برای آمرزش روح مرحوم هدی صابر صلوات! اما مردم به درخواست من پاسخ ندادند. به این دلیل که چند نفر هیس هیس کردند. معلوم بود که برای برگزاری آن مجلس تعهد داده بودند که سخن خلافی گفته نشود. اما مگر درخواست صلوات کار خلافی بود که عده ای را به تب و لرز انداخت؟…
بخاطر یک صلوات (به قلم عضوی از خانواده شهدا)
درمجلس ختم مرحوم هدی صابرفضا بسیار امنیتی بود. مأموران اطلاعات چپ وراست از حاضرین تصویر می گرفتند و حتی یکی بود که اسم افراد سرشناس را یادداشت می کرد. من وسط مجلس صدا دادم: برای آمرزش روح مرحوم هدی صابر صلوات! اما مردم به درخواست من پاسخ ندادند. به این دلیل که چند نفر هیس هیس کردند. معلوم بود که برای برگزاری آن مجلس تعهد داده بودند که سخن خلافی گفته نشود. اما مگر درخواست صلوات کار خلافی بود که عده ای را به تب و لرز انداخت؟
مجلس که تمام شد، یکی آمد و دست مرا گرفت و از میان جمعیت بیرونم برد. به او اعتراض کردم که : دستم را رها کن. رها نکرد . بلکه پس گردنم را هم گرفت و به جلو هلم داد. یکی دونفر به کمک او آمدند و مرا به داخل یک ون بردند. که چرا صلوات فرستادی؟ گفتم: مگر جرم کرده ام؟ اصلا شماها کی هستید که مرا به اینجا آورده اید؟ خلاصه آنها گفتند و من گفتم و ون به راه افتاد. کجا؟ اوین. مرا به دادسرای اوین بردند. قاضی کشیک آمد و به پرونده من نگاهی کرد و گفت: برای چه صلوات فرستادی؟ گفتم: یک نگاهی به دور و برت بینداز و ببین کار ما به کجا رسیده که از یک صلوات می ترسیم.
قاضی کشیک دست به قلم برد و گفت: نشانت می دهم. گفتم: بخاطر همین یک صلوات؟ گفت: بخاطر اقدام علیه امنیت ملی! گفتم: خاک برسرکشوری که امنیتش با یک صلوات بهم بریزد! اما قلم قاضی به کار افتاده بود و کاری از دست من ساخته نبود. عده ای با زنجیر و پابند آمدند. به دست های من دستبند زدند وبه پاهایم پا بند و به چشمانم هم چشم بند. یکی به پشتم زد که: راه بیفت. ومن راه افتادم.
درراهرو مرا به سمتی می بردند و من فریاد می کشیدم : بروید کنار که اوجالان را دارند می آورند. واین جمله را تا توانستم فریاد کشیدم: بروید کنار که اوجالان را دستگیرکرده اند. سه روز بعد یکی درسلول را وا کرد و پرسید: تو برادر سه شهیدی؟ گفتم: من یک بسیجی ام. سالها در جنگ بوده ام. آموخته ام که خواهان چیزهای خوب باشم و از چیزهای بد متنفر. گفت: بیا برو بیرون. از دروازه زندان اوین که بیرونم کردند و مرا به داخل زندان بزرگتری به اسم جامعه انداختند، همانجا روبه آسمان کردم و گفتم: خدایا پوزش. ما دراین سالها به اسم تو چه ها که نکرده ایم و چه خانه ها که فرو نریخته ایم. وبعد همانجا با صدای بلند صلوات فرستادم. یکی از نگهبانها آمد که کاری بکند دیگری به کله اش اشاره کرد. که یعنی ولش کن. مشاعرش تاب برداشته.
یقین دارم که بر پیشانی محمد و آل محمد عرق شرم می نشیند زمانی که به اسم آین بزرگواران به امت و پیروانشان چنین ظلمی می رود
مگه اوجالان چه بوده که اینجوری در موردش حرف میزنی؟ /// خوبه فهمیدی چندین سال اشتباه کردی.
…………………………………………
دراین نوشته اتفاقا از اوجالان تعریف غیرمستقیم شده. که مثلا دستگاه اطلاعاتی ما چه که نکرده. بیایید و تماشا کنید. اوجالان را از میان کوهستان بیرون کشیده
پشتیبانی سایت رسمی
.
