سر تیتر خبرها

نوری زاد و تاج زاده ممنوع الملاقات شدند!

این دو زندانی سیاسی در حالی ممنوع الملاقات شده‌اند که همسران آنها همراه با تعدادی دیگر از خانواده‌های زندانیان سیاسی، اخیرا با ارسال یک نامه سرگشاده، از رئیس قوه قضائیه درخواست ملاقات حضوری کرده بودند.مصطفی تاج زاده و محمد نوری زاد، پس از گذراندن حدود چهار ماه از دوران حبس خود در قرنطینه زندان اوین، ممنوع الملاقات شدند.

به گزارش خبرنگار کلمه، این دو زندانی سیاسی که در دو هفته اخیر به بهانه آلودگی هوا از ملاقات با خانواده‌های خود محروم بودند، امروز هم نتوانستند با خانواده‌هایشان ملاقات کنند. اما این بار برخلاف دو هفته اخیر، ماموران به خانواده این دو آزاده دربند اعلام کردند که آنها

ممنوع الملاقات شده‌اند.

این دو زندانی سیاسی در حالی ممنوع الملاقات شده‌اند که همسران آنها همراه با تعدادی دیگر از خانواده‌های زندانیان سیاسی، اخیرا با ارسال یک نامه سرگشاده، از رئیس قوه قضائیه درخواست ملاقات حضوری کرده بودند.

مصطفی تاج زاده، شاکی احمد جنتی دبیر شورای نگهبان و یکی از هفت چهره اصلاح طلب شکایت‌کننده از کودتاگران انتخاباتی، به همراه محمد نوری زاد که به دلیل نوشتن نامه‌های منتقدانه به رهبری زندانی شده، ماههاست که به شکل غیرقانونی در قرنطینه زندان اوین به سر می‌برند و مسئولان قضائی نیز حاضر به توضیح درباره وضعیت این دو زندانی سیاسی نیستند.

Share This Post

درباره محمد نوری زاد

با کمی فاصله از تهران، در روستای یوسف آباد صیرفی شهریار به دنیا آمدم. در تهران به تحصیل ادامه دادم. ابتدایی، دبیرستان، دانشگاه. انقلاب فرهنگی که دانشگاهها را به تعطیلی کشاند، ابتدا به آموزش و پرورش رفتم و سپس در سال 1359 به جهاد سازندگی پیوستم. آشنایی من با شهید آوینی از همین سال شروع شد. علاوه بر فعالیت های اصلی ام در جهاد وزارت نیرو، شدم مجری برنامه های تلویزیونی جهاد سازندگی. که به مناطق محروم کشور سفر می کردم و برنامه های تلویزیونی تهیه می کردم. طوری که شدم متخصص استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان. در تابستان سال 1361 تهران را رها کردم و با خانواده ی کوچکم کوچیدم به منطقه ی محروم بشاگرد. به کوهستانی درهم فشرده و داغ و بی آب و علف در آنسوی بندرعباس و میناب. سال 1364 به تهران بازآمدم. درحالی که مجری برنامه های روایت فتح بودم به مناطق جنگی می رفتم و از مناطق عملیاتی گزارش تهیه می کردم. بعد از جنگ به مستند سازی روی بردم. و بعد به داستانی و سینمایی. از میان مستندهای متنوع آن سالهای دور، مجموعه ی “روی خط مرز” و از سریالهای داستانی: پروانه ها می نویسند، چهل سرباز، و از فیلمهای سینمایی: انتظار، شاهزاده ی ایرانی، پرچم های قلعه ی کاوه را می شود نام برد. پانزده جلدی نیز کتاب نوشته ام. عمدتاً داستان و نقد و مقاله های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی. حوادث خونین سال 88 بساط فکری مرا درهم کوفت. در آذرماه همان سال بخاطر سه نامه ی انتقادی به رهبر و یک نامه ی انتقادی به رییس قوه ی قضاییه زندانی شدم. یک سال و نیم بعد از زندان آزاد شدم. اکنون ممنوع الخروجم. و نانوشته: برکنار از فعالیت حرفه ای ام.

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

68 queries in 0809 seconds.