سلام .خواهشمندم در باره ماجرای قتل زهرا نوید پور که مورد تجاوز پاسدار سلمان خدادادی نماینده مجلس قرار گرفت .وسپس بقتل رسید گزارشی تهیه کنید این خانواده بسیار محروم ومظلوم هستند وحتی زبان فارسی بلد نیستن که بتوانند از حق خود دفاع کنند .ممنون
قای نوری زاد:
لطفا اگر امکان دارد و مصلحت می بینید نامه مرحوم دکتر مصطفی رحیمی را تحت عنوان “چرا با جمهوری اسلامی مخالفم؟” را زیر عنوان “نامه به رهبر” درصفحه اینترنتی تان بگذارید و در ضمن بفرمایید که آیا این نامه را اولین بار در چه زمانی رویت کرده بودید و نظرتان در باره این نامه در آن زمان چه بوده و اکنون چگونه است؟
———–
درود وحید گرامی
من این نامه را همین یکی دو سال پیش دیدم. و به هوش و فراست و خردمندی و آینده نگری ایشان آفرین گفتم. یعنی درست در روزهایی که اکثریت مردم ایران مست بی شعوری و منگی و فریبخواری و کهنه گرایی و عقبگرد و واپس روی بودند، این مردم شریف و دانا، به درستی و با احترام و با شفقت، آینده ی این نظام هیچ در هیچ را پیش روی همگان بویژه جناب خمینی نهاد. بدا که این نامه، در غوغای منگی و مستی و بیشعوری مردمان فریبخوار و بی نوا گم شد و دیده نشد و به بایگانی بی خردی فرو تپانده شد و این روزها به برکت فضای مجازی پیدا شد و غبار روبی شد و به پیشگاه فهم مردم ورشکسته پیشکش شد. دریغ.
سلام
روی صحبتم افرادی است که اعتقاد به منجی در وجودشون هست معتقد به ایلیا، معتقد به مسیحیت، معتقد به مهدویت خودتان تحقیق کنید خودتان بررسی کنید از عالمان گمراه پیروی نکنید. سید احمد الحسن وصی و فرستاده امام مهدی با ادله خاص از طرف صاحب الزمان در میان ماست.
سلام جناب آقای نوذی زاد .
من اعتقادی به نصیحت کردن دیگران آنهم در حد جنابعالی ندارم ولی ظاهرا ظهر امروز تلویریون کلمه ویدئوئی از شما پخش میکرد یا هم مصاحبه اینترنتی بود در رابطه با عید قربان . اولا من تا حالا عنوان دکتر را برای جنابعالی ندیده بودم که در زیر نویس برنامه آن شبکه شما را باعنوان دکتر معرفی کرده بود که اگر نیستید اعتراض کنید به آن شبکه که عنوان جعلی به شما داده اند .
مساله مهم از نظر بنده مصاحبه یا سخنرانی جنابعالی در شبکه های تلویزیونی خارج از کشور میباشد . اگر این شبکه های لی آنجلسی و انگلیسی و ترکیه ای قابل اعتماد و وطن دوست بودند ابن رژیم آخوندی خیلی پیشها باید شرش را از ایران کم کرده بود در حالی که مثل صا ایران هر روزشان بهتر از دیروز شده است . شاید استنباط شما این باشد که بالاخره آنها تریبونی برای افشای حقایق در اختیار شما میگذارند ولی آنها همه دنبال منافع خودشان هستند و مثل جنابعالی درد کشور ایران را ندارند ولو ایرانی باشند .
تلویزیون کلمه از آنهائی است که مثلا تبلیغ دین اسلام میکند در صورتیکه اولین عامل خمودگی ما همین دین است که جای قانون و مقررات را گرفته و عده ای کثیف در لوای آن دین بر من و شما حکومت میکنند چه با نام شیعه چه با نام سنی و چه …… .
یک مثال ساده : صدای آمریکا که شما هم بارها با آن مصاحبه داشته اید کافی است بجای صغرا و کبری چندین ساله لیست آقا زاده های ساکن در آنجا را اعلام کرده و اولتیماتوم بدهد که در صورت فشار حکومت ایران به ایرانیها همه آنها را به ایران دیپورت خواهد کرد . دبگر اینکه بجای اعمال انواع تحریمها که نظام ککش هم نمیگزد دبگرط مردم عادی را به زحمت می اندزند فقط به مدت حداکثر یکسال مسئولین حکومتی از جمله وزرا نمایندگان مدیران کل و نظام و اراذل و اوباش بیت را به کشورهای أمریکا و اروپا و کانادا ممنوع کنند ک آنوقت ببینند اینان چطوری به التماس می افتند و برای مذاکره از هم دیگر سبقت میگیرند .آقای نوری زاد شاید شما ندانید ولی اینها برای یک ماموریت مفت و مجانی خارجی از همه چیزشان میگذرند .
مثال بالا را برای این گفتم که شما اگر قبولشان داشتید در مصاحبه هایتان به أنان بگوئید و امتحان کنید ببینید چقدر نظرات شما را جدی میگیرند ؟
اگر انگیسی ها راست میگویند با آنهمه بی حرمتی که اراذل و اوباش بیت در حقشان روا داشتند چرا برای پسر ولی قبیح ویزا میدهد تا زنش به آنجا رفته و زایمان یا معالجت نماید ؟ مگر آنها روباه پیر نیستند ؟
سلام جناب حیدر درود بشما حیدر مهربان خدایشان را پیدا کنید خدایشان را فقط موسی وعیسی پیدا کردند که واقعیتها را گفتند البته دین یعنی شومترین خلقت در قلم وزبان اما ان دو چوپان خدایشان را همان خالق ما میدانند همان فرا زمینیان ولی پیامبر اسلام متاسفانه را از کتاب عایشه بعداز پیامبر بشناسید وسلام درود بشما ولعنت بر تعصب نفرین بر تعصب نفهمی
با سلام به شما عزیزان. من استاد تمام دانشگاه هستم و بعد از سن 75 سال بایستی بازنشسته شوم زیرا منطقا توانایی ذهنی من بمانند ایام جوانی نیست و بایستی فرد تازه نفسی جای من را بگیرد. هر کارمند میتواند 30 سال و اندی خدمت کند چون قادر نیست به وظایف خود بمانند سنین جوانی عمل کند. سوالی که ملت ایران باید از همدیگر بپرسند این است که چگونه یک فرد کهنسال میتواند رهبر باشد و در همه امور اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی نظر و فرمان بدهد و به هیچ کس هم در واقع پاسخگو نباشد و بازنشست هم نشود؟
با سلام آرزوی نجات از دست دزدان و فاسدها. آیا این حرفهایی که این شخص میزند غلط است ؟ این نیروهایی که این ادم دارد برایشان سخنرانی میکند چه کسانی هستند ؟ البته خیلی مواظبند که گرفتار نشوند . بصورت تصادفی یکی از دوستان اینرا فرستاد . وقتی دیدیم تعجب کردیم و البته د میان ما بعضی ها امیدوار شدند . امکان نوشتن مشخصات ندارم ببخشید .اگر بخواهید میتوانید در یوتیوب ببینید و لطفا نظرتانرا واضح اعلام کنید تا افرادی که به شما اعتماد دارند روشن شوند از سعی شما و صداقتان خالصانه تشکر مینمایم . خدا نگهدار شما و همه نیروهای پاک باشد . در یوتیوبiran haghgooyan
اول از خودم شروع کنم که شرمنده و سر افکنده هستم و در خارج نشستم و دیوانه وار فکر و حواسم متوجه از بین رفتن توانایهای ایران است و از زمین و آسمان بلاهای است که دارد ایران را در خودش میبلعد و دارم از اینهمه تجزیه و تحلیل های تکراری و خسته کننده کلافه میشم ,کشور در لبه پرتگاه است و ما داریم هی انشاء تمرین میکنیم و دریغ از یک نافرمانی مدنی بیاید لااقل در این شبهای این ماه مبارک همنطور که برای باریدن باران نماز و دعاء داریم برای این وضع آشفته و درهم برهم ایران یک ختم عمن یجیب سراسری بگیریم شاید این حرکت دستجمی موجب نور امید در دلهای مرده ما بذر افشان حرکات بعدی باشد و از این دوزخ خود کم بینی و نا امیدی نجات پیدا کنیم
اقای خامنه ای امروزشماازمظفردین شاه از وضع مردم بی خبرتریدوشاه تروناتوانتر . ولی کو میرزا رضا کرمانی.. البته زیادن ولی متاسفانه امروزبا سیاست روسیه هم انگل درخت از خودشه هم دسته تبرازخودش والا کرمانیها چون با شرفشان کار می کنند ماندگارند و توان مند ترند انهایی که به پول نوکری و کنیزی می کنند زیر چتر بمباران های هوای بیخدا ها فریاد وا پیروزا از جماعتی را سر می دهند که خودشان انها را افریدن اند و مردم عوام جزراه اخبار اطلاعاتی ندارند باور می کنند که داعش از زمین یک شبه سبز شد و مرامش هم فقط کشتن و سر بریدن و جنایت بود فقط به شعور مردم رجوع می کنم اگر جایی را تصرف کردی مثل کوروش ببخشی وبه دینشان احترام بگذاری کمک ات خواهند کرد یا به هر بهانه ای سرشان را ببری و ایجاد رعب و وحشت کنی کدامش منطقی و انسانی است مطمئنن رهبری که داعش رو بخواهد اداره کند از یک ادم معمولی با سواد ترو فهمیده تره و کمی با سواد میاد یکدفعه با تمام دنیا در بیفته مگر نوکر و دست نشانده گروه و سازمانی باشه که بدستور انها و برای اجرای اهداف انها عمل کند اخر کدام عقل سلیمی به غیر احمق ها باور میکنند که در این دنیای اطلاعات که همه مردم دنیا لحظه لحظه زیر نظرسازمان های اطلاعاتی هستند یکدفع راه رو امنی باز بشه و از همه جای دنیا هم بتونن به این سازمان بپیوندند که دنیا ترکیه این راهرو امن رو ایجاد کرد و از رقه و سوریه هم ایران.. باز کدام نظامی اموزش دیده ای قبول میکند به دشمن سه سال فرصت بده تا موقعیت شون رو تثبیت کنند بعد سه سال که استحکامات و تجهیزات شان تکمیل شد یک شهری را ویران کنند تا باز پس بگیرند چه اتفاقی افتاد سردار سلیمانی ان موقع بچه بود صبر کردند تا به سن قانونی برسه ..نه این سردار ها رقاصانی هستند که با ساز امریکا و بیخدا های کمونیست برقصند و پولشان را بگیرند و یک چند پیزوری که قیافه اش تیپ هیکل و طرز ایستادنش هم به یک سردارنمی خوره جز به یک نوکر سر سپرده روسی چون این ها هستند که اینجوری پیت و پیسند والا نیروهای ناتو یا امریکا یک تیپ نظامی منظم را دارنداخرین کلام اینها نوکر عبادین یا مردم نوکرمردم که نیستند چون اگر نوکر مردم بودند مردم را به نام جیش شعبی با کردها درگیر نمی کرد که تا قیامت این مردم کشی و انتقام گیری خواهد بود ولی اگر ارنش بود همون ارتش صدام حد اقل بعد از این مردمی با مردمی قومی با قومی جنگ نداشت اینها دشمن انسان و انسانیتند ایا فردا های طولانی خواهد گذشت دیگر کرد عرب و ترکمن و شیعه و سنی در کنار هم زندگی خواهند کرد چنان تخم کینی در میان کشور بخاطر یک بچه بزاز سوری در عراق نهادینه کردند که تا نسلها از این وقایع خبر داشته باشد ارامشی نخواهد بود مثل قوم اعرابی مثل قاسم سلیمانی و امثال هم که با کشتن و تجاوز به دخترانشان بنام غنیمت و به بردگی بردن مردانشان همین تخم کین هزار ساله را کشتند مگر با از بین رفتن یک قومی این تخم کین تنفرودام برای کشتن رقیب به پایان برسد..و این تخم کین ایجاد شده توسط سرداری که یا داخل سرش چیزی نبوده یا فقط برده اوامر بوده حال کوچه انسانیت کدام ور باشد فرقی برایش ندارد مثل خیلی از امر بگیرانی که فقط برای خوشایند و مدال و درجه چه خوش خدمتی و جنایت های که کردندو در ان زمان خدمت به مافوق اش جانی اش بود ولی حالا تاریخ داغ ننگی ابدی بر حیات گذشته و تاریخ اش زده و انهایی که الان در 90 یا 100 سالگی زنده اند از شرم خیانت انروز به انسانیت شخصا خود را به دادگاه معرفی میکنند حد اقل تلافی جنایت گذشته خود را کرده باشند سخن اخرم با کسانی است که به جای خدمت به مردم به دشمنان مردم بندگی و بردگی می کنند و چشمشان را بر اختلاس بیت المال و هرج و مرج کشور و اقتصاد و جامعه به خاطر مقام پول رضای مافوق را بر رضای خدا ترجیح می هید مطمئن باشید در زمان بازنشستگی فقط کوله باری ازعذاب وجدان درپشت خودخواهید داشت
فرهنگ لنینی و شوروی گرایی یعنی انگزنی و دشنامگویی به هر رقیب و
مخالف سیاسی به قصد حذف او و «بربریت سرمایه داری» خواندن «آزادی و
دمکراسی» برای کسب قدرت سیاسی با تکیه بر یک نیروی اندک انقلابیون حرفهای
از راه کودتا (با اتکا به حمایت شوروی) تا چندین دهه تبدیل به سرمشق و
فرهنگ سیاسی بسیاری از احزاب کمونیستی جهان گردید. نمونۀ ایرانی آن رفتار
نورالدین کیانوری و علی خاوری با منتقدین درونی و بیرونی حزب توده بود.
نمونههای جهانی آن سرنگونی دولت ملی دوبچک در چکسلواکی، سرکوب خونین قیام
مردم مجارستان در در ۲۳ اکتبر ۱۹۵۶ و کودتای ثور علیه حکومت داودخان در
افغانستان است.
I am not saying this. USA, CIA, and Intelligence service are not the ones who make this comment. This is just one more statement from a Pro-Russian Marxist who happened to be one of those Socialists who were Russian spies. He has been a member of leadership committee of Toudeh party. What he says shows whatever I have told so far about Lenin, Marxism, USSR, and pro-Russian Marxist freemasonry as USSR spies in Iran and many other countries are true
Here you will find much more about these Russian spies, their destructive role in all Iranian movements in Iran after 1917
ريشه تفكر استبدادي در چپ ايران، در تئوريها و سيستم نظری و همان
فرهنگ» لنينيسی» و تفكر و فرهنگ كمينترني بود، كه در همه دوران موجودیت
شوروی پس از انقلاب اکتبر انديشۀ راهنماي او بود. واقعیت نیز این است که در
تمام تاریخ بشری هیچکس نتوانسته حتا یک نمونه هم نشان دهد که حکومت
سوسیالیستی واقعی با احترام به آزادی و دموکراسی و نظام چندحزبی و انتخابات
دموکراتیک در کرۀ زمین شکل گرفته باشد. بیباوری به آزادی و دمکراسی
مهمترن انگيزهای بود كه حزب توده را به حمايت قاطعانه از «خط امام» سوق
داد. .
وگرنه چگونه ممکن بوئد که حزب توده و بعداً سازمان اكثريت و برخي ديگر به
آن سادگي، خط فكري ضد دمکراتیک آمام را دنبال کردند و از يك رژيم استبدادي
قرون وسطائي حمايت كنند. وگرنه حتی اگر شکست سیاسی هم میخوردند ولی چنین
فاجعه بار به امر آزاديها و دمکراسی پشت نمیکردند.
And continues:
با از پرده بیرون افتادن دخالتهای وحشتناک ک گ ب در زندگی داخلی حزب و
سواستفاده از احساسات پاک تودهایها برای جاسوسی در ایران و یا در صفوف
حزب دیگر، هرگونه توهم در باره تغییر رهبری از بین رفت.
با اینکه میدیدیم که مثلا علی خاوری دبیر اول حزب در برابر یک سرهنگ
الکلی و دایم الخمر شوروی بنام «ارگش» مثل یک پادو رفتار میکند، ولی اینرا
بحساب «روابط انترناسیونالیستی» میگذاشتیم.
He confesses:
ما از اینکه «ضد شوروی» نامیده شویم، از درون بر خود میلرزیدیم.
بسیاری از کنجکاوترین و با هوش ترین افراد ما دوباره به آثار لنین و تاریخ
حزب کمونیست شوروی رجوع میکردیم تاشاید در آنجا پاسخی برای پرسشهای
بیشمارمان و یا ابزاری برای مبارزه درون حزبی علیه رهبری حزب پیدا کنیم.
نوشتههای آن دوران ما که سراسر نقل قول از آثار لنین و یا رهبران شوروی
بود، گواه وضع فکری ما بود.
And finally my questions to you
1) What is the difference between these brain washed Russian puppets and Hezbollah, ISIS, or Taliban ?
2) How could anybody accept these people have changed to a normal pro-Democracy human kind even though they have come to know they were dead wrong
3) These pro-Russian Marxists have controlled all Intellectuals, writers, political parties, Government, Journalists, Media in both regimes : Shah and Sheikh. They toppled Dr Mosadegh, Shah, Bazargan, and Bani Sadr exactly the same way he confesses they were expected by USSR. How could anybody analyzes Iranian history in the last 70 years without paying close attention to these dominant group, ideology, political force, and their espionage capacity because of their access to KGB?
My beloved Iranians
There is noway to Democracy, freedom of speech, sustainable growth, national interests, and national security without kicking all these Russian spies out of any movement for Democracy, human rights, and freedom
Don’t fool yourself
These people are trained to bring you down before Russian’s feet and sacrifice you like a silent lamb for their master national interests
Mullahs are in deep shit because they slept with this Russian Satan
آواتار
only in Russi Marxism Islamism • ۱۹ دقیقه پیش
جهان
سفر وزیران خارجه و دفاع فرانسه به عراق http://www.dw.com/fa-ir/
چرا زن خارجی اینجا توسری سر نمی کند ؟ حتا زنان عراقی مجبور نیستند توسری سر کنند ؟
شیعه و اسلام در فقاهت روسی -اسلامی چه تفاوتی دارد ؟
پاسداران از چه چیزی در عراق ایت الله سیستانی دفاع میکنند ؟
تنها تفاوت این است
در ایران ورژن مارکسیسم اسلامی – روسی – ضد آمریکایی حاکم است
در مارکسیسم مثل اسلام عقب مانده کسی به زن اهمیتی نمیدهد
ایدیولوژی از همه چیز مهمتر است
زنان باید تهدید شوند تا هوس فمینیسم غربی و فرهنگ آزاد غربی به سرشان نزند
چرا رسانه های فارسی یا این خبر را نمی نویسند یا عکس نمی گذارند و هیچ مارکسیستی نمی پرسد چرا زنان خارجی در عربستان و عراق و ترکیه و پاکستان مجبور نیستند توسری سر کنند ؟
To American and Western politicians
You should understand this fact that Mullahs are following footsteps of Marxism-Leninism. They are religious outside but inside no different with Stalin, Kim Jung IL, Castro, Saddam, Assad, and Qaddafi
You should put pressure on Russia and kick out all pro-Russian Marxists from Farsi Media around the world. Otherwise you will sea a North Korea soon
•
پاسخ
•
به اشتراک گذاری ›
hammas.ashty@israel.com • ۱۶ دقیقه پیش
تظاهرات خشونتبار ونزوئلا در روز کارگر یک ماهه شد http://ir.voanews.com/a/ven…
—————————————————————————————————
حمله پلیس استانبول به شرکتکنندگان در تظاهرات روز کارگر https://www.radiozamaneh.co…
———————————————————————————————
در ونزوئلا، ترکیه، فرانسه و بسیاری از کشورهای دیگر به مناسبت اول ماه مه، روز جهانی کارگر، راهپیماییهایی برگزار شد. گردهماییها در ترکیه و فرانسه به آشوب و خشونت کشیده شد. http://www.dw.com/fa-ir
————————————————————————————–
معلوم نیست چرا رادیو زمانه که مدیر ان یک قفقازی عضو ک گ ب و مامور پوتین است و آمده هلند تا از آنجا مغز مشتی ملای روسی را ضد امریکا و ضد اسرائیل نگاه دارد و دائم به اردوغان حمله میکند اما از انقلاب و کشتار در ونزوئلا چیزی نمی گوید چون فرخ نگه دار آنجا ساختمان سازی دارد با مهندس انصاری و طهماسبی و پول شویی میکنند ( درحالیکه حتا حماس هم تف انداخت در کون مارکسیست های روسی) و سرزمینهای اشغالی را که نزدیک به ۶۰ سال است به خاطر ان جهان را به تروریسم و وحشت و جنگ کشانیده و موجبات بدبختی و نکبت مسلمانان را فراهم آورده اند ( با امریکا ستیزی بیهوده و دشمنی با اسرائیل مدرن و دموکرات ) داد به اسرائیل و صلواتی فرستاد که قبلا سادات و حسین و عرفات فرستاده بودند . اما حالا باید دید که ج ا دایه مهربانتر از مادر باز گول این مزدوران فدایی و توده ای را میخورد یا نه ؟
یکنفر عاقل نه در ج ا و در میان این عروسک های خیمه شب بازی تدارکات چی روس پیدا میشود که بگوید آقا دست از این بازی عربی بردارید و از دشمن تراشی بیهوده جدید با ترکیه که مثل دشمنی با امریکا و اسرائیل هنوز دارید تاوان آنرا میدهید و شب و روز خواب ندارید که آنها ممکن است رژیم قراضه نفتی شما را سرنگون کنند ، پرهیز کنید . مگر شما مرض دارید که هی دشمن اضافه میکنید ؟ به عربها ان همه خدمت کردید همه زدند در کون شما . حالا دنبال مشتی کرد بی چشم رو و تروریست و چند تا ژنرال کله پوک ترک و یک طالبان نشسته در پنسیلوانیا ( گولان ) افتاده اید که دست آخر اینها هم بروند با اردوغان آشتی کنند و شما بمانید و کون گهی ؟
آیا حتما باید ۳۶ سال بگذرد تا یک احمق خط امام مثل الویری بیاید بگوید گه خوردیم از دیوار سفارت رفتیم بالا ؟
آیا حتما باید ۸ سال از کاغذ پاره خواندن قطعنا مه ها سازما ن ملل بگذرد و ۲۴۰ میلیار دلار مملکت دود شود تا حالا حتا اصول گرایان و خامنه ای هم بفهمند که احمدی نژاد رید تو مملکت ؟
متاسفانه در سمت اپوزیسیون هم آدم عاقلی نیست که اقلا به این رادیو زمانه و رادیو فردا و بقیه رسانه های مزخرف تحت اشغال پوتین بگوید آقا خفه شوید . بس است دیگر . زورتان به خامنه ای نمی رسد به تابان و ادیب زاده و آرمان مستوفی و علامه زاده و صادق صبا و فاروقی و ف م سخن و علیرضا نوریزاده و محمدی و … که میرسد ؟ بگویید به آنها دست بردارند . از این عرب بازی ، از این روسی گری ، از این دشمنی کور با ترکیه و امریکا و اسرائیل . شما را سننه ؟ بگذارید خود عربها و کردها تکلیفشان را با دولت های مربوطه روشن کنند . آنها حاضرند کوتاه بیایند شما مزدوران دور قاب چین نمی گذارید ؟
• پاسخ•به اشتراک گذاری ›
درود جناب نوری زاد
لطفا در توییترتان حرکت بیشتری داشته باشید. چه در جهت امکان جذب و بازنشر بیشتر و وسیعتر مطالب گرانبهاتان.
چه اینکه در آن اتمسفر امکان ایجاد جنبش ها (از جمله تحریم) بسی بهتر ممکن است و لااقل جلوی امپراطوری رسانه ای اصلاح طلبان سدی استوار می شوید.
جای شما به عنوان فعالی مدنی و انسانی مستقل و اهل اندیشه و درد و هنر در توییتر بشدت خالی است.
به امید آنکه از استمرارسازی دیکتاتوری بدست اصلاح طلبان خط امامی رها شویم!
———-
درود بانوی گرامی
باور کنید من در رسیدگی به همین تلگرام و سایت و (کمی) اینستاگرام و ایمیل، و نوشته های هرازگاه، مانده ام. تنهایی باعث می شود وقت دیگری برای من نماند. گرچه می دانم شاید توییتر وقت زیادی از من نگیرد اما هم بلد نیستم راه اندازی اش را و هم فرصتی ندارم برای بازار گرمی هایش.
سپاس
آواتار
mazhakeh entekhabate rousi • ۲۶ دقیقه پیش
روسها: کارآیی سیاست غیرقابل پیش بینی ترامپ
کارآیی سیاست غیرقابل پیش بینی ترامپ در برابر روسیه http://www.iranpressnews.co…
——————————————————————————————
هدف مادر بمبها تاسیسات اتمی خامنه ای بود http://www.iranpressnews.co…
—————————————————————————————–
معنی آمدن احمدی نژاد!
بهزاد کریمی http://www.akhbar-rooz.com/…
————————————————————————————-
رئیسی؟ احمدینژاد؟ روحانی؟
فرخ نگهدار http://zeitoons.com/28552
————————————————————————————
نسرین ستوده: صلاحیت رئیسی نباید تایید شود http://asre-nou.net/php/vie…
—————————————————————————————
چرا “آیت الله قتل عام” آری، احمدینژاد نه؟
اکبر گنجی https://www.radiozamaneh.co…
———————————————————————————–
نگاهی به این تیترهای مهم رسانه های فارسی زبان تحت اشغال مارکسیست های روسی نشان میدهد که
۱- دغدغه اصلی اینها چیست
۲- هیچ کدام اینها به دموکراسی و امر انتخابات به مفهوم دموکراتیک ان اعتقادی ندارند
۳ – نظارت استصوابی ، قتل عام مخالفین ، حذف دگر اندیشان ، مشارکت و عدم مشارکت در نمایش مضحک انتخابات به سبک رژیم های کمونیستی ، بعثی سوسیالیستی ، روسی با هدف تعیین بازیچه بی خاصیت و تحریک مردم که اگر شرکت نکنید فاجعه رخ میدهد و فلانی ! به جای بهمانی ! می اید و دیگر هیچ !!!
این فلانی و بهمانی هم دائم عوض میشوند . مثلا روزی ناطق نوری طالبان می شود ولی بعد ها میشود اصلاح طلبی که کاش بیایید . روزی رفسنجانی مرفه بی درد و عالیجناب سرخ پوش و زمانی دیگر امیر کبیر !!!! ، روزی دری نجف آبادی دستور دهنده قتل های زنجیره ای و روز دیگر سر تیتر لیست امید امیر کبیر خیمه شب بازی روسی کیانوری و شرکای فدایی و دنباله رو های ملی مضحکی و خط امام روسی .
بنده اطمینان هزار درصد دارم که اگر این جمهوری آخوندی روسی از این تله ترامپ بپرد و ۴ سال دیگر دوام بیاورد این مارکسیست های روسی در همین رسانه ها می آیند و شما را تهدید میکنند که اگر به رئیسی رای ندهید یک گاو دیگری می اید که جنایت های او چنین و چنان است .
اما از همه تاسف بارتر اینکه اینها به یک خانم وکیل ! فعال حقوق بشر که او را آلت دست خود کرده اند گفته اند بیاید بگوید احمدی نژاد باید رد صلاحیت !!!! شود .
این مارکسیست های روسی شما ملت ایران ، روشنفکران ، نویسندگان ، روزنامه نگاران ، هنرمندان را فاحشه سیاسی میکنند . من به شما اخطار کردم . اینها مزدوران ادم فروشی هستند که از رئیسی و احمدی نژاد و خامنه ای و خمینی و مصباح و نقدی برای مردم ما خطرناک تر و فاجعه آور تر هستند . چون هیچ کدام آنها بدون کمک و نقشه و توطیه اینها الان آنجایی که هستند نبودند . اینها آخوند را حکم و ولایت فقیه بعثی روسی اسلامی کردند .
اینها رفسنجانی را امیر کبیر ، جنگ عراق را کشدار ، سفارت امریکا را اشغال ، حزب الله لبنان را تاسیس ، ماجراجویی علیه امریکا و غرب و اسرائیل را برنامه اصلی حکومت و ملت ما را در صف تروریست های بین المللی قرار دادند برای کمک به برنامه های استعماری و تجاوزکارانه روسیه در منطقه و جهان . اینها ملاها را در سوریه و عراق و افغانستان درگیر کردند تا امریکا را به نفع روسیه زمین گیر کنند . جنبش سبز را به دامن موسوی عصر طلایی ناب امام ضد امپریالیست انداختند و زمین گیر کردند ۹ چون مردم شعار مرگ بر روسیه و نه غزه ، نه لبنان میدادند اسماعیل خوئی شب خوابش نبرد . اینها ما را ضد اوکراین کردند و حالا در حالیکه از ترس عدم مشارکت مردم ( تو بخوان عدم فریب خوردن دوباره مردم ) و توفان سهمگینی که از غرب به فرماندهی مردی غیر قابل پیش بینی و کوبنده تر از عشق اینها پوتین فلک زده فریب خورده ، و رژیم های پوشالی سوریه ، ج ا و کره شمالی وزیدن گرفته بر خود میلرزند و میخواهند ان ترس را به ما منتقل کنند ، در حالیکه از سر بد بختی انواع لولو خور خوره را که در کیسه داشته اند ( ریسی ، احمدی نژاد ، سرداران خونخوار ، …) به صحنه آوردند تا به ما بگویند اگر در این مضحکه خفت بار که جز تایید رژیم ورشکسته روسی هیچ حاصلی ندارد شرکت نکنید و بازیچه ما نشوید ، آنوقت این شیخ بی خاصیت روسی که ۴ سال گذشته هیچ غلطی نکرده جز همان مسیری که خامنه ای و سپاه و پوتین خوسته اند نرفته و خفت همه شکست ها را پذیرفته به جای ولی فقیه روسی و روسیه فشنگ به سینه گرفته ، نمی اید . خوب نیاید ! به جهنم ! مگر احمدی نژاد آمد موسوی نیامد چی شد ؟ ناطق نیامد خاتمی آمد چی شد ؟
رفسنجانی آمد موسوی و کروبی رفتند چی شد ؟ رفسنجانی نیامد احمدی نژاد آمد چی شد ؟ روحانی آمد قالیباف نیامد چی شد ؟
آیا از میزان فروش کشور به روسیه و دنباله روی زیانبار ماجراجویانه در کشور های عربی ، اوکراین سر سوزنی کاسته شد ؟
آیا جبهه ایران از روسیه به امریکا تغییر کرد ؟
آیا از دستگیری ها ، شکنجه ها ، اعدام ها ، گروگا نگیریها ، دستگیری دو تابعیتی ها ، فشار به مردم کاسته شد ؟
آیا دلار به مرز ۷ تومان و ۲۰ تومان و ۱۳۰ تومان و ۴۰۰ تومان و ۱۳۰۰ تومان و ۱۵۰۰ تومان و ۳۰۰۰ تومان با زگشت ؟
آیا سفره مردم رنگین تر و فاصله طبقاتی کمتر شد ؟
آیا سرمایه گذاری خارجی به ایران آمد ؟
آیا از امریکا ستیزی ، اسرائیل دشمن پنداری ، تحریک و دشمن تراشی از ترکیه و پاکستان و عربستان و شیخک ها کم شد ؟
روسیه و جمهوری اسلامی شریک جنایتهای بشار اسد در سوریه، بهروز ستوده http://news.gooya.com/2017/…
———————————————————————————————–
مسئولان پلیس سوئد روز شنبه، هشتم آوریل، در یک کنفرانس مطبوعاتی گفتند که فرد بازداشتشده یک مرد ۳۹ ساله تبعه ازبکستان است. http://www.bbc.com/persian/…
————————————————————————————————–
گزینه ترور رهبر یاغی روی میز ترامپ http://www.iranpressnews.co…
———————————————————————————————————–
یک نمایشنامه اما در سه پرده .
من میخواهم تکلیف حمله نظامی خارجی ، دیکتاتورهای مادام العمر با سابقه جنایت و کشتار و ترور و شکنجه و زندانی کردن مردم خویش با ادعای حفظ حاکمیت ارضی ، امنیت ملی ، و دارا بودن ۹۸ درصد رای مردم ! ، و تروریسم اسلامی زیر عنوان ادعایی بازتاب امپریالیسم غرب ، پاسخ به تغییر رژیم های فاشیستی ساخت شوروی و حمله نظامی غرب به این رژیم ها به قصد گسترش دموکراسی و یا ادعای مارکسیستی روسی مبنی بر قصد دزدیدن نفت ، استثمار مردم مسلمان از طریق فشار آوردن به آنها و ممانعت از توسعه آنها ، و مقابله با یاغیان بین المللی که تمامی ساخت شوروی و چین هستند و کارشان تهدید های فرامرزی و حتا تهدید نوع بشر است به توسط سلاح های کشتار جمعی با حمایت و حق وتوی روسیه و چین را همین جا برای همیشه حل کنم .
در پرده اول نقش روسیه و ج ا و خود دیکتاتورهای ساخت شوروی مثل اسد ، صدام ، قذافی ، تره کی ، میلوشویچ ، یاکونویچ ، … دیکتاتور موشک باز پفک نمکی و ولایت فقیه روسی با بازی بد و بدتر را بر رسی میکنم . همه کسانی که با حمله نظامی و دخالت خارجی ( فقط از سوی امریکا و ناتو و متحدین منطقه ای آنها ) مخالف هستند باید سه مساله استراتژیک زیر را حل کنند یعنی اعتراض به یک شیوه بدون ارائه راه حل هیچ ارزشی ندارد و متضمن هیچ تغییری نیست .
۱- چه گونه مردم کره شما لی ، سوریه ، عراق صدام ، لیبی قذافی و یا همین ولایت فقیه روسی خودمان باید از شر این دیکتاتورهای فاسد رها شوند ؟ در حالیکه اینها هر روز حلقه قدرت را تنگ تر و جنایت و فساد را گسترده تر میکنند و حتا به کشور خود بسنده نکرده به همسایه ها و دیگر کشورهای جهان نیروی تروریستی میفرستند و دائم دنبال سلاح های مرگ آور هستند ؟ وقتی میگویید مردم سوریه باید د رمورد اسد تصمیم بگیرند، بگویید چه گونه ؟ وقتی حتا ولایت فقیه روسی به مردم ایران اجازه نمیدهد که کاندیداهای مختلف بیایند و مردم به آنکه خودشان می خواهند رای دهند و تقلب میکنند و بازی بد و بدتر را به جای انتخاب بهترین مینشانند و دست آخر حتا ان مهره بد را هم که از خود آنها است نمیگذارند بیاید و اگر هم اشتباهی آمد او را آچمز میکنند و بدنام و دست آخر خود آنها طلب کار او میشوند و آنکه میماند دیکتاتور مادام العمر بدون مسولیت و مسول همه اشتباهات ، فساد و جنایت ها است ؟ آیا مردم سوریه میتوانند بعد از مشارکت همه کاندیداها و مبارزه انتخاباتی همه آنها برای مدت یک سال به کسی که میخواهند رای دهند و رای آنها نظارت شود توسط یک هیات بین المللی ؟ بدیهی است که نمیتوانند . اگر میتوانستند که کار به اینجا ها نمی کشید ؟ اگر اسد انتخابات آزاد برگزار میکرد و به رای مردم گردن میگمارد نه نیروی تروریستی حزب الله ، نیروی نظامی خارجی روسیه ، و نه کشتار بشکه ای و بریدن دودول بچه و گذاشتن ان در دهانش و مجبور کردن پدر و عموی او که بیایند در تلویزیون ضد ملی انحصاری او از اسد برای این شناعت حیوانی بی نظیر قدر دانی هم بکنند اصلا چه نیازی به این حرف ها بود ؟ مشکل اصلی در این کشورهای طاعون زده روسی این است که حاکمیت ملی یعنی حاکمیت کس زن اسد و صدام و قذافی ! تمامیت ارضی یعنی اجازه به این خون آشام ها که میلیونها تن مواد شیمایی ذخیره کنند و بمب اتمی یواشکی بسازند و یک مهره روسی مثل محتشمی پور نیروی تروریستی حزب الله بسازد در لبنان ( هزاران مایل آنطرفتر) تا از منافع روسیه حمایت و محافظت کنند . البته مصونیت سیاسی و قضایی روسی هم دارند یعنی خامنه ای کون همه را پاره کرد اما دست به محتشمی پور و خویینی ها نتوانست بزند , با اینکه خودش آلت دست روس ها است !
۲ – این تروریسم اسلامی هم یک قضیه چند وجهی است . یک وجه ان این بود که شوروی به افغانستان حمله برد و تره کی را تحمیل کرد و مردم مسلمان افغانستان و پاکستان و عربستان و …. رفتند آنجا علیه امپریالیسم و دخالت نظامی خارجی شوروی ( نه امریکا و ناتو ) جنگیدند . حتا با فرض اینکه امریکا و ناتو به اینها کمک کرده باشند اصل قضیه عوض نمی شود که پیدایش این تروریسم در اثر حمله روسیه به افغانستان و تغییر رژیم آنجا بوده نه غرب ! وجه دیگر ان مربوط به آسیای میانه است . استالین مردم قرقیزستان ، ازبکستان ، تاجیکستان ، چچن ، قزاقستان ، تاتارستان ، ترکمنستان ، … را از سرزمینها اصلی خود به زور سوسیالیسم کوچ داد و جا به جا کرد تا میهن پرستی ، حاکمیت ارضی ، استقلال ، ریشه فرهنگی آب و خاکی آنها را نابود کند . به جای استقلال , دولت های دست نشانده مارکسیست خودش را آنجا نشاند تا زبان روسی ! را زبان اصلی و میهن انتر ناسیونالیسم روسی را میهن اصلی همه مستعمرات بگرداند . کاری که غرب و ناتو در هیچ کجا نکرده . حاصل کار او هم این است که امروز فقط روسیه ثروتمند است و همه اینها فقیر و پر از فاحشه و نکبت و یک آدمک دیکتاتور روسی دیگر آنجا ها نشسته و علیرغم انقلاب های رنگارنگ روسیه اجازه نمیدهد اینها دموکراسی و توسعه داشته باشند . مافیای ک گ ب و حزب کمونیست این مردمان را رها نکرده و نمیکند . دشمن اصلی اینها روسیه است . تروریسم اسلامی که از اینجا ها می اید باید قائدتا روسیه را هدف قرار دهد نه فرانسه ، بلژیک ، سوئد ، انگلیس و امریکا ! اگر دقت کنید میبینید که ترورهای اخیر در ترکیه و فران
افای نوریزاد
من ساکن خارج کشور هستم. انچه مرا شاد کرده است نه نظرات شماست بلکه تحول شماست. شما از یک نقطه ی تاریک به چنین سه نقطه های روشنی رسیدید. شما یک مثال از ممکن شدن هستید. چه چیز درین میان برای هر مشاهده کننده یش ما غیر قابل انکار است؟ بنظرم بیوگرافیتان. گذشته ی شما غیر قابل انکار است. شما سالها در ان سیستم بودید و دم نزدید و همراه بودید ولی انگار همزامان با این همراهی چیزی در وجودتان می پخت. اماده میشد تا اتتفاقی بیافتد. من اطمیانان دارم اگر ان سرکوب های انتخابات هم نبود تحول شما گونه ای دیگر بروز می کرد. پی بیوگرافی شما غیر قابل انکار است. هیچ کس نمیتواند انرا انکار کند شما گذشته ی تان بودید و اکنون در میان چشمان حیران زده ی دیگران متفاوت از گذشته ی تان هستید. این تفاوت برای بسیاری غیر قابل باور است. شاید خیلی ها شما را باور نمی کنند شاید حتا تمام حکومتی ها هنوز باورشان نمی شود. شما هی فریاد می زنید ولی شاید بساریی باور نکنند. مکر میشود متفاوت شد. مگر می شود اینچنین در ان سیستم در ان محیط با شهامت فریاد باورد. چرا نمی گیرندش چرا به اودرس پاسخ حکومتی نمیدهند. چرا عذابش نمی دهند. چرا نمی کشندش. شما فریاد نمی زنید بیایید مرا بگیرید نه متقیم این را نمی گویید و مگر کسی تا کنون کرده است. شما فراید می زنید دزد ها ادمکش ها و انها را به نام خطاب می اورید نه همینطور بی نام نو نشان و اندک اندک بلکه با نام خیلی ها. کسی بر خاسته است در ایران. این اتفاق افتاد. اگر فردا بگیرندتان تغیید همهی سخننان شما خواهد بود با عذاب شما به مردم می گویند که انها پاسخی دیگر چز شکنجه و زندان و کشتنتان نداشته اند. پاسخی دیگر. انها بای چنین پاسخی تایید بر همه یسخننان شما می اورند. این شهامت است. شما را نگرفته اند افراد با شهامت دیگری را گرفته اند. این راه حل ایران است. بلند شخن گفتن. خود بودن و شدن. یک نوریزاد را بیگرند با ازهران نوریزااد چه خواهند کرد. بلمه انها را هم خواهند گرفت. این حکومت خیلی ساده نشان داده است. در گجا ؟ در سوریه. این حکومت مدتهاست در سوریه تمرین سرکوب می کند. تمرین کشتار. این حکوت همانکاتررا خوپاهد کرد که بشار اسد بر گزیده است. تا اخرش خواهد رفت. اما از هم خواهد پاشید. فقط به همین دلیل است که در سوریه است. چون باید اینگونه باشد تا بتواند دراینده هم اینگونه شود. اما در ایران نمی شود. انجا داستان دیگریست. باید فریاد زد. اما این شهامت می خواهد. شهامت مردن و از دست رفتن. با درود …
belahat.bipayan@mullah.net • در چندین ثانیه
روس ها از ایران بی نیاز شوند به ما خنجر می زنند، گفتگوی سایت دیپلماسی ایرانی با عبدالله رمضان زاده
————————————————————————————————————
اینها سخنان عبدالله رمضان زاده کرد مسلمان مارکسیست اسلامی است که سخنگوی دولت سید خندان و آبدارچی بی خاصیت خاتمی است . به جز این تکه “من روسو فوبیا “هستم و “روس ها از پشت به ما خنجر میزنند” همه حرفهای او همان مزخرفات سپاهان روسی ، احمدی نژاد ، موسوی ، رفسنجانی و همین اعتدالیون روسی است . که با سخنان مصباح یزدی و مکارم شیرازی هیچ تفاوت ماهوی و حتا ظاهری ندارد .
کمیته ۴ جانبه ! قدرت اسلام ، مصر و عربستان و ایران و ترکیه کنار هم !
فقط یک احمق که از سیاست بین الملل و امنیت استراتژیک و ژئو پلیتیک چیزی نمیداند اینگونه در مورد نخود و لوبیا توی اش نذری سخن فرسایی میکند . یکی به این احمق دیوانه که شریک همان احمق های حاکم فعلی است که موشک می اندازند به امید ترساندن امریکا و به پشت گرمی روسیه ! و گروگان میگیرند و میفروشند تا صباحی چند به حکومت جنایت کار آلت دست روسیه (که فعلا عشق عربستان و ترکیه دارد و سودای دوستی با ترامپ و معامله بزرگ در سر) ادامه دهند تا فرجی حاصل شود ، بگوید
اگر بازی با آتش سیاست اینقدر آسان و قوانین قدرت این اندازه بچه بازی بود ، آلمان و ژاپن و انگلیس که شما تخم چپ آنها هم نیستید و بقیه اروپا این همه به امریکا باج نمیدادند . چقدر زود فراموش میکنید که حتا اباما که به اشتباه می خواست با کارت شما بازی کند نتوانست سرمای عدم اعتماد اروپا به امریکا را در مورد باز کردن نیم بند زنجیر تحریم ها علیه شما را گرم کند و کاخ سفید را ترک کرد در حالیکه هنوز هیچ اروپایی جرات ندارد از ترس امریکا و حاکمیت بلا منازع ان بر قوانین بین لمللی به شما حتا هواپیمای مسافربری ( کبریت بی خطر ) بفروشد .
امنیت منطقه ای در استراتژی جهانی تعریف می شود
شما یا در حوزه امنیت روسیه قرار میگرید یا در حوزه امنیت امریکا . بقیه اش یا کشک است یا به خودی خود می اید .
اینکه این مردک گلایه دارد که روسیه طبق قانون نانوشته با ترکیه بهتر می سازد تا ج ا (نوکر حلقه به گوش پوتین و سرباز پیاده او د رسوریه و یمن و عراق و افغانستان و لبنان !) دلیل اش همین است که او نمی فهمد ترکیه مهم تر از ج ا است چون در حوزه امنیت امریکا و ناتو است و رهبر ان بر خلاف شما نوکران بی جیره و مزد روسیه دستی در سیاست دارد و اهل بازی است . اما با مراعات قوانین بازی !
شما و ترکیه و عربستان و مصر روی هم پخی نیستید !
اگر میخواستید پخی بشوید باید مثل شاه سابق عضو سنتو و سیتو میشدید در حوزه امنیتی تعریف شده امریکا ! یا میرفتید مثل اسد و قذافی و صدام و دیکتاتورهای آسیای مرکزی نوکر روسیه میشدید
شما نه ان هستید ، چون برای روسیه ان اندازه ارزش ندارید و نه این ماندید بعد از ساقط کردن شاه . شما به سیاستمداران ( بنی صدر و بازرگان و سنجابی و فروهر و امیر انتظام و قطب زاده ) گوش ندادید . فریب چهار تا مامور شوروی را خوردید ( کیانوری ، طبری ، عمویی و نوکران اسلامی مارکسیست آنها ، موسوی ، نبوی ، خوئینی ها ) که ماموریت آنها حتا حفظ منافع مردم ایران در حوزه امنیت شوروی نبود . آنها خیانت کارانی بودند که ماموریت آنها ضمیمه کردن ایران به شوروی بود چه با اشغال ، چه با کودتا ، چه به صورت تکه تکه کردن . تفاوت این ////////////با اسد و ناصر و علی اف و نیاز اف و صدام و قذافی و دیکتاتورهای وابسته دیگر در ان بود که آنها برای کشور خودشان , روسیه را به عنوان پشتیبان انتخاب کرده بودند و یا حد اقل برای حفاظت از دیکتاتوری خودشان ! نه برای منافع روسیه .
دقت میکنی ؟
شما با یک خیانت دسته جمعی روبرو هستید
همه شماها علیرغم تفاوت های ظاهری که با هم دارید و دائم دنبال حذف همدیگر هستید در این خیانت بزرگ ضد ملی در فروش ایران به روسیه در برابر هیچ ! شریک جرم هستید .
حالا خامنه ای ملی مضحکی را زندان می اندازد ، زن و بچه آنها اسیر هستند ، برخی از آنها را برای عبرت سایرین میکشد ! اما باز اینها /////////////خامنه ای را هم میلیسند و برای “نبرد او در سوریه برای هیچ” سوت میزنند !
درد شما علاج ندارد
من نزدیک به ۳۰ سال است در غرب زندگی میکنم و به همه چیز این جهان شگفت انگیز (که شما مسلمانان و مارکسیست های ابله آنرا خراب کردید به دنبال انتقام جویی و حس حقارت و حسودی و کینه و تنفر بی جا )آشنا هستم به شما میگویم درد شما بی علاج است . روزگاری نه چندان دور یوشکا فیشر که اتفاقا از حزب سبز آلمان بود و نگران شما ، گفت رهبران ج ا حساب هایی کرده اند اما حساب هایشان اشتباه است !
روزگاری نه چندان دورتر یکی ا ز وزاری هند به شما گفته بود محاسبات شما بی اساس است . امریکا در حال فروپاشی نیست و هنوز قدرت برتر و تعیین کننده در جهان است . او گفت روسیه هرگز پشتیبان و متحد سنتی شما نخواهد شد اما شما گوش ندادید . تفاوت هند با شما در همین است . آنها به جای چین و روسیه امریکا را برگزیدند ولی شما ابله ها به روسیه که چشمانش برای بلعیدن ایران برق میزند و اعمالش همه از روی سو ظن و خیانت کارانه و امپریالیستی است اعتماد کردید و ضرر آنرا هم دیدید .
چرا ؟ چون سیاست نمیدانید . همینکه میگویید با مصر و ترکیه و عربستان باید متحد شوید اما با امریکا دشمن باشید نشان از درجه بلاهت شما دارد چون همه آنها با امریکا و اسراییل دوست هستند .
چقدر شما ها خرید ؟
اگر مصر و عربستان و ترکیه میتوانستند بیل بزنند در//// خودشان میزدند .
شما اگر یک مثقال سیاست بلد بودید باید قبل از آنها با اسرائیل و امریکا متحد میشدید تا ببینید چه جوری روسیه و چین هم دنبال شما می آیند تا چه رسد به عربستان و ترکیه و مصر .
خبرنگار و سه نفر گروه خبری و عکاسی روزنامه نووایا گازتا نزدیک به مخالفان دولت روسیه هم که در محل اقدام اعتراضی زنان حضور داشتند، دستگیر شدند.
———————————————————————————————————–
خبر اول به دستور پوتین توسط جاسوسان مارکسیست روسی در یک رسانه توده ای – امنیتی به نام نگام درج شده . بخشی از دروغ پردازی های مسخره و رسوای پوتین در اینترنت است .
می گوید حلب را پس گرفتیم ! ( سپاه و خامنه ای و روسیه ) پیروزی بزرگی است برای اینها ! برابر است با گرفتن عراق از صدام و دادن ان به شیعیان از طرف بوش !
من فقط به این احمق ها میگویم حلب که هیچ همه سوریه در بست در اختیار شما بود چه گهی خوردید که حالا حکومت از خایه آویزان اسد که هر تکه اش دست یکی است و سرنوشت اسد هم معلوم نیست برای شما معادل گرفتن عراق از صدام قدرتمند است ؟ حزب خائن توده با دروغ پردازی سعی میکند که ته دل خالی شده شریعتمداری ( روح طبری در جسم سر بازجوی شکنجه گر اسلامی ) و سران روحیه از دست داده سپاه ( قاسم و نقدی و جعفری و دلقک رضایی ) در اثر تغییر ناگهانی سیاست امریکا
که همه جهانیان حتا بیش از ۵۰ درصد آمریکایی ها را شوکه کرده و هیچ جمهوری خواهی حاضر نیست روی آینده جهت گیری امریکا شرط ببندد تا چه رسد به پوتین و اسد و خامنه ای ، را پر کنند و به آنها دلداری بدهند که برگردید به قبل از مذاکره اتمی ! این در حالی است که امروز تقریبا همه مسلمانان دشمن ج ا هستند و متحد با اسرائیل برای له کردن این احمق ها . سوریه چهل تکه ، عراق در شرف پیوستن به عربستان ، کردها در آستانه استقلال ، ترکیه فقط یک گام با جنگ با ایران فاصله دارد به یمن همین تحلیل های تخمی که ۳۸ سال است هر روز ج ا را منزوی تر ، فاسد تر ، دیکتاتورتر ، ورشکسته تر و نزدیکتر به یک موجود کثیف غیر قبل تحمل در سراسر جهان تبدیل کرده که اگر آنرا با بمب اتمی هم بزنند کسی اعتراضی نخواهد کرد ، نه پوتین ، نه اسد ، نه عراقی ها و نه لبنانی ها ! همانگونه که اکنون
ایرانیها در صدر لیست تروریست ها و عناصر مشکوک و ضد امنیت مردم غرب معرفی شده و قزاق ها و ازبک ها و قر قیز ها و چچنی ها هم در ان لیست وحشی ها نیستند . با اینکه ۵۰۰۰ جنگجوی داعش از میان آنها هستند و بقیه هم مال عربستان و پاکستان و …
پوتین و حزب توده هنوز سپاه و خامنه ای را فریب میدهند که به بازی دو سر برد برای روسیه و دو سر باخت برای ایرانیها ادامه دهند . بخش برون مرزی حزب خائن توده به فریب اپوزیسیون مفلوک ملاها مشغول است و به امریکا و غرب و لیبرال دموکراسی از بلند گوهای همین دموکراسی در غرب فحاشی میکند و در مورد دیکتاتور ، متجاوز ، اشغال گر ضد حقوق بشر پوتین ساکت و در حال ماله کشی و گاهی بزرگنمایی هستند .
خبر دوم نشان میدهد که این مردک پوتین تا چه اندازه دیکتاتور ، ضد رسانه ها ، ضد آزادی بیان ، ضد دموکراسی است .
مارکسیست های روسی که همه روزه علیه
اردوغان میلیونها ضد تبلیغ پخش میکنند و هر کار کوچک او را بزرگترین جنایت علیه بشریت و آزادی تبلیغ میکنند در مورد این دستگیری ۴ تا زن بیچاره بی پناه که چیزی جز حقوق مساوی با مردان در روز زن نمی خواهند و فقط شعار داده اند دستگیر میکند ( مثل ج ا. اسد ، صدام ، کاسترو ، قذافی ) و از ان بدتر خبر نگران را هم دستگیر کرده اند ( مثل همه ان دیکتاتور ها ) حالا سوال این است چرا دوچه ولله ، رادیو فردا، بی بی سی فارسی ، زمانه ، اخبار روز ، عصر نو ، گویا نیوز ، ایران امروز ، کیهان لندن ، پیک ایران ، پیک نت ، زیتون ، مردم رپورت ، و بقیه رسانه های تحت اشغال مارکسیست های روسی در این مورد سکوت کرده اند ولی ان همه خشتک خودشان را جر میدهند وقتی یکنفر در میدان تقسیم بشاشد و پلیس اردوغان او را دستگیر کند
مردم ایران شما با کثیف ترین توطیه تاریخی علیه امنیت ، تمامیت
ارضی ، حاکم کردن قانون و منافع ملی در کشورتان رو برو هستید . شرایط کشور از زمان حمله مغول ها ، اعراب ، و جنگ جهانی بدتر است . حکومتی بی نهایت سر سپرده و واداده بر کشور حاکم است .حکومت مداران از بدترین رژیم های سابق حاکم بر ایران بی اطلا ع تر از تغییرات بزرگ جهانی در سیاست و امور بین الملل و شرایط جدید توسعه اقتصادی و قانون مندی نظام های معمولی عرفی در جهان هستند . قاجار و صفویه از این رژیم بهتر هستند . اینها هیچ نمی دانند . بلاهت اینها در تاریخ ما که هیچ در تاریخ جهان بی سابقه و یا کم سابقه است . مشاورین اینها ( مارکسیست های روسی و مارکسیست های اسلامی ) خائن ترین و احمق ترین مشاورین رژیم های حاکم بر ایران در گذشته هستند . هم پیمانان این رژیم فاسد عقب مانده ورشکسته و وابسته از بدترین ها د رتاریخ هستند : روسیه ، سوریه ، حماس ، حزب الله !
مردم ایران شما د رهیچ جای جهان هیچ حیثیتی ندارید . این رژیم و اپوزیسیون روسی ان برای شما هیچ آبرویی در جهان باقی نگذاشته اند . به همین دلیل هر از چند گاهی مثل رژیم های استالینیست و کمونیست با قهرمان سازی قلابی بی حاصل که خودشان ترتیب میدهند و آنرا بزرگ میکنند ، شما را فریب میدهند که بله ما اصغر فرهادی ! داریم ! خوب که چی ؟ قاسم سلیمانی چنین و چنان آدم میکشد ! خوب که چی ؟
مردم ! در آمد متوسط سالانه ، تحقیقات علمی که منجر به تولید سرمایه برای کشور شود ، بالا بردن سطح سواد ، بهداشت ، حقوق شهروندی ، حاکمیت قانون ، آزادی بیان و حق آزادی انتخاب , معیار های پیشرفته بودن هستند . نه تعداد موشک ها ، نه پنهان کاری در نظامی گری هزینه ساز غیر تولیدی و دشمن ساز ، نه دخالت در سرزمین های دیگر !
سلام جناب نوریزاد ضمن آرزوی توفیق برای شما در نمایشگاه خواستم پیشنهاد دهم بخشی از عایدی آن را به کودکان کار سرزمین مان اختصاص دهید اگر که صلاح می دانید.
با احترام و ارادت
h • ۸ دقیقه پیش
پاسخ منفی عربستان/اظهارات تهدیدآمیز علیه ترکیه
موج سوم هجوم سربازان پوتین و حزب توده و ساواما به رضا پهلوی و بنی صدر و اکنون به مصدق آغاز شده است
عده ای مخالف نمای قلابی که با ظاهر سازی از ایران فرار کرده و پرونده ساختگی دارند که در ایران شکنجه شده اند و زندانی و قبلا مارکسیست های روسی برای آنها تبلیغ و زمینه چینی کرده اند در رسانه های فارسی تحت اشغال اینها ( رادیو فردا بی بی سی فارسی ، دوچه ولله ، زمانه ، …) در مردم رپورت گرد هم آمده و کارشان شائبه سازی پیرامون همه رهبران ، فعالان سیاسی و حتا خواننده مشهور ایرانی است که جزو گله پوتین و مارکسیست های روسی نیستند .
یک روز به رضا پهلوی اخطار میدهند که او را از سلطنت خلع میکنند !!!!
یک روز به بنی صدر حمله میبرند
و حالا اطراف مصدق دروغ پراکنی میکنند !
خشم حزب توده و مارکسیست های اسلامی و روسی و سربازان امام زمان خمینی و خامنه ای از مصدق رهبر مشروطه خواه و استقلال طلب ملی ایران را پایانی نیست .
مارکسیست های روسی ستون پنجم روسیه در ایران از زمان لنین تا پوتین هستند .
کار آنها آماده سازی برای اشغال کامل ایران توسط روسیه است .
اینها در فاز اول آذربایجان را اشغال کردند و فرقه دموکرات کار آنها بود که خوشبختانه شاه جوان ایران با کمک امریکا و غرب آنها را بیرون ریخت . در فاز دوم آنها مصدق و نهضت ملی کردن ایران را زیر فشار گذاشتند تا کشور را تسلیم شوروی کند ولی او زیر بر نرفت .
احسان طبری صریحا از دولت مصدق خواست که به نفت شمال دست نزند و مصدق صریحا گفت ما انگلیس را بیرون نکردیم که شوروی و امریکا به جای ان بنشینند .
شوروی و حزب خائن توده هر چه داشتند در میدان نابود سازی و بی اعتبار سازی مصدق گذاشتند و در برابر کودتا ساکت ماندند در حالیکه ذات روس ها دخالت در امور همسایه ها و اشغال آنها است و کودتا و حمله نظامی برای حفظ دست نشانده خود .
بعد هم که طلاها را به دولت کودتا دادند و در عوض عوامل شان در یک بازی مسخره ساختگی از زندان اوین گریختند و به شوروی رفتند تا بعدا برگردند و بقیه نقشه ب را اجرا کنند و کردند .
عده ای هم الکی توبه نامه امضا کردند و در رژیم شاه خزیدند جعفریان حزب رستاخیز را شبیه حزب کمونیست ساخت و آنرا تک حزبی کرد ، آنها به داخل رژیم شاه و تلویزین ملی و همه روز نامه ها از جمله کیهان و اطلا عات نفوذ کردند و حتا انرژی اتمی ( اکبر اعتماد ) .
شاه ایران که در مدرن سازی ایران سنگ تمام گذاشت ناگهان خودش را در محاصره مارکسیست ها و اسلامیست های مارکسیست دید . ارتجا ع سرخ و سیاه دوباره متحد و پس از خرداد ۴۱ با هماهنگی کامل بر گرده مردم ایران و انقلاب آزادی خواهانه و استقلال طلبانه آنها سوار شدند و امکان هر نوع اصلاحی را از رژیم شاه و مخالفان ملی ان گرفتند .
شاه حتا به شنیدن صدای مردم ایران اعتراف کرد
و تلاش کرد با آوردن ملی گرایان از الله یار صالح تا صدیقی آب بر روی این آتش مارکسیستی روسی – اسلامی روسی بپاشد اما نتوانست .
توطیه روسی تا اتاق خواب شاه پیش رفت و قطبی که کمونیست و پسر خاله شهبانو بود از طریق شهبانو فردی جاه طلب و فرصت طلب و مامور دوجانبه را که هیچ بن مایه ای در میان ملی گرایان نداشت به نام بختیار را به او چپاندند
و گزارش های سلطنت طلبان نزدیک به شاه از مصر حاکی است که شاه از این کار بسیار عصبانی بود و فهمید چه گولی خورده و حتا با شهبانو تندی کرده بود .
بختیار به خاطر قدرت طلبی ماکیاولیستی آسان به دام حزب توده افتاد و حتا با خمینی از طریق بازرگان تماس گرفت تا نخست وزیر او شود . چون ارتش به او وقعی نمی نهاد و چند تا از سران ان هم جداگانه خودشان را به باند ارتجا ع سرخ و سیاه فروخته بودند .
حتا دوست دوران کودکی شاه فردوست که همین ساواما را بنیان گذاشت !
مساله انقدر زشت بود که همین هادی خرسندی بعد از اینکه بختیار از مملکت گریخت نوشت : بختیار از مرز بازرگان گریخت !
حالا او هم شده بازیچه حزب توده . منتظری نگذاشت بختیار نخست وزیر شود و کشور وارد مسیر دیگری شد .
امروز مارکسیست های روسی به ظاهر پشت بختیار سنگر گرفته اند با سربازان امام زمان تا هم بنی صدر را بکوبند ، هم بازرگان ، هم رضا پهلوی را .و ضمنا رد پی خونین و کثیف خودشان را علیه هر ایرانی شرافتمند استقلال طلب و ملی گرا پاک کنند .
بختیار بعدا مرتکب دو حرکت قدرت طلبانه دیگر شد با صدام همدست شد و او را به حمله به ایران تشویق کرد .
کودتای نوژه را ترتیب داد شاید بدون آنکه بداند که توده ای ها عمدا آنرا ترتیب داده اند و خودشان لو دادند به رژیم دست ساز روسیه تا ارتش را نبود کنند .
علی عمویی جاسوس سر شناس روسیه در ایران خودش چندی پیش اعتراف کرد که آنها کودتا را لو دادند !
در حالیکه قبلا تبلیغ میکردند ابراهیم یزدی توسط زنش از فردی در تاکسی ! شنیده .
توده ایها و فدایی ها از همان روز های اول دنبال انحلال ارتش بودند و مسلح کردن سپاه به سلاح های سنگین !
حالا این مزدوران مردم رپورت حتا یک گزارش از آنروزها نمیدهند . کافی است فقط تیتر روسنامه مردم و کار را در ان روز ها بنویسند .
حاصل تلاش های بختیار شکست سریع رژیم شاه و نابودی ارتش و حمله نظامی صدام به ایران بود که خسارات فراوانی به مملکت ما وارد شد . آخوند ها را مستحکم کرد و کشور را به مسیر روسی شدن انداخت .
بعد ها حزب توده و ملاتاریای روسی دیگر او را نیاز نداشتند و ناجوان مردانه به سبک روس ها او را کشتند . شاید میترسیدند او اینبار توسط رقیب خریداری شود و یا دست به افشا گری بزند .
بهر حال کشتن مخالف و همکار نا هم خوان و یا سوخته از مشخصات دیپلماسی روسی است . ج ا روسی هم از این قائده مستثنا نیست . مردم ایران به کسانی که دوچهره هستند و یا حامل بار سیاسی ناهمگون هستند اعتماد نکنید چون اینها حتما جاسوسان روسیه و ج ا روسی هستند .
در پرونده بختیار مثل همه سیاستمداران ایرانی یک ، دو یا سه مطلب هست که سیاه است و با هیچ ابی نمی شود آنرا پاک کرد . تلاش افراد برای بت سازی از آنها و یا علم کردن آنها در برابر رقبای او همین جا شکست می خورد .
زمانی که شاه می خواست الله یار صالح را به نخست وزیری بگمارد و تلخی ۲۸ مرداد بین شاه و جبهه ملی به فراموشی سپرده شود همین بختیار که نه سر پیاز بود و نه ته پیاز به نفع شوروی و مارکسیست های روسی رفت در سخنرانی الله یار صالح بالای سن بدون مشورت با هیچ کسی در جبهه ملی و علیه قرار داد های امنیتی سنتو و سیتو زر زر کرد ! چرا ؟ چون شوروی آنروز دنبال هپلو کردن ایران بود و مارکسیست های روسی که جاسوسان روسیه در ایران بودند نمی خواستند مشروطه در ایران پا بگیرد . هیچ تحلیل تاریخی در ایران که به نقش ماکسیست های روسی و روسیه اشاره نکند ارزش ندارد و مارکسیست های روسی و روسیه پشت ان هستند . دوم اینکه بختیار با خمینی در تماس بود که نخست وزیر بشود (و بازرگان هم که قبلا اسم انقلاب را گذاشته بود نهضت خود ویرانگری و گفته بود شاه بماند و سلطنت کند ) هم مایل بود اما منتظری رای خمینی را در پاریس زد .. برای نخست وزیری شاه هم او از روی قدرت پرستی با دوسیه سفیران انگلیس و امریکا در تهران بسیار دیر هنگام و بدون اطلاع بقیه دوستانش د رجبهه ملی با فرصت طلبی ( شانس موفقیتش صفر بود ، نه ارتش به او وقعی نهاد و نه خمینی در آنزمان با شورشی که همه کشور را فراگرفته بود و پشتیبانی مردمی سنگینی داشت و همه سیاسیون ایران از او حمایت میکرند , ولو ناچرا ) و شاه تصمیم به خروج از کشور داشت ، حاضر به عقب نشینی بود . به همین دلیل صدیقی قبول نکرد چون میدانست اگر شاه برود مشروطه ای در کار نیست . سوم اینکه او با صدام و ارتش عراق ساخت در زمان جنگ علیه ایران . از زشتی این اقدام همین بس که مجاهدین خلق همین کار را کردند و الان همه احزاب و گروه ها در ایران همین کار مجاهدین را بهانه کرده اند و آنها را لعن میکنند . حتا بختیاریست ها که همان مارکسیست های روسی خزیده د رجبهه ملی هستند و بختیار را علم کرده اند که نقش کثیف خودشان را در همراهی با ملاها در ساقط کردن مصدق ، شاه ، بنی صدر و بازرگان پنهان کنند ، مجاهدین را به خاطر ان اتحاد با عراق صدام محکوم میکنند . یکی نیست بپرسد چرا برای بختیار خوب بود اما برای مجاهدین نه ؟
بختیاریسم روسی مثل قوامیسم توده ای یک ترفند سیاسی حزب خائن توده است به قصد ایجاد اختلاف بین مشروطه خواهان و سلطنت طلبان و لیبرال ها . انها میخواهند با تیر بختیار هم بنی صدر را بزنند ، هم بازرگان ، هم رضا پهلوی ! همان طوری که قوام را بزرگ میکنند چون او عامل دوجانبه روس و انگلیس بود .
هیچ سیاستمداری در ایران که وابسته به یک کشور خارجی باشد ( روسیه ، انگلیس ، امریکا ، فرانسه ، آلمان ، پرتقال ) در میان مردم شانس و مقبولیت نخواهد داشت . به همین دلیل مردم ایران این همه به مصدق و امیر کبیر ارادت دارند
• پاسخ•به اشتراک گذاری ›
اسد استقبال میکند که با امریکا همکاری کند برای سرکوب تروریست ها . پوتین دوست ترامپ تلقی میشود چون ترامپ فکر میکند او در مبارزه با تروریسم اسلامی به امریکا کمک خواهد کرد . ج ا می گوید در عراق و سوریه میجنگد علیه داعش چون در غیر آنصورت آنها می آیند تهران !
یکنفر از اپوزیسیون رنگارنگ که خودشان را خدا میدانند به من نادان بگوید چرا همه با امریکا همکار و دوست هستند اما ج ا نه تنها خودش را دشمن امریکا قرار داده و از طرف امریکا تروریست خوانده میشود ، بلکه همه ما ایرانیها حتا آنهایی که در خارج هستند و از دست این ج شیطانی اسلامی روسی فراری هستند را هم در جهان تروریست کرده و ما را در کنار سودان و سومالی قرار داده و پایین تر از پاکستان و عربستان !
این تقصیر کی است ؟
تقصیر امریکا است ؟ نه
تقصیر عربستان و پاکستان است ؟ نه
تقصیر سومالی و سودان است ؟ نه
تقصیر اسرائیل است ؟ نه
تقصیر کیست ؟
رهبران ج ا پس از انقلاب ۵۷ به یک باره چرخیدند به سمت انقلاب روسیه . چرا ؟ چه کسی آنها را به انراه کشند ؟
خویینی ها ، محتشمی پور ، بهزاد نبوی ، کیانوری ، رفسنجانی ، طبری، فداییان ، مجاهدین ، دانشجویان خط امام ، دکتر پیمان ، ملی مضحکی ها همه و همه فریاد انتقام ! دادگاه های انقلابی ! انهدام ارتش ، تعقیب و دستگیری و کشتار همه کسانی که رژیم شاه بودند حتا خانم فرخ رو پارسا ! را صادر و تبلیغ کردند . چهره های میانه رو و محافظه کار طرفدار رابطه دوستانه با امریکا را لیبرال خواندند و از سفارت به دستور شوروی و رابط کیانوری سند ساختند و بیرون دادند و همه را لکه ننگ کردند از جمله بی گناه ترین سیاستمدار قهرمان ایران امیر انتظام ! هنوز پوتین از طریق جاسوس خودش ویکی لیکس و آسانژ و جاسوسان روسی مستقر در بی بی سی فارسی و دوچه ولله و … مثلا سند میدهند که بهشتی و بازرگان آمریکایی بودند . چقدر خوب . کاش آنها میماندند و این خامنه ای و رفسنجانی روسی میرفتند . کاش ملی مضحکی ها و زرافشان و رئیس دانا و فرخ و کشتگر و تابان و بقراط و ادیب زاده و موسوی و نبوی و دولت آبادی و عمویی و جمشید فاروقی و آرمان مستوفی و … را به جای قطب زاده اعدام میکردند و یا به جای بنی صدر تبعید میکردند .