آقاي نوريزاد چرا با اين منفي گفتن ها در وجود اين جوان هااينقدر تخم نا اميدي مي کاريد و به راحتي همه کارهاي گذشته اين مملکت را ناديده مي گيري وبدان با اين روش چيزي را اصلاح نمي تواني کني بلکه باعث از بين رفتن آن مي شوي و ما نبايد به عنوان يک برانداز در مملکت خودمان اقدام کنيم وبه گذاريم دشمنان و منافقان در کنار ما با ما هم صدا شوند.
با سلام
امروز مهمترین مسئله تحریم انتخابات است
مردم با این کار و با خبر رسانی در مورد این کار از تجاوز بیگانگان جلوگیری خواهند کرد
سلام برادر عزیزم حناب نوری زاد الان عصر جمعه است ومن منتظر نامه هفدهم شما هستم بنویسید وبنویسید که سالهای نوجوانی وجوانی ومیانسالی ما به زعم خود در راه انقلاب سپری شد ولی در پایان ما را منزوی و خانه نشین کردند الان در حال انفجار هستم دلم برای شهدا تنگ شده است دکتر از شهدا بنویسید چرا ما را تنها گذاشتند روزگار سختی است
شاید مقایسه کسی که فقط یک صلوات فرستاده با عبداله اوجلان به طنز شبیه باشد اما بدان که در فضای رعب و وحشت فرستادن یک صلوات شهامتی برابر با اوجلان میخواهد که تو داشتی و من شرمنده از ترس و زبونی خویش. تو از نواده آرشی برادرانت نیز جان درچله کمان نهادند چون آرش درود بر تمامی دلیرانی مردان و شیر زنانی که آزادگی را به بندگیو ذلت ترجیح دادند. به دست آهن سخت تفته کردن خمیر. به از دست به سینه پیش امیر
حتي اگر نتيجه خاک پوتين سرباز آمريکايي سرمه چشم خود کردمان نتيجه اش ايراني آزاد وآباد باشد و يا به زباني دگر در چند دهه آينده کشوري همچون ژاپن و آلمان داشته باشيم من که از تغيير وتحول جز با حمله خارجي اميدي ندارم تا به حال که از شعارهاي استقلال طلبانه نتيجه اي جز ويراني روزافزون چيزي نديده ايم شايد خداخواست وبا اشغال از جانب امثال آمريکا چيزي شديم البته هم اکنون نيز کشورمان در اشغال است اشغال گراني که همه چيز را براي خود مي خواهند وبراي صاحب خانه هيچ حقي قايل نيستند
برادرم , از خدا میخواهم به خاطر این صلوات , درقیامت تو را با برادران شهیدت درصف مجاهدان فی سبیل الله قرار دهد.
چه تشابهيست بين صدر اسلام و انقلاب ما ..
البته نميگويم كه انقلاب ما اسلامي بود كه نبود
اما وقتي علي خانه نشين شد و سر حسين بريده شد ..
اما وقتي كه بازرگان و منتظري خانه نشين شدند و موسوي و …
بهتره به جای اینکه حرف از تجزیه و سرباز آمریکایی و این حرفها بزنید، یک مقدار امید داشته باشید به بهروزی این مردم و مملکت. نمیگم امید بدید میگم خودتون امید داشته باشید. اگر کاری نمیتونیم بکنیم اقلا منفی بافی نکنیم. این رژیم داره از درون خودشو نابود می کنه، پس بهتره نه از یک طرف خودمون رو بی غیرت خطاب کنیم که چرا کاری نمی کنیم، از آن طرف دیوار بیفتیم که منتظر سربازان آمریکایی هستیم. کمی هم حافظه تاریخی مون را به کار بندازیم. ایران قبلا به نوعی استبداد دینی رو در زمان ساسانیان تجربه کرده و نتیجه حمله بیگانگان رو هم دیده. اون موقع ما یکی از ابرقدرتها بودیم و قرنها طول کشید تا این ملت تونستن دوباره یک ایران یکپارچه از زیر آوار اعراب بیارن بیرون. نه کاری به اسلام دارم و نه اینکه اون موقع مردم به چه دلیل از کشورشون حمایت نکردن. فقط میگم کمی باید فکر کرد و زیاد احساساتی نشد. درسته که این حکومت با جنایتهاش تخم نفرت در وجود مردم میکاره، ولی ما اگه میخوایم ایران را آزاد کنیم و بسازیم نباید اسیر خواست مستبدی بشیم که میخواد با رفتنش ایران هم نباشه.
