     
  51. شجاعت در کلمه به کلمه این متن موج میزد،خیلی عالی بود.

     
  52. آقاى نوريزاد عزيز، من در مقابل شجاعت و ايستادگى شما سر تعظيم فرو مى آورم

     
  53. يك جوان ايراني

    جناب نوري زاد، نظر شما چيست كه يك ليست از كساني كه هيچ راه بازگشتي ندارند بدهيم، تا آنها مشخص باشند و آنها نتوانند ديگران را هم به مسير بي بازگشت بكشانند. به عبارت ديگر،‌ آن عده اي در نظام كه دستشان به خون آلوده است، و جنايتهاي غير قابل بخشش كرده اند،‌را به مردم معرفي كنيم، و به بقيه بگوييم كه حساب خودشان را از اين ليست جدا كنند، و مواظب باشند كه جز آن ليست قرار نگيرند. البته نميدانم اين كار كار درستي هست يا نه، كاش ميشد همه آنها را به اينكه راه بازگشت باز است،‌فريب داد.

    ……………………………

    سلام دوست جوان من
    مثلا دراین لیست اسم قصابی مثل “فلاحیان” باشد یا نباشد؟
    من فکرمی کنم فلاحیان ها با همه ی قساوتی که بکارانداخته اند، عمله های نگرشی بوده وهستند که درپس وپشت معاملات حضوردارند وهرگزنیز آفتابی نمی شوند.

    .

     
  54. آقای نوری زاد ، درود بر شما ، شما با قلم خود راه به دلهای ما باز میکنید .
    امیدوارم سلامت باشید . اگر هزار بار بگویم درود باز هم بیان احساسات واقعی درونم را نگفته ام …. اشک از چشمانم سرازیر است …

     
  55. قلمتون سبز- معرکه نوشتید

    قلمتون سبز- معرکه نوشتید

     
  56. sare tazim be shojaate shoma

     
  57. محسن افراشته

    برادرم محمدنوری زاد عزیز: یکباردیگرهم درگذشته برایتان نوشتم که شما بااین نامه ها مشت برسندان میکوبید اما ازجرات و شجاعت و دل زخمی وپُرغمت اطلاع دارم اما سیدعلی خامنه ای واعوان وانصار وعمله اکره اش مانند برداران مشکوک الهویه لاریجانی که سرشان درآخور دولت فخیمه انگلیس وپایشان در طویله های کاخ کرملین روسیه دوباره تزاری شده بند است به درخواست های شما وقعی نمیگذارندو چنین جانفشانی هائی ازآنها نداشته باشید که اگرآدمخواری فسادوغارتگری نداشته باشند زندگی وروزگار برآنها تلخ میشود اما نکته مهم اینست که همه نامه های شما درتاریخ مبارزات قهرمانانه ملت ایران ماندگارمیشود وآنروزی که همه حکومتیان ظلم وجوروفساد ///// به دادگاههای ملی سپرده میشوند مورداستناد قضات ملی منتخب ملت ایران قرارمیگیرد – بنازم قلم شیوایت را که زخم دل وروح رابا شجاعت بیان میدارد – بامید پیروزی ملت ایران .

     
  58. افتضاح بود آقای نوری زاد بعنوان یک فرمانده سپاه مخالف رژیم به شما می گویم دست ازاین شامورتی بازی های بردارید شما ازیکطرف اینها راکه عمله ظلم هستند برادرخطاب کرده وازآنها می خواهید دزمقابل ولی نعمت خودبایستند وازسوی دیگردرتمام مکاتبات خود با التماس می خواهید که اموالتان راپس بدهند تابحال اموال کدام زندانی سیاسی راپس داده اندکه شما اینقدربرای دریافت اموال خودعجزولابه می کنید. بس کنید این چس ناله هایتان را مردانه بایستید وبه ریشه بزنید بدون دادن القاب محترمانه به این تبهکاران که لایق آن نیستند

     
  59. سپاس مرد بزرگ

     
  60. درود خدا بر تو باد ای حر زمان
    ای کاش می توانستم نامه ات را برای تمام مردم ایران بخوانم مخصوصا برای میر دربندمان تا بداند که در خارج از کنج اتاق تنهایییش هنوز انسانهای ازاده با قلمهایشان بذر امید در دل مردمان می کارند.
    یا علی

     
  61. جناب نوریزاد درودبرشما. ای عزیز این جماعت اگر بله قربان گو نباشند که به این مناصب گمارده نمی شوند . این آقا و برادرانش که جای خود دارند حتی ریس یک اداره فکسنی در دوغوز آباد هم اگر نوکر و بله قربان گو نباشد سربازان گمنام امام زمان و امام جمعه محترم دوغوزآباد عذرش را میخواهند . ای عزیز در کشور ما تمامی افراد مستقل و صاحب اراده و پایبند به قانون خانه نشین شده و به حاشیه رانده شده اند و افرادی چاپلوس و بادمجان دور قاب چین. و نان به نرخ روز خور و عضو حزب باد بر مسند امورات این مردم گماشته شده اند. اینان را چه به این حرف ها. اینان عروسکان خیمه شب بازی اند. اما سخن آخر این که مردم ایران دیگر همه چیز را می دانند و فقط نقش بازی می کنند و منتظر فرصت هستند این جماعت به آبزیانی میمانند که در برکه ای کوچک قرار گرفته اند که هر روز آب آن کمتر و کمتر میشود. جناب نوریزاد این جماعت خود نیز می دانند که چه کرده اند و کیستند برای همین هم تا کنون کسی پاسخی به نامه هایت نداده است.موفق و پیروز باشی

     
  62. خوب نیست بلکه عالیست

     
  63. خوب اموالش را بديد لاريجاني

     
  64. به راستی که ابوذر زمانید جناب نوریزاد، گرچه من قهرمانان و دلیرمردان ایرانی بیشماری را می شناسم، اما به احترام شجاعت و باورهای مؤمنانه شما می گویم، به راستی ابوذر زمانید، همان وجدی را در دل من ایجاد کردید که در نوجوانی با خواندن آثار شریعتی در باب ابوذر سراسر وجودم را لبریز می کرد. درود بر شما، پاینده باشید. 

     
  65. میتوان اجرای عدالت را در تک تک این مظالم تجربه کرد.

     

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

84 queries in 1960 seconds.