چرا هیچ کس جرات ندارد در برابر سخنان سفیر روسیه که میگوید هر وقت بخواهد از سرزمین ایران ( بی صاحب ) به سوریه حمله میکند . حتا رضا پهلوی و بنی صدر هم جرات نکردند به او اعتراض کنند
یک مادر //// به من بگوید راز این همه ترس از پوتین و روسیه و مارکسیست های روسی در چیست ؟
یک مادر /////به من بگوید چرا هنوز از محکوم کردن سیاه کل که کشتار چهار تا ژاندارم نگون بخت بود همه طفره میروند ؟
راز نگون بختی مملکت ما از مارکسیست های روسی و روسیه است .
همه جاسوسان حزب توده و فدایی در اروپا و امریکا و رادیو های دولت های غربی با بودجه مردم ان کشورها جمع شده اند و همه از رژیم ج ا به طور نیمه آشکار دفاع میکنند . همه از سوریه و روسیه دفاع میکنند . همه به بنی صدر و بازرگان حمله میبرند حتا ان مردک //// سازگارا ! حتا اکبر گنجی ! حتا حجاریان ! حتا تروریست های فدایی و خائنین روسی حزب توده ! اما هیچ کس ، هیچ کس جرات ندارد به نقش حزب توده و فدایی و مجاهد در رواج تروریسم و اعدام ها و خلخالی ستایی و شکنجه ها و قبضه کردن قدرت در دستان امام ضد امپریالیست ، رفسنجانی /// روسی که گاهی از توبره مک فارلین هم میخورد و هم از توبره ولایت فقهی روسی خامنه ای و سپاه، اشاره کند
چرا این ویکی لکس مادر //// اسناد ساخت و پاخت رفسنجانی با مک فارلین را نمی دهد بیرون ؟ چرا این مادر ///// جاسوس روس درسفارت اکوادور هیچ سندی از پوتین و جانیات او ندارد ؟ چرا از این همه روس گرایی در ج ا هیچ سندی ندارد ؟
آیا جای تعجب نیست ؟
خامنه ای چه گونه به قدرت رسید و مملکت را تقدیم روسیه کرد ؟
چرا ما را در جهان تروریست اسلامی کرد ؟
مگر نه اینکه داعش سنی است و شیعیان و ایرانیان را کافر و مجوس میداند ؟ چرا ما نباید دوست ترامپ باشیم و پوتین و اسد و عربستان و مصر دشمن او ؟
این بازی وارونه را چه کسی سامان میدهد ؟
پوتین !
او از ایران به عنوان دستمال توالت برای پاک کردن /// گهی خودش و اسد و شرق اوکراین و بلاروس استفاده میکند
چقدر شما ها احمقید ؟
خاک بر سرتان !
هنوز نشسته اید مزخرفات تئوری توطیه پوتین و کیانوری و ویکی لیکس را تکرار میکنید .
دیگربان: محسن رفیقدوست٬ وزیر سپاه در دوران جنگ میگوید که «امروز گزینه نظامی یک حرف مفت و بیاساس است و ایران توان بسیجکردن پنج برابر نیروی زمینی آمریکا را» دارد.
———————————————————————————————————-
آدم واقعا خنده اش میگیره از این همه بلاهت که سپاهیان دهاتی ایران به ان مبتلا هستند . ما چنین و چنانیم ، ما میلیونها نظامی میتوانیم بسیج کنیم ، ما سلاح های پیشرفته داریم از امریکا بهتر .
خوب مرد ناحسابی شما اگر این //// هستید که می گویید گه خوردید رفتید خایه مالی امریکا تا دو تا هوا پیما بگیرید از آنها . رفسنجانی گه خورد رفت پنهانی مثل دزد ها با مک فارلین معامله مافیایی کرد برای دو تا اسلحه پیش پا افتاده . احمدی نژاد گه خورد صد تا نامه به اوباما نوشت که ما دوست هستیم ، شما هیچ گهی نیستید به همین دلیل به روسیه و چین باج میدهید . اگر شما میتوانستید به امریکا آسیب بزنید ، چین و هند و روسیه از شما قویتر ند آنها این همه ////امریکا را نمی مالیدند تا قدری به اوضاع مالی خرابشان سامان دهند . رشد اقتصادی چین ۲۶ درصد افتاده تازه خبر ترامپ آمده . همه تون چفت کردید که ترامپ میخواد با پوتین و چین چکار کنه ؟ ما چی میشیم ؟ سوریه چی میشه ؟ همه صف شدن برن دیدن تر امپ از ترزا می تا پوتین و رئیس جمهور مکزیک…. وحشت همه شما ها از آمدن ترامپ بیش از ان که به ترامپ مربوط باشد نشان دهنده قدرت فراوان و تاثیر گزار امریکا بر جهان است . دست از این مزخرفات روسی و تروریستی بردارید قبل از شما پسر قذافی همین گه ها را میخورد . الان کجاست ؟ نوریه گا شمشیر تکان میداد الان کجاست ؟ یاکونوویچ با پشتیبانی پوتین عربده میکشید الان کجاست ؟ ابراهیم صحاف که تا روز آخر سقوط زر میزد و خبر از سقوط امریکا میداد الان کجا است ؟ شما چقدر ابله هستید ؟ واقعا که گندش را در آوردید . من آنروزی را که خنجر //// شماها بکنند و از درختان خیابان پهلوی اویزانتان کنند را از طلو ع خورشید در فردا صبح حتمی تر میبینم . به همین زودی شما احمق های جاسوس روسیه و //// شور اسد و حسن نسرالله تروریست به آنها میپیوندید . کاش سقوط ناگهانی شما با از هم پاشیدگی ایران همراه نبود وگرنه من حتا زحمت نمی دادم به خودم که با شما مجسمه های بلاهت حجت تمام کنم . متاسفانه اپوزیسیون شما هم مثل شما احمق است . همه احمق های تاریخ در سراسر جهان را جمع کنید به تعداد شما حاکمان ایران و اپوزیسیون ایرانی نمیرسد
سپاه با مصادره و غصب دارائیهای کشور در همه عرصه ، بعنوان پیش قراول قدرتهای جهانی در منطقه عمل میکنه . به بهانه وجود سپاه در منطقه قدرتهای بزرگ هر کاری میکنند و در مقابل از در سارت نگه داشتن مردم ایران توسط سپاه و چپاول کشور و فرستادن آن به خارج حمایت میکنند . این مرحله تا زمان خاص کاربرد داره . بعد از آن نوبت اضمحلال و نابودی سپاه و حتی ایران و تجزیه ایران فرا میرسه . در آن مرحله هم سپاه بعنوان پیشقراول و نفوذی غرب و شرق عمل میکنه تا مثل سوریه همه کل کشور نابود بشه و هم هزار فرقه بشه . در واقع بالاترین راس حاکمیت و نیروهای تحت امرش با مصادره کردن انقلاب ، به عنوان بزرگترین نفوذی غرب و شرق عمل میکنند . گهگاهی در پی کسب قدرت و یا حاکمیت خود هم هستند اما نه توانش را دارند و نه عرضه آن را و بنابر این ، دائما این نقش پیاده نظام را ربای غرب و شرق بازی میکنند . در این بین عربستان و دیگران هم به این جرگه اضافه شدند . از حکومتهی نفوذی منطقه بشار اسد است که با طراحی قبلی کشورش را بریا اربابانش نابود و تجریه کرد . وظیفه روشنفکران و آگاهان و عقلا این است که مردم ایران را ضمن آگاه کردن از نقش نفوذی حاکمیت به مبارزه منفی و در صحنه بودن ترغیب کنند حتی اگر بزرگان و روشنفکران فدایی بشوند . بدترین مرگ بعد از انقلاب برای روشنفکران ، مرگ در بستر و خلوت و به بهانه های بیماری و غیر بود که تاثیری در خروش رگهای ایرانی نداشت . حال که تصمیم به اخراج و یا مرگ در پستوها و بیمارستانها برای روشنفکران گرفته شده و به مرور و به نوبت صورت میگیرد ، پس بهتر که مرگ آزادانه و حسین وار باشد . باید نیت پلید این نفوذیها و قدرتهای غرب و شرق و انگلیس خبیث را بصورت فیلم و پیامک و بطور روزمره و با امکانات خاص از سراسر کشور و جهان به موبایل و ایمیل مردم ایران پیامک کرد . باید از نقش پلید سپاه در تداوم جنگ در منطقه و کشتار مردم این کشورها پرده برداشت . باید مافیای اقتصادی و سیاسی آنها را لو داد . هر لحظه با یک خبر یا یک شوک خبری به مردم . صرفا در شبکه های اجتماعی و تلویزیونی که تعدادشان هم که محدود و معدود است ، نمیتوان اطلاع رسانی کرد . باید به مرد فهامند سرگرم رقص و شوی تلویزونی کردن مردم و یا موسیقی و غیره نمودن یا بازار مصرف کالاهای خارجی ، برای بی خبر نگه داشتن مردم است و نه برای خیرخواهی . باید در کنار حمایت از مردم ، صفات بد و زشت ایرانیها را هم گوش زد کرد که ذاتا ترسو ، چاپلوس ، زیرآب زن ، فضول ، فردگرا ، بی مطالعه ، متوهم ، هیجان گرا ، فرق نگذاشتن بین دوست و دشمن ، غریب پرست ، نوکر صفت ، ارباب پرست ، بله قربان گو ، جاسوس صفت و خبر چین ، مال دوست و غیره هستند .
روزنامه ملیت نیز با انتشار همین جزییات افزود، مهاجم با نام مستعار «ابومحمد خراسانی» به سه زبان عربی، روسی و ازبکی مسلط است. وی از پاکستان به ایران رفته و در ایران دستگیر شده بود، اما موفق به فرار شد و سپس از منطقهی آغری وارد ترکیه شد. http://www.iranpressnews.com/source/204081.htm#
دمیتری پسکوف، سخنگوی کاخ کرملین در مصاحبه با بیبیسی مدعی شد مسکو از مشارکت آمریکا در مذاکرات آستانه درباره سوریه استقبال میکند؛ ولی موضع ایران در پیچیده شدن این مذاکرات موثر است.
———————————————————————————————————–
اخبار ایران وقتی معنی پیدا میکنند که در یک مقیاس بزرگتر آنها را کنار هم بگذارید و بعد نقاط اصلی را به هم وصل کنید آنوقت رد پای سیاست گذاران اصلی ( نه ۴ تا ملا و دو تا پاسدار دهاتی ) و روند اصلی سیاست را در ایران پیدا میکنید و بخوبی میبیند که در یک تصویر ۱۵۰ تا ۳۰۰ ساله چطور همه چیز معنی و جهت پیدا میکند . من حالا دو مورد کوچک را که بخشی از این خط طولانی است برای شما اینجا میگذارم . بنده قبلا گفته بودم که دست روسیه پشت حوادث تروریستی در ترکیه است . این آقا که رفته استانبول در یک کلوپ با کلاشینکف روسی غرب گرایان و مردمی که هوادار فرهنگ غربی هستند بدون اینکه کوچکترین اتصالی به سیاست و یا اردوغان داشته باشند را قتل عام کرده کاملا محرز است که تعلیم جاسوسی دیده و توانسته از دست سپاه و نیروهای امنیتی ایران و پاکستان و ازبکستان و ترکیه فرار کند . از ازبکستان تحت نفوذ روسیه می اید . به زبان روسی مسلط است ، عربی هم مسلط ، با کلاشینکف که کردها و عراقی ها دارند و از شوروی به منطقه آمده این جنایت را مرتکب و خیلی ماهرانه میگریزد ! بدون همدست ! درست مثل جیمز باند و ماموران ک گ ب . روسیه به تشخیص الکساندر دوگن باید ترکیه و ایران و پاکستان و عراق و سوریه را اشغال کند و با هند و چین اتحاد تشکیل داده و با فتح دوباره شرق اروپا به رویای اورو آسیا تحقق بخشد که شرق را در برابر غرب قرار میدهد و خوفناک ترین امپریالیسم بدون رقیب و کنترل را بر جهان حاکم کند. ماهیت این دیکتاتوری که از همه اندیشه های دیکتاتور ساز و تروریست پرور و اشغال گر مثل مارکسیسم ، اسلام و مسیحیت ارتدوکس روسی بهره میگیرد آنرا خطرناکتر از استالین و هیتلر میکند . خبر دیگر این است که پوتین که بازی موش و گربه با دونالد ترامپ راه انداخته و سعی دارد با ایجاد تشتت در دموکراسی آمریکایی بین دموکرات ها و جمهوری خواهان درگیری های اصطکاکی و اتلاف کننده ایجاد و دست و توجه آنها را از برقراری دموکراسی در خارج مرزهای امریکا معطوف به درون و بازیهای کی بود کی بود من نبودم بکند و به من چه که اسد جنایت و پوتین غارت میکند امریکا مهم است داخل مرز ! خوابهای طلایی پطر کبیر و استالین را دوباره شبها مرورو میکند . طرح پوتین خیلی واضح است و در امریکا انهایی که در سیاست پوست انداخته اند چه دموکرات و چه جمهوری خواه آنرا خوب میشناسند و افرادی مثل مک کین و لیندزی گراهام و بوش خواب این مامور سابق ک گ ب و مافیا سالار نفتی گازپروم را آشفته میکنند . پوتین میخواهد با استفاده از اهرم هایی که دارد ، ج ا ، داعش ، اسد و بند بازی با عربستان و پاکستان و اسرائیل ترکیه را آشفته و به سمت خود بکشاند و آنرا با یک کودتا مثل تره کی در افغانستان به دام خود بیندازد . پاسداران گوش بفرمان قزاق نشان در ایران و چند ملای خود فروخته با جاسوسان کهنه کار حزب توده و چریک های تحت فرمان فدایی و … و احمق های متوهم ملی مذهبی و حتا سلطنت طلبانی که فاقد هویت سیاسی هستند و صرفا دنبال اخبار پاپولیستی اینترنتی میروند که مارکسیست های روسی و سربازان جان بر کف رسانه ای پوتین آنرا در رسانه های قلابی سلطنت نشان روسی مثل کیهان لندن میریزند . به آنها گفته اند که رژیم آمریکایی است و امریکا شاه را برداشته و اینها فاقد معلومات سیاسی و حزبی هستند و از خود نمیپرسند پس این اتحاد روس و ملا چیست ؟ این اخبار را هم چریک های فدایی و توده ایها به خورد اینها میدهند . کسانی مثل الاهه بقراط چریک لندن نشین .
خبر دوم این است که در آستانه روسیه و ترکیه میخواهند امریکا هم به مذاکرات بپیوندد اما ایران ! نمی گذارد . دقت میکنید . ایران حالا شده عامل مزاحم پوتین نازنین ! پوتین از این رژیم دست نشانده روسی هم در عروسی هم در عزا استفاده ابزاری میکند و بعد هم آنرا در صحنه جهانی رسوا میکند و به همان شکلی که از د ا عش که خودش و اسد آنرا ساختند و عراقی های ارتش صدام به رهبری عزت ابراهیم و ابو بکر بغدادی افسر ارتش صدام و هزاران تروریست قرقیز و ازبک و چچنی و ترکمن و قزاق که در اصل باید دشمن روسیه باشند با روانگردانی و مغز شویی و تفهیم باورهای مارکسیستی روسی (که امریکا را مسئول نکبت مسلمانان تحت اشغال روس معرفی میکند، در حالیکه امریکا از این مسلمانان همه جا در برابر دیکتاتورهای وحشی روس ساخته مثل اسد ، صدام ، قذافی ، میلوشویچ دفاع کرد) و تعالیم تروریستی که مخصوص مرسونری های آدمکش روسی است به منطقه روانه کرده . از طریق ج ا که خود آلوده به ویروس مارکسیسم روسی است و ضد اسرائیلی بودن و ضد آمریکایی بودنش را از کیانوری – خط امام – رفسنجانی و توطیه بالارفتن از دیوار سفارت امریکا میگیرد ، دولت عراق را رفته رفته روسی میکند ، کرد ها غلبه و سازمانا و ایدیولوژیک تروریست روسی هستند . اینهم ترکیه.
قبلا آمده بود که روسیه و ج ا با طالبان مدتها هم پیاله بوده و حالا آنرا علنی میکنند تا پاکستان و افغانستان را هم ببلعند.
دوباره مجبورم با چند مقایسه ساده در این مورد وحشتناک کشته شدن عده ای مامور دولت در یک حادثه که میتوانست قابل پیش گیری و یا کنترل بعد از وقو ع باشد توجه هم وطنان را به تصویر بزرگتر و ریشه ماجرا جلب کنم .
۱- چرا ساختمان با آتش سوزی فرو ریخت ؟ مگر مارکسیست های روسی و همین ماموران آخوند زاده آنها یک میلیون بار با طرح تئوری توطیه در مورد برج های دوقلو همین سوال را نپرسیدند ؟
۲- مساله صلاحیت اجرایی و بکار گماردن اشخاصی که توانایی انجام کار و مدیریت را دارند مگر با انتخابات ریاست جمهوری و کاندید کردن خلخالی از جانب حزب توده ! بعد جلال الدین افغانی – مامور قذافی ( به گفته چمران مامور لبنانی امام موسی صدر در دانشگاه آریامهر – بنده در آنجا بودم ) – بعد حسن حبیبی از سوی حزب توده و حزب جمهوری اسلامی برای سد کردن بنی صدر ( فقط به این دلیل که بنی صدر روسی نبود . و بعد مهمتر از همه دعوای تخصص و تعهد که رفسنجانی و بهشتی راه انداختند تا برای سد کردن بنی صدر ، رجایی (پنبه زن دوچر خه سوار دوره گرد را که بالاترین تخصصی که به آن رسیده بود معلم بود ) را جلوی او علم کردند ؟ همه اینها با رهبری ارکستر سمفونی مارکسیست های روسی در ایران و با تایید و جنجال و صحنه سازی مارکسیست های اسلامی ( دار و دسته بهزاد نبوی و دکتر پیمان و ملی مذهبی ها ) به اجرا در آمد به جز رای دادن مردم به بنی صدر که بزرگترین شکست سیاسی – امنیتی – فرهنگی حزب توده و روسیه در ایران بود . به همین دلیل دشمنی و کینه مارکسیست های روسی و رفسنجانیست ها و ملی مضحکیست ها و موسوی چی ها با بنیصدر هنوز ادامه دارد . شما انتظار دارید مملکتی که به سبک شوروی و دست نشانده های ان در افغانستان ( تره کی ) ، در عراق و لیبی و سوریه ۴ تا سرهنگ دلقک مینشانند آنجا بشود امریکا و انگلیس و آلمان و ژاپن و کانادا که همه مقامات کشور یا سالها کار و تجربه در زمینه سیاست و اجرا که خود داشته اند یا در کنار خبره ها و کارگزاران و متخصصین با استفاده از داده های تخصصی آنها سیاست گذاری کرده اند و همواره تحت نظارت پارلمان ها ، قوه قضاییه ، افکار عمومی ( رسانه ها و روشنفکران و نویسندگان و هنرمندان ) زیر ذره بین بوده اند ؟
رژیم شاه چون تخصص گرا بود علیرغم دیکتاتوری و فساد های فامیلی باز موفق بود .
خوب یک تفاوت هایی هست . طبیعی هم هست . شما به جای گریه زاری و اشک تمساح بهتر است به ریشه این مشکل بپردازید . زیر یوغ روسیه با ماجراجویی و موشک پرانی و متلک پرانی به جهان متمدن و همسنگر شدن با کس خل های دیوانه ای مثل پفک نمکی کره شمالی و کاستروها و جنایت کاران حرفه ای مثل باند اسد و صدام و قذافی اش همین اش است و کاسه همین کاسه. با دل بستن به قالیباف و کرباسچی و موسوی و علی لاریجانی و روحانی و خاتمی و …. فقط ماتیک به لب خوک می مالید تا زیباتر شود . موفق باشید
جناب نوریزاد برای اطلاع از دلایل عمدی بودن اتش سوزی و تخریب
1 مطابق تصاویر آتش از بیرون پنجره های بالا شعله میکشد درحالیکه ساختمان پلاسکو دارای یک نورگیر بزرگ دالانی از بالا تا پائین است و دود و اتش اصولا بسمت دالان کشیده میشود ولی در پلاسکو اتش شعله ور از پنجره دیده میشود که عمدا خاطره نیویورک را تداعی میکند
2 آتش سوزی نه دود زیادی تولید میکند نه اتش زیادی و بسرعت خاموش میشود .توضیحات شهردار
3 پس از اطفای حریق ماموران شهرداری جهت بازدید و بررسی بداخل میروند که ناگهان فرو میریزد
4با توجه به اینکه همه میدانیم مرکز تجارت جهانی نیویورک در حین اتش سوزی فرو ریخت مسئولان با تعجب می گویند نمی دانیم چرا زمانیکه چنین ساختمانی اتش میگیرد فرو میریزد در حالیه پس از تحقیق معلوم میشود ساختمان نیویورک بر اثر بریده شدن ستونها ناشی از برخورد جتهای عظیم پیکر فرو ریخته
5مهمترین دلیل اینست که مالک آن بنیاد است و سالها قصد تخلیه مستاجرین را دارد و مطابق قانون تخریب از جمله دلایل قانونی بهم خوردن رابطه مالک و مستاجر است
6مسئولین انگار که کاملا از قبل توجیه شده ولی فکر نمیکردند فدااران اتش نشانی به سرعت اتش را خاموش و بداخل ان بروند برای همین دائما میگویند کسی کاریش نشده و فقط ماموران خود ما بودند
7قالیباف طوری حرف میزند انگار خودش مسئول دینامیت گذاری بوده هی میگوید کسی اسیب ندیده و به ساختمانهای اطراف خسارت وارد نشده و ساختمان درست در محل خودش فروریخته است
8 ملت ایران بدانند این مال مصادره ای که مالکش بزرگ مرد القانیان اعدام شده به هیچ احدی سودی نمیرساند مگر تبهکاران رانتخوار زر و زور تزویر که به خوردن مردار عادت کرده اند
کارشناس بیمه
همانطوریکه بنی صدر در مصاحبه بریده بریده و وقت کوتاه صدای امریکا گفت
رژیم ج ا اموال مردم ایران را باج میدهد به روسیه و چین و با امریکا هم سیاست در ظاهر ستیز اما پشت پرده تا جایی که رفع خطر کند سازش میکند ، خمینی – رفسنجانی با مک فارلین -ریگان کردند و کودتا علیه بازرگان و بنی صدر . خامنه ای – روحانی با جک استرا و اباما کردند اما امیدوارند با ترامپ بتوانند بهتر انجام دهند چون دموکرات ها معمولا رو بازی میکنند و زیاد اهل معامله با دیکتاتورهای بدین پشتوانه ظاهری در میان مردم نیستند . اما جمهوری خواهان تا جایی که منافع آنها لحاظ شود متمایل به تامین منافع خود ا زطریق مذاکرات پشت پرده هستند . با ز همانگونه که بنی صدر گفت این محاسبات خامنه ای با مشکلات بزرگی مواجه است یکی پایین بودن مشروعیت رژیم ولایت فقیه و مشکلات داخلی و بین المللی ان و درگیریهای جناح ها بر سر قدرت ، دیگری اشتهای بیش از حد و منافع آنهایی که از کیسه ملاها مفت میخورند ( روس و چین و سوریه و حزب الله ، …) آنها دمشان را به سپاه گره زده اند و خامنه ای گر چه میخواهد اما نمیتواند سپاه را کاملا کنترل کند . از ان سو پوتین هم برای ترامپ کیسه دوخته تا از قبل او مشکلات خودش را حل کند که در مقیاسی بزرگتر همان مشکلات رژیم ولایت فقیه است . بدیهی است خامنه ای نمیتواند روی حمایت پوتین آنگونه که در زمان اباما حساب میکرد ، حساب کند . اما اصلاح طلبان که تازه حالا فهمیده اند ان عباس عبدی که از دیوار سفارت امریکا بالا رفت و رفسنجانی خودشان که با موسوی و کیانوری و پیمان و بهزاد نبوی پای روس ها را به کشور باز کردند چه چاهی برای آنها و خودشان کندند فقط یک راه دارند . به مردم بپیوندند و یا توسط خامنه ا ی – سپاه – پوتین حذف شوند . چون امکان اینکه اینها بروند با ترامپ سازش کنند مثل رفسنجانی – ریگان با توجه به اینکه ترامپ آنها را فاقد قدرت میبیند امکان ندارد . یعنی اصلاح طلبان در دو سر باخت و کیش و مات هستند . امیدواری آنها به ناطق و امثال او هم حکم خودکشی از ترس مرگ را دارد . ایران بار دیگر در آستانه یک جنبش مردمی قرار خواهد گرفت . باید دید آیا اینبار هم افرادی مثل موسوی مردم را به فقاهت روسی میفروشند یا همراه با مردم مرگ بر روسیه و نه غزه ، نه لبنان میگویند و روسیه را با همه عوامل ان و فرهنگ دیکتاتوری ساز و متجاوز ان بیرون میریزند
وب سایت ایران امروز که بعضا متفاوت با دیگر وب سایت های مارکسیست روسی مطالبی در ان دیده میشود اسیر فداییان تروریست در تلاطم افکار آشفته هنوز به رفسنجانی عشق میورزد . تروریست دیگری به نام پورمندی آمده سرمه چشم رفسنجانی بکنه بدتر کورش کرده . حضرت آقا پس از مثلا انتقاد به خود فرموده رفسنجانی هم ابلهی بود مثل ما و آلت دست تفکری و نظامی که اسمش انقلابی گری بود !!!! و بعد به هجو افتاده و در دنیای سیاه , سیاه کلی خودش , رفسنجانی را خاکستری دیده . او را مقایسه کنید با بنی صدر تا ببینید که تفاوت انسان آزاد اندیش و انسان محور با انسان روس محور قدرت پرست روسی چیست . این در حالی است که یکی از رو راست ترین آخوند به جا مانده از زمان خمینی یعنی ناطق می گوید رفسنجانی ازخود ما بود !!!! با ما بود !!!! آنها که دیگر میگفتند او را نمیفهمیدند !
ببینید از خود فروختگی و خود فریبی انسان به چه درجه از رذالت و جهالت میرسد که حتا سخنان مرجع رسمی رژیم را هم نمیشنود و به خیالات روسی خود مشغول است همان گونه که به کشتن ژاندارم ها و رفقای خودشان کمر بستند تا به خیال خام خود امپریالیسم امریکا را با کشتن ۴ تا ژاندارم نابود کنند
اینها حتا به وقت انتقاد از خود هنوز به قدرت اصالت میدهند و دیکتاتور خوب و بد دارند . اینها نمی توانند اسد را به خاطر جنایاتش علیه بشریت محکوم کنند اما برای محکوم کردن مردم اوکراین و نابود کردن اردوغان حتا یک ثانیه هم وقت تلف نمیکنند . برای اینها پوتین با همه شرارت ها یک رهبر قابل قبول و لایق پشتیبانی است اما اوباما به دلیل آنکه در آنسوی دیوار برلین اینها است یک موجود غیر قابل اعتماد و مکار است که نباید به او اعتماد کرد. برای اینها علی لاریجانی و رفسنجانی و سران سپاه خاکستری هستند اما امیر انتظام ، بازرگان ، بنی صدر ، رضا پهلوی ، پدر تاجدارش ، امیر انتظام ، فروهر ها ، سنجابی ، …. خطرناک و شبهه آفرین و خط قرمز هستند . http://www.iran-emrooz.net/index.php/politic/more/67281/
نگاهی به رفسنجانی در پرتو نگاه به بهمن «دو بنه»
ناطقنوری در مراسم هفتمین روز درگذشت یار صدیق امام:
روایتی از روز رد صلاحیت هاشمی/ هاشمی اپوزیسیون نبود؛ رکن ایران بود/ آیتالله نقش اول را در انتخاب رهبری داشت
I totally understand why pro-Russian Marxists do not understand Democracy, freedom of speech and free election. Their Russian religion does not allow them to understand that there is no bright point in political life of people like Rafsanjani , Assad , Ghazafi, Castro, Stalin, Lenin, Saddam, or any other dictator made by Marxism or supported by Marxism. As a matter of fact what you see in these people’s behavior is positive only if you believe in power and making change by force rather than believing in people and their role in shaping government or society. That is why Marxists train, promote, and reinforce Dictators and Dictatorships. You can not do any better. This is your Maximum altitude limit. The best you can do is killing, torturing, sending people to jail or exile and call it necessity, revolution requirements, some mistakes which does not really matter if the leader belongs to you. That is why you jumped the coup in Khordad 60 in your one way report and did not name Bani Sadr. You hate him. Because this is your limit. Your religion commands you to torture, kill or eliminate people like him. There is no Marxist in Iran who can even bring Bnai Sadr name in his article
You become infidel, criminal, anti-revolution if you even mention his name
But you love and promote Putin, Stalin, Castro, Ali Larijani, Rafsanjani, Ghazafi, Saddam, Assad, Mousavi
Because your Russian religion allows you to fool yourself
Iran and Iranians will not be able to make any changes in their country as long as you pro-Russian Marxists have occupied all Media, and unilaterally talk bull shit. You praise Dictators, criminals, imperialists and terrorists who are on your side, and terror any
body who thinks differently even among yourselves. In your small brain which is washed by Russian Marxism nothing can grow but Dictators and Dictatorship. You blame Imperialists, Capitalists, and fascists only if they are not from
your tribe but praise every single crazy bastard animal who is on your side
You never understand Mosadegh, Gandy, Mandella, Ukraine, India, Ang San suki, Mianmar, Singapore, Japan, Tiwan, South Korea, and so on and so forth. But you fully understand any bull shit from Castro,
Assad, Ghazzafi, Saddam, Lukashenko, Putin, Kim Jung, and any other stupid murderer bankrupt dictator
Have you ever asked yourself why Indians do not think or do anything like you or your fellow dictators
I don’t think you even understand this kind of things
دی ۲۶, ۱۳۹۵ در ۰:۱۷ ق٫ظ
The problem is pro-Russian Marxists who encourage Sepah to turn Ian to North Korea . You know about this but you don.t say it
azadi bayan va entekhab • ۶ دقیقه پیش
چندی پیش رونامه های معتبر غربی گزارش هایی داشتند در مورد پوتین و سو استفاده ابزاری او از ینترنت و رسانه های جمعی برای پخش دروغ تا بدینوسیله اعتبار هر خبری را از بین ببرند و بتوانند بگویند که آنچه در مورد دیکتاتورهای فاسد و امپریالیست روسی و هم پیمانان فاشیست آدمکش او گفته میشود اعتباری ندارد . متاسفانه این رویه به کشورهای پیشرفته غربی هم کم کم دارد نفوذ پیدا میکند یعنی اینکه کسانی که به دموکراسی و آزادی بیان و بازار آزاد و حقوق بشر اعتقادی ندارند یا آنرا مانع پیشبر د سیاست های زورگویانه ، تقلبی و ناهنجار خود میبینند هر وقت خبری در مورد آنها و یا سیا ست ها شان منتشر میشود خیلی راحت میگویند به اخبار و آمار نمیشود اعتماد کرد و به این وسیله از جوابگویی به رسانه ها ، رقبا و افکار عمومی میگریزند . روش دیگری که پوتین وا ستالینیست های متحد او یعنی مارکسیست های روسی و مارکسیست های اسلامی و ناسیونالیست های بعثی در اینترنت و فضای عمومی رواج دادند این استدلال مسخره پوپولیستی بود که ” بله من فرشته نیستم و کارهای بدی هم کرده ام اما شما ها از من بدترید یا حد اقل یکنفر دیگر در ان سو هست که از من بدتر است ” . سومین تاکتیک خطرناکی که پوتین و متحدان او در همه جا در حال جا انداختن هستند تا دموکراسی و آزادی بیان و حقوق بشر را به کلی از صحنه کشورهای مطبوع خود و اگر بشود از همه جهان پاک کنند ” کارهای مثبت مرا با سر و صدای زیاد تبلیغ کنید و بدی های مرا بگذارید بعدا تاریخ قضاوت خواهد کرد ” هر بچه مدرسه ای دنیای سیاست میداند و میفهمد که این روش بسیار خطرناک است و به تحکیم دیکتا تور های فاسدی مثل استالین ، هیتلر ، کاسترو ، اسد ، قذافی ، صدام ، میلوشویچ ، یاکونوویچ ، پل پت ، مائو ، عصر طلایی امام ضد امپریالیست و جانشینان بدتر از او یعنی رفسنجانی و خامنه ای و سپاه سلیمانی منتهی میشود که قبله گاهشان کره شمالی است که در ان همه گوسفند هستند چند تا سگ گله و یک چوپان دروغ گو که دائم فریاد میزند گرگ ها میخواهند شما را بدرند و من نمی گذارم.
آزادیخواهان . روشنفکران آزاده ، جانهای نیالوده به فرهنگ پلید روسی گری ( مارکسیستی ، اسلامیست مارکسیستی ، ناسیونالیست مارکسیست ، سلطنت طلب مارکسیستی ، سبز و زرد و بنفش مارکسیستی ) کشور ما بیش از همه و حتا جهان متمدن در خطر شیوع یک روسی گری استالینیستی اولترا ناسیونالیست ماکیاولیست نژاد پرست مذهبی ارتدکس به سرکردگی پوتین و آخوند مارکسیست الکساندر دوگین است .
هر کسی که میگوید رفسنجانی کارهای خوبی داشته بدی هایش را هم تاریخ قضاوت خواهد کرد به این ویروس آلوده است . هر کسی که میگوید اسد فرشته نیست ولی داعش و عربستان و اسلام وهابی و سنی و غیره وحشتناک هستند پس چشم به روی جنایات اسد باید بست و کشتار فله ای مردم سوریه توسط هواپیماهای روسی و آدمکشان شیعه ایران و افغان و لبنان و عراق را نباید مطرح کرد چون هر چی باشه اسد داره جلوی اینها را میگیره ! وگر نه میان تهران ، به این ویروس آلوده است .
هر کس که میگوید طبری چون خودش در چاهی که کنده افتاده و فکش شکسته (حتا اگر حقیقت داشته باشد) پس باید اتحاد استراتژیک او با همین ملاها و شوروی را در پیش آمدن همین وضعیت برای مردم ایران و منطقه و سرنگون کردن شاه و مصدق و بنی صدر و بازرگان ، ندیده گرفت و به قضاوت تاریخ سپرد به این ویروس آلوده است .
هر کس میگوید چون مردم آمدند به خیابان تشییع جنازه رفسنجانی پس گناهان او پاک میشود اما مردم اوکراین که لگد به کون وابسته پوتین زدند و در انتخابات آزاد به مخالفین او رای دادند فریب خورده هستند و نباید به رای آنها احترام گذاشت ، به این ویروس آلوده است .
هر کسی که میگوید رفسنجانی فلان و بهمن کار خوب را کرده پس جنایات او باید ندیده گرفته شود به این ویروس آلوده است .
از اینها بپرسید چرا همین استاندارد را در مورد امریکا وقتی ژاپن را با بمب اتمی ضد به کار نمیبرید ؟ چرا در مورد مصدق و بنی صدر و بازرگان اینقدر مسامحه ندارید؟ شاه چرا نباید از این برخورد مثبت دروغین و گمراه کننده بهره بگیرد او که بسیار مدرن تر و آبادگر تر از همه این دیکتاتورهای روسی و رفسنجانی و خمینی و خامنه ای بود ؟
چرا به سروش حمله میکنید ؟
چرا امیر انتظام هنوز سانسور است ؟
چرا مردم سوریه وقتی اسد را نمی خواستند مثل شاه نرفت تا کشور به جنگ داخلی کشانده نشود ؟
مگر در مورد همه اینها نمی شود منتظر قضاوت تاریخ نشست ؟
بنیصدر منتخب ملت بود چرا زیتون ملی مضحکی دائم از فرخ نگه دار تروریستی که باید به خاطر کشتار چند ژاندارم و رفقای خودش و فرار او به شوروی و ان بازی وطن فروشانه که حتا خود رفقایش الان او را بازخواست میکنند مقاله مینویسد اما از بنی صدر که نزدیکترین دیدگاه به آنها باید باشد هیچ خبری در آنجا نیست ؟ شما ملی مذهبی هستید یا ملی روسی ؟ تروریست پرور هستید یا طرفدار آزادی بیان ؟ بالاخره گذشته افراد ملاک است یا الان آنها ؟ طرز فکر آنها ملاک است یا وابستگی مافیایی آنها به این کشور و آنکشور ، این فرد و ان فرد ؟
چرا تاسروش حرفی میزند همه موظف به مقابله با او هستند اما کشتگر و فرخ و تابان و نقره کار و زرافشان و گلستان و علامه زاده و عمویی همان حرفها را هم بزنند کسی به پاسخ گویی نمیرود ؟ حتا ف م سخن که پامنبر همه مدعیان روسیه و دیکتاتوری مذهبی – بعثی – روسی است ؟
مردم ایران آگاهی باید بر اساس گردش آزاد اخبار و آزادی انتخاب باشد . هر نوع دیگر آگاهی ، آگاهی کذب است . مردم کره شمالی هم آگاه هستند اما فقط به آنچه از فیلتر دولت خدایی کیم ها عبور میکند . آنها از جهان آزاد چیزی نمیدانند و از ان وحشت دارند . همین وحشتی که خامنه ای از دشمنان فرضی در خود
واکنشها به مرگ هاشمی؛ بنیصدر: ایران امروز محصول اقدامات دیروز رفسنجانی است
————————————————————————————————————-
پاسداران روسیه به ناوهای آمریکایی نزدیک میشوند ، رسانه های چپ روسی به تبلیغ مستقیم
غیر مستقیم برای جنایت کار بزرگ ج ا رفسنجانی مشغول هستند . چپ روسی که از نزدیکی پوتین به ترامپ سر از پا نمی شناسد و آنرا به دروغ زمینه ساز قدرتمندی دو رژیم ورشکسته ج ا و سوریه تبلیغ میکند بدون اینکه بگوید که نزدیکی پوتین و ترامپ اگر دو قربانی داشته باشد همین دو گوسفند قربانی هستند .
بنی صدر و سخنان او هنوز در سانسور رفسنجانیست ها و مارکسیست های روسی و ملی مضحکیست ها و بختیاریست های مارکسیست روسی است . صدای امریکا ناپرهیزی کرده و یک لینک گذاشته . دوچه ولله و بی بی سی فارسی و رادیو فردا که پایگاه مارکسیست های روسی نقابدار است هنوز بنی صدر را سانسور و این مرد جنایت کار را بزرگ میکنند. لابی
مارکسیست روسی و اسلامیست های مارکسیست در امریکا اوباما را فریب دادند که
پیام تسلیت بدهد . همه این بازیها به زودی رنگ دیگری میگیرند . ترامپ قایق های سپاه را خواهد زد . پوتین آخوندها و اسد را بار دیگر خواهد فروخت تا اقتصاد ورشکسته خودش را به کمک وزیر خارجه نفتی جدید با افزایش قیمت نفت کمی بهبود بخشد . فشار روی چین متمرکز خواهد شد ، پفک نمکی کره ای موشک باز با زدن موشک هایش در هوا باید انگشت بمکد . چون پوتین در سازمان ملل دیگر پشت چین نخواهد رفت . ترکیه وقتی پوتین را بی خاصیت دید از همراهی با او سرخورده و دنبال منافع خودش خواهد رفت . بحرانهای مالی ، فساد فراوان و درگیریهای مشتی عناصر نادان وابسته به روسیه ، ج ا را با بحرا نها ی شدیدتر مواجه میکند . حتا نفت ۱۲۰ دلاری هم نمیتواند این رژیم فاسد و تروریست و ماجراجو را نجات دهد همان گونه که در زمان احمدی نژاد نداد .
sokhany rok va rast ba khamene • چندین ثانیه پیش
خامنه ای؛ ترساندن مردم از تجزیه کشور+فیلم
خامنه ای با بیان اینکه «دشمن» که میگوییم، شعار نیست، افزود: وزیر خارجهی خوشاخلاق آمریکا در نامه و داعیهی خود به دولت بعدی توصیه میکند که هرچه میتوانید به ایران سختگیری کنید http://www.iranpressnews.com/s…
—————————————————————————————————–
یکنفر به این خامنه ای بگوید فرافکنی مشکلی از رژیم در حال فروپاشی شما کم نمیکند . اگر راست میگویی با همین زبانی که با روسیه حرف میزنی و با همین حسن نیتی که به پوتین و روسیه داری با امریکا حرف بزن ، همین طوری که به روس ها اجازه استفاده از پایگاه میدهی به آمریکایی ها بده ، همین طوری که اصلا از بد قولی ها و منفعت پرستی روس ها ناراحت نمی شوی از امریکا هم نشو ، همین گونه که به رژیم های پوشالی روسی با جان و دل خدمت میکنی به رژیم های آمریکایی روی خوش نشان بده من از طرف جان بولتون ، رودی جولیانی ، ترامپ ، مک کین ، دموکرات ها ، جمهوری خواهان ، تی پارتی قول میدهم که امریکا بهترین وفادارترین و متحد ایران باشد . فکر میکنی با دسته کورها آبگوشت میخوری ؟ یکی به نعل و دو تا به میخ و طلبکاری ؟ ما شاه داشتیم متحد امریکا هیچ مشکلی هم نداشتیم . اشکال از روسی بودن بی در و پیکر رژیم شما است . دشمن روسیه است و مارکسیست های روسی . فرافکنی بس است . با تقلب برنامه اتمی راه انداختید در همه کشورهای اسلامی تروریست پروردید ، به همه دشمنان امریکا کمک کردید ، هر جا امریکا در گیر بود شما به فرو رفتن آنها در گل خدمت کردید با همه متحدان امریکا دشمن هستید ، از هر دیکتاتور فاسدی که روسی و یا ضد آمریکایی هست حمایت مالی ، جانی ، نظامی میکنید . همه پاسداران شما تعلیم دیده کره شمالی هستند و جاسوس روسیه ، وقتی روس ها مثل گربه و موش خانگی همه جا میروند و می آیند شما دو تابعیتی های بیچاره را که برای خوردن چلوکباب و دیدن اقوام به ایران می آیند و دائم از آنها طلبکارید که ایرانی بودن خودشان را فراموش نکنند و به رژیم پوشالی روسی شما در کشور محل اقامت کمک کنند ، زندانی میکنید و حالا خوشبختانه تابعیت ایرانی آنها را میگیرید و بعد آنها میفهمند که ایران با وجود رژیم برده روس شما ایران نیست و به همین ترامپ و رودی جولیانی و بولتن و مایکل لدین کمک میکنند تا رژیم فاسد و وابسته غیر قبل اصلاح شما را زودتر سرنگون کنند . پوتین هم کاری برای شما نمی تواند بکند چون خودش غرق در فساد و مشکلات اقتصادی است . بذار ببینیم چهار تا مارکسیست فسیل روسی چه جوری رژیم شما را نجات میدهند ؟ ببینیم اسد میتواند برای جلوگیری از سوریه شدن شما به شما کمک کند ؟ حالا با تقلب و هزار اما و اگر یک برنامه مثلا دست برداشتن از رویای اتمی کردن کشور از سر ناچاری و فشار تحریم به صلاحدید روسیه و مارکسیست های روسی و به قصد فریب امریکا و غرب پیش انداختید مثل ان برنامه سید خندان خاتمی ، طلبدارید که امریکا رژیم شما را دموکرات و پایبند به قوانین بین المللی بشناسد و به شما کمک های مالی و نظا می و امنیتی بکند تا قدرت منطقه ای بشوید انهم علیه منافع خودشان ؟ خودت خنده ات نمی گیرد از این انتظار بیهوده ؟ فکر میکنید هر دروغی به ملت ایران گفتید و آنها ناچارا سکوت کرده اند ، آمریکایی ها هم باید آنرا باور کنند ؟ خیلی نمانده تا روزی که بدانید پر رویی و توقع بیجا هم حدی دارد .
هزاران تانک و خودروی زرهی آمریکا وارد بندر برمرهافن آلمان شدهاند تا در مرزهای شرقی ناتو با روسیه مستقر شوند http://www.iranpressnews.com/source/203698.htm#
—————————————————————————————-
من یک سوال ساده پیش روی همه مدعیان تقلبی نظام ولایت فقیه متکی به روسیه و ماجرا جو در جهان میگذارم .
وقتی خمینی خواست از انقلاب مردم ایران برای آزادی و استقلال نمدی برای حکومت ملاها بسازد مردی صادق و بی ادعا به نام رحیمی از ملی گرایان به او نامه نوشت و گفت من یک مسلمان و ایرانیم ولی معتقدم جمهوری اسلامی به حکومت ملاها به نام جانشینان خدا روی زمین منتهی میشود . و دیدیدم که شد .
آیا کسی امروز حاضر است یک نامه به خامنه ای بفرستد و صادقانه بگوید من مسلمان و ایرانیم اما معتقدم نزدیکی و اعتماد شما به پوتین و روسیه تا حدی که اجازه داده شود به آنها از خاک ایران به سوریه حمله کنند و مشارکت ایران در جنگ سوریه جز دشمن سازی از یک میلیارد مسلمان علیه ایران و مذهب رسمی ان شیعه هیچ حا صلی ندارد؟
خمینی مثل خامنه ای از سیاست چیزی نمیدانست اما شم سیاسی و قدرت تشخیص سمت و سوی معادلات قدرت را به گونه ای ذاتی دشت . مثل رضا خان که بی سواد بود ولی شناخت ذاتی از بازی های قدرت داشت . اگر چه این شناخت کافی نیست و به همان دلیل رضا خان و خمینی به شکست رسیدند اما موفقیت های اولیه ای را برای هر دو آوردند . خامنه ای نشان داده فاقد ان شم سیاسی است و به همین دلیل هیچ موفقیتی در دوران او نصیب او نشده .
خمینی با تایید بالا رفتن موش های روسی از دیوار سفارت امریکا و کلید زدن جنگ و ترور در خاور میانه و آسیا و آفریقا پس از وقوع ان , همان اشتباه استراتژیک رضا خان در پیوستن به آلمان را مرتکب و دشمنی تمام کشورهای غربی را برای ایرانیان خرید .
جانشین او با مشارکت در جنگ سوریه و دخالت در امور اعراب به پشتیبانی روسیه دشمنی یک میلیارد مسلمان را برای ایرانیان خرید . حالا میگوید اگر ما به سوریه نمی رفتیم آنها به تهران می آمدند !!! من این ادعا را قبلا از دیگران شنیده ام . هیچ تازگی ندارد . تقریبا تمام کشورهای ابر قدرت و قدرتمند وقتی به کشورهای جهان سوم نیرو میفرستند با همین ادعا میروند .
طنز تلخ تاریخ را ببین که وقتی بوش تئوری حمله پیشگیرانه را داد همین ملاها و همه مارکسیست های روسی و روسیه و همه هواداران دیکتاتورهای فاشیست روس ساخته با ان مخالفت کردند اما همه آنها امروز از حمله روسیه به سوریه و گرجستان و اشغال اوکراین حمایت میکنند ! خامنه ای صرفا تیوری هایی را که حامیان مارکسیست او که سرسپرده روسیه هستند در گوش او می خوانند تکرار میکند و کسی از او نمی پرسد چه تضمینی وجود دارد که تروریست ها به ایران نیایند ؟ مخصو صا حالا که همه مسلمانان جهان به این اقدامات خصمانه شما علیه یک کشور مسلمان دیگر با دیده تردید مینگرند ؟ از دشمنی شما با ترکیه و عربهای خلیج برای پرهیز از گسترش بحث میگذرم .
سوال آخر من این است ، این چه رسالتی است که بر دوش همه رژیم های پوشالی در تهران گذاشته اند که رهبران ان فکر میکنند باید جهان را نجات دهند و یا بر ان حکم برانند ؟ مگر سنگاپور، کره جنوبی ، ژاپن ، کشورهای اسکاندیناوی ، تایوان ، …. که از شما پیشرفته تر و با ثبات ترند و مترقی تر دنبال این چیز ها میروند ؟ فکر نمیکنید که ریشه همه مشکلات شما ایرانیان در گنده گوزی احمقانه خودتان است و بیخود همه را متهم میکنید به اینکه دیگران علیه شما توطیه میکنند ؟
مگر همین اعلی حضرت شاه مدرن خودمان جزیره ثباتی که ساخته بود را با توهم دخالت در انتخابات امریکا و توهمات دیگر در رودر رویی با کارتر به خطر نینداخت .
در خانه اگر کس است ، یک حرف بس است .
مقامهای اطلاعاتی آمریکا: روسیه بیتردید در انتخابات آمریکا دخالت کرده است http://www.radiofarda.com/a/f8-us-congress-probe-russia-cyber-attacks/28215852.html
نوام چامسکی: “پایان دنیا”، چگونه انتخاب ترامپ برای بشریت تهدیدی بیسابقه است http://news.gooya.com/politics/archives/2017/01/222269.php
—————————————————————————————
نوام چامسکی گل سر سبد مارکسیست های روسی در ایران باز اظهار فضل نموده که انتخاب ترامپ تهدیدی برای بشریت است ! یک کلام از مادر عروس ! این آقا استاد زبان شناسی است یعنی از سیاست و اقتصاد و امنیت ملی و تجارت بین المللی از ترامپ بیشتر نمی داند . در مورد تاریخ قدرت هم چیزی نمی داند به همین دلیل تجاوز امپریالیستی پوتین به کریمه و اوکراین و لشگر کشی او به سوریه برای سفت کردن زیر پای یک دولت دست نشانده منفور مردم سوریه و آلت دست ج ا و گروه تروریست حزب الله را ندیده میگیرد ! این آقا از طالبان و القاعده هم در ان جنایت آشکار تلویحا دفاع کرد . مثل طبری که از بی شعوری او همین بس که این جوجه مارکسیست روسی ف م سخن گفت او میخواسته با پشتیبانی و منحرف کردن خمینی و ولایت فقیه ، از روی مراحل تاریخی بپرد و از جامعه تازه شهری شده توسط شاه مدرن یک مدینه فاضله امام زمانی بسازد که پس از مبارزه با امریکا یک هویی بشود سوسیالیستی و همینجور بیخودی کمونیستی شود و این در حالی است که طبری و رفیق جاسوس روسی او کیانوری
خد ا خدا میکرده اند که نکند یک وقتی کسی در تلویزیون از آنها بپرسد که آیا به خدا اعتقاد دارند یا نه و آنوقت خمینی و خلخالی و مصباح متوجه شوند آنها به دین باور ندارند و آنها را بکشند !!!! ای خاک بر سر شما عمله های //// روسی . وقاحت تا این حد ؟ یعنی بهشتی و خمینی و رفسنجانی و خامنه ای و مصباح و مطهری نمی دانستند توده ایها کافر هستند ؟ این همه مارکسیست روسی الان در غرب نشسته و یا در ایران هستند . هیچ کدام از آنها را نکشتند اما فرخ زاد و سامی و هاله سحابی و قطب زاده و تیمسار اویسی و فرخ رو پارسا و فروهر ها و لاجوردی و حتا احمد خمینی و لاهوتی و صابر و بسیاری مسلمان دیگر را کشتند . طبری علنا درمقابل دوربین گفت ماتریالسیم یعنی مونیستی ، واحد ، یگانه ، توحیدی ! او میدانست دروغ میگوید . او میدانست خیانت میکند ، او میخواست دین روسی اش را همرنگ دین اسلام فقاهتی کرده و با استفاده از التقاطی که شریعتی به منظور جذب جوانا ن به دین سنتی تزریق کرده بود نشان داده و به همراه توطیه های سیا سی و اقتصادی و نظامی روسیه همه گروه ها و احزاب و شخصیت های ایرانی را ترور و از صحنه خارج کند تا سر بزنگاه مثل افغانستان کودتا کرده و یک الاغ روسی مثل همین طبری – فرخ نگهدار – کیانوری را بچپانند به ایران به نام انقلاب کارگری ! یک فاشیست جنایت کار مثل همین اسد و قذافی و صدام و یا یک تروریست روسی مثل همین چه و همان کاسترو و یا یک ابله پاپیولیست روسی مثل همین چاوز و مادرو .
کیانوری به بهشتی در برابر تلویزیون التماس میکرد چرا ما این همه از امام ! حمایت میکنیم و از ج ا ولی شما ما را دوست حساب نمیکنید ! بهشتی خوب میدانست که این خر مهره روسی دنبال چیست . به او پوز خندی زد و گفت شما هم دنبال چیز های دیگری هستید . پس از ان بود که کیانوری فهمید بهشتی باید حذف و رفسنجانی که جاه طلب تر و جاهل تر بود بر کشیده شود . طرح قتل بهشتی به تصویب شوروی رسید و /// مهره آنها در نیروی حفظ امنیت آنرا اجرا کرد. خامنه ای را هم چون میدانستند ممکن است با آنها همراه نشود یک نیم شوک دادند . باهنر هم که /// اینها نمیشد با رجایی خشک سر که هیچ چیزی از هیچ کجا نمی دانست ساندویچ کردند . طبری چطور خیانت شوروی به مصدق ، فرقه دموکرات آذربایجان ، نهضت جنگل و قاضی محمد را ندیده بود ؟ فقط یک احمق مارکسیست روسی میتواند اینقدر خوش خیال باشد یا یک مارکسیست اسلامی مثل موسوی ، پیمان …..
They are playing the same game with Iran that Putin played with Ukraine
Iranians are dependent, corrupted, and weak. They have no choice but buying their own gas from a Russian poppet who was not supposed to own this gas if Mullahs were as smart as Azerbaijan and chose USA as ally not Russians
جمهوری اسلامی روسی -ایران یا ملاتاریای ضد امپریالیست طبری – فرخ – موسوی و شرکای اسلامیست مارکسیست آنها پیمان – بهزاد نبوی – یزدی در سه پرده :
1)فیلسوف نوگرا و مارتین لوتر ان سروش که همواره مورد غضب مارکسیست های اسلامی و مارکسیست های روسی و رژیم روس پناه آخوندی است آرزوی بحث آزاد بنی صدر را دارد که همین سه محور شرارت روسی آنرا در نطفه خفه کردند چون مشت آنان را باز میکرد .
2) اولین رییس جمهور ان که منتخب واقعی با رای ۱۳ میلیونی ملت بود و منتخب سه محور شرارت حبیبی فقط ۲ میلیون رای آورد انهم پس از جلال الدین قاتل افغانی – لیبیایی و خلخالی قاتل آخوندی منتخب حزب توده ، میگوید خیال های خام روسی سه محور شرارت برای ایران و منطقه ” خیال پلو یی ” بیش نیست .
3)لوموند روزنامه چپ فرانسه و تورات سه محور شرارت روسی مینویسد ج ا خوابهای غیر قبل تعبیر میبیند و آب در هاون سوریه برای روسیه میکوبد در حالی که روسیه سودای دیگری در سر دارد
اپوزیسیون ایرانی گرفتار در چمبره خیانت کاران مارکسیست و اسلامیست روسی نه منتقد نظام است و نه مخالف نظام . بلکه بر عکس برای اخته کردن اپوزیسیون ۳۵ سال است با دولت آبدارچی ج ا سر ناسازگار دارد نه رهبری و سپاه و نیروهای امنیتی و مجلس و ارگانهای اصلی سیستم بعثی اسلامی روسی ان .
طنز تلخ تاریخ را ببین که دو رهبر ج ا هم از قضا با همین آبدارچی ها مخالفت کم نظیر کرده و میکنند . و گناه کثافت کاری سیستم روسی توتالیتر خودشان و سیاست های تجاوز طلبانه و ماجراجویانه روسی خودشان را به گردن ابدارچیان بی اختیار خود می اندازند و از مهلکه قضاوت عمومی میجهند .
چگونه است که امروز بنیان گزار بحث آزاد در ایران بنی صدر ، سانسور مطلق مارکسیست های روسی و شرکای اسلامیست مارکسیست روسی انها است ؟ سروش که پیشرو ترین منتقد دین و تحول خواه ترین مسلمان ایرانی است در حصر رسانه ای است ؟ به جای لوموند راشا تودی و پراودا و دیگر منابع روسی نقل محفل رسانه های فارسی زبان شده اند ؟ رادیو فردا و بی بی سی فارسی و دوچه ولله و زمانه همگام با همپالکی های روسی اخبار روز و پیک نت و عصر نو و ملی مذهبی و پیک ایران و روزنه و کیهان و … آب در هاون سوریه برای روسیه میکوبند و با طرح مسائل فرعی و چهره سازی های مشکوک از اشاره به علت العلل و ریشه مسائل طفره
میروند ؟
لوموند نوشت: مشکلٍ رژیم ایران است که هیچ جای پایی بهغیر از جوامع شیعه در جهان عرب ندارد. اهل تسنن بهخاطر سرنوشت حلب خشمگین هستند و حتی حماس پس از جنگ در سوریه به رژیم ایران پشت کرده است. ولادیمیر پوتین این را بهخوبی درک کرده، لذا به ترکیه نزدیک شده است.
——————————————–
Bani Sadr
همین پائین آوردن قیمت نفت برای این رژیم فلج کننده است. تحریم دیگر جای خود دارد! پس نفتی که میگویند به واسطه آن میتوانند موقعیت جهانی پیدا کنند، نه خیر اینطور نیست. یکبار هم آقای احمدی نژاد این کار را امتحان کرد وگفت که اگر ایران را تحریم کنند، نفت به بشکه ای 200 دلار خواهد رسید! تحریم کردند و توانستند نفت را به 30 دلارهم برسانند. پس یکی از پایه های اساسی این نظریه خیال پلو است! https://www.enghelabe-eslami.com/component/content/article/10-banisadr/mosahebe/22517-2016-12-27-17-56-52.html?Itemid=0
و سایهی مبارک بحث آزاد (که ابوالحسن بنیصدر منادی آغازین آن بود)، گستردهتر میشد و فضای فکری و سیاسی جامعه را معتدل و عقلانی میکرد، و صاحبنظران و سیاستورزان، بهجای نزاع و خشونت و افترا و تهمت و سخنان یکسویهگفتن و خطابههای بیمخاطب ایراد کردن، به جدال احسن و اقناع متقابل میپرداختند و جمهور خلق را در آن بازی شریف عقلانی شرکت میدادند و حیرتزدایی و جهالتپیرایی میکردند؛ و دریغا که چنین نشد!(۱).
After killing hundreds of thousands of Syrian kids and women Russia-Islamic Republic of Russia in Iran, and Terrorist organization Hezbollah are trying to clear their trace of massacre.
In Iran pro-Russian Marxists and their Russian allies are trying to manage a quiet coup and bring another radical to pour fuel on the flame of anti-Americanism and pro-Russian ism
بازی مذاکره اتمی را ملاها و حزب توده و ملی مضحکی ها راه انداختند و حمایت کردند تا تحریم ها را بردارند و دست روسیه را باز کنند برای برقراری رابطه نظامی – امنیتی با جمهوری ملاتاریا و همینطور اروپا را تا حدودی آزاد کنند برای خریدهای صنعتی چون روس ها ندارند . هدف اصلی این بود که اگر طرح شکست خورد روحانی را قربانی کنند و خامنه ای بزند زیر همه چیز . با آمدن غیر منتظره ترامپ اما همه چیز عوض شد . پوتین خودش را در برابر معامله شیرین تر دید با ترامپ . حالا حزب توده و مارکسیست ها و اسلامیست ما رکسیست ها ادامه نقشه قبلی را بی فایده میبینند . اما نمی توانند روحانی را خودشان قربانی کنند می خواهند با حمله از جانب دیگر و طرح مسائلی که همیشه بوده و ریشه در ریختن منابع کشور در جیب سوریه و لبنان – روسیه دارد روحانی را به زیر بکشند و یک تند رو بیاورند که بقیه نقشه پوتین را با اصلاحات ان کامل کند . زیرا مارکسیست های روسی از ان میترسند که اگر پوتین با وجود روحانی با ترامپ بسازد آنوقت این اعتقاد عمومی که پوتین همه را می فروشد و روس ها معامله گر هستند یک دلیل دیگر در افکار عمومی پیدا کند . پس حالا با جوجه جاسوس ها و فریب خوردگانی که شعور سیاسی اجتماعی ندارند یک بازی جدید رقم زده اند یک نمونه ان همین فرهادی و گور خواب است . اینها به خامنه ای و سپاه و موسوی نمی تازند برای حلبی اباد هایی که در اطراف تهران بوده و اگر حالا بدتر شده برای این است که پول کشور را در جیب اعراب روسی تروریست و آدمکش فاسد میریزند . میلیاردها دلار خرج اسد کردند و آخرش هم روس ها او را میکشند هدیه به ترامپ . روس ها میخواهند با تقلبی دوباره یکی مثل احمدی نژاد بیاورند به جای کروبی تا اگر امریکا تحریم کرد و روسیه تایید , تندروها بود و خامنه ای , که روحانی را فلج کردند و یک تند رو آوردند و پوتین دستش بسته است نمی تواند کاری بکند . بعد که پوتین اینها را فروخت و شیرازه کشور بیشتر پاشید و کارتون خوابها و گور خوابها و کارگران در بدبختی بیشتر که ریشه در نظامی گری روسی متجاوز رژیم دنباله رو روسیه دارد به پیسی بیشتر افتادند ، روسیه در تکه پاره کردن و یا سوری کردن ایران برای مکیدن شیره کشور و بلعیدن نهایی ان مشکلات کمتری خواهد داشت . این نماینده روسی سپاه که حالا آمده میگوید کروبی چون با مردم سوریه همراه شد در حصر است عملا وجود کاپیتولاسیون روسی را به ما خبر میدهد ! اما اصغر فرهادی که ناحق جای کیا رستمی نشسته این چیز ها را نمیفهمد چون خود فروش است و بازیچه روسیه . کشتار کودکان سری را نمی بیند. نقش خامنه ای و رفسنجانی و موسوی را در این کثافت کاری نمی بیند . خوراک تبلیغاتی فراهم میکند برای اسد و پوتین و نمایندگان روسیه در حکومت دست نشانده آنها در تهران
Killing children and women, destroying your own country and creating grave yard is only a good thing in Marxist, Islamist, and Bassist type of government
They should congratulates each other for now because this is going to happen to them very soon
کلیات طرح تشکیل قوه قضاییه مستقل (دادسرای ویژه مقامات و وابستگان نظام)
گاه و بیگاه از پرده برون می افتد که قوه قضاییه مجری لایقی برای برقراری عدالت نیست. این قوه به شدت غیرشفاف و در نتیجه فاسد در مورد افراد مختلف با گرایشهای مختلف سیاسی و عقیدتی رویه های متفاوتی را در پیش می گیرد. برای حسین شریعتمداری مدیرمسئول بسیار ولایی روزنامه کیهان احضاریه دادگاه فرستاده می شود و وقتی او تمکین نمی کند قوه قضاییه کاری انجام نمی دهد. اما در مورد محمود صادقی نماینده مجلسی که جرات کرده است به حسابهای غیرقانونی رئیس قوه قضاییه اشاره کند، اقدام به صدور حکم جلب سیار می کند و شب هنگام برای دستگیری به منزل او مراجعه می کند.
بی توجهی به برقراری عدالت در این قوه، کنشگران سیاسی را به در پیش گرفتن راهکارهای متفاوت برای برقراری عدل و داد سوق داده است. آنچه معماری نیوز، آمدنیوز و شبکه تلویزیونی دُرّ اخیرا به اجرا درآورده اند، بخش کوچکی از چنین طرحیست.
طرح تشکیل دادسرای ویژه مقامات و وابستگان نظام
مقدمه
با توجه به عدم برقراری عدالت در قوه قضاییه جمهوری اسلامی و برقراری فساد سیستماتیک در ساختار جمهوری اسلامی و به ویژه بخشهای غیرشفاف آن از جمله قوه قضاییه، از کنشگران سیاسی و شهروندان دلسوز دعوت می شود در راستای برقراری عدالت به اجرای طرح زیر یاری رسانند:
تشکیل پایگاه داده مقامات نظام به ویژه بخشهای غیرشفاف آن (به عنوان مثال قوه قضاییه) شامل:
الف. نام تمامی مقامات مانند معاونان، دادستانها، قضات و …
ب. سوابق اجرایی
پ. دارایی (موجودی حسابهای بانکی + املاک + خودروها)
ت. فعالیت (دستورات، نامه های اداری و …)
ت. بستگان و آشنایان
این پایگاه داده می تواند با هک پایگاههای داده دستگاههای نظام، گزارش کنشگران سیاسی و شهروندان مطلع و افرادی از درون بخشهای مختلف نظام تشکیل گردد و در شبکه های اجتماعی در معرض دید علاقمندان قرار گیرد.
اخبار، اطلاعات و اسناد مربوط به تخلفات و جرائم
همکاری دانش آموختگان حقوق و آشنایان به قوانین بین المللی و قوانین جمهوری اسلامی و بررسی داده های مربوط به مقامات نظام و جستجو و کشف تخلفات و جرائم احتمالی
اعلام نام متخلفان و مجرمان و انتشار اسناد و مدارک مربوطه.
مجازات دادسرا یا دادسراهای ویژه مقامات نظام در وهله اول ریختن آبرو و برباد دادن شهرت و بدنام کردن فرد مجرم و متخلف و در ادامه وادار کردن نظام جمهوری اسلامی و نهادهای بین المللی به مجازات متخلفان یا مجرمان است.
باری در زمانه ما اگر ملتی نظام حاکم را خودی تلقی نکند و عملکرد آن را نادرست بداند، راههایی برای مقابله با آن خواهد یافت که تشکیل دادسرای ویژه مقامات نظام یکی از آنهاست.
آقای نوریزاداین گزارش روزنامه شرق را تحت عنوان “گودال محرومیت” بببینید. اینجا ایران است آیا؟؟ آخر دنیا که می گویند اینجاست؟! من چطور لقمه راحت از گلویم پائین برود وقتی هموطنانم چنین زندگی هایی دارند؟ چقدر از حقوقم را اختصاص بدهم تا وجدانم آسوده شود؟ سهم اینها از منابع زیرزمینی ایران کجاست؟ چرا چهره کشور اینهمه به فقر الوده است و مسئولان به جای حل معضلات برای دنیا شاخ و شانه می کشند؟ چرا اینها که به خاطر بی حجابی دختران، مدام خون پاک شهدای وطنم رابه رخ ما می کشند یک بار از خون شهیدان خجالت نمی کشند و برای ریشه کنی اختلاس و فقر کاری نمی کنند؟ شهدا برای عزت وطن رفتند آیا عزت وطن در برنامه اتمی و جنگ در سوریه است یا در رفع فقر و تامین زندگی و کار شرافتمندانه برای همه مردم؟ چرا بسیجی های آن روزها بی ادعا رفتند و بسیجی های امروز فقط از اسم آنها ارتزاق می کنند؟ چرا این بسیجی ها به جای راهپیمائی در دفاع از حقوق هسته ای یا حجاب، آستینهایشان را بالا نمی زنند و نمی روند بیل و کلنگ دستشان بگیرند و آدوقه ببرند برای فقرزدایی در جاهای محروم؟ چرا راه و جاده و تاسیاسات مخابرات اینجاها مستقر نمی کنند؟
جناب دکتر نوری زاد با عرض سلام و ادب با توجه به انتقادهای مکرر شما در خصوص ازدواج پیامبر اسلام(ص ) با ام المومنین عایشه در سنین پایین خواهشمند است متن زیر راکه خلاصه ای از تحقیق دکتر عبدالرحمان صدیق در خصوص سن ام المومنین عایشه در حین ازدواج با پیامبراست را مطالعه فرموده و در کانال تلگرامی خود منتشر فرمایید:
ابوبکر صاحب دو دختر به نام های اسماء و عایشه بود اسما دختر بزرگتر همسرزبیر و مادر عبدالله ابن زبیر بود تمامی مورخین از جمله :1-طبری در تاريخ طبری
2-ابن کثیر در البداية والنهایه
3-ابن حجر در الاصابه في تمیيز الصحابه
4-عینی در شرح صحيح بخاری
تاریخ فوت اسمارا سال ۷۳ هجری و در سن یکصد سالگی آورده اند یعنی اسمادرسال اول هجرت بیست وهفت سال داشته است .
همچنين مورخين بالاتفاق ازجمله:1-بیهقی در سنن الکبری
2-ابن عساکر در تاریخ دمشق
3-ابن کثیر در البداية والنهایه
4-صنعانی در سبل الاسلام
ميگويند عايشه ده سال از اسماء کوچکتر بوده است يعنى عايشه درسال اول هجرت هفده سال سن داشته است بنا بر منابع تاریخی،عايشه درابتدای سال دوم هجرى با پيامبر ازدواج کرد ودرابتدای سال سوم به خانه پيامبر رفت یعنی درزمان ازدواج نوزذه ساله بوده است.
دوست گرامی
مطلبی از شما حذف نشده
مطلب قبلی شما در بخش “تماس مستقیم با من” درج شده بود که همچنان همانجاست.
