سر تیتر خبرها

استمداد همسر محمد نوری زاد از علما، هنرمندان و سینماگران

روز گذشته خبری مبنی بر تصمیم محمد نوری زاد، کارگردان سینما برای شروع اعتصاب غذای خشک در سایتهای خبری منتشر شد. نوری زاد علت این تصمیم خود را اعتراض به روند دادگاه سه دقیقه ای برای رسیدگی به شکایت وزارت اطلاعات از او و هچنین رفتار توهین آمیز قاضی در این جلسه دادگاه اعلام کرده است .

قاضی مقیسه رییس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب در این دادگاه سه‌دقیقه‌ای، بر سر نوری‌زاد داد و فریاد کرده و رو به وی در جلسه دادگاه گفته است “گم شو بیرون، اجنبی مزدور” و “می‌دهم شلاق بزنندت” به طوری که فریادهای او حتی در بیرون از دادگاه هم شنیده می‌شده است. محمد نوری زاد پس از خروج از این دادگاه غیر عادلانه و غیر انسانی تصمیم خود مبنی بر اعتصاب غذای خشک را اعلام می کند. این خبر از طریق یکی از زندانیان سیاسی که در دادگاه حضور داشته به خانوده نوری زاد رسیده است.

اکنون فاطمه ملکی همسر محمد نوری زاد به شدت نگران حال همسرش است، تا جایی که هنگام مصاحبه با خبرنگار کلمه از تک تک کلمات و جملاتی که بر زبان می آورد نگرانی او پیداست. با صدایی لرزان از نگرانی هایش می گوید و از همه می خواهد برای نجات جان همسرش تلاش کنند.

محمد نوری زاد روزنامه نگار، جهادگر، نویسنده و کارگردان سینماست که به اتهام نوشتن چند نامه انتقاد آمیز به رهبری و همچنین افشاگری درباره شکنجه تعدادی از زندانیان سیاسی دربند ۲۰۹ وزارت اطلاعات، به زندان محکوم شده است.

در آخرین دادگاه محمد نوری زاد که به آن اشاره شد، قاضی مقیسه وی را به دو سال زندان محکوم کرد که در مجموع و با احتساب حکم قبلی‌اش، او باید پنج سال حبس قطعی را بگذراند. گفت‌و‌گوی خبرنگار کلمه با همسر نوری زاد را بخوانید :

خانم ملکی ماجرای دادگاه اخیر آقای نوری زاد چیست؟ می خواهم بدانم آیا شما و یا وکیل مدافع ایشان از زمان برگزاری دادگاه خبر داشتید؟

متاسفانه خیر. یعنی نه خود آقای نوری زاد از قبل در جریان زمان برگزاری دادگاه بودند و نه ما. در روزهای دوشنبه و سه شنبه به طور ناگهانی همسرم را به دادگاه برده اند که حکم این دادگاه نمایشی هم دوسال حبس بوده است. در اعتراض به این روند آقای نوری زاد خطاب به قاضی گفته اند من شما را عادل نمی دانم و این دادگاه را نیز به رسمیت نمی شناسم و وقتی قاضی مقیسه از ایشان می‌خواهند که حکم را امضا کنند آقای نوری زاد از امضای آن امتناع می‌کنند. ایشان همچنین برای قاضی استدلال می‌کنند اگر بخواهید واقعا به این قضیه رسیدگی شود، ابتدا باید صحت نوشته های بنده را با مراجعه به دیگر زندانیان از جمله آقایان مومنی، کرمی، تاج زاده و خیلی های دیگر روشن کنید، سپس قضاوت کنید. من مطلبی به ناحق ننوشته ام و فقط در مورد رفتار وزارت اطلاعات افشاگری کرده ام .

یعنی در همان سه دقیقه دادگاه حکم را فورا صادر کرده اند؟ و به این صحبتهای آقای نوری زاد هم بی توجهی کرده اند؟

گویا دادگاه دو جلسه طی روزهای دوشنبه و سه شنبه بوده است. منتهی ما دقیقا از آنچه گذشته اطلاع نداریم. تنها طبق اخبار اجمالی که به ما رسیده می دانیم روز دوشنبه همسرم را تفهیم اتهام کرده اند و روز سه شنبه دوباره همسرم را به داگاه برده و حکم صادر شده را به ایشان ابلاغ کرده اند و از آقای نوری زاد درخواست امضای حکم داشته اند. همچنین آقای مقیسه گفته است که بیست روز برای درخواست تجدیدنظر به حکم وقت دارید که آقای نوری زاد بازهم رو به ایشان تاکید کرده اند اگر تا سی سال دیگر هم به من فرصت بدهید چون از اساس روند چنین دادگاهی را قبول ندارم اعتراض هم نمی‌کنم. پس هرکاری می‌خواهید، انجام بدهید. همانطور که تا الان هم همین روند حاکم بوده است، که متاسفانه با فریاد و پرخاشگری قاضی مواجه می‌شوند.

