سر تیتر خبرها
متن استفتائات محمد نوری ­زاد از رهبر جمهوری اسلامی

متن استفتائات محمد نوری ­زاد از رهبر جمهوری اسلامی

اخیراً اما با پرسش­هایی روبه­ رو شده­ ام که پاسخ به آنها از جانب شما، می­تواند برای مردم و مسؤلین ما راهگشا باشد، و بسیاری از موانع را از پیش پای ما و شما بردارد. من، متعمدانه شأن این پرسش­ها را به ساحتِ استفتاء می­برم تا مرجعیت و رهبری شما را توأمان مخاطب قرار دهم…

به نام خدای فهم

سایت رسمی محمد نوری زاد :

سلام به محضر رهبر گرامی حضرت آیت­ الله خامنه­ ای

قابلیت شب­ها و روزهای زندان، در این است که فرد زندانی می­تواند دوستان دیرین خود را به سلول خویش فرابخواند، و درخیال با آنان به گفت­وشنود پردازد. یکی از هم­نشینان همیشگی سلول من، شخص حضرتعالی هستید. حضور شما در سلول تنهایی من، این حسن را داشته است که بسیاری از ندانسته­های خویش را با شما در میان گذارم، و در همان خیال از شما پاسخ گیرم. اخیراً اما با پرسش­هایی روبه ­رو شده­ ام که پاسخ به آنها از جانب شما، می­تواند برای مردم و مسؤلین ما راهگشا باشد، و بسیاری از موانع را از پیش پای ما و شما بردارد. من، متعمدانه شأن این پرسش­ها را به ساحتِ استفتاء می­برم تا مرجعیت و رهبری شما را توأمان مخاطب قرار دهم.

رهبر گرامی، من کشوری می­شناسم که در فساد غلت می­زند. در قتل و غارت و آدم­کشی سابقۀ طولانی دارد. قلدر است. قلچماق است. در پیشگاه بسیاری از مردم جهان، در مدار نفرت قرار دارد. شما از او جز به «دشمن» یاد نمی‌کنید. این کشور، فاسد است. فاجر است. شیطان است. شیطان بزرگ است. آمریکاست. جلوی چشم این کشوری که ما او را «عقرب جراره» توصیف می­کنیم، انقلاب اسلامی ما پا گرفت. برخلاف میل او. انقلابی که آرزوهای فراوانی با او گره خورده بود. انقلابی که قرار بود انسان و انسانیت را برای بشری که از دایرۀ بشریت بیرون افتاده بود، به نمایش گذارد. انقلابی که آمده بود آزادی را به وجاهت راستینش، بازبَرَد. انقلابی که در وعده­هایش، جز رواج عدل و راستی و رشد و تحمل مخالف هیچ نبود. انقلابی که با تمامی قامت خویش، بر سر صیانت از فرهنگ این مرزوبوم اصرار می­ورزید، و همۀ مرزهای انسانی را پیش روی خود می­دید. امروز، سی­ودو سال از برپایی این انقلاب می­گذرد. انقلابی که بخش وسیعی از عمر خود را از رهبری شخص شما بهره­مند بوده است. بنا به خواست و هدایت شما: خیز برداشته، و بنا به تشخیص حضرت شما: بر جای نشسته است. به چپ رفته، یا به راست متمایل شده. فریاد کشیده، و یا سکوت کرده است. من کاری به این ندارم که امروز، مردمان کشور فنلاند، از رتبۀ اول کیفیت زندگی، و مردمان آمریکا از رتبه یازدهم، و مردمان کشور ما، از رتبۀ هفتادونهم کیفیت زندگی برخوردارند، اما می­خواهم بدانم به لحاظ «فرهنگی»، که تخصص و گرایش محوری انقلاب ما بوده است، امروز ما، در کدام مرتبه از دنیای فهم قرار داریم. من در این پرسش­ها، به سراغ پرتاب ماهوارۀ امید، و دانش غنی­سازی اورانیوم، و سلول­های بنیادین در کشورمان نرفته­ام. چرا که دستاوردهای این­چنینی، نه چیزی است که ما را از ورشکستگی برهانند. که اگر کمترین نسبتی میان دستیابی به این دستاوردها، و برقراری و بقای یک نظام حکومتی بود، شوروی سابق، با آن ابرقدرتی بلامنازعش، و موشک­های هسته­ای و ماهواره­های مریخ­پیمایش، فرونمی­پاشید و به موزه­های عبرت جهانیان نمی­پیوست. همه داشته­ها و نداشته­های ما، تنها آنجا که به حوزۀ فرهنگ و اخلاق اجتماعی ما مربوط است، می­توانند بر درستی یا نادرستی رفتار ما انگشت نهند. از همین روی، من پرسش­های فرهنگی، و اخلاقی و اجتماعی خود را، در نسبت با همان «دشمن»، یعنی پای ثابت اشارات شما مطرح می­کنم. به زعم همۀ ما، کشور آمریکا، به لحاظ فرهنگی، که همان تخصص محوری انقلاب ما باشد، از هم دریده، و بنیان نظامات اجتماعی­اش، به هم ریخته است. این مقایسه، درست­ترین و شاید جوانمردانه­ترین مقایسه­ای است که می­تواند تکلیف بسیاری از ما را روشن سازد.

من در این پرسش­ها، هرگز سراغی از داشته­های تکنولوژیک، و پیشرفت­های علمی، و وضعیت تولید و کار و معیشت و رفاه و ثروت آمریکایی­ها در نسبت به خودمان نگرفته­ام. فقط به همان ساحتی ورود کرده­ام که در نقطه مرکزی علایق، و وعده­های اولیۀ انقلاب اسلامی ما بوده است. این شما، و این پرسش­هایی که من، از رهبر، و از مرجع تقلید بسیاری از مردمان ایران و جهان می­پرسم. استفتائاتی است که پاسخ شخص شما را می­طلبد. پیش از مطرح کردن این پرسش­ها اما بگویم که من، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در آمریکا بوده­ام. و تا حدودی با چندوچون حساسیت­های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی مردمان آمریکا آشنایی دارم. به شوق انقلاب و وعده­های آسمانی آن بود که دست از همه چیز شستم و به آغوش میهنم شتافتم. و از همۀ نقاط کشورم، محروم­ترین مناطق را برای خدمت برگزیدم: سیستان و بلوچستان. هرمزگان. و منطقۀ محروم بشاگرد. و سال­ها نیز در همین وادی­ دست به قلم بردم و آثار هنری برآوردم. مجموعه مقالات اینجانب با عنوان «جهان پس از آمریکا» نشان­دهندۀ این است که من بیش از زوال آمریکا، به تجلی و درخشش انقلاب اسلامی ایران چشم داشته­ام. پس، غرض و نیّت من از گزینش و مطرح کردن این پرسش­ها، شیدایی من نسبت به آمریکا نیست. تعارضات آشکاری است که در این سی­ودو سالگی انقلاب اسلامی، بر طَبَق صدق می­نهم تا مقام شامخ شما، به یک­یک آنها پاسخ گوید، و مرا، و جمع بسیاری را از ابهام و بهت به­درآوَرَد:

1- حریم خصوصی مردمان، و رعایت حدود آن، یکی از حساسیت­های حتمی ادیان ابراهیمی، و بویژه دین مبین اسلام، و بالاخص مذهب تشیع بوده است. آموزه­های دینی ما، سرشار از توصیه­هایی است که ما را به حفظ حریم خصوصی مردمان تحکم می­کند. چه مسلمان، و چه غیرمسلمان. در سال­های پس از پیروزی انقلاب، ورود به حریم خصوصی مردم توسط مأموران حکومتی، به امری رایج و بدیهی بدل شد. این روند، آن­قدر آشکار و ملموس است که نیازی به تحقیق و پیگیری ندارد. تازه­ترین، و فاحش­ترین نمونۀ آن، هجوم اوباشان مذهبی، در ساعت سه بعد از نیمه­شب، به منزل شخصی آیت­الله صانعی در شهر قم است. در این هجمۀ طراحی شده که تحت همراهی و حمایت نیروهای انتظامی صورت پذیرفت، اوباشان مذهبی با دیلم، در ورودی دفتر و منزل ایشان را دریدند و از جا کندند و به اندرونی خانه ایشان هجوم بردند و به تخریب اموال، و ایجاد رعب و هراس همت ورزیدند. در آمریکایی که ما و شما می­شناسیم، حریم خصوصی مردمان، شدیداً توسط قانون و مجریان قانون تحت محافظت است و ورودکنندگان به این حریم، با عکس­العمل شدید دستگاه قضا مواجه می­شوند. گر چه ، اتفاقات خارج از روال نیز صورت می­پذیرد، اما روح جاری قانون، بنا بر صیانت سفت و سخت از حریم خصوصی مردمان دارد. حتی شنودهای تلفنی مردم پس از حادثه تروریستی یازده سپتامبر ، با عکس­العمل معترضانه و نابخشودنی مردم روبه­رو شد. همان چیزی که در کشور ما، تفریح مأموران حکومتی به­شمار می­رود. با این توصیف، مشخص بفرمایید که درخصوص حفظ و صیانت از حریم خصوصی شهروندان، قوانین و هیأت حاکمه آمریکا به اسلام و مسلمانی نزدیک­ترند یا خود ما؟

2- در آمریکا، اقلیت­های دینی، و حتی بی­دینان و شیطان­پرستان، از همان آزادی برخوردارند که مردمان مسیحی آمریکا. اقلیت­دینی، در همۀ ایالت­های ا، اجازۀ احداث بناهای عبادی و اجتماعی مخصوص خود را دارا هستند. در این میان، مسلمانان، از جایگاه ویژه­ای برخوردارند. در جوار برج­های دوقلوی تخریب شده نیویورک، مسلمانان قطعه زمینی را برای احداث مسجدی بزرگ خریداری کردند. عده­ای از متأثرین حادثه یازده سپتامبر، بنا بر اعتراض گذاردند تا از احداث این مسجد جلوگیری کنند. همان کاری که در کشور خودمان با همت «نیروهای خودجوش» صورت می­پذیرد و کسی هم پاسخگوی رفتار سخیف آنان نیست. دستگاه قضایی آمریکا اما، با اقتدار، حق را به مسلمانان نیویورک داد و اکنون این مسجد، با کمی فاصله از مکان برج­های دوقلو، در حال احداث است. اقلیت­های دینی کشور ما، انصافاً تا پیش از انقلاب، به شکل سنتی، از آزادی بیشتری برخوردار بودند. می­توانستند در همۀ دوایر دولتی استخدام شوند و از نردبان مسؤلیت­های جامعه بالا روند. بعد از انقلاب اسلامی، آنان محدود و محدودتر شدند. مثلاً در یک قلم، ما هرگز به اهل سنت خود، اجازه نداده­ایم در تهران، مسجدی بنا کنند و بی­واهمه به عبادت پردازند. در روز روشن، ما عبادتگاه دراویش خود را تخریب می­کنیم. زنانی از ادیان رسمی کشورمان را که اعتقادی به حجاب ندارند، مجبور می­کنیم که پوشش بانوان خود ما را به تن کنند. در میان همۀ مسؤلان کشورمان (غیر از نمایندگی مجلس)، یک مسیحی، یک یهودی، یک زرتشتی به چشم نمی­خورد. و تا این اواخر، حتی تحصیل­کرده­های اهل سنت نیز، اجازۀ حضور در مسؤلیت­های کشور را نداشتند. پرسش اینکه، آیا ایشان، با همۀ خصلت­های نامناسبی که دارند، به خدا، و به آموزه­های پیامبران الهی نزدیک­ترند یا ما؟

3– کشور ما، اول کشور پرمصرف موادمخدر در جهان است. تجسم اینکه جمع کثیری از مردان و زنان و دختران و پسران ما به مصرف موادمخدر مشغولند، نه برازندۀ انقلاب اسلامی، که برازندۀ هیچ حکومت و حاکمیتی نیست. روی بردن مردم ما به مصرف مواد افیونی آن هم فراتر از مردمان همه کشورها، نشان از تزلزل بسیاری از مناسبات اجتماعی و انسانی در جامعۀ ما دارد.

سخن گفتن از غنی­سازی اورانیوم در کشور، آنگاه پسندیده بود که ما بر یک چنین مفاسدی خط بطلان می­کشیدیم و تکلیفشان را یکسره می­کردیم. دستیابی به دانش هسته­ای و سلول­های بنیادین و پرتاب ماهوارۀ امید، در جامعه­ای که جمعیت فراوانی از جوانانش به خماری درافتاده­اند، بیشتر به هیبت مردی شباهت دارد که موهای خود را روغن و شانه زده، و کراوات بسته، اما پای­افزار او دمپایی است. و باز تجسم اینکه به نسبت جمعیت، مردمان ما، بیش از مردمان آمریکا به مصرف انواع موادمخدر معتادند، آنجا به آزار فکری ما می­انجامد که انقلاب خویش را انقلابی فرهنگی و رهایی­بخش بدانیم. با این مقدمه، پرسش من از شما این است که آیا آمریکایی­ها – درخصوص موادمخدر- بافرهنگ­تر از ما نیستند؟ که آنان کافرند، و ما با مغز اسلام سروکار داریم؟ و آیا حاکمیت موجود در آمریکا، دلسوزتر از حاکمان خود ما نسبت به مردم خویش نیستند؟ که در آنجا سرمایه حرف اول را می­زند و در کشور ما اسلام ناب؟

4- مردمان آمریکا به‌گونه‌ای تربیت شده­اند که اغلب دروغ نمی­گویند، و از دروغ و دروغگو متنفرند. این اخلاق جاری، به صورت یک فرهنگ رایج، در همۀ ارکان حکومتی نیز رخنه کرده است. موارد استثنایی، در هر حوزه، من­جمله دروغگویی مردم و مسؤلین ، امری بدیهی است. صورت کلی اما همان است که گفته آمد. یک مسؤل حکومتی در آنجا، اگر دروغ بگوید، از جایگاه مسؤلیتی­اش ساقط می­شود. دامنه این مسؤلیت­ها، هر چه به سمت رأس هرم و مسؤلین برتر کشور می­رود، سخت­گیری­ها نیز تشدید می­شود. امکان دروغگویی یک دادستان آمریکایی، تقریباً محال است. مگر در موارد نادر. در کشور ما چه؟ دادستان ما، به­راحتی سر کشیدن یک جرعه آب، دروغ می­نویسد، و دروغ خود را در سراسر کشور منتشر می­کند. از باب نمونه، حادثه قتل «زهرا کاظمی» را سکته، و مرگ ناشی از سلاخی جوانانمان در کهریزک را، متأثر از بیماری مننژیت بیانیه می­دهد. به گمان حضرت شما، در همین خصوص دروغگویی مسؤلین، آنها، به خدا و آموزه­های دینی ما نزدیک­تر نیستند؟

5- از شخص حضرتعالی درباره «حق وتو» فراوان شنیده­ایم. که بنایی ظالمانه و غیرعقلانی و غیرانسانی است. آمریکایی­ها، یکی از دارندگان حق وتو، در سازمان ملل هستند. و از آن طریق، به سایر کشورها جفا می­کنند. در کشور ما نیز، گونه­ای از حق وتو در جریان بوده است. داستان «خودی و غیرخودی» و نظارت استصوابی، یک حق وتوی نانوشته است. حقی که ما، با تأسی بدان، دوستان خود را بر مسندها و موقعیت­ها می­نشانیم، و غریبگان را از آن دور می­سازیم. با این تفاوت، که آمریکایی­های جهان­خوار، حق وتو را نه دربارۀ مردم خود، که در حق بیگانگان و دیگرکشورها اعمال می­کنند. و ما، در کمال شهامت، حق وتوی خویش را مثل ساطوری برنده، در میان مردم خویش می­نهیم. آنها کافرند و ما مسلمان. به نظر شرعی شما، آنان که کافرند، آیا مردمی و مردم دوست هستند، یا ما که مسلمانیم و بهره­مند از هزارهزار حدیث و آیۀ مغایر؟

6- حضرت شامخ شما، شاید جزو معدود رهبران تاریخ است که فراوان سخن گفته است. کمتر رهبری به قدر شما سخن گفته و می­گوید. و البته، سخنان نغز و موعظه­گون. اطمینان دارم از اینکه می­توانید به­راحتی، در هر موضوع، بدون دغدغه ورود کنید و مفصل سخن بگویید، لذت می­برید. این لذت اما، محدود به شخص حضرت شماست. از خود شما که فاصله بگیریم، این لذت، کم و کمتر می­شود. به مردم که می­رسد، چیزی از طعم آن باقی نمی­ماند. به­راستی که مردم ما، در بازگو کردن مکنونات قلبی خویش، محدود و در تنگنایند. شاید به همین دلیل است که واگویه کردن مسائل خنثی، در رسانه­های ما به افراط گراییده است. مردم ما، به­هیچ­وجه، از آزادی بیان بهره­ای ندارند. خفقان گسترده­ای، زبان مردم را از کار انداخته است.

امام علی علیه­السلام در فرمان شورانگیز خود به مالک اشتر، او را به آن­چنان شیوه­ای از حکومت­داری ترغیب می­کند که زبان یک فرد ضعیف، در برابر حاکم به «لکنت» نیفتد. متأسفانه مردم ما، در هر کجا، و حتی در پیشگاه شما، به لکنت می­افتند و از گفتن صریح هر آنچه در دل دارند، اجتناب می­ورزند. ترس از تجربه­های داغ و درفش، زبان گویای مردم ما را به کام و نیام فروبرده است. و شخص شما، شاید تنها کسی هستید که از لذت غلیظ آزادی بیان در این سرزمین بهره­مند است. برخلاف مردم آمریکا، که صغیر و کبیرشان از این لذت متنعم­اند. در آنجا ، مردم، بدون لکنت، و بسیار روان، با بزرگان خود سخن می­گویند و حتی مفاسد آنان را در حضورشان به رخ می­کشند. درست مثل آن عرب یک­لاقبا، که به خلیفه اول گفت: «اگر کج بروی با این شمشیر راستت می­کنم». در این باب نیز می­بینیم آمریکایی­ها به آموزه­های دینی ما راغب­تر بوده­اند و آن را عملی نیز کرده­اند. آیا شیوۀ حکومتی آنان، در همین محدودۀ آزادی بیان، از سنت­های الهی و اسلامی ما تعبیت نمی­کند؟ و ما که در کنار سفرۀ گستردۀ این آموزه­ها حضور داریم، آیا بی­بهره از آنها نیستیم؟

7- اطمینان دارم خود حضرتعالی نیک می­دانید که نظامیان آمریکا، هرگز اجازۀ دخالت در امور سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشورشان را ندارند. دادگاه­های فعال، سخت مراقب کوچک­ترین تخطی نظامیان هستند. کدام نظامی درآنجا  جرأت می­کند برای یک نمایندۀ مجلس خط­ونشان بکشد؟ کجا نظامیان آمریکایی، رسماً آستین­ها را بالا می­زنند و در زیر و بالای انتخابات کشورشان دخول می­کنند و با راه­اندازی کارناوال­هایی از لباس شخصی­ها و نیروهای خودسر، و البته با هماهنگی کامل با آنان، به ستادهای تبلیغاتی رقیبان انتخاباتی هجوم می­برند و با مهر و موم و تخریب اموال مردم، فضا را برای پیروزی هر آن کس که خود می­خواهند، فراهم می­کنند؟ نظامیان آمریکایی، آن­قدر به امنیت داخلی و خارجی خود بها می­دهند که هیچ فرصتی برای ورود به حوزه­های اقتصادی یا سایر حوزه­های بی­ربط ندارند. درست برخلاف نظامیان ما که اکنون، هم در حوزه­های سیاسی و اقتصادی یک پای محکم مداخلات داخلی و خارجی­اند، و هم بسیاری از منصب­های فرهنگی و اجتماعی را در سطح کشور اشغال کرده­اند. اگر نگاهی به لیست اسامی نظامیان در هر کجا بیاندازید، بر این نکته با ما هم­رأی خواهید شد که از صداوسیما تا شهرداری تا ریاست مجلس تا استانداری­ها و فرمانداری­ها و وزارتخانه­ها و نمایندگی مجلس، همه جا نظامیان، پای در رکاب خروج از عهد قانونی خویش­اند. با همان اخلاقِ اطاعتِ تشکیلاتی که ذاتی نظامیان است. با این مقایسۀ کوتاه، قبول دارید که آمریکایی­ها، با کنار گذاردن نظامیان از هر مداخلۀ بی­ربط، نسبت به ما که مشکلات جاری خود را با تحکم نظامیان مرتفع کرده و می­کنیم، از رشد همه­جانبه و نافذتری برخوردارند؟

8- با پیروزی انقلاب، ما به رسانه­های جمعی خود وعده دادیم که آنان را از آزادی در تحلیل­ها و پیگیری­ها و افشای مفاسد و انتشار باورهای خاص و عامشان، برخوردار خواهیم ساخت. وضعیت فعلی مطبوعات ما، در این سی­ودو سالگی انقلاب، بسیار اسف­بار و مشرف به موت است. گردی از مرگ بر سر مطبوعات و رسانه­های دولتی افشانده­ایم و اسمش را جریان آزاد اطلاعات گذارده­ایم. در هیچ کجای دنیای فهم، به اندازۀ کشور ما، مطبوعات، در معرض تهدید و تعطیل و جریمه و سانسور شدید نبوده و نیستند. مگر کشورهای به قهقرا رفته. و یا شوروی سابق. و کشورهای همسان با خود ما. در عوض اما، رسانه­ها و مطبوعات آمریکا، نه از آزادی محض و بی­حدومرز، اما از آزادی بسیار بسیار فراوان و گسترده بهره­مندند. یک نشریه سراسری و حتی محلی، آزاد است به هرکس و به هر موضوعی، در چارچوب قانون بپردازد، و واهمه­ای از رییس­جمهور و دولت او و نمایندگان مجلس و دستگاه قضایی نیز نداشته باشد. گاه در آنجا، درج یک خبر، آن هم در یک نشریه محلی، یک قاضی صاحب نام را، یک نماینده مجلس را، یک وزیر را، و یک مسؤل برجسته را به زیر کشیده و او را به چوب قانون سپرده است. برخلاف کشور ما، که مطبوعات، در تب و لرزی همیشگی، روزگار سپری می­کنند. انصافاً آیا خدا و پیغمبر و انسان و انسانیت، در آن نظام  بیشتر رعایت می­شود یا در جمهوری اسلامی ایران؟

9– ما پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، به مردم خود، و به مردم جهان وعده دادیم که حتی کمونیست­ها در ابراز عقیدۀ خود آزادند. این آزادی نه به این معناست که یکی بتواند بگوید: آهای مردم، من یک کمونیست هستم. بلکه به این معنا که او بتواند در دانشگاه­ها، شاهد دست به دست شدن فلسفه فکری خود باشد و هم­زمان، در فلان اداره نیز استخدام شود. امروز اما به جایی رسیده­ایم که احزاب فرزندان امام و انقلاب را نیز تحمل نمی­کنیم.

خلاصه این وعده­ها همه به فراموشی سپرده شده. در آمریکا اما، با همۀ جنایت­هایی که او در گذشته، به ما، و به سایر کشورها روا داشته، جریان سیالی از اندیشه، در دانشگاه­ها، آزادانه، در حال حرکت است، بی­آنکه مزاحمتی برای کسی و جریانی پدید آورده شود. آیا آنان، که به زعم ما کافر و از خدا برگشته­اند، به این آیه قرآن که: «پس به بندگان من بشارت ده، آنانی که اقوال مختلف را می­شنوند و از بهترین آنها پیروی می­کنند» عمل کرده و می­کنند، یا ما که همۀ ادیان الهی را پس می­زنیم تا درستی خود را به رخ بکشیم؟

10- در آمریکا، علاوه بر فیلم­سازان دولتی، که فیلم­های سفارشی و موردپسند دولت را می­سازند، این امکان نیز برای فیلم­سازان آزاد و مستقل فراهم است که به مخفی­ترین و تاریک­ترین زوایای حکومت، و حتی دستگاه­های امنیتی ورود کنند. فیلم بسازند، و فیلمشان نیز آزادانه و بدون کوچک­ترین محدودیت، در سراسر کشور به نمایش گذارده شود. همانند فیلم­ساز مستقلی چون «مایکل مور» که سیاست­های «بوش» را به نقد کشید، و فیلم انتقادی­اش، در آنجا ، و در سایر کشورها، به شکل گسترده­ای نمایش داده شد.

