یکشنبه هجدهم دیماه نود
1 – پایین آوردن سرعت اینترنت دراین روزها، تازه ترین شیوه ای است که می شود سخن معترضان را درگلو خواباند. این شیوه اما به پرسش اصلی ما پاسخ نمی دهد. این که اگر آمدیم و به هزار تمهید، یک زشتی را انکار کردیم، با خراشِ فهم مردم خود چه می کنیم؟ آنجا که آنها درمجاورت این زشتی زندگی می کنند و به چشم خود مفسده های آن را می بینند؟
همین حالا (ساعت دوازده شب)خبردارشدم سایت آقای دکتر خزعلی هک شده و روی صفحه ی اصلی اش نوشته اند: “فان حزب الله هم الغالبون”. این پیروزیِ موقتِ سپاه سایبری آیا جشن گرفتن ندارد؟ گویا یک حکومت با همه ی دارایی ها و البته پول نفتی که دراختیاردارد یک طرف ایستاده و یک جماعت معدود نیز با دستانی خالی یک طرف. چرا جشن نگیریم؟ به دکتر خزعلی زنگ زدم. صدایش بسیار خسته بود. فردا باید به دادسرا برود. حکم دستگیری او صادر شده. گفت اگر برنگشتم حالی از بچه های من بپرس. (منظورش این بود). که گفتم: نگران نباش. این مسیری است که من هم از پی تو خواهم پیمود. احتمال هک شدن سایت من و دستگیری من هم فراوان است.
2 – امروز آقای هوشنگ میرزایی را دیدم. مستند سازی که آثار انسانی و شریف او معروف است. بویژه آن فیلمی که از یک مرد زاهدانی ساخته که این مرد، با روی هم چیدن سنگ ریزه ها مسجدی و باغی و خانه هایی ساخته و برای معیشت دهها نفر کارآفرینی کرده. وحتی در دورتا دور دیوارهمان مسجدش برای گنجشک ها لانه ساخته. این فیلم و سایر فیلمهای میرزایی از جشنواره های داخلی و خارجی جایزه ها برده اند و هرکدام یک چندباری هم از شبکه های داخلی پخش شده اند. روح کلی آثار میرزایی، بر: برآوردن و برکشاندن شرافت انسانی تمایل دارد. همان مقوله ای که در میان ما هست و ما کمتر به او سرمی زنیم.
3 – چندی پیش که به شیراز رفته بودم تا با جناب آیت الله سید علیمحمد دستغیب دیدار کنم، درمحل اقامتم به پوستری از تخت جمشید برخوردم که درهمان نگاه نخست، مرا به اندیشه فرو برد. درآن پوستر، شاه بزرگ هخامنشی برتخت نشسته است. نه در لباس رزم. که در لباسی ساده. در یک دست او عصاست. در دست دیگرش چه؟ گرز؟ شمشیر؟ جامی از شراب؟ نه، بلکه یک شاخه گل. بله، دردست این پادشاه بزرگ و سوپرپاور آن عصر، یک شاخه گل است. آن عصا نشانه ی افتادگی و این گل نشانه ی صلح و سلامت.
من پیشترنیز این عکس را دیده بودم اما هیچگاه به صرافت نکته ای که درهمین شاخه گل نهفته، نیافتاده بودم. این که چرا این پادشاه در این سنگ نقش، صلابت بی مانند خود را به رخ نکشیده، و یال و کوپال پادشاهی خود را بیادگار نگذاشته. یادم هست سالها پیش به محل ساخت سد شهدا در بهبان رفته بودم. درست درمحل سد، وبردیواره ی بلند و صخره گون آن، به کتیبه ای برخوردم که یکی از سرداران قاجاربهنگام عبور از آنجا آن را به یادگار نهاده بود. آن سردار دراین کتیبه با غرورازخودش وازتعداد قبضه های توپ وازتعداد سربازان و تفنگچی های خود آمار داده است.
بعدها عکس داریوش پادشاه هخامنشی را یافتم و آن را در کنارنامه ی شانزدهم جای دادم و به آقای خامنه ای نوشتم چرا تجسم این که یک روز ما شما را با شاخه گلی دردست ببینیم، کمی قابل باورنیست. واز وی خواستم بجای چفیه، از این به بعد شاخه ای گل در دست بگیرند. اما عجبا که نمی دانم چرا این قسمت از نوشته ام حذف شده بود و در نامه ی شانزدهم نیامد. البته در فایل پی دی اف هست. با اینهمه این پرسش من هنوز پای برجاست. این که گل بهتراست یا چفیه؟ حتماً گل. بامن موافق نیستید؟
4 – از هوشنگ میرزایی نوشتم. او را بعد از سالها امروز جلوی اوین دیدم. وسایلش را در فرودگاه از او گرفته بودند و او را از سفر بازداشته بودند. یک ورق پاره ای دردست داشت که ریزبه ریز وسایل برده شده اش در آن بود. ورق پاره ای که هیچ ارزش حقوقی نداشت. نه نام و نشانی از برنده و نه نام و نشانی از دستگاهی که آن همه اموال را برده بود. یک ممنوع الخروجی و بلاتکلیفی نانوشته. من مانده ام معطل که اینهمه آداب مسلمانی را ما از کجاهای تاریخ بیرون کشیده ایم و بدان متصف شده ایم! بنده ی خدا آقای میرزایی نمی دانست با چه ارگانی طرف است و آن وسایل برده شده را از چه دستگاهی مطالبه کند. وقتی گفت: از فرط بیکاری مجبور شدم برای هزینه های دفن مادم و تهیه سنگ قبر او پول نزولی بگیرم، تنم لرزید. یک نگاهی به قد وبالایش کردم. مگر می شود آنهمه شرافت یک هنرمند را به جاسوسی و عملگی استکبار ربط داد و همرمان از خدا دم زد و از هیچ خدایی نیز نهراسید؟
|
این دو بیت زبانحال پیامبر اکرم است از وضعیت اسفبار اسلام ناب محمدی در ایران.