با احترام
با سلام خدمت استاد
در خصوص کتاب خوانی مطلبی نوشته اید . من دو کتاب آز آقای دکتر میر فطروس خوانده ام که یکی دکتر محمد مصدق، آسیب شناسی یک شکست که نگاهی بسیار استادانه و با مدارک فراوان به آنجه بسیاری از آن به کودتا یاد میکنند پرداخته است. و دومی ملاحظاتی در تاریخ ایران که آن نیز بسیار استادانه به رشته تحریز درآمده. دوست داشتم شما را نیز از لذت خواندن آنها بهرمند سازم . جناب دکتر میرفطروس مقالات و نوشته های بسیار زیادی دارند که پیشنهاد میکنم به وبلاگ ایشان سری بزنید. خالی از لطف نیست. http://mirfetros.com/fa/
با سلام و دعای خیر،خدمت برادر بزگوار و انسان آزاده جناب نوریزاد
پس از نگارش مطلبی از شما تحت عنوان نامه ای به امام علی (ع) حقیر هرچند مطالبی را در پاسخ جنابعالی نوشتم اما اصرا جنابتان بر روی برخی مسائل مرا بر ان داشت تا ندانسته هایم را بپرسم . در همین راستا حقیر از جناب آقای کدیور که در سلیم النفسی عالم بودن و حریت شان شکی وجود ندارد (حداقل برای اینجانب ) ، خلاصه ابهامات مطرح شده در نامه شما را پرسیدم وایشان هم لطف کرده و اینگونه جواب دادند ، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید !!
1- چرا حضرت علی (ع) با آن ژرفای عمیق از اخلاق انسانی و معنوی برده داری را که امروزه ننگ انسانیت است را لغو نکردند و خود برده داشتند؟
پاسخ: برای اینکه عقلانیت انسانی تا اواخر قرن نوزدهم برده داری را مذموم نمی دانست. در آن زمان برده داری مذموم نبود. این اشکال خوانش قرن بیست و یکمی از قرن هفتم است و به بیماری زمان پریشی مبتلاست.
2- بالاترین درس انسانیت و حقوق بشر که تا بحال بر بشریت عرضه شده ، همان فرمایش مولا علی است که فرمودند : هرچه را برای خود می پسندید. برای دیگران نیز بپسندید و هرچه را ….- چرا مسلمین سایرین را تحت زور و اجبار یا به اسلام آوردن مجبور می کردن یا جزیه دادن یا جنگ کردن ؟
پاسخ: امام علی کدام مردم را در کدام جنگ به زور مسلمان کرد!؟ اصلا در زمان ایشان هیچ جنگی با غیر مسلمانان صورت نگرفت و جمل و صفین و نهروان هر سه با مسلمانان بود. در زمان سه خلیفه قبلی هم ایشان در هیچ جنگی شرکت نکرده است. اگر در مورد غزوات زمان پیامبر اشکال دارند بفرمایند تا پاسخ بگیرند.
3- چرا آن حضرت نخواستند در صلح و آرامش به ترویج و تبلیغ ارزشهای والای انسانی و اسلامی بپردازند و 5 سال حکومتشان همه اش در جنگ سپری شد؟
پاسخ: این را باید از حضرت عایشه و حضرت معاویه و حضرات خوارج بپرسیم! امام علی (ع) هرکز به جنگ آغاز نکرد. جنگ به ایشان تحمیل شد.
4- اینکه ایشان به فرموده خودشان راههای آسمان را بیشتر از زمین می شناختند ، عدم ارائه راهکاری خارق العاده در مورد پزشکی و یا سایر علوم از جانب حضرتش چگونه توجیه می گردد؟
پاسخ: از دین انتظار دینی باید داشت نه انتظار علمی. امام علی به امر دینی در زمین و آسمان وفادار ماند و به امور غیر دینی نپرداخت.
——————
سلام و سپاس عبدالله گرامی
بسیار کار خوبی کردید که این پرسش ها را با ایشان در میان گذاردید. من نیز به ایشان احترام قائلم. اما این پاسخ ها نه آن است که من چشم به راهش بوده و هستم. پاسخ شماره ی یک ایشان بسیار بسیار نادرست و نامعقول است. چرا که : امامان و پیغمبران مگر نه این که باید به افق های دور انسانی بنگرند و هرگز نه از فهم رایج عصر خویش که از فهم انسان های بدنیا نیامده نیز عقب نمانند؟ امام و پیغمبری که می خواهند تا قیام قیامت اسوه و نمونه باشند باید در حوزه ی موازین انسانی، از همه ی انسان ها در همه ی عصر ها جلوتر باشند. مذموم نبودن که نشد دلیل. مهم این است که یک فاجعه ی انسانی به اسم برده داری در زمان پیامبر و امام علی مقبول جامعه و خود آنان بوده. اگر برده داری را به یکجور کثیفی در حوزه ی انسانی تعبیر کنیم، چرا امامان و پیغمبران با این کثیفی محرز و بی تردید کنار آمدند؟ در رسم برده داری، مهم این است که پای انسان و عواطف و هویت انسانی کسانی که به اسارت برده می شدند در میان است. حالا چه مذموم بوده باشد و چه نباشد. برده داری یک رفتار جنون آمیز و ناجوانمردانه و وحشی گرانه است. چرا امامان در کنار این وحشی گری قرار گرفتند و بدان معترض نشدند؟ چرا کورش این مهم را می فهمد اما در عصر اسلام برده داری مورد تایید قرار می گیرد. در مجموع بقیه ی پاسخ ها نیز در همین امتداد با کاستی هایی مواجهند.
سپاس دوست گرامی
سلام آقای نوریزاد گرامی.
امیدوارم در صحت و سلامت و آرامش به سر ببرید.
آقای نوری زاد، حتما خودتان بهتر از هر کسی به اوضاع جاری کشور واقفید، فساد از در و دیوار کشور بالا می رود، روحانی ها از هر بشر زمینی ای جسمانی تر و حریص تر به مال دنیا شد ، کشور خود را درگیر یک جنگ برونمرزی بی عاقبت کرده و، و مردمی که روزبهروز بیشتر در ورطه ی بی اخلاقی و بی خیالی و روزمرگی و دروغگویی و بی انصافی و کم فروشی فرو می روند و خیلی چیزهای دیگر.
آقای نوری زاد، شما یک هنرمند و فیلمنامه نویس با قلمی توانا هستید. می خواستم پیشنهادی مطرح کنم. نامه ای بنویسید برای نسل های نیامده. نسلی که شاید چندصد سال دیگر پا به این دنیا بگذارد. مثلا یک ایرانی متولد هزار و پانصد و نود پنج. با قلم زیبا و قوه تخیل کم نظیرتان برایش از درد و رنج های این روزها بگویید و بنویسیدو اوضاع امروز را برایش ترسیم کنید. نامه ای برای ثبت در تاریخ. نامه ای به نسل برنیامده ایرانی. مثل نامه هایی که مردان و زنان امروزی می نویسند و صداهایی که در یک حرکت ابتکاری ضبط می کنند و به فضا می فرستند تا مثلا این فضا پیما دویست سال دیگر دوباره به زمین فرود بیاید و آن نامه ها و صداها را به گوش مردم آینده برساند. اوریانا فالاچی خبرنگار ایتالیایی از سبک مشابهی استفاده کرد وقتی کتابی نوشت به نام “نامه به کودکی که هرگز متولد نشد”.
این هم روش دیگری است برای بیان غیرمستقیم درد و رنجی که به آن گرفتاریم و با آن خو کرده ایم. باید یکی با یک زبان استعاره و تخیل گونه و قلم سحر آمیز آن را جلوی چشممان بیاورد تا زشتی هایی که به آن عادت کرده ایم دوباره پیش چشممان زنده شود. خواهش می کنم به این پیشنهاد فکر کنید. فقط قلم زیبا و تخیل و سوز دل شما را می طلبد و به عقیده من فقط شما از پس آن بر می آیید. حتی می توانید تابلویی خاص هم به آن نامه ضمیمه کنید. اما اگر به هر دلیل این پیشنهاد را نپسندید این کامنت را منتشر نکنید. چون ایده ای بود که به ذهنم رسید منحصرا برای جناب نوری زاد و نمی خواهم این پیشنهاد با قلم فرد دیگری بیامیزد.
متشکرم.
———————-
سلام دوست گرامی
همین نوشته ی شما قابلیت این را دارد که ذات یک افقِ گنگ، و سرگشتگیِ ملتی را باز نماید. سپاس از ایده ی خوبتان. نگران سوژه ی خود نباشید که احتمالا یکی بردارد و به اسم خودش بنویسد و منتشر کند. مهم اندیشه ای است که از من و شما جاری می شود. برای جاری شدنِ اندیشه های بکر، راه بگشاییم و نگران اسم این و آن نباشیم.
با احترام
دراین زمانه دردناک خط کشی های قومی و طبقاتی جغرافیایی که اصل انسانیت ،به عنوان عالی ترین فعل رفتاری انسانی از یاد رفته . حمایت شما از خانواده ها وافراد قربانی سیاست ورزی نظام ،ستودنی است .
سلام آقای نوری زاد
وقتی خبر پیوستن فرزند شما را به گروهک مجاهدین شنیدم خیلی ناراحت شدم
چرا که این گروه فرصت طلب و به تعبیر من فاحشه سیاسی حتی از زحمات و خون دل خوردن ها و شکنجه هایی که برای اصلاح جامعه کشیدید نگذشت
و خواست با کشیدن فرزندتان به طرف خود اعتبار این همه خون دل و شکنجه را که برای اصلاح جامعه کشیده و می کشید به نفع خود مصادره به مطلوب کند.
گرچه خدا میداند از ظلمی که در سال 67 در اعدام دسته جمعی زندانیان انها بعد از عملیات مرصاد صورت گرفت احساس گناه میکنم.
نه به خاطر اینکه دستی در این اعدام ها داشتم بلکه بخاطر اینکه از رژیمی حمایت میکردم که این اعدام ها را صورت داد و با ادامه بیهوده جنگ بعد از فتح خدمشهر باعث کشته شدن صد ها هزار انسان بی گناه چه در ایران و چه در عراق شد.
شاید مجاهدین قبل از همه ما بخاطر آشنایی با روحانیت (در قبل از انقلاب) به افکار بسته در اداره جامعه آشنا بودند.
و انها را افرادی مناسب برای اداره جامعه نمی دانستند.
اما این به هیچ عنوان نمیتوانست توجیه گر همکاری با رژیم صدام باشد که برای نابودی این کشور به بهانه اینکه
ما موقعی قرار داد الجزایر را در زمان شاه امضا کردیم که در نقطه ضعف بودیم.(متاسفانه آقای خلعتبری که قرار داد الجزایر را تنظیم کرده بود بلافاصله بعد از انقلاب اعدام شد) باشد
اما فرموده بودید هواداری از گروهی(مجاهدین) که خلع سلاح شده اند چه ایراد.
ایراد ان این است که همان طور که گفته شد این گروه مثل یک فاحشه سیاسی یک روز خود را به صدام و متحدانش فروختند و
امروز به عربستان و ترکی فیصل دلال صهیونست ها
عربستان و صهیونیصت هایی که بیشترین فشار را برای به نتیجه نرسیدن مذاکرات هسته ای و در نتیجه فشار بیشتر بر مردم وارد کردند(و طنز تلخ اینجاست که بعضی رهبران در داخل همسو با صهیونیست ها و عربستان همجنان مخالف برجام بوده و هستند)
من از شما خواهش میکنم با اینکه جنایت های زیادی از طرف جمهوری به اصطلاح اسلامی بر شما و در یک کلام
ما ها و مردم ایران رفته
ماهایی که جوانیمان عمرمان را به پای انقلاب دادیم
و امروز با بر چسب هایی مثل گرگ صفت مزدور خاِین بی بصیرت فتنه گر ریزشی و هزاران توهین دیگر مواجه میشویم
امااگر یکی طرفدار ایشان باشد انجنان او را به عرش اعلا می برند که آنسرش ناپیدا ولی اگر انتقادی از انها بکند تمام حیثیت و گذشته اش را لگد مال میکنند.
خدایا تا کی ما باید چوب این مطلق کردن ها را بخوریم.
و این شدیدا با آموزه های قرآنی که این حضرات مدعی اجرای ان هستند منافات دارد جایی که می فرماید
دشمنی با قومی شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند..سوره ماِیده ایه 8
متاسفانه در خیلی مواقع سیاست جمهوی اسلامی سیاست ماکیاولی هدف وسیله را توجیه میکند است
همان سیاستی که در مجاهدین بشدت دنبال میشود.
بله از شما می خواهم مواضع خود را از فرزندتان جدا کنید
گرچه فرزندتان را هم درک میکنم که برای گرفتن انتقام ظلم به شما به دام این گروه مزدور افتاده
امروز منافق سپاه قدس و جناب ///ایست براذر جان.شمر زمانه ات را بشناس.
با سلام و عرض ادب به آقای نوریزاد
محرمانه برای ایران.مطلبی که خدمتتون میگم نه در جواب این دوست عزیز که برای روشن شدن اذهان است.اثبات مطالب مطروحه در شرایط امروز کمی دشوار و به مصلحت نیست ولی فقط میشه گفت روحانیون و نمایندگانی که همین روزها مورد خشم قرار گرفتند و تعداد زیادی دیگر از مطلعین هستند و به علت امنیتی بودن فضا و سوء استفاده ای که سپاه و بیت ازین جریان بدنبالش هستند با مشت به دهانها تهدید به سکوت شدند ولی خورشید درین باب تا ابد پشت ابر نخواهد ماند.
باسلام و خسته نباشید برای تلاش این سالهایتان و خبررسانی به کشور اسیر و دربندمان.
به بهانه ی حادثه ی برخورد قطارها واجب است توجهتان را به نکاتی معطوف دارید.
قطار سمنان مشهد وسط مسیر بدلایلی توقف کرده
واگن تبریز مشهد به دلایلی هیچ توجهی به روبرو نداشته و بی توجه به قوانین ساده ی فیزیک و ترمز با فشار اتاق فرمان پس از دو بار تاکید و دریافت دستور تلفنی و کتبی به لوکوموتیوران به راهش ادامه داده و باعث تصادف مذکور میشود.
قطار تبریز مشهد با سرعت برخورد میکند به قطار سمنان مشهد
نکته ی مهم اینکه با مظلومیت تمام سرنشینان قطار تبریز مشهد که البته کشته و سوزانده میشوند.
توجه تان را به مطلب مهمی جلب میکنم تا از زاویه ی درست به این حادثه و دیگر حوادث سه سال گذشته و چند سال آینده در ایران توجه دهم.
سه سال پیش در پاییز 92 در تهران نیروهای امنیتی خبر از پیدا کردن شخصی با مشخصات امام زمان کرده که در سکوت خبری و بسیار محرمانه طبقه بندی و مسئولیت این شخص و برخورد و نظارت بر ایشان را بیت رهبری و اطلاعات سپاه بعده گرفتند.ایشان را مخفیانه و بر خلاف میلش از ترس اطلاع مردم و رخداد حوادث کنترل نشده به نزدیک مشهد منتقل کردند و قرنطینه ای برای خانواده و خود شخص ایجاد میکنند.
به تازگی شخص مورد نظر پیامی برای رییس جمهور و تعدادی از بزرگان و نمایندگان مجلس میفرستد و از رفتار وحشیانه و اقدام به تفتیش عقاید و سو استفاده ی ///// و نقشه های شومی در آینده و ایجاد فضای امنیتی و خفقان در کشور بقصد صحنه سازیهای کفرآمیز خبر میدهد و دلایلی را طرح و امنیت جانی و روانی خود را در خطر اعلام میکند.
از یک سال قبل و پس از تحقیقات مقدماتی دولت به درستی اطلاعات پی برده و به مخالفت با اقدام بیت خامنه ای در نگهداری و حصر ایشان و اقدامات مشکوک بیت خامنه ای علیه کشورمیپردازد.تعدادی از مراجع با موافقت با خامنه ای و تعدادی به مخالفت پرداخته و تقاضای داشتن اخبار درست از سلامتی و تامین امنیت جانی ایشان شده اند که با پاسخ همه باید به خاطر خامنه ای ساکت باشند روبرو شده و حتی سخنرانی مطهری در مشهد لغو شد.
پس از بالا گرفتن این داستان و مشخص شدن اینکه بسیاری از نقشه ها و موضوعاتی که خامنه ای و فرماندهان سپاه در سخنرانیها اعلام میکنند از اطلاعات شنود و از مطالبیست که توسط این فرد گفته شده و با مخالفت چند باره ی دولت درباره ی خلاف شرع و قانون بودن اقدامات رهبری،نقشه ی تروریستی برخورد قطارها توسط سپاه قدس طراحی میشود تا شاید مراجع مخالف را با اینکار فریب داده و دولت را نیز در آستانه ی انتخابات تظعیف کنند.با وقوع اتفاق تاسفبار اتفاق حله سپاه قدس سریعا دست بکار شده و با خرابکاری در قطار سمنان مشهد به عنوان نماد دولت باعث میشوند این واگن مثل مانع در راه قطار تبریز مشهد بعنوان نماد رهبری و سپاه( با توجه به آذری بودن رهبری ) و اینگونه بنظر برسد که این اتفاق مشیت الهی و برای اخطار به مانع تراشی دولت وقت در امور الهی و باذن خدا روی داده است.
صحنه سازی مستقیما تهدید و ترور دولت است.اشاره به قطار دولت” که درمسیر قطاررهبری چرا ایستاده اید!!وپیام دیگر اینکه فردا اگر نتیجه ی نمایش آنطور نشد که ما میخواستیم بر گردن قطار تدبیر و امید است نه قطار رهبری و سپاه،دلیلش هم اتفاق برخورد قطارهای سمنان و تبریز در هفت خوان شاهرود باذن خدا (که اشاره به انتخاب احتمالی شاهرودی)
تعداد زیادی از هموطنان آذری درین حادثه قربانی میشوند تا از احساسات مردم غیرتمند استفاده شود و واگن سمنان را خالی از مسافر روانه ی ریل میکنند که باعث ایجاد خشم دولت و مردم سمنان در صورت لو رفتن نقشه نشود.
اتفاقات سال های گذشته ی کشور و بخصوص این روزها را با توجه به این نکات بررسی کرده و نشانه شناسی کنید.
ساختن آیات جعلی از اقدامات همیشگی بیت خامنه ای و سپاه است که بارها بقصد شهیدسازی و انحراف اذهان و تحریک جامعه به راه اشتباه و اقدام به فریب و بستن دهان بزرگان و مراجع بارها شده است.باتوجه به رو شدن قرنطینه ی مخفیانه ی ذکرشده وبرای ایجاد فشاربه سکوت و تسلیم به خواسته های خامنه ای و سپاه و راه اندازی نمایشی مشابه راهپیمایی کربلا بقصد معرفی نیابت دروغین خامنه ای.
اقدام به پررنگ کردن مشهد بعنوان پایتخت مذهبی و خودسری والیان وقت و فوت مشکوک واعظ طبسی،و تبعید و حصر از تهران به خراسان رضوی و شهری همه بقصد معرفی خامنه ای بعنوان نایب دروغین امام که بشدت در شکایات متعدد مورد اعتراض این فرد قرار گرفته تا زمان انتخابات بسیار حاد شده و ادامه دار خواهد بود.
در نوشته های(منتسب به شخص مذکور)درشب اتفاق حله و کرکوک این اتفاقات بوضوح و برای چندمین بار پیش بینی و به اقدام انحرافی خامنه ای وسپاه در پی این حادثه اشاره شده است.
ژاپن کل بازار الکترونیک جهان رو به خودش اختصاص میده…
ﻗﻄﺮ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﺗﺮﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯿﺸﻪ…
ارمنستان اولین درآمدش صادرات برق به ایران میشه…
تایلند اولین مشتری توریستش ایرانیها میشن…
اسپانیا زعفران ایران رو میگیره و اولین درآمدش صادرات زعفران به دنیا میشه…
اونوقت……
ﻣﺎ ﺍﺯ ﺳﻮﻣﺎﻟﯽ ﻭ ﺑﻨﮕﻼﺩﺵ ﻓﻘﯿﺮ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﯿﻢ…
ﺗﻮ ﺻﻒ ﺳﺒﺪ ﮐﺎﻻ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻣﯿﻤﯿﺮﻧﺪ…
كجاي ﮐﺎﺭ ﻣﺎ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ؟
اگر خرمشهر را خدا آزاد كرد،
بگذاريد فلسطين را هم خدا آزاد كند…
مگر خدای ما با خداي آنها فرق میکند؟
در ایران باستان ٬ هنگامی کودکی به دنیا می آمد ٬ درختی در زمین می کاشتند
اکنون که کودکی زاده می شود ٬ خون حیوانی را به زمین می ریزند…
بزرگترین حقارت تاریخ، یخ زدگی مغزانسانهاست…
مرغ نخورید ، هورمون دارد…
سوسیس کالباس نخورید ، نیترات دارد…
لبنیات نخورید پالم دارد…
آبلیمو صنعتی نخورید آب لیمو ندارد…
آب معدنی نخورید مواد نگه دارنده خطرناک دارد…
شیر نخورید وایتکس دارد…
سیب رو باپوست نخورید مواد سرطانزا دارد…
برنج نخورید آرسنیک دارد…
بنزین ما سرطان زاست…
اصلا هیچی نخورید چون مملکت صاحب ندارد…
شهربازی نروید ، اگر می روید وسایلش ایمن نیست…
هواپیما تا مجبور نشدید سوار نشوید…
توی تهران نفس نکشید و از خونه بیرون نروید چون پارازیت سرطانزاست…
سرطان هم نگیرید،چون احتمالاً مورد اسیدپاشی قرار می گیرید…
از طرف دیگر برق کم مصرف کنید تا ما صادرش کنیم…
گرم بپوشید گاز زیاد مصرف نکنید،
برایتان خوب نیست ما صادرش می کنیم…
ماشین خارجی گران است نخرید ،
لگن ساخت داخل را گران بخرید برایتان خوب است امکان رفتن به بهشت را زودتر برایتان فراهم می کند…
فقط “بچه زیاد بزایید” چون ایران جای خوبی است…
ربا و نزول خواری حرام ترین اعمال است اما اگر بروید از بانک انصار () وام با بهره ۳۵ درصد بگیرید حلال می شود…
صدا و سیما آلات موسیقی را از پشت در و دیوار و ۶ گلدان نشان می دهد چرا که می گویند نمایش آلات موسیقی حرام است،
اما اگر ۱۲۰ هزار تومان بدهید و بروید کنسرت برج میلاد آن موقع حلال می شود…
سرزمین عجایب اینجاست که هر حرامی با پول حلال می شود…
کیف می کنم وقتی حکومتیها و طرفتارانش را ذلیل و بی جواب گنگ در مقابل این مطالب هایی که همه ریشه در واقعیتهای کشور داره می بینم و میبینم که برای خود چنان چاه عمیقی کنده اند که از الان صدایشان دیگر به گوش کسی نمی رسد تا بماند در بستر تاریخ که هیچ وقت از این ها صدایی در نخواهد امد و اگر هم صدایی داشته باشند از عمق چاهی که خود کم کم کندند و به یک باره متوجه شدند که چاهی که کنند خیلی عمیق شده نه بیرون اومدن ازش ممکنه نه رساندن صدایشان به جایی هیچ ادم عاقلی در تاریخ با خود و یاران خود چنین کرده که ابنها کردند انهم بابت دنیا و مال دنیا که همیشه بیشتر از بقیه در نا اگاهی کامل خود را فریب می دادند که این دنیا گذرا و بی ارزش است و نه باید دل بست و چنان با عمل خود همه حرفهای خود را به دنیا اثبات کردند که فریبکاری بیش نبود یکی از هزاران و یا میلیون ها حرف کلمه شهادت خودشان این را رحمت بی پایان الهی و یک راه نزدیک رسیدن به بهشت اعلام می کردند ولی هیچ یک طالب چنین چیزی نشدند و ثابت کردند که مرگ خوبه برا همسایه و چنان از بهشت و شهادت گرزان شدند که همه انگشت حیرت گزیده اند که چرا اینها برای رفتن به بهشت این همه خوف دارندو برای فرار و نجات از شهادت باید حتما صدها محافظ و برنامه ریزی سیستم امنیتی کرد که به چنین فیض بزرگی الهی نایل نشد باز انهم از پول بیت المال باز اینهایی که سنگ اینها را به سینه می زنند معلوم نیست به خاطر قدرت و مال دنیای انهاست یا حقیقتا به خاطر دین حضرت محمد(ض) و مولا علی و حسین ابن علی پیامبر کی از ترس شهادت خود را در خانه ای حبس کرد علی کی بیت المال را به کسی بخشید و وبالش را به گردن گرفت حسین ابن علی کی در مقابل مظلوم با ظالم همدست شد
دورود بر شما جناب نوری زاد نوشته قبلی که به نام بنده یکی از دوستان لطف کردن نوشتن از این قراراه و اگر اجازه بدید بنده این سئوال رو روشن مطرح می کنم اگر جواب بدهید بزرگوارید کردید اگر جواب هم ندید بزرگوارید و صلاح کاری خودتان است جناب نوری زاد جناب عالی سوپر من که نیستید از طرف خدا هم برای این گروه که غیر از حکومت کردن به هیچ ائینی معتقد نیستند نامه ای نوشته نشده که به ایشان کری نداشته باشید گیرم اگر هم چنین باشد اینها کسانی نیستند که به نامه خدا و پیامبر و انبیا ارزشی قائل باشند اگر بودند تا خرخره در دزدی و فساد گرفتار نبودند تعداد انگشت شماری در میان این حکومت هست که به بیت امال دست درازی نکرده و سالم مانده و هیچ کاری هم از دست این افراد ساخته نیست حال مگر نه اینکه جناب عالی اسناد و مدارکی از کار های زشت و ناپسند اینها و دزدی های کلان بیت المال و بسیاری مدارک دیگر که شما را در مقابل تمام واقعیت گویی و افشای حقیت سران سپاه رلاریجانی ها و یا کسانی که خود را حزب الله ای می دانند ولی از الله اش را هیچ نمی شناسند مصون کرده و این اسناد و مدارک در خارج از ایران نگهداری می شود و این اسناد بهدی قوی و کار امد هستند که حتی خود سران حکومت و سپاه برای شما محافظانی گماشته که خدای ناکرده در کوچه حتی ماشین هم به شما نزند که این شبه را بیدار کند که این عمل از طرف حکومت بوده و ان اسناد در خارج از ایران بر روی اینترنت برود و در سایت های مجازی دودمان این ها را بر باد دهد حال این نظر من است باز که چرا افشا نمی کنید نظر خود من برای رفتن این حکومت این است که هنوز مردم به ان حد از روشنگری نرسیده اند و ما در این 38 سال هزینه زیادی پرداخت کردیم تا خودشان به دست خودشان چنان به فضاحت کشیده شده اند که اینها با اب کوثر هم تمیز شدنی نیستند ولی باز عده قلیلی از مردم هنوز در نااگاهی هستند و فرا رسیدن ان اگا هی کامل مردم نباید انقلاب دیگری در این کشور صورت بگیرد کوتاه سخن و سلیس عرض کنم تا بتوان مطلب را برسان اینها منظورم روحانیت از 38 سال پیش شروع به کندن چاهی برای خود هستند و عمق ان چاه به نظر شما هنوز بحدی کافی نیست که نتوانند از ان بیرون بیایند و منتظرید تا عمق این چاه انقدر عمیق باششد به اندازه عمق تاریخ که که نتوانند با کشیدن مار مار نویس را کتک بزنن تنها خواهش من از جناب عالی این است که در صورت صلاح دید جوابی بگذارید و این مطلب نوشته پائینی هم که عرض کردم دوستان لطف کردن به نام من گذاشتند در مجلسی این را من مطرح کردم و ایشان هم با زبان خود اینگونه نوشته بود
پاینده و برقرار باشید مبارز تنها و با سیاستی که یک تنه توانسته تمام کسانی را که مدعی سیاست و یا قدرت کاذب را دارند تلنگری بر افکار پوسیده انها بزند
بدرود
نیایش
من این نیایش که سروده استاد کورش زعیم است با آگاهی از دانش و بزرگواری ایشان کپی و حیفم آمد که برای دوستان درج نکنم . آری درد بزرگ و مشترک ما ایرانیان همین نیایش است که استاد سروده است .
ای تویی که خورشید من ایرانی را گرفتی تا در تاریکی و ایستایی ذهن تو پندارم که تنهایم،
اي تويي كه شير وجود من را در قفس موشان زنداني كردي،
ای تویی که آهن اراده من را با سنگ خارای خود می ترسانی،
و پرچم زيباي سه رنگين من را بیگانه كرده اي. بدان که من ايرانيم!
من ذهن مردة تو را چنان با جنبش آزادگی خود تکان خواهم داد تا زنده و پویا گردد.
من دل تاریک تو را با فرهنگ جهان بین ایرانیم چنان روشن خواهم کرد، تا از تاریکخانه خود برون آیی.
تو تاریکی اندیشه خود را بر من تحمیل کرده ای،
تو خشونت فرهنگ خود را بر من روا داشته اي،
تو دارايي من را برده اي و در خواري و ناتواني رَهايم كرده اي،
ولی من تو را سرانجام به روشنایی ایرانی بودن خواهم کشاند،
من ستم تو را با مهربانی خود درهم خواهم شکست.
من ایرانی تا تو را انسان نکنم از پای نخواهم نشست،
و لذت و سربلندی ایرانی بودن را به تو خواهم چشاند،
تا هرگز نخواهي آنچه هستي باشي!
یکی از همکاران سابق را دیدم با هم دست دادیم و روبوسی کردیم .
قبل از هر چیزی سئوال کرد رای دادی ؟ در پاسخ گفتم تو چی ؟ تو رای دادی ؟ در جوابم گفت من سالهاست رای میدهم و هر رای من مشت محکمی است بر دهان اسرائیل و آمریکا و دیگر قدرتهای استکباری جهانی !
بدو گفتم چرا از قدرت رای خود بجای بوکس بازی با قدرتهای جهانی برای استقرار قانون وبرقراری عدالت اجتماعی و ارتقای کشور و توسعه همه جانبه مشرق زمین استفاده نمی کنی تا ما هم قوی شویم و به دیگران حسودی نکنیم ؟ در پاسخ به من گفت تو باز این ///// شعر ها را فراموش نکرده ای ؟
بدو گفتم البته درست اش « کٌرسی شعر است » و نه //// شعر
و یاد سخنان ارزشمند و تاریخی ولیعهد دلاور و فرمانده کل قوای ایران عباس میرزا افتادم که خطاب « موسیوی ژوبر » فرانسوی فرمود :
“نمی دانم این قدرتی که شما اروپایی ها را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما وترقی شما چه ؟ شما در قشون جنگیدن و فتح کردن و بکار بردن قوای عقلیه متبحرید و حال آنکه ما در جهل و شغب غوطه ور و به ندرت آتیه را در نظر می گیرم . مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است ؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما می تابد تاًثیرات مفیدش بر سر ما کمتر از سر شماست ؟یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را بر ما برتری می دهد ؟ گمان نمی کنم . اجنبی حرف بزن ! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم ؟”
واشینگتن تایمز برای اولین بار در یک افشاگری تکان دهنده، جنایت تروریستی نیروی قدس دربنغازی لیبی و افتضاح پرده پوشی دولت اوباما را برملا کرد.
بدنبال حملات بنغازی که در آن 4 آمریکایی کشته شدند، ژنرال فلین مدیر آژانس اطلاعات دفاعی، جامعه اطلاعاتی را مامور تهیه اطلاعاتی درمورد شرکت رژیم ایران در این حمله کرد.
یک گزارش بسیار محرمانه در 21 سپتامبر، در پاسخ به درخواست این تحقیق تهیه شد.
در جمعبندی این گزارش، درمورد یک عملیات ویژه اطلاعاتی دررابطه با نیروی منفور قدس توضیح داده شده بود.
ژنرال فلین به واشنگتن تایمز گفت: بدلایل محرمانه وی نمی تواند درمورد محتوای گزارش نوشته شده بحث کند. منابع مطلع می گویند نیروی قدس تحت پوشش امدادرسانان هلال احمر در لیبی دست به عملیات علیه سفارت آمریکا زد.
تیم هلال احمر در تاریخ 30 ژوئیه 2012 از تهران به بنغازی رسید که بظاهر برای تامین کمک های انساندوستانه به رژیم انقلابی لیبی بعد از سقوط قذافی بود.
یک فسر امنیتی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا می گوید:همه می دانستند که نیروهای رژیم ایران در بنغازی هستند. بخصوص زمانی که تیم هلال احمر توسط انصار الشریعه ” ربوده” شد .
این ” آدمربایی” یک عملیات فریب بود که بدقت صحنه سازی شده بود تا سازمان سیا را از عملیات نیروی قدس منحرف کنند.
آنها در واقع نیروهای عملیاتی قدس بودند. آدمربایی اینطور ترتیب داده شده بود که آنها به گروگان گرفته شده اند. درحالی که عملاً از انظار دور می ماندند تا بتوانند مخفیانه حمله به مجتمع آمریکا را هدایت کنند.
ما از روابط میان رابطین می دانستیم که نیروهای رژیم ایران به شبه نظامیان استفاده از خمپاره و تهاجم به ساختمان سفارت آمریکا را آموزش داده اند. آنها مراقبت پیچیده ای را روی کنسولگری گذاشته بودند و تمام این کار را درحالی که به ظاهر ” گروگان ” بودند انجام می دادند.
افسر سازمان سیا می گوید به ما گفته شد در مورد این عملیات چیزی نگوییم.
دو تن از نیروهای بریده وزارت اطلاعات رژیم ایران بعداً نقشی را که درتیم عملیاتی هلال احمردر بنغازی بازی کردند افشا کردند. آنها گفتند یک رابط حامل 8 تا 10 میلیون دلار اسکناس های 500 یورویی سه هفته قبل از حمله رسید. این پول را بین رهبران انصارالشریعه که توسط رژیم ایران کنترل می شوند، توزیع کردند. فرماندهان نظامی آمریکا نیز رسیدن پول از ایران برای انصار الشریعه را تأیید کردند. تاکنون، جامعه اطلاعاتی آمریکا از اشاره به رژیم ایران در بنغازی امتناع کرده است. تاکنون نقش رژیم ایران در این عملیات و کشته شدن سفیر آمریکا و چند تن از کارکنان سفارت، پرده پوشی شده است
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واشینگتن تایمز برای اولین بار در یک افشاگری تکان دهنده، جنایت تروریستی نیروی قدس دربنغازی لیبی و افتضاح پرده پوشی دولت اوباما را برملا کرد.
بدنبال حملات بنغازی که در آن 4 آمریکایی کشته شدند، ژنرال فلین مدیر آژانس اطلاعات دفاعی، جامعه اطلاعاتی را مامور تهیه اطلاعاتی درمورد شرکت رژیم ایران در این حمله کرد.
یک گزارش بسیار محرمانه در 21 سپتامبر، در پاسخ به درخواست این تحقیق تهیه شد.
در جمعبندی این گزارش، درمورد یک عملیات ویژه اطلاعاتی دررابطه با نیروی منفور قدس توضیح داده شده بود.
ژنرال فلین به واشنگتن تایمز گفت: بدلایل محرمانه وی نمی تواند درمورد محتوای گزارش نوشته شده بحث کند. منابع مطلع می گویند نیروی قدس تحت پوشش امدادرسانان هلال احمر در لیبی دست به عملیات علیه سفارت آمریکا زد.
تیم هلال احمر در تاریخ 30 ژوئیه 2012 از تهران به بنغازی رسید که بظاهر برای تامین کمک های انساندوستانه به رژیم انقلابی لیبی بعد از سقوط قذافی بود.
یک فسر امنیتی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا می گوید:همه می دانستند که نیروهای رژیم ایران در بنغازی هستند. بخصوص زمانی که تیم هلال احمر توسط انصار الشریعه ” ربوده” شد .
این ” آدمربایی” یک عملیات فریب بود که بدقت صحنه سازی شده بود تا سازمان سیا را از عملیات نیروی قدس منحرف کنند.
آنها در واقع نیروهای عملیاتی قدس بودند. آدمربایی اینطور ترتیب داده شده بود که آنها به گروگان گرفته شده اند. درحالی که عملاً از انظار دور می ماندند تا بتوانند مخفیانه حمله به مجتمع آمریکا را هدایت کنند.
ما از روابط میان رابطین می دانستیم که نیروهای رژیم ایران به شبه نظامیان استفاده از خمپاره و تهاجم به ساختمان سفارت آمریکا را آموزش داده اند. آنها مراقبت پیچیده ای را روی کنسولگری گذاشته بودند و تمام این کار را درحالی که به ظاهر ” گروگان ” بودند انجام می دادند.
افسر سازمان سیا می گوید به ما گفته شد در مورد این عملیات چیزی نگوییم.
دو تن از نیروهای بریده وزارت اطلاعات رژیم ایران بعداً نقشی را که درتیم عملیاتی هلال احمردر بنغازی بازی کردند افشا کردند. آنها گفتند یک رابط حامل 8 تا 10 میلیون دلار اسکناس های 500 یورویی سه هفته قبل از حمله رسید. این پول را بین رهبران انصارالشریعه که توسط رژیم ایران کنترل می شوند، توزیع کردند. فرماندهان نظامی آمریکا نیز رسیدن پول از ایران برای انصار الشریعه را تأیید کردند. تاکنون، جامعه اطلاعاتی آمریکا از اشاره به رژیم ایران در بنغازی امتناع کرده است. تاکنون نقش رژیم ایران در این عملیات و کشته شدن سفیر آمریکا و چند تن از کارکنان سفارت، پرده پوشی شده است
!!!!!!!!!!!!!
نفری به یکی از شهرکهای اطراف برای دید و وبازدید رفته بود . وقتی برگشت گفت فلانی قیافه گرفته بود و با ما حرفی نزد !
گفتم او با شما کاری ندارد و از من می ترسد چون من می دانم که او به اتفاق یک گردانده خانه عفاف در دهه هفتاد اقدام به منحرف کردن زنان و دخترانی که تازه به تهران می آمدند و زرق وبرق شهر آنها را می گرفت میکرد و در دهه هفتاد شغل شریف وی اداره خانه های عفاف بوده است .
وتازه یادم آمد که من مدیر مالی شرکت «ک » بودم و در جوار این شرکت سردخانه اتحادیه ا…. وجود داشت و ظاهراً این سردخانه بعلت مشکلات مالکیت قادر به نصب تلفن نبود و مدیر این سردخانه در تماس با دفتر مرکزی از تلفن شرکت ما استفاده می کرد ! و پس از اتمام تلفن می نشست و از هر دری سخنی می گفت و همزمان در این سالهای شخص دیگری که ظاهراً فلج بود برای دریافت کمک مالی به این شرکت مراجعه می کرد و حدود دو یا سه ساعت در دفتر من می نشست و راجعه به گرفتاریهای خود صحبت می کرد و می گفت قبلاً راننده تریلی بوده و به کشورهای عربی بار می برده و بار می آورده است .ولی یک روزی او را در سه راه آذری دیدم که مانند ورزشکاران رزمی راه می رفت ؛ از آن پس نیز وی به شرکت ما می آمد و کمک مالی دریافت می کرد و من هیچ وقت به روی وی نیاوردم که او شارلاتان است .
باری ، من چند سالی بود که از شرکت فوق استعفاء داده بودم و روزی این گردانده خانه های عفاف چون از طرف جد مادری نوه شیخ بود به وی اعتماد داشتم آمد و گفت من در سردخانه اتحادیه ا…. فرم استخدام پر کرده ام و مدیر آن سردخانه گفت اگر فلانی تایید کند شما را استخدام می کنم و….
و گذشت و این شارلاتان هر جا من را می دید می گفت رئیس سردخانه سلام رساند و سالها بعد متوجه شدم که این شخص شارلاتان به اتفاق اشخاص دیگری که رئیس دبیرستان سابق ع معرفی کرده بود به اداره کردن خانه های عفاف مشغول بوده است .
باری ، او اکنون صاحب خانه و یک کار گاه است که از طریق ادا ره خانه های عفاف بدست آورده است .
او به همین دلیل از ما دوری می کند چون می ترسد و به این نفر که به آن شهرک رفته بود و شاکی بود از اینکه برای ا. قیافه گرفته اند و محلی به او نگذاشته اند گفتم تو خری و نفهمی و سالها طول می کشد که این موضوع ها را بفهمی .
4- در کتاب ورق پاره های زندان در داستان پادنگ دزدی که بزرگ علوی او را « رفیق دزد من» می نامد ، اعتقاد دارد که مردم تودهً منجمدی است که مثل خرس سر شاهراهها خوابیده و در طوفانهای اجتماعی مثل لوحی که با دینامیت بترکانند تبدیل به سنگ ریزه می شود و از هم می پاشد .
بزرگ علوی در پاسخ رفیق دزد می گوید : من می گویم که این خرس تنبل متعفن که سر راه مردم را گرفته و آن دسته از اجتماع که مثل موم در دست طبقه حاکم است ، مرا هفت سال به حبس فرستاده اند ، از این جهت من از آنها بیزارهستم و آرزو دارم که آن طوفان موج شکن بیاید و آنها را به صخره ای بزند و نابودشان کند .
م.خ.ع
1-شب تا پاسی از شب بیدار بودم و خوابم نبرد .
ساعت 3بامداد از رختخواب برخاستم و کامپیوتر را روشن کردم و گشت و گذری در فضای مجازی کردم ؛ چیزی قابل قبولی راضی ام نکرد دوباره به رختخواب رفتم وتا ساعت شش بامداد کلافه بودم .
ساعت 6 صبح به ایمیل ام سری زدم ، هوشداری دریافت کرده بودم که در فضاری مجازی ولگردی نکنم وگرنه ….!
هر کاری کردم میلی به خوردن صبحانه پیدا نکردم و ساعت 10صبح تصمیم گرفتم تا لب جاده بروم و برگرم تا شاید حالم دگرگون شود ؛ تا لب جاده دو نفر به من تنه زدند و من درگیر نشدم چون اصلاً حال درگیری ندارم ، هنگام عبور از کنار پارک جنوبی شهرک، متصدی پارک گفت از سن و سالت خجالت نمی کشی آن گلهای شبو را می کنی ! از پارک که گذشتم پراید سفیدی ترمز کرد و چهار نفر سیگار به دهن سر نشین داشت و باهم گفتند حاجی چه خبره چرا ولگردی می کنی !
به سر کوچه مان رسیدم و سه تن از همسایگان درهای خانه شان را باز گذاشته بودند و … یعنی اینکه قصد تهمت زدن و رساندن شر را داریم و دو تا از آنها با خانه های مقدس عفاف همکاری می کنند .
باری ، وارد خانه شدم و گفتند صبحانه نمی خوری ؟ در جواب گفتم خوردم و پاسخ شنیدم بله دیگه آقا میل به صبحانه ساده ندارند و برای صرف صبحانه کامل تشریف برده بودند بیرون .
وارد خانه شدم و پشت میزم نشستم و گفتم خدایا چه کنم و یاد این جمله از شادرون احمد شاملو افتادم که ( انسان دشواری وظیفه است ) .
2-با خودم گفتم تا شب چه کنم ؟نه میلی به خوردن دارم ، نه میلی به خواندن دارم ، نه میلی به نوشتن دارم ، نه میلی به ورزش دارم ، نه میلی به دیدن برنامه های تلویزیونی دارم و سرانجام نه میلی به نشستن و به دیوارها خیره شدن پس چه کنم ؟ همه راه ها را بسته دیدم تا این لحظه و شاید آیا فرجی بشود و یا نشود و با خودم گفتم کاش میشد راه های بسته را با بیل و کلنگ باز کرد . ولی نه، نمی شود و مانده ام که چه کنم ؟
3- در این کش و قوس چشم نظرم به کتاب ورق پاره های زندان از بزرگ علوی افتاد که در دوران زندان نگاشته است . بزرگ علوی در کتاب ورق پاره های زندان می نگارد که : در گفتگو با همبندان زندانی وقتی آنها می گفتند که من برای جرم ام مثلاً سه و یا پنج سال و یا …. حکم زندان از حکومت رضاشاه گرفته ام در جواب بزرگ علوی می گفت من به اتهام اندیشیدن و فکر کردن و به اتهام فعالیت سیاسی از این (مردم این سرزمین ) هفت سال زندان گرفته ام .
آری از ماست که بر ماست : هما ناظق
م.خ.ع
سلام آقای نوری زاد من لولی هستم یک زمانی بچه آبادان بودم. ملوان بودم و سالهاست که از کشتی گریختم نه به خاطره خارج نه به خاطر دلایله جوانی گریختم. ۱۹۸۱ به آلمان رسیدم الآن سالهاست که در اروپایی سرد و نامرد زندگی میکنم. من در این فکر بودم آیا میشه از مردم امظا جمع کرد.کمک مالی به فلسطین ودیگر کشور های بدون اجازه ی مردم همچین کاری صورت نگیرد. پول مردم را به اجنوی دادن صحیح نیست. کی میشه بدون خطر بیایم خونه؟ دارم پیر میشم دیر از جانت سرطان گرفتم و در حال شیمی درمانی میباشم. خدا نصیب گرگ بیابان هم نکنه. حسابی افتادم. ۲ پسر دارم خانم من ۱۸ سال پیش عمرشو داد به شما. دلم نمیخواد اینجا بمیرم. کی میشه راحت به ایران بازگشت؟ به درود آقای نوریزاد. لولی
آقای نوریزاد عزیز من به همه نظرات و حرف هایت احترام می گذارم و تقریبا همیشه باهات موافقم. اما در روش نه گفتن به انتخابات نظرم متفاوت است. تصور کن دو روز بعد از انتخابات نتایج اعلام شوند و جنتی به مجلس خبرگان راه نیافته باشد. آیا آنوقت این یک پیروزی بزرگ نیست. اگر شرکت در انتخابات کمک کند که نظام سریعتر نابود شود چرا شرکت نکنیم. رای مردم به موسوی بود که خامنه ای را از مشرعیت انداخت. کمر نظام مستبد خامنه ای در انتخابات سال هشتاد و هشت شکسته شد. دشمن را باید قلع و قمع کرد حتی در میدان خودش.
آهای ظالمین بدانید که ، پرنده ی آزادی را از گزاردن تخم
(تخم گذاری) مانع نتوانید شد
میدانی محمد نوری زاد عزیزم
که چه می گفت دیشب نوح، نوه ی پنج ساله ام
وقتی به او گفته شد که مردم ایران اسیر شاهی ستمگر هستند که مردم را آزار و اذیت می کند
با زبان سوئدی شیرین خود پرسید چرا مردم او را دستگیر نمی کنند
من در پاسخش گفتم که او پول وسلاح و نفر دارد
ولی، سالهاست که این مردم می کوشند برای دستگیر کردنش
او با چهره ای مصمم و بغض آلود به طرف دخترم یعنی مادر خویش، شتابان دوید و با صدای بلند گفت:
مامان من او را دستگیر می کنم و به تو قول می دهم که مرا شجاع خواهی یافت
ترجمه مستقیم سوئدی
پرنده ماندنی ست، سرها را بالا کنیم ، پرواز اوج ناک فوج پرندگان نوظهور را در افق آسمان عشق نظاره کنیم
عشق به حرمت انسان
بسم الله الرحمن الرحیم
امام علی (ع): في ملك هواك شح بنفسك عما لا يحل لك فان الشح بالنفس الانصاف منها فيما احببت … پدر عزیز و بزرگوار حضرت ایت الله خامنه ای سلام خوب به یاد دارم که در دیدار سال 86. که با اتحادیه انجمن های اسلامی دانش اموزان به خدمتم شما آمدیم شما را پدر عزیز و بزرگوار خود خطاب کردیم اکنون شما را به همان عنوان خطاب میکنم. پدر عزیز و بزرگوار، من سال ها در کشور عزیزم ایران همواره مشغول به خدمتم به نظام و انقلاب بودم گاهی در سنگر انجمن اسلامی گاهی در قالب یک فعال سیاسی اصلاح طلب و گاهی روزنامه نگار. تا اینکه در سال 88 بعد از عضویت در ستاد انتخاباتی مهندس میر حسین موسوی و اتفاقات بعد آن همه چیز تغییر کرد تا جای که افرادی به نام شما و حمایت شما به بیوت مراجع تقلید شیعه و مساجد حمله کردن و مساجد و کتاب خانه ها را به آتش کشیدن و طلاب را با لباس پیامبر در خیابان ها و مساجد کتک زدن شاهد بیوت و دفاتر ایت الله دستغیب و صانعی و … پدر عزیز کار به جای رسید که در آن سال ها افراد به اسم حمایت شما بعد از دست دادن با خود من دستشان را آب میکشیدن و میگفتن ما نجس هستیم و .. پدر عزیز ما ایت الله خامنه ای تا در سال 92 تغییراتی به وجود آمد که همه را امیدوار کرد اما، آن تغییرات باز به نام شما و حمایت از شما تبدیل به نا. امیدی شد شاهد (دلواپسان) تا جای که این فرزند کوچک شما که مسئیولیت ستادجوانان انتخاباتی دکتر روحانی در فارس را داشتم اقدام به برگزاری مراسم جشن یا مراسم قدر دانی از سید جناب سید محمد خاتمی عزیز در فارس کردم و این شروع مجدد احظار های پیاپی و فشار های زیاد به من شد و برای هر چیز کوچک مارا فرا میخواندن هر دوهفته یک بار که عادت ما شده بود این شرایط به اندازه ای بد بود که راهی جز خروج از کشور برای من باقی نگذاشت پدر عزیزم امروز چیزی از شما نمی خواهم نه طلب بخشش یا چیزی شبیه آن چون اشتباهی نکرده ام. اما ای کاش ای کاش به نزدیکان و دستوران خود یک تذکر کوچک داده بودین !!!!! که با مدارای بیشتر افراد که خود را وابسته به شما می دانند با نرمش بیشتر با منتقدان و اصلاح طلبان برخورد میکردن .تا شاهد این نباشیم که تعداد زیادی از افراد فقط به دلیل همین نوع برخورد و تشکیل پرونده های جعلی و ایجاد محدودیت ها اقدام به خروج از کشور ایران کنند پدر عزیز ما
آیا زمان ان نرسیده به نیرو های تحت اوامر خود دستور بفرمایید کمی با ملایمت بیشتر با مردم برخورد کنند.
آیا زمان ان نرسیده که تکلیف آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد بعد از گذشت بیش از 6 سال زندان خانگی معلوم شود???
آیا زمان ان نرسیده اتفاقات 88 کنار گذاشته شود و جامعه به امنیت برسد و شورای نگهبان و نهاد های دیگر تمام منتقدان را با چماق فتنه از گردانه خارج کنند???
در پایان ارزوی عمری با برکت با صحت سلامت را برای شما در پناه خدا خاستارم فرزند کو چک شما احمد محمودی 94/11/17
سلام آقای نوری زاد.شاید این سوالم شبیه دیگر سوالهای گفته شده باشد.ولی یک نظر خواهی از شما هم دارم.
1- سوالی از گفتار و کردار روشنفکرانه شما در ذهنم بوجود آمده.خواهشمندم صادقانه جوابم بدهید تا مشمول گناه ظن در مورد شما نشم. چرا شما با آن همه گفتار تند با حکومت و حتی ولایت فقیه هنوز زنده اید در حالی که بچه های ما کرد زبانها نصف و خیلی کمتر از شما در مسیر حق خواهی صحبتی میکنند و در حالی که به حکومت و ولایت مبارکه و خدایی هم حرفی نمی زنند فورا با اتهام محاربه با خدا و یا برچسب همکاری با معاند و ضد انقلاب به زندان ابدی ویا چوبه اعدام میبرند ولی شما فقد مقداری وسایل ویا کامپیوترتان را میبرند و هنوز خیلی آزادانه در باره حقوقتان در همه رسانه ها حتی رسانه های خارجی صحبت میکنید.؟
و
2- اما یک نظر خواهی از حضرت عالی:
خودتان خوب میدانید ظلم بسیار بزرگی از سوی حکومتهای دینی در خاورمیانه بر قوم کرد شده و دولتهای غرب هم بنا به کینه ی دیرینه ای که نسبت به این قوم دارن همراه با خواست مسیحیان و یهودیان در تقسیم این قوم بزرگ با حکومتهی دینی صفوی و عثمانی دست دوستی داده ان و آنرا به چند تکه مابین دیگر اقوام تقسیم نموده اند. سوال: آیا شما به عنوان یک آزاد اندیش که قائل به احقاق حقوق ملت کرد هستید که هر چهار قسمت آن به یک کشور تبدیل شوند. تا دیگر از سوی اقوامی که خود را برادر و یا هموطنشان می نامند دچار ظلم و بی عدالتی نشوند که در طول تاریخ 1500 ساله اسلامی این بلاهای غیرانسانی را بر آنها وارد کرده اند و بارها برای تصرف سرزمینشان همه ناجوانمردیها و اعمال غیر انسانی را در حقشان اعمال نموده اند؟؟
با سلام خدمت محمد نوری زاد عزیز
رویکرد مبارزاتی شما جهت ازاد سازی ایران قابل دفع و تقدیر است. اما چند نکته اینجا لازم به نظر میرسه
اولا: مهمترین عامل عدم موفقیت مبارزات سیاسی و دموکراتیک در ایران، جهالت و غفلت عموم مردم است. مردمی که از لحاظ بلوغ فکری و سیاسی رشد پیدا نکرده اند در صورت شکست و فروپاشی این نظام سیاسی دوباره در ورطه دیگری خواهد افتاد (همان مثال همیشکی: از چاله در آمدن و در چاه افتادن) چرا که انقلاب 57 درس بزرگی به ما آموخت. مردمی که از لحاظ فکری و زندگی مدنی هنوز خیلی اصول اولیه را بلد نیستند. حرف تحول ساختار حکومتها خیلی منطقی نیست چرا که دوباره افرادی با فریبکاری و خدعه بر آنها حاکم خواهند شد. این سخن را من بارها گفته ام اگر ما خودمان را اصلاح نکنیم همین ها که با لباس اخوندی مردم فریبی می کنند روزی هم با لباس های شیک و کراوات دوباره بر مسند قدرت خواهند بود. نمونه اش همین اخوندهای روشن فکری مانند خاتمی ها، رفسنجانی ها، و حسن خمینی و … هاست.
دوما: القائ رویکرد عقلانیت در جامعه امر بسیار ضروری است تا مردم را از خرافه های دینی و مذهبی جا کند. و بت زمانه که همان افکار پوسیده و خشک مذهبی است. البته مبارزه در این راه باید مبارزه اصلی می باشد بسی دشوار و طولانی است. چرا که عقلانیت بدون رها شدن از افکار هزار و چهارصد ساله فاسد و پوسیده امکان پذیر نیست.
ثانیا: القائ این رویکرد در جامعه که هیچ کس مقدس و یا معصوم نیست و هر کسی از رهبران سیاسی گرفته تا افراد جزء می توانند در ورطه انحطاط و لغزش باشند(هنوز در جامعه ما خیلی از مردم شخصیت ماورائی برای بعضی ها متصورند).
رابعا: نهادینه کردن این رویکرد در جامعه که تنها راه راهایی از تنگناهای موجود در کشور نوع دوستی و محترم شمردن حقوق یکدیگر است. نمی توان در کشوری که مردم فقط به فکر منافع خود هستند و تنها خواهتان مصالح خود و اطرافیانشان اند، دم از دموکراسی زد. پس تغییر اساسی در جامعه ایران تنها از طریق تغییر نگرش های اجتماعی امکان پذیر خواهد بود. در چنین شرایطی است که مردم صرفا به قوانین برآمده از خبرگان و نخبگان سیاسی که خود آنها(سیاسیون) برامده از چنین جامعه ای اند ملتزم خواهند بود و از رفتارهای احساسی و افراطی (که ناشی از تعصبات دینی و تنگ نظری است). و مردم کسی را فارق از چارچوب قانون نخواهند دید.
با سلام و عرض ادب و احترام من از کانالهای ماهواره فقط اخبار بی بی سی و صفحه آخر صدای آمریکا را میبینم و هر جا که باشم باید این برنامه را ببینم امشب دوم بهمن 94 صحبتهای شما را شنیدم من قبلا نیز برای شما مطالبی معروض داشته ام و اکثر اوقات شما را درب ساختمان کانون وکلا میبینم برای هر جمله ای که امشب بیان کردید من یک احسنت گفتم نمیدانم از که بخواهم که در توانش باشد چون از دست خدا هم کاری بر نمیاید تا این مردم را سر عقل بیاورد اگر کاری را که شما گفتید انجام دهند نتیجه خوبی بدست میاید بارها همین افراد بیانداشته اند نتیجه انتخابات برایمان مهم نیست حضور اهمیت بیشتری دارد افرادی مانند آقای خزعلی مردم را از جنگ داخلی میترسانند در صورتیکه چنین اتفاقی نخواهد افتاد و اصولا رای ندادن باعث چنین عملی نیست بلکه شما به سردمداران رژیم میفهمانی که از نحوه عملکرد شما رضایت نداریم نسبت به اصلاح رفتار خود اقدام نمایید ضمنا در یکی از ملاقات هایتان دیدم با خانم بنی یعقوب و آقای احمدی دیدار کردید خانم بنی یعقوب از بستگانم میباشد و واقعا هر دو آنان انسان شریفی هستند ولی هر دو طرز تفکر آقای خزعلی را دارند من چند بار با آنان بحث نموده ام ولی متقاعد نشده اند شرکت در انتخابات یعنی همراهی با همه سران رژیم ببخشید از اینکه مصدع اوقات شدم
سلام آقای نوری زاد
درود بر شما
شما نشان دادید که مردم محکوم ایران می توانند اگر اراده کنند و متحد شوند کار نشد ندارد.
در هر صورت آرزوی سلامتی و سربلندی شما را دارم.
استدعا دارم در سایت خودتان قسمتی را بگنجانیجد تا این کاندید های مجلس و خبرگان رهبری که رد صلاحیت می شودند ثبت نام کنند تا آمار صحیح رد صلاحیت شده ها را در این انتخابات نمایشی به اطلاع مردم برسد.
با تشکر
سلام من محمود نوری به اتهام نشر اکاذیب و توهین به رهبری و امام راحل بازداشت و مدتی در زندان کاشمر سپری کردم و فعلا با سپردن سیصد میلیون تومان وثیقه ازاد شدم مانند من در شهر های کوچک زیاد هستند که گمنام ماندند
در گوشه جنوب شرقی نقشه ایران استان سیستان و بلو چستان قرار دارد، قالب مردم بلوچ اهل تسنن میباشند. من بطور متناوب در آن خطه کار و سفر کردهام و با این مردم صبور و مهماننواز از نزدیک آشنایی دارم، بارها بر سفره آنها نشسته، سفره آی که در آن گاهی فقر خود را با صمیمیت و مهمان نوازی با من تقسیم میکردند. بلوچها مردمی صبور ، صلح طلب و بسیار مهمان نواز هستند. محرومیت ، فقر و تبعیض به شکل وحشتناکی و زشتی نمایان بود، در شهرهای بزرگی مثل زاهدان، زابل و یا چابهار امکانات و خدماتی که در سایر شهرهای ایران عادی محسوب میشد در آنجا بد یا وجود نداشت. پروژههای آنهم در تیول مرکزیا ن بود. در آن سالهای ۱۳۶۰ که سراسر ایران بدلیل جنگ ایران و عراق و سرکوب وحشتناک گرد سیاه ماتم داشت، فقر و محرومیت بلوچستن وسیله آی مناسب برای تغذیه ماشین جنگ بود . پیوسته این سوال در ذهن من است، خلق محروم و مظلوم بلوچ بجز لقب پرطمطراق مرزبانان غیور و مسلمان بلوچ چه سهمی در جغرافیای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران دارند ؟ کی و کجا رژیم ( که جای خود دارد ) اپوزسیون ایران و جریانهای مترقی و آزادیخواه اینها را جدی گرفته است؟ روز و هفتهای نیست کسی در شهر یا روستایی کشته و در گالن گازوئیل که تنها ممر زندگی خانواده آاو است به آتش کشیده نشود. روزی نیست که اعتقادات مذهبی و فرهنگی آنها سرکوب یا تحقیر نشود، مانند تمام اهل تسنن و دیگر اقلیتها. بعنوان یک بلوچ چه انتخابی در آن ماتم سرای تحقیر و تبعیض دارم ؟ در این میان ما مردم ایران بطور عام و ما فارسها بطور خاص مسئولیم. این خود دلیلی بود که جنداله به رهبری مولوی عبدالملک ریگی و دوستانش در سال ۲۰۰۳ مبارزه مسلحانه را بر ضدّ این تبعیضها و محرومیتها شروع کرد. سرکوبگران بجای رفرم، اصلاح و رفع تبعیضها سپاه سرکوبگر خود را به منطقه گسیل داشت. سپاه و اطلاعات سپاه بر جان و مال و ناموس خلق بلوچ با بیرحمی قیر قابل وصفی به کشتار و ترور علما و اندیشمندان اهل تسنن پرداخت. مصیبت به همین جا ختم نشد، رژیم با زد و بند پشت پرده با پاکستان مولوی عبدلمالک ریگی را دستگیر کرد و سپس با آن سناریو مضحک سربازان گمنام امامزمان و نیروی همیشه قهرمان هوایی را همراه شوها ی تحقیر کننده و غیر انسانی تلوزیونی و بعد اعدام رهبر جندالله، یک بار دیگر ثابت کرد تنها فقط زبان زور را میشناسد و به آن اعتقاد دارد. جندالله به مبارزات مسلحانه خود ادامه داد و سپاه با تمام بیرحمی خود به سرکوب و تجاوز به اعتقادات، جان و مال و ناموس مردم بلوچ مشغول است و به هیچ کس جوابگو نیست!!
هموطن عزیز،ای کسانی که دغدغه آزادی و عدالت دارید. ایران در چنگ دینفروشان از خدا بیخبر میسوزد، ماجرا جوییهای حکومتگران در تمام خاور میانه خود را گسترده است، جنگ نیابتی در ابعاد وسیعی جریان دارد، بلوچستان در شروع یک جنگ نیابتی قرار دارد، مردم بلوچستان را تنها نگذارید، مسائل و اخبار و مصائب خلق بلوچ در وسائل ارتباط جمعی مطرح کنید. تجربههای خود را با آزادیخواهان درمیان بلوچ
بگذارید، نگذارید آنها بها شیه رانده شوند. رژیم قصد دارد جنگ شعیه و سنی راه بیندازد. این امکان را از این ایران و مردم فروشان بگیرید. ما ایرانیان بطور عام و فارسها بطور خاص، روزی باید پرونده گرگانگیری سفارت آمریکا، جنگ هشت ساله و جنایت دهه شصت را باز خوانی کنیم، پرونده هائی که بعد از سه دهه اصلاحطلبان به خارج رانده شده و امیدوار بازگشت به قدرت باید به آن توجه مسئولانه داشته باشند. ما باید از تجربه آلمان بعد از جنگ جهانی دوم و افریقا ی جنوبی بعد از آپارتاید بیاموزیم. ایران بجز بهمت زنان و مردان آزادیخواه و مسٔول به درد مردم تغییر نخواهد کرد.