در کشور ما، من نمی­گویم فیلم­سازی بتواند دربارۀ قتل­های زنجیره­ای، یا دربارۀ حساسیت­های پنهان و آشکار شخص حضرتعالی، یا دربارۀ زدوبندهای یک نمایندۀ مجلس، یا دربارۀ نحوۀ بازجویی از همسر سعید امامی، یا درمورد بی­کفایتی یک وزیر، یا یک قاضی، یا یک معاون وزیر، یا یک مدیر مدرسه، یا یک سرباز کلانتری فیلم بسازد، که نمی­تواند بسازد، هرگز، اما این فیلم­ساز وطنی، حتی بتواند دوربینش را در خیابان­های شهر حرکت بدهد، و از شعارهای هر از گاه جوانان معترض بر دیوارهای شهر، تصویر بگیرد و از رازهای دلتنگی آنان اثری استغنایی پدید آورد. حالا شما انصاف بدهید، فتوا صادر کنید، و پاسخ پرسش مرا بدهید که آنان به خدا نزیکترند یا ما ؟

حرفه اصلی من فیلم­سازی است. من و شما نیک می­دانیم که شرکت­های غول­پیکر فیلم­سازی هالیوود، هم در پی سودند، و هم با فیلم­هایشان بر اندیشۀ مردمان جهان آوار می­شوند. چه با حقنۀ یک مفهوم، چه با سکس، چه با خشونت. اما این جامعه، به آن­چنان رشدی از اعتماد و اطمینان رسیده است که فیلم­ساز خود را به خاطر نگاه نافذش، به چهارمیخ نمی­کشد. بلکه فضا را برای جولان فکر و خلاقیت او فراخ می­کند. این آمریکا، با همۀ مفاسدی که دارد، آیا بر ما، برتری فرهنگی و عقلانی و معرفتی ندارد؟

11- در کشور ما، بنا به هر دلیل قانونی یا غیرقانونی، مردم از داشتن شبکه­های مستقل تلویزیونی محرومند. معنای ذاتی یک چنین نگرشی، عدم اعتماد و اطمینان به فهم مردم است. و اینکه استحقاق مردم به همین اندازه است که بنشینند و از شبکه­های دولتی ارتزاق شوند. و هر خبری را، هر تحلیلی را، هر روشنگری­ای را که دولت صلاح می­داند، از همان زاویۀ دلخواه دولت، ببینند و بشنوند و لابد: باور کنند. البته، یک معنای پنهانی نیز بر این روند حاکم است. و آن اینکه: انقلاب اسلامی به­شدت آسیب­پذیر است. باید منافذ آسیب را کور کرد و راه را بر توطئه علیه انقلاب بست. و یا حتی: انقلاب، در برابر فرهنگ و باور مردم مسؤل است. نکند یک شبکه مستقل و آزاد، اخلاق و دین مردم را به بازی بگیرد و ذهن مردم را برآشوبد!؟

در آنجا اما، در کنار شبکه­های دولتی، ده­ها شبکۀ خصوصی، بسیار فعال­تر و پرمخاطب­تر از شبکه­های دولتی، و صدها شبکه آزاد و خصوصی محلی وجود دارند که شبانه­روز به تبلیغ و انتشار هر عقیده و مرام و نگرش درست و نادرست مشغولند. با برنامه­های متنوع. کاملاً منطبق با همان آیۀ قرآن، که خدا بندگانش را به گزینش بهترین­ها از میان جوراجور عقیده و مرام ترغیب می­کند. این جامعه، با هر مشکلاتی که با آن دست و پا می­زند، به مرحله­ای از شایستگی رسیده است که: به فهم مردم خود بها داده و آنان را در گزینش مطلوب خویش مخیّر ساخته است. جوامعی که از استحکام استوانه­های بقای خویش نگرانند، بر همان شبکه­های دولتی تحکم می­کنند. به اسم جانبداری از فکر و روان مردم. پرسش من از محضر شماست کدام­یک راه درست پیش گرفته­ایم؟ آنان یا ما؟

12- در آمریکا، رقابت آشکاری برای روشنگری و درستگویی، میان رسانه­ها و شبکه­های تلویزیونی به چشم می­خورد. در عین حال که رسانه­هایی نیز هستند که بنا بر انتشار دروغ و فریب مردم دارند. اما آنچه که غالب است، این است که رسانه­ها، متناسب با میزان صداقتشان در میان مردم مقبولیت دارند. رسانه­های دروغگو، به سرعت در مدار نفرت مردم قرار می­گیرند. چرا که دروغ و انتشار آن، گناهی است نابخشودنی. این، بخشی از فرهنگ مردم آن کشور است.. هم خودشان دروغ نمی­گویند، و هم فضا را بر دروغگویان تلخ و تنگ می­کنند. رسانه­های ما و بویژه تلویزیون ما، برعکس، به غلیظ­ترین شکل ممکن، به انتشار دروغ دست می­یازند. در این یک­سال و چندماه گذشته، دروغگویی و دروغ­پردازی و انتشار دروغ توسط رادیو و تلویزیون ما، آنچنان از مهندسی ناآگاهانه­ای برخوردار بود که مخاطبین کم­تجربه نیز می­توانستند دروغ خام او را بفهمند و بدان بخندند. نکته آزاردهنده­ای که در این سال­ها ما را می­آزرد، اصرار شخص شما در تأیید مداوم این رویه در صدا و سیما بوده است. که رییس آن، توسط شما تعیین می­شده است. تلویزیون ما، بسیاری از مسائل و مشکلات جامعه را نمی­بیند، و در کنار آن، به موضوعاتی متوجه می­شود که آن موضوعات، مسئله و مشکل مردم نیست. راز مهارت رادیو و تلویزیون ما، در خنثی­گویی و خنثی­پراکنی، آن هم در جامعه­ای که در هر ساعت هزار خبر آشکار و نهان در او دست به دست می­شود، نشان از همین دروغ­پراکنی و ندیدن درد و داغ مردم دارد. با مقایسۀ این دو رویه، بسیار مشتاقیم حقاینت رفتاری ایران و آمریکا را از نگاه شما بدانیم. کدام­یک بر حقیم؟ راه کدام­یک از ما درست است؟ و با راستی نسبت دارد؟

13- مذهب ما، علاوه بر ترغیب مردمان به خیر و خوبی، آنان را از زشتی­ها و رذیله­های فکری و رفتاری پرهیز داده است. یکی از این رذیله­ها، «ریا» است. این ریا، به دلایلی که جای واگشایی آن اینجا نیست، در سال­های پس از انقلاب اسلامی، به یک نهضت رایج، و اخلاق مستمر در کشور ما بدل شده است. شاید در هیچ کشوری همانند کشور ما، مردمان، در مواجهه با مسؤلان و بزرگان دینی، به ریا روی نمی­برند. مثلاً استاد دانشگاهی که به محضر شما راه می­یابد، بلافاصله لباسی از ریا می­پوشد، و خود را آن­گونه به شما نشان می­دهد که شما می­پسندید. این ریاکاری، که از صدر تا به ذیل ما راه یافته است، در آمریکا، یک «بی­تعریف» است. یعنی مردم، ریا را نمی­فهمند. با آن آشنا نیستند. همه، همانی هستند که آنند. باز هم در این مورد، از سر استثنائات درمی­گذریم. بله رهبر گرامی، ما که اسلامی هستیم، با ریا آمیخته­ایم. و آنان که به ظاهر کافرند، ریا را نمی­شناسند. به فتوای حضرت شما، کدام­یک از ما آیا به خدا نزدیک­تریم؟

14- رهبر گرامی، من و عده ای دیگربه صورت ظاهر ، زندانیان این زمانی انقلابیم. با هر  گذشته ای که داشته ایم، و با هر آینده­ای که رو به ما آغوش گشوده است. نه جرم و خطای این زمانی ما حتمی است، و نه درستی آنانی که در اطراف حضرت شما ابراز دوستی می­کنند. تاریخ، گواه صادق این مدعا خواهد بود. با این همه اما، ما را با شما دوستی است. دوستانی که از رهبر خود راه می­جویند. رهبری که می­داند در آمریکا، تنها قوای مسلح در عرصه­های اجتماعی، تنها و تنها پلیس است. در آنجا ، بجز موارد بسیار نادر و قابل اغماض، دسته­ای از مردم، علیه مردمی دیگر، و در پناه حمایت نیروهای انتظامی، وارد عمل نمی­شوند. لباس شخصی­ها به دانشگاه و کوی دانشگاه حمله نمی­کنند. آتش نمی­زنند. تخریب نمی­کنند. دانشجو را مجروح و کور نمی­کنند. به منزل ناراضیان مثل آقای کروبی حمله نمی­کنند. هر رفتار اجتماعی، در چنگ قانون مهار است. پلیس، و تنها پلیس است که راه­ها را می­بندد و راه­ها را می­گشاید. پلیس است که در برابر خشم مردم ناراضی از منزل و محل کار یک شخصیت، یک حزب، یک جریان فکری محافظت می­کند. در آنجا چیزی به اسم دادگاه خیابانی وجود ندارد. که در همان­جا حکم کنند و همان­جا نیز به اجرای آن دست ببرند. پلیس، مسؤل نظم اجتماعی است. اگر لباس شخصی­ها، فاجعه­ای آفریدند، پلیس مسؤل است. برای آنکه لباس شخصی­ها، در قاموس انتظامی آمریکا، یک بی­تعریف­اند. شعبان بی­مخ­های مذهبی­اند که آبروی مذهب را می­برند.. یا اگر در زمان­های دور، بر علیه سیاهان بوده، این روزها به­ندرت به چشم می­خورند. و البته به­شدت مهار شده­اند. موارد نادر قابل استناد نیستند. آنچه که به چشم می­خورد و قانونی است، تسلط پلیس است بر زوایای پنهان و آشکار حادثه­های اجتماعی. اکنون، ما، زندانیان امروز، ققنوس آتشخوار آسمان رهبری شماییم. که خود، می­گدازیم تا شما را از خطرهای در کمین باخبر کنیم.

پاسخ شما به این پرسش­ها، که قطعاً عالمانه و صادقه خواهد بود، نسبت ما را با شما و با جهان فهم آشکار می­کند. آیا در جامعۀ ما، پلیس همه­کاره است؟ و پاسخگو؟ یا نه، دیگرانی هستند که به وقت ضرورت، اقتدار پلیس را زیر پا می­گذارند و خود، بی­آنکه شناسنامه­ای داشته باشند، روند امور جامعه را، یا یک حادثه را در دست می­گیرند. یادتان هست چندسال پیش، مردمان معترض فرانسه، چه به روز پاریس و سایر شهرهای فرانسه آوردند؟ همه جا را سوختند و تخریب کردند و غارت کردند؟ آیا جز از پلیس، توپ و تانکی به میدان رفت؟ و آیا تیری شلیک شد؟ شیوۀ مردم­داری کدام­یک، درست است؟ خدای متعال، کدام رویه را تأیید می­کند؟

15- پلیس آمریکا، هیچ­گاه با سلاح گرم، معترضین خیابانی خود را از پا درنمی­آورد. روال کلی جامعه آمریکا که چنین است. مگر مواردی بسیار معدود. همین پلیس، با اتومبیل خود، به سمت مردم یورش نمی­برد و کسی را زیر نمی­گیرد. و یا حتی مردم تظاهرکننده را گرچه مجوز راهپیمایی نیز نداشته باشند- از بالای پل به زیر نمی­اندازد. یا پلیس، یا هر جریان حکومتی. وقوع یک چنین حادثه­هایی یعنی ظلم. ظلم است که دست به ریشۀ انقلاب­ها و زحمت­ها و فداکاری­ها می­برد، و بساط برقراری یک حکومت را در هم می­­پیچد. متأسفانه در کشور ما، و در این سال­های پس از انقلاب، مشاهدۀ یک چنین وقایعی، دور از دسترس نبوده است. مرگ بی­دلیل یک نفر در آمریکا، «موج» ایجاد می­کند. نزد ما، موج­ها، نه به خون بی­گناهان، که مثلاً به پاره شدن عکسی از امام، بند است. این موج­های دروغین، به دلیل آنکه امر حقی را خود ندارند، به اضمحلال ارکان جامعه ما می­انجامند. که یک­جا، خونی بر زمین ریخته می­شود و بزرگان جامعه متأثر نمی­شوند، درعوض اما، به­خاطر پاره شدن یک عکس، گریبان چاک می­کنند و از فرط خشم، کف بر لب می­آورند. این تفاوت استخوان­بندی ارکان اجتماعی آمریکا و خود ماست. به نظر شما، کدام­یک از ما، به درستی، به انصاف، به عدل، به خدا، به اسلام، و به نهضت پیامبران روی داریم؟ آنها ؟ یا ما که به اسم اسلام حکومت به­پا کرده­ایم؟

16- دوستی ما، که زندانی سیاسی این نظامیم، با شما صادقانه است. گر چه اکنون در زندانیم. و گر چه در زندان، با ما به تلخی سخن گفته­اند و بر ما ناسزا باریده­اند و ما را به ضرب و زور نواخته­اند. دوستی ما با شما، در این روزهای تلخ زندان، از سر صدق است. و نه، نفاق. چرا که نفاق، در ظاهر به گونه­ای است و در باطن به گونه­ای دیگر. ما را اما چه به نفاق؟ که از همین زندان، سخن باطن خود آشکارا با شما می­گوییم. نفاق آنجا پا می­گیرد که نفعی به مخاطره افتد. نفع ما که زندانی شماییم، در چیست؟

در آمریکا، زندانی سیاسی وجود ندارد. یعنی زیرساخت­های سیاسی، آن­قدر هموار و ستودنی است که یک فرد سیاسی، بدون کسب امتیاز، و صرفاً از باب تأسیس و ثبت رسانه­اش، به یک نهاد حقوقی مراجعه می­کند و بلافاصله، روزنامه­اش را، و شبکه تلویزیونی، و رادیویی­اش را و حزبش را راه­اندازی می­کند و به حوزۀ فعالیت خود پای می­گذارد.

در آنجا یک سؤال جدی وجود دارد. و آن اینکه: چرا باید یک شهروند، به دلیل فعالیت سیاسی­اش، مثلاً شرکت در راهپیمایی غیرقانونی، و یا سخنرانی علیه رییس­جمهور، و یا چون و چرا با رهبر، به زندان بیافتد؟ زندانی شدن یک فرد سیاسی در آمریکا، با غریو و اعتراض نهادهای مدنی همراه است. چرا و به چه دلیل او باید زندانی باشد؟ ما زندانیان سیاسی این روزهای انقلاب اسلامی، باورمان بر این است که بی­دلیل حق آزادی از ما سلب شده است. و این یعنی ظلم. و ظلم، همان است که حتی نهضت رسولان الهی را فرو پاشید، و حکومت علی علیه­السلام را از پا درآورد. شاید از ما بپرسید آیا در حکومت علی علیه­السلام ظلم بوده که از پای درآمد؟ می­گوییم بله. جامعه­ای که به عدالت علی پشت کند، و نسبت به خلخال ربوده شده از پای زن یهودی بی­تفاوت باشد، و عقیل­های طایفه را به نوا برساند، و پرچم­های علم را فروکشد، و اموال عمومی را ارث پدری خود بداند، و بر تحمیق و تحقیر مردمان اصرار ورزد، و دروغ و تزویر را به صحنه آورد، و نعمت­های خدا را خراب کند، و به مصرف و اسراف روی برد، و به تفرقه و انشقاق درافتد، و به درجا زدن جاهلانه دچار شود، و آبروی خدا را خرج خود کند، و به اسم یاوری خدا، از خود خدا پیش افتد، و جز خسارت و خرابی بر جای نگذارد، لاجرم، خواهد شکست و فرو خواهد پاشید.
بله رهبر گرامی، ما زندانیان سیاسی، در اعتراض به این نازیبایی­ها، اکنون در زندانیم. ما، به جای آنکه مورد تشویق و اعتنا قرار گیریم، به تنگنای زندان درافتاده­ایم. آمریکایی­ها، زندانی­هایی از جنس ما ندارند، و ما بسیار داریم. کدام­ آیا درست و درست­کاریم؟

17- یکی از جرم­های من، نقد حضرتعالی است. دو سال از سه­سال­ونیم حبس من، و عده­ای دیگر چون من، به همین خاطر است: نقد مشفقانه. که قضات مأمور و معزول ما، آن را به توهین ترجمه کرده­اند. در آمریکا، انتقاد از بزرگان حکومتی، بدون استثناء، امری رایج و جاری است. در ایران مگر نویسنده­ای، خطیبی، روشنفکری، فیلم­سازی، هنرمندی، می­تواند به دزدی­های یک وزیر، و خطاهای یک روحانی، و بی­قانونی­های یک قاضی، و نقد رهبر نزدیک شود؟ نقد شخص اول آمریکا، یکی از امور متداول رسانه­های آن کشور است. و نقد رهبر در جامعۀ ما، ظاهراً یک رؤیای دست نیافتنی! شما را به­خدا، آمریکایی­ها، با عنایت به همه جنایاتی که در سراسر جهان مرتکب می­شوند، به فهم، به مدنیت، به رشد، به عقل، و به درستی دست یافته­اند یا ما؟

18- ما از خدا برای شما شرح صدر آرزو می­کنیم. که خدا به شما سینه­ای گشاده، و فهمی غلیظ، و چشمی بصیر، و مردمی پای در رکاب، و فردایی نیکو عنایت فرماید. ما دوست داریم دیگرانی که خامنه­ای ندارند، با حسرت به راه­های طی شده، و به افق­های روشن ما بنگرند. دوست داریم ما که خامنه­ای داریم، به خدا، و به خوبی­ها، و به خیر، و به درخشندگی­های همه­جانبه، نزدیک­تر از دیگران باشیم.

چنین فرایندی، به راحتی، و با گشاده دستی، و با باور مردم می­تواند در دسترس فهم ما و شما قرار گیرد. مثلاً، چرا نباید استادان ما، احساس آزادی کنند؟ و درعوض، احساس کنند که چشم­هایی در کلاس، و در بیرون کلاس، مراقب آنانند تا به محض شنود سخن غیر، کار او را به حراست دانشگاه، و اخراج، و حتی به زندان دراندازند؟ استادان دانشگاه­های آمریکا، در کمال آزادی، به نقد حکومت، و شخصیت­های آن، چه در محافل رسانه­ای، و چه سر کلاس درس خود می­پردازند. بی­واهمه. امشب در تلویزیون، زیر و بالای دولت حاکم را به هم می­دوزند و فردا، انگار که چیزی رخ نداده باشد، سر درس دانشگاهی خود حاضر می­شوند. استادان ما اما، با کمترین تعریض به مسائل حکومتی، به عرصه­های هول و هراس درمی­افتند. به نظر شرعی حضرت شما، کدام­یک از ما، بر مدار حق ایستاده­ایم؟

19- جرم بسیاری از زندانیان سیاسی این یک سال اخیر، مثلاً شرکت در راهپیمایی غیرقانونی است. شما اگر از موضع رهبری فرود آیید و به سلول­های ما پای نهید، به ما حق خواهید داد که از چشم خود حصرتعالی، جرم خود را خنده­دار بدانیم. چرا که در این سی­وچند سال انقلاب، کدام حزب و گروه و صنف و اجتماع مخالف، امکان راهپیمایی قانونی یافته است که ما دومی­اش باشیم؟ شما که رهبر این انقلابید، در اصل، رهبر صیانت از قانون اساسی و حق مردم­اید. و یکی از بندهای قانون اساسی ما، حق اعتصاب، حق اعتراض، و حق راهپیمایی مخالفین است. تلویزیون ما، به کرّات، تجمع و تظاهرات مردم آمریکا و اسراییل و سایر کشورهای غربی را علیه سیاست­های حاکمانشان نشان می­دهد و به زعم خود، سستی ارکان آنان را به رخ می­کشد. اما ندانسته، داستان شکوهمند آزادی را در میان آنان برمی­کشد. که در این کشورها، مردمان مخالف، می­توانند اعتصاف کنند، تظاهرات کنند، و حتی در اغتشاش یک ماهه، پاریس و شهرهای فرانسه را به آتش بکشند، و خون از دماغ کسی جاری نشود. در کشور نازنین ما اما، تنها دستجات خودجوش، و کفن­پوش، بی­آنکه کسی از آنان مجوز بخواهد، اجازه راهپیمایی و اعتراض و حتی تخریب دارند. آن هم تحت حمایت قانون، و دستگاه­های قضایی و انتظامی، و صداوسیما!

کفن­پوشان و لباس شخصی­هایی که بی­واهمه از قانون و مجریان قانون، می­توانند به حریم­های خصوصی و اماکن علمی و رفاهی ورود کنند و آنجا را تخریب کنند و به آتش بکشند و بر سروصورت دانشجوی خفته در خواب بزنند و چشم او را نیز از حدقه درآورند. این همه، متأسفانه، پیش چشم حضرت شما صورت می­پذیرد. حالا خود، در مقام یک مرجع، یک رهبر، به این پرسش من پاسخ دهید که کدام­یک از ما، به حقوق شهروندی مردم خویش احترام قائلند و در حفظ و اجرای آن، از هیچ کوششی دریغ نمی­ورزند؟

20- رهبر گرامی، ما اکنون زندانی شماییم. بابت جرم­هایی که مرتکب نشده­ایم. یکی از جرم­های ما این بوده است که گفته­ایم: چرا باید رییس­جمهور یک کشور، به رفتاری مشکوک، و گاه غیرعقلانی دست یازد؟ از باب نمونه، به رفتار اخیر جناب آقای احمدی­نژاد، دقت فرمایید! عده­ای را که هیچ نسبتی با روند دیپلماسی جهانی ندارند، و خود، اتفاقاً در جایگاه مسؤلیتی خویش، با هزار مشکل و کاستی جدی مواجهند، و فرصتی برای ورود به حوزه­های مغایر ندارند تا نمایندۀ ویژۀ رییس­جمهور در آن حوزه­ها باشند، توسط رییس­جمهور به مسؤلیتی جدید و موازی فراخوانده می­شوند. این حرکت آقای رییس­جمهور، هیچ نیست مگر اینکه وی، به تشکیل حلقه­ای مشکوک مبادرت ورزیده است. وگرنه، برای یک رییس­جمهور، کدام نماینده و کدام مشاور، فرادست­تر و مهیاتر از وزیری است که خود او را برگزیده است؟ مگر می­شود یک رییس­جمهور در حوزه دیپلماسی و فعل و انفعالات برون مرزی، خواسته­ای و طرح و برنامه­ای داشته باشد و وزارت خارجه، او را تمکین نکند؟ حالا اگر دانشجویی به رفتار مشکوک این رییس­جمهور اعتراض کند، باید او را به بند کشید؟ رییس­جمهوری که خود، آشکارا، به فهم مردم خود، و به قانون جاری کشورش توهین می­کند آیا مستحق برخورد قانونی است یا منتقدینی که او را از بلاهت­های رفتاری­اش بازمی­دارند؟

در آمریکا، اولاً یک رییس­جمهور، جرأت  تخطی از قانون را ندارد تا داستان تخطی او را رهبر کشور متذکر شود و بعد از آنکه آبروی کشور و عقلانیت جاری آن را به چالش جهانی و داخلی درانداخت، تحکم رهبر او را به جای اول بازگرداند. ثانیاً تخطی یک رییس­جمهور از قانون، غوغایی از انتقادها را به میان سیاسیون درمی­اندازد و نشاط سیاسی کشور را برمی­انگیزد. یعنی آمریکایی­ها، با فراخ کردن راه منتقدین، راه را بر رفتار غیرقانونی مسؤلان خود می­بندند و آن را ناهموار می­کنند. نه اینکه زندان­ها را از منتقدین آنان پر کنند. کاری که در کشور ما صورت گرفته و می­گیرد. حال، شما خود بفرمایید، ما اهل فهم و قانون و حق مردمیم یا آنها ؟ آیا عزل نیکسون، نه از این روی بود که حزب او، در دفتر حزب رقیب، شنود کار گذاشته بود؟ داستان واترگیت، برای آمریکایی­ها، در عین حال که از یک منظر، خفت­بار است، اما از صد منظر، غرورانگیز و قابل تقدیر است. با این حوادث، در آمریکا، قانون، سر برمی­آورد و سرفرازی می­کند. برعکس ما که قانون را، و حیثیت آن را خرج حاجت­های صنفی و گروهی خود می­کنیم و به دست خود، گلوله­ای از آتش می­پردازیم و به جان جامعه درمی­اندازیم. کدام برتریم؟

21- در آمریکا، قانون، به­هیچ­وجه از خون­های به ناحق ریخته شده درنمی­گذرد. اگر حادثه سال گذشته کشور ما، در آمریکا رخ داده بود، قطعاً دولت فرومی­کشید و شخصیت­های متعددی به زیر کشیده می­شدند. درست همانی که خدا و قرآن و رسول می­خواهد. که کشته شدن بی­دلیل یک انسان را به مثابه کشته شدن همۀ مردم می­داند و بالعکس! آیا آن­ها که در قبال خون بی­گناهان خود، تا بدین حد حساس و پای دررکابند، به فرامین خدا تن سپرده­اند، یا ما؟ باز مجدداً اشاره می­کنم که در محاسبه اوضاع داخلی آنجا، از سر حادثه­های هر از گاه آن در گذشته و به روال جاری جامعۀ آمریکا تأکید می­کنم.