شما و وکیل مدافع آقای نوری زاد چطور؟ چه برنامه ای برای پیگیری حقوقی این حکم دارید؟ یا آنکه فعلا همه فکرتان را موضوع اعتصاب غذای همسرتان اشغال کرده است؟

دقیقا. الان اولویت برای ما نجات جان آقای نوری زاد است. ما از دیروز که خبر تصمیم او را برای اعتصاب غذای خشک شنیده ایم لحظه ای آرام و قرار نداریم. من که همسرش هستم، می‌دانم که ایشان وقتی تصمیم به انجام کاری بگیرند، مصرانه آن را عملی می‌کنند و این موضوع با توجه به شرایط جسمی شان به شدت نگرانم می کند . حتی خود آقای نوری زاد هم این مساله را می‌دانند اما با علم به این خطر چنین تصمیمی گرفته اند. همسرم به همان کسی که او را در دادگاه دیده است گفته می‌دانم طی سه روز خون من با شهدا پیوند می‌خورد. من جانم را از دست می‌دهم و آنها فرصت را..

همانطور که همه می دانند اعتصاب غذای خشک بسیار خطرناک است . به ویژه با توجه به وضعیت جسمی نامناسب آقای نوری زاد که خودتان هم به آن اشاره کردید آیا برای اینکه همسرتان را از این تصمیم منصرف کنید، برنامه ای دارید ؟ا

ما واقعا در این شرایط هیچ راهی برای خود متصور نیستیم. برای نجات جان همسرم از همه درخواست کمک دارم. در این شرایط بحرانی دست مدد بسوی مردم ،علما و بزرگان، سینماگران ، هنرمندان و همه و همه دراز میکنم و میگویم آقای نوری زاد را دریابید. جان او در خطر است. برای نجات جان همسرم از مجامع حقوق بشری داخل و خارج از کشور نیز درخواست کمک دارم .

در حال حاضر چندین نامه هم خطاب به قوه قضاییه، دادستان و مسئولان نظام تنظیم کرده ایم اما این را بدانید که واقعا کسی نیست تا به فریادمان برسد. جان همسرم در خطر است.

یعنی در این وضعیت ما با مرگ و زندگی یک انسان روبرو هستیم و کار خاصی هم از دستمان بر نمی آید … حتی شرایط گفت‌وگو با او را هم نداریم تا شاید بتوانیم منصرفش کنیم.

آقای نوری زاد همچنان ممنوع الملاقات هستند؟

بله. متاسفانه در این شرایط این ممنوع الملاقات و ممنوع از تلفن بودن وضعیت را بغرنج تر کرده است. چون به او دسترسی نداریم تا از اعتصاب غذا منصرفش کنیم. حداقل درخواستی که داریم ملاقات با همسرم است .

خانم ملکی! صحبت آخرتان ؟

وقت تنگ است و لحظه لحظه فرصت ها از دست می‌روند. باز هم تاکید می‌کنم و از همه کسانی که سالها با آقای نوری زاد همکار بوده اند، کسانی که سی سال زحمات صادقانه او را برای این کشور از نزدیک دیده اند، از علما و بزرگانمان، درخواست می کنم آقای نوری زاد را دریابید. جان او در خطر است. آیا واقعا سی سال زحمات نوری زاد مستحق اعتراض برای نجات جان او نیست؟