سیاوش – ۱۰/۱۱/۲۰۱۵
حتما بسیاری فیلم سینمأیی باراباس با بازیگری آنتونی کوین را دیده اند، باراباس که یک خلافکار و از طبقات پایین جامعه روم بود به جای حضرت مسیح بخشوده میشود و از زندان آزاد میشود، این فرد بعد از آزادی متحول میشود و دوستی مسیحی پیدا میکند، دوباره به زندان میفتد، و مصیبتهای فراوان میبیند و در نهایت آزاد میشود و آزادیش هم زمان میشود با شروع انتشار و شیوع مسیحیت در امپراطوری روم، در صحنههای پایانی دستگاه امنیتی روم آتش سوزی عمدی در ساختمانها و اماکن دولتی ایجاد میکند و شایعه میکند که مسیحیان این کار را کرده اند و بعضی از مسیحیان ساده مانند باراباس جو زده میشوند و به آتش زدن بیشتر میپردازند و نیروهای امنیتی روم آنها را دستگیر محاکمه و به جرم اغتشاش و به اتش کشیدن ابنیه به اعدام محکوم میکنند، در ظاهر این حیله در کوتاه مدت کارگر میفتد و مسیحیت نوپا سرکوب میشود، و چقدر این شیوه آشنا است، و در طول ۲۰۰۰ سال تغییری نکرده است، سردار همدانی در مصاحبهای به صراحت اذعان کرده اند که که گردانهای از اراذل و اوباش که کارشان تیغ و قمه است تربیت کرده اند و در عاشورای سال ۱۳۸۸ در قالب هیئتهای عزا داری به سمت دانشگاه روان کرده اند، و آن ماجراها را آفریده اند، میتوان حدس زد گردان دیگر هم در نقش جنبش سبز و هوا داران موسوی به راه انداخته اند و اینها را با هم درگیر کرده اند به ظاهر آن ماجرا باعث شد نهضت سبز سرکوب شود چندین نفر در روز عاشورا کشته شدند و ساختمانها به آتش کشیده شد و اتومبیل نیروی انتظامی از روی مردم رد شد، و سپس اجتماع فرمایشی ۹ دی و سخنرانی جناب علم الهدی و جمع شدن فتنه ۸۸ به زعم سردار همدانی، هر سال که میگذرد پازلی از به ظاهر فتنه ۸۸ کشف میشود، ماه هیچوقت پشت ابر نمیماند،
با سلام برادر بزرگوارم جناب اقای نوری زاد ایرانی الاصل میگویم ایرانی الاصل یقین بدانید هرکسی در این عصر بپا نخواست ایرانی نیست بخدا ایرانی نیستند جناب اقای نوری زاد خواهشمندم هر وقط هرکجا برای هر چیزی جمع میشوید بمن اطلاع دهید تا بتوانم حداقلترین دینم را به این اب وخاک نفرین شده از جنایتهای بی پایان این اجنبیان ایران فریادم را براورم بخداوندی خدا قسم ملت خسته شده از دست اقای خامنهای این انسان دارای عقل سلیم نیستند ایا مگر عمامه ونماز وقران خواندن از ملا عبدالله ذالجوشن بهترند مگر همین اقای شمر خان میگویم قسم میخورم هزاران بار انسانتر از این حاکمان بخصوص از بزرگان این حکومت بهشتی ترند ای ملت ایران خواهشمندم دیگر شیاطین را لعن نکنید چون روز قیامت نمی توانید از عدالت خداوند سربلند باشید ایا ملت مسلمان وای ایرانیان بخصوص مجتهدین شیعه ایرانی ایا خداوند بپرسند مهدی شیطان را دیدی اموالت را بدزدد نه خیر ایا شیطان امد بتو دروغ بگوید نه خیر ایا شیطان را دیدی مردم یا فرزندانت را بفریبد نه خیر ایا شیطان را دیدی بیاید واموال بچهای صغیر ویتیم وگرسنه را از خزانه ایران ببرد وبدهد برای کشتن 400000 هزار کودک وزنهای حامله وجوانان بیگناه وپیرمردان بیگناه سوری را بکشد نه خیر ایا دیدی شیطان بیاید واز اموالتان را با اسلحه بنام سپاهیان چپاول کند وبدهد به بچهایشان ببرند حتی در اسرائیل در کابارها دخترانشان وپسرانشان حتی کنند با اموال گرسنگان وزنهای جوان ایرانی بعلت دزدی وچپاول اموالشان از ایران همه فاسد شدند ولی دختران حاکمان حکومت امام زمان در اروپا وامریکا وکشورهای عربی در کابارها با پسران عربها خوش بگذرانند نه خیر ندیدم ایا دیدی شیطان بیاید وهر جوانی حق خودش را مطالبه کند وبه رهبری بگوید اقا تو خودرا امانتدار میدانی اقای احمدی نژاد ورحیمی ومرتضوی وخود پسرانت وووهمه حوزهای علمیه قران امام زمان وهمه مجتهدین شیعه ایران دارند ملیاردها چپاول میکنند چرا جلو انها را نمیگیری بعد عوض جواب درست بیائید انها را بکشید ایا شیطان بتو گفته بیائید ومرگ جهانیان را از من بخواهید نهخیر ای بنده ایرانی من کدام از این خیانتها وجنایتها را از حکومت جمهوری اسلامی ندیدی ونشنیدی ای مجتهدین وای ایرانیان مسلمان کدامینتان اینها را از این حکومت ندیدید چه جواب خدا را در قیامت در مقابل ابلیس وخدا میدهی ایا جز محکوم ابلیس وفرزندانش شیاطین میشوید چطور حاضرید حتی در قیامت خداوند محکوم شیطان هم شوی ای ایرانی وای کل حوزویها شرم که ندارید حیا که ندارید دین ومذهب که ندارید خدا نمی پرستید اخه از چه نوعی موجودید شماها بگوئید از کدامین موجودات هستیم ای ایرانیان شیعه ایا شیطان از ما نزد خداوند عادل بپرسد اقای مکارم واقای همدانی ومهدی وووو ایا شما نشنیدی چپاولها را از اموال بیت المال ملت صغیر ویتیم چرا زبانت بدهان گرفتی فکر کردی تا قیامت میمانی خزعلی بودها بلی باید حالا جواب دهد بلی توهم مهدی خواهی رفت ولی دارد بیقین ملت میرسد که مسلمانان شیعه ایرانی دیگر هیچ اعتقادی به خدا وبه هیچ دینی ومذهبی معتقد به قیامتی نیستند اگر باشند باید جواب دهند مگر امام حسینم ع سلام وبزرگ مرد شیعه ووشهید واقعی جهان مگر با یزید لعین اختلاف مال را داشتند نه خیر ان بزرگوار روز قیامت جلو ابلیس میایستد سربلند وبا شهامت می فرمایند خداوندم من با ابلیس وفرزندانش چون یزید وشمر وکل لشگریان کافرش ایستادم وفرزندان نوجوانم را محکم به روز قیامت امید وار نمودم بلی امام حسین ع است او مسلمان وشیعه پدراست نه اقا تو وهمه ما نخیر ما همان ابلیسیم که امام حسین ع جنگید وخون پاکش را فدای عدالت کرد بلی من وامثال من قسم بقران از ابلیس لعینتریم ملت ایران بوالله دیگر شیطان را لعن نکنید تمام کسانی را لعن کنید که اموالتان را میدزدند بخصوص بزرگانی که نان نام حسینم را میخورند انها را بعد هر نماز صدبار لعن کنید تا بلکه ایران از نفرت خداوند دور شود ابلیس را لعن نکنید ایرانیان ای ملت ایران ثابت کنم برای خانواده باستلاح شهدای 8 سال جنگ ایران وعراق که 99 درصد از خانوادهای شهدای جنگ فرزندان خودرا فقط برای پول فروختند اما بگویم ان پاکدلان ومعتقدان وبندگان ازاده خدا نمی دانستند عدهای چه فریبکاری دارند ای طفلان معصوم خدایا رحمتشان کن ای سپاهیان باستلاح هم رزمان ان عزیزان شرمتان باد بیدینان شرمتان باد شرمتان باد از حوزها تا محلها همه دزد نامردان ان عزیزان 13 ساله باور کردند طفلان خبر از روباهی شما نداشتند که همین است میگویم قسم بقران شیطان همه مارا در قیامت محکوم میکند اقای جعفری ایوای تو وامثال تو چی میگوئید ای وای بشر زبان گفتن ندارد جوابهای شماها راقلم توان نوشتن را ندارد از گناه شماها ای خانواده شهدا میدانم که فروختید فرزنداتان را بلی یقین فروختید تازه چکاره بودید قیمت گذاری کنید خون ان عزیزانرا ولی شما فروختید شهدای خودرا میدانید چگونه حداقل سواد وزبان وفهم دارید حداقل برادر مسلمان با برادر مسلمان بنگد هردو بجهنم میروند یعنی یک نفر کافر بود انهم فقط صدام ایا صدام بچهای شمارا کشت ایا دینی ومذهبی دارید وخدائی دارید گفته باشد مهدی تورا بجای پدرت محاکمه میکنم ایا دارید گفته باشد خوبی تورا به پدرت میبخشم نه اخوندها همه را دروغ میگویند روایتها را بزنید بدیوار وکاگل کنید اینها همه دروغ است خانواده محترم شهدا ایا میدانید حکومت جمهوری شهدای شما چندین سال است دستمزد قاتلان فرزندان شمارا به برادران مسلمان عراقیشان میدهند دستمزد کشتن بچهای شمارا میپردازند بلی مردی هست بیاید ودر مسجدی تمام خانواده شهدا را قاضی خود قرار میدهیم وجوابگو هستم بلی دارند ملیارد ملیارد اموال همان طغلان که جانشانرا فدا کردند تا ثروت واب وخاک وطن خودرا برای ایندگان حفظ کنند بلی امروز حکومت انها دارند همان اموال ملت را به قاتلان کثیف ولعین ان طفلان میبخشند ای غیرتمندان ایرانی بلی پراید را به همان قاتلان فرزندان شما بقیمت یک ملیونتومان میبخشند بلی بقران یک نفر از خانواده شهدا نمیتواند جواب خون فرزندش را بدهد البته گفتم 98 درصدشان فرزندانشان را فروختند به حقوق وریاست برادرانشان وخواهرانشان ای لعنت خدا بر ایرانیان لعین باد نفرین خداوند برما باد ای ملت میدانید سنیهای ایرانی با سنیهای یا 4 امامیهای سوریه فرق دارند یعنی عمر وعثمان وابوبکر سوریه وعراق ویمن وووبا عمر وعثمان وابوبکر سنیهای بلوچستان وکردستان ایران فرق دارند انها به بهشت میروند ولی کرستانیها وسیستانیها وبلوچهای ایران حتما بجهنم میروند الله واکبر ای لعنت بر ایرانی لعنت بر ما ایرانیان غیر خدا پرست ومسلمان نمیدانم ما دینمان ومذهبمان چیست الله واکبر
ا سلام دوستان عزیز بسیار روشن است کسانیکه با توافق هستهای در امریکا رضایت دادهاند به چند دلیل روشن ومنطقی از دشمنان ملت وجوانان وقدرت وسربازان امریکائی هستند اولا از ابتدای ریاست جمهوری امریکا ملت امریکا همانند ملت ایران در 35 سال اخیر اشتباه بسیار بزرگی را مرتکب شدهاند که رای به یکی از دشمنان قسم خورده دیرینه امریکائیان بخصوص ملت سفید پوستان امریکائی رای به یک سیاه پوست انهم افریقائی مسلمانزاده افراطی بیسواد زاده رای دادند مثل ایرانیان چطور به حکومتی روی اوردند که از بدو اسلام تا امروز داشتند ملت ایران را با دروغ ونیرنگ وخیانت کاری فریب دادند تا حکومتی امروزی خائن واجنبی وچپاولگران تاریخ بشریت را بسر کار اوردیم که حتی خداوند ملت واب وخاک ایران را نفرین کردند ملت امریکا هم گرفتار چنین بدبختی شدهاند وتمام سناتورهای دمکرات وموافقین توافق در جمهوری خواهان هم همین دشمنی که این حکومت با ملت وایران ما دارند این دولت امریکا هم بدتر از این حکومت با ملت وجوانان امریکائی دشمنی وخیانتکاری میکند اوباما قابل ریاست جمهوری نبود چون یک گرسنه وعقدهای نمی تواند دشمنی خودرا پنهان کند دلیل براین است ایا مگر فرماندهان امریکائی وناتو دها بار با سند ومدرک ثابت نکردند که سربازان امریکائی واروپائی ها در افغان وعراق ولبنان ووو با بمبهای لب جادهای ایران کشته میشوند وشدند ثابت کردند دوم مگر یک روز حکومت ایران گفته ملت امریکا جزو ادمهای درست هستند همیشه مرگ ملت امریکا را از خدا وزمین واسمان در خواست میکنند خوب پس چطور اقای سیاه پوست دشمن سربازان ونازنین جوانان امریکائی اینقدر موافق وحتی تا در توان دارد علنی از دشمن ملت امریکا حمایت میکند از هر نظر مثال سوریه چرا امریکا هنوز با سازمان ملل اجازه میدهند یک کشور را انهم حدود 400000 هزار بیگناه کشته شود انهم بخواست دشمنان امریکا روسیه وایران جز میخواهد قدرت امریکا را بنابودی بکشاند واگر چند کشور دوستی در خاورمیانه دارد از بی اعتمادی حکومت امریکائی انها را هم امریکا از دست بدهد وبه روسیه وچین کثیف روی اورند ایا دشمنی دمکراتها واوباما اشکار نیست ایا مگر ملت امریکا نمیداند که امریکائیان در ایران بدون هیچ گناهی در زندان گروگان گرفته شدهاند یقین دارند چون حکومتی که محاکمه متهمی را بدون تصویر اشکارا واعلنی محاکمه کند ان محاکمه غیر اسلامی وغیر انسانی میباشد ایا جز این است که حکومت ایران بحمایت اوباما وچند نفر از سناتورهای رشوه بگیر ودشمن ملت امریکا خاطر جمعند که امریکا هیچ غلطی نمیکند چون فرمانده کل قوایش بدست اوبامای صد درصد طرفدار حکومت ایران وروسیه وچین میباشد اینحقیر با تمام جرات واگاهی وبا دلیل وسند انهم دها سند ثابت میکنم که اوباما مستقیما با ایران همدستند تا امریکا را بنابودی وملتش را خوار وذلیل بگرداند دوم ایا اختلاف بین امریکا واسرائیل صهیونیست بقول قلبی اوباما یکی از خواستهای بزرگ حکومت ایران است که اقای اوباما وسناتورهای امریکائی این کار بزرگ را برای حکومت ایران به سرانجام رساندهاند سوم ایا تا کنون چنین اختلافهائی مابین سنای امریکا دو حزب افتاده بود خیر اینهم یکی از خواستهای حکومت ایران بتوسط اوبامای خائن ودشمن هم ملت ایران وهم ملت امریکا را فراهم نمود بلی عزیزانم بلی بزرگترین دشمنی با ملت ایران را هم این اوبامای خائن مرتکب شده بنظر اینحقیر اوباما با ملت ایران همانقدر خیانت کرده که بر علیه ملت امریکا هم دشمنی وخیانت کردهاست یقین بدانند ملت امریکا که دمکراتها از بزرگترین دشمنان امریکا هستند همانقدر که حکومت اجنبی ایران به ملت وایران خیانتهای جبران ناپذیری کردهاند که هرگز در تاریخ هجوم دشمنان خارجی مثل اسکندر ومغولها ام اینقدر خیانت به ملت ایران وایرانی نکردهاند مگر این حکومت با ایرانی وایران خیانتها کردهاند بقیهاش بماند وسلام
با عرضسلام و احترام .جناب اقای نوریزاد مامردم ستمدیده در36 سال حکومت اقایان معممین هستی خودرا ازدست داده ایم شما درنامه سرگشاده تان برای اقای خامنه ای اظهار نظر فرمودید ایشان بجای خودشان اقای محمد خاتمی را بعنوان رهبری انقلاب بنشانند تا مسایلی که میدانید چیست پیش نیاید و هر کس درهرمقامی هر خلافی کرده دعوت به پاسخگویی به مردم زجر کشیده نشود .ما مردم شمارا دوست داریم .وبرایتان خیلی حرمت قایل هستیم اما اقایان معممین 36 ساله روزگارماراسیاه کردند اگر شما کسی را به اقای خامنه ای معرفی نفرمایید که بجای خودشان بنشانند و باز اقایان معممین را 36 سال دیگر بر سرنوشت ما ملت سیه روز .مسلط سازند باتقدیم احتراماتl
در صورت امکان لطفا این کامنت را که پاسخ دلقک ایرانی به یکی از کامنت گذارها هست من کپی پیست کرده ام منتشر کنید.
با سپاس از شما
گفت…
مازیار وطنپرست. اول بگویم که نه اهلیت و نه دلبستگی برای ورود به این بحث ها را ندارم. و بعد با یک مقدمه شروع کنم و قبل از مقدمه بگویم که شناخت من از آقایان و خانم ها اندک و مربوط به داده های عمومی در اینترنت است بغیر از نوری زاد که با او ارتباط حسی هم دارم و می فهمم چه می کند. اما مقدمه: هنگامی که ستار بهشتی کشته شد من اولین و آخرین فردی بودم که نوشتم: “ستار بهشتی را افسران ادارۀ آگاهی ناجا کشته اند و نه پلیس فتا. شرح مفصلی هم دادم و استدلالم را با قرائن و اماره ها محکم کردم. لب مطلب هم این بود که ستار اولاً بدلیل کارگر بودن و نداشتن مدرک تحصیلی و ثانیا بخاطر وبلاگ مهجور و کم بیننده و هندلی اش و از همه مهمتر بدلیل داشتن جثۀ درشت بعنوان فعال مدنی یا سیاسی یا وبلاگ نویس مخالف برسمیت شناخته نشده است از سوی فتا و او را از پلیس فتا به پلیس آگاهی تحویل داده اند تحت عنوان ازاذل و اوباش و آگاهی هم او را در زمرۀ اراذل و اوباش اینقدر زده که مرده بعد هم به خانواده اش تلفن زده اند که بیایید جنازه اش را ببرید دفن کنید. روش جاری که در مورد اراذل و اوباش محلات انجام می دهند.
در موضوع اعتراض تاجیک به فعالیت مجموعۀ نوریزاد و ملکی و ستوده و محمدی و مادر ستار هم رد پای همین نگاه اراذل و اوباشی را می بینم از سوی منتقدان اصلاح طلب حکومت به فقط محمد نوریزاد و مادر ستار و نه آن سه نفر دیگر. بعبارت رساتر تاجیک معتقد است که اشخاص بدون پرنسیپ های خاص از جهت مدرک و سواد و جایگاه اجتماعی و سوابق سیاسی حق ندارند وارد بازی بزرگان و روشنفکرانی چون او و مجموعۀ رفقایش در جناح منتقد اصولگرایان بشوند و نه تنها بشوند بلکه او و رفقا و دار و دستۀ اصلاح طلبان مذهبی را هم مورد نقد و مخالفت و چالش قرار بدهند. این سر منشاء این پرخاش بی دلیل تاجیک به نوری زاد است و خانم عشقی. که ناچار دامن آن سه نفر دیگر را هم گرفته است. البته ترس از نوریزاد او را ناگزیر از تخریبش کرده چون روش مبارزاتی انفرادی نوریزاد در حال تسری است و به ستوده و ملکی نرگس هم رسیده است. و می بینیم که تظاهر و تحصن خانم ستوده در این روزها همان رفتاری است که نوریزاد در مقابل وزارت اطلاعات کرد. تاجیک از الگو شدن رفتار انفرادی نوریزاد که روشنفکرش هم نمی داند و حتی او را چماقدار سابق هم در خاطره دارد بسیار آشفته است و می خواهد بهر ترفندی او را و پیشرویش را از کار بیاندازد تا خودش و رفقایش تنها مراجعی باشند که حق داشته باشند بمردم بگویند فقط از ما اصلاح طلبان باید حرف بشنوید و اگر هر کس که انگ مارا نداشت تمایل یا تشکر بکنید بهر دلیل معلوم است که شماها در حال مبتذل کردن امر سیاست (خودش می خواند حقوق بشر)هستید. این زهری است که مسئولش نوریزاد چماقدار است و منشاء دعوای تاجیک. خب تاجیک یک آکادمیسین است و اصلاح طلب مذهبی و جمهوری اسلامی را حکومتی تمام می داند که در برخی زمینه ها که قدرت را با اصلاح طلبان بشراکت نمی گذارد انحراف جزیی دارد و همین که ما و رفقایمان بازی داده شویم مثل دهۀ هفتاد مشکلی نمی ماند.
ادامه
۴ تیر ۱۳۹۴ ه.ش.، ساعت ۳:۴۱
Dalghak.Irani گفت…
ادامه …
خیلی سخت است این خط انحصار طلبی در اصلاح طلبان مذهبی را در وبلاگ شرح دادن و من ابداً آمادگیش را ندارم. اما کار نوریزاد در جامعه ای که حکومت متعارف ندارد و هیچگونه امکان مبارزۀ جمعی را بر نمی تابد یک شاهکار بوده و تا ته جان خلوص و پاکی نوریزاد را نشان می دهد که با جان فشانی غیر قابل باوری از خودش یک برند ساخته و در حال پیشروی و اثر گذاری است. بنظرم نوریزاد را به دو دلیل آزاد گذاشتند: یکی بخاطر شناختی که خامنه ای از سادگی و صفای مؤمنانۀ او داشت در هنگام نزدیکی به او و دو دیگر برای اینکه می خواستند او را نابود کنند با مضحکه کردنش در فعالیت یکتنه و حتی ممکن است می خواستند بهره برداری هم بکنند که ببینید ما با تندترین فعالیت ها و حرف ها هم مشکلی نداریم اگر توطئه نباشد و برنامه ریزی ضد امنیتی پشتش نباشد و چون قادر بمهارش نبودند یا باید در زندان نگاه می داشتند برای تمام عمر یا از ترفند “جدی نگیرید تا خودش را خراب کند” استفاده می کردند که راه دوم را برگزیدند. اما نوریزاد اینقدر مؤمن بهدفش و تحقیر نشدنی بود که همۀ این بازی خوردگی – از نظر رژیم – را با فروتنی پذیرفت و بجای قهر و روشنفکربازی و به بهانه هایی مثل به اسب من گفته اند یابو و از این قبیل؛ رفت و فقط کار کرد و عمل کرد و سماجت کرد و ایستادگی کرد و آوارۀ شهرها شد و گفت و رفت و نشست و اعتراض کرد و کرد تا امروز که دکتر ملکی و نسرین ستوده و نرگس محمدی را با خود همراه کرده و دیر نیست که فعالان بیشتری را هم براه “من در راه مردمم سرسختی می کنم پس هستم” بکشاند و مبدأیی در تاریخ جدید ایران درست کند. بقیۀحرف ها هم مزخرف است که کدام عمل صحیح یا غلط است. هر راهی که شرایط جامعه تحمیل می کند راه ناگزیری است و نمی تواند در نبود هیچ راه دیگری غلط معرفی شود. امین بزرگیان هم یک آکادمیسین از دماغ فیل افتاده است – مثل اغلب شان در ابتدای راه – و فکر می کند که رضاشاه 80 سال پیش که در اروپا آدم می خوردند و در امریکا حقوق بشر برگر غذای روز بود باید یک // هم به شیخ خزعل ها می داد تا ایران بماند و تاجیک و بزرگیان زاده شوند. خیلی حال نمی کنم با آدم های گنده دماغ و از خود راضی و خود علامه پندار. یا…هو
۴ تیر ۱۳۹۴ ه.ش.، ساعت ۳:۴۷
برادر
بزرگوارم نوریزاد عزیز
سلامی به گرمای خورشید را از جانب من پذیرا باش . قبل از هر کلامی یکبار
دیگر در مقابل شجاعتت سر تعظیم فرود می آورم و با قامتی خمیده و قلبی
دردناک در حکومت ظلم و زور ایستاده و به تمامی خانواده ات به خاطر اینهمه
استقامت و پایداری درود میفرستم . غرض از نوشتن این چند سطر بخاطر توضیحی
که در قسمت پایین کامنت من گذاشته بودید که در میان خروجی های حوزه ادمهایی
بوده که شریف هستند . برادر بزرگوار شاید باشند که احتمالا هم هستند ولی
باز هم با قاطعیت نمی توان نمره مثبت به آنها داد من در خانواده ای بزرگ
شده ام که علاوه بر اخوند بودن پدر و پدر بزرگ خیلی از اقوام هم آخوند
هستند به خداقسم کارهایی از همین افراد خودم دیدم ومیبینم که از هر چه
عمامه و عبا ونعلین هست متنفر میشوم در میان همین آقایان که آخوند هستند و
الان باصطلاح اصلاح طلب شده اند هم الحمدالله کم نداریم مثل آقایان جناب
محتشمی پور و هادی غفاری و صدها آخوند دیگر که شما بهتر از من میشناسی .
من درمیان همین اقوام وبستگان اخوند خودم آدمی که قبل از منبر تریاک نکشد
ندارم طرف رئیس عقیدتی سیاسی نیروی هواییست و دو دژبان درب منزل به انتظار
ایستاده و او در خانه بهترین تریاک را از کیف سامسونتش بیرون می آورد و با
نشئگی کامل به نماز ایستاده و کلی سرهنگ و سرتیپ به او اقتدا میکنند !
امروزه با قاطعیت میتوان گفت که بیش از 95 درصد از جماعت آخوند معتاد
میباشند . ولی مهمتر از همه چیز این است که حتی به قول شما که انسانهای
شریفی هم در این جماعت هستند خوب مهمترین اصل شرافت هر انسان و جماعتی
کشیدن زحمت و بدست آوردن نان حلال از عرق جبین میباشد > خوب آیا آخوندی
سراغ داری که بیاید و همچون یک کارگر آجر به بالای دیوار بدست بنا بدهد ؟
چند اخوند را سراغ داری که هر روز بیل بدست گرفته و در مزارع مشغول به
کشاورزی باشند /
برادر بزرگوار . بساط زندگی اخوند شیعه بر پایه مفتخوری و تن پروری و
گسترش جهل و خرافه پایه ریزی و امتداد دارد .
من بعلت بزرگ شدن در خانواده آخوندی و شما بعلت همزیستی چندین ساله با این
جماعت به خوبی میدانیم که اینان آنقدر دروغ گفته و می گویند که سخن راستشان
هم دروغ جلوه میکند . من به چشم خود دیدم و میبینم که پس از وعظ در محراب
ومنبر در خلوت چه ها می کنند !
بزرگوار آخوندی که جنابعالی فرمودید که شریف هستند و با حاکمیت هم پیمانه
نیستند . باید لباس مفتخوری را از تن در آورده و لباس شرافت و ادمیت برتن
کرده وهمچون افراد این مملکت ملا زده تن به کار داده تا بتوان او را شریف
دانست
وگرنه با داشتن لباس مفتخوری . ادعای هم پیاله نبودن با حاکمیت دروغی بیش
نیست و حکایت همان روباهیست که چون دستش به انگور نمیرسد ادعای حرام بودن
میکند
وخلاصه اینکه همین دروغ و دغلهاست که نفرت دیدن و شنیدن چرندیات آخوند
جماعت از جمله شیخ مصلح و سید مرتضی وجود اینجانب و مزدک ومهرداد و عباس
انعامی و ده ها نفر در سایت و میلیون ها نفر در جامعه را فرا گرفته است
اول انقلاب برادر من روی دیوارها این جمله را می نوشت ( که چی زیر عمامه
هست که میترسند ) حالا بیان کننده اش نیست که ببیند ( زیر عمامه فتنه .
دروغ . ریا . تزویر . دزدی . اختلاس . و دهها مور دیگر بود ) که گریبانگیر
این ملت بی نوا گردید . یکبار دیگر سپاس مرا پذیرا باش و شرمندگیم را از
نداشتن جرئت همصدا بودنت بطور علنی را بر من ببخشا . درود و سپاس . درود و
سپاس . درود و سپاس
یاد استاد
بله، او جمعهها هم درس میداد نبود او را زمان و وقت آزاد
اصول و فلسفه، فقه و دیانت کلام، اخلاق، عرفان یا سیاست
دروس حوزوی را درس میداد به یمن دانش و هوش خداداد
یتیم تشنهٔ آل محمد بشد از علم او سیرابْ بی حدّ
چهل سالِ تمام، او درس میگفت ولی این غنچه، صد افسوس، نشکفت
عمود حوزههای علم شیعه فرو افتاد، امان از حلم شیعه
بکن از او، تو ای شاگرد، یادی اصول فقه و خارج یا مبادی
نکونام از خدایش حکم دارد چه کس خوبی او را میشمارد؟
نکونام عارف محبوبی ماست ولی حق بود، لیکن چه تنهاست!
درون «سرّ لا» و «لا تعین» کند سیر و در دل را تو وا کن
انیس حضرت حق است مستان مدد کرده به خَلقی با دَم از جان
نمیگوید بهجز از حق، سخن او فقط حق است و حق بیهای و بیهو
بود توحید «اللَّه» مسکن او صفا دارد، صفایی دیدن او
ز نیکویی او سوسن شکوفاست شقایق، نسترن از او چه شیداست
به اسمای الهی علم دارد صداقت، مهربانی، حلم دارد
ولی در غربتش شهره است، ای وای! از این غم آمده اندوه در نای
روان آدمی را میشناسد و رسم مردمی را میشناسد
جوامع را همی داناست بسیار ز جهل از جماعت هست بیزار
دهد بر جسم فرتوت دیانت دوباره روحی از جنس فقاهت
بر دارد ز موسیقی و اشعار ولیکن نیست کس او را هوادار
شده اشکال بر این دانایی، امّا که عالم اهلِ «ساز» است واحسینا؟!!
اگر عالم نداند علم آن را چگونه میدهد با علم، فتوا؟
برون میآورم، گفت جان جانان هزاران شهر علم از لای قرآن
اگر ممکن نشد ای اهل ایمان زبانم را ببرید، ای فقیهان!
برای حوزه قانون اساسی کنم تصویب بیحرف سیاسی
ولی ماه عسل را کار دارم اگرچه من غریب روزگارم
در این برنامه من خواهم سخن گفت از این اوضاع بد، خواهم برآشفت
چرا تو پیروِ دیو جنونی؟! سلونی قبل اَن مِن تَفقُدونی
به سال چِل، به حکم عشق یا درد قیام مردمی را پیروی کرد
خمینی بهر او مثل پدر بود برایش عشق او مثل شکر بود
صفای باطنش را دوست میداشت ولایش را درون قلب خود کاشت
رفاقت با دو اخوان خمینی نموده باصفا بیهیچ رینی
اهانت کرد شخصی به خمینی زد او را سیلی و پرداخت دینی
مبارز بوده با شکل چریکی تو او را هم مؤید کن بهنیکی
سهساله بود و اهل روزهداری از آن دوران، نمازش یادگاری
نیایاش از دل گلپایگان است پدر را مرتبه از ما نهان است
پدر اهل نیایش، اهل معنا شده مادر فضیلتهاش پیدا
شب رحلت، ملک را دیده با چشم تفاوت میکند از گوش تا چشم
سر قبرش بساط نذر و حاجت ز پاکی و ز ایمانش حکایت
و شخصی گفته با قلبش ز اسرار در اینجا عارفی خوابیده انگار
امام باقر او را علم داده از اسرار الهی باده باده
“حضور حاضر و غایب» کتاب است برای علم و دانش آفتاب است
برای عالم ناسوت و معنا هزار استاد دارد، دُرّ دانا
اسامیشان یقینا در کتاب است از این رو این کتاب دّر است و ناب است
هزار و سی همی مضروب گردند چه ابیاتی که با همّت سرودند
نود درصد فقط از حق سروده برای وصل او بیتاب بوده
امام چهارم ما گر دعا خواند نکو با شعر خود با حق ثنا خواند
که او از کودکی اهل غزل بود و اشعارش ز شیرینی، عسل بود
نکو گفته که با شعرش چه آسان کند با حق نیایش از دل و جان
هزار و دو اگر مضروب گردند کتابهایی است که تالیف کردند
درون صحن مجلس یک کتابش بود موجود ولیکن آن جنابش
شده دربند از ظلم حکومت اَلا ای عالمان قد قام قامت
نوابغ را همی کشتند اینجا در ایران، سرزمینِ ابنسینا
نکونام مثل مولا علی شد که خاری در گلوی این ولی شد
سکوت و صبر کرده چند سالی از این غم میشوی ای دل چه حالی
زنش مانند زهرا پشت در ماند چه کس این قصه را با عشق و غم خواند
در ایام شهادت بوده مردم بدان این قصه را، آری نشو گم
زنش مانند زهرا یک شهیده است و اشکم ای خدا از غم چکیده است
صحابی را تحمل کرد مولا و حاجی مثل مولا هست تنها
تحمل کرده «آقا» را پر از درد که او جز شرّ برای ما نیاورد
سکوت و صبر کرده تا بماند برای مردمان قرآن بخواند
که او با دشمنانش، اهل رفق است چنین رسمی یقینا مهر و عشق است
که عارف عاشق خلق است بسیار برای حق بود او یک هوادار
بود اسم رضا، رسمش چه گردید شده مسموم و از ظالم چهها دید؟
چنانکه گفته این را آلاحمد به حکم دانش بی حد و سرمد
نبود از ما بهجز مسموم، آری بهجز مقتول، بهجز محروم، آری
مقامش هست در اسمای ذاتی مسیحا هست در اسم صفاتی
خمینی اسم فعلی بود آری ز دوش خلق بر میداشت باری
مکارم، خامنهای، شمر ملعون چه فرقی میکند خونخوار و مجنون
یهودیزاده و خولی، یزیدی عجب از خون مظلومان چشیدی
بر آمریکا و اسرائیل صد مرگ بر اینها، این دغل، این دیو و دد مرگ
مکارم دید عالِم شهره گشته برای حوزهٔ دین مهره گشته
سخن گفت و علیهاش توطئه کرد برایش مسلخی از فتنه گسترد
به سال شش و هشتاد این مکارم نموده انتقادی از که؟ عالِم
در اجلاس بلاد آمد سخن گفت ز نشر علم و دانایی برآشفت
نکونام و کتابش را در افتاد ز قید هرچه علم و دانش آزاد
کتابش را چه نامی بود؟ حجت و اثباتش برای وحی رحمت
چه گفته در کتاب آن عالِم ما؟ نشو قاضی بدون فهم معنا
شده تحریف، قرآن لیک مشروط به حرف و خواندن است این کار مربوط
ولی اعجاز قرآن ماندگار است که قرآن گوهر هر روزگار است
ولی قرآن نبوده مثل تورات نگشته آنچنان، تحریف آیات
فقیهان دگر هم نقل کردند ولی در نقل و بحث و قول سردند
ولی سنّی و غول ماهواره از آیات شب و ماه و ستاره
شده غافل، نظر داده به تحریف چه تحریفی و قرآن گشته تضعیف
چرا گوید که که قرآن حسبنا هست که او از عهد هر معصوم بگستت
شده حجت کلام حق برایم به حکم عصمت قول امامم
نکونام دانشش را منتشر کرد به صد عنوان کتاب قرمز و زرد
مکارم هم حسادت کرد بر او کلامی گفت هی این سو و آن سو
وزارت آمد و توزیعها را نمود ممنوع در اینجا و آنجا
ولی عالم که ممنوعالقلم شد به دین و دانش و برهان ستم شد
مکارم گفته به عالم، به آن ماه لقب داده به خود، چه؟ آیتالله
مکارم کیست دیگر بعد از این مرد؟ ندارم غصهای من بعد از این درد
چرا عارف که قدّیس الست است مکارم گفته که ناپاک و سست است
به کفر عارفان هم حکم کرده وجود وحدتی را نقض کرده
تفاوت بین این دو در شهود است مکارم، زادهٔ نحس یهود است
مکارم میکند با قصد غوغا به برق سکه برده دین و دل را
بیانیه میدهد، مشهور باشد به هرجا بذر نامش را بپاشد
فقیران، کارخانه، سود سرشار شده تعطیل هم این کار و این بار
شده این سود صرف خانهسازی که این مرد است اهل اسمبازی
فقیران را نداده پول و سکه به جایش حوزوی را داده دکه
که نامش هرکجا آواز گردد درِ شهرت به رویاش باز گردد
بهجای تربیت در حوزهٔ فکر شده نامش برایش سوژهٔ بکر
مکارم گفته اینترنت حرام است موبایل و فیسبوک دیگر کدام است؟!
زمانی حرمت تی وی عیان بود ولی گویا که مشمول زمان بود
حکومت گفته این را، وا حسینا کنید از این همه تحقیر، غوغا
اَلا ای مؤمن دیندار بیدار فُرَص را گم نکن، بلکه نگه دار
بیایید آیهٔ قرآن بخوانید که از «اکثر» نباشید و بدانید
زند نور ولایت باز سوسو ولی اینجا بود بی های و بی هو
نکن تو کفر نعمت این ولی را نشو کوفی تو دیگر بار علی را
از او محروم میگردیم، ای وای! پر از غصه، پر از دردیم، ای وای!
دوباره چادر خاکی مادر زنید ای عالمان بر سینه، بر سر
بهنام آنكه نيست مانندش
با نمونه ای ظلم های دادگاه ویژه روحانیت قم آشنا شوید
متن چهار شکایت حضرت آیت الله العظمی نکونام (مد ظله العالی) ازدادگاه ویژه قم
نمىدانم به چه كس يا ارگانى عرضحال داشته باشم؟ آنقدر مىدانم كه تنها بىكسىام، موجب سىسال انگ زدن و پروندهسازىِ ديروز و امروزى گشته است، بدون آنكه كوچكترين اعتراضى نسبت به آن داشته و يا از خود دفاعى كرده باشم؛ زيرا آنها كه بايد كارى را انجام دهند كه مىدهند و من نيز نسبت به آنها نه قدرتى و نه اعتمادى داشتهام كه واقعيتى را بيان كنم.
تنها عرضحالم را به آقا امامزمان (عجلاللّه تعالى فرجه الشريف) عنوان مىكردم تا ياران آنحضرت، به كمك آيند و حال فردى را جويا شوند كه شصتوشش سال دارد و تا به حال، بيش از پنجاه سال تدريس مداوم داشته و داراى پانصد شاگرد و هشتصد نوشتهى علمى مىباشد و اينك همچون گذشته به چنگال اختاپوسى نامريى مبتلاست. پيش از اين، به چنگال ايادى منتظرى گرفتار بودم و امروزه آقاى مكارم شيرازى. ايشان از چند سال پيش، به جنگ افتادهاى آمده است. من جز علم و تخصص، چيزى ندارم و پدرى معنوى چون امام را داشتهام كه از دوازه سالگى همراهىاش كردهام بدون آنكه وابستگى گروهى در جانم رخنه كرده باشد؛ بلكه هميشه، انديشهاى علمى و فرهنگى نسبت به تشيع ولايى و انقلاب و افكار مردمى داشتهام.
اينبار، ناگاه بيش از دهنفر به خانهام ريختند و در طول چند ساعت، غارت كردهاند، درها را شكستند، بسيارى از جزوات و مقدارى پول تا گوشى تلفن را با خود بردند و بىآن كه نگاهى به آنها كرده باشند، پس از چند ماه، آنها را بخش بخش پس دادند و مقدارى از آنها را هم هنوز نداده و راحت و غير مسؤولانه مىگويند نيست و گم كردهاند؛ در حالى كه دستهاى از جزوات و دستنوشتهها و امانتهاى مردم در ميان آنها بوده است. مرا براى مدت نزديك به شصتروز در حفرهاى به نام سلول غيررسمى بردند. آنان روزهايى، بيش از دهساعت از من پرسش مىكردند. آنان با حرفهاى ساختگى و افراد توهمى، بىآنكه كسى يا چيزى را ببينم، مرا با پرسشهاى ناخوانده تست مىكردند و با اجبار مىخواستند هرچه را كه مىگويند، تنها بگويم بله. براى مثال، مىگفتند به شما وحى مىشود تا حرفهاى بيهودهى ديگرى چون مسايل اخلاقى. بنابراين، تمامى گفتهها و نوشتههاى اين پرونده، از سر اجبار و شكنجههاى روحى و روانى بوده است و اينگونه، مرا به انواع احكام صادره محكوم كردهاند. تا يكماه پيش كه به زندان رفتم، آنجا بهشت من شد؛ زيرا در زندان، از من رسيدگى كردند. دكتر و بيمارستان و حتى پزشك قانونى، سكته و امراض مرا دنبال و تأييد كرده است. در اين مدت، بىآن كه حرفهاى آنها را زياد شنيده باشم يا اعتراض كرده باشم، آنها را پذيرفتهام بدون اينكه قدرت استماع داشته باشم. دادستان ويژه گفت: خدمت آقايى بودم، گفت نابودش كنيد، و من به ايشان گفتم: سلام مرا به آن آقا برسانيد و بگوييد نابودش كردم. هرچه پرسيدم آن آقا كيست، جواب ندادند.
هر روز و شب افرادى به صورت موازى پرسشهاى فراوانى را تكرار مىكردند و همچون طايفهى مصوّبه، حرف خود را وحى مىپنداشتند و ديگر شنواى حرف ديگرى نبودند و با غذاهاى پر نمك و چرب كه بسيار زبانآور و نامناسب من بود، مرا به سكته و فشار خون و زيادى قند خون مبتلا ساختند و هرچه گفتم طبيب و دكتر، جوابى نمىدادند. اين در حالى است كه من در طول عمر، هيچگونه دارويى مصرف نمىكردم و دفترچهى بيمهى من گوياى آن است و با ورزش زندگى مىكردم و كتابخانهى من بيش از باشگاه، وسايل ورزشى دارد. اين برخوردها، تمامى موجب سكته و امراض گوناگونى شد كه هماينك به آن مبتلا هستم و رخش توانمند و پهلوانى را به بستر بيمارى كشاندهاند. اين بود مزد بيش از پنجاه سال خدمت به انقلاب و امام و تدريس و نبوغ. مىگويند كارى مىكنيم تا شما از كشور برويد، ولى به قول مرحوم بهشتى: من هستهام و به ريش اين مردم بستهام . جايى و كسى را ندارم كه آنجا بروم. اگر بشود حرفم به گوش رهبر انقلاب برسد، خواستهام مىباشد، و اگر دادرس حقى وجود داشته باشد، از آقاى مكارم و دادستان ويژه و بازپرس آقاى انصارى و آقاى قاضوى و قاضى پرونده كه نام وى را نمىدانم، نسبت به زمينههاى گوناگون و برخوردهاى نامناسب و ناآگاهى از مسايل علمى و شرعى و اجبار و انكارى كه نسبت به اينجانب روا داشتهاند، شكايت دارم تا ناگفتههاى فراوانى را مطرح سازم و موقعيت دادگاه ويژه در قم مشخص گردد كه چگونه طيفى و گروهى اداره مىشود. زياده عرضى نيست.
بهنام آنكه نيست مانندش
محضر مبارك حضرت ولىاللّه الاعظم آقا امام زمان
(روحى و ارواح العالمين له الفداء)
و مسؤولين محترم زندان، سلام عليكم
با كمال سپاس از پرسنل و كادر پزشكى زندان، نسبت به آزار و جنايات غير قانونى در طول شصت شبانهروز و پرسوجوهاى بىمورد و روزهايى بيش از چند ساعت، موجبات ناقصسازى مرا ايجاب كرده است كه فشار بسيار بالاى خون و چگالى زياد قند و چربى و تغذيه نامناسب، امراض متفاوتى از قبيل تنگى حدقهى چشم، سنگينى زبان، اختلال در ديد، استرس كامل روانى، رعشه و خشكى دست و پا تا ساق اول حالت سكته و عوارض آن و زمينهى مخاطرات جانى را در خود مشاهده مىكنم و متخصصين داخلى زندان و خارج از بيمارستان نيز چنين نگرانى را بهطور كامل دارند. جهت رسيدگى و درج در پرونده، اعلام مىگردد.
پيش از اين نيز محتواى اين نامه به مسؤولان زندان و دادگاه ويژه داده شده است، اما نمىدانم در پرونده درج شده است يا نه؛ زيرا اطمينان به كار و نوع برخورد آنها نيست؛ از اين رو به جهت اطمينان، اين ورقه به نزد دادگاه محترم ارسال مىشود.
بهنام آنكه نيست مانندش
حضور محترم دادگاه صالح نظام اسلامى
با سلام، معروض مى دارد دادگاه ويژهى روحانيت شعبهى قم، با برخورد نامناسبى كه در طى شصت روز با من داشتهاند ـ همچون هجوم، اعمال فشار، شكنجههاى روحى روانى، پرسشهاى فراوان و بىمورد، وارد آوردن استرسهاى ناهنجار، دادن غذاهاى نامناسب، چرب و پرنمك كه براى من زيانبار مىباشد، سبب بروز بيمارىهاى گوناگون و نهايت سكتهى مغزى شده كه تمامى به تأييد پزشكان متخصص و نيز پزشكى قانونى شهرستان قم رسيده و مرا از سلامت و توانمندى انداخته است ـ مرتكب تخلفات عديدهاى گشته كه درخواست بررسى و رسيدگى لازم را دارم و خواستار اعمال قانون نسبت به عوامل درگير در اين جنايت شنيع، همچون آقاى مكارم شيرازى به عنوان مسبب اصلى اين كار، آقاى مجتهدزاده دادستان دادسراى ويژه، آقايان انصارى و قاضوى به عنوان بازپرس و مباشران آن و ديگرانِ دخيل مىباشم.
بهنام آنكه نيست مانندش
حضور محترم دادستان محترم دادسراى ويژه
جناب آقاى مجتهدزاده سلام عليكم
در طول 56 شبانهروز با انواع ناملايمات روحى و روانى مبتلا به امراض گوناگون و سكتهى مغزى شدهام؛ بهطورى كه امروزه زمينگير مىباشم و هيچكس جوابگوى آن نيست. اطباى زندان و پزشك قانونى و متخصصين بيمارستان و بيرون از آن، اين بيمارىها را تأييد كردهاند. همچنين دو بار مبتلا به بسترى در بيمارستان قم و تهران شدهام. با موقعيت فعلى و به تأييد اطبا و پزشكان و متخصصان، امكان هيچ گونه برگشت به آن فضا را ندارم. اگر شما صلاح مىدانيد نوشتهاى قانونى و قابل استناد مبنى بر ضمانت لازم نسبت به پيشامد هر گونه مخاطره و سكتهى حادى كه پيدا كنم، بدهيد تا علت آن به صورت كامل روشن باشد؛ در غير اين صورت، هرگونه صلاح مىدانيد عمل نماييد.
با امتنان
دادگاه ویژه قم از سویی خشن ترین برخوردها و غیر قانونیترین برخوردها را در نظام به اصطلاح اسلامی با حضرت ایت ا لله العظمی نکونام (مد ظله العالی) به سفارش علی خامنه ای و ناصر مکارم انجام می دهد و از سوی دیگر فرزند وی را به اجیار وادار می کند تا در سایت متعلق به معظم له اعلام دارد برخورد آن ها خوب و قانونی بوده است ! مرگ و صدمرگ بر چنین رژیم استکباری ، ظالم و باطلی که عناوین دینی را برای سیاست های و هوس های حاکمان خود یدک می کشد و از هر گونه انصاف .و دین و قانونی خالی است و صد مرگ بر فقیهان نشسته، ساکت و ترسوی قم که مزدوری چنین رژیم باطل و ستمگری را دارند!!!
وی در سال 1305 خورشیدی در شیراز به دنیا آمد. پدرش حاج علی محمد و جدّش حاج محمد کریم نام داشت، حاج محمد کریم، پدربزرگ مکارم شیرازی به اصطلاح از آیین یهود به تشیّع گرایش پیدا کرد، نام اصلی وی یعقوب بوده است که بعد از قبول تشیّع، نام محمد کریم را برای خود انتخاب کرد.
پدر و پدر بزرگ مکارم شیرازی و نیز اجداد یهودی او همه از تجّار معروف شیراز و حوالی آن مناطق بوده اند، روی همین اصلِ معروفیت خاندان مکارم در شیراز و بین تجّار و مردم آن خطّه و نیز شهرهای دیگر آنجا و اینکه پدر مکارم شیرازی از تجّار معروفی بوده است که بین ایران و هند به تجارت مشغول بوده است، هیچ بهانه ای نمی تواند، مکارم شیرازی را از یهودی زاده بودنش مبرا کند و بگوید، اجداددش یهودی نبوده اند، چرا که تاجر معروف شیراز ( پدر مکارم ) را همه به یهودی بودن، می شناختند.
حال سؤال این است، چگونه یک فرد یهودی زاده می تواند در عرض این چندین سال که خاندانش به تشیّع گرایش پیدا نموده اند، به مرجعیت شیعه برسد و نیز اینکه در حوزه ی علمیه قم همکاره گردد، جوابش این است که یهود ( اسراییل ) و بهاییت از سالها قبل روی مکارم شیرازی سرمایه گذاری نموده است تا بوسیله ی این فرزند خلفشان، حوزه های علمیه شیعه را به تخریب بکشانند و علما را همچون کلیسا و واتیکان کنند.
2. ورود مکارم شیرازی به حوزه ی علمیه :
وی در سن 14 سالگی وارد حوزه ی علمیه، در شیراز می شود، در سن 18 سالگی وارد حوزه ی علمیه ی قم می شود و پنج سال به گفته ی خودش، در درس مرحوم آیت الله بروجردی شرکت می کند.
در سال 1369 قمری به حوزه ی علمیه نجف می رود و یکسال بعد، در سال 1370 قمری به ایران باز می گردد.
بنا به گفته ها در حدود این یکسالی که در نجف اشرف بوده است، اجازه ی اجتهاد از مرحوم آیت الله اصطهباناتی و نیز مرحوم آیت الله کاشف الغطاء گرفته است ( عجب شاگرد زرنگی بوده است که در عرض این به اصطلاح یکسال به اجتهاد رسیده است!!! ).
حال سؤال این است، مکارم شیرازی چگونه در عرض یکسال هم درس مرحوم آیت الله خویی رفته و هم از بحث مرحوم سید محسن حکیم استفاده نموده و نیز اجازه ی اجتهاد را از مرحومین اصطهباناتی و کاشف الغطاء دریافت نموده است، یا این اجازه ها ساختگی است و یا از نوع اجازه های امور حسبیّه است.
جواب این است که مکارم شیرازی با اجازه های امور حسبیّه و پولی که دارد، اکنون بر مرجعیت شیعه تکیه زده است.
3. مکارم شیرازی، اصلی ترین وکیل آیت الله شریعتمداری :
وی در سال 1336شمسی به اتفاق جمعی ، ماهنامه ی مکتب اسلام را زیر نظر آیت الله سید کاظم شریعتمداری و دارالتبلیغ راه اندازی کرد، دارالتبلیغی که خون به دل مرحوم امام و بسیاری از انقلابیون کرد، دارالتبلیغی که مکان حامیان شاه پهلوی بود، درالتبلیغی که با ساواک همکاری داشت و … .
مکارم شیرازی بنا به اسناد کتبی و شفاهی ( طلاب آن سال ها ) فراوان از وکلای درجه ی اول، آیت الله شریعتمداری بوده است، و نیز اسناد فراوانی وجود دارد که در آن مشخص می سازد، آیت الله شریعتمداری با ساواک همکاری های فراوانی داشته است، با توجه به اسناد موجود، مکارم شیرازی نیز با وی همفکری کامل را داشته، و محمد رضا پهلوی را تنها شاه شیعه در جهان معرفی می کرده است، مکارم از آخوندهای درباری آن زمان بوده است که اکنون در لباس میش رفته است و خود را انقلابی و ولایی جا می زند، این هم به خاطر سیره ی گذشتگان یهودی خود است که هماره خویش را به حکومت ها نزدیک می سازند تا هماره منافعشان که زر و زور و تزویر است، حفظ گردد.
آیت الله شریعتمداری از مخالفین سرسخت بحث ولایت فقیه بودند؛ در بعد از انقلاب هم اسناد همکاری وی با سازمان جاسوسی سیا و بنی صدر در جهت حذف مرحوم امام موجود است، از جمله در مجلس خبرگان قانون اساسی و حضور حزب منحل شده اش، حزب جمهوری خلق مسلمان ایران و نیز حضور سؤال برانگیز مکارم شیرازی در آن مجلس، اگر چه مکارم شیرازی، نماینده حزب جمهوری خلق مسلمان ایران در آن مجلس نبود، ولی هماهنگی کامل با آن حزب و همچنین آیت الله شریعتمداری داشت و تحت اشراف وی، در انتخابات خبرگان قانون اساسی ورود پیدا کرده بود و نیز اسناد فراوان کتبی و شفاهی ( غیر از مکارم 71 نفر دیگر نیز در آن مجلس انتخاب شده بودند ) وجود دارد که مکارم شیرازی، چون بنی صدر و عزّت الله سحابی و بعضی دیگر، از مخالفین پر و پا قرص، حذف ولایت فقیه در آن مجلس بوده است.
حال سؤال این است، مکارم شیرازی با این 71 نفر چه می کند، آیا می تواند به دورغ باز بگوید، من در آن مجلس به ولایت فقیه رأی دادم؛ بعضی از آن 71 نفر، از دنیا رفته و بعضی دیگر چون بنی صدر به دامان ضد انقلاب رفته اند، این ها به کنار، اما فراوانی از آنها زنده اند و نیز با ولایت فقیه اند؛ آقای مکارم این ها را چه می کنید ؟
4. کتاب ردی بر وحدت وجود ، نوشته ی مکارم شیرازی :
وی کتابی با عنوان ردی بر وحدت وجود دارد که در رد کتاب وحدت وجود، نوشته ی امام راحل است، این کتاب در قبل از انقلاب چاپ شده است و در زمانی که مرحوم امام در تبعید بسر می بردند، مکارم شیرازی برای خوشی رقصی و نیز نزدیک کردن خود به دربار پهلوی این کتاب را به نگارش درآورد، در این کتاب قایلین به وحدت وجود را نجس و کافر خوانده است، یعنی نعوذ بالله با این بیان مکارم شیرازی مرحوم امام و تمام عرفای طراز اوّل شیعه نجس و کافر هستند. این کتاب همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی توسط مکارم و ایادی اش جمع آوری شد تا سندی برای گرفتاری اش نباشد.
5. جامعه ی مدرسین و مکارم شیرازی :
جامعه مدرسین در سال 1340 خورشیدی توسط، آیت الله منتظری بنیان گذاری شد، مکارم شیرازی در قبل از انقلاب عضو این جامعه شد، در جریان اوّلین انتخابات ریاست جمهوری بعد از انقلاب، مکارم شیرازی از نامزد جامعه ی مدرسین حمایت نکرد و از ابوالحسن بنی صدر حمایت نمود، به همین خاطر از جامعه ی مدرسین اخراج گشت.
حال سؤال این است، مکارمی که در سال 1358، از جامعه ی مدرسین اخراج گشت، چگونه در سال 1373 و بعد از درگذشت مرحوم آیت الله اراکی، از سوی این جامعه به مرجعیت شیعه انتخاب گشت.
6. نکته ای راجع به مکارم شیرازی :
ورود مکارم شیرازی به مجلس خبرگان قانون اساسی در تاریخ 28 مرداد سال 1358، می باشد و نیز حمایت وی از ابوالحسن بنی صدر برای انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ 5 بهمن 1358 بوده است.
حال سؤال این است، مکارم شیرازی با ابوالحسن بنی صدر که مخالف بحث ولایت فقیه بوده است و در مجلس خبرگان قانون اساسی به ولایت فقیه رأی منفی داده است و این مجلس در تاریخ 24 آبان 1358 منحل شده، چکار دارد که در تاریخ 5 بهمن 1358 حامی اش می شود؛ جواب این است که خود مکارم شیرازی هم از مخالفین سرسخت ولایت فقیه و مرحوم امام بوده است.
7. کودتای نوژه، منتظری ، مکارم شیرازی و ترور امام موسی صدر و آیت الله ربانی شیرازی :
با توجه به اسناد موجود، مکارم شیرازی در جریان کودتای آمریکایی پادگان نوژه، هنوز رابطه اش را با ولی نعمتش آیت الله شریعتمداری قطع نکرده بود، زیرا که خیال این را داشت که اگر مرحوم امام در جریان کودتای نوژه از بین برود، آیت الله شریعتمداری جانشین مرحوم امام خواهد شد و او از این طریق به منافع اش لطمه ای وارد نخواهد رسید، اما خیالش به واقعیت نپیوست، بعد از خانه نشینی آیت الله شریعتمداری، مکارم شیرازی دریافت که دیگر از قبال آقای شریعتمداری نمی تواند نان بخورد، پس او را رها کرد و به منتظری که قایم مقام رهبری بود، خویش را نزدیک کرد تا به افکار شومش جامه ی عمل بپوشاند.
وی رابطه ی بسیار نزدیکی را با منتظری در زمان قایم مقامی او برقرار می کند، اسنادی وجود دارد که مکارم شیرازی با باند سید مهدی هاشمی، تحت اشراف منتظری در جهت ترور امام موسی صدر و نیز آیت الله ربانی شیرازی همکاری داشته است، این بیان در برخی از بیانات مرحوم دکتر صادق طباطبایی مشهود است.
8. مرجعیت مکارم شیرازی :
مکارم شیرازی توسط جامعه ی مدرسینی که در سال 1358، اخراج شده بود، به مرجعیت رسید، با توجه به اسناد، مکارم شیرازی با پولهای وجوهاتی که از آیت الله شریعتمداری و نیز آیت الله منتظری، بعد از افول آن ها دزدیده بود و نیز با گرفتن یک چهلم، برای آیت الله خویی به یکباره با تطمیع این و آن به مرجعیت شیعه رسید، کسی که هیچ فضل علمی ندارند، حتی در دو علم فقه و اصولی که داعیه اش را دارد.
8. مکارم شیرازی و دفاع مقدس :
با توجه به اسناد موجود، مکارم شیرازی و یا هیچ کدام از نزدیکانش در جنگ تحمیلی حضور نداشتند.
9. مکارم شیرازی و پرونده سازی انقلابی گری برای خویش :
مکارم شیرازی در دیدار برخی از مسؤولین سازمان اسناد انقلاب اسلامی ( 17 مهر 1393 )، پرونده های باقی مانده از اسناد ساواک را بی اعتبار دانسته است.
حال سؤال این است، چرا مکارم شیرازی پرونده های ساواک را بی اعتبار می داند و چرا به دروغ متوسل شده است ، جوابش این است که وی حتی یک روز هم در جریان مبارزات انقلاب نبوده است، او به برخی گفته است که پرونده ی وی در ساواک نابود شده است و خود راجع به انقلابی گری اش چنین قصه پردازی می کند، و منابع نزدیک به او این چنین حرّافی می کنند : در جریان مبارزات با رژیم پهلوی حضوری فعال داشت و به همین دلیل چندین بار به زندان افتاد و به سه شهر چابهار، مهاباد و انارک تبعید گشت.
10. مکارم شیرازی و جواد مدلل ( دامادش ) :
جواد مدلل، داماد مکارم شیرازی، تاجر برخوردار از 650 میلیون یورو، رانت مکارم شیرازی و صادر کننده ی نخود کشور و نیز دارنده ی کارخانه های متعدد صنایع روغنی و نهادهای کشاورزی است، وی نیز چون دولتمند، رییس دفتر مکارم شیرازی، یکی از بزرگترین کارچاق کن های اقتصادی، مکارم شیرازی است، کارخانه ی قند و شکر دزفول و پیرانشهر و نیز کارخانه های دیگر قند و شکر را مکارم، سلطان شکر به این دامادش سپرده است، دختر مکارم، همسر جواد مدلل از زن اوّلش می باشد، هم اکنون زن اوّل مکارم شیرازی با وی در صفاییه زندگی می کند، گفتنی است زن دوّم مکارم شیرازی، پزشک است و در شهرک سالاریه زندگی می کند.
خانواده ی مدلل در لیست ثروتمندترین مافیای قدرت و ثروت هستند، کارخانه های فراوان و متعدد آنها بطور خانوادگی اداره می شوند و نبز خانواده ی مدلل در صادرات پسته تا صادر کردن برق دست دارند، داماد مکارم شیرازی از جمله ی مافیای خوراک دام در کشور نیز می باشد.
11. مکارم شیرازی و درس خارج اش :
در حال حاضر درس خارج وی یکی از پرجمعیت ترین و پررونق ترین درس های حوزه ی علمیه قم است و بیش از 2000 نفر از طلاب در درس وی شرکت می کنند؛ البته لازم به ذکر است که درس وی به شدت پولی است و اکثر طلبه هایی که در درس وی شرکت می کنند، طلاب فقیری هستند که برای گذران زندگی مجبور به شرکت در درس او هستند، تا علاوه بر دریافت شهریه ی ثابت، از شهریه ی به اصطلاح شاگردی وی هم بی بهره نمانند و دیگر اینکه درس خارج فقه مکارم شیرازی، فاقد هر گونه ارزش علمی است و فقط صِرف عبارت خوانی است و هیچ گونه خاصیتی برای طلاب ندارد.
ترابعلی دولتمند، رییس دفتر مکارم شیرازی و ترک همدان می باشد، وی کارچاق کن اصلی دفتر مکارم شیرازی است که بطور موذیانه و عنکبوت وار در تمامی ارگان های نظام به دنبال آدم تراشی برای مکارم است و پول های هنگفتی از طرف وی به این اشخاص داده می شود.
گفتنی است وی یکی از طراحان اصلی بازداشت آيت الله نكونام می باشد که اقدام به گزینش برخی از شاگردان فقیر و نیز دارای مشکلات خانوادگی می کند از جمله، طلبه ای به نام اسدزاده که از ترک های آذربایجان غربی است و به سبب بدهکاری برای درست کردن ساختمان سه طبقه اش و نیز اعدامی بودن برادرش در دام، دولتمند برای خبررسانی افتاده است، گفتنی است، بنا به گفته ی اسدزاده، چند روز قبل از دستگیری آيت الله نكونام، دولتمند شخصا، خود به مدرسه ی فیضیه آمده بود، تا از کلاس ايت الله نكونام، یک ارزیابی داشته باشد.
13. مکارم شیرازی و مراجع و افراد صاحب نفوذ :
گفتنی است مکارم شیرازی در جهت منافع خود، ارتباطات فراوانی با، واعظ طبسی، خزءلی، اردبیلی، رفسنجانی، صافی گلپایگانی، پسر فاضل لنکرانی، سبحانی، ناطق نوری و یزدی دارد، اشخاص دیگر نیز در رده های بعدی ارتباطات با وی، قرار دارند.
14. مکارم شیرازی و دفاتر وی :
دفاتر مکارم شیرازی در تهران :
1. خیابان مجاهدین اسلام، میدان شهدا، اول خیابان مجاهدین، روبروی شهرداری منطقه 12،جنب بانک تجارت، پلاک 11
2. خیابان 17 شهریور، ابتدای بزرگراه شهید محلاتی، ضلع جنوبی، پلاک 264
3. خیابان پاسداران، 200 متر بالاتر از سه راه ضرابخانه، نبش دشتستان ششم، پلاک 74 جدید، ساختمان آفتاب، واحد 1
4. سعادت آباد، میدان شهرداری، خیابان سرو غربی، خیابان بخشایش، کوچه ی سبز، ساختمان لاله، پلاک 22، واحد 3
5. یافت آباد ، بلوار آیت الله شهید سعیدی، بلوار معلم، میدان معلم، ساختمان ترنج، طبقه ی اول، واحد 313
6. خیابان فاطمی، روبروی وزارت کشور، نبش کوچه ی 5، پلاک 20، طبقه ی دوم، واحد شمالی.
15. مکارم شیرازی و فتواهایش :
1. ممنوعیت برقرای ارتباط با رسانه ها و سایت های خارجی.
2. مصرف هر گونه دخانیات بر همه ی مقلدان او حرام است.
3. همان گونه که امام معصوم منصوب از جانب خداست، فقیهان از طرف امام معصوم منصوب عام به ولایت اند.
4. ممنوعیت اخذ جریمه به دلیل دیرکرد در پرداخت وام.
5. خدمات اینترنتی پرسرعت تلفن همراه و تلفن همراه نسل سوم در صورت عدم نظارت بر خلاف موازین شرع و اخلاقی و انسانی است.
16. مکارم شیرازی و دارایی هایش :
مکارم شیرازی، داراییهای فراوانی در شهرهای مختلف ایران از جمله در تهران، شیراز، اصفهان، خوزستان، گیلان، مازندران، گلستان و… دارد، از جمله عبارتند از پاساژهای تجاری، کارخانجات، زمین های کشاورزی و غیره، از جمله ی کارخانه های وی، کارخانه های تولید شکر و نیز خوراک دام، تجارت فرش با همراهی بیتی از بیوت قم، کارچاق کنی و دلّالی برای اشخاص حقیقی و حقوقی معتبر، آلوده کردن سیستم اقتصادی کشور به ربا ( بنا به اسناد موجود، افراد مرتبط با وی که قدرت انجام این کار را دارند، آن را دنبال می کنند؛ زیرا که مکارم شیرازی، شیعه نمایی است که هم خود یهودی است و هم خدمتگذار صهیونیست و اسراییل و گسترش دهنده ی ربا در جهان همین یهودیان هستند و در ایران شخص مکارم شیرازی؛ اگر چه فتواهایش عکس این است ولی آن، برای فیلم و بازی است )
17. مکارم شیرازی و اسراییل و بهاییت :
گفته می شود، مکارم شیرازی ساخته و پرداخته یهود و اسراییل برای نابودی و تخریب حوزه های علمیه می باشد، سالانه مبالغ فراوانی از طرف اسراییل و نیز بهاییان خارج از کشور، تحت عنوان وجوهات شرعی به حساب های مربوط وی یا ایادی اش واریز می شود تا صرف از بین بردن طلاب حوزه های علمیه گردد.
لازم به ذکر است، پول هایی که برای مکارم از اسراییل و نیز از بهاییان واریز می شود، جزء کثیف ترین پول های ربا می باشد که با حرام خور کردن طلاب، آنها را به ورطه ی نابودی کشانند، بطور حتم لازم است که کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی بر پول های باد آورده ی وی و اطرافیانش نظارت داشته باشند، تا مشخص شود این پول ها از کجا می آیند، بطور حتم اسراییل و بهاییان، بیشترین پول را به حساب این یهودی زاده ی لباس میش پوشیده، واریز می کنند.
18. مکارم شیرازی و محسن رضایی :
محسن رضایی، دبیر کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام و وامانده ی سیاسی است که در این اواخر تلاش های فراوانی را در به قدرت رسیدن دوباره ی خود در دست اقدام دارد، این شخص سرخورده ی سپاه پاسداران که از آنجا به سبب دزدی های کلان اش اخراج گشت و نه به سبب استعفا و یا پایان دوره ی فرماندهی اش؛ یکی از بزرگترین کارتل های اقتصادی فعلی ایران است؛ این شخص در 14 فروردین ماه 1394 خورشیدی برای عرض دستبوسی مکارم شیرازی در جلسه ی روضه ای که برای بی بی دو عالم در دفتر مکارم شیرازی بود، شرکت می کند و بعد از مجلس روضه، با مکارم شیرازی و ترابعلی دولتمند، جلسه داشته اند، گفته می شود در این جلسه از آيت الله نكونام هم صحبت هایی میان ایشان رد و بدل شده است.
19. ترس مکارم شیرازی از افشای یهودی بودنش :
گفته می شود، مکارم شیرازی سالانه مبالغ سرسام آوری را به مافیای اصلی، سپاه پاسداران و نیز وزارت اطلاعات پرداخت می کند، تا آنها یهودی زاده بودنش را در بین مردم و مسؤولین افشا نکنند.
گفته می شود، مکارم شیرازی در جهت حذف رقبای عارف مسلک و نیز افرادی که وی با آنها مشکل دارد ( و این افراد در خط عرفان هستند )، با پرداخت مبالغ کلان به برخی از متنفذین سپاه، برای آنها تحت عنوان عرفان های نوظهور، پاپوش درست می کند و ایشان را به اصطلاح از دور خارج می کند، گفته می شود از جمله ی کسانی که با وی در ارتباط هستند، عبارتند از رحیم صفوی و سردار نقدی ( فرمانده بسیج مستضعفین ).
21. مکارم شیرازی و کتاب نویسان اش :
از جمله ی کسانی که برای مکارم شیرازی ( به اسم وی ) کتاب می نویسند، عبارتند از : محسن قراءتی، محمد رضا آشتیانی، سید محسن شجاعی، محمد جعفر امامی، داوود الهامی، عبدالرسول حسنی، سید نورالله طباطبایی، محمود عبداللهی و محمد محمدی.
22. مسعود مکارم، حمید مکارم شیرازی و محسن مکارم :
این دو نفر، برادر زاده های مکارم هستند که حمید مکارم در دفتر وزارت خارجه ی قم و نیز اتاق بازرگانی قم، مسؤولیت دارد و محسن مکارم، برادر زاده ی وی و در دانشگاه پیام نور شیراز عضو هییت علمی و نیز استاد آن دانشگاه است، این دو نفر نیز از کارچاق کن های اصلی مکارم هستند که مکارم شیرازی اعتماد فراوانی به این دو دارد.
مسعود مکارم، پسر مکارم شیرازی است که به رغم تلاش های فراوان پدرش برای تربیت وی در جهت سیاست هایش، فردی است که مکارم شیرازی نمی تواند، دفتر و مجموعه ی کاری اش را به وی بسپارد، در دفتر مکارم، همه کاره دولتمند، رییس دفتر وی است و مسعود مکارم در واقع زیر مجموعه ی دولتمند است و گوش به فرما وی.
بهنام آنكه نيست مانندش
با نمونه ای ظلم های دادگاه ویژه روحانیت قم آشنا شوید
متن چهار شکایت حضرت آیت الله العظمی نکونام (مد ظله العالی) ازدادگاه ویژه قم
نمىدانم به چه كس يا ارگانى عرضحال داشته باشم؟ آنقدر مىدانم كه تنها بىكسىام، موجب سىسال انگ زدن و پروندهسازىِ ديروز و امروزى گشته است، بدون آنكه كوچكترين اعتراضى نسبت به آن داشته و يا از خود دفاعى كرده باشم؛ زيرا آنها كه بايد كارى را انجام دهند كه مىدهند و من نيز نسبت به آنها نه قدرتى و نه اعتمادى داشتهام كه واقعيتى را بيان كنم.
تنها عرضحالم را به آقا امامزمان (عجلاللّه تعالى فرجه الشريف) عنوان مىكردم تا ياران آنحضرت، به كمك آيند و حال فردى را جويا شوند كه شصتوشش سال دارد و تا به حال، بيش از پنجاه سال تدريس مداوم داشته و داراى پانصد شاگرد و هشتصد نوشتهى علمى مىباشد و اينك همچون گذشته به چنگال اختاپوسى نامريى مبتلاست. پيش از اين، به چنگال ايادى منتظرى گرفتار بودم و امروزه آقاى مكارم شيرازى. ايشان از چند سال پيش، به جنگ افتادهاى آمده است. من جز علم و تخصص، چيزى ندارم و پدرى معنوى چون امام را داشتهام كه از دوازه سالگى همراهىاش كردهام بدون آنكه وابستگى گروهى در جانم رخنه كرده باشد؛ بلكه هميشه، انديشهاى علمى و فرهنگى نسبت به تشيع ولايى و انقلاب و افكار مردمى داشتهام.
اينبار، ناگاه بيش از دهنفر به خانهام ريختند و در طول چند ساعت، غارت كردهاند، درها را شكستند، بسيارى از جزوات و مقدارى پول تا گوشى تلفن را با خود بردند و بىآن كه نگاهى به آنها كرده باشند، پس از چند ماه، آنها را بخش بخش پس دادند و مقدارى از آنها را هم هنوز نداده و راحت و غير مسؤولانه مىگويند نيست و گم كردهاند؛ در حالى كه دستهاى از جزوات و دستنوشتهها و امانتهاى مردم در ميان آنها بوده است. مرا براى مدت نزديك به شصتروز در حفرهاى به نام سلول غيررسمى بردند. آنان روزهايى، بيش از دهساعت از من پرسش مىكردند. آنان با حرفهاى ساختگى و افراد توهمى، بىآنكه كسى يا چيزى را ببينم، مرا با پرسشهاى ناخوانده تست مىكردند و با اجبار مىخواستند هرچه را كه مىگويند، تنها بگويم بله. براى مثال، مىگفتند به شما وحى مىشود تا حرفهاى بيهودهى ديگرى چون مسايل اخلاقى. بنابراين، تمامى گفتهها و نوشتههاى اين پرونده، از سر اجبار و شكنجههاى روحى و روانى بوده است و اينگونه، مرا به انواع احكام صادره محكوم كردهاند. تا يكماه پيش كه به زندان رفتم، آنجا بهشت من شد؛ زيرا در زندان، از من رسيدگى كردند. دكتر و بيمارستان و حتى پزشك قانونى، سكته و امراض مرا دنبال و تأييد كرده است. در اين مدت، بىآن كه حرفهاى آنها را زياد شنيده باشم يا اعتراض كرده باشم، آنها را پذيرفتهام بدون اينكه قدرت استماع داشته باشم. دادستان ويژه گفت: خدمت آقايى بودم، گفت نابودش كنيد، و من به ايشان گفتم: سلام مرا به آن آقا برسانيد و بگوييد نابودش كردم. هرچه پرسيدم آن آقا كيست، جواب ندادند.
هر روز و شب افرادى به صورت موازى پرسشهاى فراوانى را تكرار مىكردند و همچون طايفهى مصوّبه، حرف خود را وحى مىپنداشتند و ديگر شنواى حرف ديگرى نبودند و با غذاهاى پر نمك و چرب كه بسيار زبانآور و نامناسب من بود، مرا به سكته و فشار خون و زيادى قند خون مبتلا ساختند و هرچه گفتم طبيب و دكتر، جوابى نمىدادند. اين در حالى است كه من در طول عمر، هيچگونه دارويى مصرف نمىكردم و دفترچهى بيمهى من گوياى آن است و با ورزش زندگى مىكردم و كتابخانهى من بيش از باشگاه، وسايل ورزشى دارد. اين برخوردها، تمامى موجب سكته و امراض گوناگونى شد كه هماينك به آن مبتلا هستم و رخش توانمند و پهلوانى را به بستر بيمارى كشاندهاند. اين بود مزد بيش از پنجاه سال خدمت به انقلاب و امام و تدريس و نبوغ. مىگويند كارى مىكنيم تا شما از كشور برويد، ولى به قول مرحوم بهشتى: من هستهام و به ريش اين مردم بستهام . جايى و كسى را ندارم كه آنجا بروم. اگر بشود حرفم به گوش رهبر انقلاب برسد، خواستهام مىباشد، و اگر دادرس حقى وجود داشته باشد، از آقاى مكارم و دادستان ويژه و بازپرس آقاى انصارى و آقاى قاضوى و قاضى پرونده كه نام وى را نمىدانم، نسبت به زمينههاى گوناگون و برخوردهاى نامناسب و ناآگاهى از مسايل علمى و شرعى و اجبار و انكارى كه نسبت به اينجانب روا داشتهاند، شكايت دارم تا ناگفتههاى فراوانى را مطرح سازم و موقعيت دادگاه ويژه در قم مشخص گردد كه چگونه طيفى و گروهى اداره مىشود. زياده عرضى نيست.
بهنام آنكه نيست مانندش
محضر مبارك حضرت ولىاللّه الاعظم آقا امام زمان
(روحى و ارواح العالمين له الفداء)
و مسؤولين محترم زندان، سلام عليكم
با كمال سپاس از پرسنل و كادر پزشكى زندان، نسبت به آزار و جنايات غير قانونى در طول شصت شبانهروز و پرسوجوهاى بىمورد و روزهايى بيش از چند ساعت، موجبات ناقصسازى مرا ايجاب كرده است كه فشار بسيار بالاى خون و چگالى زياد قند و چربى و تغذيه نامناسب، امراض متفاوتى از قبيل تنگى حدقهى چشم، سنگينى زبان، اختلال در ديد، استرس كامل روانى، رعشه و خشكى دست و پا تا ساق اول حالت سكته و عوارض آن و زمينهى مخاطرات جانى را در خود مشاهده مىكنم و متخصصين داخلى زندان و خارج از بيمارستان نيز چنين نگرانى را بهطور كامل دارند. جهت رسيدگى و درج در پرونده، اعلام مىگردد.