22- پرسش بعدی من کمی برای شما تلخ است. می­دانم. اما حقیقتی است که با تلخی آمیخته است. واقعیتی است انکارناپذیر. آمارها، در این مورد، دروغ نمی­گویند. رهبر گرامی، متأسفانه یا خوشبختانه، اسلام در آمریکا، سال به سال رشد می­کند. نه در آنجا ، که در همۀ کشورها. طبق آمارها که می­توان بر درستی آنها نیز اذعان داشت. تنها در دو کشور است که اسلام، رو به افول دارد. یکی در کشور ما، دیگری در افغانستان. نیازی به آمار میدانی نیست. با نگاه به اطرافمان، میزان گرایش به اسلام را می­توانیم رصد کنیم. آیا واقعاً امامان جمعه حضرتعالی، قابلیت و سواد این را داشته و دارند که یک­نفر، به آمار موافقین اسلام بیافزایند؟ بیایید و نه با چشم محمد و علی، که با چشم رهبر یک کشور خردورز، به میزان سواد امامان جمعه و نمایندگان خویش بنگرید. و سواد آنان را در حوزه­های اجتماعی و سیاسی و مردم­شناسی ارزیابی فرمایید. و اندازۀ تأثیر بودونبود آنان را، و دخالت­های غیرقانونی آنان را در امور جاری کشور، به ترازوی همان خرد جمعی بسپرید. نتیجه، بسیار زیان­بار و آشوبنده است. شما با گماردن این امامان جمعه، بخش وسیعی از مخاطبین خود، و مخاطبین نماز جمعه، و مخاطبین اسلام را از کف داده­اید. راز افول شمارگان نمازگزاران جمعه، آیا در همین نیست؟ عدالتی که در دستگاه قضایی ما چندان به چشم نمی­خورد، و دولت­مردانی که اغلب کارآمد و صادق نیستند، و نمایندگانی که عمدتاً بزدل و نمک­گیرند، و آشفتگی­هایی که در حوزه­های علمی و معیشتی مردمان پدید آمده، باید هم عرصه را برای رشد اسلام در این ملک تنگ سازد. اگر اسلام در کشور ما رو به رشد بود، جای تردید بود. حالا شما خود بفرمایید، آیا ما در مسیر آسیب رساندن به اسلامیم یا آن­ها؟ و آیا ما آبروی اسلام را برده­ایم یا آنها؟ با این همه ادعایی که ما داریم، و ادعایی که آنان ندارند. و بنا به گفته­های مکرر شما، دشمنی­هایی که آنان نسبت به اسلام و مسلمین روا می­دارند؟

23- در آمریکا، N.G.Oهای مردمی و غیردولتی، امکان فعالیت در اغلب حوزه­ها، و نفوذ در بسیاری از زوایای حکومتی را دارا هستند. در ایران، ما یکی دو حزب مخالف خود را نیز با شتاب، به اسم وابستگی به دشمنان انقلاب، تعطیل می­کنیم تا جز خود ما، کسی از ما چیزی طلب نکند و خطاهای ما را به رخ نکشد و دست به اندرون مناسبات ما نبرد و برخورداری­های بی­دروپیکر ما را برملا نکند. کدام­یک از ما، اهل «رشد» هستیم؟

24– ما آمریکایی­ها را به خاطر زندان ابوغریب و گوآنتانامو منفور می­دانیم. اولاً این دو زندان برای غیرآمریکایی­ها بود. و در هیچ­یک، مثل کهریزک، به کسی تجاوز نشد، و کسی نیز سلاخی نگردید. در آمریکا، دستگاه­های امنیتی، به کشتن فعالان سیاسی دست نمی­برند. در کشور ما، قتل­های زنجیره­ای رخ داد و هیچ مسؤل مؤثر حکومتی به زیر کشیده نشد. مگر می­شود بزرگان یک کشور، در جریان یک چنین فاجعه­ای نبوده باشند؟ مگر می­شود اسراییلی­ها به حساس­ترین دستگاه امنیتی ما ورود کنند و سیاسیون ما را یک به یک از پای درآورند؟ حالا خود شما قضاوت بفرمایید، با همۀ جنایت­هایی که در آنجاا رخ می­دهد، در این مورد بخصوص، دست ما به خون سیاسیون آلوده­تر است یا دست ایشان ؟

25- دستگاه قضایی آمریکا، رییس­جمهوری چون کلینتون را به خاطر یک دروغ، جلوی چشم دنیا مفتضح کرد. به گمان من، این دستگاه قضایی مستقل و نفوذناپذیر، حتی غرور دستگاه عدل الهی را نیز برمی­انگیزد. در کشور ما اما، رییس­جمهور ما، مرتب، دروغ بر دروغ می­نشاند و دستگاه قضایی ما، یک «چه گفت؟» نیز بر زبان نمی­آورد. خداوکیلی کدام انصاف، کدام عدل، کدام قضاوت، خدایی­تر است؟ آنچه که در آنجا جاری است؟ یا آنچه که ما به شوخی نامش را عدل در جمهوری اسلامی گذارده­ایم؟ من این را هم قبول دارم که آمریکایی­ها، بعد از واقعه یازده سپتامبر، عرصه را بر مردم خود و خارجی­ها سخت گرفتند. از شنود تا انگشت­نگاری و تا سانسور. اما بلافاصله با آرام شدن اوضاع، به جای اول خود بازرفتند و از آن دوره، و دورۀ «مک کارتی» به عنوان دوران سیاه اسم می­برند.

26- آمریکایی­ها آن­قدر از خود مطمئن­اند و به زیرساخت­ها و استوانه­های فرهنگی و اجتماعی خود باور دارند که دراختیار نهادن تریبون برای مخالفین خود را یک زنگ تفریح می­دانند. آن­چنان که صدها تریبون رسمی خود را در اختیار آقای احمدی­نژاد می­گذارند و او، با حسی از پیروزی به وطن بازمی­گردد و برای خود جشن پیروزی به­پا می­کند. پیروز آنانند که به چنان رشدی رسیده­اند که شنودن سخنان مخالفین خود را جزیی از شاکله فهم اجتماعی و سیاسی خود می­دانند. آیا ما به راستی تحمل شنودن سخنان اوباما در دانشگاه­ها و شبکه­های تلویزیونی که هیچ، تحمل شنودن یک ربع صحبت آقای سیدمحمد خاتمی را در یکی از هزاران تریبون­های خود داریم؟ داوری بفرمایید: کدام­یک از ما احترام برانگیزتریم؟ نه در شعار، که در عمل؟

27- افکار عمومی در آمریکا آن­قدر اهمیت دارد که شرمندگی از تماشای چهرۀ معترض مردم، بسیاری از مسؤلان خطاکار را مجبور به استعفا و سپس خانه­نشینشان می­کند. افکار عمومی در کشور ما، یک شوخی است. و فریب فکر مردم، در کشور ما، یک امر رایج! ؟در سفر پاپ، رهبر کاتولیک­های جهان به انگلستان، مردمانی که به او و به رفتار زشت کشیشان کاتولیک معترض بودند، به خیابان­ها ریختند تا صدای اعتراض خود را به پاپ و به جهانیان برسانند. فشار ناشی از افکار عمومی، آن­چنان پاپ را در تنگنای بی­­آبرویی روحانیان خویش قرار داد که وی رسماً، و برای چندمین بار مجبور شد درمقابل رسانه­های جهان قرار گیرد و از مردم پوزش بخواهد. بله، این است خاصیت اعتراض آشکار مردم. که زشتی را، حتی در پستوهای کلیسای متعصبین مسیحی نیز تحمل نمی­کند. اگر اعتراض مردم نبود، و یا حتی عذرخواهی پاپ، در خفا، و در یک محفل خصوصی صورت می­پذیرفت، چیزی به اسم «تربیت» به جان جامعه نمی­نشست. و این است خاصیت و اهمیت افکار عمومی. همان چیزی که ما از نعمت او بی­بهره­ایم. و به اسم حفظ نظام، و عدم تضعیف نظام، جامعه خود را از این شایستگی بزرگ محروم ساخته­ایم. ما از این نعمت بی­بهره­ایم، اما مردمان آن سرزمین ، در یک چنین بستری زاده می­شوند و بزرگ می­شوند و به کهنسالی می­رسند. آیا خدای خوب، اگر بنا بر گزینش باشد، ما را برمی­گزیند یا آنان را؟ این نعمت بزرگ این زمانی، در قانون اساسی کشور ما دیده شده است. اما نه حضرت شما، و نه دولت­ها و مجلس­ها و دستگاه قضایی، هیچ­یک به صرافت این نیافتاد که حذف یک حق آشکار از حقوق مردم توسط حاکمان، به زوال آنان منجر خواهد شد. ما به سراغ این اصل شایسته نرفته­ایم که امروز، پرسش از رهبر، از وضعیت مالی آستان قدس رضوی، بنیاد مستضعفان، و پول­هایی که رییس­جمهور در مدت مسؤلیت خود چه در شهرداری و چه در سال­های اخیر جابه­جا کرده، برای ما ثقیل و سنگین و همراه با تب و لرز جلوه می­کند. و من، خدای خوب را می­بینم که از ما، که به اسم او شعارهای بسیاری سر داده­ایم، روی برگردانده، و به کسانی روی برده است که ادعای مسلمانی ندارند، اما روح مسلمانی را به جان جامعۀ خویش درانداخته­اند.

28- نظام ما، یک نظام دینی است. بسیار متفاوت با نظام­ فکری آمریکایی­ها که سکولار است. با این حساب، باید در میان ما، ادب، اخلاق، تحمل، مدارا، بزرگواری، گذشت، احترام، محبت، صداقت، پاکدامنی، پاکدستی، تحمل مخالف، احترام به مخالف، فداکاری، و بسیاری از خصلت­های ناب انسانی فراوان­تر از یک جامعۀ سکولار باشد. پیشنهاد می­کنم یک نگاهی به «ادب»یات رسانه­های دولتی و ملی در همین یک سال و چندماه گذشته بیاندازید تا بدانید: انصاف و عدل و مساوات و عدم تبعیض، نه، بلکه چه محموله­ای از ناسزاهای سخیف در آنها به روان جامعه جاری شده است. همۀ اینها درمقابل چشمان شما دست به دست شده است. آن­ها هرگز به یک عالم دینی، هر چند غیرمسیحی، توهین نمی­کنند و منزل او را و حریم او را به دست اوباشان حکومتی نمی­سپرند. همان کاری که ما، با عالمان روحانی خویش، مرتکب شدیم. ایشان، با افتخار، عکس مسؤلین و رؤسای جمهوری سابق خود را، با هر گذشته­ای که داشته­اند، به مناسبت­های مختلف، و در اماکن مربوطه، جلوی چشم همگان می­گذارند. و حال آنکه ما، به محض بر سر کار آمدن، مسؤلین سابق خود را متعمدانه در مدار فراموشی و حتی نفرت خود قرار می­دهیم.
رهبر گرامی، فرض بدیهی این نوشته بر این نبود که خدای‌ناکرده، مختصات جامعه و فرهنگ آمریکا را به‌مثابه‌ی یک الگو متصور شویم. ابداً. چه، جایگاه حقیقی مدینه‌ی فاضله‌ی موعود ما، فرسنگ‌ها با آن‌چه که امروز از غرب برمی‌آید، دور و متفاوت است. بلکه تنها هدف و نیت از این قلم‌فرسایی این بود که مگر باچند مقایسه‌ی عینی و ملموس، راه تامل و بازنگری را بازبشکافیم و بر تثبیت‌شده‌های مکرر و فرسوده‌ی ذهنی خود نگاهی دوباره بیندازیم.
روزگار عجیبی است. زمانی خواهد رسید که آیندگان، در زمانی نه چندان دور، به داوری اطوار ما خواهند پرداخت و به بسیاری از رفتار ما خواهند خندید و بر فرصت­های به باد داده شده توسط ما، افسوس خواهند خورد…

حال، از دید شخص شما، آیا با توجه به این همه آوازه­ای که با ماست، ما عاقبت به ­خیریم؟

 

با احترام و ادب محمد نوری­ زاد


 

 

 Share This Post

 

درباره محمد نوری زاد

با کمی فاصله از تهران، در روستای یوسف آباد صیرفی شهریار به دنیا آمدم. در تهران به تحصیل ادامه دادم. ابتدایی، دبیرستان، دانشگاه. انقلاب فرهنگی که دانشگاهها را به تعطیلی کشاند، ابتدا به آموزش و پرورش رفتم و سپس در سال 1359 به جهاد سازندگی پیوستم. آشنایی من با شهید آوینی از همین سال شروع شد. علاوه بر فعالیت های اصلی ام در جهاد وزارت نیرو، شدم مجری برنامه های تلویزیونی جهاد سازندگی. که به مناطق محروم کشور سفر می کردم و برنامه های تلویزیونی تهیه می کردم. طوری که شدم متخصص استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان. در تابستان سال 1361 تهران را رها کردم و با خانواده ی کوچکم کوچیدم به منطقه ی محروم بشاگرد. به کوهستانی درهم فشرده و داغ و بی آب و علف در آنسوی بندرعباس و میناب. سال 1364 به تهران بازآمدم. درحالی که مجری برنامه های روایت فتح بودم به مناطق جنگی می رفتم و از مناطق عملیاتی گزارش تهیه می کردم. بعد از جنگ به مستند سازی روی بردم. و بعد به داستانی و سینمایی. از میان مستندهای متنوع آن سالهای دور، مجموعه ی “روی خط مرز” و از سریالهای داستانی: پروانه ها می نویسند، چهل سرباز، و از فیلمهای سینمایی: انتظار، شاهزاده ی ایرانی، پرچم های قلعه ی کاوه را می شود نام برد. پانزده جلدی نیز کتاب نوشته ام. عمدتاً داستان و نقد و مقاله های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی. حوادث خونین سال 88 بساط فکری مرا درهم کوفت. در آذرماه همان سال بخاطر سه نامه ی انتقادی به رهبر و یک نامه ی انتقادی به رییس قوه ی قضاییه زندانی شدم. یک سال و نیم بعد از زندان آزاد شدم. اکنون ممنوع الخروجم. و نانوشته: برکنار از فعالیت حرفه ای ام.

210 نظر

  1. من فقط یک نکته برام قابل درک نیست که چطور جناب نوری زاد هنوز زنده است!!؟؟؟

     
  2. برادر عزیز جناب آقای نوری زاد سلام

    اگرچه بنده با بسیاری از دیدگاههای حضرتعالی موافقم اما باید متذکر شوم که در مورد آمریکاییها اغراق فرموده اید برای نمونه در زندان ابوغریب عراق شهروندان عراقی مورد شکنجه های جنسی قرار گرفته اند به شهادت عکسها و فیلم انتقادی که خودشان انتشار داده اند.
    نظامهای سرمایه داری و استبدادی جدید با سرعقل آمدن(بقول مرحوم دکتر شریعتی) در بزک جنایاتشان تبحر یافته اند. یادتان رفته است که آنها به خبرنگار ما اجازه عبور مرور بیش از 100 کیلومتر از مقر سازمان ملل را نداده و نمیدهند.
    البته آنها تجربه و تدبیر حکومت را بیشتر دارند و بیشتر عقلایشان را حاکم میکنند و این جنایاتشان را ظریفتر و مرموز تر میکند و البته گاه برای حاکمان نیز خطر میافریند، اما در مجموع با پنبه سر میبرند وروش تاثیرگذاری بر اجتماع خود را به مدد علوم روان شناسی و جامعه شناسی بهتر میدانند.

     
  3. doroodekhoda va mohammad mostafa akherin rasoolebozorge khodavand bar tamame mardane hagh goo va haghparast hamchoon abrmarde iran mohammad enoorizad baaaad