Share This Post

درباره محمد نوری زاد

با کمی فاصله از تهران، در روستای یوسف آباد صیرفی شهریار به دنیا آمدم. در تهران به تحصیل ادامه دادم. ابتدایی، دبیرستان، دانشگاه. انقلاب فرهنگی که دانشگاهها را به تعطیلی کشاند، ابتدا به آموزش و پرورش رفتم و سپس در سال 1359 به جهاد سازندگی پیوستم. آشنایی من با شهید آوینی از همین سال شروع شد. علاوه بر فعالیت های اصلی ام در جهاد وزارت نیرو، شدم مجری برنامه های تلویزیونی جهاد سازندگی. که به مناطق محروم کشور سفر می کردم و برنامه های تلویزیونی تهیه می کردم. طوری که شدم متخصص استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان. در تابستان سال 1361 تهران را رها کردم و با خانواده ی کوچکم کوچیدم به منطقه ی محروم بشاگرد. به کوهستانی درهم فشرده و داغ و بی آب و علف در آنسوی بندرعباس و میناب. سال 1364 به تهران بازآمدم. درحالی که مجری برنامه های روایت فتح بودم به مناطق جنگی می رفتم و از مناطق عملیاتی گزارش تهیه می کردم. بعد از جنگ به مستند سازی روی بردم. و بعد به داستانی و سینمایی. از میان مستندهای متنوع آن سالهای دور، مجموعه ی “روی خط مرز” و از سریالهای داستانی: پروانه ها می نویسند، چهل سرباز، و از فیلمهای سینمایی: انتظار، شاهزاده ی ایرانی، پرچم های قلعه ی کاوه را می شود نام برد. پانزده جلدی نیز کتاب نوشته ام. عمدتاً داستان و نقد و مقاله های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی. حوادث خونین سال 88 بساط فکری مرا درهم کوفت. در آذرماه همان سال بخاطر سه نامه ی انتقادی به رهبر و یک نامه ی انتقادی به رییس قوه ی قضاییه زندانی شدم. یک سال و نیم بعد از زندان آزاد شدم. اکنون ممنوع الخروجم. و نانوشته: برکنار از فعالیت حرفه ای ام.

12 نظر

  1. نوریزاد عزیز سلام خدا بر تو
    آی‌ جوانمرد وجود تو در این زمان یک اعتراض عظیم است بر ظالمان حاکم.
    به اعتصاب غذا پایان بده.
    پایدار باشی‌ آی‌ بنده خوب خدا.

     
  2. ایکاش سراغ کسی میرفتید که حداقل جرات تایید تبریک بعدازظهر 22 خرداد خودش به میر حسین عزیز را داشت!!!

     
  3. برای حر زمان دعا میکنیم واز خدا رسوایی ظالمان رابه دست خودشان میخواهیم

     
  4. درود بر حر زمان که خون تازه ای در رگ جنبش به حرکت آوردی

     
  5. ما برای رهایی مردم عراق از چنگ استبداد و فاشیسم ، به دستور امام راحلمان ، با ارتش تا دندان مسلح صدام جنگیدیم و یقینا استبداد و ستم را در کشور خودمان !؟ ، به هیچ وجه تحمل نمیکنیم ، آقای نوریزاد هم از بازماندگان همان نبردهاست و خم به ابرو نخواهد آورد ، یک نوریزاد برای یک مملکت بس است ، حرکت اینها ، دوباره همه را به حال و هوای روزهای دفاع مقدس خواهد برد و برکات زیادی برای کشور خواهد داشت ، کاش همه این را درک میکردند

     
  6. خدایا تو که از مادر به بندگانت مهربانتری کمک کن. به جگرگوشه فاطمه زهرا قسمت می دهیم که دست ظالم را از این مملکت کوتاه کن، خدایا ما تنها امیدمان به تو است

     
  7. اگر می خواهید ببیند علمای ما کجا هستند، یک نت موسیقی از شبکه ی قرآن، چهره ی حضرت عباس از سریال مختارنامه، … پخش شود، می بینید چقدر هستد. اما خلخال از پای زن یهودی، مرد یهودی، پیرمرد یهودی، بچه ی یهودی، بچه ی مسلمان، زن مسلمان، مرد مسلمان، پیرزن مسلمان، نت موسیقی، شبکه ی قرآن…

     
  8. نوری زاد را دریابید، جان او در خطر است

     
  9. حتی تصورش هم غیر ممکنه .فعلا همه علما تقیه کرده اند . من نمیدونم وقتی جون کسی در خطره سکوت چه معنایی میتونه داشته باشه .املی لاریجانی شرم نمیکنه ؟خدایا به دادنوریزاد وبقیه برس .ببین با این آزاد مرداچه میکنن که اونها تصمیم به اعتصاب میگیرن؟.

     
  10. سالها که شهر شما با اینها همکاری میکرد و همین بالا‌ها سر مردم میامد چرا نگران نبودید؟خود کرده را تدبیر نیست،با دست خالی‌ که شماها مسبب بودید فقط توی سر میشود زد.

     
  11. آقای نوریزاده

    این چند روز همش صدای نجوهی شما رو گوش میدم و گریه می‌کنم
    نکینید این کار رو با خودتون و ما
    همه ما فرزندان شما هستیم
    توی این چند وقت ما شما رو پیدا کردیم و با خاندن نوشته‌های شما آرامش گرفتیم
    خیالمون راحت شد هنوز ادیبان تو این مملکت هستن
    تو رو خدا به خاطره ما اعتصاب رو بشکنید

     
  12. ايراني مسلمان

    انشااله خدا کمکش مي کنه و از اين وضع نجات پيدا کنه. همه مردم سبز انديش و مسلمان دعايشان پشت سر ايشان است.

     

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

72 queries in 0861 seconds.