بوی خون میدهد اندیشه ی خونین شما
/خون بپا کرده خدای خشن دین شما/دین اسلام من آئین عدالت جوئیست/که نه در دین شما هست و نه آئین شما/بتازه گی فیلمی رو در یکی از سایتها دیدم فیلم که ساخته ی خود دکتر نوری زاد بود عده ای که کر کره های مغزشونو پایین کشیدن و به عقلشون تعطیلی دادن با بدست آوردن بخشهایی از فیلم با تلاشی مذبوحانه خواستن نشون بدن که نوری زاد در تکاپوی رسیدن به شهرت دست به هر کاری میزنه متاسفانه از اونجائی که کر کره ی مغزهاشون پائینه و تعطیل رسمی هستن نمی تونن بین کلمه های ( شهرت و نام آوری ) و ( عزت و خود باوری ) تفاوت قائل بشن. و نمی دونن که امام حسین برای رسیدن به شهرت نبود که با یزید بیعت نکرد
آقای نوریزاد
نامه علیرضا پورپیرعلی فراموش نشود. بسیار زیبا و خواندنی
http://www.jomhourikhahi.com/2012/01/poupirali-to-khamnei.html
جناب نوریزاد شجاع!غم دستگیری و بی حرمتی به دکتر مهدی دلاور باعث تاثر و تالم ما گردید.این سربازان گمنام…وماموران اطلاعات اگر حریف کوماندوهای امریکا و انگایس نمیشوند وبا یک ضرباالعجل ترسان ولرزان ملوانان انگلیسی را با کت وشلوار وبا کادو و عذر خواهی دودستی تحویل استکبار!میدهند حریف شما واقا مهدی که میشوند!عنقریب شما هم همسایه اقامهدی ومستاجر اوین خواهید شد ولی بدانید که 17نامه توفانی وظلم ستیز شما همواره موتور محرکه مبارزات ازادیخواهان خواهد بود ونیز میدانیم که پشت دستگیری وزندان شما _ قدرقدرت! قوی شوکت!نورچشم!(////)ایستاده است.////
بنده به عنوان یک تحصیل کرده می خواهم بدانم.چرا ؟چرا؟
1-مزایا و معایب ارتباط اقتصادی و سیاسی و … با امریکا و کشورهای پیشرفته در چیست؟
دلیل ترس دولت مردان و رهبر و … از ارتباط با امریکا در چیست؟ارتباط منطقی با امریکا بهتر است یا باج دادن به روسیه و چین؟
2-تا کی ما می خواهیم کشور پیشرفته مثل ///// را به رسمیت نشناسیم؟
3-مزایا و معایب انرژی هسته ای در چیست؟در صورتی که کشورهای پیشرفته در حال کنار گذاشتن ان هستند.
و تمام دلار های نفتی به صورت مستقم و غیر مستقیم برای موارد بالا هزینه می شوند.
آیا بهانه ای بیش برای حکومت کردن نیست؟
لطفا مطالب بالا رو گوشزد کنید.
درود بر دکتر نوری زاد عزیز ، فکر کنم شما هم از بازداشت آقای خزعلی باخبر شده باشید امیدوارم از خواب خوشی که جمعه دیده بودید بیدار شده باشید /////شماهم لطفا انقدر به این سید علی دل خوش نباشید.
انقدر راحتی که فکر میکنم امدی خونه ام وباهم دردلی میکنیم واگه بخوام جوابی بدم فقط خستگی بیکاریست وجواب چند کارگر را نمیدانم چه بدهم حالا دارند نفرین میکنند که به فکر ما نیست ونمیدانند خودم چند ماه که در امدی ندارم
واقعا با این همه شبکه و روزنامه و سایتو تریبون نماز جمعه و عربده بسیجیا و … بازم از یک یا دو سایت می ترسن اگر اینا واقعا غیرت دارن و فکر میکنن واقعا یک ارتش سایبری هستن برن مثلا سایت سیا یا موسادو هک کنن وگرنه هک کردن این سایتهای شخصی که کاری نداره شرکتی ازشون حمایت نمیکنه یا امنیتشونو تامین نمیکنه این موضوع فقط ضعف اینا رو میرسونه
حاجی میگن حاج مهدی رو هم گرفتن