     
  4. نظرات سایت کلمه تحت همین نامه

    ۲۸۲ دیدگاه
    دیدگاه تان را بنویسید
    • دانشجو
    ۱۳۸۹نظرات سایت کلمه برای همین نامه /۰۷/۱۹ ۱:۴۰ ق.ظ | پاسخ
    تازه یک فرق جالب دیگر بین امریکا و ایران که در مورد آقای نوری زاد قابل توجه است.
    درست مانند آقای نوری زاد خودمان که مستند ساز جهاد سازندگی بودند، مایکل مور هم مستند ساز معروف امریکاست که به لطف رسانه میلی و دوبله های ساختگی! همگی او را می شناسیم.
    همگی به یاد داریم که او در مراسم دریافت جایزه اسکار جلوی دوربین و در مقابل جهانیان بواسطه جنگ افروزی امریکا به افغانستان و عراق، به بالاترین مقام اجرایی و سیاسی امریکا در آن زمان (جرج دبلیو بوش) گفت :” آقای بوش! ننگت باد! ” (Shame on you Mr. Bush) آیا هرگز مورد کوچکترین پیگردی قرار گرفت؟!!!
    آنوقت آقای نوری زاد مستند ساز خودمان، که با نامه هایی در نهایت ادب و احترام و با لفظ “پدر” و از سر صدق و اخلاص با مخاطب سخن گفته بود باید تاوان این نامه ها را ماه ها و شاید سال ها در زندان زیر شکنجه و ناسزا بگذراند…
    درود خدا بر شرفت آقای نوری زاد….
    • ناشناس
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۱:۴۴ ق.ظ | پاسخ
    نمی دانم چون تویی را که هم اکنون در زندان جاهلان اسیرند چه بنامم ولی می دانم که کلمه ای برای ترجمان آن نمی یابم
    سبز باشید و امیدوار
    • اسماعیل
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۱:۴۵ ق.ظ | پاسخ
    درود بر تو شیر مرد ایران زمین . هنوز در ایران ما شیر مردانی چون بابک -کاوه – رستم -و—-نوریزاد ها فراوانند غممان نیست
    اینده ای شکوفا و پیروزی حق بر با طل نزدیک است – زنده و پاینده باد ایران
    • حسن
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۱:۵۷ ق.ظ | پاسخ
    غلام ادبتم برادر. زنده باد هرچی مرده از جمله آقا محمد نوری زاد
    • مسعود دیپلمات
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۲:۱۲ ق.ظ | پاسخ
    در پاسخ به این همه استیضاح ، من به جای رهبری از جناب نوری زاد فقط یک سئوال دارم:
    من : آیا زنان آمریکائی روسری بر سر می گذازند؟
    نوری زاد: خیر ، آزادند.
    من : بنابراین ما به اسلام نزدیک تریم .!!؟؟
    • nashenas
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۲:۲۱ ق.ظ | پاسخ
    dar roozegari ke nasle khomeini ro bardashtand ba pesaresh che kardand!!! be naveye zendash che ha nagoftand o che ha nakardand pare kardane axesham shode hekayate pirahane osman. behar hal inam bedoonid ke bozorgo aghaye hameye shoma koodetachiane ahmadi nejhadi shoravie komonisti bood ke 70 sal davam avard shoma ke dige kheily koochik tashrif darin
    • سیدبرهان
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۲:۲۴ ق.ظ | پاسخ
    باسلام ودرودوآرزوی فهم کلیه خوانندگان مطالب نامه.عزیزان ازهرگروه فکری خواهشمندم که این نامه راچندین باروبدون وابستگی
    فکری بخوانیدوپس ازفهم ودرک آن درمقام تبلیغ(ترویج وتوضیح)یاردآن برآئید.واماآن کسانیکه ازروی جهل وبا…..درمقام رداین افشاگری
    واقع اندسئوالی رادارم؟ اینکه درکدام مملکت سراغ دارید که یک شخص مافوق قانون باشد؟وهیچکس حق نداشته باشدحتی اززیرمجموعه آقای خامنه ای (بنیا دشهید-بنیادمستضعفان-صداوسیما-ودیگرارگانهاونهائهای گوناونی که تاسیس شده)سئوال ازکجا
    آورده ایدرابکنه چه برسهبه خودشان.واسلام
    • shahram
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۴:۰۸ ق.ظ | پاسخ
    zamin shooreh sonbol bar najarad dar an tokhm o amal zajea magardan
    • محمد علی
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۴:۱۷ ق.ظ | پاسخ
    بهنام ؛داداش.
    اون سخن ماله جمال الدین اسد آبادیه نه آل احمد!!
    کلمه بذار نظرات مخالف جنبش هم ثبت بشه به دو دلیل:
    ۱-آزادی بیان
    ۲-خنده
    آخه یکی نیست به این یارو بگه مگه راه مبارزه با مواد مخدر به کشتن دادن یه جوون ۱۸ یا ۱۹ سالست؛پس مبارزه با پول شویی برا چیه ای فدایی ولایت؟!
    • محمد علی
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۴:۳۱ ق.ظ | پاسخ
    راستی یادم رفت
    کلمه اون یارو ونوس همچین پر بیراهم نمیگه.
    به جای اینکه ور داری نظرات دلسوزانه ی مارو پاک کنی ؛این ابراز ارادت ها رو کمتر ثبت کن .
    اینجا دیگه شده مثله رجانیوز و الف؛خوب اونا هم همین کارو میکنن دیگه: ثبت نظرات و تمجیدات موافقان و حذف نظرات مخالفان
    • سبز پر رنگ
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۴:۳۸ ق.ظ | پاسخ
    در ارتباط با جواب به شخصی با نام ” استاد دانشگاه” مطلب نوشتم، و بحثم سر این بود که چرا از ایت الله رفسنجانی تعریف میکنین، مگه چه گلی به سر این مملکت زده که قابل تمجیدو ستایشه؟ به جز تاثیر مستقیم و ترغیب دیگران برای انتتخاب رهبر! …
    • ناشناس
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۵:۰۰ ق.ظ | پاسخ
    آن چه ز آن زاغ چنین داد سراغ
    گندزاری بود اندر پس باغ
    بوی بد ، رفته از آن ، تا ره دور
    معدن پشه ، مقام زنبور
    نفرتش گشته بلای دل و جان
    سوزش و کوری دو دیده از آن
    • مهدی
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۸:۵۴ ق.ظ | پاسخ
    ایشان نوشته اند
    و حتی در اغتشاش یک ماهه، پاریس و شهرهای فرانسه را به آتش بکشند، و خون از دماغ کسی جاری نشود
    مثل اینکه ایشان در پاریس زندگی کرده اند و ر این تظاهرات شرکت کرده اند و حتی زندان هم رفته اند که اینطور با این همه یقین چنین می نویسند ،‌اگر حتی به فیلم های منتشر یافته کمی نگاه کنند می بینند که پلیس به قصد کشت مردم را می زنند
    • lمیم.تهران
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۹:۳۸ ق.ظ | پاسخ
    آیا ملاک اسلامی بودن برای شما چادر سر کردن خانم هاست؟ این همه مسائل مهم و ریشه ای را رها کرده و تنها روسری زنان را اسلام می دانید؟!!
    • باکری و همت
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۹:۵۷ ق.ظ | پاسخ
    در جواب مسعود دیپلمات عزیز
    در امریکا زنان به انتخاب خودشان حجابشان را انتخاب می کنند و به خدا هم اعتقاد دارند و بزور روسری سر نمی کنند ودر امریکا به زنان و فرزندان مردم بزور هیچ احدی جرات ندارد در کهریزکشان تجاوز کند و در امریکا کلینتون را بخاطر دروغ گفتن به دادگاه می کشند ولی در ایران اسلامی که زنانش حجاب دارند از … ادم دروغگو حمایت می شود برادر عزیز ایا اسلام فقط روسری کردن زنان است چرا ابروی اسلام و مسلمان را به این راحتی می برید.
    • باکری
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۱۰:۰۵ ق.ظ | پاسخ
    در جواب مسعود دیپلمات عزیز
    در امریکا زنان به انتخاب خودشان حجابشان را انتخاب می کنند و به خدا هم اعتقاد دارند و بزور روسری سر نمی کنند ودر امریکا به زنان و فرزندان مردم بزور هیچ احدی جرات ندارد در کهریزکشان تجاوز کند و در امریکا کلینتون را بخاطر دروغ گفتن به دادگاه می کشند ولی در ایران اسلامی که زنانش حجاب دارند … دروغگو حمایت می شود…برادر عزیز ایا اسلام فقط روسری کردن زنان است چرا ابروی اسلام و مسلمان را به این راحتی می برید.
    • احسان
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۱۰:۱۱ ق.ظ | پاسخ
    شما فقط بند ۶ رو بخونی کافیه ! همین یک مورد به تنهایی عمق فاجعه رو در این مملکت نشون میده !!!
    واقعا این مقاله به دل و جانم نشست
    زنده باد نوری زاد. زنده باد جنبش سبز…
    • سبز آزاد
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۱۰:۱۶ ق.ظ | پاسخ
    جناب مسعود دیپلمات سوال شما فکر مرا زیر ورو کرد واقعا چه سوال پر مغزی کردی …یعنی به نظر شما اگر جامعه ای ظواهر دین را حفظ کندمثل روسری سر کردن خانمها و…آن جامعه به اسلام نزدیک تر است؟آیا دروغ وریا ودزدی وعوام فریبی تجاوز وقتل وشکنجه جامعه را از اسلام دور می کند یا بی حجابی؟تعصب را از خودت دور کن وکمی فکرت را باز کن.
    • داوود
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۱۰:۴۴ ق.ظ | پاسخ
    کار کشور ما به کجا رسیده که سوال از حاکمیت شجاعت می خواد.آقای نوری زاد خیلی قشنگ نوشتند ولی متاسفانه ….بعید می دونم به این نامه جوابی داده بشه فقط امیدوارم مثل نامه های قبلی برای آقای نوری زاد شکنجه به همراه نداشته باشه .
    • farvartish
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۱۱:۳۹ ق.ظ | پاسخ
    aval az hame drod miferestam be bozorgmardani chon aghaye norizad,chera ke ghalame anha zabane mardomaneshan hast,dovom,bayesti khaterneshan konam ke aghaye khameneyee javabi nakhahand dad va in name faghat jahate bazgoyee haghayeghe talkhist ke bar ma mardoman miravad,andaki sabr sahar nazdik ast
    • همت
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۱۱:۵۴ ق.ظ | پاسخ
    شاید قیاس درستی نباشد. اما اخیرا دو مطلب دیدم که این مقایسه را ناخودآگاه به ذهنم خطور داد. اولی نامه محمد نوری زاد به رهبری که طی آن ۲۸ سئوال در قالب استفتاء از ایشان پرسیده است. (اینجا) و دومی خاطره ای از محمدرضا نعمت زاده وزیر اسبق صنایع از دوران دانشجویی خود در آمریکا!
    نعمت زاده می گوید:
    در دوره ای که دانشجوی دوره لیسانس در آمریکا بودم مشکلات متعددی مرا رنج می داد. حکم شرعی غذاهای حلال و حرام و پاک و ناپاک دایره انتخاب مرا هر روز تنگ تر می کرد. به تدریج جسمم تحلیل می رفت و نحیف تر می شدم.
    این رنج ها از دید رئیس دانشکده پنهان نماند!!!!!! و روزی در راهروی دانشکده راه مرا سد کرد و از من پرسید: محمد!!! خیلی لاغر و ضعیف شده ای مشکلی داری؟ این موضوع تا حد زیادی مرا شگفت زده کرد. در ایران حتی از اساتید هم دیده نمی شود و انتظار هم نمی رود که نام دانشجوهای خود را بدانند (و به حال و وضع آنها توجه کنند). اینکه «رئیس دانشکده» یک دانشجوی خارجی را با «نام کوچک» صدا بزند و از حال و روزش اظهار نگرانی کند خیلی برایم تعجب آور بود. هر چه تلاش کردم موضوع را پنهان کنم نشد و با اصرار او مشکل خود را در مورد تغذیه مطرح کردم. رئیس دانشکده وضعیت مرا به خوبی درک کرد و در پاسخ گفت: درست است یادم آمد. من در جنگ دوم جهانی در مصر سرباز بودم و می دیدم که مسلمانان برای ذبح گاو و گوسفند ترتیبات و ملاحظات خاصی داشتند. آنگاه تاملی کرد و گفت: فردا ساعت ۱۰ صبح برای بررسی و حل مشکلت به دفترم بیا.
    این یک حکم صریح بود که بی چون و چرا از آن تبعیت کردم. فردای آن روز راس ساعت ۱۰ در دفتر رئیس دانشکده حاضر شدم. زمانی که به دفتر وارد شدم علاوه بر او دو مرد سپیدموی دیگر را نیز دیدم که یکی رئیس دانشکده دامپزشکی و دیگری رئیس رستوران دانشگاه بود. جلسه بدون هیچ تشریفاتی آغاز شد و رئیس دانشکده در کوتاه ترین جملات مشکل مرا مطرح کرد. در جریان توضیحاتش از آن دو مرد سپیدموی خواست که اولا هر حیوانی (که حلال گوشت باشد) که می خواهم در اختیارم بگذارند و رئیس رستوران نیز ضمن همکاری در ذیح حیوان و طبخ غذا سردخانه مستقلی را در اختیار من بگذارد تا بتوانم گوشت های خود را آنجا ذخیره کنم و کلید آن سردخانه هم در اختیار من باشد!!! (این نامسلمانها را ببینید که چه کارهایی می کنند!!!)
    به این ترتیب اولین درس مدیریتی را در آن جریان آموختم و آن این بود که به دور از بوروکراسی و جلسات پردردسر سریع ترین راه حل را در کوتاه ترین زمان بیابم و همینطور فکر نکنم که مسئله دیگران به من مدیر ربطی ندارد و برای رفع مشکل هر کس (ولو به من هم نگفته باشد) خود را مسئول بدانم و بررسی نموده و اقدام کنم.
    اگر ما دعا کنیم: اللهم اشبع کل جائع (خدایا همه گرسنه ها را سیر کن) ولی اقدام عملی نکنیم و ادعا نمائیم مکتب ما بهترین است و می خواهد کل انسانهای گرسنه (نه فقط مسلمانها) سیر شوند چه کسی باور خواهد کرد؟ چه فایده ای دارد؟
    اگر ما ببینیم به عنوان مسئول در هر رتبه ای قرار داریم و انسانهای مظلوم (مانند بستگان کشته شدگان کهریزک و دیگر حوادث تلخ بعد از ۲۲ خرداد سال ۸۸ یا اسیران بیگناه دربند) به ما پناه آورده و دادخواهی می کنند اما کاری نکنیم اگر علامه و مجتهد و اعظم فقها و مراجع هم باشیم چه ارزشی خواهیم داشت؟ مگر نه اینکه گفته اند بهترین خلایق سودمندترین آنها به حال «مردم» هستند.
    آیا به قول علی (ع) دلمان خوش باشد که ما را امیرالمومنین یا قاضی القضات یا مرجع شیعیان جهان می نامند اما در دردهای مردم همراهشان نباشیم؟ گره از مشکلات آنها باز نکنیم؟ دادشان را نستانیم؟ فریادی برایشان سر ندهیم؟ آیا در این صورت ارزشی خواهیم داشت؟
    • عبدالصمد
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۱۱:۵۶ ق.ظ | پاسخ
    ازنامه وسوالات کلیدی که شایدسوال میلیونهاایرانی است ممنونم،خدا به تو وسایر زندانیهای به ستم در بند افتاده سلامتی بدهد تا همچنان زبان ایرانی آزاد اندیش باشید.لطفا نامه را برای یک سال بر روی سایت باقی بگذارید.یا حق
    • وحید
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۱:۱۴ ب.ظ | پاسخ
    زنده باشید محمد نوری زاد-میرحسین- کروبی تا با نامه نوشتن هاتون روز رو برا ی زورگویان و جباریین شب کنید و ما رو به اینده سبز جبهه سبز و راه سبز امیدوار تر کنید
    • سرباز میر
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۱:۳۳ ب.ظ | پاسخ
    وای اگر از پس امروز بود فردایی
    • حق گو
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۱:۴۳ ب.ظ | پاسخ
    آقا مغلطه میکنی. با ایرادهای بنی اسرائیلی سئوال نما!!!!!
    • sabz e sabz
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۱:۴۴ ب.ظ | پاسخ
    aghai dar bandeh shodeh azadeh bar hazratat hezaran dorod .
    bandeh az khandan e in dast nevesheh hazrate aali besyar khoshhal va besyar agah shodam ke martabeh iran koja va matrtabeh digar keshvarha dar ejrai azadihai madini koja.bandeh be an ghalam tavanai shoma sajdeh mizanam. be omideh azadi 75 milyon irani dar band .
    • sabz e sabz
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۱:۴۶ ب.ظ | پاسخ
    dorod bar to .
    • سبز باش
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۲:۲۷ ب.ظ | پاسخ
    زنده باد آزادی
    • ونوس
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۳:۲۳ ب.ظ | پاسخ
    دوست عزیز ، من فلک زده اول یه نظر گذاشته بودم که توش منظورم رو به صورت خیلی واضح بیان کرده بودم اما کلمه تأییدش نکرد. حالا بازم میگم شاید کلمه دلش به رحم اومد. آدم نظرات رو میخونه واقعا تعجب میکنه همه یا موافق موافق هستن درحد قربون صدقه رفتنهای مبالغه آمیز یا اینکه مخالف مخالف هستن و فقط به سبزها میتوپن. آقا جون نوریزاد از بین سبزها هم مخالف داره چرا نظر اونا رو تأیید نمیکنید.یکیش خود من. به خدا منم سبزم اونم میرحسینی! ولی از آقای نوریزاد خوشم نمیاد. دلیلش هم اینه که ایشون زمان اصلاحات تا میتونست به اصلاح طلبان توپ و تشر میزد. مقاله هاش تو روزنامه کیهان کفر آدمو درمیاورد. همین آقا یکی از کسانی بودن که رهبری رو به عرش اعلی رسونده بودن. اون موقع ایشون فکرشو هم نمیکرد که یه روزی رهبر عزیزشون زندانیش کنه. اونم به جرم انتقاد از رهبری. من تو نظر قبلیم همینو گفتم. آقای نوریزاد الان به این خاطر پشت سرهم به رهبری نامه مینویسه چون هنوز باورش نشده که همون رهبری که تا چندسال قبل مجیزش رو میگفت الان این بلاها رو داره سرش میاره. ایشون اون موقع یادش نبود که رهبر هم ممکنه اشتباه کنه؟ حالا یه دفعه متوجه شده که بله رهبری تو طول این بیست سال چه اقدامات غرور انگیزی انجام دادن!! چرا آدم یک نفر اونقدر بتش کنه که بعد اگر بی وفایی ازش دید اینجوری ضدحال بخوره.
    وقتی رهبر کوچکترین ارزشی برای نامه های ایشون قائل نیست نوشتن این نامه ها فایدش چیه؟ اگر اتمام حجته که نوریزاد تا حالا ۶۰ تا نامه برای اتمام حجت نوشته و بی نتیجه بوده اگر قصد هدایت رهبری رو دارن که دیگه واقعا خنده داره. یعنی نوریزاد انتظار داره رهبری با این نامه ها متحول بشن؟ به نظر من ایشون با این نامه نگاریها فقط دارن خودشونو سبک میکنن همینو بس.
    • ناشناس
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۶:۳۴ ب.ظ | پاسخ
    مرگ بر ظالم
    • ناشناس
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۶:۳۹ ب.ظ | پاسخ
    چقدر فعالین
    حوصله خوندن چند سطر رو ندارین؟
    اون وقت میخواین یه کشور رو اداره کنید!
    خیلی با حالین
    • سید محمد
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۷:۴۶ ب.ظ | پاسخ
    برادر نوری زاد. از علی اموز اخلاص عمل. در نهج البلاغه علی ع نقلی شده است از معاویه که مورد تائید علی ع است.
    او می کوید ۳ چیز باعث برتری من برعلی ع شد:
    ۱- من محبوب قبیله قریش بودم و علی مغضوب.
    ۲- علی ع حقیقت را به مردم می کفت و من کتمان حقیقت می کردم.
    ۳ لشکریان علی ع بر حقانیت امور متفرق و دو دل بودنند و لشکریان من بر باطل خود متحد و متفق.
    این هر ۳ راز برتری دنیائی معاویه بر علی بود در کوتاه مدت.
    ولی امروز بعد از کذشت ۱۴ قرن در دمشق علویان حکومت می کنند نه امویان و کسی به زیارت معاویه نمی رود و همه به زیارت دختر علی ع می روند اینست معنی عدالت. …
    • nima
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۸:۴۵ ب.ظ | پاسخ
    vvvvvvvv
    • سبز سبز سبز
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۱۰:۲۴ ب.ظ | پاسخ
    اگر اهل عوام فریبی نیستید، و طرفدار آزادی بیان چنانچه در آمریکا رایج است دفاع می‌کنید، چرا همه نظرات را منتشر نمی‌کنید. جناب نوری زاد، آیا در آمریکا فقط نظرات کسانی که به صاحبان قدرت می‌گویند “شیر مادرت حلالت” شنیده می‌شود؟ البته، شما که گفته‌اید آمریکا مدینه فاضله شما نیست، شاید مقصودتان همین بود، که آزادی بیان آمریکایی را قبول ندارید، و آزادی و دموکراسی از نوع سیز آن بیاناتی جز “سیر مادرت حلالت” را بر نمی‌تابد. پرده خود بیش از این مدرید!
    • ناشناس
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۱۰:۴۶ ب.ظ | پاسخ
    شاید ذلال شوید، شاید ذلال شویم و بفهمیم که از این کوزه غیر از سم نمی تراود!
    • منتظر صبح
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۱۰:۵۰ ب.ظ | پاسخ
    صبر و حلم سبز اندیشان هر روز و هر لحظه ثمر بدیع و باطراوت تری ببار می آورد. تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر – بل زصد لشکر ظفر انگیزتر / سزای قدر تو شاها بدست حافظ نیست جز از دعای شبی و نیاز صبحدمی
    • سبز
    ۱۳۸۹/۰۷/۱۹ ۱۱:۳۸ ب.ظ | پاسخ
    قابل توجه بعضی ها که می گن نامه نوشتن از زندان نشانه ازادیه:
    رییس سازمان زندان‌ها: امکان خروج نامه از زندان اوین وجود ندارد
    • برگ سبز
    ۱۳۸۹/۰۷/۲۰ ۱۲:۰۸ ق.ظ | پاسخ
    نمی دانم که آیا شما واقعا دیپلمات هستید یا خیر . من هم یک دیپلمات سفارت جمهوری اسلامی در کشور … هستم ولی مانند شما فکر نمی کنم و مطمئنم که بیشتر دیپلمات های جمهوری اسلامی طرفدار میرحسین اند و بیش از ۸۰ در صد آن ها به جناب میرحسین رای دادند. خودم شخصا شاهد بودم که جز دو وابسته ی نظامی همه به میرحسین رای دادند. حتی سفیر هم به میرحسین رای داد که پس از چند ماه در کمال تعجب همکاران عوض شد و یکی احمدی نژادی بدون سابقه ی دیپلماسی و وزارت امور خارجه را یجای او گماردند !!! باور کنید دروغ نمی گویم. می خواستم بگویم که دیپلمات ها هم با جنبش سبز هستند. شک نکنید.
    • ناشناس
    ۱۳۸۹/۰۷/۲۰ ۱:۵۲ ق.ظ | پاسخ
    به امید روزی که کامنت را با اسم و فامیل و شماره ملی بگذاریم نه ناشناس ……………….
    • Reza
    ۱۳۸۹/۰۷/۲۰ ۶:۵۷ ق.ظ | پاسخ
    toro khoda heyfet nemiad ?
    be khoda hatta age 1 kaleme az in harfaye naghz o salis kam beshe heyfe
    dorood be sherafate ostad Noori zaad e Aziz
    • Reza
    ۱۳۸۹/۰۷/۲۰ ۷:۰۹ ق.ظ | پاسخ
    جناب آقای نوری زاد عزیز سلام;واقعأ سوالها و ادب و علم و دانش و خرد شما تحسین برانگیز است
    چه نثر روان و ساده ای.دیگه از این بهتر نمی شد . به دل میشینه.عالی بود.
    iین یک سند تاریخی و یک مدرک معتبر از وضعیت جاری کشور است که مسئولین حکومتی را به رسوایی میکشد.
    درود بر شیرمرد به زنجیر کشیده شده محمد نوری زاد
    امیدوارم تا به ثمر نشستن جنبش زنده وسالم باشی
    • علی از دلیجان
    ۱۳۸۹/۰۷/۲۰ ۸:۳۸ ق.ظ | پاسخ
    واقعا تو مردی درود بر غیرتت
    • یاسر
    ۱۳۸۹/۰۷/۲۰ ۹:۰۰ ق.ظ | پاسخ
    شما عملا” آمریکا را تطهیر کرده اید
    آقای نوری زاد عزیز با این توصیف هایی که از جمهوری اسلامی کرده اید،چگونه از این نظام دفاع میکنید؟
    همه اآن صفاتی که برای آمریکا در مقابل ایران بر شمرده اید ،اسراییل هم دارد در آنجا اصلا” حکم اعدام وجود ندارد.
    به نظر من نباید اسیرظواهرشد. دولت اسراییل ،دولت آمریکاو دولت ما موارد افتراقشان کمتر از اتحادشان است وبهتر بود روی این جنبه تا کید میکردید.
    متاسفانه نامه اخیر ایشان به دل نمینشیند
    • جنبش سفید
    ۱۳۸۹/۰۷/۲۰ ۹:۰۹ ق.ظ | پاسخ
    من هم چند سوال از مردم ایران دارم!
    سوال اول!
    بعد از حکومت پیامبر و علی (ع)، کدام حکومت دینی، صالح بوده اند؟
    امویان؟
    عباسیان؟
    صفویان؟
    حتی در غرب!
    حکومت ده قرنی کلیسا در قرون وسطی؟
    و سوال دوم!
    تفاوت بین حکومت ایران و حکومت عباسیان در چیست؟ خواهشا یک نفر تو این کشور جواب سوال مرا بدهد؟
    • زنگ بیدار باش
    ۱۳۸۹/۰۷/۲۰ ۹:۱۸ ق.ظ | پاسخ
    آقای نوری زاد; با سلام آن زمانی که شما در جزیره جازموریان ومحل زندگی مردومانی کوخ نشین تصویر برداری می کردید فرزندان دیگری از این خاک در کردستان و سیستان بلوچستان به خاک وخون کشیده میشد شما وامثال شما ساکت بودی ضالمان خودرا قوی مساختند و حرفی از قانون حقوق بشر به گوش نمی رسید و ظالمان اکنون تیغ بر روی مداحان خود نیز کشیده است به امید روزی که
    روشنائی در ایران حتی در کورسوی جازموریان ها تابیده شود وکاخ ظالمان فروریزد…..
    • ناشناس
    ۱۳۸۹/۰۷/۲۰ ۷:۵۶ ب.ظ | پاسخ
    دوست گرامی اول برو یه کم تاریخ بخ.ن بعد بیا کامنت بگذار. ابن ملجم که در نهروان به درک واصل نشد.
    • سبز علوی
    ۱۳۸۹/۰۷/۲۱ ۱۱:۴۸ ق.ظ | پاسخ
    خدا پدر این نوزی زاد رو بیامرزه که حرفه دلش رو می زنه. تازه با این نامه است که آدم معنی حرف های امام را در مورد اسلام آمریکایی میفهمه .
    آقای نوری زاد ! اینقدر کاغذ سیاه کردن لازم نبود . یک کلام می گفتی من طرفدار اسلام آمریکایی هستم . از اسلام ناب هم بدم میاد.
    خدا تو و سران فتنه و هرچی معاند و منافق و فتنه گره با هر طرفدار دیگه ی اسلام آمریکایی باهمون آمریکایی ها محشور کنه !
    • دل انصاف شناس
    ۱۳۸۹/۰۷/۲۱ ۱۲:۴۵ ب.ظ | پاسخ
    از حرّ های این زمان و تمام زمانهای گذشته و
    آینده به نیکی و ستایش بسیار یاد شده و خواهد شد .علامت منفی نمره اعمال انسانها وقتی به سمت آفتاب حقیقت محض چرخیدند به علامت مثبت تبدیل میشود. پس هرچه نمره منفی اعمال گذشته بواسطه تحکیم ظلمی که (ناخودآگاه) اسباب آن شده اند بیشتر باشد آلان به نمره اعمال مثبت ایشان تبدیل شده است . بیائید با انصاف آشتی کنیم . بخدا ضرر نمیکنیم. خودمان هم اگر بدهی به حقیقت داریم در حد وسعمان بپردازیم .آنوقت دیگر از حق و حقیقت اینقدر هراس نداریم . فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد
    • تینا
    ۱۳۸۹/۰۷/۲۱ ۳:۳۰ ب.ظ | پاسخ
    هیچ وقت معنای واقعی کلمه آزادی رو نفهمیدم. توی هر برهه زندگیم یه معنی داشت. الان ۲۷ سالمه و هنوز راجع به معنی این کلمه شک دارم. آخه آزادی و رو تو جاهای مختلف و به معانی مختلف شنیدم و دیدم. وقتی کوچیک بودم سر کلاسای هنر و ورزش معلمامون می گفتن خوب بچه های این زنگ آزادین و می تونین هر کاری می خواین بکنین. حتی خونه هم می تونستیم بریم. این یعنی درس بی درس. وقتی با خانواده می رفتیم سیزده بدر جنگل ، مامان می گفت خوب اینجا دیگه آزادی برو هر جا می خوای… ولی بزرگتر که شدم…. آزادی رو تو داد و فریادای یه پسر جوون به سر مادرش شنیدم که داد می کشید و می گفت دلم می خواد شیشه بکشم من آزادم هر کاری می خوام بکنم. آزادی رو دیروز تو مترو دیدم: پسرکی که بادکنک و چسب می فروخت و مامورا گرفته بودن و اون پسر بجای اینکه بگه منو آزاد کنید مدام می گفت جنسامو آزاد کنین وگرنه حبیب خان منو می کشه..!! آزادی رو از زبون شوهرم شنیدم که وقتی ازش پرسیدم چرا دوست دختر داری؟ گفت من مردم و آزادم هر کاری می خوام بکنم. و شرمگینانه ترین نوع آزادی که دیدم در جنگل گلستان بود که هنگام قدم زدن در بین درختان مردی را در حال تجاوز به پسربچه ای ۱۴ ساله دیدم و وقتی بعد از چند دقیقه که من از نفرت و حیرت متعجب همونجا وایساده بودم متوجه من شد بدون اینکه هیچ ابا و ترسی از کار زشت خودش داشته باشه گفت چیه چیو داری نیگا می کنی؟! تو کوچه و خیابون که نیستم بگی دارم خلاف می کنم. جنگل خداست منم آزادم توش هر کاری می خوام بکنم…. !!!!
    بخاطر همین چیزاست که هیچ وقت معنی آزادیو نفهمیدم و فکر نکنم هیچ وقت دیگه هم بفهمم..
    • علی
    ۱۳۸۹/۰۷/۲۲ ۱:۱۱ ق.ظ | پاسخ
    دستانت را میبوسم. ازاستقامت و شجاعتت به ایرانی بودنم میبالم. افکار و انشاء ات را می ستایم. و از کم بظاعتی و ترس افرادی چون
    خودم خجلم. ارادگیت حتی در بند مایه مباهات و افتخار هر ایرانی است. پیروز باد آزادی

     
  5. با سلام.
    حقایقی که از شما بازگو میشود ما هم میدانیم کجا بگوییم ؟ به کی بگوییم؟ نامه شما بسی حق و حقیقت با خود دارد شما دکتر هستید تحصیلا دارید جایگاه و سابقه دارید از شما غیر از این بعید نیست .

    میخوایید نامه ای بنویسم و یا حقایقی را از دید یک جوان 30 ساله که روزی از خامنه ای دفاع میکردم روشن کنم ؟ اگر سواد بعضی کلمات شما را نداشته باشم قطعا” به لطف خدا حقایق تلخی که شما قسمتی از آنرا گفتید میدانم. البته من برای 14 سال خاطره سیاسی دارم و شما بیش از 32 سال.

    لحن شما نسبت به خامنه ای ذلیلانه است هر چند وجود همچین مواضعی راه در رو برای صاحبات غرور و تکبر است چون مرد حق حق را میپذیرد. خشت اول کج گذاشت خامنه ای نمیتواند با حق مشکلش را حل کند و تا ثریا میرود دیوار کج.

    اگر تمایلی داشتید به فیس بوک من سر بزنید البته خودتون و آدرس فیس بوک منو برای همه کاربران نمایش ندید که از ظلم و جور این قوم بخدای سبحان پناه میبرم. http://www.sfacebook.com/abbas.sabetghadam

    بدرود

     
  6. دوست عزیزم امیرخان:از تو تقاضای اندیشیدن در افکار واعمال خود – بدور تعصبات خام و برگرفته از رسانه های حکومتی – رادارم وخواهشمندم ترجمه نهج البلاغه (بخصوص نامه های علی ع به مالک اشتر )را با دقت مطالعه بفرمایید. درود خداوند بر تمام شیر مردان وشیر زنان ایران زمین

     
  7. خدايا :اين پدر عزيزمان را تا آزادي ايران محفوظ دار

     
  8. ای خدای بزرگ این نوری زاد یک فرشته هست که برای مردم فرستادی…خداوند طول عمر به این عزیز بدهد…

     
    • سلام… امیدوارم که این حضرت اقا درست بگوید چون در همان امریکا که جنابعالی دم میزنید بزرگ ترین جتایتها رخ میدهد من نمیگویم گویم که ایران گلو بلبل است اما امریگا یگی از خشن ترین نوع سیستم حکو متی را دارد و من فکر میکنم که این دوست کرامی زمانی در امریکا بوده که راست میرفته و راست برمیگشته دوست من در کجا سراغ دارید کشوری به اندازهای امریکاه در دنیا جنایت کرده باشه درامریکا ازادی هست منم نمیگم نیست اما شما جرعت میگنید پای خود را روی خط قرمز های انها بگذارید کاری با شما میگنن که اجدادتون جلوی شا سالها رژه برن

       
  9. آنزمان که آزادي برقرار شود تا به برکت آن، رذالتها زمينه پروش سرسام آور نيابند و چيزي به نام مصلحت نظام وجود نداشته باشد تا در سایه آن، رذالتها زمينه رشد بيابند و توجيه گر و مجوز تمام رذالتها باشد و مهر سکوت اختياري بر دهان اقلیت و مهر سکوت اجباري بر دهان اکثریت باشد

    و آنزمان که حقوق بشر در قوانين کشور لحاظ شود

    و آن زمان که عدالت قضایی و قوانین عادلانه بر کشورحاکم شود به گونه ای که تباران و نوادگان مغول بعد از جناياتشان در خيابان آزادانه نگردند و زني به خاطر رابطه اي به حکم هولناک سنگسار دچارنشود

    و آنزمان که حکومت حاکمه، فرد محور و بت محور نباشد و کلام او قانون نباشد و انرژي رسانه ها به اختيار و به اجبار صرف بت ساختن از او و پرستش گر ساختن براي او و نظامش نشود بلکه صرف شفاف ساختن تمام ابعاد فضاي جامعه و حکومت و کشورداران، در سايه وجود آزادي شود

    و آن زمان که رژیم حاکمه به گونه ای باشد که کسي نتواند از چيزي(مثل دين) و ازکسي(مثل شخصيتهاي ملي يا مذهبي) چماقي يسازد و بر سر ديگري بکوبد و او را خاموش کند يا از آنها سپري بسازد و پشت آن خود را پنهان کند و خود را مصون از بازخواست و انتقاد کند

    آن زمان چقدر خوب ميشود وضع ما و کشور ما

     
  10. آقای نوری زاد؟
    من فقط یک سئوال از شما میکنم آیا به نظر شما این چنین نامه هایی سرگشاده و در این دنیای اطلاعات و ارتباطات اینترنتی کردن خود این آشوب ساز و التهاب آور نیست؟
    پس خود شما تمام حرف های خود را عمل نمی کنید تا مردم و ملت با هم برادر و یکدل شوند بلکه آنها را از هم دور و جدا جدا مکنید!
    این کار نتیجه عکس کار شما را در پی ندارد؟

     
  11. کاش آقای نوری زاداز کسانی صحبت میکرد که در فتنه 88 در راه انقلاب جان دادند وگمنام ماندند ورسانه نظام از آنها نگفت.آقای نوری زاد بدان اگر سانسوری در نظام هست برای حزب اللهی ها وبسیجیها است که شما اوباششان خواندید.همانهایی که اگر نبودند شما تا به حال باید ناموستان را تقدیم آمریکاییهایی می کردید که در افغانستان وعراق و…فجایعی آفریدند ،که آن سرش ناپیدا.همان آمریکایی هایی که شما با دید ناقصتان فقط چیزهایی اندک را ازشان دیدید

     
  12. سلام آقای نوری زاد خوشحالم بیرونی، آقای نوری زاد عزیز از همه چیز گفتی الا قلع و قمع مردم کُرد در این دوران انقلاب به قول شما اسلامی
    از اقا بپرسید آیا در آمریکا نیز این چنین با اقلیت های قومی و ملی برخورد می شود

     
  13. اقای نوریزاد بد نیست این سوالها رو بجای رهبر معظم از دانشجوهای بسیجی بپرسیدببینید چطورمنطقی و مستدل جوابتون رو میدن….به شخصه فکر نمیکردم استحاله وجدان رو هم از بین ببره اما با خوندن مطلبتون کاملا متوجه شدم.

     
  14. زندان انفرادی

    ای حرزمان محمد نوری زاد تقوای سیاسی ات ،ترا خیرالّزاد

    ای آنکه رساله ات برای رهبر حیثیت رهبری همه داد بباد

     
    • ما بیشماران

      من دانشجویه کارشناسی هستم و اطلاعات کمی در امور مختلف دارم اما اطمینان دارم که خودم جواب این آقای شبه متفکر(نوری زاد)را بدم.شماها منطقتون خیلی بچگانست.من خودم قبلا عقاید شما را داشتم.

