سر تیتر خبرها

حنا مخملباف جایزه کارگردانی خود را به محمد نوری زاد تقدیم کرد

این جایزه را تقدیم می کنم به هنرمند و کارگردان در بند کشورم محمد نوری زاد که با نوشتن نامه هایی دردمندانه، صادقانه، شجاعانه و صریح خطاب به خامنه ای…

سایت رسمی محمد نوری زاد : فیلم “روزهای سبز” ساخته حنا مخملباف برنده جایزه بهترین کارگردانی از فستیوال بین المللی فیلم مستند حقوق بشر شد. این فستیوال که در دهه آخر سپتامبر امسال در شهر بیشکک قرقیزستان برگذار شد 28 فیلم مستند از سراسر جهان را از جمله کشورهایی چون آلمان ، انگلیس و یونان به نمایش گذاشت. موضوع فیلم روزهای سبز مربوط به حوادث قبل از انتخابات و شکل گیری جنبش سبز است. حنا مخملباف پس از دریافت جایزه اعلام کرد: این جایزه را تقدیم می کنم به هنرمند و کارگردان در بند کشورم محمد نوری زاد که با نوشتن نامه هایی دردمندانه، صادقانه، شجاعانه و صریح خطاب به خامنه ای (کارگردان اصلی سرکوب مردم ایران)، از منافع و مصالح شخصی خود به خاطر مردممان، وطن مان، ایران مان گذشت. او به ما آموخت که نمی توان کنار رودخانه ایستاد و شاهد بود که سیل مردم را می برد و گفت من هنرمندم و کارم تنها ستایش از زیبایی های رودخانه است. نوری زاد می توانست در کنار قدرت بایستد و به ثروت برسد و به شوکت برسد و از سوی حاکمیت هنرمند بزرگ ملی قلمداد شود، به شرط آن که چشم بر این همه خون، این همه زندانی، این همه بی عدالتی ببندد. اما او از قدرت و ثروت و آزادی و حتی هنر خود در گذشت تا انسان باقی بماند. در مقابل روح چنین کارگردان هایی است که سینما زانو می زند. این جایزه مفتخر است که به او تقدیم می شود.

Share This Post

درباره محمد نوری زاد

با کمی فاصله از تهران، در روستای یوسف آباد صیرفی شهریار به دنیا آمدم. در تهران به تحصیل ادامه دادم. ابتدایی، دبیرستان، دانشگاه. انقلاب فرهنگی که دانشگاهها را به تعطیلی کشاند، ابتدا به آموزش و پرورش رفتم و سپس در سال 1359 به جهاد سازندگی پیوستم. آشنایی من با شهید آوینی از همین سال شروع شد. علاوه بر فعالیت های اصلی ام در جهاد وزارت نیرو، شدم مجری برنامه های تلویزیونی جهاد سازندگی. که به مناطق محروم کشور سفر می کردم و برنامه های تلویزیونی تهیه می کردم. طوری که شدم متخصص استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان. در تابستان سال 1361 تهران را رها کردم و با خانواده ی کوچکم کوچیدم به منطقه ی محروم بشاگرد. به کوهستانی درهم فشرده و داغ و بی آب و علف در آنسوی بندرعباس و میناب. سال 1364 به تهران بازآمدم. درحالی که مجری برنامه های روایت فتح بودم به مناطق جنگی می رفتم و از مناطق عملیاتی گزارش تهیه می کردم. بعد از جنگ به مستند سازی روی بردم. و بعد به داستانی و سینمایی. از میان مستندهای متنوع آن سالهای دور، مجموعه ی “روی خط مرز” و از سریالهای داستانی: پروانه ها می نویسند، چهل سرباز، و از فیلمهای سینمایی: انتظار، شاهزاده ی ایرانی، پرچم های قلعه ی کاوه را می شود نام برد. پانزده جلدی نیز کتاب نوشته ام. عمدتاً داستان و نقد و مقاله های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی. حوادث خونین سال 88 بساط فکری مرا درهم کوفت. در آذرماه همان سال بخاطر سه نامه ی انتقادی به رهبر و یک نامه ی انتقادی به رییس قوه ی قضاییه زندانی شدم. یک سال و نیم بعد از زندان آزاد شدم. اکنون ممنوع الخروجم. و نانوشته: برکنار از فعالیت حرفه ای ام.

2 نظر

  1. هنرمند وجدان و روح جامعه است.با نگاهی به وقایع تلخ گذشته و نوع واکنش ها به آن هیچ طبق و صنفی از جامعه را نمی توان یافت که به این حجم و تعداد به این تلخی ها واکنش نشان داده باشد.محمد نوری زاد هم می دید فقر اعتیاد لجام گسیخته بی عدالتی سرکوب آزادیخواهان و دلسوزان را و آیا هیچ انسان آزاده ای فارغ از هر نوع ایدئولوژی و گرایشی می تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد؟ آری هنرمند روح حساس جامعه است همان گونه که نوری زاد این گونه است و درود بر خانم حنا به خاطر این توجه اش و توجه دادنش به ما که به ظلم عادت نکنیم و ظلم دیده و دربند مانده را فراموش نکنیم.

     
  2. هنرمندان صاحب ودیعه ای الهی هستند به همین علت به نجات و رستگاری نزدیک هستند.آرزوی ما آزادی این هنرمند است و هدایت به اصطلاح هنرمندانی که از احمدی نزاد حمایت کردند!

     

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نمیشود.

 سقف 5000 کاراکتر

Optionally add an image (JPEG only)

71 queries in 0799 seconds.