شايد بعضي بگويند كه بين ادامه حكومت اين ظالمين و دخالت بيگانگان كدام را ميپسندي؟ من ميگويم مرگ به تا چنين زندگاني و آنان كه حيات اين عالم فاني را با هر خفتي ميخواهند ،شايد يكي از ايندو را انتخاب ميكنند كه در نگاه بندگان خالق هيچ تفاوتي ندارد ،جرا كه هر دو راه به جهت حفظ جان و اموال و ادامه زندگي در اين دنياي فاني است.
حكومت سال هاست كه از مدار حق خارج گشته است و روز بروز فاصله اش از مردم بيشتر شده است همين است كه در يك مجلس ترحيم آنهمه مامور ميگذارد كه فيلم بگيرند و اسم ها را ياد د اشت كنند و صلوات ممنوع باشد و …
از بین همه آدمهای خطرناک و تروریست فقط اسم اوجالان یادتون اومد؟ حالا چرا اوجالان؟ یعنی آدم بده در ماجرای ترکیه و کردها فقط اوجالان (کردها) هست؟ یعنی ژنرالهای شیک پوش اما خونخوار ارتش ترکیه (که البته حالا کرک و پشم شون ریخته) همه معصوم و فرشته بودند؟!
محمد جان، فکر میکنی مسئولان الان ایرانین و اجنبی نیستن؟!
الان هم این مملکت زیر چکمه اجنبی قرار داره
خدا بیامرزه دکتر شریعتی رو واقعا به حرفاش که فکر می کنی می بینی مثل اینکه ایشون یکبار یک جمهوری اسلامی و ملا و اخوند رو تجربه کرده بوده یه جا خیلی جالب میگه که اگر مذهبیون (اخوند و ملا) حاکم بر مردم بشه خودبخود حکومت استبدادی و دیکتاتوری میشه چرا که اون خودشو نماینده خدا بر زمین می دونه و از یک طرف خودش رو به خدا وصل می دونه و از طرف دیگه به مردم پس چون نماینده خدا بر زمینه هر کاری که انجام بده برای رضای خداست و رضای خدا در اونه پس مردم میشن پشم و این میشه حکومت دیکتاتوری دینی
(البته می بخشید عین کلمات دکتر شریعتی تو ذهنم نبود)توضیح دادم
محمد جان سرباز آمریکایی شرف دارد به مسوولین وطن فروش ما
آقای نوری زاد با کلمات بازی نکنید، ببینید بر ما چه گذشته که مرتضی چنین حرفی میزنه، حتی از پاکی چشمش برای نجات وطنش می گذره
با پاسخ آقای نوری زاد به مرتضی کاملا موافقم. مطمئن باش آمریکا هم دنبال منافع خودشه
آقا جان، چه خوشتان بیاید چه نیاید، اول جنگ بعد هم تجزیه رو شاخ این مملکت فلک زده استو در آخر هم یک بی هویتی تمام و کمال برای نسلهای بعد
وا اسفا ه من خجلتی و افتضاحی
منتظرم تا خاک پوتین سربازان امرىکاىى را سرمه چشم کنم
رزمنده هشتاد ماه در جبهه سابق
……………………………..
سلام مرتضای عزیز
من باورم نمی شود رزمنده ی هشتاد ماه در جبهه گوینده ی این سخن باشد که : منتظرم تا خاک پوتین سربازان آمریکایی را سرمه چشم کنم. ما گرچه نسبت به مسئولان و رویه های فعلی معترضیم اما هرگز نیز راضی به این نیستیم که اجانب به سرزمین ما پای گذارند. چه برسد به این که خاک پوتین شان را سرمه ی چشم کنیم. با مسئولان فعلی یا با هرکس که مشکل داری داشته باش اما این دلیل نمی شود که به چشم مبارکت بی احترامی کنی.
با احترام: محمد نوری زاد
.
کاری از بسیجیان سبز: برای رئیس جمهور میرحسین موسوی http://www.youtube.com/watch?v=6v7CoCvhKX0&feature=youtu.be
جناب اوجالان خودخوانده!برادر3شهیدکه سهل است اگر برادر 30شهید هم باشی باید دربست عبدومزدوروتوسری خور اقایان باشی؟مرحوم ایت الله طالقانی خوب عمق مطلب را درک میکرد که میگفت:استبداد عبا ونعلین بدترین نوع استبداد است.از اقای نوریزاد تقاضا دارم این کامنت کوتاه را مشمول خود سانسوری نفرمایند.