      حالا وای به حال شما از یوم الحسرت.به زودی جواب حماقتاتون را می گیرید.

       
  15. سلام آقای نوریزاد عزیز

    خوشحالیم که به خانه برگشتید، همیشه به یادتان هستیم، لطفا باز بنویسید که قلم شما جایگزین ندارد.
    و من الله التوفیق

     
  16. دستت درد نکنه آقای نوری زاد نمی دونم این سایتت دست خودته یا اطرافیانت ولی خوب انقلاب و اسلام را دشمن شاد کردی و خودت هم خبر نداری هرچی کامنت بر ضد خودتون هم هست که حذف می کنید و با ترفندی از انها شانه خالی می کنید ولی اگر این سایتت دست خودت نیست که بدان کسانی دارن ازت استفاده ابزاری می کنند و خودت هم خبر نداری سرت را کردی توی برف و داری داد از ظلم و بی عدالتی می زنی درصورتی که نمی دونی که تو جبهه ی معاویه قرار گرفتی آخه مرد حسابی اگه راست می گی و حق با توست چرا هرچی ضد اسلام و دشمن نظام و دین است برات صوت و کف می زنه آخه بنده ی خدا امام علی حرف حق می زد ولی دشمناش که دلشاد نمی شدن حرف حق براشون تلخ بود درسته که به حق گویی امام باور د اشتند ولی امام حرفهاش اگه دوستانش را نصیحت می کرد دل دشمنانش را هم می لرزاند ولی تو به قول خودت با نصیحت های عالمانه ات دل دوستان را که می چزانی دل دشمنان را هم شاد می کنی و قند تو دلشون آب می شه و تمام گذشته ات را هم که به باد استهزاء می گیرند واقعاَ لذت می بری که سرزنشت می کنند برای گذشته ای که از رهبری اطاعت می کردی نگو که آنها نمی فهمند و من به آنها کاری ندارم فقط بشین کامنت هایی که برات می فرستن بخوان و ببین چه جوری لجن به گذشته و آینده ات زدی نگو توبه نستوه کردی چون آن توبه هم شرایطش به این کارهایی که تو می کنی فرق داره تو فقط بازیچه ی دست افرادی سودجو و فرصت طلب قرار گرفتی تو که به ظاهر از گروه آنان نیستی و رنگ و بوی انقلابی ، اسلامی داری و درد جامعه را به دل داری امیدوارم که اینگونه باشه ولی باید بگم که آلت دست شده ای و راه به بیراهه برده ای و شاید همان تندروی های قبلی را داری از اینطرف جبران می کنی و با تندروی زیاد به قحقرا می روی متاَسفم برای تو و برای خودمان و برای انقلاب که رهبری باید بیشتر از دشمنان انقلاب از دست دوستان بی خرد و فریب خورده رنج بکشند امیدوارم که هرچه زودتر متوجه اشتباه خود بشوید در ضمن بعید می دانم که این کامنت را نشان دهید ولی امیدوارم که لااقل خود آقای نوری زاد بتوانند این کامنت را مطالعه کنند این هم تیری است در تاریکی شاید که اثر کند . انشاالله

     
  17. یــــــــــــــــــــــاحسین

     
  18. همیشه زنده باشی “ابوذر زمان”
    یک نکته از کامنتها می شه فهمید اینه که بچه های سبز با شور و حرارت به مخالفان جواب می دن. ولی سبزهای اموی رو که برادران مواجب بگیر هستند (مثل امیر) با نوشتن یک جمله های بدون منطق و استدلال و برای رفع تکلیف. فکر کنم می خوان روزی شون حلال باشه!!!!

     
  19. نمی دانم چون تویی را که هم اکنون در زندان جاهلان اسیرند چه بنامم ولی می دانم که کلمه ای برای ترجمان آن نمی یابم
    سبز باشید و امیدوار

     
  20. درود بر تو شیر مرد ایران زمین . هنوز در ایران ما شیر مردانی چون بابک -کاوه – رستم -و—-نوریزاد ها فراوانند غممان نیست
    اینده ای شکوفا و پیروزی حق بر با طل نزدیک است – زنده و پاینده باد ایران

     
  21. غلام ادبتم برادر. زنده باد هرچی مرده از جمله آقا محمد نوری زاد

     
  22. مسعود دیپلمات

    در پاسخ به این همه استیضاح ، من به جای رهبری از جناب نوری زاد فقط یک سئوال دارم:
    من : آیا زنان آمریکائی روسری بر سر می گذازند؟
    نوری زاد: خیر ، آزادند.
    من : بنابراین ما به اسلام نزدیک تریم .!!؟؟

     
    • آیا ملاک اسلامی بودن برای شما چادر سر کردن خانم هاست؟ این همه مسائل مهم و ریشه ای را رها کرده و تنها روسری زنان را اسلام می دانید؟!!

       
    • در جواب مسعود دیپلمات عزیز
      در امریکا زنان به انتخاب خودشان حجابشان را انتخاب می کنند و به خدا هم اعتقاد دارند و بزور روسری سر نمی کنند ودر امریکا به زنان و فرزندان مردم بزور هیچ احدی جرات ندارد در کهریزکشان تجاوز کند و در امریکا کلینتون را بخاطر دروغ گفتن به دادگاه می کشند ولی در ایران اسلامی که زنانش حجاب دارند از … ادم دروغگو حمایت می شود برادر عزیز ایا اسلام فقط روسری کردن زنان است چرا ابروی اسلام و مسلمان را به این راحتی می برید.

       
    • در جواب مسعود دیپلمات عزیز
      در امریکا زنان به انتخاب خودشان حجابشان را انتخاب می کنند و به خدا هم اعتقاد دارند و بزور روسری سر نمی کنند ودر امریکا به زنان و فرزندان مردم بزور هیچ احدی جرات ندارد در کهریزکشان تجاوز کند و در امریکا کلینتون را بخاطر دروغ گفتن به دادگاه می کشند ولی در ایران اسلامی که زنانش حجاب دارند … دروغگو حمایت می شود…برادر عزیز ایا اسلام فقط روسری کردن زنان است چرا ابروی اسلام و مسلمان را به این راحتی می برید.

       
      • ما بیشماران

        شما که اسم اون شهید والا مقام را برا خودت انتخاب کردی، خوبه با لطلاع حرف بزنی.آمریکا میدونی کجاست؟آمریکا جایی که بچه های حروم زاده آمارشون بالای 80 درصده.(بچه ها خیلیاشون تو دوستی ها یا رایطه های خیابانی به وجود میان و برای اینکه برات ثابت بشه میتونی از تو فیلمایی مثل فرار از زندان این ادعاها را به عینه ببینی.آره دوست عزیز این تنها یه گوشه ای از احترام به حقوق زنه و دیگه این که آمریکا جایی که زناشون تو ارتش برای اینکه بهشون تجاوز نشه.بیرون از کانکسشون برای دستشویی نمیرن و ناراحتیه کلیه پیدا می کنن.

         
    • نمی دانم که آیا شما واقعا دیپلمات هستید یا خیر . من هم یک دیپلمات سفارت جمهوری اسلامی در کشور … هستم ولی مانند شما فکر نمی کنم و مطمئنم که بیشتر دیپلمات های جمهوری اسلامی طرفدار میرحسین اند و بیش از ۸۰ در صد آن ها به جناب میرحسین رای دادند. خودم شخصا شاهد بودم که جز دو وابسته ی نظامی همه به میرحسین رای دادند. حتی سفیر هم به میرحسین رای داد که پس از چند ماه در کمال تعجب همکاران عوض شد و یکی احمدی نژادی بدون سابقه ی دیپلماسی و وزارت امور خارجه را یجای او گماردند !!! باور کنید دروغ نمی گویم. می خواستم بگویم که دیپلمات ها هم با جنبش سبز هستند. شک نکنید.

       
  23. باسلام ودرودوآرزوی فهم کلیه خوانندگان مطالب نامه.عزیزان ازهرگروه فکری خواهشمندم که این نامه راچندین باروبدون وابستگی
    فکری بخوانیدوپس ازفهم ودرک آن درمقام تبلیغ(ترویج وتوضیح)یاردآن برآئید.واماآن کسانیکه ازروی جهل وبا…..درمقام رداین افشاگری
    واقع اندسئوالی رادارم؟ اینکه درکدام مملکت سراغ دارید که یک شخص مافوق قانون باشد؟وهیچکس حق نداشته باشدحتی اززیرمجموعه آقای خامنه ای (بنیا دشهید-بنیادمستضعفان-صداوسیما-ودیگرارگانهاونهائهای گوناونی که تاسیس شده)سئوال ازکجا
    آورده ایدرابکنه چه برسهبه خودشان.واسلام

     
  24. بهنام ؛داداش.
    اون سخن ماله جمال الدین اسد آبادیه نه آل احمد!!

    کلمه بذار نظرات مخالف جنبش هم ثبت بشه به دو دلیل:
    ۱-آزادی بیان
    ۲-خنده

    آخه یکی نیست به این یارو بگه مگه راه مبارزه با مواد مخدر به کشتن دادن یه جوون ۱۸ یا ۱۹ سالست؛پس مبارزه با پول شویی برا چیه ای فدایی ولایت؟!

     
  25. راستی یادم رفت

    کلمه اون یارو ونوس همچین پر بیراهم نمیگه.
    به جای اینکه ور داری نظرات دلسوزانه ی مارو پاک کنی ؛این ابراز ارادت ها رو کمتر ثبت کن .
    اینجا دیگه شده مثله رجانیوز و الف؛خوب اونا هم همین کارو میکنن دیگه: ثبت نظرات و تمجیدات موافقان و حذف نظرات مخالفان

     
  26. در ارتباط با جواب به شخصی با نام ” استاد دانشگاه” مطلب نوشتم، و بحثم سر این بود که چرا از ایت الله رفسنجانی تعریف میکنین، مگه چه گلی به سر این مملکت زده که قابل تمجیدو ستایشه؟ به جز تاثیر مستقیم و ترغیب دیگران برای انتتخاب رهبر! …

     
  27. آن چه ز آن زاغ چنین داد سراغ
    گندزاری بود اندر پس باغ
    بوی بد ، رفته از آن ، تا ره دور
    معدن پشه ، مقام زنبور
    نفرتش گشته بلای دل و جان
    سوزش و کوری دو دیده از آن

     
  28. ایشان نوشته اند
    و حتی در اغتشاش یک ماهه، پاریس و شهرهای فرانسه را به آتش بکشند، و خون از دماغ کسی جاری نشود
    مثل اینکه ایشان در پاریس زندگی کرده اند و ر این تظاهرات شرکت کرده اند و حتی زندان هم رفته اند که اینطور با این همه یقین چنین می نویسند ،‌اگر حتی به فیلم های منتشر یافته کمی نگاه کنند می بینند که پلیس به قصد کشت مردم را می زنند

     
    • درود به همه
      مهدی جان به فرض که تو فراتسه مردمو بزنن، ما چرا باید یه نفرو بخاطر اعترض بزنیم.
      مگر اینکه شما حق من بدونی که اگه حرفی زدی من خوشم نیومد کتکت بزنم، نظرت چیه؟

       
  29. جناب مسعود دیپلمات سوال شما فکر مرا زیر ورو کرد واقعا چه سوال پر مغزی کردی …یعنی به نظر شما اگر جامعه ای ظواهر دین را حفظ کندمثل روسری سر کردن خانمها و…آن جامعه به اسلام نزدیک تر است؟آیا دروغ وریا ودزدی وعوام فریبی تجاوز وقتل وشکنجه جامعه را از اسلام دور می کند یا بی حجابی؟تعصب را از خودت دور کن وکمی فکرت را باز کن.

     
  30. کار کشور ما به کجا رسیده که سوال از حاکمیت شجاعت می خواد.آقای نوری زاد خیلی قشنگ نوشتند ولی متاسفانه ….بعید می دونم به این نامه جوابی داده بشه فقط امیدوارم مثل نامه های قبلی برای آقای نوری زاد شکنجه به همراه نداشته باشه .

     
  31. aval az hame drod miferestam be bozorgmardani chon aghaye norizad,chera ke ghalame anha zabane mardomaneshan hast,dovom,bayesti khaterneshan konam ke aghaye khameneyee javabi nakhahand dad va in name faghat jahate bazgoyee haghayeghe talkhist ke bar ma mardoman miravad,andaki sabr sahar nazdik ast

     
  32. شاید قیاس درستی نباشد. اما اخیرا دو مطلب دیدم که این مقایسه را ناخودآگاه به ذهنم خطور داد. اولی نامه محمد نوری زاد به رهبری که طی آن ۲۸ سئوال در قالب استفتاء از ایشان پرسیده است. (اینجا) و دومی خاطره ای از محمدرضا نعمت زاده وزیر اسبق صنایع از دوران دانشجویی خود در آمریکا!

    نعمت زاده می گوید:

    در دوره ای که دانشجوی دوره لیسانس در آمریکا بودم مشکلات متعددی مرا رنج می داد. حکم شرعی غذاهای حلال و حرام و پاک و ناپاک دایره انتخاب مرا هر روز تنگ تر می کرد. به تدریج جسمم تحلیل می رفت و نحیف تر می شدم.

    این رنج ها از دید رئیس دانشکده پنهان نماند!!!!!! و روزی در راهروی دانشکده راه مرا سد کرد و از من پرسید: محمد!!! خیلی لاغر و ضعیف شده ای مشکلی داری؟ این موضوع تا حد زیادی مرا شگفت زده کرد. در ایران حتی از اساتید هم دیده نمی شود و انتظار هم نمی رود که نام دانشجوهای خود را بدانند (و به حال و وضع آنها توجه کنند). اینکه «رئیس دانشکده» یک دانشجوی خارجی را با «نام کوچک» صدا بزند و از حال و روزش اظهار نگرانی کند خیلی برایم تعجب آور بود. هر چه تلاش کردم موضوع را پنهان کنم نشد و با اصرار او مشکل خود را در مورد تغذیه مطرح کردم. رئیس دانشکده وضعیت مرا به خوبی درک کرد و در پاسخ گفت: درست است یادم آمد. من در جنگ دوم جهانی در مصر سرباز بودم و می دیدم که مسلمانان برای ذبح گاو و گوسفند ترتیبات و ملاحظات خاصی داشتند. آنگاه تاملی کرد و گفت: فردا ساعت ۱۰ صبح برای بررسی و حل مشکلت به دفترم بیا.

    این یک حکم صریح بود که بی چون و چرا از آن تبعیت کردم. فردای آن روز راس ساعت ۱۰ در دفتر رئیس دانشکده حاضر شدم. زمانی که به دفتر وارد شدم علاوه بر او دو مرد سپیدموی دیگر را نیز دیدم که یکی رئیس دانشکده دامپزشکی و دیگری رئیس رستوران دانشگاه بود. جلسه بدون هیچ تشریفاتی آغاز شد و رئیس دانشکده در کوتاه ترین جملات مشکل مرا مطرح کرد. در جریان توضیحاتش از آن دو مرد سپیدموی خواست که اولا هر حیوانی (که حلال گوشت باشد) که می خواهم در اختیارم بگذارند و رئیس رستوران نیز ضمن همکاری در ذیح حیوان و طبخ غذا سردخانه مستقلی را در اختیار من بگذارد تا بتوانم گوشت های خود را آنجا ذخیره کنم و کلید آن سردخانه هم در اختیار من باشد!!! (این نامسلمانها را ببینید که چه کارهایی می کنند!!!)

    به این ترتیب اولین درس مدیریتی را در آن جریان آموختم و آن این بود که به دور از بوروکراسی و جلسات پردردسر سریع ترین راه حل را در کوتاه ترین زمان بیابم و همینطور فکر نکنم که مسئله دیگران به من مدیر ربطی ندارد و برای رفع مشکل هر کس (ولو به من هم نگفته باشد) خود را مسئول بدانم و بررسی نموده و اقدام کنم.

    اگر ما دعا کنیم: اللهم اشبع کل جائع (خدایا همه گرسنه ها را سیر کن) ولی اقدام عملی نکنیم و ادعا نمائیم مکتب ما بهترین است و می خواهد کل انسانهای گرسنه (نه فقط مسلمانها) سیر شوند چه کسی باور خواهد کرد؟ چه فایده ای دارد؟

    اگر ما ببینیم به عنوان مسئول در هر رتبه ای قرار داریم و انسانهای مظلوم (مانند بستگان کشته شدگان کهریزک و دیگر حوادث تلخ بعد از ۲۲ خرداد سال ۸۸ یا اسیران بیگناه دربند) به ما پناه آورده و دادخواهی می کنند اما کاری نکنیم اگر علامه و مجتهد و اعظم فقها و مراجع هم باشیم چه ارزشی خواهیم داشت؟ مگر نه اینکه گفته اند بهترین خلایق سودمندترین آنها به حال «مردم» هستند.

    آیا به قول علی (ع) دلمان خوش باشد که ما را امیرالمومنین یا قاضی القضات یا مرجع شیعیان جهان می نامند اما در دردهای مردم همراهشان نباشیم؟ گره از مشکلات آنها باز نکنیم؟ دادشان را نستانیم؟ فریادی برایشان سر ندهیم؟ آیا در این صورت ارزشی خواهیم داشت؟

     
  33. ازنامه وسوالات کلیدی که شایدسوال میلیونهاایرانی است ممنونم،خدا به تو وسایر زندانیهای به ستم در بند افتاده سلامتی بدهد تا همچنان زبان ایرانی آزاد اندیش باشید.لطفا نامه را برای یک سال بر روی سایت باقی بگذارید.یا حق

     
  34. زنده باشید محمد نوری زاد-میرحسین- کروبی تا با نامه نوشتن هاتون روز رو برا ی زورگویان و جباریین شب کنید و ما رو به اینده سبز جبهه سبز و راه سبز امیدوار تر کنید

     
  35. وای اگر از پس امروز بود فردایی

     
  36. آقا مغلطه میکنی. با ایرادهای بنی اسرائیلی سئوال نما!!!!!

     
  37. aghai dar bandeh shodeh azadeh bar hazratat hezaran dorod .
    bandeh az khandan e in dast nevesheh hazrate aali besyar khoshhal va besyar agah shodam ke martabeh iran koja va matrtabeh digar keshvarha dar ejrai azadihai madini koja.bandeh be an ghalam tavanai shoma sajdeh mizanam. be omideh azadi 75 milyon irani dar band .

     
  38. dorod bar to .

     
  39. زنده باد آزادی

     
  40. مرگ بر ظالم

     
  41. برادر نوری زاد. از علی اموز اخلاص عمل. در نهج البلاغه علی ع نقلی شده است از معاویه که مورد تائید علی ع است.

    او می کوید ۳ چیز باعث برتری من برعلی ع شد:

    ۱- من محبوب قبیله قریش بودم و علی مغضوب.
    ۲- علی ع حقیقت را به مردم می کفت و من کتمان حقیقت می کردم.
    ۳ لشکریان علی ع بر حقانیت امور متفرق و دو دل بودنند و لشکریان من بر باطل خود متحد و متفق.
    این هر ۳ راز برتری دنیائی معاویه بر علی بود در کوتاه مدت.
    ولی امروز بعد از کذشت ۱۴ قرن در دمشق علویان حکومت می کنند نه امویان و کسی به زیارت معاویه نمی رود و همه به زیارت دختر علی ع می روند اینست معنی عدالت. …

     
  42. اگر اهل عوام فریبی نیستید، و طرفدار آزادی بیان چنانچه در آمریکا رایج است دفاع می‌کنید، چرا همه نظرات را منتشر نمی‌کنید. جناب نوری زاد، آیا در آمریکا فقط نظرات کسانی که به صاحبان قدرت می‌گویند “شیر مادرت حلالت” شنیده می‌شود؟ البته، شما که گفته‌اید آمریکا مدینه فاضله شما نیست، شاید مقصودتان همین بود، که آزادی بیان آمریکایی را قبول ندارید، و آزادی و دموکراسی از نوع سیز آن بیاناتی جز “سیر مادرت حلالت” را بر نمی‌تابد. پرده خود بیش از این مدرید!

     
  43. شاید ذلال شوید، شاید ذلال شویم و بفهمیم که از این کوزه غیر از سم نمی تراود!

     
  44. صبر و حلم سبز اندیشان هر روز و هر لحظه ثمر بدیع و باطراوت تری ببار می آورد. تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر – بل زصد لشکر ظفر انگیزتر / سزای قدر تو شاها بدست حافظ نیست جز از دعای شبی و نیاز صبحدمی

     
  45. قابل توجه بعضی ها که می گن نامه نوشتن از زندان نشانه ازادیه:
    رییس سازمان زندان‌ها: امکان خروج نامه از زندان اوین وجود ندارد

     
  46. به امید روزی که کامنت را با اسم و فامیل و شماره ملی بگذاریم نه ناشناس ……………….

     
  47. جناب آقای نوری زاد عزیز سلام;واقعأ سوالها و ادب و علم و دانش و خرد شما تحسین برانگیز است
    چه نثر روان و ساده ای.دیگه از این بهتر نمی شد . به دل میشینه.عالی بود.
    iین یک سند تاریخی و یک مدرک معتبر از وضعیت جاری کشور است که مسئولین حکومتی را به رسوایی میکشد.
    درود بر شیرمرد به زنجیر کشیده شده محمد نوری زاد
    امیدوارم تا به ثمر نشستن جنبش زنده وسالم باشی

     
  48. علی از دلیجان

    واقعا تو مردی درود بر غیرتت

     
  49. شما عملا” آمریکا را تطهیر کرده اید
    آقای نوری زاد عزیز با این توصیف هایی که از جمهوری اسلامی کرده اید،چگونه از این نظام دفاع میکنید؟
    همه اآن صفاتی که برای آمریکا در مقابل ایران بر شمرده اید ،اسراییل هم دارد در آنجا اصلا” حکم اعدام وجود ندارد.
    به نظر من نباید اسیرظواهرشد. دولت اسراییل ،دولت آمریکاو دولت ما موارد افتراقشان کمتر از اتحادشان است وبهتر بود روی این جنبه تا کید میکردید.
    متاسفانه نامه اخیر ایشان به دل نمینشیند

     
  50. من هم چند سوال از مردم ایران دارم!
    سوال اول!
    بعد از حکومت پیامبر و علی (ع)، کدام حکومت دینی، صالح بوده اند؟
    امویان؟
    عباسیان؟
    صفویان؟
    حتی در غرب!
    حکومت ده قرنی کلیسا در قرون وسطی؟

    و سوال دوم!
    تفاوت بین حکومت ایران و حکومت عباسیان در چیست؟ خواهشا یک نفر تو این کشور جواب سوال مرا بدهد؟

     
  51. زنگ بیدار باش

    آقای نوری زاد; با سلام آن زمانی که شما در جزیره جازموریان ومحل زندگی مردومانی کوخ نشین تصویر برداری می کردید فرزندان دیگری از این خاک در کردستان و سیستان بلوچستان به خاک وخون کشیده میشد شما وامثال شما ساکت بودی ضالمان خودرا قوی مساختند و حرفی از قانون حقوق بشر به گوش نمی رسید و ظالمان اکنون تیغ بر روی مداحان خود نیز کشیده است به امید روزی که
    روشنائی در ایران حتی در کورسوی جازموریان ها تابیده شود وکاخ ظالمان فروریزد…..

     
  52. خدا پدر این نوزی زاد رو بیامرزه که حرفه دلش رو می زنه. تازه با این نامه است که آدم معنی حرف های امام را در مورد اسلام آمریکایی میفهمه .
    آقای نوری زاد ! اینقدر کاغذ سیاه کردن لازم نبود . یک کلام می گفتی من طرفدار اسلام آمریکایی هستم . از اسلام ناب هم بدم میاد.
    خدا تو و سران فتنه و هرچی معاند و منافق و فتنه گره با هر طرفدار دیگه ی اسلام آمریکایی باهمون آمریکایی ها محشور کنه !

     
  53. دستانت را میبوسم. ازاستقامت و شجاعتت به ایرانی بودنم میبالم. افکار و انشاء ات را می ستایم. و از کم بظاعتی و ترس افرادی چون
    خودم خجلم. ارادگیت حتی در بند مایه مباهات و افتخار هر ایرانی است. پیروز باد آزادی

     
  54. استاد شیر مادرت حلالت انشاءا.. ،معلومه که لقمه حلال خوردی ،انشاءا… زودتر آزاد بشی عزیز

     
  55. اين نامه را با اندكي اختصار بعضي بندها ترجمه كردم گذاشتم http://calmgreen.wordpress.com و معتقدم اين نامه كاملا حقوقي كاملا ساده و همه فهم و كاملا هم مستند هست و بايد خيلي بيشتر از اين ها روش كار بشه بخصوص براي لالموني گرفته هاي بي زبوني مثل لري كينگ و چارلي رز

     
  56. یکی گفته: سخت ترین کار در دنیا این است که به کسی چیزی را بفهمانی در حالی که جیره و مواجب طرف از نفهمی تامین می شود.