پيش از اين نيز محتواى اين نامه به مسؤولان زندان و دادگاه ويژه داده شده است، اما نمىدانم در پرونده درج شده است يا نه؛ زيرا اطمينان به كار و نوع برخورد آنها نيست؛ از اين رو به جهت اطمينان، اين ورقه به نزد دادگاه محترم ارسال مىشود.
بهنام آنكه نيست مانندش
حضور محترم دادگاه صالح نظام اسلامى
با سلام، معروض مى دارد دادگاه ويژهى روحانيت شعبهى قم، با برخورد نامناسبى كه در طى شصت روز با من داشتهاند ـ همچون هجوم، اعمال فشار، شكنجههاى روحى روانى، پرسشهاى فراوان و بىمورد، وارد آوردن استرسهاى ناهنجار، دادن غذاهاى نامناسب، چرب و پرنمك كه براى من زيانبار مىباشد، سبب بروز بيمارىهاى گوناگون و نهايت سكتهى مغزى شده كه تمامى به تأييد پزشكان متخصص و نيز پزشكى قانونى شهرستان قم رسيده و مرا از سلامت و توانمندى انداخته است ـ مرتكب تخلفات عديدهاى گشته كه درخواست بررسى و رسيدگى لازم را دارم و خواستار اعمال قانون نسبت به عوامل درگير در اين جنايت شنيع، همچون آقاى مكارم شيرازى به عنوان مسبب اصلى اين كار، آقاى مجتهدزاده دادستان دادسراى ويژه، آقايان انصارى و قاضوى به عنوان بازپرس و مباشران آن و ديگرانِ دخيل مىباشم.
بهنام آنكه نيست مانندش
حضور محترم دادستان محترم دادسراى ويژه
جناب آقاى مجتهدزاده سلام عليكم
در طول 56 شبانهروز با انواع ناملايمات روحى و روانى مبتلا به امراض گوناگون و سكتهى مغزى شدهام؛ بهطورى كه امروزه زمينگير مىباشم و هيچكس جوابگوى آن نيست. اطباى زندان و پزشك قانونى و متخصصين بيمارستان و بيرون از آن، اين بيمارىها را تأييد كردهاند. همچنين دو بار مبتلا به بسترى در بيمارستان قم و تهران شدهام. با موقعيت فعلى و به تأييد اطبا و پزشكان و متخصصان، امكان هيچ گونه برگشت به آن فضا را ندارم. اگر شما صلاح مىدانيد نوشتهاى قانونى و قابل استناد مبنى بر ضمانت لازم نسبت به پيشامد هر گونه مخاطره و سكتهى حادى كه پيدا كنم، بدهيد تا علت آن به صورت كامل روشن باشد؛ در غير اين صورت، هرگونه صلاح مىدانيد عمل نماييد.
با امتنان
دادگاه ویژه قم از سویی خشن ترین برخوردها و غیر قانونیترین برخوردها را در نظام به اصطلاح اسلامی با حضرت ایت ا لله العظمی نکونام (مد ظله العالی) به سفارش علی خامنه ای و ناصر مکارم انجام می دهد و از سوی دیگر فرزند وی را به اجیار وادار می کند تا در سایت متعلق به معظم له اعلام دارد برخورد آن ها خوب و قانونی بوده است ! مرگ و صدمرگ بر چنین رژیم استکباری ، ظالم و باطلی که عناوین دینی را برای سیاست های و هوس های حاکمان خود یدک می کشد و از هر گونه انصاف .و دین و قانونی خالی است و صد مرگ بر فقیهان نشسته، ساکت و ترسوی قم که مزدوری چنین رژیم باطل و ستمگری را دارند!!!
سلام برادر بزرگوار نوری زاد عزیز
دلیل برداشته شدن قسمت آمار رتبه دهی در پایین کامنت ها چیست ؟ به نظر من داشتن امار رتبه دهی بهترین وسیله ایست که کلیه عزیزان متوجه باشند که نظراتشان چقدر مقبولیت دارد . ما بادیدن همین آمار رتبه دهی متوجه میشویم که تفاوت نظرات ( مصلح- سید مرتضی – مازیار -مزدک -کوروس) با چه واکنشی در بین کامنمت گذاران این سایت که به حق باید نظرات خیل عظیمی از جامعه میباشد روبرو میشود. امیدوارم که دلیل این مورد فنی بوده و بزودی برطرف شود . ممنون میشوم که پاسخی به اینجانب مرقوم فرمایید و مهمتراینکه سپاسگزارمیشوم به رفع این نقیصه اقدام فرمایید . از خدای بزرگ سلامتی سرفرازی و نیکبختی شما بزرگوار و خانواده محترم را خواهانم با احترام برادر شما …………
——
سلام دوست گرامی،
دلیلش اشکال فنی بوده، احتمالا.
با احترام
سلام آقاي نوري زاد
من همه مقالات و نوشته هايتان را مي خوانم ، و ارادت قلبي دارم ، اما مي خواهم از شما بپرسم تا الان در خارج از ايران زندگي كرده ايد ، اگر جوابتان آري است كه حتما وضعيت خارج را مي داني و اما اگر جوابتان خير است ، بايد نكاتي را به شما يادآور شوم ، من مدتهاست در اروپا زندگي مي كنم من استاد دانشگاه در يكي از دانشگاههاي هلند هستم ، والله قسم اينها (غربيها )مي خواستند ما را بزمين بزنند و بالاخره اين كار را كردند ، شما فكر مي كنيد اينها انسانيت مي فهمند يعني چي ، والله نمي فهمند يك جوري مثل برده با آدم برخورد مي كنند كه اصلا تصورش را هم نمي كردي واقعا برخوردهايي كه با پناهندگان بعمل مي أورند از برده هم بدتر ، همه اين نكات را گفتم تا برسم به اينجا كه آيا شما نمي خواهيد ايران و ايراني در مقابل اين ضد بشرها سربلند و قدرتمند باشد ، من واقعا از نزديك ايرانيهايي را ديده ام و با آنها برخورد داشته ام كه هر روز بدنبال راه گريزي هستد و علاقمندند يه جور پوزه اين غربيها بخاك ماليده بشه ، واقعا اينها آدمهاي غير از خودشون را خوار و ذليل مي كنند ، بنظر من و تجربه ايي كه من از زندگي در غرب دارم نبايد در مقابل اينها كوتاه آمد ما بايد قدرتمند باشيم ، بخدا ايها هيچي نيستند ، ما بايد اينها را زمين بزنيم تا اينها به ايران و ايراني بي احترامي نكنند ، واقعا در خارج به ايرانيها بي احترامي مي شود ، هرجا كه اينها مصلحتشان باشد به شما احترام مي كنند و هرجا به ضررشان باشد مثل يك عمله و برده با تو برخورد مي كنند ، اين يك واقعيت است
سلام و درود بی کران برادر بزرگوار نوریزاد عزیز
چند روزیست که که از حضور شما در سایت ( سر تیتر خبرها ) خبری نیست و این عدم حضور ما را نگران کرده است
تنها دسترسی به شما واطلاع از سلامتی شما بزرگوار همین تیتر جدید خبرهاست بهر حال ممنون میشویم که با نگارش حتی یک جمله در سرتیتر خبرها قلب ما را آرام نمایی . پیشاپیش فرا رسیدن نوروز آریایی را به شما برادر بزرگوار زخمی شده توسط استبداد جهل وجور و خانواده محترمتان که آسایش و آرامش خویش را در طبق اخلاص گذاشته . تبریک عرض نموده و برای همگی شما عزیزان سلامتی و آرامش را از درگاه خدای بزرگ خواستارم
خدای بزرگ ومهربان یار و مددکار شما باد . ما که در مقابل رشادتهای شما شرمساریم
سلام بزرگوار . نوریزاد عزیز اکثر کامنت هایی را که من مگذارم پس از بررسی وانتشار بعداز 3-4روز از سایت حذف میشوند آیا دلیل خاصی دارد ؟ ممنون میشوم جوابی مرحمت فرمایید – با احترام ( سایه )
—- سلام دوست گرامی ام.
چنین چیزی امکان ندارد. باز هم بررسی می کنم.
سپاس
به نام خدا
هموطن گرامى سلام
این متن به بهای دستگیری فرزندان حوزه به دست شما رسیده است
مبتلا شدن جناب دادستان ويژه، به آسيبهاى فراروى روحانيت
دادستان ويژهى روحانيت، در تاريخ چهارشنبه 29 / 11 / 93 در جلسه مجمع عمومى طلاب استان قم سخنرانى داشته است. اين سخنرانى با موضوع «آسيبهاى فراروى روحانيت» در حسينيهى مرحوم آيتاللّه مرعشى نجفى براى روحانيان و طلاب حوزه علميه قم ايراد شده است. دادستان دادگاه ويژه، در اين سخنرانى از تخلفات روحانيان و ريشههاى آن، بهويژه ضعف اعتقادى آنان مىگويد و بحث را به عرفانهاى كاذب مىكشاند. در اين بين، مصداق آن را درسهاى عرفانى حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) مثال مىآورد. وى در پايان، بر آن بوده است تا به برخى پرسشهاى حاضران پاسخ گويد كه همين سخنان وى، مورد انتقاد روحانيان و طلاب قرار مىگيرد و وى كه مىبيند با انتقادهاى تندى روبهروست وقت پرسش و پاسخ را با همين يك سؤال، به پايان مىبرد.
ادعاى دادستانى در اين سخنرانى چنين بوده است:
«يكى از اين آقايانى كه استاد هست و اخيرا زندان رفته و سر و صدا كرده بود، اعلام مرجعيت هم كرده بود غير حق، و كمسيون مرجعيت هم اعلام كرده بود كه ايشان مرجع نيست ـ ايشان را كه مىشناسيد ديگر ـ اين آقا اين جورى وارد مىشد كه مىگفت كه اگر مىخواهى كه توى كلاس عرفان من بياييد، بايد هرچه كه استاد مىگويد، بايد نعل به نعل اجرا بكنى. (آن طلبه هم) گفت: من گفتم باشد و به او گفته بود كه اين دينت دين نيست. الآن قبول بكن كه دينت دين نيست. و اين را در الآن در يك پروژهى چند ماهه انجام مىداده. و الآن من خيلى فشرده خدمت شما تقديم مىكنم. و گفته بود كه اول باور بكند يك طلبه كه آن يافتههاى قبلىاش درست نيست. حالا مىخواهد پا به پاى استاد، قدم به قدم حركت بكند. به او مىگويد كه شما عبادتت درست نيست، نمازت درست نيست، نماز را اون جورى كه من مىگويم بخوانيد ـ و همان نماز را مىخواند، ولى مىگويد كه چون من گفتم، اين درست هست. تمام الفاظ، تمام حروف همانهاست و تمام حركات هم همانهاست ـ بعد به او مىگويد كه شما بايد بعضى از مسايلت را بيايى به من بگويى. خب مثلا چه مسايلى را؟ خب آدم عاقل هست، عقل دارد، صاحب شعور دارد به او مىگويد كه مثلاً مسايل خصوصىات را بيا به من بگو كه چه كار مىكنى؟ چه جورى انجام مىدهى كارهايت را؟ اينها را بيا به من بگو. خب اين كارهايت اينجا درست نيست. اين روش با خانمت درست نيست. اين روش با بچهات درست نيست. حالا اين جورى كه من مىگويم بكن. يك مرحله هم در حضور من انجام بده و و و… يعنى طرف را مىكشاند اول تهىاش مىكند، بعدا كه قالب تهى شد، توى قالبش چيزى مىريزد. ما مىدانيم خودش مىخواهد.»
اگر به اين سخنان دقت شود، دانسته مىشود جناب داستان، چگونه قسم حضرت عباس را فراموش نموده و دم خروس را نشان داده است. وى در ماجراى بازداشت حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى)، عجولانه مورد نزاع را در همان ابتدا مشخص كرده است. نزاع اقتدارگرايان در اين ماجراجويى، تنها مبارزه و مقابله با ادعاى اعلميت و مرجعيت حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) مىباشد كه چون از توان نقد علمى ايشان برنمىآيند به برخوردهاى خشن و فيزيكى و از سر زور و غلبهى حكومتى با ايشان برخاستهاند.
جناب دادستان، ادعاى مرجعيت و اعلميت ايشان را غير حق مىخواند و براى سخن خود از كميسيون سفارشى و وابستهى مرجعيت سخن مىگويد. كميسيونى كه مرجعيت آزاد و مستقل شيعى را برنمىتابد و نگاه آن به اشارههاى حاكميت اقتدارگرا مىباشد، نه ارزيابى شايستگىها و صلاحيت فقهى و باطن قدسى و ولايى افراد و مكتوبات علمى آنها.
وى براى زير سؤال بردن مرجعيت معظمله، از كلاس عرفان ايشان مىگويد. وى زيركانه از مغالطهى دادن عنوان فاسد (عرفان كاذب) به معنون و ادعايى صحيح (مرجعيت علمى) بهره مىبرد و به تحريف محتواى علمى و فقهى يك شخصيت تمام قدسى و ولايى و سراسر نور و پاكى مىنشيند؛ چرا كه حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در حوزه عرفان نظرى، تاكنون تدريس و شرح كتابهاى تمهيد القواعد، شرح فصوص الحكم، مصباح الانس و منازل السائرين را به پايان رساندهاند. تأليفات ايشان در شرح اين كتابها به بيش از صد جلد كتاب مىرسد. از آن همه، تاكنون تنها كتاب «دانش سلوك معنوى» و سه جلد از شرح «سير سرخ» به چاپ رسيده است. اين كتابها مشى عرفانى معظمله را بيان مىدارد. عرفان ايشان، از سنخ عرفان محبوبى حضرات چهارده معصوم عليهمالسلام مىباشد. وى بلنداى عرفان محبوبى ايشان را تنها با دادن يك عنوان كه همان «عرفان نوظهور» و «عرفان كاذب» مىباشد زير سؤال مىبرد در حالى كه ما مىدانيم مخالفان و مانعان عرفان معظمله حتى از عهدهى فهم يك خط از كتابهاى چهارگانهى پيشگفته شده برنمىآمدند. كتابهايى كه حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) آنها را در بيست سال گذشته تدريس نموده و در شرح آنها بيش از يكصد جلد كتاب دارند. عرفان آيت اللّه العظمى نكونام(مد ظله العالى) ادامهى عرفان ولىنعمت اين آقايان، يعنى بينانگذار جمهورى اسلامى، حضرت امام خمينى رحمهالله مىباشد و اگر همينان در آن زمان، قدرت داشتند و عارف سترگ انقلاب، يعنى حضرت امام خمينى رحمهالله در جاى امروز حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) قرار داشت، به حتم وى را بىمحابا محاكمه مىنمودند و ايشان را به دليل قايل بودن به «وحدت وجود» تكفير مىنمودند؛ چنانكه حضرت آيت اللّه العظمى نكونام در كتاب «حضور دلبران» مىگويند: «هرچه به بزرگان و عرفا و علماى ربّانى ظلم شد، آقاى خمينى تقاص آن را كرد و حق همه را گرفت وگرنه در صورتى كه انقلاب پيروز نمىشد و اسلام حيات اجتماعى و جهانى پيدا نمىكرد، امام را نيز به چنين مشكلات و غربتى دچار مىساختند؛ همانطور كه ايشان را نيز پيش از انقلاب به چنين مصايبى دچار ساخته بودند و به ايشان افترا و تهمت مىزدند».
بايد گفت بهترين دليل مخالفت اقتدارگرايان با عرفان حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) اين است كه عرفان معظمله عرفان پرورش انسانهايى آزاده و احرارى است كه عليه دستگاه ظلم و زور تاب نمىآورند و بر آن مىآشوبند؛ عرفانى كه ريشه در عاشورا و قيام سرخ آن دارد؛ عرفانى كه بهترين سند آن كتاب چاپشدهى «سير سرخ» است كه نهايت عرفان محبوبان ذاتى را ختم به خون و شهادت به توسط قاتلى مغضوبى مىداند. چنين عرفان سلحشورانه كه عصمت حسينى را پشتوانهى خود دارد كجا و عرفانهاى نوظهور و كاذب كجا كه آميختن اين دو به هم، گناهى بسيار بزرگ و ظلمى نابخشودنى است؛ بهويژه اگر از يك قاضى و دادستان، به عمد انجام گيرد؛ آن هم در كشورى اسلامى كه خود را پاسدار ارزشهاى شيعى مىشمرد و مدعى آن است.
جناب دادستان، بدون اشاره به تلاش و مجاهدت علمى آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در تدوين عرفان شيعى و پيراستن آن از پيرايههاى اهلسنت، آن هم در قالب بيش از يكصد جلد كتاب عرفانى و بيش از سههزار ساعت نوار درسى، به قصهبافى رو مىآورد. بايد توجه داشت حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) تاكنون تمامى درسهاى عرفانى خود را در حرم مطهر و نيز در مدرسه فيضيه به صورت عمومى و علنى برگزار مىنموده و داراى درس و شاگرد خصوصى نبودهاند و آنچه جناب دادستان براى آن قصهپردازى كرده است واقعيتى ندارد. اين امر، حقيقتى شناخته شده براى ما شاگردان و نزديكان معظمله مىباشد؛ اما مىدانيم از شگردهاى رايج مانعان و اقتدارگرايان براى بيرون راندن عالمان و مراجع مستقل و آزادانديش و غير وابسته به آنان، وارد آوردن اتهامهاى غير حقيقى و انواع افتراها و نشر اكاذيب مىباشد كه كارآمدترين آنها براى دور كردن افراد به ويژه تودههاى مسلمان و مذهبى، افتراى فساد اخلاقى مىباشد. در ماجراى بازداشت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) از ناحيهى انحصارگران قدرتطلب، بحث تنها بر سر مرجعيت است و بس؛ چنانكه دادستان، در آغاز سخن خود، آن را به صراحت مىآورد. مرجعيتى كه حاكميت فعلى، آن را تنها براى افراد وابسته به خود مىخواهد و نمىتواند مرجعيت آزاد و مستقل حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) را بپذيرد؛ چرا كه ايشان از منتقدان جدى و سرسخت سياستهاى كلى حاكم بر مديريت كشور و حوزههاى علمى مىباشد. كتابهاى سياسى انتقادى ايشان نيز به بيش از پنجاه جلد كتاب مىرسد و البته خاطرات سياسى ايشان، فرازهايى بسيار مهم را در پردهبرداشتن از واقعيتهاى مكتوم حاكميت برداشته است و متأسفانه حاكميت اقتدارگرايان، فضايى مناسب براى ارايهى آنها نگذاشته است.
بازداشت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) اگر براى ممانعت از ادعاى مرجعيت علمى و منتقدانهى ايشان نبود، دادگاه ويژه بازداشت معظمله را در ايام درسى قرار نمىداد و درس خارج فقه معظمله را به تعطيلى نمىكشاند و نيز آن را مرموزانه علنى نمىكرد؛ زيرا علنى كردن دعوا با عالمى دينى در صورت علنى شدن، به ضرر دين و نيز دستگاه حاكميتى است كه به نام دين حكومت دارد؛ همانگونه كه انسان عاقل، مسايل خانوادگى و اختلافات درونى را به اجتماع نمىكشاند و آن را علنى نمىسازد مگر اينكه غرض ديگرى در كار باشد و اتهامات گفته شده تنها مستمسكى براى پوشش آن مىباشد. ضمن آن كه جناب دادستان، به عمد، سوابق علمى معظمله را كه نزديك به چهل سال است در حوزهى علميهى قم به تدريس خارج فقه، خارج اصول، فلسفه، عرفان، تفسير، حقوق و اقتصاد و ديگر علوم دينى اشتغال دارند و دهها كتاب علمى را به نگارش درآوردهاند ناديده مىگيرند و با تعبير تند خويش آن را «غير حق» مىخواند. ملاك دارا بودن علم و اجتهاد چيست كه از نظر هر صاحب انصافى دور مانده و ايشان آن را لحاظ داشته و به حق رسيدهاند؟! به نظر مىرسد بايد كرسى امتحان در ميان نهاد تا عيار هر كس مشخص شود؟
دادستان در اين جلسه، بعد از سخنرانى خود، بر آن مىشود تا به برخى از پرسشهاى حاضران پاسخ گويد. نخستين و تنها پرسشى كه از وى مىشود، اعتراض به بازداشت حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) مىباشد؛ آن هم اعتراض به رياست نهادى كه وظيفهى خود را بازداشت روحانيان و طلاب مىداند. اين اعتراض كه در يك جمع عمومى با شركت بيش از هزار روحانى و طلبه مىباشد، نهادينه بودن قداست و پاكى حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) و درستى ادعاى مرجعيت علمى ايشان، در ميان روحانيان و طلاب آزاده و حرّمنش را مىرساند كه چنين براى دفاع از معظمله، از خود دست برمىدارند و به رياست يكى از مهمترين نهادهاى اقتدارگرايان اعتراض مىكنند. اين اعتراضها در فضايى ايراد شده است كه دادگاه ويژه برخى از شاگردان مدافع معظمله را بازداشت و تهديد نموده و به جاى نقد منصفانه و مذاكره و مباحثه، از اهرم اهانت و ممانعت ادارى عليه آنان استفاده كرده است.
اعتراض يادشده در دفاع از مرجعيت علمى آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى)، چنين مىباشد:
«حضرت آيتاللّه نكونام چندين سال دارند در حوزه تدريس مىكنند. بيش از چهل سال دارند تدريس مىكنند. درس خارج ايشان هست و دارند. چندين كتاب نوشتهاند. رسالهى ايشان چاپ شده. در حوزهى علميه بودهاند. بالاخره درسهاى ايشان شلوغترين كلاس حوزهى علميه شده. وقتى كه ما مرجع مىشويم يك دفعه مرجع مىشويم يا نه؟ بالاخره اين كه كتابهاى ايشان هست، نوارهاى ايشان هست، افكار ايشان هست، و راه ايشان هست، جاى پنهان و مبهمى نبوده. الان هر روز طلبههاى ديگر و بارها شخصيتهاى ديگر (منظور شاگردان و آشنايان حضرت آيتاللّه العظمى نكونام مىباشد) كه بازخواست مىكنيد به جرم اين كه ايشان را مطرح مىكنند به دادگاه مىبريد و آمارى كه از دادگاه گرفتهاند اين بوده كه اينها را مىبريد. در صورتى كه با همين نگفتنش آبروى يك عالم را گرفتهايد؟ اين چه طرز برخوردى هست؟ نه احضاريه مىفرستيد نه اطلاعيه نه اخطاريه براى شاگردان مىفرستيد و (شاگردان را) دستگير مىكنيد. اين چه روش برخوردى هست؟ و حتى از عوارضش اين هست كه خانوادهاش را نمىگذاريد از ايشان اطلاعى داشته باشند؟ اين چه روش معقولى هست؟»
همانگونه كه در متن اين اعتراض آمده است حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) بيش از چهل سال سابقهى تدريس دارند. همچنين معظمله در تمامى حوزههاى علوم انسانى؛ بهويژه عرفان، فلسفه، روانشناسى، جامعهشناسى، اقتصاد و حقوق و در علوم اسلامى مانند تفسير و فقه داراى آثار نوآورى مىباشند. پيشبينى مىشود شمار اين آثار، با توجه به گستردگى آنها، به هشتصد جلد برسد و همينها بهترين ملاك براى صحت ادعاى مرجعيت دينى و اعلميت معظمله مىباشد.
از سوى ديگر، اين آثار ادامهى معمارى فرهنگ انقلاب اسلامى و مهندسى فرهنگ شيعى را عهدهدار است. امرى كه از دغدغههاى جدّى و مستمر حضرت امام خمينى قدسسره بوده و سبب تحول در نظام آموزشى و علمى حوزههاى علمى مىشود؛ حوزههايى كه مهندسى انقلاب در پرتو آزادانديشى علمى در آنها رقم مىخورد و اگر حوزه نتواند با كاروان علم و شكوفايى سريع عقل و انديشه كه در پرتو آزادى اعطايى انقلاب اسلامى و نهادينه نمودن حس خودباورى و استقلال به جوانان اين مرز و بوم محقق شده است، همگام شود، بهزودى آثار كهنگى و اندراس خود را آشكار مىسازد و بقاياى آن را بايد در موزههاى تاريخ جستوجو نمود و در آن وقت است كه از انقلاب، بهجز نامى باقى نخواهد ماند. حال، سؤال اين است كه نقطهى شروع اين تحول كجاست و روند شكلگيرى آن چگونه است؟ آيا بايد افرادى را با افكار و انديشههاى نو از خارج وارد حوزهها نمود يا ذخاير گرانقدر انسانى حوزهها را شناسايى كرد و با آزادى انديشه و رفع استبداد سنتى، به آنها جسارت كاويدن در گنجينهى عظيم قرآن كريم و روايات را داد؟ بديهى است بيگانگان از حوزه كه آشنايى ديرينه با مغزاى تفكر دينى ندارند، هيچ گاه نمىتوانند كوچكترين قدمى در راه شكوفايى شريعت بردارند؛ امّا اگر به انديشههاى ژرف و بىادعاى انديشمندان ژرفايافته در مغزاى دين و عشق الهى ميدان عمل داده شود، بهتدريج، حقايق پنهان قرآن كريم و روايات كشف خواهد شد و موتور راكد علوم انسانى و اسلامى شتاب خواهد گرفت، ولى خطر مهمّى كه سينهچاكان اين طريق را به جدّ تهديد مىكند، مخالفت منسجم و تهمتهاى ناروا توسط كسانى است كه ساليان سال به وضع موجود عادت كردهاند و موقعيت خود و به گمان خويش، دين را، در خطر مىبينند و به بهانهى دفاع از دين، مانع از نفوذ دين در ميان جوامع علمى مىشوند. به هر روى، حضرت آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در زمينهى فلسفه، عرفان، روانشناسى، جامعهشناسى، اقتصاد و حقوق، تحول بنيادين ايجاد نمودهاند و در صورت نشر افكار ايشان، تحول يادشده مرزهاى جغرافيايى را در خواهد نورديد و علوم اسلامى و انسانى را نه تنها در حوزههاى علمى، بلكه در شعاعى جهانى، از انزوا و اندراس بيرون خواهد آورد.
در پاسخ اين اعتراض طلاب، جناب دادستان، در يك جمع علمى، به ناگاه چنين مىگويند:
«بله. محضر شما عرض كنم كه ايشان در سال 75 به اتهام ارتباط نامشروع و اهانت به حضرت امام رضوان الله عليه جهت حفظ مقاومت محاكمه و محكوم مىشود به شلاق و 65 ضربه شلاق و تبعيد به كاشمر و خلع لباس موقت. توى كاشمر، امام جمعهى آنجا كه من نامهاش را خودم ديدم كه امام جمعهى كاشمر ـ كه الان زنده هست، نامهاش هم هست با مهر ـ نوشته كه ايشان با اراذل و اوباش رفت و آمد دارد. ايشان در سخنرانى كه خودم حضور داشتم ـ عذرخواهى مىكنم كه حرف ايشان هست و خدمت ايشان هم تقديم كرديم اين را (در سخنرانى كه خيلى هم پراكنده صحبت مىكنند و معلوم هست كه خطيب نيست ايشان) ـ مىگويند كه امام حسين عليهالسلام در قضيهى عاشورا، پنجاه تا خطا كرد. يك خطايش اين بود كه ا يشان امام بود و واجب الطاعه، و كسانى كه از ايشان تبعيت مىكردند و شيعه بودند، بايد تبعيت كنند. امام نمىتواند تبعيت از ديگران را از خودش رفع كند و بردارد. اين انحرافى كه ما ـ در اين جريان باشيد ـ خب بعد از اين كه در سال 91 و 92 هم باز مشكلاتى داشت. ما دو نفر را يكى از طلاب و يكى از نيروهاى ديگر را فرستاديم خدمتشان، اينها را فرستاديم خدمت ايشان كه گفتم كه از اسطرلاب و جنگيرى و اينها استفاده نكنيد. شاكىهايى هستند كه گفتهاند ايشان از جنگيرى و اينها استفاده مىكند و ما را از توى خانه مىكشد پيش خودش. اين را ما دو بار تذكر داديم. در سال 91 و 92.
و خب اين ما قرار نيست نسبت به يك استادى و شخصيتى حالا غير شخصيت هم همين جور هست. الان بنده يا غير بنده. من الآن قاضى هستم. قاضى كشورم. حالا شايد شخصيت حساب بشود. حالا يك فرد عادى و يا يك طلبهى عادى به نظر شما اگر مشكلى داشته، ما حق داريم آن را بگوييم. من عذرخواهى مىكنم. ما نمىتوانيم حيثيت افراد را بياييم و در تابلو و در اعلانات قرار بدهيم. ما وظيفهى حفظ و صيانت، به اين معنا را داريم. خب خود ايشان هم مىنويسند كه تنها چيزى كه موجب شد غفلت غفلت غفلت. سه بار نوشتهاند. حالا شما هرچه مىخواهيد معنا كنيد. ببينيد اين معنا چه دارد براى ما؟ معصيت هست؟ گناه هست؟ ببينيد ايشان هم در دادگاه شاكى خصوصى داشتهاند و هم اينكه دارند اقرار مىكنند ـ كه همان روز اول اقرار كردند ـ و من از روز اول كه رفتم، ديدم ايشان را، گفتم كه چرا دوباره آمديد اينجا؟ ما برايتان كرسى درست كرديم، برايتان آبرو گذاشتيم، دوباره تدريس گذاشتيم ـ كه من گفتم اصلا به ايشان ندهيد. نبايد به ايشان كرسى بدهيد ـ اول چيزى كه براى كرسى هست، تقوا هست. علم به تنهايى كه كافى نيست. علم را خيلى از عرفاى اروپايىها و آمريكايىها دارند. ما مقيدهايمان اين هست، بايد تقوا داشته باشيم.
به هر حال، من از ايشان خواهش كردم كه بيايد به پسرش بگويد، به خانوادهش بگويد و گفتند كه من نمىخواهم ملاقات بكنم. بارها هم به ايشان گفتم. نهايتا به پسرش گفت. ايشان هم در سايت زد كه پدر من اشتباه كرد. خطا كرده. و حالا آلان هم آبرو دارد. ما نبايد آبروى كسى را ببريم.»
در مورد ادعاى اهانت بايد گفت: حضرت آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) از دورهى نوجوانى و همزمان با آغاز قيام حضرت امام خمينى رحمهالله در پانزده خرداد چهل و يك به نهضت حضرت امام پيوستند و در كنار تحصيل و تدريس، همواره در مبارزه با رژيم طاغوت و همراهى با حضرت امام قدسسره تلاش لازم را داشتهاند، از اين رو متن تاريخ و چگونگى رخدادهاى آن را از نزديك و به صورت مباشرى در دست دارند و از آنجا كه از همراهان و خصيصان جناب آقاى پسنديده رحمهالله اخوى مرحوم حضرت امام بودهاند، از پشت پردهى بسيارى از افراد امروز، خبر دارند و آن را در پنجاه جلد كتاب خاطرات سياسى خويش ثبت كردهاند. معظمله تنها عارفى هستند كه نظريهى «ولىّ محبوبى بودن» حضرت امام را مطرح كردهاند و ايشان را از صاحبدلان بنام و عارفان محبوبى دانستهاند. ايشان در مورد آن بزرگمرد تاريخ، كتابى مستقل تأليف نموده و در مورد حضرت امام رحمهالله نوشتهاند: «خدا امام خمينى را رحمت كند، ايشان گذشته از آنكه موهبتى بودند، بر افراد شجاع، رشيد و حقطلب نيز منت دارند. اگر ايشان پا به عرصهى اجتماع نمىگذاشتند، بسيارى از افراد رشيد، شجاع، پويا، انقلابى، مؤمن و حق طلب در جامعه ضايع مىشدند. حضرت امام رحمهالله باعث شد در طول حركتشان اين ذخاير، خود را به نوعى نشان دهند. حال يا به زندان رفتند يا قيام كردند يا جبهه رفتند و يا به شهادت رسيدند. همهى اين بركات مرهون حيات اجتماعى ايشان است و ايشان بود كه جامعه و جوانان را جلا داد؛ چرا كه جلا بخشيدن به مربى و مشوّق نياز دارد و ايشان رهبرى اين امر را به نيكى و شايستگى انجام دادند.
اين وضعيت را مرحوم امام به روحانيت به عنوان رهبران و پيشتازان انقلاب هديه نمود و اين كشور كه از هر لحاظ وابسته بود، هماينك توانسته حتّى در تأمين انرژى هستهاى به استقلال برسد. اين ارتقا از كرامات ايشان است و وى در واقع معجزهى قرن هستند. انسانى بدون اصحاب و لشكر و امكانات و با اينكه همهى دنيا در مقابل ايشان ايستاده بود، آنطور توانست اركان استكبار را به لرزه در آورد و با وجود چنين نشانههايى كه شمار آن بسيار است مىگوييم ايشان از محبوبان هستند؛ نه انسانى معمولى يا نابغه.»
آيت اللّه العظمى نكونام در كتاب «حضور دلبران» چنين مىنويسند: «يادم مىآيد براى اولين بار كه چهرهى مرحوم امام در من ظاهر شد، سال چهل و يك بود. من هميشه دنبال اين بودم كه كسى را بيابم و به او تمسك كنم. رسالهى حضرت امام رحمهالله را بهطور كامل مىدانستم و حتى آن را حفظ بودم و الان هم به رسالهى ايشان بيش از رسالهى خود تسلط دارم. به ايشان عشق مىورزيدم و براى من پدر بودند. در سال چهل و دو نسبت به امام خمينى رحمهالله حرف و حديث و سخنان بسيارى بود و مخالفتهاى فراوانى با ايشان مىشد. مىگفتند: دستهاى خارجى و مانند آن در كار است. براى نمونه: در يك مدرسه علمى فردى بود كه از مرحوم امام آشكارا بد مىگفت. طلبهها با او مباحثه مىكردند و او سخن خود را تكرار مىكرد و بر آن پافشارى داشت. گفتم قانع كردن او را به من بسپاريد. چنان در گوش او زدم كه بر روى زمين افتاد. اولين سيلى كه در راه انقلاب به گوش كسى زدم، همين بود. بعد براى اين كار مرا گرفتند.»
جناب دادستان كه به مدد حمايت اقتدارگرايان، بر اسب قدرت سياسى يكطرفه مىتازد، سخنرانى حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در مورد فقه عاشورا (اگر مبتنى بر فقه حاضر و رايج باشد) را نقد بر معظمله مىآورد. بايد توجه داشت حضرت آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله عالى) فقه حاضر را بسيار تحريف شده و پر از پيرايه مىداند و ضرورت پيرايهزدايى از فقه اسلامى، از نظريههاى مشهور ايشان مىباشد كه بارها تكرار شده اشت. اين فقه، چون به پيرايهها آلوده است نمىتواند با فقه عصمتى حسينى سازگار باشد و بر آن نه يك خرده كه دهها خرده مىگيرد؛ خردههايى كه جناب حجت الاسلام و المسلمين قرائتى، آن را سالها پيش جمعآورى نموده است و جناب دادستان اين خردهها را به عنوان انتقاد به امام حسين عليهالسلام آورده و هم به نهضت عاشورا و هم به آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) ظلم نموده است؛ شخصيتى كه براى فهم منطقى قيام عاشورا پيشنهاد تأسيس «دانشگاه حسينى» را داده و كتابهاى ارزشمند «حسين عليهالسلام ؛ پيامبر عشق» و «سوز سرخ» را تأليف نموده است.
همچنين جناب دادستان ويژه به دروغ مىگويد: فرزند وى در سايت، اعلام نموده است: «پدر من اشتباه كرد، خطا كرده»، در حالى كه آگاهان مىدانند ادعاى ياد شده جز كذب نمىباشد و چنين مطلبى به هيچ وجه بر روى سايت نيامده است. اين كذب آشكار، وضعيت ديگر ادعاهاى جناب دادستان را براى همه مشخص مىسازد و بهترين گواه است كه ديگر ادعاهاى وى نيز كذب يا افترا و در مسير تلاش براى پروندهسازى مىباشد! چه بهجاست كه سخن حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در اينجا بيايد كه در مورد دنياى سياست فرمودهاند: «حضرت امام خمينى قدسسره در رأس پيكان سياست بودند و با تمامى اجانب و بيگانگان هم درگير شدند و حتى همان بيگانگان ايشان را در صحنهى سياست مرد سال جهان نيز تعيين نمودند، اما در عين حال كه سياست داشتند، تديّن نيز داشتند و سياست، ايشان را به زرنگى، سالوس و حيلهگرى آلوده ننمود. اين امر نيز بهخاطر قوت و توانمندى ايشان بود كه حتى ميدان بزرگ و پر پيچ و خم سياست در برابر ايشان ناتوان بود و نمىتوانست كمترين آلودگى را به ساحت مبارك و ملكوتى ايشان نزديك نمايد. حُسنى كه دنياى سياست دارد اين است كه زود خوب و بد بودن آدمها را نشان مىدهد و آزمايش خوبى است براى كسانى كه ضعيف هستند. ضعفهاى آدمى براى كسى كه در گوشهى مسجدى نماز وحشت يا استيجارى مىخواند يا امام جماعت مسجد است معلوم نمىشود و بسيارى از خبايث درونى در زير لايهى كردار عبادى مدفون مىماند؛ اما اين صندلى قدرت است كه خبيثىها، پستىها، سستىها و اهل دنيا بودن را به وضوح بهنمايش مىگذارد. همانطور كه اگر آقا رسول اللّه صلىاللهعليهوآله نبودند، وجود سرد و بىروح ابولهب به اين سرعت «تبت يدا» نمىگرديد و اين كورهى ولايت و نبوت است كه چنين آهنهاى سردى را ذوب مىكند. دنياى سياست و حكومت كورهاى است كه باطن آدمها را زود نشان مىدهد وگرنه شخص ممكن است بيش از يك حلبى ارزش وجودى نداشته باشد اما خود را نقره يا الماس مىپندارد.»
سخنان دادستان، در همان جلسه، اينگونه مورد اعتراض يكى ديگر از طلاب حاضر قرار مىگيرد:
«اگر آبروريزى كه شما الآن گفتيد، خود شما گفتيد ايشان سال هفتاد و پنج پرونده داشتهاند. خب اين را نگفتيد كه از قبل انقلاب آقاى منتظرى با آيتاللّه نكونام مشكل داشتهاند و بعد از انقلاب هم با قائممقامى آقاى منتظرى مشكل داشته، نه به علم آقاى منتظرى اعتقادى داشته و نه به حق و حقوقش كه در كتاب «حضور دلبران» مطالعه بكنيد كه مصاحبهى مركز اسناد انقلاب اسلامى با ايشان هست و طرفدارهاى آقاى منتظرى برايش پاپوش درست كردند و بعد هم به حد كشيد، به تعزير كشيد. الان هم كه گفتيد شاكى خصوصى كه خيلى اين را كلى گفتيد و اين در حالى كه شاكى خصوصى كه سه نقر از طلاب دوستان ما بودند هيچ كدام ك شكايتى نكردند و تنها حاج آقاى ما را دستگير كرديد.»
جناب دادستان تنها چند كلمهى زير را مىگويد و خداحافظى مىنمايد:
«نه ما يك متهم داريم، يك شاكى داريم. آنى كه گفتيم شاكى خصوصى كه دادگاه ايشان هم تشكيل شده و شاكيانى كه آمدهاند در جلسهى دادگاه مسايلشان را هم مطرح كردهاند و آخرين جلسهى دادگاه هم شنبه (2 / 12 / 93) هست و اين كه شما اين كه مطالبى را از محسنات ايشان مىگوييد، خب محسنات داشته باشند و ما نفى محسنات افراد را نمىكنيم. در دستگاه قضايى اين جور هست، كسى با همهى خوبى هايى كه دارد البته تخفيف داده مىشود و لذا شما ملاحظه مىفرماييد كه خيلى از افراد خلع لباس موقت مىشوند و يا تعليقى مىشوند، اينها به جهت انابهشان هست، به جهت همكارىاشان هست، به اين جهات هست.»
بايد توجه داشت حضرت آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) از اولياى محبوبى ذاتى خداوند مىباشند كه اهانت به ايشان، توهين به يك ولىّ خداست و پىآمدهاى آن را دارد؛ اهانتهايى كه با تغيير حاكميت اقتدارگريان، در دادگاهى صالح قابل پىگيرى مىباشد و مجازات اهانتكنندگان بسيار سنگين است.
ما به اقتدارگرايان هشدار مىدهيم بايد عالمان بزرگ و قوى را كه توانايى بالايى دارند و مانند اورانيوم مىمانند حفظ، كنترل و حراست نمود؛ وگرنه اگر به حد انفجار برسند، چيزى را سالم نمىگذارند و هم به آنان و هم به جامعه و دين ضرر وارد مىشود. بايد حول اين محور، سيستم بست تا لنگر را بگيرد و آن را حفظ كند تا از آن استفاده شود. عالمان بزرگ نمىتوانند خود بهتنهايى خود را حفظ كنند و اين مردم و نظام هستند كه بايد آنان را حفاظت كنند. اين هشدارى است كه اگر جدى نگرفته نشود، در آينده، وضعيتى ديگر را رقم خواهد زد.
جمعى از روحانيان و طلاب حوزه علميهى قم
كوفهى قم
متاب اى مه تو امشب بر قم ما
كه در خواباند ظالمهاى دانا!!
قم است و كوفه و مسلم دگر بار
زر است و قدرت و ظالم دگر بار
چرا مردان سر يارى ندارند؟
فقيهان! مرد احرارى ندارند؟
شجاعت را به قربانگاه بردند!
جوانمردى كجا شد؟ آى مردند!!
مگر دلها پر از نان حرام است
كه ظالم را چنين اوضاع به كام است؟
عزيران وقت بيدارى است ديگر
ولىّ را موقع يارى است ديگر
عزيزان تشنهايد و در پى آب
ولى آخر چرا دنبال مرداب؟!
چرا محبوب حق تنها و خسته
دلش از ظلم بر مردم شكسته؟
غم دين دارد و مظلوم و مردم
چرا يارى ندارد عالِم قم؟
«نكونام» عالم علم لدنى است
ولىّ حق بود، همچون خمينى است
شكوفا دين شود از ايدهى او
فداى آن لب خشكيدهى او
تو اى دشمن كه پستى و زبونى
چه بىمغزى و داراى جنونى
چنان گشتى به قدرت گرم و هم مست
كه دست قدرتش را بستى اى پست
همان ابنزيادى در قم ما
كه گمره مىنمايى مردم ما
تو حيوانى، چنان درندهخويى
پى پروندهسازى بهر اويى
عزيران هر كه را اهل ولا هست
زمان امتحان و ابتلا هست
شده قلب امام عصر (عج) هم خون
پريشان گشته و بىتاب و محزون
صداى اعتراض
عالمى را در غروبى سرد، زندان بردهاند
رأس دين و وحى را، با دست شيطان بردهاند
مىزدود از دين و آيين با قلم پيرايهها
گوييا از قلبها آرام و ايمان بردهاند
او لبش خشك است از صومِ بدون آب و نان
روزهدارى را بدون جرم، زندان بردهاند
عدهاى اوباش بهتان مىزنندش دم به دم
اينچنين گشته است آرى، آه! فرمان بردهاند
ما كه آگاهيم بر فقر و فساد اجتماع
واژههاى عدل را از شعر دوران بردهاند
اين صداى اعتراض ما به وضع ميهن است
عصر مرگ است و تباهى، گوييا جان بردهاند
فقيهان صاحب شرايط تقليد، به طور كلى بر دو دسته مىباشند: يكى فقيهان قديس كه صدق و صفا و ملكهى قدسى آنان امرى موهبتى و اعطايى از ناحيهى خداوند مىباشد. آنان احكام ظاهرى حقتعالى را به دست مىآورند. نكتهى حايز اهميت اين است كه دانسته شود تلاشهاى اكتسابى و تحصيلى بدون اعطاى اين ملكه از ناحيهى حقتعالى، استنباطهاى مدعى اجتهاد و فقاهت را مشروعيت نمىبخشد و فرد را تنها مؤمن مىسازد، نه قديسى كه ولايت فقهى (ملكهى قدسى) داشته باشد.
دستهى دوم، صاحبان ولايت و فقهيان جامع ظاهر و باطن مىباشند. اين گروه در مرتبهاى بسيار بالاتر از گروه قديسان مىباشند. ولايت آنان، امرى دهشى و عنايى از ناحيهى خداوند مىباشد. ولايت اين گروه، دو چهره دارد: يكى محبى و ديگرى محبوبى. ولايت اعطايىِ محبى، نياز به پيشزمينهى اكتساب و رياضت دارد. محبوبان، صاحبان ولايت الهى مىباشند كه ولايت را بدون رياضت و به صرف عنايت حقتعالى دارند. فقيهانِ صاحب ولايت باطنى و محبوبى، ميان علم، عدالت و قدرت، تفكيكى ندارند و در تمامى شؤون گفته شده، ميراثدار خاندان عصمت و طهارت (عليهمالسلام) مىباشند. حضرت آيتالله العظمى نكونام (مد ظله العالى) از زمرهى فقيهان جامع ظاهر و باطن و از اولياى محبوبى حقتعالى مى باشند كه علم، عدالت و قدرت باطنى را به صورت مستقيم از خداوند به صورت موهبتى دارا مىباشند. حضرت آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) از اولياى ذاتى محبوبى مىباشند؛ اوليايى كه مقام معنوى و قرب حقى آنان از اولياى وصفى و فعلى بالاتر و برتر مىباشد. براى نمونه، حضرت عيسى عليهالسلام از محبوبان وصفى است كه قرآن كريم در توصيف او مىفرمايد: «إِنِّى عَبْدُاللَّهِ آَتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيّا». حضرت عيسى عليهالسلام در حالى كه در گهواره است، حال فعلى خود را بيان مىدارد و عبد بودن خود را براى خدا به صورت اسمى مىگويد – كه ثبوت آن را مىرساند – و اعلام مىدارد هماينك كتاب به او داده شده است؛ برخلاف مانند حضرت موسى (عليهالسلام) كه براى گرفتن كتاب در بزرگسالى به كوه طور رود و كتاب، در بزرگسالى به وى داده مىشود.
محبوبان الهى، معرفتى اعطايى و موهبتى دارند و نيازمند آموزش و تعليم و مدرسه و استاد نيستند و در ازل، خداوند آنان را بىواسطه تعليم مىدهد و به يك غمزه، بر حقتعالى و تمامى پديدههاى او شناسا مىگردند و از مدرسه و تعليم براى ابد بىنياز مىشوند. آنان حق را همانگونه كه هست و هر چيزى را به حقيقت خود مشاهده مىكنند. «محبوبان» افراد بسيار نادرى هستند كه به عنايت پيشين و به جذبهاى وصول يافتهاند. ايناناند كه معرفت را نقد دارند و در پى چيزى نيستند؛ راهيافتگانى كه مسير بسيار باريكى را به آنى پيمودهاند. مهمترين ويژگى «محبوبان»، آن است كه داراى جمعيت مىباشند و از هر دانش انسانىاى سررشته دارند؛ چنانكه حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در تمامى علوم اسلامى و انسانى و حتى تجربى و نيز در علوم پزشكى، روانشناسى و جامعهشناسى و شناخت پديدههاى طبيعى داراى تأليف مىباشند و پيشبينى مىشود شمار كتابهاى ايشان در تمامى علوم گفته شده به بيش از 800 اثر برسد. ويژگى مهم محبوبان ذاتى آن است كه همهى دانشها را بهتمامى مىدانند؛ نه آنكه بخشى را از اين كتاب خوانده باشند و بخشى را از جايى ديگر. عارف محبوبى، دانش خود را از اين كتاب و آن كتاب و از اين استاد و آن استاد به دست نياورده است و باطن او دريايى بىپايان درون خود دارد كه البته اندكى از آن را به اقتضاى مصلحتهاى زمانه و تابع شرايط موجود بيان مىدارد. اما متحجران امروز و مانعان و حاكمان مستبد كه اين علوم، جهل و ناآگاهى و گيجى و منگى آنان در سياست و تدبير را آفتابى مىسازد و ناكارآمدى و ضد دينى بودن آن را نشان مىدهد با بازداشت و حبس و زدن انواع تهمت و افترا به معظمله، به گمان خود، از نشر اين علوم موهوبى ممانعت مىكنند و مردم را از اين نعمت محبوبى محروم مىسازند. محبوبان ، به معناى واقعى، «حكيم» مىباشند و آنان طرح و نقشهى هر چيزى را در اختيار دارند؛ از اين رو بهترين معيار براى سنجش حقانيت يا بطلان هر كسى مىباشند.
نظام محبوبان با افراد نابغه – كه توان حدس بالايى دارند و مىتوانند برخى مغيبات را با قدرت حدس خود به دست آورند – تفاوت دارد و نبايد اين دو گروه را با هم آميخت. نوابغ چيزى در خود مىبينند، ولى نمىبينند. گويى چيزى در باطن آنان گم شده است و الهامى مبهم درون آنان است.
ختم محبوبان ذاتى به خون است؛ چنانكه در روايت است: «ما منّا إلاّ مسموم أو مقتول». معركهى ولايت محبوبى را بايد در كربلا ديد كه عشق محبوب و محبوب عشق در آن غوغا بهپا مىكند و ختم به خون مىشود. اگر كسى به مقام قرب ذات برسد، بدون شهادت از دنيا نمىرود. محبوبانِ الهى، رقصكنان سر زير شمشير حق مىآورند تا سير سرخ خود را رقم زنند و اين سير سرخ و ختم به شهادت براى حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) نيز به حتم ثابت است؛ زيرا گفتيم ايشان از اولياى ذاتى خداوند مىباشند و ظالمى مغضوبى آنتىتز و قاتل معظمله مىگردد؛ از اين رو دهه پيشرو را بايد دههى مقابلهى ظالمى مغضوبى با اين ولىّ محبوبى دانست.
عارف محبوبى ذاتى جز به حق نمىگويد. او هر چيز را به اندازه و در جاى خود مىآورد و هيچ كس را از آنچه كه هست برتر نمىبرد. مقرب محبوبى ذاتى براى هيچ يك از اهل دنيا ـ در هر لباسى كه باشد ـ كرنش دنيايى ندارد. حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در تمامى سالهاى قدرت يافتن آيتاللّه سيد على خامنهاى كه از آغاز دههى شصت تاكنون مىباشد، با اقتدا به اميرمؤمنان على (عليهالسلام)، نه به دستگاه حاكميت وارد شده و نه هيچ يك از آنان را تأييد كرده و نه اقدامى براندازانه كه به مردم آسيب وارد آورد داشتهاند، بلكه هر جا لازم بوده است، در درس هاى خود، دستگاه حكومت را راهنمايى كردهاند؛ اما دستگاه حاكم، حتى اين رهنمودهاى مشفقانه را نيز برنمىتابد و با بازداشت ايشان در ايام درسى، درسهاى معظمله را به تعطيلى كشانده و بر آن است كه درس ايشان را براى هميشه تعطيل كند. ايشان در 55 روز گذشته، تنها در سلول انفرادى بوده و به ضرورت، تنها از آب و داروهاى خود استفاده كردهاند. ايشان در كوفهى قم، مسلموار زندانى شدهاند و فقيهان و عالمان كوفى قم، از واجبات نماز و مستحبات وضو و طهارت مىگويند. عقبافتادگى امروز جامعهى مسلمين به سبب كرنشهاى بىجاى دانشيان و مدعيان فقاهت در برابر حاكمان مستبد است؛ در حالى كه تشيع، آيين آزادانديشى و آزادگى است و آزاده نمىتواند به هيچ ستمگر جاهلى كرنش داشته باشد. كسى كه در برابر ولىّ محبوبى و مقرب ذاتى حقتعالى قرار گيرد، فرد حيران و سرگردان و گيج و منگى مىباشد كه به آسيب و آفت دچار مىگردد و راجل و درمانده و در راهمانده مىشود و به گمراهى يا غضب حقتعالى گرفتار مىآيد و اگر دادگاه صالحى باشد، بايد به اهانتهاى آنان به ولىّ الهى رسيدگى كند و حكم نجاست توهينكنندگان عامد را صادر كند. كسى كه از رهنمودهاى مشفقانهى اين ولىّ محبوبى سرباز زند و با وى درگير شود، ظالمى مغضوبى است كه در گرداب حيرانى و سرگردانى چون حمار طاحونه مىماند و تنها به دور خود مىچرخد و هرچه بيشتر رود، حيرانى و خستگى او افزونى مىگيرد و در سياستها و تدبيرهاى جاهلانهى خود، مردم را به فقر و فساد و خشونت و سلطهى استبداد مبتلا مىسازد. مغضوبى آنتىتز اين ولىّ محبوبى، در طايفهى مدعى علم دين مىباشد. در اين دوره نيز با وجود اين ولىّ محبوبى، در برابر ايشان بايد مدعى فتنهگر و خدعهپردازى باشد كه كليدىترين تريبونهاى هدايت را به دست مىگيرد و با جمعيتهاى بسيار انبوه همسخن مىشود و نقش آنتىتز و ظالم مغضوبى را بازى مىكند و چنين كسى جز سيد على خامنهاى نمىباشد. اين ظالم مغضوبى به نفاق، خود را در تمامى كارها حق و مصدر حق نشان داده، اما جز نفاق و ريا در وى نيست. چنين مدعىِ خدعهگر و فتنهپردازى در چند روزهى دنيا به دغل، جولانى دارد؛ كسى كه حقيقتى ندارد و خود را حق مىنماياند و از حق مىگويد و مىگويد تا همه باور نمايند حق تنها نزد وى است و بس و كسى كه از او تخطى كرده و بريده، باطل و فاقد بصيرت است. شريعت به چنين كسى هشدار مىدهد: «من دعا النّاس إلى نفسه و فيهم من هو أعلم منه فهو مبتدع ضال». وى فريبخوردهى نفس خود يا شيطان مىباشد و هم به خدعه گرفتار شده و هم خدعهساز و دغلپرداز گرديده و اسلام عزيز خمينى را به اسلام شاهنشاهى تبديل نموده است. امام خمينى (قدسسره) در زمان خود هشدار داد: «اگر اسلام عزيز و جمهورى اسلامى نوپا به انحراف كشيده شود، به جاى آن اسلام شاهنشاهى و ملوكى جايگزين خواهد شد.» ( صحيفهى نور، ج 18 ص .5 ـ بخشى از پيام امام به خبرگان رهبرى، 23 تيرماه 1362)
نظامى كه به نام دين اسلام به پشتوانه مجاهدتهاى امام خمينى و خون شهيدان فراونى در ايران شكل گرفت، حكومت نوپايى بود كه بعد از رحلت آن امام عزيز، به انحراف رفت و حاكم مستبد آن؛ سيد على خامنهاى، خود را در هر چيزى چيرگى مىدهد و اين نظام مقدس را به استبداد، خشونت و جور آلوده كرده و همانگونه كه حضرت امام (رحمهالله) در بيان فوق آوردهاند، نظام جمهورى اسلامى و ولايت فقيه را به «اسلام شاهنشاهى و ملوكى» و «سلطنت دغل دينى» تبديل كرده است. حضرت امام رحمهالله در اين پيام، مهمترين انحراف و آسيب «جمهورى اسلامى» را شكل گرفتن «اسلام شاهنشاهى» دانستهاند؛ زيرا مردم عزيز ايران مسلماناند و هر كسى بخواهد بر آنان حكومت داشته باشد، بايد با نام دين و اسلام بر آنان حاكميت يابد و امروزه نيز سيد على خامنهاى، حاكميت مبتنى بر زور و استبداد و زر و زارى و تزوير خود را با عنوان اسلام، براى تودهها و مردم مسلمان و احساسى، مشروع و موجه جلوه مىدهد. سيد على خامنهاى، طاغوت امروز است و بر گردهى نظام اسلامى نشسته و حكومت اسلامى را به ميدانى مهجور، منحرف و سرشار از بدعت تبديل كرده است. نمونه بارز آن، عدم بصيرت وى در شناخت چهرهى احمدىنژاد و حمايت بىدريغ و صريح وى در خطبههاى نماز جمعهى سال 88 بود. حاكميت استبدادى وى، منبع تمامى تصميمها را تنها نظر سيد على خامنهاى قرار داده است و راه چارهى هر مشكلى را تنها نظر و قرائت وى مىداند؛ در حالى كه وى نه نبوغى دارد و نه از اولياى حقتعالى مىباشد. او مىخواهد انديشمند منتقد، مستقل، غير وابسته و عالِم توانايى چون آيتاللّه العظمى محمدرضا نكونام (مد ظله العالى) را با توهين و برخورد استبدادى و خشونتآميز و با وارد آوردن انواع افتراها و دروغها، به انزوا براند. بايد گفت مشكل عمده اين حاكم مستبد و انحصارطلب، نداشتن قدرت ارايهى نظر و ابتلا به خودرأيى مىباشد. وى سياستِ پيشى گرفتن از رقيبان خويش را تنها در استبداد و حاكميت زور و لاتبازى سياسى و حاكميت شاهنشاهى مىبيند و بس. اين سياست، وى را رفته رفته به انزوا و تنهايى خواهد كشاند و طبيعى است كه فرد منزوى، بخشى از قدرت تحليل خود را از دست مىدهد و نمىتواند در قوهى فهم خود تمامى جوانب يك موضوع را بسنجد و بر آن اشراف كامل يابد و در قضيهاى مانند حمايت از سياستهاى اقتصادى دولت احمدىنژاد، دچار اشتباه فاحش مىگردد؛ اما خودشيفتگى افراطى اين حاكم مستبد سبب شده است وى چنان نظر خود را اصل قرار دهد كه هر نظر مخالفى را با ارتداد و كفر برابر بداند و چماق تكفير يا دستكم تفسيق وى و شوراى تكفيرى تابع او، براى زدن بر سر مخالفان همواره بلند است؛ چنانكه دادگاه ويژه به ارادهى وى براى حذف آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) به بازداشت ايشان و شاگردان و ارادتمندان وى مبادرت مىورزد و اين دومين اشتباه بزرگ سيد على خامنهاى بعد از حمايت اشتباه وى از احمدىنژاد مىباشد؛ بلكه اين اشتباه بسيار مهمتر و ابعاد آن بسيار گستردهتر از آن خواهد بود. اين امر مىرساند وى قوهى تشخيص اولياى الهى را ندارد و «آيتاللّه» نمىباشد؛ زيرا آيتاللّه كسى است كه فهم فقهى و توان استنباط و شناخت در پرتو ملكهى قدسى دارد و چنين كسى بصيرت لازم براى شناخت اولياى خدا را دارد. اشتباه تاريخى سيد على خامنهاى؛ يعنى مخالفت وى با آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) و دستور بازداشت ايشان از ناحيهى وى نشان مىدهد، اين حاكم مستبد، بصيرت لازم براى شناخت اولياى الهى و تشخيص ماهيت افراد را ندارد و به تبع نمىتواند در ديگر امور بزرگ نيز تصميمهاى درست و درايت لازم را داشته باشد؛ وگرنه در زمان حاكميت وى، بر دست يكى از كمنظيرترين اولياى محبوبى ذاتى، بند قرار نمىداد و وى را تاكنون به مدت 55 روز در سلول انفرادى نگاه نمىداشت. اين ماجرا، بزرگترين ننگ تاريخ حاكميت سيد على خامنهاى بر ايران است.
وى كه از اين همه فضل و علم موهبتى و اعطايى خداوند به اين ولىّ محبوبى، منفعل و درمانده است و به آن حسادت مىورزد، براى فرار از حقيقت، برخورد خشن و تروريستى با صاحب علوم موهبتى و ولايى را پيش كشيده و دشنه بر بيان درسى و دانشنوشتههاى علمى معظمله مىكشد. چنين برخوردى با عالمى كه مىتواند تحولى بنيادين در عرصهى علوم اسلامى و انسانى ايجاد نمايد و در خدمت مهندسى فرهنگ شيعى و انقلاب اسلامى قرار گيرد، نه مناسب است و در شأن وى كه خود را متولى و مدعى عدالت و فقاهت مىداند. مگر در تاريخ حوزهها، چه تعداد از عالمان توليدگر علم دينى؛ آن هم با چنين ابعاد گستردهاى وجود دارد كه بايد اينگونه با آنان برخورد نمود و چنين از آنان استفاده كرد؟ اين برخورد خشونتآميز كه وحشىگرى داعشىها را به ذهن تداعى مىكند، تنها براى انكار و ناديدهگرفتن تلاشهاى علمى شخصى است كه سراسر نور و معرفت و بينش تمام مىباشد و شبانهروزِ چهل سال گذشتهى خود را وقف تدريس و تحقيق دانشهاى حوزوى و تأليف صدها جلد كتاب در حوزههاى علوم انسانى و اسلامى نموده است. معظمله در اين چهل سال، دروسى مانند دو دوره خارج اصول، خارج فقه به مدت 30 سال، تفسير قرآن كريم، شرح مصباحالانس، شرح فصوصالحكم، تمهيد القواعد، الاسفار الاربعه، خارج فلسفه، اسماءالحسنى، شرح منازلالسائرين، فلسفهى اخلاق، فلسفهى حقوق، حقوق اساسى، قواعد و اصول استخاره با قرآن كريم، عرفان محبوبان، طب و روانشناسى در تمامى روزهاى هفته، حتى پنجشنبه و جمعه در حوزهى علمى قم داشته است. اين برخوردها
مبتلا شدن جناب دادستان ويژه، به آسيبهاى فراروى روحانيت
دادستان ويژهى روحانيت، در تاريخ چهارشنبه 29 / 11 / 93 در جلسه مجمع عمومى طلاب استان قم سخنرانى داشته است. اين سخنرانى با موضوع «آسيبهاى فراروى روحانيت» در حسينيهى مرحوم آيتاللّه مرعشى نجفى براى روحانيان و طلاب حوزه علميه قم ايراد شده است. دادستان دادگاه ويژه، در اين سخنرانى از تخلفات روحانيان و ريشههاى آن، بهويژه ضعف اعتقادى آنان مىگويد و بحث را به عرفانهاى كاذب مىكشاند. در اين بين، مصداق آن را درسهاى عرفانى حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) مثال مىآورد. وى در پايان، بر آن بوده است تا به برخى پرسشهاى حاضران پاسخ گويد كه همين سخنان وى، مورد انتقاد روحانيان و طلاب قرار مىگيرد و وى كه مىبيند با انتقادهاى تندى روبهروست وقت پرسش و پاسخ را با همين يك سؤال، به پايان مىبرد.
ادعاى دادستانى در اين سخنرانى چنين بوده است:
«يكى از اين آقايانى كه استاد هست و اخيرا زندان رفته و سر و صدا كرده بود، اعلام مرجعيت هم كرده بود غير حق، و كمسيون مرجعيت هم اعلام كرده بود كه ايشان مرجع نيست ـ ايشان را كه مىشناسيد ديگر ـ اين آقا اين جورى وارد مىشد كه مىگفت كه اگر مىخواهى كه توى كلاس عرفان من بياييد، بايد هرچه كه استاد مىگويد، بايد نعل به نعل اجرا بكنى. (آن طلبه هم) گفت: من گفتم باشد و به او گفته بود كه اين دينت دين نيست. الآن قبول بكن كه دينت دين نيست. و اين را در الآن در يك پروژهى چند ماهه انجام مىداده. و الآن من خيلى فشرده خدمت شما تقديم مىكنم. و گفته بود كه اول باور بكند يك طلبه كه آن يافتههاى قبلىاش درست نيست. حالا مىخواهد پا به پاى استاد، قدم به قدم حركت بكند. به او مىگويد كه شما عبادتت درست نيست، نمازت درست نيست، نماز را اون جورى كه من مىگويم بخوانيد ـ و همان نماز را مىخواند، ولى مىگويد كه چون من گفتم، اين درست هست. تمام الفاظ، تمام حروف همانهاست و تمام حركات هم همانهاست ـ بعد به او مىگويد كه شما بايد بعضى از مسايلت را بيايى به من بگويى. خب مثلا چه مسايلى را؟ خب آدم عاقل هست، عقل دارد، صاحب شعور دارد به او مىگويد كه مثلاً مسايل خصوصىات را بيا به من بگو كه چه كار مىكنى؟ چه جورى انجام مىدهى كارهايت را؟ اينها را بيا به من بگو. خب اين كارهايت اينجا درست نيست. اين روش با خانمت درست نيست. اين روش با بچهات درست نيست. حالا اين جورى كه من مىگويم بكن. يك مرحله هم در حضور من انجام بده و و و… يعنى طرف را مىكشاند اول تهىاش مىكند، بعدا كه قالب تهى شد، توى قالبش چيزى مىريزد. ما مىدانيم خودش مىخواهد.»
اگر به اين سخنان دقت شود، دانسته مىشود جناب داستان، چگونه قسم حضرت عباس را فراموش نموده و دم خروس را نشان داده است. وى در ماجراى بازداشت حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى)، عجولانه مورد نزاع را در همان ابتدا مشخص كرده است. نزاع اقتدارگرايان در اين ماجراجويى، تنها مبارزه و مقابله با ادعاى اعلميت و مرجعيت حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) مىباشد كه چون از توان نقد علمى ايشان برنمىآيند به برخوردهاى خشن و فيزيكى و از سر زور و غلبهى حكومتى با ايشان برخاستهاند.
جناب دادستان، ادعاى مرجعيت و اعلميت ايشان را غير حق مىخواند و براى سخن خود از كميسيون سفارشى و وابستهى مرجعيت سخن مىگويد. كميسيونى كه مرجعيت آزاد و مستقل شيعى را برنمىتابد و نگاه آن به اشارههاى حاكميت اقتدارگرا مىباشد، نه ارزيابى شايستگىها و صلاحيت فقهى و باطن قدسى و ولايى افراد و مكتوبات علمى آنها.
وى براى زير سؤال بردن مرجعيت معظمله، از كلاس عرفان ايشان مىگويد. وى زيركانه از مغالطهى دادن عنوان فاسد (عرفان كاذب) به معنون و ادعايى صحيح (مرجعيت علمى) بهره مىبرد و به تحريف محتواى علمى و فقهى يك شخصيت تمام قدسى و ولايى و سراسر نور و پاكى مىنشيند؛ چرا كه حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در حوزه عرفان نظرى، تاكنون تدريس و شرح كتابهاى تمهيد القواعد، شرح فصوص الحكم، مصباح الانس و منازل السائرين را به پايان رساندهاند. تأليفات ايشان در شرح اين كتابها به بيش از صد جلد كتاب مىرسد. از آن همه، تاكنون تنها كتاب «دانش سلوك معنوى» و سه جلد از شرح «سير سرخ» به چاپ رسيده است. اين كتابها مشى عرفانى معظمله را بيان مىدارد. عرفان ايشان، از سنخ عرفان محبوبى حضرات چهارده معصوم عليهمالسلام مىباشد. وى بلنداى عرفان محبوبى ايشان را تنها با دادن يك عنوان كه همان «عرفان نوظهور» و «عرفان كاذب» مىباشد زير سؤال مىبرد در حالى كه ما مىدانيم مخالفان و مانعان عرفان معظمله حتى از عهدهى فهم يك خط از كتابهاى چهارگانهى پيشگفته شده برنمىآمدند. كتابهايى كه حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) آنها را در بيست سال گذشته تدريس نموده و در شرح آنها بيش از يكصد جلد كتاب دارند. عرفان آيت اللّه العظمى نكونام(مد ظله العالى) ادامهى عرفان ولىنعمت اين آقايان، يعنى بينانگذار جمهورى اسلامى، حضرت امام خمينى رحمهالله مىباشد و اگر همينان در آن زمان، قدرت داشتند و عارف سترگ انقلاب، يعنى حضرت امام خمينى رحمهالله در جاى امروز حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) قرار داشت، به حتم وى را بىمحابا محاكمه مىنمودند و ايشان را به دليل قايل بودن به «وحدت وجود» تكفير مىنمودند؛ چنانكه حضرت آيت اللّه العظمى نكونام در كتاب «حضور دلبران» مىگويند: «هرچه به بزرگان و عرفا و علماى ربّانى ظلم شد، آقاى خمينى تقاص آن را كرد و حق همه را گرفت وگرنه در صورتى كه انقلاب پيروز نمىشد و اسلام حيات اجتماعى و جهانى پيدا نمىكرد، امام را نيز به چنين مشكلات و غربتى دچار مىساختند؛ همانطور كه ايشان را نيز پيش از انقلاب به چنين مصايبى دچار ساخته بودند و به ايشان افترا و تهمت مىزدند».
بايد گفت بهترين دليل مخالفت اقتدارگرايان با عرفان حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) اين است كه عرفان معظمله عرفان پرورش انسانهايى آزاده و احرارى است كه عليه دستگاه ظلم و زور تاب نمىآورند و بر آن مىآشوبند؛ عرفانى كه ريشه در عاشورا و قيام سرخ آن دارد؛ عرفانى كه بهترين سند آن كتاب چاپشدهى «سير سرخ» است كه نهايت عرفان محبوبان ذاتى را ختم به خون و شهادت به توسط قاتلى مغضوبى مىداند. چنين عرفان سلحشورانه كه عصمت حسينى را پشتوانهى خود دارد كجا و عرفانهاى نوظهور و كاذب كجا كه آميختن اين دو به هم، گناهى بسيار بزرگ و ظلمى نابخشودنى است؛ بهويژه اگر از يك قاضى و دادستان، به عمد انجام گيرد؛ آن هم در كشورى اسلامى كه خود را پاسدار ارزشهاى شيعى مىشمرد و مدعى آن است.
