سر تیتر خبرها

چرا مرگ ؟ چرا عاشورا ؟

الحق گریستم : ماچه جامعه ای به راه انداخته ایم که برای فردی چون نوری زاد ، چاره ای دیگری جز تن سپردن به مرگ نمانده باشد ؟ او با مرگ خود ، می خواهد با ما سخن بگوید …

مرتضی ایوبی

محمد نوری زاد ، این دوست جهادگر ما ، این راوی روایت فتح ، این همراه و همدرد محرومان بشاگرد ، قریب به یکسال است که در زندان اوین بسر میبرد . ظاهراً پایان این ماه ، درست یک سالگی زندانی شدن اوست . به چه دلیل ؟ به دلیل نگارش چندنامه به رهبر . یکی از افتخارات جامعه اسلامی ، می توانست همین الفتی باشد که نوری زاد در پیش گرفت .
که مودبانه و از سر سوز ، با رهبرسخن بگوید.مگر نه این که امام علی (ع)به مالک می گوید : بگونه ای حکومت کن که ضعیفبرای ابراز خواسته اش به تو، زبانش به لکنت نیفتد؟ زندانی کردن نوری زادها که هنر نیست .هنر آن است که سخن اینان را بشنویم وغمخواری آنان را پاس بداریم ونقدشان رابرسرچشم بگذاریم . نوریزاد اما انتخاب بزرگی کرده است .وقتی شنیدم که او می خواهد در ادامه یک اعتصاب غذا، در روزعاشورا به زندگی خودپایان دهد ،
الحق گریستم : ماچه جامعه ای به راه انداخته ایم که برای فردی چون نوری زاد ، چاره ای دیگری جز تن سپردن به مرگ نمانده باشد ؟ او با مرگ خود ، می خواهد با ما سخن بگوید . اما سخن برتر او ، راه به روز عاشورا می برد . ما این روزها برسروسینه می کوبیم وحسین حسین می کنیم . نام حسین رابرزبان می آوریم و می گدازیم . اما به راه حسین کاری نداریم . درمیان همه ما ، نوری زاد ، نه صرفاً نام حسین را ،که راه حسین رابرگزیده است . او قرار است درروز عاشورا ، باما،بابزرگان نظام ، باتاریخ انقلاب،باجهان ،سخن بگوید . من فکر
می کنم یکی از سخنان نوری زاد این است : که ای آزادگان جهان ،من یکی از فرزندان این انقلابم . با این انقلاب قدم به قدم همراهی کرده ام ، برای او زحمت کشیده ام . با دشمن او جنگیده ام . سالها ، برای امام ، برای رهبر ، فیلم ساخته ام ، نوشته ام . اما کارم به جایی رسیده است که نفسم بند آمده است . این انقلاب ،نه آن قول و قراری است که مابامردم درمیان گذاردیم .ماراه رابه کج رفتیم . ما را چاره ای غیرآن که راه رابه راست طی کنیم ، نداریم. باید برگردیم و خطاها را محو کنیم . از مردم پوزش بخواهیم . با مردم ، و برای مردم باشیم ، سربه سر مردم نگذاریم . آزادیهای آنان را محدود و محدودتر نکنیم . اغلب نوشته های اخیرنوری زاد ، در اطراف این موضوعات دور می زند . دغدغه او ، دغدغه دین است . دغدغه مردم است . حق مردم است من اطمینان دارم مرگ نوری زاد ، با قیل و قالی فرو خواهد کشید . یکی دو مجلس برای او می گیرند و یکی دو مطلب و تمام ! نوری زاد می رود ، اما ما می مانیم . قدرت مندان می مانند . غافل از آنکه انتخاب هوشمندانه نوری زاد ، برای مرگ عاشورا ، به او جاودانگی می دهد . او اگر در کربلا نبود که امامش را یاری دهد ، اکنون دراین زمان ، خود را به امامش می رساند . امام نوری زاد کیست ؟ من مطمئنم که امام نوری زاد ، عدل است . انصاف ودرستی و علم و ادب و حق و حقوق مردم است . امام نوری زاد آزادی است . پاکی است وپرهیز از دروغ ورشوه وپلیدی که دامنگیر این روزهای انقلاب شده است.

Share This Post

درباره محمد نوری زاد

با کمی فاصله از تهران، در روستای یوسف آباد صیرفی شهریار به دنیا آمدم. در تهران به تحصیل ادامه دادم. ابتدایی، دبیرستان، دانشگاه. انقلاب فرهنگی که دانشگاهها را به تعطیلی کشاند، ابتدا به آموزش و پرورش رفتم و سپس در سال 1359 به جهاد سازندگی پیوستم. آشنایی من با شهید آوینی از همین سال شروع شد. علاوه بر فعالیت های اصلی ام در جهاد وزارت نیرو، شدم مجری برنامه های تلویزیونی جهاد سازندگی. که به مناطق محروم کشور سفر می کردم و برنامه های تلویزیونی تهیه می کردم. طوری که شدم متخصص استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان. در تابستان سال 1361 تهران را رها کردم و با خانواده ی کوچکم کوچیدم به منطقه ی محروم بشاگرد. به کوهستانی درهم فشرده و داغ و بی آب و علف در آنسوی بندرعباس و میناب. سال 1364 به تهران بازآمدم. درحالی که مجری برنامه های روایت فتح بودم به مناطق جنگی می رفتم و از مناطق عملیاتی گزارش تهیه می کردم. بعد از جنگ به مستند سازی روی بردم. و بعد به داستانی و سینمایی. از میان مستندهای متنوع آن سالهای دور، مجموعه ی “روی خط مرز” و از سریالهای داستانی: پروانه ها می نویسند، چهل سرباز، و از فیلمهای سینمایی: انتظار، شاهزاده ی ایرانی، پرچم های قلعه ی کاوه را می شود نام برد. پانزده جلدی نیز کتاب نوشته ام. عمدتاً داستان و نقد و مقاله های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی. حوادث خونین سال 88 بساط فکری مرا درهم کوفت. در آذرماه همان سال بخاطر سه نامه ی انتقادی به رهبر و یک نامه ی انتقادی به رییس قوه ی قضاییه زندانی شدم. یک سال و نیم بعد از زندان آزاد شدم. اکنون ممنوع الخروجم. و نانوشته: برکنار از فعالیت حرفه ای ام.

4 نظر

  1. به امید روز آزادی ایران از ظلم و ستم این یزیدیان

     
  2. همه ما شاهديم که اربابان قدرت چگونه در منجلاب خودخواسته ظلم و ستم دست و پا ميزنند و آزادگاني چون نوري زاد خودش را در اين سياهي جور شمع راه آزاديخواهان قرار ميدهد.
    آزادگي از هر چيزي بالاتر است حتي دينداري.
    دينداراني را امروزه ميبينيم که لقمه از دهان خلق ميگيرند و شکم خود را با آتش کين و نفرت مردم پر ميکنند.
    روز قيام نزديک است
    نوري زاد نداي ياري سر داده است، تنهاي نميگذاريم

     
  3. آری ما واقعا شرمنده ایم……….

     
  4. تاریخ امروز ایران ، وامدار و شرمسار مردانی چون او خواهد بود … نوری زاد در حال ساختن تاریخ ایران معاصر است .

    درود بر او

     

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

77 queries in 0788 seconds.