     
  57. کسی در زندان است دیگر چه دلیلی برای ترسیدن دارد.. نوری زاد جان فدا میکند.. باید حتما اعدام شود تا بگوییم ازادی بیان نیست؟ او همین الان هم دارد جزای ازادانه گفتن را پس می دهد… این ازادیست؟

     
  58. استاد ارجمند متشکرم

     
  59. درود بر حر زمانه

     
  60. احسنت چند بار این سوالات را مرور کنید تا ملکه ذهنتان شود اکثر مصائب مبلا به ما وجامعه مارا بیان کردند سوال ۲۶ را صد دفعه از خود بپرسید واقعا چرا؟؟؟

     
  61. ما را چه شده آیا همان جوانان و ملت خرداد و ۲۵و ۲۸ و۳۰ خرداد و۱۸ تیر و قدس سبز وعاشورای خونین سبز نیستیم. آیا فکر می کردیم با یک حرکت ما استبداد از بین می رود .از نیرو و نشاط فقط امی بستن به نامه زندانیهای سیاسی باقی مانده.آیا حکومت این را نمی خواست.ما بویم شعار می دادیم برادر عزیرم حقتو پس می گیرم.چه شد؟ خسته شدیم؟مبارزه کار یکروز و چند روز نیست.آیا باید به امید حرفهای موسوی و کروبی و نامه های زندانیان بود؟آیا کار ما تمام شد؟خیر برادرم و خواهرم ما هم باید با نیروی روزهای اول به مبارزه برگردیم . چون وظیه اول سفوط استبداد است.من ۱۶ماه است هر روز به امید اینکه امروز یک روز از عمر استبداد کم شده و آزادی نزدیکتر بیدار میشوم

     
  62. تو رو خدا این نامه را از دست ندیم . هر طور که می شه (چه کتبی چه شفاهی ) به دست مخاطبین اصلی این نامه برسانیم . به دست کسانی که یا به اینترنت دسترسی ندارند یا می خواهند به شرایط کشور بی تفاوت باشند .

     
  63. با سلام و درود
    همین سوال اسلام گریزی خیلی تو من تاثیر گذاشت. یادم میاد که تو مدت خدمت سربازی همه بچه هارو میبردند مسجد برای نماز. جالبه که اسمشم میذاشتن “توفیق اجباری”. زرنگی بعضی از بچه ها هم این بود که خودشون رو “سنی” معرفی میکردند که از این نماز فرار کنند.
    دوستان رو دعوت میکنم کمی به عمق ماجرا فکر کنند.
    آقای نوریزاد حرف دل همه رو زدند. درود بر ایشان

     
  64. درود بر شرفت مرد بزرگ که بار شجاعت تمام افرادی را که شجاعت زدن حرف حق را ندارند به دوش میکشی

     
  65. محشر! محشر بود!
    کلمه ی دیگری برای توصیف این نوشته ندارم.
    و اما تو نوری زاد، هنرمند آزاده ی اسیر، ترا چه بنامم؟
    با چه واژه ای می توانم ترا و صفت ترا توصیف کنم؟
    براستی که شیر خدا تویی که اینگونه دربند ی و زیر تیغ و اینگونه دلیری و شریف!
    آری تو و آزادگانی چون تو که هیچ چیز نمی تواند چشم و گوش تان را برروی ظلم و جور ببندد، جانشینان خدا بر روی زمینید، نه آنانکه جامه ی پیامبری بر تن کرده اند و اینگونه با تکبر دم از عدل علی می زنند و با ولی نعمتان خود آن می کنند که همگان به چشم دیدیم و می بینیم.
    ترا چه بنامم؟
    هیچ! تو همان نوری زادی، «زاده ی نور»
    …………………………………………………

    سوالات این بزرگمرد، سوال ها و ابهامات همه ی ماست در قالب استفتاء از آقای خامنه ای!
    منتظر جواب های منطقی به تمامی این سوالها هستیم.
    در تکثیر این سند مهم در میان مردم بکوشیم.

     
  66. درود بر مردان جنبش سبز – حرف دل مردم را زدی برادر

     
  67. درود بر شرفت.بخدا من گریه ام گرفت…حق تمام شهیدان و خون دلهای زندانیان سیاسی و خانواده هایشان محفوظ است…..پیروزی نزدیک است.بخدا همهمون باید از ته دلمون به پیروزی اطمینان داشته باشیم………..درود بر شرفت نوری زاد.امیدوارم که خط و مشت عوض نشه

     
  68. همیشه به قلم ایشان قبطه می خورم

     
  69. متن شجاعانه و بسیار با منطق بود.البته فکر نکنم جواب دریافت کنند

     
  70. درور بر شرف نوری زاد و تمامی روشنفکران و دلسوزان ایران

     
  71. با سلام خدمت دوست عزيز آقاي امير
    اولا که نوزي زاد در هيچ سايت فيلتر نشده اي استفتائات خود را منتشر نکرده است اگر جنابعالي از فيلتر شکن استفاده کرده ومطلب ايشان را خوانده اي بدان که مجرم هستي و قابل پيگرد در همين جامعه اي که شما به عنوان جامعه آزاد ياد مي کنيد استفاده از فلتر شکن براي خواندن اخبار وآگاه شدن جرم است . دوما اگر ايشان مجرمند دريک دادگاه صالحه باوکيل مدافع و هيات منصفه و به صورت علني محاکمه شوند و مردم بدانند که جرم ايشان چيست همانند خسرو گلسرخي که محاکمه شد وتلويزيون جمهوري اسلامي هم نشان داد و مردم دانستند که جرم او چه بوده است .البته شما مي توانيد با اين دليل که آورده ايد شاه راهم فرمانروايي که جامعه اي ازاد بنا نهاده بود به جامعه معرفي کنيد چون در ان زمان امام هم سخنراني علني علينه شاه مي کرد پس امام را مي توان به دروغگويي متهم کرد وشاه را آزادي طلب.
    در پايان اين جمله را از گاندي نقل کنم که مي گويد دنيا جاي خطر ناکي براي زندگي است نه بخاطر مردمان شرور بلکه بخاطر کساني که شرارت هارا مي بينند وکاري در موزد ان انجام نمي دهند موفق باشيد

     
  72. اصلا نمیدونم چطوری تحسینش کنم

     
  73. آفرین بر این شهامت!
    فقط یک اصلاح کوچک درمورد پرسش یازدهم….تنها تلویزیون دولتی آمریکا شبکه برون مرزی VOA است. هیچ تلویزون دولتی برای پخش برنامه در داخل آمریکا وجود ندارد.

     
  74. محشر! محشر بود!
    کلمه ی دیگری برای توصیف این نوشته ندارم.
    و اما تو نوری زاد، هنرمند آزاده ی اسیر، ترا چه بنامم؟
    با چه واژه ای می توانم ترا و صفت ترا توصیف کنم؟
    براستی که شیر خدا تویی که اینگونه دربند ی و زیر تیغ و اینگونه دلیری و شریف!
    آری تو و آزادگانی چون تو که هیچ چیز نمی تواند چشم و گوش تان را برروی ظلم و جور ببندد، جانشینان خدا بر روی زمینید، نه آنانکه جامه ی پیامبری بر تن کرده اند و اینگونه با تکبر دم از عدل علی می زنند و با ولی نعمتان خود آن می کنند که همگان به چشم دیدیم و می بینیم.
    ترا چه بنامم؟
    هیچ! تو همان نوری زادی، «زاده ی نور»

    سوالات این بزرگمرد، سوال ها و ابهامات همه ی ماست در قالب استفتاء از آقای خامنه ای!
    منتظر جواب های منطقی به تمامی این سوالها هستیم.
    در تکثیر این سند مهم در میان مردم بکوشیم.

     
  75. ایرانی خرد گرا

    نخست درود خود را پیشکش نوری زاد میکنم که حتی در بند ، نیز آنچه را درست میپندارد بیان میکند و هراسی به خود راه نمیدهد . این دلیری قابل ستایش و ارج گذاری و از همه مهمتر آموزنده است . اما نقدی که من بر این نامه دارم اینجاست که وی تلاش بسیار نموده تا ذات اسلام را از این همه زشت کاری های حکومت ایران جدا کرده و در جای جای نامه اش با آوردن جملاتی مانند : آنها از ما مسلمانترند و یا آنها اسلام را بهتر از ما که مدعی مسلمانی هستیم اجرا میکنند ! ، تلاش نموده تا نشان دهد که ذات اسلام درصورت اجرایی شدن ، جامعه ای آزاد و انسان محور و بر پایه احترام به حقوق انسانی مانند جامعه آمریکا و یا حتی بنا به ادعای وی ، بهتر از آن پدیدار خواهد ساخت ! به بیانی کوتاه همان مدینه فاضله ای که هم نوری زاد در نامه اش بدان اشاره نموده و هم در اندیشه متکلمین مسلمان همواره به وفور به چشم میخورد مد نظر اوست.
    جای این سخن را دارد که بگویم ، هم میهن در بند من ، جناب نوری زاد ، با تمام ارجی که برای شما و شجاعت شما قائل هستم ، به من پروانه دهید که به این رویکرد شما خرده بگیرم و بگویم ، دوست من ، رویایی که شما از اسلام در نامه تان نمایش دادید و تلاش بسیار نمودید ، تجسم گوشه اندکی از آن را در آزادی و دموکراسی موجود در آمریکا به خوانندگان خود وعده دهید ، مرا به یاد وعده های آیت الله خمینی می اندازد که بیش از 32 سال پیش به پدران و مادران بسیار زیبا تر و پر حرارت از شما خیرات میکرد . وعده هایی که حتی کمونیست های اسلام نا باور را به طمع می انداخت تا از نهضت یک روحانی شیعه پشتیبانی کنند و دوشادوش او با نظام پادشاهی به نبرد برخیزند . نیازی نیست که به آخر و عاقبت آنهمه وعده های تو خالی و فریبکارانه اشاره کنم ، چرا که شما به خوبی در این نامه و برخی نامه های پیشینتان بهتر از من بدان اشاره نموده اید. اما بایسته میدانم از شما بپرسم آیا براستی آنچه از سرکوب و حذف مخالفان و دگراندیشان در این سی ودو سال گذشته زیر نام اسلام روی داده است را ، خارج از ظرفیت راستین اسلام میپندارید و گمان شما بعنوان یک متفکر ، همانند مردم عامی بر این است که اسلام ندارد در ذات خود هیچ عیبی و هر عیب هست از مسلمانی مجریان اسلام است ؟ براستی بر این باورید که روحانیون حاکم بر ایران که دست کم 10 سال از عمر خویش را باید در حوزه های علمیه بگذرانند ، و زیر و بالای اسلام را در درس خارج فقه در می آورند ، اسلام راستین را نشناخته اند و مردم عادی ای که هنوز قران خود را به عربی میخوانند و بر این باورند که عربی خواندن آن مستوجب پاداش بیشتری از سوی الله است ، اسلام را شناخته اند ؟ و بر همین وجه است که به خود اجازه میدهیم ، قضاوت مردم عادی را باور کنیم که میگویند آخوند اسلام را خراب کرده ؟ چه کسی این را میگوید ؟ کسانی که حتی یک خط از دروس حوزه را نخوانده اند ؟
    این واقعیت تلخ اما راستین را باید پذیرفت که آنچه در این 32 سال گذشته دیدیم چه خوب و چه بد ، همان اسلام راستین است . و نباید خود را با توهم مدینه فاضله بار دیگر به آشوب اسلام باوران انداخت . اتفاقا آنچه از نظر من در وعده های آیت الله خمینی در پیش از انقلاب 57 دیده میشود ، بسیاری از آنها وعده های غیر اسلامی است . و البته مشاهده میکنیم که پس از به قدرت رسیدنشان ، انها را به سمت اجرای احکام اسلامی تغییر مسیر میدهند.
    در پاریس میگویند ، ما حکومتی خواهیم داشت که کمونیست ها هم در آن حرفشان را بزنند و در ایران که می آید میگوید ، البته حرفی را بزنند که با اسلام مشکلی نداشته باشد ؟!!! و سپس پیشتر میرود و میگوید بشکنید این قلمها را و باز کمی جلوتر که میرود از اینکه از همان روز اول در میدان های شهر ها چوبه دار برپا نکرده و دگراندیشان را به دار نیاویخته از الله و رسولش و امام زمانش پوزش میخواهد !!!
    او رفته رفته از هنگام ورود به ایران از حرف های ضد اسلامی و وعده هایی که اساسا در ظرفیت اسلام نبوده مانند آزادی بیان و … رویگردانی میکند و هر روز با کشت و کشتار جوانان این سرزمین به اسلام عزیزش نزدیک تر میشود . و البته این سنت انسان ستیزانه را کارگزاران و جانشینان ایشان هم به بهترین کیفیت ممکن به اجرا میگذارند . حال از شما میپرسم ، آیا با نگاه به آیات قتال در قران و به دستور عمل هایی که برای چگونه کشتن و از میان برداشتن دگر اندیشان میدهد ، مانند بریدن دست راست و پای چپ ، زدن گردن ، بریدن انگشت ها و دستان کفار (کسانی که اندیشه ای جز اسلام دارند) و ده ها و یا صد ها گفتار دیگری که هر انسان مومن و باورمند به اسلام و قران را از وجدان تهی خواهد کرد و گذاردن آنها در کنار رفتار و اعمال حاکمان سی ساله جمهوری اسلامی ، تفاوتی میان این دو خواهید یافت ؟ آیا نباید پذیرفت که اینها مجریان مو به موی احکام و اندیشه های اسلامی هستند ؟ نه تنها مجریان دستورات اسلامی هستند که ذات جهان نگری آنها با ذات جهان نگری اسلام با هم پیوند خورده و آنها نمیتواند ، نگاهشان ، دریچه ای جز دریچه اسلام داشته باشد.
    آیا اعدام مردم و جوانان به جرم محاربه چیزی جز اسلام و دستورات اسلامی است ؟ آیا رجم و سنگسار چیزی جز اسلام است ؟
    نمیدانم این چه باورمندی کورکورانه ایست که اکنون که در زندان های اسلامی و با احکام اسلامی به سر میبرید ، هنوز پایفشاری دارید که اینها اسلام را نمیفهمند و نام آن را خراب کرده اند. با پوزش بسیار و احترام فراوان برای شجاعت شما ، ناگزیرم بگویم بر عکس این شما هستید که اسلام را نشناخته اید! شما هیچ شناختی از اسلام راستین ندارید ، هرچند که از بیان شما در میابم در دوران تردید و روی آوری به خرد گرایی هستید ، اما سنجش آنچه به عنوان دموکراسی و آزادی در آمریکا بدان اشاره نمودید با اسلام و یکسان پنداری آن ، جفا در حق تمام تلاش های انسان گرایانه ای که مردم آمریکا و متفکرینشان برای رسیدن به جایگاه کنونی کرده اند میباشد.
    شما رسما در این نامه اعلام میکنید که آنها رفتار هایشان ، منششان و آزادی هایشان ، کاملا اسلامی است و تنها نام اسلام را بر خود ندارد !!!
    دوست من ، هم میهن در بند من ، این چه روشی است که شما مسلمانان دارید !! هر آمچه خوبی در دنیا میبینید ، با کمال پررویی به اسلام نسبت میدهید. هر دانشی که پیشرفت میکند ، مدعی میشوید اینها همه در قران بوده و یا اسلام 1400 سال پیش بدان اشاره داشته است ؟
    این چگونه حماقت پایان ناپذیری است که در روز روشن نخست خودتان را گول میزنید و سپس برای تقویت روحیه خود و هم کیشانتان دائم آن را تکرار میکنید . هی میگویید هر انچه بشر از تولد تا مرگ و پس از آن نیاز دارد همه در قران آمده و چیز هایی را که علم امروز دارد بدان دست میابد همه در قران بوده و تنها با نام علم در حال بیان شدن است !!!! جلل الخالق !
    اگر چنین است چرا یکی از این امامان و ستارگان درخشان شما ، یک واکسن برای بیماری کودکان نساختند که دست کم یک رنج بیماری را از کودکان بزدایند ؟
    چرا یک مدرسه ، دانشگاه در جایی نساختند تا این علوم را به مردم بیاموزند و هر چه ما در حدیث و بیان آنها به جای مانده میبینیم ، در حوزه زیر شکم و آداب نوره کشیدن و مستراح رفتن و زن ستاندن و غیره است ؟!!!
    چشم هایتان را بشویید. بیدار شوید .هیچ میدنه فاضله اسلامی ای در کار نیست. نکند خیال دارید ، بگویید اینها اسلام نا شناس بودند و مجریان خوبی نبودند ، باید کشور را دوباره به دست دسته دیگری از اسلام گرایان بسپاریم تا با متد های اسلامی اصلی و اورجینال کشور را اینبار نه به دست صاحب الزمان که به دست خود خود الله برسانند ؟!!!
    آی آی آی … افسوس بر این همه خوش خیالی ! البته اگر بپذیریم که این سخن و نامه شما در پس خود نقشه دگرگون سازی و جابجایی پالان را در سر ندارد. چرا که در جای جای نامه پافشاری داشته اید که مشکل از پالان خر است و باید پالان عوض شود . یا به بیانی دیگر این شتر اسلام ، شتر خوبیست و کارش درست است ، فقط ساربانان این سی ساله مشکل داشته اند و موجب شده اند تا نیاز مسافران بر آورده نشود.
    شما را به نه به این سی سال که 1400 سال گذشته تا کنون ارجاع میدهم و خواهش میکنم نشان دهید این شتر اسلام یک کشور و ملت را با هر ساربانی که میپسندید با سر سالم به مقصد رسانده باشد !
    جز لت و پار کردن و دریدن انسان و انسانیت هیچ بر جای نگذاشته است.
    بنابر این خود را گول نزنید. انچه در آمریکا و سایر کشور های دموکراتیک شاهد هستید ، هیچ پیوندی با اسلام ندارد و هیچ پیغام و دست آسمانی و فرازمینی هم در کار نبوده است. هر چه بوده و هست دستاورد بشر و اندیشه آزادیخواهانه او بوده است و اتفاقا چون همه آنها میدانند که اینها دستاورد های بشری است ، به راحتی نقص ها و کوتاهی های نظریات و تئولوگ های خود را میپذیرند و بدون هراس از زیر و رو شدن عرش الهی یا الله اسلام ، دست به اصلاح خود و اندیشه هایشان میزنند و هیچ میزان غیر قابل تغییری هم ندارند که دائم خود را بخواهند با آن هماهنگ کنند.
    شما در جامعه اسلامی ایران ببینید ، مجلس قانون گذاری و شورای نگهبان و ده ها فیلتر دیگر همه نشسته اند که هر چه میخواهد در قوانین جای گیرد ، با میزان اسلام و قوانین بدوی از همه مهتر منطبق با جهان نگری اسلامی سنجیده شود. و اگر چنین نبود اگر قانونی پیشرفته و انسانی و مفید هم باشد ، به سطل آشغال زیر میز آیت الله جنتی انتقال میابد.
    این یعنی انسان و اندیشه های خلاقانه اش همگی پشم(گوسفند) هستند و با قیچی و تیغ و نوره اسلامی زدوده میشوند!
    کجای قانون گذاری کشور های دموکراتیک شما از این قیچی ها پشم زنی دارید که محور را اندیشه های 1400 پیش قرار دهند و بگویند هر اندیشه و قانونی که به زبان می آورید باید مبنایش آن محور کذایی باشد ؟اساسا متد رسیدن به دموکراسی و حقوق بشر با آنچه در تفکرات و جهان نگری اسلامی موجود است ، متفاوت است . مانند این است که شما با پایبند بودن به دستور پخت کله پاچه ، بخواهید پیتزا پپرونی با سس هات قارچ طبخ نمایید!!! این دو راهشان از یکدیگر جداست برادر من . اگر طالب کله پاچه هستید ، باید به کشتارگاه چهارراه اسلام نماد بروید و یک دست کله پاچه فرد اعلا بگیرید و بدهید عیال پاک کند و در منزل بپزد . اگر هم پیتزا پپرونی با سس هات قارچ میلتان کشیده ، به هیچ روی در کشتارگاه چهارراه اسلام پناه حتی مواد اولیه آن را هم به شما نخواهند فروخت چه برسد به باقی چیز ها …
    بنابر این خواهش میکنم این اندیشه را در خود مورد بازنگری قرار دهید که بخواهید باز ، گوش و چشم این مردم ستم دیده را به دموکراسی های انسان گرا وعده دهید و باز مانند انقلاب 57 همان معجون کشتار گاه چهارراه اسلام پناه را از کلاه شعبده بازی اسلامی خارج نمایید.
    ما و پدرانمان یکبار با دخولی عظیم ، نخست از سوی تفکرات و جهان نگری اسلام عزیز شما و سپس از سوی کارگزاران و مجریان اسلام عزیزتان ، گزیده شده ایم و دیگر مجالی برای گزیدن دوباره نخواهد بود .
    32 سال از عمر گرانبهای ایرانیان به درنگ و چشم بر هم زدنی گذشت و بسیاری هم مردند و مفتخر به دیدن ثمره این اسلام عزیز شما نشدند. ما هم که باقی ماندیم و مفتخر شدیم ، برای هفت جد و آبادمان بس است و آزموده را آزمودن خطاست.
    اگر روزی ، روزگاری کیفیت ژنتیک ما بگونه ای شد که عمر نوح قسمتمان گردید ، قول میدهم یک سی و دو سال دیگر هم به شما و سایر اسلام گرایان دیگر برای آزمایش متد های مدینه فاضله اسلام عزیزتان و عزیزشان ، مجال دهیم که حق آزادی بیان را به جا آورده باشیم.
    اما چکنم که میانگین حداکثر عمر های امروزی بیش از شصت سال نیست و جوانی که در سال انقلاب 57 به دنیا آمده است ، بیش از نیمی از عمر گرانبهای خویش را در آزمایشگاه اسلام پرور چهارراه کشتارگاه سپری نموده و بی گمان شما هم بیش از این چشم داشت اداء دِین به اسلام تازیان ، از جوانان ایرانی نخواهید داشت. چرا که شما را منصف تر از سایرین یافته ام.
    در پایان آرزوی قلبی من این است که شما و همه زندانیان ابراز بیان و عقیده ، هر چه زودتر ، تندرست به آغوش خانواده هایشان و ملت ایران بازگردند.
    برایت آرزوی آزادی دارم هم میهن من

    اگر کسی از دوستان بالاترین ، توانایی داشت پاسخ مرا با نام ایرانی خرد گرا در بالاترین پخش نماید

     
    • اقای خرد گرا، اسلام و قران به ما گفتند که تنها خرد گایان پند پذیرند پس شما هم خواهش می کنم بدون پیشفرضهایی اسلام ستیزانه ای که شمه ای از ان در این نوشته موجود است به دنبال کشف حقیقت باشید ببخششید کلام شما روی دیگر همان طالبانی هاست و هر دو فرقه اسلام را نشناختید و با پندارهای خود توجیهش می کنید

       
      • ایرانی خردگرا

        بانو آرزو
        نمیدانم چگونه به این نتیجه رسیدید که من با پیشفرض های اسلام ستیزانه این نوشته را نوشته ام ؟!!! پیش از قضاوت کلی ، بفرمایید با کجای سخن من مشکل دارید و آن را نادرست میدانید ، تا پاسخگو باشم

         
  76. این قدر جذاب نوشته بود که متوجه طولانی بودنش نشدم.
    دوستان توجه کنید که این همه دروغ و دغل و سیاه نمایی و بسیج صدها رسانه دولتی و وابسته و هزاران سخنران . چطوری با چند سئوال منطقی و حق در هم شکسته می شه. به این میگن یک شمع در قعر تاریکی. وظیفه ما تنها همینه.

     
  77. چه خوشبخت مردمانی هستیم که چنین فرزندان نترسی داریم

     
  78. چه خوشبخت مردمانی هستیم که چنین فرزندان نترسی داریم

     
  79. با تشکر از نوری زاده عزیز
    هم به خاطر این مطلب هم به خاطر ادبش و هم به خاطر نامه ای که در دفاع از سید حسن اقا نوشته بود

     
  80. زنده باد
    یکی از بهتریطن تحلیل ها و نامه هایی بود که در این دو سال طوفانی خواندم.

     
  81. با در نظر داشتن همه تفاوت‌ها که آقای نوری زاد برشمرد، نخستین برداشت این است که باید هم آقای خامنه‌ای، آمریکا را دشمن بداند. چون هر آنچه که ما می‌کنیم، دشمن بر خلاف آن عمل می‌کند! و براستی با این همه تفاوت و دوری از آنچه در جامعه و فرهنگ آمریکا و دیگر کشورهای آزاد می‌گذرد ما چاره‌ای جز دشمن دانستن آنان نداریم چون توان اصلاح جامعه خود را نداریم.

     
  82. درود بر تو ای مرد.

     
  83. امیر خان دوست گرامی
    جواب سوال شما خیلی ساده است ، کافیه اخبار این مدت رو کمی مرور کنی …
    راستی گفتی آقای نوری زاد از کجا هرچی دوست داره می گه ؟ از زندان …؟ عجب آزادیی؟!!!

    و دوست من ، هر چی دوست داره … ؟ آیا این پرسش های اساسی تاریخ ،دوست داشته ها ی آقای نوری زاده فقط ؟ !!
    که اگر دوست داشته های احساسی تحت تاثیر زندان و شکنجه بود ، اینگونه تفکر برانگیز و مودبانه بود؟

    در ضمن این همه ادعای علوم انسانی اسلامی غنی و آزادی و پاسخگویی و حکومت علی و عدل و…. بعد جواب همه ی این سوال های ملت تحصیلکرده که از زبان نوری زاد پرسیده شده می شود بیایید ببینید که ازحاکم سوال پرسیده و مرحبا به آزادی ما که در قرن ۲۱…

    این سوال های بخش زیادی از ملت است، فقط سوال نه قصد براندازی دارد و نه از سوی دشمن مطرح شده . ما نمی دانیم و داریم از دانایانی که سال هاست ادعای جانشینی خدا و پیغمبر را دارند می پرسیم …

    بسم ا…

    ( و یادمان نرود بخشی از جرم نوری زاد برای زندانی شدن پرسیدن پرسیدن همین سوال هاست ، امیر خان)

     
  84. آقایون اصلاح طلبها یک مقدار یاد بگیرند شجاعت رو. این قدر محافظه کار نباشید. واقعا در تعجبم که در وجود نوری زاد چیست که در وجود برخی اصلاح طلبها که چه عرض کنم مصلحت طلبها نیست؟ آقایان نماینده مجلس، آقایان وکیل الدوله، مراجع یک مقدار به خود بیایید.

     
  85. زنده باد نوریزاد فهیم وشجاع.

     
  86. اینکه این نامه ها بیرون می آید نشانه آزادی نیست ، نشانه این است که جنبش عدالت خواهی مردم ایران در زندانهای نظام هم نیروی انسانی قوی و بی باک دارد و این نشانه ضعف دیکتاتوری است .
    به امید پیروزی .