جناب دادستان، بدون اشاره به تلاش و مجاهدت علمى آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در تدوين عرفان شيعى و پيراستن آن از پيرايههاى اهلسنت، آن هم در قالب بيش از يكصد جلد كتاب عرفانى و بيش از سههزار ساعت نوار درسى، به قصهبافى رو مىآورد. بايد توجه داشت حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) تاكنون تمامى درسهاى عرفانى خود را در حرم مطهر و نيز در مدرسه فيضيه به صورت عمومى و علنى برگزار مىنموده و داراى درس و شاگرد خصوصى نبودهاند و آنچه جناب دادستان براى آن قصهپردازى كرده است واقعيتى ندارد. اين امر، حقيقتى شناخته شده براى ما شاگردان و نزديكان معظمله مىباشد؛ اما مىدانيم از شگردهاى رايج مانعان و اقتدارگرايان براى بيرون راندن عالمان و مراجع مستقل و آزادانديش و غير وابسته به آنان، وارد آوردن اتهامهاى غير حقيقى و انواع افتراها و نشر اكاذيب مىباشد كه كارآمدترين آنها براى دور كردن افراد به ويژه تودههاى مسلمان و مذهبى، افتراى فساد اخلاقى مىباشد. در ماجراى بازداشت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) از ناحيهى انحصارگران قدرتطلب، بحث تنها بر سر مرجعيت است و بس؛ چنانكه دادستان، در آغاز سخن خود، آن را به صراحت مىآورد. مرجعيتى كه حاكميت فعلى، آن را تنها براى افراد وابسته به خود مىخواهد و نمىتواند مرجعيت آزاد و مستقل حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) را بپذيرد؛ چرا كه ايشان از منتقدان جدى و سرسخت سياستهاى كلى حاكم بر مديريت كشور و حوزههاى علمى مىباشد. كتابهاى سياسى انتقادى ايشان نيز به بيش از پنجاه جلد كتاب مىرسد و البته خاطرات سياسى ايشان، فرازهايى بسيار مهم را در پردهبرداشتن از واقعيتهاى مكتوم حاكميت برداشته است و متأسفانه حاكميت اقتدارگرايان، فضايى مناسب براى ارايهى آنها نگذاشته است.
بازداشت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) اگر براى ممانعت از ادعاى مرجعيت علمى و منتقدانهى ايشان نبود، دادگاه ويژه بازداشت معظمله را در ايام درسى قرار نمىداد و درس خارج فقه معظمله را به تعطيلى نمىكشاند و نيز آن را مرموزانه علنى نمىكرد؛ زيرا علنى كردن دعوا با عالمى دينى در صورت علنى شدن، به ضرر دين و نيز دستگاه حاكميتى است كه به نام دين حكومت دارد؛ همانگونه كه انسان عاقل، مسايل خانوادگى و اختلافات درونى را به اجتماع نمىكشاند و آن را علنى نمىسازد مگر اينكه غرض ديگرى در كار باشد و اتهامات گفته شده تنها مستمسكى براى پوشش آن مىباشد. ضمن آن كه جناب دادستان، به عمد، سوابق علمى معظمله را كه نزديك به چهل سال است در حوزهى علميهى قم به تدريس خارج فقه، خارج اصول، فلسفه، عرفان، تفسير، حقوق و اقتصاد و ديگر علوم دينى اشتغال دارند و دهها كتاب علمى را به نگارش درآوردهاند ناديده مىگيرند و با تعبير تند خويش آن را «غير حق» مىخواند. ملاك دارا بودن علم و اجتهاد چيست كه از نظر هر صاحب انصافى دور مانده و ايشان آن را لحاظ داشته و به حق رسيدهاند؟! به نظر مىرسد بايد كرسى امتحان در ميان نهاد تا عيار هر كس مشخص شود؟
دادستان در اين جلسه، بعد از سخنرانى خود، بر آن مىشود تا به برخى از پرسشهاى حاضران پاسخ گويد. نخستين و تنها پرسشى كه از وى مىشود، اعتراض به بازداشت حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) مىباشد؛ آن هم اعتراض به رياست نهادى كه وظيفهى خود را بازداشت روحانيان و طلاب مىداند. اين اعتراض كه در يك جمع عمومى با شركت بيش از هزار روحانى و طلبه مىباشد، نهادينه بودن قداست و پاكى حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) و درستى ادعاى مرجعيت علمى ايشان، در ميان روحانيان و طلاب آزاده و حرّمنش را مىرساند كه چنين براى دفاع از معظمله، از خود دست برمىدارند و به رياست يكى از مهمترين نهادهاى اقتدارگرايان اعتراض مىكنند. اين اعتراضها در فضايى ايراد شده است كه دادگاه ويژه برخى از شاگردان مدافع معظمله را بازداشت و تهديد نموده و به جاى نقد منصفانه و مذاكره و مباحثه، از اهرم اهانت و ممانعت ادارى عليه آنان استفاده كرده است.
اعتراض يادشده در دفاع از مرجعيت علمى آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى)، چنين مىباشد:
«حضرت آيتاللّه نكونام چندين سال دارند در حوزه تدريس مىكنند. بيش از چهل سال دارند تدريس مىكنند. درس خارج ايشان هست و دارند. چندين كتاب نوشتهاند. رسالهى ايشان چاپ شده. در حوزهى علميه بودهاند. بالاخره درسهاى ايشان شلوغترين كلاس حوزهى علميه شده. وقتى كه ما مرجع مىشويم يك دفعه مرجع مىشويم يا نه؟ بالاخره اين كه كتابهاى ايشان هست، نوارهاى ايشان هست، افكار ايشان هست، و راه ايشان هست، جاى پنهان و مبهمى نبوده. الان هر روز طلبههاى ديگر و بارها شخصيتهاى ديگر (منظور شاگردان و آشنايان حضرت آيتاللّه العظمى نكونام مىباشد) كه بازخواست مىكنيد به جرم اين كه ايشان را مطرح مىكنند به دادگاه مىبريد و آمارى كه از دادگاه گرفتهاند اين بوده كه اينها را مىبريد. در صورتى كه با همين نگفتنش آبروى يك عالم را گرفتهايد؟ اين چه طرز برخوردى هست؟ نه احضاريه مىفرستيد نه اطلاعيه نه اخطاريه براى شاگردان مىفرستيد و (شاگردان را) دستگير مىكنيد. اين چه روش برخوردى هست؟ و حتى از عوارضش اين هست كه خانوادهاش را نمىگذاريد از ايشان اطلاعى داشته باشند؟ اين چه روش معقولى هست؟»
همانگونه كه در متن اين اعتراض آمده است حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) بيش از چهل سال سابقهى تدريس دارند. همچنين معظمله در تمامى حوزههاى علوم انسانى؛ بهويژه عرفان، فلسفه، روانشناسى، جامعهشناسى، اقتصاد و حقوق و در علوم اسلامى مانند تفسير و فقه داراى آثار نوآورى مىباشند. پيشبينى مىشود شمار اين آثار، با توجه به گستردگى آنها، به هشتصد جلد برسد و همينها بهترين ملاك براى صحت ادعاى مرجعيت دينى و اعلميت معظمله مىباشد.
از سوى ديگر، اين آثار ادامهى معمارى فرهنگ انقلاب اسلامى و مهندسى فرهنگ شيعى را عهدهدار است. امرى كه از دغدغههاى جدّى و مستمر حضرت امام خمينى قدسسره بوده و سبب تحول در نظام آموزشى و علمى حوزههاى علمى مىشود؛ حوزههايى كه مهندسى انقلاب در پرتو آزادانديشى علمى در آنها رقم مىخورد و اگر حوزه نتواند با كاروان علم و شكوفايى سريع عقل و انديشه كه در پرتو آزادى اعطايى انقلاب اسلامى و نهادينه نمودن حس خودباورى و استقلال به جوانان اين مرز و بوم محقق شده است، همگام شود، بهزودى آثار كهنگى و اندراس خود را آشكار مىسازد و بقاياى آن را بايد در موزههاى تاريخ جستوجو نمود و در آن وقت است كه از انقلاب، بهجز نامى باقى نخواهد ماند. حال، سؤال اين است كه نقطهى شروع اين تحول كجاست و روند شكلگيرى آن چگونه است؟ آيا بايد افرادى را با افكار و انديشههاى نو از خارج وارد حوزهها نمود يا ذخاير گرانقدر انسانى حوزهها را شناسايى كرد و با آزادى انديشه و رفع استبداد سنتى، به آنها جسارت كاويدن در گنجينهى عظيم قرآن كريم و روايات را داد؟ بديهى است بيگانگان از حوزه كه آشنايى ديرينه با مغزاى تفكر دينى ندارند، هيچ گاه نمىتوانند كوچكترين قدمى در راه شكوفايى شريعت بردارند؛ امّا اگر به انديشههاى ژرف و بىادعاى انديشمندان ژرفايافته در مغزاى دين و عشق الهى ميدان عمل داده شود، بهتدريج، حقايق پنهان قرآن كريم و روايات كشف خواهد شد و موتور راكد علوم انسانى و اسلامى شتاب خواهد گرفت، ولى خطر مهمّى كه سينهچاكان اين طريق را به جدّ تهديد مىكند، مخالفت منسجم و تهمتهاى ناروا توسط كسانى است كه ساليان سال به وضع موجود عادت كردهاند و موقعيت خود و به گمان خويش، دين را، در خطر مىبينند و به بهانهى دفاع از دين، مانع از نفوذ دين در ميان جوامع علمى مىشوند. به هر روى، حضرت آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در زمينهى فلسفه، عرفان، روانشناسى، جامعهشناسى، اقتصاد و حقوق، تحول بنيادين ايجاد نمودهاند و در صورت نشر افكار ايشان، تحول يادشده مرزهاى جغرافيايى را در خواهد نورديد و علوم اسلامى و انسانى را نه تنها در حوزههاى علمى، بلكه در شعاعى جهانى، از انزوا و اندراس بيرون خواهد آورد.
در پاسخ اين اعتراض طلاب، جناب دادستان، در يك جمع علمى، به ناگاه چنين مىگويند:
«بله. محضر شما عرض كنم كه ايشان در سال 75 به اتهام ارتباط نامشروع و اهانت به حضرت امام رضوان الله عليه جهت حفظ مقاومت محاكمه و محكوم مىشود به شلاق و 65 ضربه شلاق و تبعيد به كاشمر و خلع لباس موقت. توى كاشمر، امام جمعهى آنجا كه من نامهاش را خودم ديدم كه امام جمعهى كاشمر ـ كه الان زنده هست، نامهاش هم هست با مهر ـ نوشته كه ايشان با اراذل و اوباش رفت و آمد دارد. ايشان در سخنرانى كه خودم حضور داشتم ـ عذرخواهى مىكنم كه حرف ايشان هست و خدمت ايشان هم تقديم كرديم اين را (در سخنرانى كه خيلى هم پراكنده صحبت مىكنند و معلوم هست كه خطيب نيست ايشان) ـ مىگويند كه امام حسين عليهالسلام در قضيهى عاشورا، پنجاه تا خطا كرد. يك خطايش اين بود كه ا يشان امام بود و واجب الطاعه، و كسانى كه از ايشان تبعيت مىكردند و شيعه بودند، بايد تبعيت كنند. امام نمىتواند تبعيت از ديگران را از خودش رفع كند و بردارد. اين انحرافى كه ما ـ در اين جريان باشيد ـ خب بعد از اين كه در سال 91 و 92 هم باز مشكلاتى داشت. ما دو نفر را يكى از طلاب و يكى از نيروهاى ديگر را فرستاديم خدمتشان، اينها را فرستاديم خدمت ايشان كه گفتم كه از اسطرلاب و جنگيرى و اينها استفاده نكنيد. شاكىهايى هستند كه گفتهاند ايشان از جنگيرى و اينها استفاده مىكند و ما را از توى خانه مىكشد پيش خودش. اين را ما دو بار تذكر داديم. در سال 91 و 92.
و خب اين ما قرار نيست نسبت به يك استادى و شخصيتى حالا غير شخصيت هم همين جور هست. الان بنده يا غير بنده. من الآن قاضى هستم. قاضى كشورم. حالا شايد شخصيت حساب بشود. حالا يك فرد عادى و يا يك طلبهى عادى به نظر شما اگر مشكلى داشته، ما حق داريم آن را بگوييم. من عذرخواهى مىكنم. ما نمىتوانيم حيثيت افراد را بياييم و در تابلو و در اعلانات قرار بدهيم. ما وظيفهى حفظ و صيانت، به اين معنا را داريم. خب خود ايشان هم مىنويسند كه تنها چيزى كه موجب شد غفلت غفلت غفلت. سه بار نوشتهاند. حالا شما هرچه مىخواهيد معنا كنيد. ببينيد اين معنا چه دارد براى ما؟ معصيت هست؟ گناه هست؟ ببينيد ايشان هم در دادگاه شاكى خصوصى داشتهاند و هم اينكه دارند اقرار مىكنند ـ كه همان روز اول اقرار كردند ـ و من از روز اول كه رفتم، ديدم ايشان را، گفتم كه چرا دوباره آمديد اينجا؟ ما برايتان كرسى درست كرديم، برايتان آبرو گذاشتيم، دوباره تدريس گذاشتيم ـ كه من گفتم اصلا به ايشان ندهيد. نبايد به ايشان كرسى بدهيد ـ اول چيزى كه براى كرسى هست، تقوا هست. علم به تنهايى كه كافى نيست. علم را خيلى از عرفاى اروپايىها و آمريكايىها دارند. ما مقيدهايمان اين هست، بايد تقوا داشته باشيم.
به هر حال، من از ايشان خواهش كردم كه بيايد به پسرش بگويد، به خانوادهش بگويد و گفتند كه من نمىخواهم ملاقات بكنم. بارها هم به ايشان گفتم. نهايتا به پسرش گفت. ايشان هم در سايت زد كه پدر من اشتباه كرد. خطا كرده. و حالا آلان هم آبرو دارد. ما نبايد آبروى كسى را ببريم.»
در مورد ادعاى اهانت بايد گفت: حضرت آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) از دورهى نوجوانى و همزمان با آغاز قيام حضرت امام خمينى رحمهالله در پانزده خرداد چهل و يك به نهضت حضرت امام پيوستند و در كنار تحصيل و تدريس، همواره در مبارزه با رژيم طاغوت و همراهى با حضرت امام قدسسره تلاش لازم را داشتهاند، از اين رو متن تاريخ و چگونگى رخدادهاى آن را از نزديك و به صورت مباشرى در دست دارند و از آنجا كه از همراهان و خصيصان جناب آقاى پسنديده رحمهالله اخوى مرحوم حضرت امام بودهاند، از پشت پردهى بسيارى از افراد امروز، خبر دارند و آن را در پنجاه جلد كتاب خاطرات سياسى خويش ثبت كردهاند. معظمله تنها عارفى هستند كه نظريهى «ولىّ محبوبى بودن» حضرت امام را مطرح كردهاند و ايشان را از صاحبدلان بنام و عارفان محبوبى دانستهاند. ايشان در مورد آن بزرگمرد تاريخ، كتابى مستقل تأليف نموده و در مورد حضرت امام رحمهالله نوشتهاند: «خدا امام خمينى را رحمت كند، ايشان گذشته از آنكه موهبتى بودند، بر افراد شجاع، رشيد و حقطلب نيز منت دارند. اگر ايشان پا به عرصهى اجتماع نمىگذاشتند، بسيارى از افراد رشيد، شجاع، پويا، انقلابى، مؤمن و حق طلب در جامعه ضايع مىشدند. حضرت امام رحمهالله باعث شد در طول حركتشان اين ذخاير، خود را به نوعى نشان دهند. حال يا به زندان رفتند يا قيام كردند يا جبهه رفتند و يا به شهادت رسيدند. همهى اين بركات مرهون حيات اجتماعى ايشان است و ايشان بود كه جامعه و جوانان را جلا داد؛ چرا كه جلا بخشيدن به مربى و مشوّق نياز دارد و ايشان رهبرى اين امر را به نيكى و شايستگى انجام دادند.
اين وضعيت را مرحوم امام به روحانيت به عنوان رهبران و پيشتازان انقلاب هديه نمود و اين كشور كه از هر لحاظ وابسته بود، هماينك توانسته حتّى در تأمين انرژى هستهاى به استقلال برسد. اين ارتقا از كرامات ايشان است و وى در واقع معجزهى قرن هستند. انسانى بدون اصحاب و لشكر و امكانات و با اينكه همهى دنيا در مقابل ايشان ايستاده بود، آنطور توانست اركان استكبار را به لرزه در آورد و با وجود چنين نشانههايى كه شمار آن بسيار است مىگوييم ايشان از محبوبان هستند؛ نه انسانى معمولى يا نابغه.»
آيت اللّه العظمى نكونام در كتاب «حضور دلبران» چنين مىنويسند: «يادم مىآيد براى اولين بار كه چهرهى مرحوم امام در من ظاهر شد، سال چهل و يك بود. من هميشه دنبال اين بودم كه كسى را بيابم و به او تمسك كنم. رسالهى حضرت امام رحمهالله را بهطور كامل مىدانستم و حتى آن را حفظ بودم و الان هم به رسالهى ايشان بيش از رسالهى خود تسلط دارم. به ايشان عشق مىورزيدم و براى من پدر بودند. در سال چهل و دو نسبت به امام خمينى رحمهالله حرف و حديث و سخنان بسيارى بود و مخالفتهاى فراوانى با ايشان مىشد. مىگفتند: دستهاى خارجى و مانند آن در كار است. براى نمونه: در يك مدرسه علمى فردى بود كه از مرحوم امام آشكارا بد مىگفت. طلبهها با او مباحثه مىكردند و او سخن خود را تكرار مىكرد و بر آن پافشارى داشت. گفتم قانع كردن او را به من بسپاريد. چنان در گوش او زدم كه بر روى زمين افتاد. اولين سيلى كه در راه انقلاب به گوش كسى زدم، همين بود. بعد براى اين كار مرا گرفتند.»
جناب دادستان كه به مدد حمايت اقتدارگرايان، بر اسب قدرت سياسى يكطرفه مىتازد، سخنرانى حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در مورد فقه عاشورا (اگر مبتنى بر فقه حاضر و رايج باشد) را نقد بر معظمله مىآورد. بايد توجه داشت حضرت آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله عالى) فقه حاضر را بسيار تحريف شده و پر از پيرايه مىداند و ضرورت پيرايهزدايى از فقه اسلامى، از نظريههاى مشهور ايشان مىباشد كه بارها تكرار شده اشت. اين فقه، چون به پيرايهها آلوده است نمىتواند با فقه عصمتى حسينى سازگار باشد و بر آن نه يك خرده كه دهها خرده مىگيرد؛ خردههايى كه جناب حجت الاسلام و المسلمين قرائتى، آن را سالها پيش جمعآورى نموده است و جناب دادستان اين خردهها را به عنوان انتقاد به امام حسين عليهالسلام آورده و هم به نهضت عاشورا و هم به آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) ظلم نموده است؛ شخصيتى كه براى فهم منطقى قيام عاشورا پيشنهاد تأسيس «دانشگاه حسينى» را داده و كتابهاى ارزشمند «حسين عليهالسلام ؛ پيامبر عشق» و «سوز سرخ» را تأليف نموده است.
همچنين جناب دادستان ويژه به دروغ مىگويد: فرزند وى در سايت، اعلام نموده است: «پدر من اشتباه كرد، خطا كرده»، در حالى كه آگاهان مىدانند ادعاى ياد شده جز كذب نمىباشد و چنين مطلبى به هيچ وجه بر روى سايت نيامده است. اين كذب آشكار، وضعيت ديگر ادعاهاى جناب دادستان را براى همه مشخص مىسازد و بهترين گواه است كه ديگر ادعاهاى وى نيز كذب يا افترا و در مسير تلاش براى پروندهسازى مىباشد! چه بهجاست كه سخن حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در اينجا بيايد كه در مورد دنياى سياست فرمودهاند: «حضرت امام خمينى قدسسره در رأس پيكان سياست بودند و با تمامى اجانب و بيگانگان هم درگير شدند و حتى همان بيگانگان ايشان را در صحنهى سياست مرد سال جهان نيز تعيين نمودند، اما در عين حال كه سياست داشتند، تديّن نيز داشتند و سياست، ايشان را به زرنگى، سالوس و حيلهگرى آلوده ننمود. اين امر نيز بهخاطر قوت و توانمندى ايشان بود كه حتى ميدان بزرگ و پر پيچ و خم سياست در برابر ايشان ناتوان بود و نمىتوانست كمترين آلودگى را به ساحت مبارك و ملكوتى ايشان نزديك نمايد. حُسنى كه دنياى سياست دارد اين است كه زود خوب و بد بودن آدمها را نشان مىدهد و آزمايش خوبى است براى كسانى كه ضعيف هستند. ضعفهاى آدمى براى كسى كه در گوشهى مسجدى نماز وحشت يا استيجارى مىخواند يا امام جماعت مسجد است معلوم نمىشود و بسيارى از خبايث درونى در زير لايهى كردار عبادى مدفون مىماند؛ اما اين صندلى قدرت است كه خبيثىها، پستىها، سستىها و اهل دنيا بودن را به وضوح بهنمايش مىگذارد. همانطور كه اگر آقا رسول اللّه صلىاللهعليهوآله نبودند، وجود سرد و بىروح ابولهب به اين سرعت «تبت يدا» نمىگرديد و اين كورهى ولايت و نبوت است كه چنين آهنهاى سردى را ذوب مىكند. دنياى سياست و حكومت كورهاى است كه باطن آدمها را زود نشان مىدهد وگرنه شخص ممكن است بيش از يك حلبى ارزش وجودى نداشته باشد اما خود را نقره يا الماس مىپندارد.»
سخنان دادستان، در همان جلسه، اينگونه مورد اعتراض يكى ديگر از طلاب حاضر قرار مىگيرد:
«اگر آبروريزى كه شما الآن گفتيد، خود شما گفتيد ايشان سال هفتاد و پنج پرونده داشتهاند. خب اين را نگفتيد كه از قبل انقلاب آقاى منتظرى با آيتاللّه نكونام مشكل داشتهاند و بعد از انقلاب هم با قائممقامى آقاى منتظرى مشكل داشته، نه به علم آقاى منتظرى اعتقادى داشته و نه به حق و حقوقش كه در كتاب «حضور دلبران» مطالعه بكنيد كه مصاحبهى مركز اسناد انقلاب اسلامى با ايشان هست و طرفدارهاى آقاى منتظرى برايش پاپوش درست كردند و بعد هم به حد كشيد، به تعزير كشيد. الان هم كه گفتيد شاكى خصوصى كه خيلى اين را كلى گفتيد و اين در حالى كه شاكى خصوصى كه سه نقر از طلاب دوستان ما بودند هيچ كدام ك شكايتى نكردند و تنها حاج آقاى ما را دستگير كرديد.»
جناب دادستان تنها چند كلمهى زير را مىگويد و خداحافظى مىنمايد:
«نه ما يك متهم داريم، يك شاكى داريم. آنى كه گفتيم شاكى خصوصى كه دادگاه ايشان هم تشكيل شده و شاكيانى كه آمدهاند در جلسهى دادگاه مسايلشان را هم مطرح كردهاند و آخرين جلسهى دادگاه هم شنبه (2 / 12 / 93) هست و اين كه شما اين كه مطالبى را از محسنات ايشان مىگوييد، خب محسنات داشته باشند و ما نفى محسنات افراد را نمىكنيم. در دستگاه قضايى اين جور هست، كسى با همهى خوبى هايى كه دارد البته تخفيف داده مىشود و لذا شما ملاحظه مىفرماييد كه خيلى از افراد خلع لباس موقت مىشوند و يا تعليقى مىشوند، اينها به جهت انابهشان هست، به جهت همكارىاشان هست، به اين جهات هست.»
بايد توجه داشت حضرت آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) از اولياى محبوبى ذاتى خداوند مىباشند كه اهانت به ايشان، توهين به يك ولىّ خداست و پىآمدهاى آن را دارد؛ اهانتهايى كه با تغيير حاكميت اقتدارگريان، در دادگاهى صالح قابل پىگيرى مىباشد و مجازات اهانتكنندگان بسيار سنگين است.
ما به اقتدارگرايان هشدار مىدهيم بايد عالمان بزرگ و قوى را كه توانايى بالايى دارند و مانند اورانيوم مىمانند حفظ، كنترل و حراست نمود؛ وگرنه اگر به حد انفجار برسند، چيزى را سالم نمىگذارند و هم به آنان و هم به جامعه و دين ضرر وارد مىشود. بايد حول اين محور، سيستم بست تا لنگر را بگيرد و آن را حفظ كند تا از آن استفاده شود. عالمان بزرگ نمىتوانند خود بهتنهايى خود را حفظ كنند و اين مردم و نظام هستند كه بايد آنان را حفاظت كنند. اين هشدارى است كه اگر جدى نگرفته نشود، در آينده، وضعيتى ديگر را رقم خواهد زد.
جمعى از روحانيان و طلاب حوزه علميهى قم
با سلام
جناب آقای نوری زاد لطفا فیلم کامل سخنرانی جعفری فرمانده کل سپاه و سعیدی نماینده خامنه ای در سپاه در خصوص نقش سپاه در انتخابات سال 88 رو منتشر کنید تا حقایق کاملا روشن بشه و مردم قضاوت کنند نه اینکه بخش هایی از فیلم رو اونهم ادیت شده منتشر کنید
به نام خدا
هموطن گرامی سلام
قضاوت امروز مردم و معیارهای ارزیابی سلامت رهبری ایران
شاخص جامعهاى كه به سلامت حركت مىكند، فاصله گرفتن آن از سه عنصر «فقر»، «جهل» و «استبداد» است. اگر روند عمومى جامعهاى سير در دورى از سه عنصر ياد شده باشد، آن جامعه براى زندگى مناسب است و جامعه ای است که حرکت سالمی دارد. ريشهى تمامى مفاسد جامعه و بزهكارىها به سه امر گفتهشده باز مىگردد. بر اين پايه، رهبری جامعهاى سیر سالمی دارد كه آگاهىهاى عمومى، رفاه نسبى، عادى، ابتدايى و عمومى و عدالت و دورى از ستم، ستمگرى و استبداد در آن به كمترين ميزان برسد؛ ولى در شناخت اين شاخصها مشكلى است و آن اين كه جامعه تا نحوهى سير خود را در اين سه امر بنماياند، زمان مىبرد. ما با نگاه به رفتارهاى انسانى و جهتگيرىهاى وى مىتوانيم رشد طبيعى او را در هر چند ماه مورد سنجش و ارزيابى قرار دهيم و سلامت طبيعى و عادى يا بيمارى او را به دست آوريم و امورى را كه نمايانگر درجهى تكامل روانى اوست، ارزيابى كنيم؛ ولى رشد يا انحطاط جامعه و تكامل و تحول آن، بهراحتى آزمونپذير نيست و گاه چند دهه مىگذرد تا نتايج سياستگذارىهاى حاكمان و كفايت يا بىكفايتى آنان در مديريت جامعه و اوج و حضيضى كه به جامعه وارد كردهاند، مشخص شود. براى به دست آوردن اين كه آيا جامعه سير سالمى دارد يا بيمار است، دستكم بايد دو دهه بگذرد تا به دست آيد آيا آگاهىهاى عمومى آن افزايش يافته است؟ آيا فقر مهار شده و استبداد در آن افول داشته است؟ آيا جامعه آزاد و مستقل است يا به وابستگىهاى مصنوعى دچار شده است؟ تشخيص بيمارىهاى روانى جامعه، بدون گذر دست کم بیست سال براى عموم افراد ملموس نمىشود و پديدههاى جامعه، قدرت تحليل آزاد نمىيابد و روند تكاملى يا انحطاطى آن برجسته نمىگردد و امروزه با گذر بیست و پنج سال از رهبری آیت الله خامنه ای ، می توان سلامت این رهبری و نتایج مدیریتی وی و ارزش آن را ارزیابی کرد.
انسان مراحل رشد از كودكى، نوجوانى، جوانى، ميانسالى و پيرى دارد كه سير طبيعى اوست و هر دوره در جسم و جان آدمى آثارى مشخص دارد كه جدول سلامت رشد او را در تمامى زمينهها به صورت مشخص به دست مىدهد؛ اما جامعه، داراى جدول رشد كوتاهمدت نيست و چگونگى رشد جامعه با گذشت هر چند دهه، قابليت بررسى و آزمون و نيز فهم عمومى مىيابد كه آيا كمال جامعه در اين سالها محقق شده است و مديران و كارگزاران به ویژه رهبری، كارنامهاى موفق داشتهاند یا خیر؟ البته حال و هواى جامعه به صورت جزيى نمودهايى در رابطه با عناصر سهگانهى گفته شده دارد و اين كه آيا رو به سلامت و سعادت حركت مىكند يا خير، با معيارهايى همچون آزادى و بسط در سياستهاى مديريتى، بهبود وضع معيشت مردم و اميد به زندگى و رشد علوم قابل بررسى است؛ ولى اين امور اگر با نظرسنجى به دست آيد، تابع احساسات جمهور است و نمىشود به آن اعتماد داشت و بر اساس آن، ميزان رشد و درصد تكامل جامعه را به دست آورد؛ بلكه تنها راه مطمئن براى تحليل و قضاوت سير معيوب يا سالم جامعه، گذر زمان و نگاه به حال جامعه است كه به صورت عينى به چه چيزى تبديل شده است و اين قضاوت فارغ از آمارهايى كه گاه غير واقعى يا ساختگى است، بهترين داورى در مورد پيشرفت يا انحطاط جامعه است.
رهبری جامعه توسط ایت الله خامنه ای با گذشت بیست و پنج سال ، هم اینک اين قابليت را دارد كه با شاخصهاى سلامت، مورد ارزيابى قرار گيرد و كارآمدى نظام سياسى يا ناكارآمدى و مشروعيت آن، مورد قضاوت مردم قرار گيرد و به دست آيد كه آيا در اين دو دهه و نیم رشد و تكامل جامعه به گونهاى بوده است كه از دورهى كودكى به دورهى نوجوانى يا از آن به دورهى جوانى درآيد؟ يا در اين مدت، جامعه رشد سالم نداشته و با آن كه پيكرهى آن رشد كمّى يافته است، ولى از لحاظ روانى همانند كودكان رفتار مىكند و بيمار است و مردم نسبت به هم نامهربان شده و توان خرید آنان پایین آمده و شمار اقشار ضعیف و فقیر جامعه زیاد شده است. ممكن است كمال جامعهاى با توجه به سرعت كندى كه در رشد دارد، به صدها سال برسد تا از دورهاى به دورهى ديگر عبور كند و ممكن است جامعهاى با رهبرىهاى داهيانه، در عرض چند دهه، ره چند صد ساله را بپيمايد؛ چنانكه رهبرى حضرت امام خمينى رحمهالله چنين ويژگىاى را داشت و امت اسلامى را در كمتر از سه دهه، ره چند صد ساله بردند؛ اما رهبری آیت الله خامنه ای در مسیر سلامت مردم نبوده و زخم فقر و آسیب های روانی فراوانی به مردم به ویژه از بعد استبدادطلبی و ظلمی که در این حاکمیت جریان دارد ، وارد آورده است.
جامعه گاه شتاب كندى مىگيرد و مشخص نیست که به سوی انحطاط و فساد در حال حرکت است و عموم افراد نمىتوانند ذيل آن را پيشبينى نموده و پايان اين كتاب را بخوانند؛ از اين رو، با آن همراه مىشوند و مىپندارند رو به كمال مىروند در حالى كه جز انحطاط نمىپويند و به تعبير ما فرجامى جز قتلگاه بشريت ندارند.
بايد توجه شود كه در شاخص علم و سواد، نبايد كمّىنگر بود و آمار ثبت اختراعات و توليدات علمى را دليل بر رشد علم گرفت و از آن ذوقزده و خودباخته شد؛ بلكه بايد آرامش و آسايشى كه علم به زندگىها مىبخشد، معيار رشد آگاهى قرار گيرد. جامعه در صورتى رو به آگاهى مىرود كه زندگىها در آرامش و نعمت، كمال يابد؛ وگرنه رشد فنآورى و توسعهى تكنولوژى بدون حصول آرامش روانى، خبر از انحطاط و سقوط جامعه مىدهد، نه از رشد و تكامل روانى آن. براى نمونه، هماينك بعد احساس و عاطفه و نگه داشتن حرمت ها رو به ضعف می باشد و فضايى سرد و بدون احساس را بر روابط اجتماعی حاکم کرده است که این امر نشانهى بيمارى و انحطاط و نتیجه حاکمیت استبداد و هتك حرمت انسانها توسط حاکمی مستبد است. در زمينهى فقر نيز در ایران چنين بوده است كه سرمايهى درصد اندكى از مردم، رشد داشته و بيشتر مردم، روز به روز فقيرتر و وابستهتر مىشوند.
معيارهاى رشد جامعه هنوز علمى و مورد توافق همگان نيست، ولى معيار «گذر زمان»، نحوهى زندگى مردم را به صورت عينى براى آنان ملموس و تجربى مىسازد و مردم كه در مسير رشد جامعه، اسير احساسات هستند، بعد از گذشت چند دهه به خوبى و با اطمينان كامل مىتوانند در مورد رشد يا انحطاط جامعه خود قضاوت كنند و حكم دهند. قاتلان چنين جامعهاى ديگر نمىتوانند در مورد گذشتهى آن جامعه با احساسات مردم بازى كنند و رشد و تكامل ادعايى به ميدان آورند. البته شكارچيان انسان در اين صورت باز هم قافيه را نمىبازند و يكى را متهم مىسازند و او را قربانى مىكنند و گناه انحطاط جامعه در اين مدت را بر پشت او سوار مىكنند و خود تا چند دههى ديگر در نقاب خيرخواهى براى مردم پنهان مىمانند؛ البته اگر آزادىخواهى طبل رسوايى آنان را به صدا نياورد.
بهترين معيار براى سنجش سلامت و بيمارى جامعه، بررسى سه عنصر جهل، فقر و استبداد در طى چند دههى گذشته است. البته جامعهشناسانِ جامع كه فلسفه، روانشناسى، اقتصاد و سياست مىدانند، توان پيشبينى حوادث آيندهى جامعه را مىيابند، ولى سخن بر داورى مردم جامعه است كه در حكومت ایران، نقش محورى در تعيين حاكميت دارند و اسير احساسات و تمايلاتى مىباشند كه رسانههاى عمومى با ايجاد موج، به آنان القا مىكنند و جامعهاى بسته، معيوب و بيمار را آزاد و سالم معرفى مىكنند؛ اما عنصر گذر زمان و وضع فعلی جامعه ، تمامی حقایق این رهبری را پیش چشم مردم و در معرض قضاوت آنان گذاشته است.
بايد توجه شود جامعه در صورتى رو به سلامت حركت مىكند كه در جهت ريشهكنى فقر، جهل و استبداد، به صورت چند بُعدى حركت كند؛ يعنى چنين نباشد كه فقرزدايى را دنبال كند، ولى سياستى براى ارتقاى آگاهىهاى عمومى نداشته باشد، يا در محيط اختناق، به رشد سفارشى علم مدد رساند و با منتقدان آزاداندیش برخورد فیزیکی و حذفی دارند؛ چنانچه با پدر نقد علمی ایران؛ حضرت آیت الله العظمی نکونام (مد ظله العالی) با سیاست مشت آهنین مواجه شدند و ایشان را بازداشت نموده و به زور و ظلم و با برخورد استبدادی به زندان افکندند. جامعه در هر موردى كه به صورت يك بُعدى پيشرفت داشته است، به پايانى شكستآميز رسيده است. مديريت جامعه چنانچه تكبعدى باشد، محكوم به شكست است. براى نمونه، اگر مهر دولتى فقط به مسكن تعلق گيرد و بودجهى دولتى را به اين امر اختصاص دهد، آن هم به صورت مستقيم، و ديگر امور مربوط به ادارهى كشور در قياس با آن، بىمهر گردد، پىآمدهاى اقتصادى نامطلوبى دارد و مسكنى ساخته مىشود كه گران و پرهزینه می گردد و نان آن و ديگران در سطح وسيعى تأمين نمی گردد. فقرزدايى بايد در كنار خود آگاهىبخشى و آزادى را داشته باشد كه سلامت و كمال جامعه را محقق سازد؛ هرچند گویی بر اقتصاد ایران سیاست گسترش فقر در دستور کار است که مردم در حال ورشکستگی و زمین گیر شدن در این باتلاق ایمان سوز می باشند. به هر روی، سخن این است که باید به قضاوت امروز فهم مردم ایران در مورد نتیجه رهبری 25 سال گذشته و وضع فعلی جامعه که از رنج و فساد و خشونت رنج می برد، احترام گذاشت.
سلام بربرادر گرامی رهبر ایران چندی قبل پیامی دادند به جوانان اروپا وآمریکا ونکاتی را بیان داشتند که در پاسخ به پیام ایشان نکاتی چند را یاد آور می شوم ایشان خطاب به جوانان اروپا وامریکا مرقوم داشتند”پیام خود را خطاب به جوانان غرب نه سیاستمداران ودولتمردان خطاب نمی کنم چون معتقدم انان اگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت ودرستی جدا کرده اند”عجیب است ایا ایشان خود را سیاستمدار نمی دانند؟در جایی بیان کرده اند”من خود را انقلابی می دانم نه دیپلمات”جالب است که با اینکه خودرا دیپلمات نمی دانند اما در اکثر قریب به اتفاق مسایل دیپلماتیک نه نظر بلکه مداخله می کنند ایشان از صداقت نداشتن سیاستمداران می گویند ولی در عرصه سیاسی خود جزیی از این سیاستمدارانند
سلام نوریزاد عزیز یک متنی را نوشتم در پاسخ به سخانان رهبر فرستادم نمیدانم ارسال شد یا پیام اومد قبلا نظر دادید من اشنای غریبه ام یادش بخیر تالار پایتخت
————–
سلام طاهای گرامی
من نوشته ای از شما ندیده ام. اگر امکان دارد دو باره ارسال فرمایید. سپاس
من هم مانند شما چند سالی در جنگ بودم یعنی آن زمانی که می توانستم به دانشگاه بروم و دکتر بشوم با تشویق بزرگتری مانند شما به جبهه رفتم با این تو جیهات که فعلا اسلام در خطر است و.قت برای درس خواندن زیاد است و……تمام آن چرندیاتی که شما بزرگترها در ذهن ما وارد کردید در تیر ماه سال که از جنگ بر گشتم خواستم مثلا درس بخوانم و دکتر بشوم کتاب ریاضی جلو خود گذاشتم دیدم هیچ از آن نمی فهمم فیزیک شیم و دینی ادبیات فارسی هم ایضا به شرح بالا
آقای دکتر من در همان جبهه های جنگ به رذالت آخوند ها و حاکمان سر زمینم پی بردم چند سال زودتر از شما
آقای دکتر در سال یک آخوند با استناد سه آیه قران مرا از سپاه اخراج کرد ……
یک سوال :چرا نسل ما که برای آرمانش انقلاب کرد به این روز افتاد؟
باقی بقایت
جناب آقای خزعلی درود بر شما
بدانید رژیم جمهوری اسلامی اصلاح ناپذیر است. حقوق و مزایای چند ده میلیونی پاسداران و عوامل رژیم اصلاح ناپذیر است تبعیض ها و سهمیه های گوناگون و رانت ها اصلاح ناپذیر است سونامی سرطان و ام اس اصلاح ناپذیر است . هشت و نیم میلیون بیکار و حد فقر 3 میلیون تومانی اصلاح ناپذیر است هفت ونیم میلیون نفری که به دلیل سیاست های این رژیم آواره کشور های دیگر شده اند اصلاح ناپذیر است.فراموش نکنید رژیم جمهوری اسلامی دلار هفت تومام از پهلوی تحویل گرفت و هم اکنون دلار نزدیک به 3300 تومان است .اقتصاد دوازدهم دنیا تحویل گرفت و اکنون شده مصرف کننده اجناس بنجل چینی…و مونتاژکننده صرف اگر قائل به تجزیه نشدن این کشور پهناور هستید تنها راه سربلندیه ایران یک سکولار دموکراسی بر مبنای مردم ایران است نه یک ایدئولوژی خاص.
در مورد اسلام هم تعصب نداشته باشید نکات بسیار زیادی در اصل اسلام و قرآن و 1400 سال پیش وجود دارند که به هیچ عنوان نمی شود آن ها را ماله کشی و توجیه کرد و باید بدون تعصبات و بر مبنای تفکر و جامعه شناسی و روانشناسی جدیدو … بررسی شوند.
یک تحصیل کرده
وقتی به مسمومیت دانش اموزان زاهدانی با گاز ارسین فکر می کنم می بینم که این مقطع زمانی انسان ها در هر کجای دنیا که باشند چقدر اسیب پزیرند می پرسید چگونه کسی اسم کاربیت کلسیم یا گاز استیلن را شنیده و یا ال پی جی و سی ان جی ووووو اگر کسانی بخواهند این کاری را که در زاهدان برای دانش اموزان اتفاق افتاد را در هر نقطه نقطه جای جای دنیا ابر امنیت ترین کشورها انجام دهند چه اینده ای برای بشریت در پیش است که این روش این راه برد هیچ راه باز دارنده و پیشگیرانه ای هم در هیچ نقطه دنیا ندارد کسی هست سوادش را داشته باشد و بتواند چیزی بگوید این کشور های ابر قدرت در نهایت وقتی فکر می کنی جز ببر کاغذی و انگل های نیستند که از طریق مردمان و نوکران شان در کشورهای دارای نفت مردم را به صلابه می کشند اخر نظام جهان هم روزی انشتینی را برای شکافتن اتمی همت می کند برای رفاه بشر و عده ای برای اهداف خود سو استفاده می کنند روزی هم خواهد رسید انشتین دیگری راهی برای سوراخ کردن و از ان سوراخ فاضلاب خیابان ها و خونه ها بهره بردن برای نابودیشان دست به عمل خواهندزد که دو باره توازن دنیا به حال انسانیت و شرف و عزت برگردد بدون اسیم ائیدولوژی و کفتار های مفت خور من مخالف توان و تلاش کسی و دست رنج تلاشش نیستم می تواند با تلاش و فکر خود از مال دنیا و ثروت به اندازه تلاش و لیاقتش بدست بیاوردو از داشته اش به دلخواهش کیفش را ببرد ولی نه کارتل های نفتی و یک عده برای منافع و سود یک سری کشورها..کشورها و مردمانش را به جان هم بیندازند و طالبان القاعده و یا داعش بسازند که انجایی که مد نظرشان هست را گل الود کنند و تا اندازه خواست خود ماهی بگیرند به این خاطر است عرض می کنم روزی فرا خواهد رسید که از همان سوراخ های زیر زمینی شان با راحت ترین و فراوان ترین وسایل گزیده شوند
سلام قولا من رب رحیم <>
Among all those tasks a manners which is related to human case‚ women’s matters are always involve complex problems. Areal fact that has tolerated a climax a lot and has considered her death to divinity. She against her human’s fact has another faces that it should be discovered and revealed‚ to be identify. Each creatures are symbols of the celestial names because creator’s Trans figare in human is different and all their axis is according to Allah belong to human. Some of women own high genius and talents versus men and show their accepting advices during the history. When Islam come out in hijaz. Realizing it’s reality intellectually need higher sagacity and firm will to bear any dangerous. Some women being Muslim since their husbands were pagans too‚ or being Muslim before them. So‚ all of them are and like men. Their creation was not separate. There is no differences between them during mood‚ is thmus‚ assembling crossing
serat bridge and kosar and etc. They (man women) are same in many cases. Therefore women in holly Quran have an enormous base. Depend on humans base in Quran‚ this holly bible descend to quide human beings. So when he describes his goals and talk about divine inspiration and say: in Ramadan we sent Quran(Koran) to quide human beings. (Nas people).which is word that mention people is qurdance in Quran do not consider any special groups or committee. But it shares same among men and women. Sometimes Quran say Nas or people and state compassionate God‚ taught‚ us the book‚ created us‚ learn us to speak. Whenever we educated and study in this school his speech and manner is vivid. So Quran plummet to humans quidance. His pupils are human being. Another reason‚ Quran is the man’s sprit teacher and use for training and refinement us. Our spirit is nomenon not jute to be male or female. So Quran talk about refinement not male or female. Being man
or woman is related to body. Education civility edification and refinement belong to oneself. Our ego is besides of the body and body is besides of ego. infact man neither is male nor female. We shuld know these faces. Therefore spirit support our humanity spirit organization our reality. Corepus is like device that occasionally can be male or female. Deliberately making speech about women and try to analyze it and do *****ented this interest to the nature material and to them selves. Finally the highest position is calife Allah (khalife-o-Allah). Man achived a higher is position the axis of education‚ refinement in human beings is our spirit (life) not our corporeity. So our spirit is aware of (conscions) Divn’s names and be a genu flect by angels and aware divin’s names. Humans position is innocent (pure) of any masculine and feminine. Then woman can gain an official position on the earth. I get through my words by parvin etasamys: women had no
evidence in impartiality court in erudition school she was not simple pupil her complaints during the life get no respond. It was an apparent injustice not hidden. Defenders of women
Syed Mansoor Mohammadi Kchpi URL http://www.aryatop.com{aryatopkachpiiii@yahoo.com}
آیا زن می تواند خلیفه ا… ( جانشين خدا در روي زمين ) شود
در بین همه اموری که به انسان و جنبه های انسانی مرتبط است مساله زن همواره از پیچیدگی و غموض
بیشتری همراه بوده است . حقیقتی که در طول تاریخ فراز و نشیبهای فراوان را تحمل کرده و از زنده به گور
شدن تا خدائی کردن را به خود دیده است .زن غیر از حقیقت انسانی چهره های مختلف دیگری را نیز در خود
دارد که بایستی آن جلوه های مختلف کشف و آن صورتهای گوناگون هویدا شود تا آنگونه که هست
شناخته و معرفی می شود . هر موجودی مظهر نامی از نامهای الهی است زیرا تجلی خالق در چهره ی
مخلوقات ، گوناگون است که محورهمه آنها به فرموده حضرت حق انسان می باشد و برخی از زنان دارای
نبوغ و هوشمندی بالا وسبقت آنان در موعظت پذیری نسبت به مردها شواهد تاریخی دارد . وقتی اسلام به عنوان دین جدید درجاهلیت دامنه دار حجاز جلوه کرد . تشخیص حقانیت آن ا ز نظر عقل محتاج به هوشمندی والا و پذیرش آن از جهت اراده نیاز به عزمی فولادین بوده است تا هر گونه خطر را تحمل نمایند . عده ای از زنان در حالی اسلام آورده بودند که شوهران آنها کافر بوده اند یا پیش از همسرانشان اسلام آورده اند . پس تمام زنها از لحاظ گوهر هستی و اصل مبدا همتای مردانند و خلقت هیچ زنی جدای از خلقت مرد نیست و یا در پایان پیدایش و در انجام عالم وقتی مساله معاد ، قیامت ،
برزخ ، حشر ، عبور از صراط کوثر و مانند آن مطرح می شود هیچ بین زن و مرد فرقی نمی گذارد و در همه موارد زن و مرد با هم هستند و یا اینکه زن در قران کریم از چه پایگاه عظیمی برخوردار است .
مبتنی بر این است که انسان در قرآن چه پایگاهی دارد چون قران کریم برای هدایت انسان امده است که در آن نه زن و نه مرد تنها مطرح نیست . لذا وقتی هدف رسالت را تشریح می کند و غرض نزول وحی را بازگو می نماید و می فرماید : ماه رمضان همان ماهی است که در آن قران نازل شده است که مردم را هدایتگر باشد . کلمه ( ناس ، مردم ) که به عنوان هدایت انسان در قران مطرح است صنف مخصوص یا گروه خاصی را در نظر ندارد بلکه شامل زن و مرد بطور یکسان می شود .
قران کریم گاه تعبیر به ناس و گاه تعبیر به انسان می کند و می فرماید :خدای رحمان قران را یاد داد انسان را افرید به او بیان آموخت . وقتی شاگردی در این مکتب رحمت تربیت شد . می شود انسان وقتی انسان شد حرف او روشن و گفتارش بیان است .خلاصه آنکه قران برای هدایت ناس است و رحمان درس قران می گوید و شاگردانش انسانها هستند دیگر سخن از زن و مرد نیست و دلیل دیگر قران معلم روح انسانها و برای تعلیم و تزکیه جان و روح آدمی است و روح از آن جهت که موجود مجرد است نه مذکر است نه مونث . سپس در قران سخن از تزکیه روح است نه سخن از زن و مرد . خلاصه آنکه اولا زن یا مرد
بودن مربوط به پیکر است . ثانیا تعلیم و تربیت و تهذیب وتزکیه از آن نفس است . ثالثا نفس غیر از بدن است و بدن غیر از نفس و حقیقت انسان نه مذکر است نه مونث و باید این دو را از چهره انسانیت شناخت .
پس انسانیت انسان را جان او تامین می کند نه جسم او ، نه مجموع جسم و جان و حقیقت هر کسی را روح او تشکیل می دهد جسم او ابزاری بیش نبود و این ابزار هم گاهی مذکر است و گاهی مونث . قهرا بحث از زن و مرد یا تفاوت این دو صنف در مسایل مربوط به حقیقت انسان رخت بر می بندد و خلقت انسان را خداوند رحمان به یک اصل که روح و یک فرع که تن است تحلیل می کند و این فرع را به طبیعت و ماده و طین و تراب اسناد می دهد و آن اصل را به خود اسناد می دهد و مطلب نهایی در بحث بالاترین مقام انسانی مقام خلاقیت یعنی خلیفه ا… ( جانشینی خدا ) بودن است . اگر انسان در خلافت به مقام بالا
رسید و همانطوری که در مطالب بالا گفته شد محور تعلم و تعلیم جان آدمی است نه بدن و نه مجموع جان و بدن ، ان که عالم می شود روح است . بنابراین آن که عالم به اسماء الهی است جان است نه تن و خلیفه ا… جان آدمی است . بنابراین مسجود ملائکه و معلم فرشتگان و عالم به اسماء مقام انسانیت است و مقام انسانیت منزه از ذکورات و انوثت می باشد .
پس نتیجه می گیریم زن میتواند :
عالی ترین جانشین خدا در روی زمین شود .
در عدالتخانه انصاف ، زن شاهد نداشت در دبستان فضیلت ، زن دبستانی نبود
دادخواهی های زن می ماند عمری بی جواب آشکارا بود این بیداد پنهانی نبود .
سید منصور محمدی کچپی آدرس اینترنتی http://www.aryatop.comجمعیت حمایت از زنان
به مناسبت روز جهانی زن – 8 مارس
روز جهانی زن بر همه انسانها مباركباد چند سالی است كه روز 8 مارس از طرف سازمان ملل متحد بعنوان “روز جهانی زن انتخاب شد http://www.aryatop.com
بادرود برجناب نوريزاد عزيز
عرض ادب مخلصانه خود وپسرانم راخدمت جنابعالي که يکتنه ولي باايمان ضربات مهلک به قلب فريبکاران وانسان نماهاي اصلاح ناپذير راوارد آورده ايد رادارم .تنهاآرزوي من موفقيت شما دراين راه است .خداوند همه ماراازخواب خرگوشي بيدارکند .
باميد پيروزي وآزادي کليه زندانيان سياسي دربند .
جناب آقای نوری زاد از اینکه نگاه شما به انسان فراتر از یک عینک اعتقادی است قابل تحسین است چرا که در این جهان حدای مهربان به تمام موجودات وبندگان خود فارغ از اعمال آنها رزق و روزی میدهد . ولی نشان دادن راه درست نیز که برخواسته از فطرت انسانی است نیز یک وظیفه است . نگاه ظلم ستیزی شما حتی به جامعه بهاییان ایران قابل درک است و این نشان از درک شما با موضوع رعایت حق و عدالت می باشد . اما از شما خواهش دارم بگونه ای این راه را ادامه دهید که دیگران بدانند که فرقی بین انسان بودن و داشتن اعتقاد انحرافی بهاییان وجود دارد . خوشبختانه از تاریخ شکل گیری این فرقه زمان زیادی نگذشته است و با یک مطالعه بی طرفانه خواهیم دید که چه طالبان وحشتناکی در ایران با نام بهاییت قدرت مجدد حواهد گرفت .
اقای محترم شما مدافع جناب اقای صانعی میداند واقای کروبی باستحار شخص محترم شما میرسانم در برنامه تلویزیونی که ازسیمادر زمان صدارت اقای صانعی پخش میشد پیرمردی که در بین مراجعین بود وبه ایشان میامد از اقلیت مذ هبی باشند به اقای صانعی گفت با حکم شما تنها دخترم به خانه شوهرش برگشت وتوست شوهرش کشته شد اقای صانعی در جواب گفتند من حکم کردم ایشان اگر می جانش در خطر است چرا رفت خانه شوهر و بیچاره پدری که دنبال پرونده قتل یگانه دختر خود است ….. واما اقای کروبی پسر عمه من مجروح جنگی به امید مداوا به بنیاد دفتر اقای کروبی مراجع مینماید دید افراد خرم ابادی وشمالی را بدون نوبت تحویل میگرند چونک خود خرم ابادی و زنش شمالی البته نمیدانم کدام یک از همسران پسر عمه من معترض میشود بزور وارد دفتر میشود اقایی که سنگش را به سینه میزنی به پسر عمه جانباز زخمی میگوید بتو عرب کثیف کمک کنم دستور میدهد اورا بازداشت کنند پسر عمه زرنگمان همانجور که وارد دفتر اقا شدند جیم فنگ شدن ولی شمابرادر عزیز بدان گهی دنیا پشت به زین گهی زین به پشت
Mr. Nurizad, I would like to express my sincere and heartfelt gratitude and appreciation for your serving faith and promoting justice. Your name, I believe, will be registered in the history of our beloved country. We love you and pray for you and your family. May the God almighty protect you and your family and bless you with health and long life.
Sincerely
بازآمده این بهار و ما خانه تکانی داریم؛
ناگفته بگویم از دل، بشنو ای “نوریزاد” آرام!
سد آرزوی خوب جهانی داریم.
از کودکی آمدیم دلِ جوانی؛ ای داد!
بسیار در این جوانی،” ناکرده جوانی” داریم.
باهم که بخوانیم و بگوییم از نو،
باز از آمدن بهار و این فصل خوشی، راز نهانی داریم.
هشیار بمان که آمده بهار و نوروز از نو،
باهم چه خوشیها و سخنها که ندانی داریم.
برچین تو غبار غم، زچهره و خانه ی این نوروزی!
که اینک به گل و بلبل و نرگس به خوشی، چشمچرانی داریم.
3 اردیبهشت 1392
ساسان. ا
سلام به مرد بزرگ استاد محمد نوری زاد
در زمانی که نباشه چیزی که اسمش رو میزاریم امید یا آرزو زندگی سخت و تلخ تر از اصل خودش میشه
پلنگ من دل مغرورم پرید و پنجه به خالی زد
که عشق ماه بلند من ورای دست رسیدن بود
همیشه دوستتون دارم
با سلام
به علت مشکلاتی که خود به ان واقف هستید دسترسی به سایت شما و مطالب ان بسیار سخت ومشکل و در بعضی مواقع غیر ممکن میباشد لطفا در صورت امکان مطالب خود را ارسال نمایید
با سلام و احترام؛
من در تاریخ بیست هشتم اردیبهشت (18 May) یک ایمیل به نشانی که معرفی کرده اید فرستاده ام. از شما خواهش می کنم به من لطف کرده و آن را بخوانید.
سلام .خواهشمندم در باره ماجرای قتل زهرا نوید پور که مورد تجاوز پاسدار سلمان خدادادی نماینده مجلس قرار گرفت .وسپس بقتل رسید گزارشی تهیه کنید این خانواده بسیار محروم ومظلوم هستند وحتی زبان فارسی بلد نیستن که بتوانند از حق خود دفاع کنند .ممنون
قای نوری زاد:
لطفا اگر امکان دارد و مصلحت می بینید نامه مرحوم دکتر مصطفی رحیمی را تحت عنوان “چرا با جمهوری اسلامی مخالفم؟” را زیر عنوان “نامه به رهبر” درصفحه اینترنتی تان بگذارید و در ضمن بفرمایید که آیا این نامه را اولین بار در چه زمانی رویت کرده بودید و نظرتان در باره این نامه در آن زمان چه بوده و اکنون چگونه است؟
———–
درود وحید گرامی
من این نامه را همین یکی دو سال پیش دیدم. و به هوش و فراست و خردمندی و آینده نگری ایشان آفرین گفتم. یعنی درست در روزهایی که اکثریت مردم ایران مست بی شعوری و منگی و فریبخواری و کهنه گرایی و عقبگرد و واپس روی بودند، این مردم شریف و دانا، به درستی و با احترام و با شفقت، آینده ی این نظام هیچ در هیچ را پیش روی همگان بویژه جناب خمینی نهاد. بدا که این نامه، در غوغای منگی و مستی و بیشعوری مردمان فریبخوار و بی نوا گم شد و دیده نشد و به بایگانی بی خردی فرو تپانده شد و این روزها به برکت فضای مجازی پیدا شد و غبار روبی شد و به پیشگاه فهم مردم ورشکسته پیشکش شد. دریغ.
.
سلام
روی صحبتم افرادی است که اعتقاد به منجی در وجودشون هست معتقد به ایلیا، معتقد به مسیحیت، معتقد به مهدویت خودتان تحقیق کنید خودتان بررسی کنید از عالمان گمراه پیروی نکنید. سید احمد الحسن وصی و فرستاده امام مهدی با ادله خاص از طرف صاحب الزمان در میان ماست.
سلام جناب آقای نوذی زاد .
من اعتقادی به نصیحت کردن دیگران آنهم در حد جنابعالی ندارم ولی ظاهرا ظهر امروز تلویریون کلمه ویدئوئی از شما پخش میکرد یا هم مصاحبه اینترنتی بود در رابطه با عید قربان . اولا من تا حالا عنوان دکتر را برای جنابعالی ندیده بودم که در زیر نویس برنامه آن شبکه شما را باعنوان دکتر معرفی کرده بود که اگر نیستید اعتراض کنید به آن شبکه که عنوان جعلی به شما داده اند .
مساله مهم از نظر بنده مصاحبه یا سخنرانی جنابعالی در شبکه های تلویزیونی خارج از کشور میباشد . اگر این شبکه های لی آنجلسی و انگلیسی و ترکیه ای قابل اعتماد و وطن دوست بودند ابن رژیم آخوندی خیلی پیشها باید شرش را از ایران کم کرده بود در حالی که مثل صا ایران هر روزشان بهتر از دیروز شده است . شاید استنباط شما این باشد که بالاخره آنها تریبونی برای افشای حقایق در اختیار شما میگذارند ولی آنها همه دنبال منافع خودشان هستند و مثل جنابعالی درد کشور ایران را ندارند ولو ایرانی باشند .
تلویزیون کلمه از آنهائی است که مثلا تبلیغ دین اسلام میکند در صورتیکه اولین عامل خمودگی ما همین دین است که جای قانون و مقررات را گرفته و عده ای کثیف در لوای آن دین بر من و شما حکومت میکنند چه با نام شیعه چه با نام سنی و چه …… .
یک مثال ساده : صدای آمریکا که شما هم بارها با آن مصاحبه داشته اید کافی است بجای صغرا و کبری چندین ساله لیست آقا زاده های ساکن در آنجا را اعلام کرده و اولتیماتوم بدهد که در صورت فشار حکومت ایران به ایرانیها همه آنها را به ایران دیپورت خواهد کرد . دبگر اینکه بجای اعمال انواع تحریمها که نظام ککش هم نمیگزد دبگرط مردم عادی را به زحمت می اندزند فقط به مدت حداکثر یکسال مسئولین حکومتی از جمله وزرا نمایندگان مدیران کل و نظام و اراذل و اوباش بیت را به کشورهای أمریکا و اروپا و کانادا ممنوع کنند ک آنوقت ببینند اینان چطوری به التماس می افتند و برای مذاکره از هم دیگر سبقت میگیرند .آقای نوری زاد شاید شما ندانید ولی اینها برای یک ماموریت مفت و مجانی خارجی از همه چیزشان میگذرند .
مثال بالا را برای این گفتم که شما اگر قبولشان داشتید در مصاحبه هایتان به أنان بگوئید و امتحان کنید ببینید چقدر نظرات شما را جدی میگیرند ؟
اگر انگیسی ها راست میگویند با آنهمه بی حرمتی که اراذل و اوباش بیت در حقشان روا داشتند چرا برای پسر ولی قبیح ویزا میدهد تا زنش به آنجا رفته و زایمان یا معالجت نماید ؟ مگر آنها روباه پیر نیستند ؟
سلام جناب حیدر درود بشما حیدر مهربان خدایشان را پیدا کنید خدایشان را فقط موسی وعیسی پیدا کردند که واقعیتها را گفتند البته دین یعنی شومترین خلقت در قلم وزبان اما ان دو چوپان خدایشان را همان خالق ما میدانند همان فرا زمینیان ولی پیامبر اسلام متاسفانه را از کتاب عایشه بعداز پیامبر بشناسید وسلام درود بشما ولعنت بر تعصب نفرین بر تعصب نفهمی
با سلام به شما عزیزان. من استاد تمام دانشگاه هستم و بعد از سن 75 سال بایستی بازنشسته شوم زیرا منطقا توانایی ذهنی من بمانند ایام جوانی نیست و بایستی فرد تازه نفسی جای من را بگیرد. هر کارمند میتواند 30 سال و اندی خدمت کند چون قادر نیست به وظایف خود بمانند سنین جوانی عمل کند. سوالی که ملت ایران باید از همدیگر بپرسند این است که چگونه یک فرد کهنسال میتواند رهبر باشد و در همه امور اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی نظر و فرمان بدهد و به هیچ کس هم در واقع پاسخگو نباشد و بازنشست هم نشود؟
با سلام آرزوی نجات از دست دزدان و فاسدها. آیا این حرفهایی که این شخص میزند غلط است ؟ این نیروهایی که این ادم دارد برایشان سخنرانی میکند چه کسانی هستند ؟ البته خیلی مواظبند که گرفتار نشوند . بصورت تصادفی یکی از دوستان اینرا فرستاد . وقتی دیدیم تعجب کردیم و البته د میان ما بعضی ها امیدوار شدند . امکان نوشتن مشخصات ندارم ببخشید .اگر بخواهید میتوانید در یوتیوب ببینید و لطفا نظرتانرا واضح اعلام کنید تا افرادی که به شما اعتماد دارند روشن شوند از سعی شما و صداقتان خالصانه تشکر مینمایم . خدا نگهدار شما و همه نیروهای پاک باشد . در یوتیوبiran haghgooyan
تو خاین به این آب و خاک هستی لطفا خفه شو
اول از خودم شروع کنم که شرمنده و سر افکنده هستم و در خارج نشستم و دیوانه وار فکر و حواسم متوجه از بین رفتن توانایهای ایران است و از زمین و آسمان بلاهای است که دارد ایران را در خودش میبلعد و دارم از اینهمه تجزیه و تحلیل های تکراری و خسته کننده کلافه میشم ,کشور در لبه پرتگاه است و ما داریم هی انشاء تمرین میکنیم و دریغ از یک نافرمانی مدنی بیاید لااقل در این شبهای این ماه مبارک همنطور که برای باریدن باران نماز و دعاء داریم برای این وضع آشفته و درهم برهم ایران یک ختم عمن یجیب سراسری بگیریم شاید این حرکت دستجمی موجب نور امید در دلهای مرده ما بذر افشان حرکات بعدی باشد و از این دوزخ خود کم بینی و نا امیدی نجات پیدا کنیم
اقای خامنه ای امروزشماازمظفردین شاه از وضع مردم بی خبرتریدوشاه تروناتوانتر . ولی کو میرزا رضا کرمانی.. البته زیادن ولی متاسفانه امروزبا سیاست روسیه هم انگل درخت از خودشه هم دسته تبرازخودش والا کرمانیها چون با شرفشان کار می کنند ماندگارند و توان مند ترند انهایی که به پول نوکری و کنیزی می کنند زیر چتر بمباران های هوای بیخدا ها فریاد وا پیروزا از جماعتی را سر می دهند که خودشان انها را افریدن اند و مردم عوام جزراه اخبار اطلاعاتی ندارند باور می کنند که داعش از زمین یک شبه سبز شد و مرامش هم فقط کشتن و سر بریدن و جنایت بود فقط به شعور مردم رجوع می کنم اگر جایی را تصرف کردی مثل کوروش ببخشی وبه دینشان احترام بگذاری کمک ات خواهند کرد یا به هر بهانه ای سرشان را ببری و ایجاد رعب و وحشت کنی کدامش منطقی و انسانی است مطمئنن رهبری که داعش رو بخواهد اداره کند از یک ادم معمولی با سواد ترو فهمیده تره و کمی با سواد میاد یکدفعه با تمام دنیا در بیفته مگر نوکر و دست نشانده گروه و سازمانی باشه که بدستور انها و برای اجرای اهداف انها عمل کند اخر کدام عقل سلیمی به غیر احمق ها باور میکنند که در این دنیای اطلاعات که همه مردم دنیا لحظه لحظه زیر نظرسازمان های اطلاعاتی هستند یکدفع راه رو امنی باز بشه و از همه جای دنیا هم بتونن به این سازمان بپیوندند که دنیا ترکیه این راهرو امن رو ایجاد کرد و از رقه و سوریه هم ایران.. باز کدام نظامی اموزش دیده ای قبول میکند به دشمن سه سال فرصت بده تا موقعیت شون رو تثبیت کنند بعد سه سال که استحکامات و تجهیزات شان تکمیل شد یک شهری را ویران کنند تا باز پس بگیرند چه اتفاقی افتاد سردار سلیمانی ان موقع بچه بود صبر کردند تا به سن قانونی برسه ..نه این سردار ها رقاصانی هستند که با ساز امریکا و بیخدا های کمونیست برقصند و پولشان را بگیرند و یک چند پیزوری که قیافه اش تیپ هیکل و طرز ایستادنش هم به یک سردارنمی خوره جز به یک نوکر سر سپرده روسی چون این ها هستند که اینجوری پیت و پیسند والا نیروهای ناتو یا امریکا یک تیپ نظامی منظم را دارنداخرین کلام اینها نوکر عبادین یا مردم نوکرمردم که نیستند چون اگر نوکر مردم بودند مردم را به نام جیش شعبی با کردها درگیر نمی کرد که تا قیامت این مردم کشی و انتقام گیری خواهد بود ولی اگر ارنش بود همون ارتش صدام حد اقل بعد از این مردمی با مردمی قومی با قومی جنگ نداشت اینها دشمن انسان و انسانیتند ایا فردا های طولانی خواهد گذشت دیگر کرد عرب و ترکمن و شیعه و سنی در کنار هم زندگی خواهند کرد چنان تخم کینی در میان کشور بخاطر یک بچه بزاز سوری در عراق نهادینه کردند که تا نسلها از این وقایع خبر داشته باشد ارامشی نخواهد بود مثل قوم اعرابی مثل قاسم سلیمانی و امثال هم که با کشتن و تجاوز به دخترانشان بنام غنیمت و به بردگی بردن مردانشان همین تخم کین هزار ساله را کشتند مگر با از بین رفتن یک قومی این تخم کین تنفرودام برای کشتن رقیب به پایان برسد..و این تخم کین ایجاد شده توسط سرداری که یا داخل سرش چیزی نبوده یا فقط برده اوامر بوده حال کوچه انسانیت کدام ور باشد فرقی برایش ندارد مثل خیلی از امر بگیرانی که فقط برای خوشایند و مدال و درجه چه خوش خدمتی و جنایت های که کردندو در ان زمان خدمت به مافوق اش جانی اش بود ولی حالا تاریخ داغ ننگی ابدی بر حیات گذشته و تاریخ اش زده و انهایی که الان در 90 یا 100 سالگی زنده اند از شرم خیانت انروز به انسانیت شخصا خود را به دادگاه معرفی میکنند حد اقل تلافی جنایت گذشته خود را کرده باشند سخن اخرم با کسانی است که به جای خدمت به مردم به دشمنان مردم بندگی و بردگی می کنند و چشمشان را بر اختلاس بیت المال و هرج و مرج کشور و اقتصاد و جامعه به خاطر مقام پول رضای مافوق را بر رضای خدا ترجیح می هید مطمئن باشید در زمان بازنشستگی فقط کوله باری ازعذاب وجدان درپشت خودخواهید داشت
فرهنگ لنینی و شوروی گرایی یعنی انگزنی و دشنامگویی به هر رقیب و
مخالف سیاسی به قصد حذف او و «بربریت سرمایه داری» خواندن «آزادی و
دمکراسی» برای کسب قدرت سیاسی با تکیه بر یک نیروی اندک انقلابیون حرفهای
از راه کودتا (با اتکا به حمایت شوروی) تا چندین دهه تبدیل به سرمشق و
فرهنگ سیاسی بسیاری از احزاب کمونیستی جهان گردید. نمونۀ ایرانی آن رفتار
نورالدین کیانوری و علی خاوری با منتقدین درونی و بیرونی حزب توده بود.
نمونههای جهانی آن سرنگونی دولت ملی دوبچک در چکسلواکی، سرکوب خونین قیام
مردم مجارستان در در ۲۳ اکتبر ۱۹۵۶ و کودتای ثور علیه حکومت داودخان در
افغانستان است.