بنا به فرموده /// اگر مصلحت نظام اقتضاء کنه اخلاق رو، فقه رو، نماز رو هم میشه تعطیل کرد یک صلوات که جای خود داره.
osta ی عزیز
بنده از همان بچه گی (الآن 36 سال دارم) با اینها مخالف هستم و متفر.
همه یکجور فکر نمی کنند.بعضی ها مثل من فکر میکنن بعضی ها کاملا مخالف من.در این میان بنده کسانی را دیده ام که سابقا مخالف جدی حکومت بودند ولی حالا در اثر بمباران تبلیغاتی حکومت تقریبا طرفدار سیاستهای نظامند.کسانی هم مانند نوریزاد و این برادر شهید بعدا پی به اشتباهات خود برده اند.بنظر من هر کسی در نحوه نگرش خود به تمامی مسائل آزاد است فقط به امید آنکه هدف همگی استقرار کامل دموکراسی باشد و مهمتر از آن هممون توان تحمل مخالفین رو داشته باشیم.
سال گذشته شب 4 شنبه سوری یکی از دوستان که با هم جبهه بودیم و8 سال اسیر بود زنگ زد که کجایی گفتم بچه ها را بردار و بیا منزل ما آمد و گفت برویم صحرا بچه ها میخواهند آتش روشن کنند به سمت خارج شهر رفتیم که یکی از دوستان را دیدیم که در زمین کنار منزلش که در حاشیه شهر می باشد آتشی افروخت بود و بچه ها ترقه می زدنند و شادی میکردندما هم ملحق شدیم به اونها و سه نفری تعریف میکردیم که سر و کله دو تا جوجه بسیجی پیدا شد و بچه ها هراسان شدند این دوست ما که خودش جانبازه و یه چشمش را هم تو جنگ از دست داده باهاشون دعواش شد و به اونها گفت گه خورده هر کی گفته آتش روشن کردن جرمه و رفتند و چند دقیقه بعد با یه اکیپ بزرگ برگشتند و من از دوستم خواستم حرفی نزند تا من مشکل را حل کنم و با صحبت کردن با مسوول اونها و اعلام اینکه ما هر سه نفرمان بسیجی جنگ و اسیر و مجروح بودیم و سن هر کدوم از ما بیش از 50 سال و این آتیش هیچ مشکلی ایجاد نمی کنه رفتند اینها از آب بازی از جشن از شادی از بادبادک بازی از چهارشنبه سوری از صلوات از دست زدن از تکبیر از تایید از تکذیب از انتقاد از ظلمی که می کنند می ترسند و می ترسند و می تر……سند
وا اسلاما که خلفائی عباسی تر از عباسیان به اسم اسلام خلافت در آغاز کرده اند
خدایا پوزش. ما دراین سالها به اسم تو چه ها که نکرده ایم و چه خانه ها که فرو نریخته ایم.
دست مریزاد که به مهمترین گناه من ، نوریزاد و خودت اشاره کردی. ما تاوان گناهانمان را پس میدهیم
توبه و صد توبه و هزار توبه تا خدا ما را ببخشاید و از این بند رهایمان سازد
اما از باب مزاح ببین اگر در مجلس ترحیم سوره الرحمن را خونده بودی چی کارت میکردن؟
؟؟؟ فکر نمی کنید برای خوب و مردمی جلوه دادن بسیجی ها و سپاهی ها و … به داستان های بهتری نیاز است؟ به من خدای تاکرده نسبت منافق ندهید … ولی نمی دانم قسم حضرت عباسو باور کنم یا دم خروسو ؟؟ آقای نوری زاد لطف کرده و من و امثال من را که از سیاست وسیاستمداری بویی نبرده ایم روشن سازید
جدا خاک بر سرشان. دیگر حالم حتی از اسم اطلاعات و امنیت و این جور چیزها به هم میخورد.
استبداد ديني يعني استفاده از اعتقادات مردم و غفلت آنان براي حكمراني و بروز اتفاقات اينچنيني ماهيت استبداد را براي عامه مردم بيش از پيش آشكار مي سازد