     
  87. ایران پاینده به چنین شیرمردانیست….

     
  88. راستی این نامه از زندان اوین نوشته شده ؟؟ آخ که چقدر در ایران آزادی کم است بمیرم بروید کشورهای رفیق آمریکا تو منطقه رو نگاه کنید عربستان که مردم غرق آزادی اند اصلا نمیدونن انتخابات چیه !!!!

     
    • آقای محمد، شما هر وقت در مدرسه کارنامه می گرفتید نمراتتان را با ته کلاسی ها مقایسه می کردید و ذوق می کردید که از آنها بهترید؟!

       
  89. زنده باد نوری زاد، زنده باد.

    هزاران آفرین بر این شجاعت و شهامت.

    الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم.

    اندکی صبر، سحر نزدیک است.

     
  90. درود بر شما ، مردی بخدا آقای نروی زاد باز هم بزن دو خطی حرف دل ما را

     
  91. امام صادق (ع) : شجاع ترین انسانها کسی است که سخن حق را به سلطان جائر بگوید.

     
  92. besyar jame va vagheiy valy motaasefane na khande mishad va na sheniede
    besyar alie bod sabz bad zabane hagh

     
  93. سلام و درود خداوند به آقای نوری زاد که جان کلام را ادانمودند و بدانند که آنچه ازدل برآید بردل می نشیند و امیدوارم که کلام شما

    برقلب رهبرگرامیتان آقای خامنه ای تاثیرگذارباشد و شاید که با سیاستهای ویرانگر دوربری هایش که کشورایران عزیزرا به مخاطره می

    اندازد به خود آید و درس عبرت بگیرد تا زود دیرنشده کشورعزیزمان را ازاین منجلاب بیرون آورد و به قانون اساسی بازآید ….
    آقای نوری زاد امیداوارم خداوند تبارک و تعالی شما و کسانی چون شما ها را که درزندان های مخوف هستند راآزاد کند تا به آغوش گرم

    این ملت برگردید وبدانید امثال شما باید مدیریت کشور رابدست بگیرد نه افراد نادان و ناکارآمد.

    توفیق دست اندرکاران سایت کلمه راازخداوندمنان خواهانم

     
  94. با سلام و درود به پدر بزرگوارمان نوری زاد عزیز
    انشاالله همیشه پاینده باشی
    تویی که همیشه نور امید در دلمان می تابانی
    خداوند نگهدارت باشد.

     
  95. “امیر جان”! آدمهایی با فکر شما اکنون حاکم اند که حقّ سخن گفتن هم به زندانی نمی‌دهند و با داغ و درفش و فحش و ناسزا پاسخ می‌دهند. عزیزم، لابد خبر نداری که نوری‌زاد را بابت نامه‌ی قبلی‌اش چنان وحشیانه مورد ضرب و شتم قرار دادند که سرش استخوان سرش چنان آسیب دید که چند روزی را از بینایی چشم محروم بود! برادرم، واقعاً نمی‌دانی که “آزادی” در کشور عزیزمان کیمیا شده، یا اینکه از سر تفنّن و سرگرمی و برای اینکه حرفی زده باشی چنین سخن می‌رانی، و یا اینکه خدای ناکرده، مثل برخی از دوستان، شغلت است که هر روز به سایتهای جنبش سبز سر بزنی و کامنتِ مخالف بگذاری؟
    “گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند
    جرمش آن بود که اسرار هویدا می‌کرد”

     
  96. و طبق همان طرز فکری که اکثر مردم بر آن عقیده هستند که همان ساخت آقایان است متاسفانه کشته شدن یک فر بیگناه در چشم اکثریت مردم ما

     
  97. کاش رهبر انقلاب که مدعی هستند که پذیرای نقد میباشند به این سوالات جواب دهند. سوال است دیگر حالا فرض کنیم از یک فریب خورده. مگر هم ایشان نمیگفتند که چرا اعتراضات پس از انتخابات از راه قانونی‌ پیگیری نشد؟ حالا این راه آرام و قانونی‌. سوال یک شهروند از رهبرش. کاش جواب می‌دادند.

     
  98. سلام خدا بر بندگان راه او.سوال ما هم همین است.منتظر جواب از خود آقا هستیم

     
  99. شیر هم شیر بود گر چه به زنجیر بُوَد، گرچه به زنجیر بُوَد!
    با نوری زادها، صبح بسیار نزدیک است!

     
  100. حبیب تبریزیان

    برای ستایش از این منطق، این زبان و این شهامت کم می آورم. نمیتوانم جز توصیه خواندن با حوصله ی آنرا بکنم. ولی…
    این سئولات یا استفتائات ۲۸ گانه، این فکر را درمن تداعی کرد که یکی از ستونهای اصلی مشروعیت انقلاب اسلامی ما همیین آمریکا ستیزی بود. بر پایه این ستون و درکنار آن بر روی ستون پهلوی ستیزی، بسیاری بناهای سیاسی و ارمانی عقیدتی برپا شدند که یکی از عمده توجیهات تاریخی و علت وجودی اشان همین امریکا ستیزی اشان بود از چپ کمونیستی گرفته تا چپ مذهبی و یا اسلام گرایی سنتی که دنبال تحقق اسلام بود.
    بنظر من به این استفتئات نه تنها مقام معظم رهبری باید پاسخ گویند بلکه همه نیروهای سیاسی مسئول و در درجه اول نیروهای اصلاح طلب امروز ما باید پاسخ گویند. و نه تنها این!
    آرزوی منطقی من اینست که آقای نوریزاد، اگر برایش مقددور باشد، و همچنین اصلاح طلبان دینی ما نیز در مقام چنین مقایسه ائی بین رژیم جنایت پیشه و فاسد و وابسته ای که ۳۲ سال پیش ساقط کردند و یا سقوط آنرا رهبری و مهندسی ، تا بر ویرانه های آن، جامعه ایی بهتر، آرمانی و انسانی تر را بسازند برآیند. این یک وظیفه ی اخلاقی ی است که هرچه زود تر انجام شود برای مملکت و آگاه سازی و پاسخگوئی به نسل امروز مفید تر است. نسل امروز میهن ما این سئوال را دارد و نگاهش به مدعیان سیاسی امروز تا حدود زیادی بستگی به پاسخ انها به چنین سئولاتی طرف همه مدعیان سیاسی درصحنه است.
    انجام چنین مقایسه ائی بین آنچه بود و آنچه ما آفریدیم، یک الزام تاریخی است و چنین مقایسه ائی هرچه دیرتر رخ دهد صورت حساب هزینه تاریخی و سیاسی آن بیشتر خواهد بود و شرمندگی نسل انقلاب در برابر نسلهای آینده بیشتر.
    ما باید پاسخ دهیم که تا چه اندازه مجاز هستیم میراث دار مشروعیتی باشم که بنیاد تاریخی آن سست و بی بنیاد گشته است. ما باید خود را از این تنگنای پافشاری روی آن توجیهات تاریخی که بر مبنای آنها، ما ارث برده ائیم و خود را بعنوان آزادیخواه و یا سیاست ورزان مردم گرا تعریف کرده و میکنیم آزاد کنیم. بدون چنین «خود آزاد سازی ای» که مستلزم نقدی جدی است در یافتن محمل توجیهی برای خود یافتن یک راهبرد سیاسی درست عاجز خواهیم ماند. و بیش از پیش خود را با دلایل تاریخی ـ سیاسی ای رنگ بازنده توجیه خواهیم کرد که پایائی ندارد.

     
  101. سلام
    داشتم باهاتون قهر می کردم به خاطر دو تا کامنت انتقادی درباره ی خودتون که سانسور کردید. اما “لامصب” این متنهایی که از این آزادگان عزیز منتشر می کنید دل ما رو می بره و نمی تونیم نخونیم. موفق باشید.

     
  102. باسلام خدمت بزرگ مرد شجاع سرزمین ایران که باکلامت جانی تازه برپیکر خسته وزجرکشیده این ملت میدهی.عظمت این جنبش ازبرکت وجود امثال شماست .دوستت داریم که گفتارت سراسر حق است .الهم فک کل اسیر. خدا توفیقت دهد بزرگوار.

     
  103. خیلی خنده داره!!!! این افای نوری زاد از داخل زندان هر چی دوست داره رو میگه و میتونه منتشر کنه بعد هم میگه ازادی نیست . فعلا که ایشون بدون لکنت همه چیز که دوست داشته رو به حاکم گفته. این خود بهترین دلیل رد بر ادعای این اقاست. پاسخ بقیه شبهات هم بماند !!! (اگر راست میگید که ازاد اندیشید این کامنت و بذارید)

     
    • دوست عزیز نوشتن نامه حق طبیعی و کمترین حق هر زندانی در تمام دنیاست. اگه زندانهای ایران اون جور که شما میگید سرشار از آزادیه و هیچ شکنجه ای توش نیست پس چرا احمد زیدآبادی نمیتونه نامه بنویسه؟ چرا مصطفی تاجزاده و صدها عزیز دیگه نمیتونن نامه بنویسن؟ چرا هر دو وکیل یک زندانی خودشان هم باید زندانی شوند؟
      شما در آخر کامنتت گفتی پاسخ باقی شبهات بماند. چرا بماند؟ آیا شما عاجزید از پاسخ به این سوالات؟ آیا بعد از سی سال حق مردم ایران نیست که چند سوال از دولتمردان خود بپرسند. آیا این شیوه علی است یا شیوه کسی که خود را علی میپندارد؟

       
    • اره اینجا می تونی انتقاد کنی ازادی ولی معلوم نیست بعدش چه بلایی سرت میاد؟!!!!! بعد هم اقا امیر واقعا غیر از اینکه بخوای بدونی چطور از داخل زندان این نامه بیرون اومده خدایی یه ذره بدون تعصب روش فکر کن

       
    • امیر جان قربونت برم نوری زاد به خاطر همین کاراش الان زندانه.به خاطر همین انتقادهایی که یواشکی و با هزار محنت مینویسه و توسط یاران گمنام سبز به سایت کلمه میده. اگه تو این مملکت آزادی بود ، نوری زاد باید به خاطر این حرفها مدال میگرفت نه اینکه زندان بیفته. امیر عزیزم نوریزاد این حرفها را پنهانی و نه در آزادی مینویسه و پنهانی به بیرون زندان میفرسته و در سایتهایی که به برکت نظام جمهوری اسلامس همشون فیلتر هستند منتشر میشه. این یعنی آزادی؟؟؟!!!!
      امیر عزیزم یه کم بیشتر فکر کن

       
    • خیلی موجودات جالبی هستند این مدافعان استبداد!…اگر یکی از بین 70 میلیون شهامت کند و حرف حق رابزند و هزینه گزافش را هم بپردازد، اینها غوغا برمیآورند که “بفرما این هم آزادی”!….این جناب امیر به “زندانی بودن نوریزاد بخاطر همین عقاید” کار ندارد. اصل را ول کرده به حواشی چسبیده!

       
    • سلام آقای امیر. به این برخورد شما می گن برخورد نقضی (یا همون تخریبی خودمون.
      فرض بگیریم که نوریزاد یک ریگ که نه، یه پاره آجر تو کفشاشه. فعلن شما بیا و چند دقیقه ساکت باش و دوباره مدعیاتش را بخوون و بعد نظرت رو صادقانه بنویس. بعد از اون هم برای این که راست و دروغ حرفاش رو امتحان کنی، برو یه بشکه بزار زیر پات . دم بسیج محله تون، همین متن رو با صدای بلند بخون ، ببین چه اتفاقی میافته. امتحانش برای شما حتما مجانییه. برای بقیه ای که تا بحال همین کارا رو کرده اند ، مجانی نبوده، بلکه هزینه ی زیادی برای کارشون داده اند. عزت زیاد

       
    • کوروش آریایی

      جناب امیر! که متأسفانه اسمت برازنده فکرت نیست! اگر آزادی بیان از نظر تو یعنی اینکه کسی از زندان بنویسد و در سایت فیلتر شده ای منتشر شود، برای اندیشه نیاندیشه ات متاسفم. اندکی تعقل برادر نه تعصب!

       
  104. همیشه سبز می مانیم

    درود و صدها درود به مردی که اسمش و قلمش ناخودآگاه ما را به یاد حر ابن ریاحی می اندازد.
    آزادمردی که قلمش را به نیابت زبان دل ایرانیان بر صفحه روزگار می گمارد و گوشه ای از قصه غصه هایمان را اینچنین زیبا نقش می زند.
    اندکی صبر سحر نزدیک است

     
  105. درود خدا بر نوری زاد عزیز

    از سایت کلمه خواهش میکنم این مطلب را کامل برای روزنامه فردا به صورت ویژه چاپ فرمایند
    تا آنهایی که از اینترنت استفاده نمیکنند نیز از این مطالب آقای نوری زاد آگاه باشند…

    ممنون

     
  106. iran ra azad mikonim az zolm …

     
  107. جناب اقای نوری زاد بسیار ممنونیم از شما برای تحمل وصبرو ادب فراوانی که به اموختید.

     
  108. سلام..باورم نمیشه دارم این روز ها رو می بینم..نمی دونین این سوالها چه تاثیر بی نظیری در بین مردم خواهد گذاشت .
    اینها دستاورد های جنبش سبز ایرانه….
    من میخواستم سوال ۲۹ ام را بپرسم : به نظر جنابعالی وجود یا عدم وجود مجلسی به نام ” خبرگان” اصلا تفاوتی در حال حاضر می کند ؟ لطفا با ذکر چند مثال در خصوص برکات و اقدامات موثر این مجلس ذهن ما را روشن فرمایید ؟ لطفا بفرمایید چرا اعضا این مجلس به خدمت شما که قرار است اعمال و رفتار حضرتعالی را نظارت و کنترل نمایند شرفیاب می شوند و شما برای آنها سخنرانی می فرمایید و چرا تا به حال این افراد حتی یک سوال یا توضیح از شما نخواسته اند ؟ مگر آنها نماینده مردم نیستند ؟

     
  109. خدا زبان شما را بیشتر توانا کند ای مرد بزرگ…. به خود و جنبش سبز میبالم با چنین مردان بزرگ و شیر نشانش…. خدا نگهدار تو باد ای شیر در بند…

     
  110. محمد محمدصادق

    درود به محمد نوری زاد
    پرسشهای تو پرسشهای نشل امروز ماست که بی جواب مانده است و البته پاسخ آن بسیار اندوه بار می باشد.
    اما این تقریر در تاریخ ما جاودان خواهد ماند تا نسل های آینده سپیدی و سیاهی های این دوران پررنج را ببینند.
    سلام دوباره بر نوری زاد

     
  111. همین که ایشان توانسته از زندان اوین چنین آزادانه نامه ای به شخص اول قانون اساسی بنویسد و آزادانه منتشرش کند ناسخ بسیاری از موارد و فرضیات بالا مبنی بر نبود آزادی و شکنجه زندانیان است. الله اعلم.

     
    • دوست عزیز شما اول از خودت بپرس که چرا آقای نوری زاد در زندان هستند بعد بگو این که نامه بنویسن و از زندان بیرون بفرستن نشانه آزادیه . ایشون بدون هیچ جرمی به زندان افتادن . فقط به خاطر انتقاد از رهبر شما. بعدش هم شما فکر کردی که ایشون نامه رو دادن به رییس زندان که بیاره بیرون؟ نه خیر این نامه هم با هزار تا زحمت و ترس ولرز نوشته شده و بیرون اومده. یه خورده اگه فکر کنی همه چیز روشنه .

       
  112. زنده باشی مرد… چی بگم برادر عزیزم؟ ؟؟؟؟

     
  113. ندای سبز الله اکبر ،شب ۱۳ آبان
    برای آزادی اسیران سبز ایران

     
  114. بسیار عالی بود!
    لطفا مغز سوالات را گلچین کنید.
    از روی صفحه اصلی برندارید
    این نامه واقعا تاریخی است.

     
  115. درود بی پاپان بر مردان اگاه و خداپرستان حقیقتجو.سلام و عرض ادب به نوری زاد عزیز.سوالات این بزرگوار در بند نهایت ادب و عمق اندیشه میباشد.مخاطب این عزیز کسی است که مسولیت ۷۳ میلیون انسان دارای فکر و شخصیت وحق قضاوت در مورد این شخص را که با سرمایه های مادی و معنوی ملت به این موقعیت رسیده را به عنوان اولین و کوچکترین حق احترام گذاشته و پاسخ دهد ان هم نه با کلی گویی و احیانا دشمن تراشی که این حنا مدتهاست که رنگ باخته بلکه صریح و شفاف که هم علم میخواهد و هم شجاعت. امید است پاسخ داده شود.شجاعت نوری زاد در بند به ز قدرتمندان در جهل

     
  116. با خواندن نامه شما به یاد جمله معروف می افتم که جلال ال احمد می گفت در خارج از ایران اسلام را دیدم ولی مسلمانی نیافتم و در ایران مسلمانان را دیدم ولی اسلامی نیافتم . از انجا که میدانم این نامه ی شما همچون نامه های دیگر بی پاسخ خواهد ماند من جواب آن را از زبان خودم و مردم سبز به شما میدهم و در اسرع وقت آن را منتشر می کنم امیدوارم که مقبول شما و مخاطب نامه ی شما قرار گیرد

     
  117. استاد دانشگاه

    چی بگم، در حین خواندن اشک می ریختم ، نمی دانم از شوق نامه دلاور نوری زاد یا از سر بدبختی مردمان کشورمان که در چه مصیبتی گرفتار شدیم
    برای آزادی همه باید سر به دار شویم، همه باید محمد نورزاد شویم. کدام رهبر ، کسی که خود نویسنده و کارگردان وضع فعلی است؟
    نمی دانم ، من به حال هاشمی ، علمای قم و امثالهم گریه ام می گیرد ، چون اگه با این نامه سر به دار نشوند چه باید گفت

     
  118. عالی بود

     
  119. سینه پر از دعا وسلامتی نثار تو شیر مرد که با قلمت چشمان نابینای صاحبان قدرت را به بینا شدن امید واری میدهی

     
  120. خیلی عالی نوشته شده است.اگر رهبر ایران نخواند و در این نوشته ا به صورت عمیق تفکر نکند، خسر الدنیا و الاخره خواهد بود.

     
  121. از مدیران سایت کلمه درخواست دارم که خلاصه ای از این نامه را در شمارگان نشریه کلمه قرار دهند تا هم با توجه به خلاصه بودن امکان خواندنش برای همه میسر شود و هم اینکه بتوان به راحتی ان را تکثیر کرد

     
  122. آیا آقای نوری زاد انتظار جواب از رهبری را دارند؟
    یا از مراجع و خبرگان رهبری؟

     
  123. آیا آقای نوری زاد انتظار جواب از رهبری را دارند؟
    یا از مراجع و خبرگان رهبری؟

     
  124. عالی بود.

    این حرف دل خیلی از دلسوزان ایران است.

    به امید پیروزی حق بر باطل

     
  125. بهترین کار را نوری زاد میکند باید به او نوشت به او یاداورشد که که بوده که هست ودنیا دنیا دروغ و خدا فروشی نیست خدا هم از این همه خدا فروشی به نتگ خواهد امد به او باید گفت حصرت حاکم شما نه اولین و نه اخرین حاکم جهان هستید این دو روزه نیز بگدارد اما تا با خود و دین خود و باور مردم چه کردی خدایا این دیار مهر را از شجاع هایی مانند نوری زاد خالی نکن دادارا بزرگا این دیار مهر را از خدا فروش کسر کن

     
  126. واقعن کلام نوریزاد این حر زمان پیامبر گونه است به نظر من در مقابل ناگفته های ظلم رفته به این سرزمین نه تنها طولانی نیست بلکه تمامی ادوار تاریخ را میطلبد.

     
  127. اقای نوریزاد این سوالها رو خیلی ها می پرسن از جمله من و همسرم بارها از خودمون پرسیدیم باور کنید بارها گفتیم که اگر میخوایم مسمان بهتری باشیم باید از این کشور بریم! چه کردیم با خودمون چه کردیم!!!
    درود بر شما درود

     
  128. انشالله کمتر از یکماه دیگه … جواب همه این سوالها وبقیه سوالها رو یکجا خواهند داد

     
  129. وضعیت نهادهای رهبری در دانشگاهها در گریزان کردن دانشجو از دین را هم بگویید.افراد بیسوادی که حتی کوچکترین مسایل دینی راهم نمی توانند پاسخ دهند .مسایل سیاسی جای خود.

     
  130. به نظر من این نامه بایستی بعنوان کتاب تاریخ در مدارس تدریس گردد.

     
  131. البته کار حکومت ایران از این حرفها و سوالها که گذشته ولی در ۲۵ سال گذشته هر وقت در خانه یکی از این خاورمیانه ای هایی که سنگ اسلام و جمهوری اسلامی را به سینه میزنند رفته ام (بدلیل کاری) از آنها میپرسم که در کشورتان زمانیکه بیکار هستید دولتتان بشما کمک میکند؟ وقتی مریض میشوید دولت پول ویزیت دکتر شما را میدهد؟ اگر کم در امد هستید هزینه دارو و درمانتان را میدهد؟ در زمان بیکاری و پیری خرج شما را دولتتان میدهد؟ اگر مشکل دارید ولی پول وکیل گرفتن ندارید دولت اسلامیتان به شما وکیل مجانی برای احقاق حقوقتان میدهد؟ و….. وقتی که همه جوابهای منفی را گرفتم میگویم آیا در استرالیا همه اینها را میگیرید یا نه؟ میگویم حالا اسلام در این سرزمین کفر عمل میشود یا در کشور اسما مسلمان من و شما؟ میگویند اینجا! در اخر میپرسم که ایا این حاکمان کافر بیت المال مملکتشان را در کازینو های لاس و گاس میبازند یا حکام کشور های نفت خیز؟و دیگر حرفی برای گفتنشان نمیماند.

     
  132. سرباز میرحسینم

    از بین سوالات فقط به سوال مربوط به اسلام گریزی پاسخ بدهند کافی است . در دانشگاه ما با ۱۶۰۰ نفر دانشجو فقط ۵ یا ۶ نفر برای نماز به نمازخانه می آیند . در ضمن فقط اسلام گریزی نیست . اقدامات و شیوه حکومت آقایان به اسلام ستیزی هم منجر شده .

     
  133. جهت اطلاع”آرمان سبز” : با اون کامنت طویل چی میخواهید بگید قابل فهم نیست؟ هر چیزی که آقای نوریزاد گفتند آنقدر واضح و قابل لمس بود که نیاز به تفسیر اینچنینی احساس نمی شود.

    در کشور های پیشرفته بر سر مسندهای کوچک و بزرگ لایقترین افراد نشسته اند و تمامی امور موشکافانه و درست هدایت می شوند و جالب آنکه این فرد لایق فارغ از نژاد و ملیت و مذهب و … تنها و تنها بر اساس لیاقت انتخاب می شود اما در مقابل در ایران با جرات تمام می توان گفت نالایقترین افراد بر سر پستهای مهم هستند و جالب این که نا لایق بودن فرد با بالا رفتن در جه اهمیت مقام افزایش می یابد.مگر ممکن است یک مدیر لایق در ایران بتواند کار کند بدون دروغ بدون ساخت و پاخت، محال است محال. چقدر سیستم قضایی فاسدی داریم اصلا ممکن نیست حق به حقدار برسد و همیشه جانیان و فاسدان برنده پرونده ها هستند چون فاسدند .
    وقتی در کشور دیگری هستی پی می بری که وای ی ی ی چه بر سرمان آمده است. چقدررررر عقبیم از هر منظر، دین، فرهنگ، اخلاق … و اینها نه بخاطر ذات مردم نازنین کشور مان بلکه به خاطر ذات مروجان کنونی دین و حکومت دینی هستند … در یک کلام اصلاح امور غیر ممکن و کابوس وار است چرا که نیاز به نوسازی عظیم دارد ..

     
  134. درود بر ابر مرد بزرگ نوری زاد

     
  135. با سلام بر نوریزادمردشرف. نوشته کو یا ومنطقی وکوبنده ات نشان از روشنبینی وعلم سرشارت را ستایش میکنم.اما جه فایده………………

     
  136. یک جوان ایرانی!!!!!!!

    درود بر آقای نوری زاد.
    رهبرا ما منتظران جواب هستیم.

     
  137. با سلام
    متن بسیار جالبی بود..
    زنده باد محمد نوری زاد

     
  138. AGHAYE MOUSAVI CHE ASHKAL DARAD SHOMA YEK NAMEH SARGOOSHADEH BE RAHBAR BENEVISID

     
  139. آفرین بر این صداقت و روشنی ضمیر. آفرین بر قلمت.

     
  140. Dar entezare pasokh alanye RAHBAR hstim.!!!!

     
  141. آقای مدیر سایت

    لطفن این نامه رو به این زودی ها به آرشیو نفرست.این یه نامه تاریخی است.

     
  142. NOORIZAD SARAPA EFTEKHARI ENSANIAT EDALAT PASOOKH KHAHAD DAD……. TO VA AMSALE TO IRAN DOOSTAN DAR GHALBHA JA DARID NA DAR ZENDANE EVIN

     
  143. آقای نوری زاد عزیز
    دست تان درد نکند. در مورد استیضاح و برکناری نیکسون به خاطر قضیه واترکیت خوب بود به این مطلب هم اشاره می کردید که این قضیه توسط دو ورزنامه نگار آمریکایی افشا گردید. معنای این حرف این است که در آمریکایی که به قول رهبر استکبار جهانی است دو خبرنگار قدرت برکنار کردن رئیس جمهور آمریکا را که قدرتمند ترین فرد جهان است دارند.

     
  144. زنده باشی قهرمان ،نوریزاد عزیز

    کل نامه رو با اشتیاق خوندم و لذت بردم از قلم شیوایت ،ای کاش که جواب این سوالهایی که در دل تک تک ما ایرانیها ۳۰ ساله مونده جواب داده میشد ،ولی افسوس …..