I am not saying this. USA, CIA, and Intelligence service are not the ones who make this comment. This is just one more statement from a Pro-Russian Marxist who happened to be one of those Socialists who were Russian spies. He has been a member of leadership committee of Toudeh party. What he says shows whatever I have told so far about Lenin, Marxism, USSR, and pro-Russian Marxist freemasonry as USSR spies in Iran and many other countries are true
Here you will find much more about these Russian spies, their destructive role in all Iranian movements in Iran after 1917
ريشه تفكر استبدادي در چپ ايران، در تئوريها و سيستم نظری و همان
فرهنگ» لنينيسی» و تفكر و فرهنگ كمينترني بود، كه در همه دوران موجودیت
شوروی پس از انقلاب اکتبر انديشۀ راهنماي او بود. واقعیت نیز این است که در
تمام تاریخ بشری هیچکس نتوانسته حتا یک نمونه هم نشان دهد که حکومت
سوسیالیستی واقعی با احترام به آزادی و دموکراسی و نظام چندحزبی و انتخابات
دموکراتیک در کرۀ زمین شکل گرفته باشد. بیباوری به آزادی و دمکراسی
مهمترن انگيزهای بود كه حزب توده را به حمايت قاطعانه از «خط امام» سوق
داد. .
وگرنه چگونه ممکن بوئد که حزب توده و بعداً سازمان اكثريت و برخي ديگر به
آن سادگي، خط فكري ضد دمکراتیک آمام را دنبال کردند و از يك رژيم استبدادي
قرون وسطائي حمايت كنند. وگرنه حتی اگر شکست سیاسی هم میخوردند ولی چنین
فاجعه بار به امر آزاديها و دمکراسی پشت نمیکردند.
And continues:
با از پرده بیرون افتادن دخالتهای وحشتناک ک گ ب در زندگی داخلی حزب و
سواستفاده از احساسات پاک تودهایها برای جاسوسی در ایران و یا در صفوف
حزب دیگر، هرگونه توهم در باره تغییر رهبری از بین رفت.
با اینکه میدیدیم که مثلا علی خاوری دبیر اول حزب در برابر یک سرهنگ
الکلی و دایم الخمر شوروی بنام «ارگش» مثل یک پادو رفتار میکند، ولی اینرا
بحساب «روابط انترناسیونالیستی» میگذاشتیم.
He confesses:
ما از اینکه «ضد شوروی» نامیده شویم، از درون بر خود میلرزیدیم.
بسیاری از کنجکاوترین و با هوش ترین افراد ما دوباره به آثار لنین و تاریخ
حزب کمونیست شوروی رجوع میکردیم تاشاید در آنجا پاسخی برای پرسشهای
بیشمارمان و یا ابزاری برای مبارزه درون حزبی علیه رهبری حزب پیدا کنیم.
نوشتههای آن دوران ما که سراسر نقل قول از آثار لنین و یا رهبران شوروی
بود، گواه وضع فکری ما بود.
Here is the whole story
http://www.iran-emrooz.net/index.php/politic/more/71649/
And finally my questions to you
1) What is the difference between these brain washed Russian puppets and Hezbollah, ISIS, or Taliban ?
2) How could anybody accept these people have changed to a normal pro-Democracy human kind even though they have come to know they were dead wrong
3) These pro-Russian Marxists have controlled all Intellectuals, writers, political parties, Government, Journalists, Media in both regimes : Shah and Sheikh. They toppled Dr Mosadegh, Shah, Bazargan, and Bani Sadr exactly the same way he confesses they were expected by USSR. How could anybody analyzes Iranian history in the last 70 years without paying close attention to these dominant group, ideology, political force, and their espionage capacity because of their access to KGB?
My beloved Iranians
There is noway to Democracy, freedom of speech, sustainable growth, national interests, and national security without kicking all these Russian spies out of any movement for Democracy, human rights, and freedom
Don’t fool yourself
These people are trained to bring you down before Russian’s feet and sacrifice you like a silent lamb for their master national interests
Mullahs are in deep shit because they slept with this Russian Satan
درود برنوریزاد پدر ایران
ارسال نظر به عنوان مهمان
آواتار
only in Russi Marxism Islamism • ۱۹ دقیقه پیش
جهان
سفر وزیران خارجه و دفاع فرانسه به عراق
http://www.dw.com/fa-ir/
چرا زن خارجی اینجا توسری سر نمی کند ؟ حتا زنان عراقی مجبور نیستند توسری سر کنند ؟
شیعه و اسلام در فقاهت روسی -اسلامی چه تفاوتی دارد ؟
پاسداران از چه چیزی در عراق ایت الله سیستانی دفاع میکنند ؟
تنها تفاوت این است
در ایران ورژن مارکسیسم اسلامی – روسی – ضد آمریکایی حاکم است
در مارکسیسم مثل اسلام عقب مانده کسی به زن اهمیتی نمیدهد
ایدیولوژی از همه چیز مهمتر است
زنان باید تهدید شوند تا هوس فمینیسم غربی و فرهنگ آزاد غربی به سرشان نزند
چرا رسانه های فارسی یا این خبر را نمی نویسند یا عکس نمی گذارند و هیچ مارکسیستی نمی پرسد چرا زنان خارجی در عربستان و عراق و ترکیه و پاکستان مجبور نیستند توسری سر کنند ؟
To American and Western politicians
You should understand this fact that Mullahs are following footsteps of Marxism-Leninism. They are religious outside but inside no different with Stalin, Kim Jung IL, Castro, Saddam, Assad, and Qaddafi
You should put pressure on Russia and kick out all pro-Russian Marxists from Farsi Media around the world. Otherwise you will sea a North Korea soon
•
پاسخ
•
به اشتراک گذاری ›
با درود تسلیت عرض میکنم
hammas.ashty@israel.com • ۱۶ دقیقه پیش
تظاهرات خشونتبار ونزوئلا در روز کارگر یک ماهه شد
http://ir.voanews.com/a/ven…
—————————————————————————————————
حمله پلیس استانبول به شرکتکنندگان در تظاهرات روز کارگر
https://www.radiozamaneh.co…
———————————————————————————————
در ونزوئلا، ترکیه، فرانسه و بسیاری از کشورهای دیگر به مناسبت اول ماه مه، روز جهانی کارگر، راهپیماییهایی برگزار شد. گردهماییها در ترکیه و فرانسه به آشوب و خشونت کشیده شد.
http://www.dw.com/fa-ir
————————————————————————————–
معلوم نیست چرا رادیو زمانه که مدیر ان یک قفقازی عضو ک گ ب و مامور پوتین است و آمده هلند تا از آنجا مغز مشتی ملای روسی را ضد امریکا و ضد اسرائیل نگاه دارد و دائم به اردوغان حمله میکند اما از انقلاب و کشتار در ونزوئلا چیزی نمی گوید چون فرخ نگه دار آنجا ساختمان سازی دارد با مهندس انصاری و طهماسبی و پول شویی میکنند ( درحالیکه حتا حماس هم تف انداخت در کون مارکسیست های روسی) و سرزمینهای اشغالی را که نزدیک به ۶۰ سال است به خاطر ان جهان را به تروریسم و وحشت و جنگ کشانیده و موجبات بدبختی و نکبت مسلمانان را فراهم آورده اند ( با امریکا ستیزی بیهوده و دشمنی با اسرائیل مدرن و دموکرات ) داد به اسرائیل و صلواتی فرستاد که قبلا سادات و حسین و عرفات فرستاده بودند . اما حالا باید دید که ج ا دایه مهربانتر از مادر باز گول این مزدوران فدایی و توده ای را میخورد یا نه ؟
یکنفر عاقل نه در ج ا و در میان این عروسک های خیمه شب بازی تدارکات چی روس پیدا میشود که بگوید آقا دست از این بازی عربی بردارید و از دشمن تراشی بیهوده جدید با ترکیه که مثل دشمنی با امریکا و اسرائیل هنوز دارید تاوان آنرا میدهید و شب و روز خواب ندارید که آنها ممکن است رژیم قراضه نفتی شما را سرنگون کنند ، پرهیز کنید . مگر شما مرض دارید که هی دشمن اضافه میکنید ؟ به عربها ان همه خدمت کردید همه زدند در کون شما . حالا دنبال مشتی کرد بی چشم رو و تروریست و چند تا ژنرال کله پوک ترک و یک طالبان نشسته در پنسیلوانیا ( گولان ) افتاده اید که دست آخر اینها هم بروند با اردوغان آشتی کنند و شما بمانید و کون گهی ؟
آیا حتما باید ۳۶ سال بگذرد تا یک احمق خط امام مثل الویری بیاید بگوید گه خوردیم از دیوار سفارت رفتیم بالا ؟
آیا حتما باید ۸ سال از کاغذ پاره خواندن قطعنا مه ها سازما ن ملل بگذرد و ۲۴۰ میلیار دلار مملکت دود شود تا حالا حتا اصول گرایان و خامنه ای هم بفهمند که احمدی نژاد رید تو مملکت ؟
متاسفانه در سمت اپوزیسیون هم آدم عاقلی نیست که اقلا به این رادیو زمانه و رادیو فردا و بقیه رسانه های مزخرف تحت اشغال پوتین بگوید آقا خفه شوید . بس است دیگر . زورتان به خامنه ای نمی رسد به تابان و ادیب زاده و آرمان مستوفی و علامه زاده و صادق صبا و فاروقی و ف م سخن و علیرضا نوریزاده و محمدی و … که میرسد ؟ بگویید به آنها دست بردارند . از این عرب بازی ، از این روسی گری ، از این دشمنی کور با ترکیه و امریکا و اسرائیل . شما را سننه ؟ بگذارید خود عربها و کردها تکلیفشان را با دولت های مربوطه روشن کنند . آنها حاضرند کوتاه بیایند شما مزدوران دور قاب چین نمی گذارید ؟
• پاسخ•به اشتراک گذاری ›
رجب قلدرخردوغان هم مثلِ بقیه
درود جناب نوری زاد
لطفا در توییترتان حرکت بیشتری داشته باشید. چه در جهت امکان جذب و بازنشر بیشتر و وسیعتر مطالب گرانبهاتان.
چه اینکه در آن اتمسفر امکان ایجاد جنبش ها (از جمله تحریم) بسی بهتر ممکن است و لااقل جلوی امپراطوری رسانه ای اصلاح طلبان سدی استوار می شوید.
جای شما به عنوان فعالی مدنی و انسانی مستقل و اهل اندیشه و درد و هنر در توییتر بشدت خالی است.
به امید آنکه از استمرارسازی دیکتاتوری بدست اصلاح طلبان خط امامی رها شویم!
———-
درود بانوی گرامی
باور کنید من در رسیدگی به همین تلگرام و سایت و (کمی) اینستاگرام و ایمیل، و نوشته های هرازگاه، مانده ام. تنهایی باعث می شود وقت دیگری برای من نماند. گرچه می دانم شاید توییتر وقت زیادی از من نگیرد اما هم بلد نیستم راه اندازی اش را و هم فرصتی ندارم برای بازار گرمی هایش.
سپاس
.
آواتار
mazhakeh entekhabate rousi • ۲۶ دقیقه پیش
روسها: کارآیی سیاست غیرقابل پیش بینی ترامپ
کارآیی سیاست غیرقابل پیش بینی ترامپ در برابر روسیه
http://www.iranpressnews.co…
——————————————————————————————
هدف مادر بمبها تاسیسات اتمی خامنه ای بود
http://www.iranpressnews.co…
—————————————————————————————–
معنی آمدن احمدی نژاد!
بهزاد کریمی
http://www.akhbar-rooz.com/…
————————————————————————————-
رئیسی؟ احمدینژاد؟ روحانی؟
فرخ نگهدار
http://zeitoons.com/28552
————————————————————————————
نسرین ستوده: صلاحیت رئیسی نباید تایید شود
http://asre-nou.net/php/vie…
—————————————————————————————
چرا “آیت الله قتل عام” آری، احمدینژاد نه؟
اکبر گنجی
https://www.radiozamaneh.co…
———————————————————————————–
نگاهی به این تیترهای مهم رسانه های فارسی زبان تحت اشغال مارکسیست های روسی نشان میدهد که
۱- دغدغه اصلی اینها چیست
۲- هیچ کدام اینها به دموکراسی و امر انتخابات به مفهوم دموکراتیک ان اعتقادی ندارند
۳ – نظارت استصوابی ، قتل عام مخالفین ، حذف دگر اندیشان ، مشارکت و عدم مشارکت در نمایش مضحک انتخابات به سبک رژیم های کمونیستی ، بعثی سوسیالیستی ، روسی با هدف تعیین بازیچه بی خاصیت و تحریک مردم که اگر شرکت نکنید فاجعه رخ میدهد و فلانی ! به جای بهمانی ! می اید و دیگر هیچ !!!
این فلانی و بهمانی هم دائم عوض میشوند . مثلا روزی ناطق نوری طالبان می شود ولی بعد ها میشود اصلاح طلبی که کاش بیایید . روزی رفسنجانی مرفه بی درد و عالیجناب سرخ پوش و زمانی دیگر امیر کبیر !!!! ، روزی دری نجف آبادی دستور دهنده قتل های زنجیره ای و روز دیگر سر تیتر لیست امید امیر کبیر خیمه شب بازی روسی کیانوری و شرکای فدایی و دنباله رو های ملی مضحکی و خط امام روسی .
بنده اطمینان هزار درصد دارم که اگر این جمهوری آخوندی روسی از این تله ترامپ بپرد و ۴ سال دیگر دوام بیاورد این مارکسیست های روسی در همین رسانه ها می آیند و شما را تهدید میکنند که اگر به رئیسی رای ندهید یک گاو دیگری می اید که جنایت های او چنین و چنان است .
اما از همه تاسف بارتر اینکه اینها به یک خانم وکیل ! فعال حقوق بشر که او را آلت دست خود کرده اند گفته اند بیاید بگوید احمدی نژاد باید رد صلاحیت !!!! شود .
این مارکسیست های روسی شما ملت ایران ، روشنفکران ، نویسندگان ، روزنامه نگاران ، هنرمندان را فاحشه سیاسی میکنند . من به شما اخطار کردم . اینها مزدوران ادم فروشی هستند که از رئیسی و احمدی نژاد و خامنه ای و خمینی و مصباح و نقدی برای مردم ما خطرناک تر و فاجعه آور تر هستند . چون هیچ کدام آنها بدون کمک و نقشه و توطیه اینها الان آنجایی که هستند نبودند . اینها آخوند را حکم و ولایت فقیه بعثی روسی اسلامی کردند .
اینها رفسنجانی را امیر کبیر ، جنگ عراق را کشدار ، سفارت امریکا را اشغال ، حزب الله لبنان را تاسیس ، ماجراجویی علیه امریکا و غرب و اسرائیل را برنامه اصلی حکومت و ملت ما را در صف تروریست های بین المللی قرار دادند برای کمک به برنامه های استعماری و تجاوزکارانه روسیه در منطقه و جهان . اینها ملاها را در سوریه و عراق و افغانستان درگیر کردند تا امریکا را به نفع روسیه زمین گیر کنند . جنبش سبز را به دامن موسوی عصر طلایی ناب امام ضد امپریالیست انداختند و زمین گیر کردند ۹ چون مردم شعار مرگ بر روسیه و نه غزه ، نه لبنان میدادند اسماعیل خوئی شب خوابش نبرد . اینها ما را ضد اوکراین کردند و حالا در حالیکه از ترس عدم مشارکت مردم ( تو بخوان عدم فریب خوردن دوباره مردم ) و توفان سهمگینی که از غرب به فرماندهی مردی غیر قابل پیش بینی و کوبنده تر از عشق اینها پوتین فلک زده فریب خورده ، و رژیم های پوشالی سوریه ، ج ا و کره شمالی وزیدن گرفته بر خود میلرزند و میخواهند ان ترس را به ما منتقل کنند ، در حالیکه از سر بد بختی انواع لولو خور خوره را که در کیسه داشته اند ( ریسی ، احمدی نژاد ، سرداران خونخوار ، …) به صحنه آوردند تا به ما بگویند اگر در این مضحکه خفت بار که جز تایید رژیم ورشکسته روسی هیچ حاصلی ندارد شرکت نکنید و بازیچه ما نشوید ، آنوقت این شیخ بی خاصیت روسی که ۴ سال گذشته هیچ غلطی نکرده جز همان مسیری که خامنه ای و سپاه و پوتین خوسته اند نرفته و خفت همه شکست ها را پذیرفته به جای ولی فقیه روسی و روسیه فشنگ به سینه گرفته ، نمی اید . خوب نیاید ! به جهنم ! مگر احمدی نژاد آمد موسوی نیامد چی شد ؟ ناطق نیامد خاتمی آمد چی شد ؟
رفسنجانی آمد موسوی و کروبی رفتند چی شد ؟ رفسنجانی نیامد احمدی نژاد آمد چی شد ؟ روحانی آمد قالیباف نیامد چی شد ؟
آیا از میزان فروش کشور به روسیه و دنباله روی زیانبار ماجراجویانه در کشور های عربی ، اوکراین سر سوزنی کاسته شد ؟
آیا جبهه ایران از روسیه به امریکا تغییر کرد ؟
آیا از دستگیری ها ، شکنجه ها ، اعدام ها ، گروگا نگیریها ، دستگیری دو تابعیتی ها ، فشار به مردم کاسته شد ؟
آیا دلار به مرز ۷ تومان و ۲۰ تومان و ۱۳۰ تومان و ۴۰۰ تومان و ۱۳۰۰ تومان و ۱۵۰۰ تومان و ۳۰۰۰ تومان با زگشت ؟
آیا سفره مردم رنگین تر و فاصله طبقاتی کمتر شد ؟
آیا سرمایه گذاری خارجی به ایران آمد ؟
آیا از امریکا ستیزی ، اسرائیل دشمن پنداری ، تحریک و دشمن تراشی از ترکیه و پاکستان و عربستان و شیخک ها کم شد ؟
روسیه و جمهوری اسلامی شریک جنایتهای بشار اسد در سوریه، بهروز ستوده
http://news.gooya.com/2017/…
———————————————————————————————–
مسئولان پلیس سوئد روز شنبه، هشتم آوریل، در یک کنفرانس مطبوعاتی گفتند که فرد بازداشتشده یک مرد ۳۹ ساله تبعه ازبکستان است.
http://www.bbc.com/persian/…
————————————————————————————————–
گزینه ترور رهبر یاغی روی میز ترامپ
http://www.iranpressnews.co…
———————————————————————————————————–
یک نمایشنامه اما در سه پرده .
من میخواهم تکلیف حمله نظامی خارجی ، دیکتاتورهای مادام العمر با سابقه جنایت و کشتار و ترور و شکنجه و زندانی کردن مردم خویش با ادعای حفظ حاکمیت ارضی ، امنیت ملی ، و دارا بودن ۹۸ درصد رای مردم ! ، و تروریسم اسلامی زیر عنوان ادعایی بازتاب امپریالیسم غرب ، پاسخ به تغییر رژیم های فاشیستی ساخت شوروی و حمله نظامی غرب به این رژیم ها به قصد گسترش دموکراسی و یا ادعای مارکسیستی روسی مبنی بر قصد دزدیدن نفت ، استثمار مردم مسلمان از طریق فشار آوردن به آنها و ممانعت از توسعه آنها ، و مقابله با یاغیان بین المللی که تمامی ساخت شوروی و چین هستند و کارشان تهدید های فرامرزی و حتا تهدید نوع بشر است به توسط سلاح های کشتار جمعی با حمایت و حق وتوی روسیه و چین را همین جا برای همیشه حل کنم .
در پرده اول نقش روسیه و ج ا و خود دیکتاتورهای ساخت شوروی مثل اسد ، صدام ، قذافی ، تره کی ، میلوشویچ ، یاکونویچ ، … دیکتاتور موشک باز پفک نمکی و ولایت فقیه روسی با بازی بد و بدتر را بر رسی میکنم . همه کسانی که با حمله نظامی و دخالت خارجی ( فقط از سوی امریکا و ناتو و متحدین منطقه ای آنها ) مخالف هستند باید سه مساله استراتژیک زیر را حل کنند یعنی اعتراض به یک شیوه بدون ارائه راه حل هیچ ارزشی ندارد و متضمن هیچ تغییری نیست .
۱- چه گونه مردم کره شما لی ، سوریه ، عراق صدام ، لیبی قذافی و یا همین ولایت فقیه روسی خودمان باید از شر این دیکتاتورهای فاسد رها شوند ؟ در حالیکه اینها هر روز حلقه قدرت را تنگ تر و جنایت و فساد را گسترده تر میکنند و حتا به کشور خود بسنده نکرده به همسایه ها و دیگر کشورهای جهان نیروی تروریستی میفرستند و دائم دنبال سلاح های مرگ آور هستند ؟ وقتی میگویید مردم سوریه باید د رمورد اسد تصمیم بگیرند، بگویید چه گونه ؟ وقتی حتا ولایت فقیه روسی به مردم ایران اجازه نمیدهد که کاندیداهای مختلف بیایند و مردم به آنکه خودشان می خواهند رای دهند و تقلب میکنند و بازی بد و بدتر را به جای انتخاب بهترین مینشانند و دست آخر حتا ان مهره بد را هم که از خود آنها است نمیگذارند بیاید و اگر هم اشتباهی آمد او را آچمز میکنند و بدنام و دست آخر خود آنها طلب کار او میشوند و آنکه میماند دیکتاتور مادام العمر بدون مسولیت و مسول همه اشتباهات ، فساد و جنایت ها است ؟ آیا مردم سوریه میتوانند بعد از مشارکت همه کاندیداها و مبارزه انتخاباتی همه آنها برای مدت یک سال به کسی که میخواهند رای دهند و رای آنها نظارت شود توسط یک هیات بین المللی ؟ بدیهی است که نمیتوانند . اگر میتوانستند که کار به اینجا ها نمی کشید ؟ اگر اسد انتخابات آزاد برگزار میکرد و به رای مردم گردن میگمارد نه نیروی تروریستی حزب الله ، نیروی نظامی خارجی روسیه ، و نه کشتار بشکه ای و بریدن دودول بچه و گذاشتن ان در دهانش و مجبور کردن پدر و عموی او که بیایند در تلویزیون ضد ملی انحصاری او از اسد برای این شناعت حیوانی بی نظیر قدر دانی هم بکنند اصلا چه نیازی به این حرف ها بود ؟ مشکل اصلی در این کشورهای طاعون زده روسی این است که حاکمیت ملی یعنی حاکمیت کس زن اسد و صدام و قذافی ! تمامیت ارضی یعنی اجازه به این خون آشام ها که میلیونها تن مواد شیمایی ذخیره کنند و بمب اتمی یواشکی بسازند و یک مهره روسی مثل محتشمی پور نیروی تروریستی حزب الله بسازد در لبنان ( هزاران مایل آنطرفتر) تا از منافع روسیه حمایت و محافظت کنند . البته مصونیت سیاسی و قضایی روسی هم دارند یعنی خامنه ای کون همه را پاره کرد اما دست به محتشمی پور و خویینی ها نتوانست بزند , با اینکه خودش آلت دست روس ها است !
۲ – این تروریسم اسلامی هم یک قضیه چند وجهی است . یک وجه ان این بود که شوروی به افغانستان حمله برد و تره کی را تحمیل کرد و مردم مسلمان افغانستان و پاکستان و عربستان و …. رفتند آنجا علیه امپریالیسم و دخالت نظامی خارجی شوروی ( نه امریکا و ناتو ) جنگیدند . حتا با فرض اینکه امریکا و ناتو به اینها کمک کرده باشند اصل قضیه عوض نمی شود که پیدایش این تروریسم در اثر حمله روسیه به افغانستان و تغییر رژیم آنجا بوده نه غرب ! وجه دیگر ان مربوط به آسیای میانه است . استالین مردم قرقیزستان ، ازبکستان ، تاجیکستان ، چچن ، قزاقستان ، تاتارستان ، ترکمنستان ، … را از سرزمینها اصلی خود به زور سوسیالیسم کوچ داد و جا به جا کرد تا میهن پرستی ، حاکمیت ارضی ، استقلال ، ریشه فرهنگی آب و خاکی آنها را نابود کند . به جای استقلال , دولت های دست نشانده مارکسیست خودش را آنجا نشاند تا زبان روسی ! را زبان اصلی و میهن انتر ناسیونالیسم روسی را میهن اصلی همه مستعمرات بگرداند . کاری که غرب و ناتو در هیچ کجا نکرده . حاصل کار او هم این است که امروز فقط روسیه ثروتمند است و همه اینها فقیر و پر از فاحشه و نکبت و یک آدمک دیکتاتور روسی دیگر آنجا ها نشسته و علیرغم انقلاب های رنگارنگ روسیه اجازه نمیدهد اینها دموکراسی و توسعه داشته باشند . مافیای ک گ ب و حزب کمونیست این مردمان را رها نکرده و نمیکند . دشمن اصلی اینها روسیه است . تروریسم اسلامی که از اینجا ها می اید باید قائدتا روسیه را هدف قرار دهد نه فرانسه ، بلژیک ، سوئد ، انگلیس و امریکا ! اگر دقت کنید میبینید که ترورهای اخیر در ترکیه و فران
افای نوریزاد
من ساکن خارج کشور هستم. انچه مرا شاد کرده است نه نظرات شماست بلکه تحول شماست. شما از یک نقطه ی تاریک به چنین سه نقطه های روشنی رسیدید. شما یک مثال از ممکن شدن هستید. چه چیز درین میان برای هر مشاهده کننده یش ما غیر قابل انکار است؟ بنظرم بیوگرافیتان. گذشته ی شما غیر قابل انکار است. شما سالها در ان سیستم بودید و دم نزدید و همراه بودید ولی انگار همزامان با این همراهی چیزی در وجودتان می پخت. اماده میشد تا اتتفاقی بیافتد. من اطمیانان دارم اگر ان سرکوب های انتخابات هم نبود تحول شما گونه ای دیگر بروز می کرد. پی بیوگرافی شما غیر قابل انکار است. هیچ کس نمیتواند انرا انکار کند شما گذشته ی تان بودید و اکنون در میان چشمان حیران زده ی دیگران متفاوت از گذشته ی تان هستید. این تفاوت برای بسیاری غیر قابل باور است. شاید خیلی ها شما را باور نمی کنند شاید حتا تمام حکومتی ها هنوز باورشان نمی شود. شما هی فریاد می زنید ولی شاید بساریی باور نکنند. مکر میشود متفاوت شد. مگر می شود اینچنین در ان سیستم در ان محیط با شهامت فریاد باورد. چرا نمی گیرندش چرا به اودرس پاسخ حکومتی نمیدهند. چرا عذابش نمی دهند. چرا نمی کشندش. شما فریاد نمی زنید بیایید مرا بگیرید نه متقیم این را نمی گویید و مگر کسی تا کنون کرده است. شما فراید می زنید دزد ها ادمکش ها و انها را به نام خطاب می اورید نه همینطور بی نام نو نشان و اندک اندک بلکه با نام خیلی ها. کسی بر خاسته است در ایران. این اتفاق افتاد. اگر فردا بگیرندتان تغیید همهی سخننان شما خواهد بود با عذاب شما به مردم می گویند که انها پاسخی دیگر چز شکنجه و زندان و کشتنتان نداشته اند. پاسخی دیگر. انها بای چنین پاسخی تایید بر همه یسخننان شما می اورند. این شهامت است. شما را نگرفته اند افراد با شهامت دیگری را گرفته اند. این راه حل ایران است. بلند شخن گفتن. خود بودن و شدن. یک نوریزاد را بیگرند با ازهران نوریزااد چه خواهند کرد. بلمه انها را هم خواهند گرفت. این حکومت خیلی ساده نشان داده است. در گجا ؟ در سوریه. این حکومت مدتهاست در سوریه تمرین سرکوب می کند. تمرین کشتار. این حکوت همانکاتررا خوپاهد کرد که بشار اسد بر گزیده است. تا اخرش خواهد رفت. اما از هم خواهد پاشید. فقط به همین دلیل است که در سوریه است. چون باید اینگونه باشد تا بتواند دراینده هم اینگونه شود. اما در ایران نمی شود. انجا داستان دیگریست. باید فریاد زد. اما این شهامت می خواهد. شهامت مردن و از دست رفتن. با درود …
belahat.bipayan@mullah.net • در چندین ثانیه
روس ها از ایران بی نیاز شوند به ما خنجر می زنند، گفتگوی سایت دیپلماسی ایرانی با عبدالله رمضان زاده
————————————————————————————————————
اینها سخنان عبدالله رمضان زاده کرد مسلمان مارکسیست اسلامی است که سخنگوی دولت سید خندان و آبدارچی بی خاصیت خاتمی است . به جز این تکه “من روسو فوبیا “هستم و “روس ها از پشت به ما خنجر میزنند” همه حرفهای او همان مزخرفات سپاهان روسی ، احمدی نژاد ، موسوی ، رفسنجانی و همین اعتدالیون روسی است . که با سخنان مصباح یزدی و مکارم شیرازی هیچ تفاوت ماهوی و حتا ظاهری ندارد .
کمیته ۴ جانبه ! قدرت اسلام ، مصر و عربستان و ایران و ترکیه کنار هم !
فقط یک احمق که از سیاست بین الملل و امنیت استراتژیک و ژئو پلیتیک چیزی نمیداند اینگونه در مورد نخود و لوبیا توی اش نذری سخن فرسایی میکند . یکی به این احمق دیوانه که شریک همان احمق های حاکم فعلی است که موشک می اندازند به امید ترساندن امریکا و به پشت گرمی روسیه ! و گروگان میگیرند و میفروشند تا صباحی چند به حکومت جنایت کار آلت دست روسیه (که فعلا عشق عربستان و ترکیه دارد و سودای دوستی با ترامپ و معامله بزرگ در سر) ادامه دهند تا فرجی حاصل شود ، بگوید
اگر بازی با آتش سیاست اینقدر آسان و قوانین قدرت این اندازه بچه بازی بود ، آلمان و ژاپن و انگلیس که شما تخم چپ آنها هم نیستید و بقیه اروپا این همه به امریکا باج نمیدادند . چقدر زود فراموش میکنید که حتا اباما که به اشتباه می خواست با کارت شما بازی کند نتوانست سرمای عدم اعتماد اروپا به امریکا را در مورد باز کردن نیم بند زنجیر تحریم ها علیه شما را گرم کند و کاخ سفید را ترک کرد در حالیکه هنوز هیچ اروپایی جرات ندارد از ترس امریکا و حاکمیت بلا منازع ان بر قوانین بین لمللی به شما حتا هواپیمای مسافربری ( کبریت بی خطر ) بفروشد .
امنیت منطقه ای در استراتژی جهانی تعریف می شود
شما یا در حوزه امنیت روسیه قرار میگرید یا در حوزه امنیت امریکا . بقیه اش یا کشک است یا به خودی خود می اید .
اینکه این مردک گلایه دارد که روسیه طبق قانون نانوشته با ترکیه بهتر می سازد تا ج ا (نوکر حلقه به گوش پوتین و سرباز پیاده او د رسوریه و یمن و عراق و افغانستان و لبنان !) دلیل اش همین است که او نمی فهمد ترکیه مهم تر از ج ا است چون در حوزه امنیت امریکا و ناتو است و رهبر ان بر خلاف شما نوکران بی جیره و مزد روسیه دستی در سیاست دارد و اهل بازی است . اما با مراعات قوانین بازی !
شما و ترکیه و عربستان و مصر روی هم پخی نیستید !
اگر میخواستید پخی بشوید باید مثل شاه سابق عضو سنتو و سیتو میشدید در حوزه امنیتی تعریف شده امریکا ! یا میرفتید مثل اسد و قذافی و صدام و دیکتاتورهای آسیای مرکزی نوکر روسیه میشدید
شما نه ان هستید ، چون برای روسیه ان اندازه ارزش ندارید و نه این ماندید بعد از ساقط کردن شاه . شما به سیاستمداران ( بنی صدر و بازرگان و سنجابی و فروهر و امیر انتظام و قطب زاده ) گوش ندادید . فریب چهار تا مامور شوروی را خوردید ( کیانوری ، طبری ، عمویی و نوکران اسلامی مارکسیست آنها ، موسوی ، نبوی ، خوئینی ها ) که ماموریت آنها حتا حفظ منافع مردم ایران در حوزه امنیت شوروی نبود . آنها خیانت کارانی بودند که ماموریت آنها ضمیمه کردن ایران به شوروی بود چه با اشغال ، چه با کودتا ، چه به صورت تکه تکه کردن . تفاوت این ////////////با اسد و ناصر و علی اف و نیاز اف و صدام و قذافی و دیکتاتورهای وابسته دیگر در ان بود که آنها برای کشور خودشان , روسیه را به عنوان پشتیبان انتخاب کرده بودند و یا حد اقل برای حفاظت از دیکتاتوری خودشان ! نه برای منافع روسیه .
دقت میکنی ؟
شما با یک خیانت دسته جمعی روبرو هستید
همه شماها علیرغم تفاوت های ظاهری که با هم دارید و دائم دنبال حذف همدیگر هستید در این خیانت بزرگ ضد ملی در فروش ایران به روسیه در برابر هیچ ! شریک جرم هستید .
حالا خامنه ای ملی مضحکی را زندان می اندازد ، زن و بچه آنها اسیر هستند ، برخی از آنها را برای عبرت سایرین میکشد ! اما باز اینها /////////////خامنه ای را هم میلیسند و برای “نبرد او در سوریه برای هیچ” سوت میزنند !
درد شما علاج ندارد
من نزدیک به ۳۰ سال است در غرب زندگی میکنم و به همه چیز این جهان شگفت انگیز (که شما مسلمانان و مارکسیست های ابله آنرا خراب کردید به دنبال انتقام جویی و حس حقارت و حسودی و کینه و تنفر بی جا )آشنا هستم به شما میگویم درد شما بی علاج است . روزگاری نه چندان دور یوشکا فیشر که اتفاقا از حزب سبز آلمان بود و نگران شما ، گفت رهبران ج ا حساب هایی کرده اند اما حساب هایشان اشتباه است !
روزگاری نه چندان دورتر یکی ا ز وزاری هند به شما گفته بود محاسبات شما بی اساس است . امریکا در حال فروپاشی نیست و هنوز قدرت برتر و تعیین کننده در جهان است . او گفت روسیه هرگز پشتیبان و متحد سنتی شما نخواهد شد اما شما گوش ندادید . تفاوت هند با شما در همین است . آنها به جای چین و روسیه امریکا را برگزیدند ولی شما ابله ها به روسیه که چشمانش برای بلعیدن ایران برق میزند و اعمالش همه از روی سو ظن و خیانت کارانه و امپریالیستی است اعتماد کردید و ضرر آنرا هم دیدید .
چرا ؟ چون سیاست نمیدانید . همینکه میگویید با مصر و ترکیه و عربستان باید متحد شوید اما با امریکا دشمن باشید نشان از درجه بلاهت شما دارد چون همه آنها با امریکا و اسراییل دوست هستند .
چقدر شما ها خرید ؟
اگر مصر و عربستان و ترکیه میتوانستند بیل بزنند در//// خودشان میزدند .
شما اگر یک مثقال سیاست بلد بودید باید قبل از آنها با اسرائیل و امریکا متحد میشدید تا ببینید چه جوری روسیه و چین هم دنبال شما می آیند تا چه رسد به عربستان و ترکیه و مصر .
حوزه امنیتی ! آقا !
میفهمید ؟
http://news.gooya.com/2017/03/post-1547.php
نخستین گام ایران در همراهی با ائتلاف ترامپ ـ پوتین
http://www.iranpressnews.com/source/205228.htm#
8 مارس؛ 4 زن معترض در مسکو دستگیر شدند
خبرنگار و سه نفر گروه خبری و عکاسی روزنامه نووایا گازتا نزدیک به مخالفان دولت روسیه هم که در محل اقدام اعتراضی زنان حضور داشتند، دستگیر شدند.
———————————————————————————————————–
خبر اول به دستور پوتین توسط جاسوسان مارکسیست روسی در یک رسانه توده ای – امنیتی به نام نگام درج شده . بخشی از دروغ پردازی های مسخره و رسوای پوتین در اینترنت است .
می گوید حلب را پس گرفتیم ! ( سپاه و خامنه ای و روسیه ) پیروزی بزرگی است برای اینها ! برابر است با گرفتن عراق از صدام و دادن ان به شیعیان از طرف بوش !
من فقط به این احمق ها میگویم حلب که هیچ همه سوریه در بست در اختیار شما بود چه گهی خوردید که حالا حکومت از خایه آویزان اسد که هر تکه اش دست یکی است و سرنوشت اسد هم معلوم نیست برای شما معادل گرفتن عراق از صدام قدرتمند است ؟ حزب خائن توده با دروغ پردازی سعی میکند که ته دل خالی شده شریعتمداری ( روح طبری در جسم سر بازجوی شکنجه گر اسلامی ) و سران روحیه از دست داده سپاه ( قاسم و نقدی و جعفری و دلقک رضایی ) در اثر تغییر ناگهانی سیاست امریکا
که همه جهانیان حتا بیش از ۵۰ درصد آمریکایی ها را شوکه کرده و هیچ جمهوری خواهی حاضر نیست روی آینده جهت گیری امریکا شرط ببندد تا چه رسد به پوتین و اسد و خامنه ای ، را پر کنند و به آنها دلداری بدهند که برگردید به قبل از مذاکره اتمی ! این در حالی است که امروز تقریبا همه مسلمانان دشمن ج ا هستند و متحد با اسرائیل برای له کردن این احمق ها . سوریه چهل تکه ، عراق در شرف پیوستن به عربستان ، کردها در آستانه استقلال ، ترکیه فقط یک گام با جنگ با ایران فاصله دارد به یمن همین تحلیل های تخمی که ۳۸ سال است هر روز ج ا را منزوی تر ، فاسد تر ، دیکتاتورتر ، ورشکسته تر و نزدیکتر به یک موجود کثیف غیر قبل تحمل در سراسر جهان تبدیل کرده که اگر آنرا با بمب اتمی هم بزنند کسی اعتراضی نخواهد کرد ، نه پوتین ، نه اسد ، نه عراقی ها و نه لبنانی ها ! همانگونه که اکنون
ایرانیها در صدر لیست تروریست ها و عناصر مشکوک و ضد امنیت مردم غرب معرفی شده و قزاق ها و ازبک ها و قر قیز ها و چچنی ها هم در ان لیست وحشی ها نیستند . با اینکه ۵۰۰۰ جنگجوی داعش از میان آنها هستند و بقیه هم مال عربستان و پاکستان و …
پوتین و حزب توده هنوز سپاه و خامنه ای را فریب میدهند که به بازی دو سر برد برای روسیه و دو سر باخت برای ایرانیها ادامه دهند . بخش برون مرزی حزب خائن توده به فریب اپوزیسیون مفلوک ملاها مشغول است و به امریکا و غرب و لیبرال دموکراسی از بلند گوهای همین دموکراسی در غرب فحاشی میکند و در مورد دیکتاتور ، متجاوز ، اشغال گر ضد حقوق بشر پوتین ساکت و در حال ماله کشی و گاهی بزرگنمایی هستند .
خبر دوم نشان میدهد که این مردک پوتین تا چه اندازه دیکتاتور ، ضد رسانه ها ، ضد آزادی بیان ، ضد دموکراسی است .
مارکسیست های روسی که همه روزه علیه
اردوغان میلیونها ضد تبلیغ پخش میکنند و هر کار کوچک او را بزرگترین جنایت علیه بشریت و آزادی تبلیغ میکنند در مورد این دستگیری ۴ تا زن بیچاره بی پناه که چیزی جز حقوق مساوی با مردان در روز زن نمی خواهند و فقط شعار داده اند دستگیر میکند ( مثل ج ا. اسد ، صدام ، کاسترو ، قذافی ) و از ان بدتر خبر نگران را هم دستگیر کرده اند ( مثل همه ان دیکتاتور ها ) حالا سوال این است چرا دوچه ولله ، رادیو فردا، بی بی سی فارسی ، زمانه ، اخبار روز ، عصر نو ، گویا نیوز ، ایران امروز ، کیهان لندن ، پیک ایران ، پیک نت ، زیتون ، مردم رپورت ، و بقیه رسانه های تحت اشغال مارکسیست های روسی در این مورد سکوت کرده اند ولی ان همه خشتک خودشان را جر میدهند وقتی یکنفر در میدان تقسیم بشاشد و پلیس اردوغان او را دستگیر کند
مردم ایران شما با کثیف ترین توطیه تاریخی علیه امنیت ، تمامیت
ارضی ، حاکم کردن قانون و منافع ملی در کشورتان رو برو هستید . شرایط کشور از زمان حمله مغول ها ، اعراب ، و جنگ جهانی بدتر است . حکومتی بی نهایت سر سپرده و واداده بر کشور حاکم است .حکومت مداران از بدترین رژیم های سابق حاکم بر ایران بی اطلا ع تر از تغییرات بزرگ جهانی در سیاست و امور بین الملل و شرایط جدید توسعه اقتصادی و قانون مندی نظام های معمولی عرفی در جهان هستند . قاجار و صفویه از این رژیم بهتر هستند . اینها هیچ نمی دانند . بلاهت اینها در تاریخ ما که هیچ در تاریخ جهان بی سابقه و یا کم سابقه است . مشاورین اینها ( مارکسیست های روسی و مارکسیست های اسلامی ) خائن ترین و احمق ترین مشاورین رژیم های حاکم بر ایران در گذشته هستند . هم پیمانان این رژیم فاسد عقب مانده ورشکسته و وابسته از بدترین ها د رتاریخ هستند : روسیه ، سوریه ، حماس ، حزب الله !
مردم ایران شما د رهیچ جای جهان هیچ حیثیتی ندارید . این رژیم و اپوزیسیون روسی ان برای شما هیچ آبرویی در جهان باقی نگذاشته اند . به همین دلیل هر از چند گاهی مثل رژیم های استالینیست و کمونیست با قهرمان سازی قلابی بی حاصل که خودشان ترتیب میدهند و آنرا بزرگ میکنند ، شما را فریب میدهند که بله ما اصغر فرهادی ! داریم ! خوب که چی ؟ قاسم سلیمانی چنین و چنان آدم میکشد ! خوب که چی ؟
مردم ! در آمد متوسط سالانه ، تحقیقات علمی که منجر به تولید سرمایه برای کشور شود ، بالا بردن سطح سواد ، بهداشت ، حقوق شهروندی ، حاکمیت قانون ، آزادی بیان و حق آزادی انتخاب , معیار های پیشرفته بودن هستند . نه تعداد موشک ها ، نه پنهان کاری در نظامی گری هزینه ساز غیر تولیدی و دشمن ساز ، نه دخالت در سرزمین های دیگر !
سلام جناب نوریزاد ضمن آرزوی توفیق برای شما در نمایشگاه خواستم پیشنهاد دهم بخشی از عایدی آن را به کودکان کار سرزمین مان اختصاص دهید اگر که صلاح می دانید.
با احترام و ارادت
h • ۸ دقیقه پیش
پاسخ منفی عربستان/اظهارات تهدیدآمیز علیه ترکیه
موج سوم هجوم سربازان پوتین و حزب توده و ساواما به رضا پهلوی و بنی صدر و اکنون به مصدق آغاز شده است
عده ای مخالف نمای قلابی که با ظاهر سازی از ایران فرار کرده و پرونده ساختگی دارند که در ایران شکنجه شده اند و زندانی و قبلا مارکسیست های روسی برای آنها تبلیغ و زمینه چینی کرده اند در رسانه های فارسی تحت اشغال اینها ( رادیو فردا بی بی سی فارسی ، دوچه ولله ، زمانه ، …) در مردم رپورت گرد هم آمده و کارشان شائبه سازی پیرامون همه رهبران ، فعالان سیاسی و حتا خواننده مشهور ایرانی است که جزو گله پوتین و مارکسیست های روسی نیستند .
یک روز به رضا پهلوی اخطار میدهند که او را از سلطنت خلع میکنند !!!!
یک روز به بنی صدر حمله میبرند
و حالا اطراف مصدق دروغ پراکنی میکنند !
خشم حزب توده و مارکسیست های اسلامی و روسی و سربازان امام زمان خمینی و خامنه ای از مصدق رهبر مشروطه خواه و استقلال طلب ملی ایران را پایانی نیست .
مارکسیست های روسی ستون پنجم روسیه در ایران از زمان لنین تا پوتین هستند .
کار آنها آماده سازی برای اشغال کامل ایران توسط روسیه است .
اینها در فاز اول آذربایجان را اشغال کردند و فرقه دموکرات کار آنها بود که خوشبختانه شاه جوان ایران با کمک امریکا و غرب آنها را بیرون ریخت . در فاز دوم آنها مصدق و نهضت ملی کردن ایران را زیر فشار گذاشتند تا کشور را تسلیم شوروی کند ولی او زیر بر نرفت .
احسان طبری صریحا از دولت مصدق خواست که به نفت شمال دست نزند و مصدق صریحا گفت ما انگلیس را بیرون نکردیم که شوروی و امریکا به جای ان بنشینند .
شوروی و حزب خائن توده هر چه داشتند در میدان نابود سازی و بی اعتبار سازی مصدق گذاشتند و در برابر کودتا ساکت ماندند در حالیکه ذات روس ها دخالت در امور همسایه ها و اشغال آنها است و کودتا و حمله نظامی برای حفظ دست نشانده خود .
بعد هم که طلاها را به دولت کودتا دادند و در عوض عوامل شان در یک بازی مسخره ساختگی از زندان اوین گریختند و به شوروی رفتند تا بعدا برگردند و بقیه نقشه ب را اجرا کنند و کردند .
عده ای هم الکی توبه نامه امضا کردند و در رژیم شاه خزیدند جعفریان حزب رستاخیز را شبیه حزب کمونیست ساخت و آنرا تک حزبی کرد ، آنها به داخل رژیم شاه و تلویزین ملی و همه روز نامه ها از جمله کیهان و اطلا عات نفوذ کردند و حتا انرژی اتمی ( اکبر اعتماد ) .
شاه ایران که در مدرن سازی ایران سنگ تمام گذاشت ناگهان خودش را در محاصره مارکسیست ها و اسلامیست های مارکسیست دید . ارتجا ع سرخ و سیاه دوباره متحد و پس از خرداد ۴۱ با هماهنگی کامل بر گرده مردم ایران و انقلاب آزادی خواهانه و استقلال طلبانه آنها سوار شدند و امکان هر نوع اصلاحی را از رژیم شاه و مخالفان ملی ان گرفتند .
شاه حتا به شنیدن صدای مردم ایران اعتراف کرد
و تلاش کرد با آوردن ملی گرایان از الله یار صالح تا صدیقی آب بر روی این آتش مارکسیستی روسی – اسلامی روسی بپاشد اما نتوانست .
توطیه روسی تا اتاق خواب شاه پیش رفت و قطبی که کمونیست و پسر خاله شهبانو بود از طریق شهبانو فردی جاه طلب و فرصت طلب و مامور دوجانبه را که هیچ بن مایه ای در میان ملی گرایان نداشت به نام بختیار را به او چپاندند
و گزارش های سلطنت طلبان نزدیک به شاه از مصر حاکی است که شاه از این کار بسیار عصبانی بود و فهمید چه گولی خورده و حتا با شهبانو تندی کرده بود .
بختیار به خاطر قدرت طلبی ماکیاولیستی آسان به دام حزب توده افتاد و حتا با خمینی از طریق بازرگان تماس گرفت تا نخست وزیر او شود . چون ارتش به او وقعی نمی نهاد و چند تا از سران ان هم جداگانه خودشان را به باند ارتجا ع سرخ و سیاه فروخته بودند .
حتا دوست دوران کودکی شاه فردوست که همین ساواما را بنیان گذاشت !
مساله انقدر زشت بود که همین هادی خرسندی بعد از اینکه بختیار از مملکت گریخت نوشت : بختیار از مرز بازرگان گریخت !
حالا او هم شده بازیچه حزب توده . منتظری نگذاشت بختیار نخست وزیر شود و کشور وارد مسیر دیگری شد .
امروز مارکسیست های روسی به ظاهر پشت بختیار سنگر گرفته اند با سربازان امام زمان تا هم بنی صدر را بکوبند ، هم بازرگان ، هم رضا پهلوی را .و ضمنا رد پی خونین و کثیف خودشان را علیه هر ایرانی شرافتمند استقلال طلب و ملی گرا پاک کنند .
بختیار بعدا مرتکب دو حرکت قدرت طلبانه دیگر شد با صدام همدست شد و او را به حمله به ایران تشویق کرد .
کودتای نوژه را ترتیب داد شاید بدون آنکه بداند که توده ای ها عمدا آنرا ترتیب داده اند و خودشان لو دادند به رژیم دست ساز روسیه تا ارتش را نبود کنند .
علی عمویی جاسوس سر شناس روسیه در ایران خودش چندی پیش اعتراف کرد که آنها کودتا را لو دادند !
در حالیکه قبلا تبلیغ میکردند ابراهیم یزدی توسط زنش از فردی در تاکسی ! شنیده .
توده ایها و فدایی ها از همان روز های اول دنبال انحلال ارتش بودند و مسلح کردن سپاه به سلاح های سنگین !
حالا این مزدوران مردم رپورت حتا یک گزارش از آنروزها نمیدهند . کافی است فقط تیتر روسنامه مردم و کار را در ان روز ها بنویسند .
حاصل تلاش های بختیار شکست سریع رژیم شاه و نابودی ارتش و حمله نظامی صدام به ایران بود که خسارات فراوانی به مملکت ما وارد شد . آخوند ها را مستحکم کرد و کشور را به مسیر روسی شدن انداخت .
بعد ها حزب توده و ملاتاریای روسی دیگر او را نیاز نداشتند و ناجوان مردانه به سبک روس ها او را کشتند . شاید میترسیدند او اینبار توسط رقیب خریداری شود و یا دست به افشا گری بزند .
بهر حال کشتن مخالف و همکار نا هم خوان و یا سوخته از مشخصات دیپلماسی روسی است . ج ا روسی هم از این قائده مستثنا نیست . مردم ایران به کسانی که دوچهره هستند و یا حامل بار سیاسی ناهمگون هستند اعتماد نکنید چون اینها حتما جاسوسان روسیه و ج ا روسی هستند .
hameye mardane rous • در چندین ثانیه
http://www.tahlilrooz.net/?p=1…
در پرونده بختیار مثل همه سیاستمداران ایرانی یک ، دو یا سه مطلب هست که سیاه است و با هیچ ابی نمی شود آنرا پاک کرد . تلاش افراد برای بت سازی از آنها و یا علم کردن آنها در برابر رقبای او همین جا شکست می خورد .
زمانی که شاه می خواست الله یار صالح را به نخست وزیری بگمارد و تلخی ۲۸ مرداد بین شاه و جبهه ملی به فراموشی سپرده شود همین بختیار که نه سر پیاز بود و نه ته پیاز به نفع شوروی و مارکسیست های روسی رفت در سخنرانی الله یار صالح بالای سن بدون مشورت با هیچ کسی در جبهه ملی و علیه قرار داد های امنیتی سنتو و سیتو زر زر کرد ! چرا ؟ چون شوروی آنروز دنبال هپلو کردن ایران بود و مارکسیست های روسی که جاسوسان روسیه در ایران بودند نمی خواستند مشروطه در ایران پا بگیرد . هیچ تحلیل تاریخی در ایران که به نقش ماکسیست های روسی و روسیه اشاره نکند ارزش ندارد و مارکسیست های روسی و روسیه پشت ان هستند . دوم اینکه بختیار با خمینی در تماس بود که نخست وزیر بشود (و بازرگان هم که قبلا اسم انقلاب را گذاشته بود نهضت خود ویرانگری و گفته بود شاه بماند و سلطنت کند ) هم مایل بود اما منتظری رای خمینی را در پاریس زد .. برای نخست وزیری شاه هم او از روی قدرت پرستی با دوسیه سفیران انگلیس و امریکا در تهران بسیار دیر هنگام و بدون اطلاع بقیه دوستانش د رجبهه ملی با فرصت طلبی ( شانس موفقیتش صفر بود ، نه ارتش به او وقعی نهاد و نه خمینی در آنزمان با شورشی که همه کشور را فراگرفته بود و پشتیبانی مردمی سنگینی داشت و همه سیاسیون ایران از او حمایت میکرند , ولو ناچرا ) و شاه تصمیم به خروج از کشور داشت ، حاضر به عقب نشینی بود . به همین دلیل صدیقی قبول نکرد چون میدانست اگر شاه برود مشروطه ای در کار نیست . سوم اینکه او با صدام و ارتش عراق ساخت در زمان جنگ علیه ایران . از زشتی این اقدام همین بس که مجاهدین خلق همین کار را کردند و الان همه احزاب و گروه ها در ایران همین کار مجاهدین را بهانه کرده اند و آنها را لعن میکنند . حتا بختیاریست ها که همان مارکسیست های روسی خزیده د رجبهه ملی هستند و بختیار را علم کرده اند که نقش کثیف خودشان را در همراهی با ملاها در ساقط کردن مصدق ، شاه ، بنی صدر و بازرگان پنهان کنند ، مجاهدین را به خاطر ان اتحاد با عراق صدام محکوم میکنند . یکی نیست بپرسد چرا برای بختیار خوب بود اما برای مجاهدین نه ؟
بختیاریسم روسی مثل قوامیسم توده ای یک ترفند سیاسی حزب خائن توده است به قصد ایجاد اختلاف بین مشروطه خواهان و سلطنت طلبان و لیبرال ها . انها میخواهند با تیر بختیار هم بنی صدر را بزنند ، هم بازرگان ، هم رضا پهلوی ! همان طوری که قوام را بزرگ میکنند چون او عامل دوجانبه روس و انگلیس بود .
هیچ سیاستمداری در ایران که وابسته به یک کشور خارجی باشد ( روسیه ، انگلیس ، امریکا ، فرانسه ، آلمان ، پرتقال ) در میان مردم شانس و مقبولیت نخواهد داشت . به همین دلیل مردم ایران این همه به مصدق و امیر کبیر ارادت دارند
• پاسخ•به اشتراک گذاری ›
بشار اسد: از نیروهای آمریکا برای نبرد با تروریسم در سوریه استقبال میکنیم
http://www.radiofarda.com/a/f4_assad_welcome_us_troops_military_terrorism/28302722.html
اسد استقبال میکند که با امریکا همکاری کند برای سرکوب تروریست ها . پوتین دوست ترامپ تلقی میشود چون ترامپ فکر میکند او در مبارزه با تروریسم اسلامی به امریکا کمک خواهد کرد . ج ا می گوید در عراق و سوریه میجنگد علیه داعش چون در غیر آنصورت آنها می آیند تهران !
یکنفر از اپوزیسیون رنگارنگ که خودشان را خدا میدانند به من نادان بگوید چرا همه با امریکا همکار و دوست هستند اما ج ا نه تنها خودش را دشمن امریکا قرار داده و از طرف امریکا تروریست خوانده میشود ، بلکه همه ما ایرانیها حتا آنهایی که در خارج هستند و از دست این ج شیطانی اسلامی روسی فراری هستند را هم در جهان تروریست کرده و ما را در کنار سودان و سومالی قرار داده و پایین تر از پاکستان و عربستان !
این تقصیر کی است ؟
تقصیر امریکا است ؟ نه
تقصیر عربستان و پاکستان است ؟ نه
تقصیر سومالی و سودان است ؟ نه
تقصیر اسرائیل است ؟ نه
تقصیر کیست ؟
رهبران ج ا پس از انقلاب ۵۷ به یک باره چرخیدند به سمت انقلاب روسیه . چرا ؟ چه کسی آنها را به انراه کشند ؟
خویینی ها ، محتشمی پور ، بهزاد نبوی ، کیانوری ، رفسنجانی ، طبری، فداییان ، مجاهدین ، دانشجویان خط امام ، دکتر پیمان ، ملی مضحکی ها همه و همه فریاد انتقام ! دادگاه های انقلابی ! انهدام ارتش ، تعقیب و دستگیری و کشتار همه کسانی که رژیم شاه بودند حتا خانم فرخ رو پارسا ! را صادر و تبلیغ کردند . چهره های میانه رو و محافظه کار طرفدار رابطه دوستانه با امریکا را لیبرال خواندند و از سفارت به دستور شوروی و رابط کیانوری سند ساختند و بیرون دادند و همه را لکه ننگ کردند از جمله بی گناه ترین سیاستمدار قهرمان ایران امیر انتظام ! هنوز پوتین از طریق جاسوس خودش ویکی لیکس و آسانژ و جاسوسان روسی مستقر در بی بی سی فارسی و دوچه ولله و … مثلا سند میدهند که بهشتی و بازرگان آمریکایی بودند . چقدر خوب . کاش آنها میماندند و این خامنه ای و رفسنجانی روسی میرفتند . کاش ملی مضحکی ها و زرافشان و رئیس دانا و فرخ و کشتگر و تابان و بقراط و ادیب زاده و موسوی و نبوی و دولت آبادی و عمویی و جمشید فاروقی و آرمان مستوفی و … را به جای قطب زاده اعدام میکردند و یا به جای بنی صدر تبعید میکردند .
چرا هیچ کس جرات ندارد در برابر سخنان سفیر روسیه که میگوید هر وقت بخواهد از سرزمین ایران ( بی صاحب ) به سوریه حمله میکند . حتا رضا پهلوی و بنی صدر هم جرات نکردند به او اعتراض کنند
یک مادر //// به من بگوید راز این همه ترس از پوتین و روسیه و مارکسیست های روسی در چیست ؟
یک مادر /////به من بگوید چرا هنوز از محکوم کردن سیاه کل که کشتار چهار تا ژاندارم نگون بخت بود همه طفره میروند ؟
راز نگون بختی مملکت ما از مارکسیست های روسی و روسیه است .
همه جاسوسان حزب توده و فدایی در اروپا و امریکا و رادیو های دولت های غربی با بودجه مردم ان کشورها جمع شده اند و همه از رژیم ج ا به طور نیمه آشکار دفاع میکنند . همه از سوریه و روسیه دفاع میکنند . همه به بنی صدر و بازرگان حمله میبرند حتا ان مردک //// سازگارا ! حتا اکبر گنجی ! حتا حجاریان ! حتا تروریست های فدایی و خائنین روسی حزب توده ! اما هیچ کس ، هیچ کس جرات ندارد به نقش حزب توده و فدایی و مجاهد در رواج تروریسم و اعدام ها و خلخالی ستایی و شکنجه ها و قبضه کردن قدرت در دستان امام ضد امپریالیست ، رفسنجانی /// روسی که گاهی از توبره مک فارلین هم میخورد و هم از توبره ولایت فقهی روسی خامنه ای و سپاه، اشاره کند
چرا این ویکی لکس مادر //// اسناد ساخت و پاخت رفسنجانی با مک فارلین را نمی دهد بیرون ؟ چرا این مادر ///// جاسوس روس درسفارت اکوادور هیچ سندی از پوتین و جانیات او ندارد ؟ چرا از این همه روس گرایی در ج ا هیچ سندی ندارد ؟
آیا جای تعجب نیست ؟
خامنه ای چه گونه به قدرت رسید و مملکت را تقدیم روسیه کرد ؟
چرا ما را در جهان تروریست اسلامی کرد ؟
مگر نه اینکه داعش سنی است و شیعیان و ایرانیان را کافر و مجوس میداند ؟ چرا ما نباید دوست ترامپ باشیم و پوتین و اسد و عربستان و مصر دشمن او ؟
این بازی وارونه را چه کسی سامان میدهد ؟
پوتین !
او از ایران به عنوان دستمال توالت برای پاک کردن /// گهی خودش و اسد و شرق اوکراین و بلاروس استفاده میکند
چقدر شما ها احمقید ؟
خاک بر سرتان !
هنوز نشسته اید مزخرفات تئوری توطیه پوتین و کیانوری و ویکی لیکس را تکرار میکنید .
—————–
بیچاره مادرها
.
دیگربان: محسن رفیقدوست٬ وزیر سپاه در دوران جنگ میگوید که «امروز گزینه نظامی یک حرف مفت و بیاساس است و ایران توان بسیجکردن پنج برابر نیروی زمینی آمریکا را» دارد.
———————————————————————————————————-
آدم واقعا خنده اش میگیره از این همه بلاهت که سپاهیان دهاتی ایران به ان مبتلا هستند . ما چنین و چنانیم ، ما میلیونها نظامی میتوانیم بسیج کنیم ، ما سلاح های پیشرفته داریم از امریکا بهتر .
خوب مرد ناحسابی شما اگر این //// هستید که می گویید گه خوردید رفتید خایه مالی امریکا تا دو تا هوا پیما بگیرید از آنها . رفسنجانی گه خورد رفت پنهانی مثل دزد ها با مک فارلین معامله مافیایی کرد برای دو تا اسلحه پیش پا افتاده . احمدی نژاد گه خورد صد تا نامه به اوباما نوشت که ما دوست هستیم ، شما هیچ گهی نیستید به همین دلیل به روسیه و چین باج میدهید . اگر شما میتوانستید به امریکا آسیب بزنید ، چین و هند و روسیه از شما قویتر ند آنها این همه ////امریکا را نمی مالیدند تا قدری به اوضاع مالی خرابشان سامان دهند . رشد اقتصادی چین ۲۶ درصد افتاده تازه خبر ترامپ آمده . همه تون چفت کردید که ترامپ میخواد با پوتین و چین چکار کنه ؟ ما چی میشیم ؟ سوریه چی میشه ؟ همه صف شدن برن دیدن تر امپ از ترزا می تا پوتین و رئیس جمهور مکزیک…. وحشت همه شما ها از آمدن ترامپ بیش از ان که به ترامپ مربوط باشد نشان دهنده قدرت فراوان و تاثیر گزار امریکا بر جهان است . دست از این مزخرفات روسی و تروریستی بردارید قبل از شما پسر قذافی همین گه ها را میخورد . الان کجاست ؟ نوریه گا شمشیر تکان میداد الان کجاست ؟ یاکونوویچ با پشتیبانی پوتین عربده میکشید الان کجاست ؟ ابراهیم صحاف که تا روز آخر سقوط زر میزد و خبر از سقوط امریکا میداد الان کجا است ؟ شما چقدر ابله هستید ؟ واقعا که گندش را در آوردید . من آنروزی را که خنجر //// شماها بکنند و از درختان خیابان پهلوی اویزانتان کنند را از طلو ع خورشید در فردا صبح حتمی تر میبینم . به همین زودی شما احمق های جاسوس روسیه و //// شور اسد و حسن نسرالله تروریست به آنها میپیوندید . کاش سقوط ناگهانی شما با از هم پاشیدگی ایران همراه نبود وگرنه من حتا زحمت نمی دادم به خودم که با شما مجسمه های بلاهت حجت تمام کنم . متاسفانه اپوزیسیون شما هم مثل شما احمق است . همه احمق های تاریخ در سراسر جهان را جمع کنید به تعداد شما حاکمان ایران و اپوزیسیون ایرانی نمیرسد
سپاه با مصادره و غصب دارائیهای کشور در همه عرصه ، بعنوان پیش قراول قدرتهای جهانی در منطقه عمل میکنه . به بهانه وجود سپاه در منطقه قدرتهای بزرگ هر کاری میکنند و در مقابل از در سارت نگه داشتن مردم ایران توسط سپاه و چپاول کشور و فرستادن آن به خارج حمایت میکنند . این مرحله تا زمان خاص کاربرد داره . بعد از آن نوبت اضمحلال و نابودی سپاه و حتی ایران و تجزیه ایران فرا میرسه . در آن مرحله هم سپاه بعنوان پیشقراول و نفوذی غرب و شرق عمل میکنه تا مثل سوریه همه کل کشور نابود بشه و هم هزار فرقه بشه . در واقع بالاترین راس حاکمیت و نیروهای تحت امرش با مصادره کردن انقلاب ، به عنوان بزرگترین نفوذی غرب و شرق عمل میکنند . گهگاهی در پی کسب قدرت و یا حاکمیت خود هم هستند اما نه توانش را دارند و نه عرضه آن را و بنابر این ، دائما این نقش پیاده نظام را ربای غرب و شرق بازی میکنند . در این بین عربستان و دیگران هم به این جرگه اضافه شدند . از حکومتهی نفوذی منطقه بشار اسد است که با طراحی قبلی کشورش را بریا اربابانش نابود و تجریه کرد . وظیفه روشنفکران و آگاهان و عقلا این است که مردم ایران را ضمن آگاه کردن از نقش نفوذی حاکمیت به مبارزه منفی و در صحنه بودن ترغیب کنند حتی اگر بزرگان و روشنفکران فدایی بشوند . بدترین مرگ بعد از انقلاب برای روشنفکران ، مرگ در بستر و خلوت و به بهانه های بیماری و غیر بود که تاثیری در خروش رگهای ایرانی نداشت . حال که تصمیم به اخراج و یا مرگ در پستوها و بیمارستانها برای روشنفکران گرفته شده و به مرور و به نوبت صورت میگیرد ، پس بهتر که مرگ آزادانه و حسین وار باشد . باید نیت پلید این نفوذیها و قدرتهای غرب و شرق و انگلیس خبیث را بصورت فیلم و پیامک و بطور روزمره و با امکانات خاص از سراسر کشور و جهان به موبایل و ایمیل مردم ایران پیامک کرد . باید از نقش پلید سپاه در تداوم جنگ در منطقه و کشتار مردم این کشورها پرده برداشت . باید مافیای اقتصادی و سیاسی آنها را لو داد . هر لحظه با یک خبر یا یک شوک خبری به مردم . صرفا در شبکه های اجتماعی و تلویزیونی که تعدادشان هم که محدود و معدود است ، نمیتوان اطلاع رسانی کرد . باید به مرد فهامند سرگرم رقص و شوی تلویزونی کردن مردم و یا موسیقی و غیره نمودن یا بازار مصرف کالاهای خارجی ، برای بی خبر نگه داشتن مردم است و نه برای خیرخواهی . باید در کنار حمایت از مردم ، صفات بد و زشت ایرانیها را هم گوش زد کرد که ذاتا ترسو ، چاپلوس ، زیرآب زن ، فضول ، فردگرا ، بی مطالعه ، متوهم ، هیجان گرا ، فرق نگذاشتن بین دوست و دشمن ، غریب پرست ، نوکر صفت ، ارباب پرست ، بله قربان گو ، جاسوس صفت و خبر چین ، مال دوست و غیره هستند .
روزنامه ملیت نیز با انتشار همین جزییات افزود، مهاجم با نام مستعار «ابومحمد خراسانی» به سه زبان عربی، روسی و ازبکی مسلط است. وی از پاکستان به ایران رفته و در ایران دستگیر شده بود، اما موفق به فرار شد و سپس از منطقهی آغری وارد ترکیه شد.
http://www.iranpressnews.com/source/204081.htm#
دمیتری پسکوف، سخنگوی کاخ کرملین در مصاحبه با بیبیسی مدعی شد مسکو از مشارکت آمریکا در مذاکرات آستانه درباره سوریه استقبال میکند؛ ولی موضع ایران در پیچیده شدن این مذاکرات موثر است.
———————————————————————————————————–
اخبار ایران وقتی معنی پیدا میکنند که در یک مقیاس بزرگتر آنها را کنار هم بگذارید و بعد نقاط اصلی را به هم وصل کنید آنوقت رد پای سیاست گذاران اصلی ( نه ۴ تا ملا و دو تا پاسدار دهاتی ) و روند اصلی سیاست را در ایران پیدا میکنید و بخوبی میبیند که در یک تصویر ۱۵۰ تا ۳۰۰ ساله چطور همه چیز معنی و جهت پیدا میکند . من حالا دو مورد کوچک را که بخشی از این خط طولانی است برای شما اینجا میگذارم . بنده قبلا گفته بودم که دست روسیه پشت حوادث تروریستی در ترکیه است . این آقا که رفته استانبول در یک کلوپ با کلاشینکف روسی غرب گرایان و مردمی که هوادار فرهنگ غربی هستند بدون اینکه کوچکترین اتصالی به سیاست و یا اردوغان داشته باشند را قتل عام کرده کاملا محرز است که تعلیم جاسوسی دیده و توانسته از دست سپاه و نیروهای امنیتی ایران و پاکستان و ازبکستان و ترکیه فرار کند . از ازبکستان تحت نفوذ روسیه می اید . به زبان روسی مسلط است ، عربی هم مسلط ، با کلاشینکف که کردها و عراقی ها دارند و از شوروی به منطقه آمده این جنایت را مرتکب و خیلی ماهرانه میگریزد ! بدون همدست ! درست مثل جیمز باند و ماموران ک گ ب . روسیه به تشخیص الکساندر دوگن باید ترکیه و ایران و پاکستان و عراق و سوریه را اشغال کند و با هند و چین اتحاد تشکیل داده و با فتح دوباره شرق اروپا به رویای اورو آسیا تحقق بخشد که شرق را در برابر غرب قرار میدهد و خوفناک ترین امپریالیسم بدون رقیب و کنترل را بر جهان حاکم کند. ماهیت این دیکتاتوری که از همه اندیشه های دیکتاتور ساز و تروریست پرور و اشغال گر مثل مارکسیسم ، اسلام و مسیحیت ارتدوکس روسی بهره میگیرد آنرا خطرناکتر از استالین و هیتلر میکند . خبر دیگر این است که پوتین که بازی موش و گربه با دونالد ترامپ راه انداخته و سعی دارد با ایجاد تشتت در دموکراسی آمریکایی بین دموکرات ها و جمهوری خواهان درگیری های اصطکاکی و اتلاف کننده ایجاد و دست و توجه آنها را از برقراری دموکراسی در خارج مرزهای امریکا معطوف به درون و بازیهای کی بود کی بود من نبودم بکند و به من چه که اسد جنایت و پوتین غارت میکند امریکا مهم است داخل مرز ! خوابهای طلایی پطر کبیر و استالین را دوباره شبها مرورو میکند . طرح پوتین خیلی واضح است و در امریکا انهایی که در سیاست پوست انداخته اند چه دموکرات و چه جمهوری خواه آنرا خوب میشناسند و افرادی مثل مک کین و لیندزی گراهام و بوش خواب این مامور سابق ک گ ب و مافیا سالار نفتی گازپروم را آشفته میکنند . پوتین میخواهد با استفاده از اهرم هایی که دارد ، ج ا ، داعش ، اسد و بند بازی با عربستان و پاکستان و اسرائیل ترکیه را آشفته و به سمت خود بکشاند و آنرا با یک کودتا مثل تره کی در افغانستان به دام خود بیندازد . پاسداران گوش بفرمان قزاق نشان در ایران و چند ملای خود فروخته با جاسوسان کهنه کار حزب توده و چریک های تحت فرمان فدایی و … و احمق های متوهم ملی مذهبی و حتا سلطنت طلبانی که فاقد هویت سیاسی هستند و صرفا دنبال اخبار پاپولیستی اینترنتی میروند که مارکسیست های روسی و سربازان جان بر کف رسانه ای پوتین آنرا در رسانه های قلابی سلطنت نشان روسی مثل کیهان لندن میریزند . به آنها گفته اند که رژیم آمریکایی است و امریکا شاه را برداشته و اینها فاقد معلومات سیاسی و حزبی هستند و از خود نمیپرسند پس این اتحاد روس و ملا چیست ؟ این اخبار را هم چریک های فدایی و توده ایها به خورد اینها میدهند . کسانی مثل الاهه بقراط چریک لندن نشین .