    در ضمن خدا پدر اون بوش رو بیامرزه که زندان ابوقوریب رو درست کرد و گرنه من موندم امسال آقای “ایران زنده ” برای تفره رفتن باید چه کار میکردن جالب اینجاست که همونطوری که آقای نوریزاد عزیز گفتند اون زندانها برای تروریستهای غیر امریکایی ساخته شد نه برای شهروند های خودشون .اگر در اونجا نقض حقوق بشری هم باشه نسبت به کشور ما که داعیه مسلمون بودنمون گوش فلک رو کر کرده به نسبت یک بر ۱۰۰۰ هم نیست حالا همه اونها جهنمی هستن و ما مسلمون و انسان واقعی و بهشتی !!!!!

     
  145. فردا پسفردا حسین بازجو جوابیه ی مبسوطی به آقای نوری زاد به نمایندگی از{ دشمن دشمن دشمن} در کیهان خواهد نوشت و …..

     

  146. فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ کَذِباً لِیُضِلَّ النَّاسَ بِغَیْرِ عِلْمٍ
    وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُکِّرَ بِآیَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ مُنتَقِمُونَ
    مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ أَن یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِی خَرَابِهَا
    إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ
    إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ هُم بِهِ مُشْرِکُونَ

     
    • پس چه کسی ظالم تر از آن است که به خدا دروغ میبندد تا مردم را بدون علم گمراه کند
      و چه کسی ظالم تر از آنی است که نشانه های خداوند به او یادآوری شد اما از آنها رو برگرداند، به راستی ما از مجرمان انتقام خواهیم گرفت
      چه کسی ظالم تر آن کس است که از مساجد خداوند جلوگیری میکند تا یاد خداوند در آنها نشود و سعی در نابود کردن آن دارد
      براستی او (شیطان) هیچ سلطه ای بر مومنانی که به خداوند توکل و تکیه کرده اند ندارد
      حقیقتا سلطه او بر کسانی است که او را دوست خود گرفته اند و کسانی که او را شریک خداوند میدانند

       
  147. Faghat Begam KHEILI MARDI NOORIZAD,KHEILI MARDIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIIII

     
  148. زنده باد سبز

    درود بر نوری زاد عزیز،چه میکنه این نوری زاد،وقتی‌ نیایش نوری زاد رو در زندان خوندم به دور قلبش طواف کردم و امروز با این نامه نوری زاد رو سجده می‌کنم،چه میکنه این زندان جمهوری اسلامی،تورو خدا به جای ثبت نام حج زندان‌ها رو بزرگتر کنید و اجازه بدهید مردم برای رفتن به زندان ثبت نام کنند ،زندان عجب دانشگاهی‌ شده،عجب مکان مقدسی شده ،آدم میری تو زندان فرشته برمی‌گردی،آفرین به شما شکنجه گرها و باز جوها،اگه در هیچ کاری توانایی‌ ندارید آداب زندان داری رو چنان شیطان گونه به جا میاورید که خدا خود وارد زندان شده و به قلم نوری زاد بوسه زده،ایول به نوری زاد چه کردی مرد،دمت گرم.واویلا اگه رهبر و مراجع به استفتا جواب ندهند که یعنی‌ هیچی‌ از اسلام نمیدونند اگر هم جواب بدهند به شیوه دیکتاتور‌ها که باز هم نشان میدهند که عطر اسلام رو حس نکردند،مگر اینکه صادقانه و خالصانه به شیوه مولا علی‌ پاسخ دهند که اون هم از اینها بعید است،در هر حال که کلام خدا از قلم نوری زاد بر همه نمایان شده ،فقط همین یک نامه یعنی‌ کل شرایط و اوضاع ایران و انقدر واضح ،آشکار و درست است که عام و خاص این نامه را درک میکنند،نوری زاد عجب عاشقانه با خدا حال میکنی‌ ،دمت گرم،وایییییییییییییییییییییی خدا حق مردم ،حق ایران ،حق اسلام در قالب استفتا،چه میکنه این خدای عاشقان.آیا روزی خواهد رسید که شیطان در قبال آدم زانو بزند و سجده کند آدم را؟کلمه جان جون میرحسین سانسور نکن.خاک پای نوری زاد باید که سرمه چشم بشه درود بر تو.

     
  149. این کامنت را سانسور کنید لطفا
    دوستان عزیز من پیشنهاد میدم که این نامه ۲۸سوالی پرمغز که به حق در تاریخ کشور ما باید جاودانه بمونه رو از صفحه اصلی سایت طبق روال و سیستم سایت از صفحه اصلی حذف نکنید و به ارشیو نفرستین به این زودی. این نامه پرمغز رو باید خیلی ها بخونن و تامل کنن. خواهش میکنم به حرف من توجه کنین

     
  150. الله اکبر.
    شیر مادرت حلالت و گوارای وجودت مرد!! والله قسم که من به خاطر این روشنگری و صرافت در بیانتون برای سلامتیتون نذر میکنم و بعد نماز شما رو دعا خواهم کرد. با محمد و علی و حسین زهرا محشور بشین. من سوالهای شما رو همه جا و از همه میپرسم و از همه میخوام بهش فکر کنن. پاینده و سبز باشی بزرگ مرد

     
  151. به امید آزادی آقای نوری زاد و تمامی آزادی خواهان ایران
    همو که با اهریمن به نبرد برمی خیزد باید بر حذر باشد که در این فرآیند خود به اهریمنی تبدیل نشود و در هنهگامه ای که تو به مغاک می نگری مغاک نیز به تو می نگرد

    جنبش سبز پیروز است

     
  152. برادر عزیز ما ادعای مسلمانی و شیعه بودن و نایب امام زمانی داریم کاری که در جنایتگاه کهریزک افتاد در کشور نایب امام زمان افتاد وکشوری که ادعای اسلام رادارد وامریکا و اروپا ادعای اسلام را ندارند برادر گرامی در کشور نایب امام زمان به فرزندان مردم تجاوز میکنند مردم را در خیابانها می کشند و در کشور نایب امام زمان خبری از قوه قضاییه که قاتلین مردم را محاکمه کند نیست ایا این است عدل علی؟و…….

     
  153. برادر خوبم اگر در زندان کگ.آنتانامو و ابوغریب اتفاقات آنچنانی که میدانید و میدانیم رخ داد نه از روی میل و رغبت سیستم و نظام حاکم که بر اثر بد سلیقه گی و خلف قانون عمل کردن عده ای بود که نتیجه اش را نیز دیدند روح قانون در آنجا به هیچ متجاوزی به قانون – تاکید میکنم ، به هیچ متجاوزی – مصونیت و اجازه ادامه حرکات خلاف قانون خود را نمی دهد که در آن ماجرا نیز دادستانی کل ایالات متحده – همانی که بیل کلینتون رئیس جمهور را به آن روز درانداخت ، یادتان هست ؟ – متخلفین و مجرمین را محاکمه و توبیخ و مجازات کرد ……. در آنجا قانون و اجرای آن شوخی بردار نیست برادر !!!!

    ما پیروزیم چون حق با ماست “”” یا حسین میر حسین “”””

     
  154. من فکر کنم شما نامه رو با دقت نخوندی.خوبه خود نوریزاد عزیز در انتهای متن گفته که:”فرض بدیهی این نوشته بر این نبود که خدای‌ناکرده، مختصات جامعه و فرهنگ آمریکا را به‌مثابه‌ی یک الگو متصور شویم. ابداً. چه، جایگاه حقیقی مدینه‌ی فاضله‌ی موعود ما، فرسنگ‌ها با آن‌چه که امروز از غرب برمی‌آید، دور و متفاوت است.”

     
  155. آمریکا ادعای مسلمانی ندارد. در زندان گوانتانامو تجاوز جنسی صورت نگرفت. بدرفتاری بود. اما کسی مدعی تجاوز نشد. بر عکس کهریزک.

     
  156. سلام. دوست خوبم. آیا متر و معیار شما برای حقانیت، آموزه‏های اخلاقی و اسلامی مبتنی بر نصّ صریح قرآن یا سیره پیامبر و ائمه است؟ یا موجودیت امریکا؟ به نظر من، امروزه سیاستمداران بی‏دین و بی‏فکر، تنها با نگاه‏کردن به امریکا و … درستی رفتار خویش را می‏سنجند و پای بر اخلاق دینی و سیره نبوی گذارده‏اند! اینان از کدام دین پیروی می‏کنند که دروغ، ریا و فریب و … را مجاز می‏داند؟ خدایشان می‏داند. لکم دینکم و لی دین.

     
  157. دوست عزیز گوش شنوااگربود…

     
  158. من در عجبم این مرد بزرگ در تمام این سالها و ده ها کجا بوده . که حالا سر برآورده است . و آیا در این سالها حقوقی که از خاتمی ضایع شد را ندید …. من واقعا با تعجب بسیار تمام نوشته های دکتر رو خوندم .. اما جوابی نیافتم

     
  159. اندکی صبر سحر نزدیک است V

     
  160. درود بر نویسندگانی که جوهر قلمشون به پاکی خون شهیدانه

     
  161. سلام من این متن رو فرستادم تو سایت خامنه ای و ازش پرسیدم که می شه طبق قانون اساسی عکس فیش حقوقی شما رو ببینم.

     
  162. ضد یزید زمان

    درود بر حر زمان محمد نوری زاد عزبزمطمئن باشید کسی که شما به او می نویسید از همه جیز باخبر است. ولی همین که شجاعانه می نویسید تحسین همه را برمی انگیزد. در زندان از زندانبان شکایت کردن دلاورانه است…از دشمنان شکایت برند نزد دوستانچون دوست دشمن است شکایت کجا بریم

     
  163. ضد یزید زمان

    درود بر حر زمان محمد نوری زاد عزبز
    مطمئن باشید کسی که شما به او می نویسید از همه جیز باخبر است. ولی همین که شجاعانه می نویسید تحسین همه را برمی انگیزد. در زندان از زندانبان شکایت کردن دلاورانه است…
    از دوستان شکایت برند نزد دوستان
    چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم

     
  164. ضد یزید زمان

    درود بر حر زمان محمد نوری زاد عزبزمطمئن باشید کسی که شما به او می نویسید از همه جیز باخبر است. ولی همین که شجاعانه می نویسید تحسین همه را برمی انگیزد. در زندان از زندانبان شکایت کردن دلاورانه است…از دوستان شکایت برند نزد دوستانچون دوست دشمن است شکایت کجا بریم

     
  165. حسین عباس نژاد

    آقا نوری زاد عزیز خودت را 1 میلیون بار و ما را حتی یکبار به زحمت نیانداز نرود میخ آهنی در سنگ

     
  166. سلام بر دوستان سبز……دوستان عزیز من هم چند تا سوال دارم که دوست دارم هر کس میدونه به اون پاسخ بده:۱که ایا امریکا در زندان گوانتانامو و ابو غریب همین امریکای که اقای نوری زاد به ازادی حقوق بشر ان معترف هستند زندانیان را مورد شکنجه و ازار جنسی قرار نمیداد به نظر شما دوستان این تعرض به حریم شخصی نیست؟۲ایا دادن چند صد شهید در مرز ها برای مبارزه با مواد مخدر مبارزه با مواد مخدر نیست اما در همین امریکای ضد مواد مخدر مصرف ماری جوانا ازاد اعلام شد و حتی در گزارش ویکی لیکس که نیروی ارتش امریکا بوسیله ای هواپیما مواد حمل میکنه به امریکا؟…..دوستان عزیز بدون تعصب کمی اندیشه کنیم در مورد حرف های افراد که این گونه افراد کشتی افکار خود را بر جهل ما میرانن ممنون

     
    • حرف بر سر آمریکا نیست برادر,
      ما با این همه ادعای مسلمانی و انتساب خود به ائمه کجا قرار داریم؟

      آمریکا که نه داعیه مسلمانی دارد و نه انقلاب فرهنگی و ولی امر و نائب امام زمان علم میکند

      با این همه ادعای مسلمانی و انتساب خود به ائمه ما کجائیم برادر, ما کجائیم؟

       
    • این متاسفانه یک مغلطه ی بزرگ است که سریع سوال را با سوال جواب می دهی . شما بگو ما پس از صد و بیست سال انقلاب در کجا قرار داریم؟! مگر مردم بی کار بودند که انقلاب ۱۲۸۵ و ۱۳۵۷ را رقم زدند. انقلاب ها همیشه برای بهبود وضعیت زندگی مردم بوده است. خب شاه هم همین کار ها را انجام می داد و مخالفانش را به زندان می انداخت.

       
    • با سلام:
      اول از همه سئوال من از شما این است که آیا کشور آمریکا مرکز عالم است و آیا باید همه خوب ها و بد ها را با آمریکا سنجید ؟ یعنی اگر آمریکا عمل زشتی انجام داد این به ما نیز مجوز میدهد که این عمل را تکرار کنیم ؟ این چه منطقی است که هر ایراد که از کارنامه حقوق بشر در ایران گرفته میشود فورا پای امریکا را وسط میکشید که آمریکا هم فلان کار را کرده است؟
      و حال نوبت به پاسخ شما میرسد : بر خلاف تصور شما که فکر میکنید دموکراسی یعنی آزادی و مردم سالاری مطلق باید عرض کنم در هیچ کجای دنیا دموکراسی مطلق نیست و این امری است نسبی و به یاد داشته باشید که معنی یک حکومت دموکراتیک این نیست که همواره در چنین حکومت هایی افراد ” خوب ” به قدرت میرسند , بلکه دموکراسی حکومت مردم متوسط بر مردم یک کشور با نظر خود مردم آن کشور است که این مردم متوسط میتوانند گاهی خوب و یا گاهی بد باشند ولی آنچه که نظام های دموکرات و مردم سالار را از سایر نظام ها متمایز میکند آن است که در چنین نظام هایی به واسطه وجود ارکان دموکراسی نظیر مطبوعات و احزاب آزاد و تشکلات غیر حکومتی افکار عمومی بر عملکرد رهبران و مسئولین خود نظارت دقیق دارند و از طریق همین نهاد ها حق حاکمیت ملی را اعمال میکنند و در چنین نظام هایی زمانی که رهبران ” بد ” به قدرت میرسند این احزاب و مطبوعات آزاد هستند که با افشای عملکرد این رهبران آنها را تحت فشار افکار عمومی برای اصلاح خودز و امور مملکت قرار میدهند . حال با توجه به این توضیح به مقایسه عملکرد آمریکا در زندان ابوغریب با عملکرد حاکمیت ایران در زندان های کهریزک و بند ۲۰۹ و ۳۵۰ اوین و ۶۶ سپاه
      میپردازیم:
      فرق در اینجاست که زمانی که رهبران ” بد ” نظیر جرج بوش در آمریکا در راس قدرت هستند و نظامیان ” بد ” دست به اعمال غیر انسانی در جایی مثل ابوغریب میزنند . ارکان دموکراسی از جمله مطبوعات آزاد که تضمین دموکراسی در کشورهای دموکرات هستند, از این حد آزادی بیان و قلم برخوردارند که خود اولین نشریات در جهان هستند که به انتشار عکس ها و فیلم های مربوط به این شکنجه های در زندان ابوغریب میپردازند و از دولت آمریکا در این باره توضیح میخواهند و همین آزادی قلم در آمریکا سبب میشود که افکار عمومی متوجه جنایات زندان ابوغریب شوند و از رهبران خود توضیح بخواهند و دولت امریکا مجبور به عذر خواهی رسمی از ملت آمریکا و ملت عراق شود و نظامیان خاطی را محاکمه و حتی محکوم به مجازات های سنگین میکنند. ولی در ایران نه تنها مطبوعات مجاز به انتشار اخبار مربوط به رفتار با زندانیان در زندان های ایران نیستند که حتی ساده ترین انتقادات از دولت و حاکمیت نیز مساوی است با تعطیلی مطبوعات و زندانی شدن روزنامه نگاران تا جایی که شورای عالی امنیت ملی مطبوعات را از انتشار اخبار مربوط به دو تن از مقامات سابق نظام همچون آقایان موسوی و کروبی بر حذر میدارد و به راحتی مطبوعات از بیان انتقادات و اخبار و نحوه برخورد با زندانیان بازداشته میشوند . و اخبار مربوط به زندان کهریزک نیز نه به واسطه انتشار اخبار از سوی مطبوعات داخل کشور که به واسطه افشاگری از سوی “سایت های اینترنتی فیلتر شده از سوی حاکمیت” منتشر میشود و بعد از ان که افکار عمومی از شهادت فرزندان یکی از مقامات در این زندان با خبر میشود حاکمیت در مقابل سئوال مقامات خود قرار میگیرد که مجبور به موضع گیری و تعطیلی این زندان میشود در حالیکه نظیر آنچه در کهریزک رخ داد در زندان اوین و رجایی شهر و وکیل آباد و متا کلایه در جریان است و کسی از افراد داخل کشور و مطبوعات داخلی مجاز به انتشار اخبار آن نیستند.
      این تفاوت ساختار حقیقی قدرت و نفوذ و نهادینه شدن دموکرسی در دو کشور ایران و آمریکاست که در یکی جنایت های صورت گرفته از سوی مقامات توسط خود نشریات آمریکایی بدون هیچ محدودیتی منتشر و دولت مجبور به عذر خواهی میشود و در دیگری چون ایران مطبوعات حق بازتاب دادن آنچه در زندان های ایران میگذرد را ندارند و حتی بعد از افشای کهریزک و تعطیلی آن نیز مطبوعات حق انتشار آنچه بر زندانیان رفته است را ندارند مگر آنکه براساس اطلاعیه رسمی مقامات حکومتی باشد . و در زمانی در طول مدت چند هفته ۸۵ نشریه توقیف میشوند!
      ابوغریب یکی از صدها نمونه اتفاقات و تخلفاتی است که از سوی دولت امریکا صورت گرفته و توسط نشریات آمریکای افشا و بازتاب داده شده است نمونه های دیگری نظیر واتر گیت که در آن دو روزنامه نگار دست به افشای جاسوسی عوامل نیکسون رئیس جمهور وقت آمریکا بر علیه حزب رقیب زدند و تلاش این دو روزنامه نگار منجر به پائین کشیدن نیکسون از صندلی ریاست جمهوری گردید .
      شما با بررسی این جریانات و میزان آزادی مطبوعات در ایران و آمریکا متوجه به تفاوت کلیدی میان آنچه که در ایران و آمریکا میگذرد خواهید شد.
      در مورد ماری جوانا هم مطلب شما از اساس بی ربط است اولا ماری جوانا در بسیاری از کشور ها نظیر هلند آزاد است که صرف نظر از درست یا غلط بودن چنین تصمیماتی آنها دلایل خود را برای آزاد کردن برخی مواد مخذر سبک تر دارند که از جمله استناد مقامات هلند به آماری در سطح اتحادیه اروپا است که بر اساس آن با وجود آزاد بودن برخی مواد مخدر در این کشور میزان اعتیاد به مواد در این کشور پائین ترین رقم را در سطح اتحادیه اروپا داراست و در امریکا نیز بر اساس پژوهش های علمی و با نظر صاحب نظران برخی مواد سبک تر با تاثیر کمتر بر روان انسان ها آزاد اعلام میشوند تا از مصرف مواد سنگین تر با درجه تخریبی بیشتر بر روان انسان جلوگیری شود که این بحث مربوط است به شیوه های جلوگیری از شیوع استفاده از مواد مخدر که از اساس به آنچه شما در این باره گفتید بی ارتباط است و ایران نیز شیوه خود را در برخورد با مواد دارد که در برخی موارد انتقاد برانگیز است.
      با عرض پوزش از طولانی بودن مطلب سایت رسمی مختار در خلاصه نمودن این کامنت است .

       
    • اقای ایران زنده من هم از شما یه سوال دارم امیدوارم جواب بدی:
      ایا فکر نمیکنی این ترفند که جواب سوال رو با سوال میدید یک ترفند و حیله از کار افتاده هست که فقط در افراد جاهل و بیسواد تاثیر میکنه؟ و چون قریب ملت از بی خبری و جهل خارج شده ان دیگه این ترفند جواب نمیده؟؟
      باگر شما این ۲۸سوال رو خوندی وبعد اومدی نظر دادی ( که بعید میدونم اینطور باشه) از شما میخوام که اول جواب هر چند تا از این سوالها رو که میتونی بدی بده بعد سوالتو بپرس( هر چند پرسش شونده شما نیستی و رهبر گرام هستش)!!!

       
    • اقای ایران زنده من هم از شما سوال دارم
      چرا این رهبر فرزانه شهامت این رو نداره به یکی از این سوالات جواب بده.برادر ما با کشور کفر کاری نداریم که .صدا و تصویر ما رو از مدینه فاضله گوش بده. اینجا مملکت امام زمان مگه نیست؟ مگه همین نوری همدانی دیروز نگفت اقای رهبر برای بشریت نازل شده.اگر واقعا حقانیت داشت چرا نزد تو دهن این عالم متحجر؟ کدوم بشریت؟ کدوم نایب؟ جانباز جنگش رو سرش رو کردن تو کاسه توالت اقا دم نزد؟ واقعا تو ایرانی هستی داری از گوانتانامو حرف میزنی؟

       
    • جناب ایران زنده،
      شما چطور ابوغریب رو می بینی اما نتیجه دادرسی ها به همون اتفاقات و محکوم شدن عاملینش به زندان های طویل المدت رو نمی بینی؟!
      راجع به مواد مخدر…مگه آقای نوریزاد گفته حکومت مواد مخدر پخش می کنه؟ ( که البتهبه نظر من دست سپاه بعید نیست در اینحا هم آلوده باشه)….سئوال اینه که حکومت مدعی جامعه متعالی چه جوری شد که بعد از 32 سال پیاده کردن ایدئولوژی اش به یکی از رکورد دارای نرخ اعتیاد در دنیا تبدیل شده؟!

       
  167. تنها در دو کشور است که اسلام، رو به افول دارد. یکی در کشور ما، دیگری در افغانستان

     
  168. محشر بود محشر ایکاش پاسخی داشتند بر این سوالات ولی …..
    یاحسین میرحسین

     
  169. جناب آقای نوری زاد عزیز سلام;واقعأ سوالها و ادب و علم و دانش و خرد شما تحسین برانگیز است و از شما صمیمانه تشکر میکنم و دست و قلم شما را میبوسم ;و قطعأ من و تمام جوانان ایران زمین منتظر شنیدن جواب و دیدگاه ها و نظرات رهبر گرامی حضرت آیت الله خامنه ای هستیم.

     
  170. جهش ایمانی و سیر رها شدن روح و رفع از خود بیگانگی را باید از نوری زاد آموخت.دریغا که جای بهترینها در زندان است .خودکامگان برده میخواهند و مجیز گو ونه انسانی رها

     
  171. جناب نوری زاد شما بسیار خوب می نویسید و ضروری ترین مطالب را به فصیح ترین زبان بیان می کنید اما ای کاش کمی خلاصه تر بنویسید که هر خواننده ای وقت و حوصله خواندن همه مطالب را داشته باشد. متآسفانه غالب نوشته های شما طولانی و مفصل است. اگر شما فقط اساسی ترین و کلیدی ترین جملات را با انشای زیبای خود بنویسید اثر فوق العاده ای در مخاطب خواهد داشت.

    با تشکر
    همیشه سلامت و موفق باشید

     
  172. نوری زاد عزیز حتما ایشان جواب همه این سوالها میدهد .متاسفانه نمیدانم میدانی ما با چه کسانی سروکار داریم یا نه

     
  173. ندای سبز دشت ارژن

    دردود بر شرف حر زمان اقای محمد نوری زاد
    زبانم از تمجید تو عاجز است ای شجاع ونترس امیدوارم تا به ثمر نشستن جنبش زنده وسالم باشی

     
  174. سوال من عامی هم از جناب رهبری اینست که ایا
    شما بیش از توجه به زوال آمریکا، به تجلی و درخشش انقلاب اسلامی ایران توجه دارید؟ بنده که معتقدم ندارید. تمام دغدغه شما نابودی امریکاست. حالا چرا، ملت ما جوابش را خوب میداند

     
  175. خیلی طولانی می باشد.
    زمان زیادی می برد تا بتوانیم تمام این ۲۸ سوال رو بخونیم.
    ولی خب دلمون نمیاد که اینجا بگیم “استاد محمد نوری زاد” ما دل شیر و مردانگی رو از شما یاد گرفتیم.
    واقعا درود به شما آقای نوری زاد که همیشه زیبا و شفاف و بدون ترس و واهمه صحبت و همیشه واقعیت رو بیان می کنید
    درود به شما استاد عزیزم محمد نوری زاد..

     
  176. زنده باشی دلاور

     
  177. ادم با خوندن تک تک نامه های اقای دکتر می فهمه که چقدر ما بدیختیم وحرفاشون انفدر به حق است که هیچ جوابی براش ندارند دوست داریم

     
  178. پیروز که هستی حر زمان پاینده باشی 

     
  179. afarin be shire paki ke az madarat khordi, be jorat mitavan goft ke khameneyii age in nameh ro bekhanad ke khahad khand, khabe rahat nakhahad dasht

     
  180. متاسفم که کسی در این مملکت نیست تا به این همه صداقت و راستی و صفا که در این نامه ها نهفته است پاسخ دهد.

     
  181. Mr Nourizade, Open your eyes. and bravely accept all the mistake you made with your Islamic Ideology. Where were you when these criminals were killing the young people in early days of this movement.

     
  182. سلام
    با عرض ادب و نثار درودهای خودم به جناب نوریزاد
    از اینکه میبینم زبان حق گوی شما هنوز به قلم منقوش میشود خوشحالم و اروزو میکنم دوران سختی و مبارزه شما به دوران اسانی و برکت تبدیل گردد و روزی بتوانیم به این گفته های شما جامعه عمل بپوشانیم
    با تشکر از شما و طلب طول عمر با عزت جهت شما

     

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

78 queries in 1558 seconds.