خبر دوم این است که در آستانه روسیه و ترکیه میخواهند امریکا هم به مذاکرات بپیوندد اما ایران ! نمی گذارد . دقت میکنید . ایران حالا شده عامل مزاحم پوتین نازنین ! پوتین از این رژیم دست نشانده روسی هم در عروسی هم در عزا استفاده ابزاری میکند و بعد هم آنرا در صحنه جهانی رسوا میکند و به همان شکلی که از د ا عش که خودش و اسد آنرا ساختند و عراقی های ارتش صدام به رهبری عزت ابراهیم و ابو بکر بغدادی افسر ارتش صدام و هزاران تروریست قرقیز و ازبک و چچنی و ترکمن و قزاق که در اصل باید دشمن روسیه باشند با روانگردانی و مغز شویی و تفهیم باورهای مارکسیستی روسی (که امریکا را مسئول نکبت مسلمانان تحت اشغال روس معرفی میکند، در حالیکه امریکا از این مسلمانان همه جا در برابر دیکتاتورهای وحشی روس ساخته مثل اسد ، صدام ، قذافی ، میلوشویچ دفاع کرد) و تعالیم تروریستی که مخصوص مرسونری های آدمکش روسی است به منطقه روانه کرده . از طریق ج ا که خود آلوده به ویروس مارکسیسم روسی است و ضد اسرائیلی بودن و ضد آمریکایی بودنش را از کیانوری – خط امام – رفسنجانی و توطیه بالارفتن از دیوار سفارت امریکا میگیرد ، دولت عراق را رفته رفته روسی میکند ، کرد ها غلبه و سازمانا و ایدیولوژیک تروریست روسی هستند . اینهم ترکیه.
قبلا آمده بود که روسیه و ج ا با طالبان مدتها هم پیاله بوده و حالا آنرا علنی میکنند تا پاکستان و افغانستان را هم ببلعند.
دوباره مجبورم با چند مقایسه ساده در این مورد وحشتناک کشته شدن عده ای مامور دولت در یک حادثه که میتوانست قابل پیش گیری و یا کنترل بعد از وقو ع باشد توجه هم وطنان را به تصویر بزرگتر و ریشه ماجرا جلب کنم .
۱- چرا ساختمان با آتش سوزی فرو ریخت ؟ مگر مارکسیست های روسی و همین ماموران آخوند زاده آنها یک میلیون بار با طرح تئوری توطیه در مورد برج های دوقلو همین سوال را نپرسیدند ؟
۲- مساله صلاحیت اجرایی و بکار گماردن اشخاصی که توانایی انجام کار و مدیریت را دارند مگر با انتخابات ریاست جمهوری و کاندید کردن خلخالی از جانب حزب توده ! بعد جلال الدین افغانی – مامور قذافی ( به گفته چمران مامور لبنانی امام موسی صدر در دانشگاه آریامهر – بنده در آنجا بودم ) – بعد حسن حبیبی از سوی حزب توده و حزب جمهوری اسلامی برای سد کردن بنی صدر ( فقط به این دلیل که بنی صدر روسی نبود . و بعد مهمتر از همه دعوای تخصص و تعهد که رفسنجانی و بهشتی راه انداختند تا برای سد کردن بنی صدر ، رجایی (پنبه زن دوچر خه سوار دوره گرد را که بالاترین تخصصی که به آن رسیده بود معلم بود ) را جلوی او علم کردند ؟ همه اینها با رهبری ارکستر سمفونی مارکسیست های روسی در ایران و با تایید و جنجال و صحنه سازی مارکسیست های اسلامی ( دار و دسته بهزاد نبوی و دکتر پیمان و ملی مذهبی ها ) به اجرا در آمد به جز رای دادن مردم به بنی صدر که بزرگترین شکست سیاسی – امنیتی – فرهنگی حزب توده و روسیه در ایران بود . به همین دلیل دشمنی و کینه مارکسیست های روسی و رفسنجانیست ها و ملی مضحکیست ها و موسوی چی ها با بنیصدر هنوز ادامه دارد . شما انتظار دارید مملکتی که به سبک شوروی و دست نشانده های ان در افغانستان ( تره کی ) ، در عراق و لیبی و سوریه ۴ تا سرهنگ دلقک مینشانند آنجا بشود امریکا و انگلیس و آلمان و ژاپن و کانادا که همه مقامات کشور یا سالها کار و تجربه در زمینه سیاست و اجرا که خود داشته اند یا در کنار خبره ها و کارگزاران و متخصصین با استفاده از داده های تخصصی آنها سیاست گذاری کرده اند و همواره تحت نظارت پارلمان ها ، قوه قضاییه ، افکار عمومی ( رسانه ها و روشنفکران و نویسندگان و هنرمندان ) زیر ذره بین بوده اند ؟
رژیم شاه چون تخصص گرا بود علیرغم دیکتاتوری و فساد های فامیلی باز موفق بود .
خوب یک تفاوت هایی هست . طبیعی هم هست . شما به جای گریه زاری و اشک تمساح بهتر است به ریشه این مشکل بپردازید . زیر یوغ روسیه با ماجراجویی و موشک پرانی و متلک پرانی به جهان متمدن و همسنگر شدن با کس خل های دیوانه ای مثل پفک نمکی کره شمالی و کاستروها و جنایت کاران حرفه ای مثل باند اسد و صدام و قذافی اش همین اش است و کاسه همین کاسه. با دل بستن به قالیباف و کرباسچی و موسوی و علی لاریجانی و روحانی و خاتمی و …. فقط ماتیک به لب خوک می مالید تا زیباتر شود . موفق باشید
جناب نوریزاد برای اطلاع از دلایل عمدی بودن اتش سوزی و تخریب
1 مطابق تصاویر آتش از بیرون پنجره های بالا شعله میکشد درحالیکه ساختمان پلاسکو دارای یک نورگیر بزرگ دالانی از بالا تا پائین است و دود و اتش اصولا بسمت دالان کشیده میشود ولی در پلاسکو اتش شعله ور از پنجره دیده میشود که عمدا خاطره نیویورک را تداعی میکند
2 آتش سوزی نه دود زیادی تولید میکند نه اتش زیادی و بسرعت خاموش میشود .توضیحات شهردار
3 پس از اطفای حریق ماموران شهرداری جهت بازدید و بررسی بداخل میروند که ناگهان فرو میریزد
4با توجه به اینکه همه میدانیم مرکز تجارت جهانی نیویورک در حین اتش سوزی فرو ریخت مسئولان با تعجب می گویند نمی دانیم چرا زمانیکه چنین ساختمانی اتش میگیرد فرو میریزد در حالیه پس از تحقیق معلوم میشود ساختمان نیویورک بر اثر بریده شدن ستونها ناشی از برخورد جتهای عظیم پیکر فرو ریخته
5مهمترین دلیل اینست که مالک آن بنیاد است و سالها قصد تخلیه مستاجرین را دارد و مطابق قانون تخریب از جمله دلایل قانونی بهم خوردن رابطه مالک و مستاجر است
6مسئولین انگار که کاملا از قبل توجیه شده ولی فکر نمیکردند فدااران اتش نشانی به سرعت اتش را خاموش و بداخل ان بروند برای همین دائما میگویند کسی کاریش نشده و فقط ماموران خود ما بودند
7قالیباف طوری حرف میزند انگار خودش مسئول دینامیت گذاری بوده هی میگوید کسی اسیب ندیده و به ساختمانهای اطراف خسارت وارد نشده و ساختمان درست در محل خودش فروریخته است
8 ملت ایران بدانند این مال مصادره ای که مالکش بزرگ مرد القانیان اعدام شده به هیچ احدی سودی نمیرساند مگر تبهکاران رانتخوار زر و زور تزویر که به خوردن مردار عادت کرده اند
کارشناس بیمه
eslah talaban va rousieh • ۲۰ دقیقه پیش
حریف روسی اصلاحطلبان ایران
http://www.iran-emrooz.net/ind…
http://www.dailyvideoreports.n…
همانطوریکه بنی صدر در مصاحبه بریده بریده و وقت کوتاه صدای امریکا گفت
رژیم ج ا اموال مردم ایران را باج میدهد به روسیه و چین و با امریکا هم سیاست در ظاهر ستیز اما پشت پرده تا جایی که رفع خطر کند سازش میکند ، خمینی – رفسنجانی با مک فارلین -ریگان کردند و کودتا علیه بازرگان و بنی صدر . خامنه ای – روحانی با جک استرا و اباما کردند اما امیدوارند با ترامپ بتوانند بهتر انجام دهند چون دموکرات ها معمولا رو بازی میکنند و زیاد اهل معامله با دیکتاتورهای بدین پشتوانه ظاهری در میان مردم نیستند . اما جمهوری خواهان تا جایی که منافع آنها لحاظ شود متمایل به تامین منافع خود ا زطریق مذاکرات پشت پرده هستند . با ز همانگونه که بنی صدر گفت این محاسبات خامنه ای با مشکلات بزرگی مواجه است یکی پایین بودن مشروعیت رژیم ولایت فقیه و مشکلات داخلی و بین المللی ان و درگیریهای جناح ها بر سر قدرت ، دیگری اشتهای بیش از حد و منافع آنهایی که از کیسه ملاها مفت میخورند ( روس و چین و سوریه و حزب الله ، …) آنها دمشان را به سپاه گره زده اند و خامنه ای گر چه میخواهد اما نمیتواند سپاه را کاملا کنترل کند . از ان سو پوتین هم برای ترامپ کیسه دوخته تا از قبل او مشکلات خودش را حل کند که در مقیاسی بزرگتر همان مشکلات رژیم ولایت فقیه است . بدیهی است خامنه ای نمیتواند روی حمایت پوتین آنگونه که در زمان اباما حساب میکرد ، حساب کند . اما اصلاح طلبان که تازه حالا فهمیده اند ان عباس عبدی که از دیوار سفارت امریکا بالا رفت و رفسنجانی خودشان که با موسوی و کیانوری و پیمان و بهزاد نبوی پای روس ها را به کشور باز کردند چه چاهی برای آنها و خودشان کندند فقط یک راه دارند . به مردم بپیوندند و یا توسط خامنه ا ی – سپاه – پوتین حذف شوند . چون امکان اینکه اینها بروند با ترامپ سازش کنند مثل رفسنجانی – ریگان با توجه به اینکه ترامپ آنها را فاقد قدرت میبیند امکان ندارد . یعنی اصلاح طلبان در دو سر باخت و کیش و مات هستند . امیدواری آنها به ناطق و امثال او هم حکم خودکشی از ترس مرگ را دارد . ایران بار دیگر در آستانه یک جنبش مردمی قرار خواهد گرفت . باید دید آیا اینبار هم افرادی مثل موسوی مردم را به فقاهت روسی میفروشند یا همراه با مردم مرگ بر روسیه و نه غزه ، نه لبنان میگویند و روسیه را با همه عوامل ان و فرهنگ دیکتاتوری ساز و متجاوز ان بیرون میریزند
وب سایت ایران امروز که بعضا متفاوت با دیگر وب سایت های مارکسیست روسی مطالبی در ان دیده میشود اسیر فداییان تروریست در تلاطم افکار آشفته هنوز به رفسنجانی عشق میورزد . تروریست دیگری به نام پورمندی آمده سرمه چشم رفسنجانی بکنه بدتر کورش کرده . حضرت آقا پس از مثلا انتقاد به خود فرموده رفسنجانی هم ابلهی بود مثل ما و آلت دست تفکری و نظامی که اسمش انقلابی گری بود !!!! و بعد به هجو افتاده و در دنیای سیاه , سیاه کلی خودش , رفسنجانی را خاکستری دیده . او را مقایسه کنید با بنی صدر تا ببینید که تفاوت انسان آزاد اندیش و انسان محور با انسان روس محور قدرت پرست روسی چیست . این در حالی است که یکی از رو راست ترین آخوند به جا مانده از زمان خمینی یعنی ناطق می گوید رفسنجانی ازخود ما بود !!!! با ما بود !!!! آنها که دیگر میگفتند او را نمیفهمیدند !
ببینید از خود فروختگی و خود فریبی انسان به چه درجه از رذالت و جهالت میرسد که حتا سخنان مرجع رسمی رژیم را هم نمیشنود و به خیالات روسی خود مشغول است همان گونه که به کشتن ژاندارم ها و رفقای خودشان کمر بستند تا به خیال خام خود امپریالیسم امریکا را با کشتن ۴ تا ژاندارم نابود کنند
اینها حتا به وقت انتقاد از خود هنوز به قدرت اصالت میدهند و دیکتاتور خوب و بد دارند . اینها نمی توانند اسد را به خاطر جنایاتش علیه بشریت محکوم کنند اما برای محکوم کردن مردم اوکراین و نابود کردن اردوغان حتا یک ثانیه هم وقت تلف نمیکنند . برای اینها پوتین با همه شرارت ها یک رهبر قابل قبول و لایق پشتیبانی است اما اوباما به دلیل آنکه در آنسوی دیوار برلین اینها است یک موجود غیر قابل اعتماد و مکار است که نباید به او اعتماد کرد. برای اینها علی لاریجانی و رفسنجانی و سران سپاه خاکستری هستند اما امیر انتظام ، بازرگان ، بنی صدر ، رضا پهلوی ، پدر تاجدارش ، امیر انتظام ، فروهر ها ، سنجابی ، …. خطرناک و شبهه آفرین و خط قرمز هستند .
http://www.iran-emrooz.net/index.php/politic/more/67281/
نگاهی به رفسنجانی در پرتو نگاه به بهمن «دو بنه»
مصاحبه هافینگتون پست با ابوالحسن بنیصدر درباره تبعات فوت رفسنجانی (۱)
http://news.gooya.com/politics/archives/2017/01/222655.php
ناطقنوری در مراسم هفتمین روز درگذشت یار صدیق امام:
روایتی از روز رد صلاحیت هاشمی/ هاشمی اپوزیسیون نبود؛ رکن ایران بود/ آیتالله نقش اول را در انتخاب رهبری داشت
I totally understand why pro-Russian Marxists do not understand Democracy, freedom of speech and free election. Their Russian religion does not allow them to understand that there is no bright point in political life of people like Rafsanjani , Assad , Ghazafi, Castro, Stalin, Lenin, Saddam, or any other dictator made by Marxism or supported by Marxism. As a matter of fact what you see in these people’s behavior is positive only if you believe in power and making change by force rather than believing in people and their role in shaping government or society. That is why Marxists train, promote, and reinforce Dictators and Dictatorships. You can not do any better. This is your Maximum altitude limit. The best you can do is killing, torturing, sending people to jail or exile and call it necessity, revolution requirements, some mistakes which does not really matter if the leader belongs to you. That is why you jumped the coup in Khordad 60 in your one way report and did not name Bani Sadr. You hate him. Because this is your limit. Your religion commands you to torture, kill or eliminate people like him. There is no Marxist in Iran who can even bring Bnai Sadr name in his article
You become infidel, criminal, anti-revolution if you even mention his name
But you love and promote Putin, Stalin, Castro, Ali Larijani, Rafsanjani, Ghazafi, Saddam, Assad, Mousavi
Because your Russian religion allows you to fool yourself
Iran and Iranians will not be able to make any changes in their country as long as you pro-Russian Marxists have occupied all Media, and unilaterally talk bull shit. You praise Dictators, criminals, imperialists and terrorists who are on your side, and terror any
body who thinks differently even among yourselves. In your small brain which is washed by Russian Marxism nothing can grow but Dictators and Dictatorship. You blame Imperialists, Capitalists, and fascists only if they are not from
your tribe but praise every single crazy bastard animal who is on your side
You never understand Mosadegh, Gandy, Mandella, Ukraine, India, Ang San suki, Mianmar, Singapore, Japan, Tiwan, South Korea, and so on and so forth. But you fully understand any bull shit from Castro,
Assad, Ghazzafi, Saddam, Lukashenko, Putin, Kim Jung, and any other stupid murderer bankrupt dictator
Have you ever asked yourself why Indians do not think or do anything like you or your fellow dictators
I don’t think you even understand this kind of things
دی ۲۶, ۱۳۹۵ در ۰:۱۷ ق٫ظ
The problem is pro-Russian Marxists who encourage Sepah to turn Ian to North Korea . You know about this but you don.t say it
azadi bayan va entekhab • ۶ دقیقه پیش
چندی پیش رونامه های معتبر غربی گزارش هایی داشتند در مورد پوتین و سو استفاده ابزاری او از ینترنت و رسانه های جمعی برای پخش دروغ تا بدینوسیله اعتبار هر خبری را از بین ببرند و بتوانند بگویند که آنچه در مورد دیکتاتورهای فاسد و امپریالیست روسی و هم پیمانان فاشیست آدمکش او گفته میشود اعتباری ندارد . متاسفانه این رویه به کشورهای پیشرفته غربی هم کم کم دارد نفوذ پیدا میکند یعنی اینکه کسانی که به دموکراسی و آزادی بیان و بازار آزاد و حقوق بشر اعتقادی ندارند یا آنرا مانع پیشبر د سیاست های زورگویانه ، تقلبی و ناهنجار خود میبینند هر وقت خبری در مورد آنها و یا سیا ست ها شان منتشر میشود خیلی راحت میگویند به اخبار و آمار نمیشود اعتماد کرد و به این وسیله از جوابگویی به رسانه ها ، رقبا و افکار عمومی میگریزند . روش دیگری که پوتین وا ستالینیست های متحد او یعنی مارکسیست های روسی و مارکسیست های اسلامی و ناسیونالیست های بعثی در اینترنت و فضای عمومی رواج دادند این استدلال مسخره پوپولیستی بود که ” بله من فرشته نیستم و کارهای بدی هم کرده ام اما شما ها از من بدترید یا حد اقل یکنفر دیگر در ان سو هست که از من بدتر است ” . سومین تاکتیک خطرناکی که پوتین و متحدان او در همه جا در حال جا انداختن هستند تا دموکراسی و آزادی بیان و حقوق بشر را به کلی از صحنه کشورهای مطبوع خود و اگر بشود از همه جهان پاک کنند ” کارهای مثبت مرا با سر و صدای زیاد تبلیغ کنید و بدی های مرا بگذارید بعدا تاریخ قضاوت خواهد کرد ” هر بچه مدرسه ای دنیای سیاست میداند و میفهمد که این روش بسیار خطرناک است و به تحکیم دیکتا تور های فاسدی مثل استالین ، هیتلر ، کاسترو ، اسد ، قذافی ، صدام ، میلوشویچ ، یاکونوویچ ، پل پت ، مائو ، عصر طلایی امام ضد امپریالیست و جانشینان بدتر از او یعنی رفسنجانی و خامنه ای و سپاه سلیمانی منتهی میشود که قبله گاهشان کره شمالی است که در ان همه گوسفند هستند چند تا سگ گله و یک چوپان دروغ گو که دائم فریاد میزند گرگ ها میخواهند شما را بدرند و من نمی گذارم.
آزادیخواهان . روشنفکران آزاده ، جانهای نیالوده به فرهنگ پلید روسی گری ( مارکسیستی ، اسلامیست مارکسیستی ، ناسیونالیست مارکسیست ، سلطنت طلب مارکسیستی ، سبز و زرد و بنفش مارکسیستی ) کشور ما بیش از همه و حتا جهان متمدن در خطر شیوع یک روسی گری استالینیستی اولترا ناسیونالیست ماکیاولیست نژاد پرست مذهبی ارتدکس به سرکردگی پوتین و آخوند مارکسیست الکساندر دوگین است .
هر کسی که میگوید رفسنجانی کارهای خوبی داشته بدی هایش را هم تاریخ قضاوت خواهد کرد به این ویروس آلوده است . هر کسی که میگوید اسد فرشته نیست ولی داعش و عربستان و اسلام وهابی و سنی و غیره وحشتناک هستند پس چشم به روی جنایات اسد باید بست و کشتار فله ای مردم سوریه توسط هواپیماهای روسی و آدمکشان شیعه ایران و افغان و لبنان و عراق را نباید مطرح کرد چون هر چی باشه اسد داره جلوی اینها را میگیره ! وگر نه میان تهران ، به این ویروس آلوده است .
هر کس که میگوید طبری چون خودش در چاهی که کنده افتاده و فکش شکسته (حتا اگر حقیقت داشته باشد) پس باید اتحاد استراتژیک او با همین ملاها و شوروی را در پیش آمدن همین وضعیت برای مردم ایران و منطقه و سرنگون کردن شاه و مصدق و بنی صدر و بازرگان ، ندیده گرفت و به قضاوت تاریخ سپرد به این ویروس آلوده است .
هر کس میگوید چون مردم آمدند به خیابان تشییع جنازه رفسنجانی پس گناهان او پاک میشود اما مردم اوکراین که لگد به کون وابسته پوتین زدند و در انتخابات آزاد به مخالفین او رای دادند فریب خورده هستند و نباید به رای آنها احترام گذاشت ، به این ویروس آلوده است .
هر کسی که میگوید رفسنجانی فلان و بهمن کار خوب را کرده پس جنایات او باید ندیده گرفته شود به این ویروس آلوده است .
از اینها بپرسید چرا همین استاندارد را در مورد امریکا وقتی ژاپن را با بمب اتمی ضد به کار نمیبرید ؟ چرا در مورد مصدق و بنی صدر و بازرگان اینقدر مسامحه ندارید؟ شاه چرا نباید از این برخورد مثبت دروغین و گمراه کننده بهره بگیرد او که بسیار مدرن تر و آبادگر تر از همه این دیکتاتورهای روسی و رفسنجانی و خمینی و خامنه ای بود ؟
چرا به سروش حمله میکنید ؟
چرا امیر انتظام هنوز سانسور است ؟
چرا مردم سوریه وقتی اسد را نمی خواستند مثل شاه نرفت تا کشور به جنگ داخلی کشانده نشود ؟
مگر در مورد همه اینها نمی شود منتظر قضاوت تاریخ نشست ؟
بنیصدر منتخب ملت بود چرا زیتون ملی مضحکی دائم از فرخ نگه دار تروریستی که باید به خاطر کشتار چند ژاندارم و رفقای خودش و فرار او به شوروی و ان بازی وطن فروشانه که حتا خود رفقایش الان او را بازخواست میکنند مقاله مینویسد اما از بنی صدر که نزدیکترین دیدگاه به آنها باید باشد هیچ خبری در آنجا نیست ؟ شما ملی مذهبی هستید یا ملی روسی ؟ تروریست پرور هستید یا طرفدار آزادی بیان ؟ بالاخره گذشته افراد ملاک است یا الان آنها ؟ طرز فکر آنها ملاک است یا وابستگی مافیایی آنها به این کشور و آنکشور ، این فرد و ان فرد ؟
چرا تاسروش حرفی میزند همه موظف به مقابله با او هستند اما کشتگر و فرخ و تابان و نقره کار و زرافشان و گلستان و علامه زاده و عمویی همان حرفها را هم بزنند کسی به پاسخ گویی نمیرود ؟ حتا ف م سخن که پامنبر همه مدعیان روسیه و دیکتاتوری مذهبی – بعثی – روسی است ؟
مردم ایران آگاهی باید بر اساس گردش آزاد اخبار و آزادی انتخاب باشد . هر نوع دیگر آگاهی ، آگاهی کذب است . مردم کره شمالی هم آگاه هستند اما فقط به آنچه از فیلتر دولت خدایی کیم ها عبور میکند . آنها از جهان آزاد چیزی نمیدانند و از ان وحشت دارند . همین وحشتی که خامنه ای از دشمنان فرضی در خود
http://ir.voanews.com/a/banisadr-/3669268.html
واکنشها به مرگ هاشمی؛ بنیصدر: ایران امروز محصول اقدامات دیروز رفسنجانی است
————————————————————————————————————-
پاسداران روسیه به ناوهای آمریکایی نزدیک میشوند ، رسانه های چپ روسی به تبلیغ مستقیم
غیر مستقیم برای جنایت کار بزرگ ج ا رفسنجانی مشغول هستند . چپ روسی که از نزدیکی پوتین به ترامپ سر از پا نمی شناسد و آنرا به دروغ زمینه ساز قدرتمندی دو رژیم ورشکسته ج ا و سوریه تبلیغ میکند بدون اینکه بگوید که نزدیکی پوتین و ترامپ اگر دو قربانی داشته باشد همین دو گوسفند قربانی هستند .
بنی صدر و سخنان او هنوز در سانسور رفسنجانیست ها و مارکسیست های روسی و ملی مضحکیست ها و بختیاریست های مارکسیست روسی است . صدای امریکا ناپرهیزی کرده و یک لینک گذاشته . دوچه ولله و بی بی سی فارسی و رادیو فردا که پایگاه مارکسیست های روسی نقابدار است هنوز بنی صدر را سانسور و این مرد جنایت کار را بزرگ میکنند. لابی
مارکسیست روسی و اسلامیست های مارکسیست در امریکا اوباما را فریب دادند که
پیام تسلیت بدهد . همه این بازیها به زودی رنگ دیگری میگیرند . ترامپ قایق های سپاه را خواهد زد . پوتین آخوندها و اسد را بار دیگر خواهد فروخت تا اقتصاد ورشکسته خودش را به کمک وزیر خارجه نفتی جدید با افزایش قیمت نفت کمی بهبود بخشد . فشار روی چین متمرکز خواهد شد ، پفک نمکی کره ای موشک باز با زدن موشک هایش در هوا باید انگشت بمکد . چون پوتین در سازمان ملل دیگر پشت چین نخواهد رفت . ترکیه وقتی پوتین را بی خاصیت دید از همراهی با او سرخورده و دنبال منافع خودش خواهد رفت . بحرانهای مالی ، فساد فراوان و درگیریهای مشتی عناصر نادان وابسته به روسیه ، ج ا را با بحرا نها ی شدیدتر مواجه میکند . حتا نفت ۱۲۰ دلاری هم نمیتواند این رژیم فاسد و تروریست و ماجراجو را نجات دهد همان گونه که در زمان احمدی نژاد نداد .
sokhany rok va rast ba khamene • چندین ثانیه پیش
خامنه ای؛ ترساندن مردم از تجزیه کشور+فیلم
خامنه ای با بیان اینکه «دشمن» که میگوییم، شعار نیست، افزود: وزیر خارجهی خوشاخلاق آمریکا در نامه و داعیهی خود به دولت بعدی توصیه میکند که هرچه میتوانید به ایران سختگیری کنید
http://www.iranpressnews.com/s…
—————————————————————————————————–
یکنفر به این خامنه ای بگوید فرافکنی مشکلی از رژیم در حال فروپاشی شما کم نمیکند . اگر راست میگویی با همین زبانی که با روسیه حرف میزنی و با همین حسن نیتی که به پوتین و روسیه داری با امریکا حرف بزن ، همین طوری که به روس ها اجازه استفاده از پایگاه میدهی به آمریکایی ها بده ، همین طوری که اصلا از بد قولی ها و منفعت پرستی روس ها ناراحت نمی شوی از امریکا هم نشو ، همین گونه که به رژیم های پوشالی روسی با جان و دل خدمت میکنی به رژیم های آمریکایی روی خوش نشان بده من از طرف جان بولتون ، رودی جولیانی ، ترامپ ، مک کین ، دموکرات ها ، جمهوری خواهان ، تی پارتی قول میدهم که امریکا بهترین وفادارترین و متحد ایران باشد . فکر میکنی با دسته کورها آبگوشت میخوری ؟ یکی به نعل و دو تا به میخ و طلبکاری ؟ ما شاه داشتیم متحد امریکا هیچ مشکلی هم نداشتیم . اشکال از روسی بودن بی در و پیکر رژیم شما است . دشمن روسیه است و مارکسیست های روسی . فرافکنی بس است . با تقلب برنامه اتمی راه انداختید در همه کشورهای اسلامی تروریست پروردید ، به همه دشمنان امریکا کمک کردید ، هر جا امریکا در گیر بود شما به فرو رفتن آنها در گل خدمت کردید با همه متحدان امریکا دشمن هستید ، از هر دیکتاتور فاسدی که روسی و یا ضد آمریکایی هست حمایت مالی ، جانی ، نظامی میکنید . همه پاسداران شما تعلیم دیده کره شمالی هستند و جاسوس روسیه ، وقتی روس ها مثل گربه و موش خانگی همه جا میروند و می آیند شما دو تابعیتی های بیچاره را که برای خوردن چلوکباب و دیدن اقوام به ایران می آیند و دائم از آنها طلبکارید که ایرانی بودن خودشان را فراموش نکنند و به رژیم پوشالی روسی شما در کشور محل اقامت کمک کنند ، زندانی میکنید و حالا خوشبختانه تابعیت ایرانی آنها را میگیرید و بعد آنها میفهمند که ایران با وجود رژیم برده روس شما ایران نیست و به همین ترامپ و رودی جولیانی و بولتن و مایکل لدین کمک میکنند تا رژیم فاسد و وابسته غیر قبل اصلاح شما را زودتر سرنگون کنند . پوتین هم کاری برای شما نمی تواند بکند چون خودش غرق در فساد و مشکلات اقتصادی است . بذار ببینیم چهار تا مارکسیست فسیل روسی چه جوری رژیم شما را نجات میدهند ؟ ببینیم اسد میتواند برای جلوگیری از سوریه شدن شما به شما کمک کند ؟ حالا با تقلب و هزار اما و اگر یک برنامه مثلا دست برداشتن از رویای اتمی کردن کشور از سر ناچاری و فشار تحریم به صلاحدید روسیه و مارکسیست های روسی و به قصد فریب امریکا و غرب پیش انداختید مثل ان برنامه سید خندان خاتمی ، طلبدارید که امریکا رژیم شما را دموکرات و پایبند به قوانین بین المللی بشناسد و به شما کمک های مالی و نظا می و امنیتی بکند تا قدرت منطقه ای بشوید انهم علیه منافع خودشان ؟ خودت خنده ات نمی گیرد از این انتظار بیهوده ؟ فکر میکنید هر دروغی به ملت ایران گفتید و آنها ناچارا سکوت کرده اند ، آمریکایی ها هم باید آنرا باور کنند ؟ خیلی نمانده تا روزی که بدانید پر رویی و توقع بیجا هم حدی دارد .
هزاران تانک و خودروی زرهی آمریکا وارد بندر برمرهافن آلمان شدهاند تا در مرزهای شرقی ناتو با روسیه مستقر شوند
http://www.iranpressnews.com/source/203698.htm#
—————————————————————————————-
من یک سوال ساده پیش روی همه مدعیان تقلبی نظام ولایت فقیه متکی به روسیه و ماجرا جو در جهان میگذارم .
وقتی خمینی خواست از انقلاب مردم ایران برای آزادی و استقلال نمدی برای حکومت ملاها بسازد مردی صادق و بی ادعا به نام رحیمی از ملی گرایان به او نامه نوشت و گفت من یک مسلمان و ایرانیم ولی معتقدم جمهوری اسلامی به حکومت ملاها به نام جانشینان خدا روی زمین منتهی میشود . و دیدیدم که شد .
آیا کسی امروز حاضر است یک نامه به خامنه ای بفرستد و صادقانه بگوید من مسلمان و ایرانیم اما معتقدم نزدیکی و اعتماد شما به پوتین و روسیه تا حدی که اجازه داده شود به آنها از خاک ایران به سوریه حمله کنند و مشارکت ایران در جنگ سوریه جز دشمن سازی از یک میلیارد مسلمان علیه ایران و مذهب رسمی ان شیعه هیچ حا صلی ندارد؟
خمینی مثل خامنه ای از سیاست چیزی نمیدانست اما شم سیاسی و قدرت تشخیص سمت و سوی معادلات قدرت را به گونه ای ذاتی دشت . مثل رضا خان که بی سواد بود ولی شناخت ذاتی از بازی های قدرت داشت . اگر چه این شناخت کافی نیست و به همان دلیل رضا خان و خمینی به شکست رسیدند اما موفقیت های اولیه ای را برای هر دو آوردند . خامنه ای نشان داده فاقد ان شم سیاسی است و به همین دلیل هیچ موفقیتی در دوران او نصیب او نشده .
خمینی با تایید بالا رفتن موش های روسی از دیوار سفارت امریکا و کلید زدن جنگ و ترور در خاور میانه و آسیا و آفریقا پس از وقوع ان , همان اشتباه استراتژیک رضا خان در پیوستن به آلمان را مرتکب و دشمنی تمام کشورهای غربی را برای ایرانیان خرید .
جانشین او با مشارکت در جنگ سوریه و دخالت در امور اعراب به پشتیبانی روسیه دشمنی یک میلیارد مسلمان را برای ایرانیان خرید . حالا میگوید اگر ما به سوریه نمی رفتیم آنها به تهران می آمدند !!! من این ادعا را قبلا از دیگران شنیده ام . هیچ تازگی ندارد . تقریبا تمام کشورهای ابر قدرت و قدرتمند وقتی به کشورهای جهان سوم نیرو میفرستند با همین ادعا میروند .
طنز تلخ تاریخ را ببین که وقتی بوش تئوری حمله پیشگیرانه را داد همین ملاها و همه مارکسیست های روسی و روسیه و همه هواداران دیکتاتورهای فاشیست روس ساخته با ان مخالفت کردند اما همه آنها امروز از حمله روسیه به سوریه و گرجستان و اشغال اوکراین حمایت میکنند ! خامنه ای صرفا تیوری هایی را که حامیان مارکسیست او که سرسپرده روسیه هستند در گوش او می خوانند تکرار میکند و کسی از او نمی پرسد چه تضمینی وجود دارد که تروریست ها به ایران نیایند ؟ مخصو صا حالا که همه مسلمانان جهان به این اقدامات خصمانه شما علیه یک کشور مسلمان دیگر با دیده تردید مینگرند ؟ از دشمنی شما با ترکیه و عربهای خلیج برای پرهیز از گسترش بحث میگذرم .
سوال آخر من این است ، این چه رسالتی است که بر دوش همه رژیم های پوشالی در تهران گذاشته اند که رهبران ان فکر میکنند باید جهان را نجات دهند و یا بر ان حکم برانند ؟ مگر سنگاپور، کره جنوبی ، ژاپن ، کشورهای اسکاندیناوی ، تایوان ، …. که از شما پیشرفته تر و با ثبات ترند و مترقی تر دنبال این چیز ها میروند ؟ فکر نمیکنید که ریشه همه مشکلات شما ایرانیان در گنده گوزی احمقانه خودتان است و بیخود همه را متهم میکنید به اینکه دیگران علیه شما توطیه میکنند ؟
مگر همین اعلی حضرت شاه مدرن خودمان جزیره ثباتی که ساخته بود را با توهم دخالت در انتخابات امریکا و توهمات دیگر در رودر رویی با کارتر به خطر نینداخت .
در خانه اگر کس است ، یک حرف بس است .
مقامهای اطلاعاتی آمریکا: روسیه بیتردید در انتخابات آمریکا دخالت کرده است
http://www.radiofarda.com/a/f8-us-congress-probe-russia-cyber-attacks/28215852.html
نوام چامسکی: “پایان دنیا”، چگونه انتخاب ترامپ برای بشریت تهدیدی بیسابقه است
http://news.gooya.com/politics/archives/2017/01/222269.php
—————————————————————————————
نوام چامسکی گل سر سبد مارکسیست های روسی در ایران باز اظهار فضل نموده که انتخاب ترامپ تهدیدی برای بشریت است ! یک کلام از مادر عروس ! این آقا استاد زبان شناسی است یعنی از سیاست و اقتصاد و امنیت ملی و تجارت بین المللی از ترامپ بیشتر نمی داند . در مورد تاریخ قدرت هم چیزی نمی داند به همین دلیل تجاوز امپریالیستی پوتین به کریمه و اوکراین و لشگر کشی او به سوریه برای سفت کردن زیر پای یک دولت دست نشانده منفور مردم سوریه و آلت دست ج ا و گروه تروریست حزب الله را ندیده میگیرد ! این آقا از طالبان و القاعده هم در ان جنایت آشکار تلویحا دفاع کرد . مثل طبری که از بی شعوری او همین بس که این جوجه مارکسیست روسی ف م سخن گفت او میخواسته با پشتیبانی و منحرف کردن خمینی و ولایت فقیه ، از روی مراحل تاریخی بپرد و از جامعه تازه شهری شده توسط شاه مدرن یک مدینه فاضله امام زمانی بسازد که پس از مبارزه با امریکا یک هویی بشود سوسیالیستی و همینجور بیخودی کمونیستی شود و این در حالی است که طبری و رفیق جاسوس روسی او کیانوری
خد ا خدا میکرده اند که نکند یک وقتی کسی در تلویزیون از آنها بپرسد که آیا به خدا اعتقاد دارند یا نه و آنوقت خمینی و خلخالی و مصباح متوجه شوند آنها به دین باور ندارند و آنها را بکشند !!!! ای خاک بر سر شما عمله های //// روسی . وقاحت تا این حد ؟ یعنی بهشتی و خمینی و رفسنجانی و خامنه ای و مصباح و مطهری نمی دانستند توده ایها کافر هستند ؟ این همه مارکسیست روسی الان در غرب نشسته و یا در ایران هستند . هیچ کدام از آنها را نکشتند اما فرخ زاد و سامی و هاله سحابی و قطب زاده و تیمسار اویسی و فرخ رو پارسا و فروهر ها و لاجوردی و حتا احمد خمینی و لاهوتی و صابر و بسیاری مسلمان دیگر را کشتند . طبری علنا درمقابل دوربین گفت ماتریالسیم یعنی مونیستی ، واحد ، یگانه ، توحیدی ! او میدانست دروغ میگوید . او میدانست خیانت میکند ، او میخواست دین روسی اش را همرنگ دین اسلام فقاهتی کرده و با استفاده از التقاطی که شریعتی به منظور جذب جوانا ن به دین سنتی تزریق کرده بود نشان داده و به همراه توطیه های سیا سی و اقتصادی و نظامی روسیه همه گروه ها و احزاب و شخصیت های ایرانی را ترور و از صحنه خارج کند تا سر بزنگاه مثل افغانستان کودتا کرده و یک الاغ روسی مثل همین طبری – فرخ نگهدار – کیانوری را بچپانند به ایران به نام انقلاب کارگری ! یک فاشیست جنایت کار مثل همین اسد و قذافی و صدام و یا یک تروریست روسی مثل همین چه و همان کاسترو و یا یک ابله پاپیولیست روسی مثل همین چاوز و مادرو .
کیانوری به بهشتی در برابر تلویزیون التماس میکرد چرا ما این همه از امام ! حمایت میکنیم و از ج ا ولی شما ما را دوست حساب نمیکنید ! بهشتی خوب میدانست که این خر مهره روسی دنبال چیست . به او پوز خندی زد و گفت شما هم دنبال چیز های دیگری هستید . پس از ان بود که کیانوری فهمید بهشتی باید حذف و رفسنجانی که جاه طلب تر و جاهل تر بود بر کشیده شود . طرح قتل بهشتی به تصویب شوروی رسید و /// مهره آنها در نیروی حفظ امنیت آنرا اجرا کرد. خامنه ای را هم چون میدانستند ممکن است با آنها همراه نشود یک نیم شوک دادند . باهنر هم که /// اینها نمیشد با رجایی خشک سر که هیچ چیزی از هیچ کجا نمی دانست ساندویچ کردند . طبری چطور خیانت شوروی به مصدق ، فرقه دموکرات آذربایجان ، نهضت جنگل و قاضی محمد را ندیده بود ؟ فقط یک احمق مارکسیست روسی میتواند اینقدر خوش خیال باشد یا یک مارکسیست اسلامی مثل موسوی ، پیمان …..
They are playing the same game with Iran that Putin played with Ukraine
Iranians are dependent, corrupted, and weak. They have no choice but buying their own gas from a Russian poppet who was not supposed to own this gas if Mullahs were as smart as Azerbaijan and chose USA as ally not Russians
جمهوری اسلامی روسی -ایران یا ملاتاریای ضد امپریالیست طبری – فرخ – موسوی و شرکای اسلامیست مارکسیست آنها پیمان – بهزاد نبوی – یزدی در سه پرده :
1)فیلسوف نوگرا و مارتین لوتر ان سروش که همواره مورد غضب مارکسیست های اسلامی و مارکسیست های روسی و رژیم روس پناه آخوندی است آرزوی بحث آزاد بنی صدر را دارد که همین سه محور شرارت روسی آنرا در نطفه خفه کردند چون مشت آنان را باز میکرد .
2) اولین رییس جمهور ان که منتخب واقعی با رای ۱۳ میلیونی ملت بود و منتخب سه محور شرارت حبیبی فقط ۲ میلیون رای آورد انهم پس از جلال الدین قاتل افغانی – لیبیایی و خلخالی قاتل آخوندی منتخب حزب توده ، میگوید خیال های خام روسی سه محور شرارت برای ایران و منطقه ” خیال پلو یی ” بیش نیست .
3)لوموند روزنامه چپ فرانسه و تورات سه محور شرارت روسی مینویسد ج ا خوابهای غیر قبل تعبیر میبیند و آب در هاون سوریه برای روسیه میکوبد در حالی که روسیه سودای دیگری در سر دارد
اپوزیسیون ایرانی گرفتار در چمبره خیانت کاران مارکسیست و اسلامیست روسی نه منتقد نظام است و نه مخالف نظام . بلکه بر عکس برای اخته کردن اپوزیسیون ۳۵ سال است با دولت آبدارچی ج ا سر ناسازگار دارد نه رهبری و سپاه و نیروهای امنیتی و مجلس و ارگانهای اصلی سیستم بعثی اسلامی روسی ان .
طنز تلخ تاریخ را ببین که دو رهبر ج ا هم از قضا با همین آبدارچی ها مخالفت کم نظیر کرده و میکنند . و گناه کثافت کاری سیستم روسی توتالیتر خودشان و سیاست های تجاوز طلبانه و ماجراجویانه روسی خودشان را به گردن ابدارچیان بی اختیار خود می اندازند و از مهلکه قضاوت عمومی میجهند .
چگونه است که امروز بنیان گزار بحث آزاد در ایران بنی صدر ، سانسور مطلق مارکسیست های روسی و شرکای اسلامیست مارکسیست روسی انها است ؟ سروش که پیشرو ترین منتقد دین و تحول خواه ترین مسلمان ایرانی است در حصر رسانه ای است ؟ به جای لوموند راشا تودی و پراودا و دیگر منابع روسی نقل محفل رسانه های فارسی زبان شده اند ؟ رادیو فردا و بی بی سی فارسی و دوچه ولله و زمانه همگام با همپالکی های روسی اخبار روز و پیک نت و عصر نو و ملی مذهبی و پیک ایران و روزنه و کیهان و … آب در هاون سوریه برای روسیه میکوبند و با طرح مسائل فرعی و چهره سازی های مشکوک از اشاره به علت العلل و ریشه مسائل طفره
میروند ؟
————————————–
http://www.iranpressnews.com/source/203625.htm
لوموند نوشت: مشکلٍ رژیم ایران است که هیچ جای پایی بهغیر از جوامع شیعه در جهان عرب ندارد. اهل تسنن بهخاطر سرنوشت حلب خشمگین هستند و حتی حماس پس از جنگ در سوریه به رژیم ایران پشت کرده است. ولادیمیر پوتین این را بهخوبی درک کرده، لذا به ترکیه نزدیک شده است.
——————————————–
Bani Sadr
همین پائین آوردن قیمت نفت برای این رژیم فلج کننده است. تحریم دیگر جای خود دارد! پس نفتی که میگویند به واسطه آن میتوانند موقعیت جهانی پیدا کنند، نه خیر اینطور نیست. یکبار هم آقای احمدی نژاد این کار را امتحان کرد وگفت که اگر ایران را تحریم کنند، نفت به بشکه ای 200 دلار خواهد رسید! تحریم کردند و توانستند نفت را به 30 دلارهم برسانند. پس یکی از پایه های اساسی این نظریه خیال پلو است!
https://www.enghelabe-eslami.com/component/content/article/10-banisadr/mosahebe/22517-2016-12-27-17-56-52.html?Itemid=0
—————————————————————–
http://zeitoons.com/23628
به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را
عبدالکریم سروش
و سایهی مبارک بحث آزاد (که ابوالحسن بنیصدر منادی آغازین آن بود)، گستردهتر میشد و فضای فکری و سیاسی جامعه را معتدل و عقلانی میکرد، و صاحبنظران و سیاستورزان، بهجای نزاع و خشونت و افترا و تهمت و سخنان یکسویهگفتن و خطابههای بیمخاطب ایراد کردن، به جدال احسن و اقناع متقابل میپرداختند و جمهور خلق را در آن بازی شریف عقلانی شرکت میدادند و حیرتزدایی و جهالتپیرایی میکردند؛ و دریغا که چنین نشد!(۱).
——————————————————————————
After killing hundreds of thousands of Syrian kids and women Russia-Islamic Republic of Russia in Iran, and Terrorist organization Hezbollah are trying to clear their trace of massacre.
In Iran pro-Russian Marxists and their Russian allies are trying to manage a quiet coup and bring another radical to pour fuel on the flame of anti-Americanism and pro-Russian ism
بازی مذاکره اتمی را ملاها و حزب توده و ملی مضحکی ها راه انداختند و حمایت کردند تا تحریم ها را بردارند و دست روسیه را باز کنند برای برقراری رابطه نظامی – امنیتی با جمهوری ملاتاریا و همینطور اروپا را تا حدودی آزاد کنند برای خریدهای صنعتی چون روس ها ندارند . هدف اصلی این بود که اگر طرح شکست خورد روحانی را قربانی کنند و خامنه ای بزند زیر همه چیز . با آمدن غیر منتظره ترامپ اما همه چیز عوض شد . پوتین خودش را در برابر معامله شیرین تر دید با ترامپ . حالا حزب توده و مارکسیست ها و اسلامیست ما رکسیست ها ادامه نقشه قبلی را بی فایده میبینند . اما نمی توانند روحانی را خودشان قربانی کنند می خواهند با حمله از جانب دیگر و طرح مسائلی که همیشه بوده و ریشه در ریختن منابع کشور در جیب سوریه و لبنان – روسیه دارد روحانی را به زیر بکشند و یک تند رو بیاورند که بقیه نقشه پوتین را با اصلاحات ان کامل کند . زیرا مارکسیست های روسی از ان میترسند که اگر پوتین با وجود روحانی با ترامپ بسازد آنوقت این اعتقاد عمومی که پوتین همه را می فروشد و روس ها معامله گر هستند یک دلیل دیگر در افکار عمومی پیدا کند . پس حالا با جوجه جاسوس ها و فریب خوردگانی که شعور سیاسی اجتماعی ندارند یک بازی جدید رقم زده اند یک نمونه ان همین فرهادی و گور خواب است . اینها به خامنه ای و سپاه و موسوی نمی تازند برای حلبی اباد هایی که در اطراف تهران بوده و اگر حالا بدتر شده برای این است که پول کشور را در جیب اعراب روسی تروریست و آدمکش فاسد میریزند . میلیاردها دلار خرج اسد کردند و آخرش هم روس ها او را میکشند هدیه به ترامپ . روس ها میخواهند با تقلبی دوباره یکی مثل احمدی نژاد بیاورند به جای کروبی تا اگر امریکا تحریم کرد و روسیه تایید , تندروها بود و خامنه ای , که روحانی را فلج کردند و یک تند رو آوردند و پوتین دستش بسته است نمی تواند کاری بکند . بعد که پوتین اینها را فروخت و شیرازه کشور بیشتر پاشید و کارتون خوابها و گور خوابها و کارگران در بدبختی بیشتر که ریشه در نظامی گری روسی متجاوز رژیم دنباله رو روسیه دارد به پیسی بیشتر افتادند ، روسیه در تکه پاره کردن و یا سوری کردن ایران برای مکیدن شیره کشور و بلعیدن نهایی ان مشکلات کمتری خواهد داشت . این نماینده روسی سپاه که حالا آمده میگوید کروبی چون با مردم سوریه همراه شد در حصر است عملا وجود کاپیتولاسیون روسی را به ما خبر میدهد ! اما اصغر فرهادی که ناحق جای کیا رستمی نشسته این چیز ها را نمیفهمد چون خود فروش است و بازیچه روسیه . کشتار کودکان سری را نمی بیند. نقش خامنه ای و رفسنجانی و موسوی را در این کثافت کاری نمی بیند . خوراک تبلیغاتی فراهم میکند برای اسد و پوتین و نمایندگان روسیه در حکومت دست نشانده آنها در تهران
اینهم اسم بود برای پسرت گذاشتی اباذر. ما ایرانی هستیم نه عرب. ببین اسلام ما را به چه روزی انداخت
Killing children and women, destroying your own country and creating grave yard is only a good thing in Marxist, Islamist, and Bassist type of government
They should congratulates each other for now because this is going to happen to them very soon
لطفا با دقت بخوانید:
کلیات طرح تشکیل قوه قضاییه مستقل (دادسرای ویژه مقامات و وابستگان نظام)
گاه و بیگاه از پرده برون می افتد که قوه قضاییه مجری لایقی برای برقراری عدالت نیست. این قوه به شدت غیرشفاف و در نتیجه فاسد در مورد افراد مختلف با گرایشهای مختلف سیاسی و عقیدتی رویه های متفاوتی را در پیش می گیرد. برای حسین شریعتمداری مدیرمسئول بسیار ولایی روزنامه کیهان احضاریه دادگاه فرستاده می شود و وقتی او تمکین نمی کند قوه قضاییه کاری انجام نمی دهد. اما در مورد محمود صادقی نماینده مجلسی که جرات کرده است به حسابهای غیرقانونی رئیس قوه قضاییه اشاره کند، اقدام به صدور حکم جلب سیار می کند و شب هنگام برای دستگیری به منزل او مراجعه می کند.
بی توجهی به برقراری عدالت در این قوه، کنشگران سیاسی را به در پیش گرفتن راهکارهای متفاوت برای برقراری عدل و داد سوق داده است. آنچه معماری نیوز، آمدنیوز و شبکه تلویزیونی دُرّ اخیرا به اجرا درآورده اند، بخش کوچکی از چنین طرحیست.
طرح تشکیل دادسرای ویژه مقامات و وابستگان نظام
مقدمه
با توجه به عدم برقراری عدالت در قوه قضاییه جمهوری اسلامی و برقراری فساد سیستماتیک در ساختار جمهوری اسلامی و به ویژه بخشهای غیرشفاف آن از جمله قوه قضاییه، از کنشگران سیاسی و شهروندان دلسوز دعوت می شود در راستای برقراری عدالت به اجرای طرح زیر یاری رسانند:
تشکیل پایگاه داده مقامات نظام به ویژه بخشهای غیرشفاف آن (به عنوان مثال قوه قضاییه) شامل:
الف. نام تمامی مقامات مانند معاونان، دادستانها، قضات و …
ب. سوابق اجرایی
پ. دارایی (موجودی حسابهای بانکی + املاک + خودروها)
ت. فعالیت (دستورات، نامه های اداری و …)
ت. بستگان و آشنایان
این پایگاه داده می تواند با هک پایگاههای داده دستگاههای نظام، گزارش کنشگران سیاسی و شهروندان مطلع و افرادی از درون بخشهای مختلف نظام تشکیل گردد و در شبکه های اجتماعی در معرض دید علاقمندان قرار گیرد.
اخبار، اطلاعات و اسناد مربوط به تخلفات و جرائم
همکاری دانش آموختگان حقوق و آشنایان به قوانین بین المللی و قوانین جمهوری اسلامی و بررسی داده های مربوط به مقامات نظام و جستجو و کشف تخلفات و جرائم احتمالی
اعلام نام متخلفان و مجرمان و انتشار اسناد و مدارک مربوطه.
مجازات دادسرا یا دادسراهای ویژه مقامات نظام در وهله اول ریختن آبرو و برباد دادن شهرت و بدنام کردن فرد مجرم و متخلف و در ادامه وادار کردن نظام جمهوری اسلامی و نهادهای بین المللی به مجازات متخلفان یا مجرمان است.
باری در زمانه ما اگر ملتی نظام حاکم را خودی تلقی نکند و عملکرد آن را نادرست بداند، راههایی برای مقابله با آن خواهد یافت که تشکیل دادسرای ویژه مقامات نظام یکی از آنهاست.
آقای نوریزاداین گزارش روزنامه شرق را تحت عنوان “گودال محرومیت” بببینید. اینجا ایران است آیا؟؟ آخر دنیا که می گویند اینجاست؟! من چطور لقمه راحت از گلویم پائین برود وقتی هموطنانم چنین زندگی هایی دارند؟ چقدر از حقوقم را اختصاص بدهم تا وجدانم آسوده شود؟ سهم اینها از منابع زیرزمینی ایران کجاست؟ چرا چهره کشور اینهمه به فقر الوده است و مسئولان به جای حل معضلات برای دنیا شاخ و شانه می کشند؟ چرا اینها که به خاطر بی حجابی دختران، مدام خون پاک شهدای وطنم رابه رخ ما می کشند یک بار از خون شهیدان خجالت نمی کشند و برای ریشه کنی اختلاس و فقر کاری نمی کنند؟ شهدا برای عزت وطن رفتند آیا عزت وطن در برنامه اتمی و جنگ در سوریه است یا در رفع فقر و تامین زندگی و کار شرافتمندانه برای همه مردم؟ چرا بسیجی های آن روزها بی ادعا رفتند و بسیجی های امروز فقط از اسم آنها ارتزاق می کنند؟ چرا این بسیجی ها به جای راهپیمائی در دفاع از حقوق هسته ای یا حجاب، آستینهایشان را بالا نمی زنند و نمی روند بیل و کلنگ دستشان بگیرند و آدوقه ببرند برای فقرزدایی در جاهای محروم؟ چرا راه و جاده و تاسیاسات مخابرات اینجاها مستقر نمی کنند؟
http://sharghdaily.ir/News/109199/%DA%AF%D9%88%D8%AF%D8%A7%D9%84-%D9%85%D8%AD%D8%B1%D9%88%D9%85%DB%8C%D8%AA
http://www.radiofarda.com/a/f3-fidel-iran-revolution-experience/28141767.html
http://fararu.com/fa/news/297204/
جناب دکتر نوری زاد با عرض سلام و ادب با توجه به انتقادهای مکرر شما در خصوص ازدواج پیامبر اسلام(ص ) با ام المومنین عایشه در سنین پایین خواهشمند است متن زیر راکه خلاصه ای از تحقیق دکتر عبدالرحمان صدیق در خصوص سن ام المومنین عایشه در حین ازدواج با پیامبراست را مطالعه فرموده و در کانال تلگرامی خود منتشر فرمایید:
ابوبکر صاحب دو دختر به نام های اسماء و عایشه بود اسما دختر بزرگتر همسرزبیر و مادر عبدالله ابن زبیر بود تمامی مورخین از جمله :1-طبری در تاريخ طبری
2-ابن کثیر در البداية والنهایه
3-ابن حجر در الاصابه في تمیيز الصحابه
4-عینی در شرح صحيح بخاری
تاریخ فوت اسمارا سال ۷۳ هجری و در سن یکصد سالگی آورده اند یعنی اسمادرسال اول هجرت بیست وهفت سال داشته است .
همچنين مورخين بالاتفاق ازجمله:1-بیهقی در سنن الکبری
2-ابن عساکر در تاریخ دمشق
3-ابن کثیر در البداية والنهایه
4-صنعانی در سبل الاسلام
ميگويند عايشه ده سال از اسماء کوچکتر بوده است يعنى عايشه درسال اول هجرت هفده سال سن داشته است بنا بر منابع تاریخی،عايشه درابتدای سال دوم هجرى با پيامبر ازدواج کرد ودرابتدای سال سوم به خانه پيامبر رفت یعنی درزمان ازدواج نوزذه ساله بوده است.
دوست گرامی
مطلبی از شما حذف نشده
مطلب قبلی شما در بخش “تماس مستقیم با من” درج شده بود که همچنان همانجاست.
با احترام
با سلام خدمت استاد
در خصوص کتاب خوانی مطلبی نوشته اید . من دو کتاب آز آقای دکتر میر فطروس خوانده ام که یکی دکتر محمد مصدق، آسیب شناسی یک شکست که نگاهی بسیار استادانه و با مدارک فراوان به آنجه بسیاری از آن به کودتا یاد میکنند پرداخته است. و دومی ملاحظاتی در تاریخ ایران که آن نیز بسیار استادانه به رشته تحریز درآمده. دوست داشتم شما را نیز از لذت خواندن آنها بهرمند سازم . جناب دکتر میرفطروس مقالات و نوشته های بسیار زیادی دارند که پیشنهاد میکنم به وبلاگ ایشان سری بزنید. خالی از لطف نیست.
http://mirfetros.com/fa/
آسیب شناسی یک شکست :
http://mirfetros.com/fa/?p=3044
ملاحظاتی در تاریخ ایران
http://mirfetros.com/fa/?p=216
با سپاس
شادی زی مهر افزون
با سلام و دعای خیر،خدمت برادر بزگوار و انسان آزاده جناب نوریزاد
پس از نگارش مطلبی از شما تحت عنوان نامه ای به امام علی (ع) حقیر هرچند مطالبی را در پاسخ جنابعالی نوشتم اما اصرا جنابتان بر روی برخی مسائل مرا بر ان داشت تا ندانسته هایم را بپرسم . در همین راستا حقیر از جناب آقای کدیور که در سلیم النفسی عالم بودن و حریت شان شکی وجود ندارد (حداقل برای اینجانب ) ، خلاصه ابهامات مطرح شده در نامه شما را پرسیدم وایشان هم لطف کرده و اینگونه جواب دادند ، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید !!
1- چرا حضرت علی (ع) با آن ژرفای عمیق از اخلاق انسانی و معنوی برده داری را که امروزه ننگ انسانیت است را لغو نکردند و خود برده داشتند؟
پاسخ: برای اینکه عقلانیت انسانی تا اواخر قرن نوزدهم برده داری را مذموم نمی دانست. در آن زمان برده داری مذموم نبود. این اشکال خوانش قرن بیست و یکمی از قرن هفتم است و به بیماری زمان پریشی مبتلاست.
2- بالاترین درس انسانیت و حقوق بشر که تا بحال بر بشریت عرضه شده ، همان فرمایش مولا علی است که فرمودند : هرچه را برای خود می پسندید. برای دیگران نیز بپسندید و هرچه را ….- چرا مسلمین سایرین را تحت زور و اجبار یا به اسلام آوردن مجبور می کردن یا جزیه دادن یا جنگ کردن ؟
پاسخ: امام علی کدام مردم را در کدام جنگ به زور مسلمان کرد!؟ اصلا در زمان ایشان هیچ جنگی با غیر مسلمانان صورت نگرفت و جمل و صفین و نهروان هر سه با مسلمانان بود. در زمان سه خلیفه قبلی هم ایشان در هیچ جنگی شرکت نکرده است. اگر در مورد غزوات زمان پیامبر اشکال دارند بفرمایند تا پاسخ بگیرند.
3- چرا آن حضرت نخواستند در صلح و آرامش به ترویج و تبلیغ ارزشهای والای انسانی و اسلامی بپردازند و 5 سال حکومتشان همه اش در جنگ سپری شد؟
پاسخ: این را باید از حضرت عایشه و حضرت معاویه و حضرات خوارج بپرسیم! امام علی (ع) هرکز به جنگ آغاز نکرد. جنگ به ایشان تحمیل شد.
4- اینکه ایشان به فرموده خودشان راههای آسمان را بیشتر از زمین می شناختند ، عدم ارائه راهکاری خارق العاده در مورد پزشکی و یا سایر علوم از جانب حضرتش چگونه توجیه می گردد؟
پاسخ: از دین انتظار دینی باید داشت نه انتظار علمی. امام علی به امر دینی در زمین و آسمان وفادار ماند و به امور غیر دینی نپرداخت.
——————
سلام و سپاس عبدالله گرامی
بسیار کار خوبی کردید که این پرسش ها را با ایشان در میان گذاردید. من نیز به ایشان احترام قائلم. اما این پاسخ ها نه آن است که من چشم به راهش بوده و هستم. پاسخ شماره ی یک ایشان بسیار بسیار نادرست و نامعقول است. چرا که : امامان و پیغمبران مگر نه این که باید به افق های دور انسانی بنگرند و هرگز نه از فهم رایج عصر خویش که از فهم انسان های بدنیا نیامده نیز عقب نمانند؟ امام و پیغمبری که می خواهند تا قیام قیامت اسوه و نمونه باشند باید در حوزه ی موازین انسانی، از همه ی انسان ها در همه ی عصر ها جلوتر باشند. مذموم نبودن که نشد دلیل. مهم این است که یک فاجعه ی انسانی به اسم برده داری در زمان پیامبر و امام علی مقبول جامعه و خود آنان بوده. اگر برده داری را به یکجور کثیفی در حوزه ی انسانی تعبیر کنیم، چرا امامان و پیغمبران با این کثیفی محرز و بی تردید کنار آمدند؟ در رسم برده داری، مهم این است که پای انسان و عواطف و هویت انسانی کسانی که به اسارت برده می شدند در میان است. حالا چه مذموم بوده باشد و چه نباشد. برده داری یک رفتار جنون آمیز و ناجوانمردانه و وحشی گرانه است. چرا امامان در کنار این وحشی گری قرار گرفتند و بدان معترض نشدند؟ چرا کورش این مهم را می فهمد اما در عصر اسلام برده داری مورد تایید قرار می گیرد. در مجموع بقیه ی پاسخ ها نیز در همین امتداد با کاستی هایی مواجهند.
سپاس دوست گرامی
.
با عرض سلام خدمت شما جناب آقای نوری زاد
از شما تقاضا دارم ایمیلتون رو چک کنید.من به پاسخ شما نیاز دارم.
با احترام-شقایق
چرا جایزه نوبل ،شایسته کسانی مانند؛ نرگس محمدی ، شاهین نجفی، فرح پهلوی و نوری زاد ها می تواند باشد، نه ظریف
https://www.balatarin.com/permlink/2016/10/6/4311930
بادرود.اطلاعاتی در مورد حکیم ارد بزرگ دارید؟
سلام آقای نوریزاد گرامی.
امیدوارم در صحت و سلامت و آرامش به سر ببرید.
آقای نوری زاد، حتما خودتان بهتر از هر کسی به اوضاع جاری کشور واقفید، فساد از در و دیوار کشور بالا می رود، روحانی ها از هر بشر زمینی ای جسمانی تر و حریص تر به مال دنیا شد ، کشور خود را درگیر یک جنگ برونمرزی بی عاقبت کرده و، و مردمی که روزبهروز بیشتر در ورطه ی بی اخلاقی و بی خیالی و روزمرگی و دروغگویی و بی انصافی و کم فروشی فرو می روند و خیلی چیزهای دیگر.
آقای نوری زاد، شما یک هنرمند و فیلمنامه نویس با قلمی توانا هستید. می خواستم پیشنهادی مطرح کنم. نامه ای بنویسید برای نسل های نیامده. نسلی که شاید چندصد سال دیگر پا به این دنیا بگذارد. مثلا یک ایرانی متولد هزار و پانصد و نود پنج. با قلم زیبا و قوه تخیل کم نظیرتان برایش از درد و رنج های این روزها بگویید و بنویسیدو اوضاع امروز را برایش ترسیم کنید. نامه ای برای ثبت در تاریخ. نامه ای به نسل برنیامده ایرانی. مثل نامه هایی که مردان و زنان امروزی می نویسند و صداهایی که در یک حرکت ابتکاری ضبط می کنند و به فضا می فرستند تا مثلا این فضا پیما دویست سال دیگر دوباره به زمین فرود بیاید و آن نامه ها و صداها را به گوش مردم آینده برساند. اوریانا فالاچی خبرنگار ایتالیایی از سبک مشابهی استفاده کرد وقتی کتابی نوشت به نام “نامه به کودکی که هرگز متولد نشد”.
این هم روش دیگری است برای بیان غیرمستقیم درد و رنجی که به آن گرفتاریم و با آن خو کرده ایم. باید یکی با یک زبان استعاره و تخیل گونه و قلم سحر آمیز آن را جلوی چشممان بیاورد تا زشتی هایی که به آن عادت کرده ایم دوباره پیش چشممان زنده شود. خواهش می کنم به این پیشنهاد فکر کنید. فقط قلم زیبا و تخیل و سوز دل شما را می طلبد و به عقیده من فقط شما از پس آن بر می آیید. حتی می توانید تابلویی خاص هم به آن نامه ضمیمه کنید. اما اگر به هر دلیل این پیشنهاد را نپسندید این کامنت را منتشر نکنید. چون ایده ای بود که به ذهنم رسید منحصرا برای جناب نوری زاد و نمی خواهم این پیشنهاد با قلم فرد دیگری بیامیزد.
متشکرم.
———————-
سلام دوست گرامی
همین نوشته ی شما قابلیت این را دارد که ذات یک افقِ گنگ، و سرگشتگیِ ملتی را باز نماید. سپاس از ایده ی خوبتان. نگران سوژه ی خود نباشید که احتمالا یکی بردارد و به اسم خودش بنویسد و منتشر کند. مهم اندیشه ای است که از من و شما جاری می شود. برای جاری شدنِ اندیشه های بکر، راه بگشاییم و نگران اسم این و آن نباشیم.
با احترام
.
دراین زمانه دردناک خط کشی های قومی و طبقاتی جغرافیایی که اصل انسانیت ،به عنوان عالی ترین فعل رفتاری انسانی از یاد رفته . حمایت شما از خانواده ها وافراد قربانی سیاست ورزی نظام ،ستودنی است .
سلام. ودرود بر استاد محمد نوری زاد
سلام آقای نوری زاد
وقتی خبر پیوستن فرزند شما را به گروهک مجاهدین شنیدم خیلی ناراحت شدم
چرا که این گروه فرصت طلب و به تعبیر من فاحشه سیاسی حتی از زحمات و خون دل خوردن ها و شکنجه هایی که برای اصلاح جامعه کشیدید نگذشت
و خواست با کشیدن فرزندتان به طرف خود اعتبار این همه خون دل و شکنجه را که برای اصلاح جامعه کشیده و می کشید به نفع خود مصادره به مطلوب کند.
گرچه خدا میداند از ظلمی که در سال 67 در اعدام دسته جمعی زندانیان انها بعد از عملیات مرصاد صورت گرفت احساس گناه میکنم.
نه به خاطر اینکه دستی در این اعدام ها داشتم بلکه بخاطر اینکه از رژیمی حمایت میکردم که این اعدام ها را صورت داد و با ادامه بیهوده جنگ بعد از فتح خدمشهر باعث کشته شدن صد ها هزار انسان بی گناه چه در ایران و چه در عراق شد.
شاید مجاهدین قبل از همه ما بخاطر آشنایی با روحانیت (در قبل از انقلاب) به افکار بسته در اداره جامعه آشنا بودند.
و انها را افرادی مناسب برای اداره جامعه نمی دانستند.
اما این به هیچ عنوان نمیتوانست توجیه گر همکاری با رژیم صدام باشد که برای نابودی این کشور به بهانه اینکه
ما موقعی قرار داد الجزایر را در زمان شاه امضا کردیم که در نقطه ضعف بودیم.(متاسفانه آقای خلعتبری که قرار داد الجزایر را تنظیم کرده بود بلافاصله بعد از انقلاب اعدام شد) باشد
اما فرموده بودید هواداری از گروهی(مجاهدین) که خلع سلاح شده اند چه ایراد.
ایراد ان این است که همان طور که گفته شد این گروه مثل یک فاحشه سیاسی یک روز خود را به صدام و متحدانش فروختند و
امروز به عربستان و ترکی فیصل دلال صهیونست ها
عربستان و صهیونیصت هایی که بیشترین فشار را برای به نتیجه نرسیدن مذاکرات هسته ای و در نتیجه فشار بیشتر بر مردم وارد کردند(و طنز تلخ اینجاست که بعضی رهبران در داخل همسو با صهیونیست ها و عربستان همجنان مخالف برجام بوده و هستند)
من از شما خواهش میکنم با اینکه جنایت های زیادی از طرف جمهوری به اصطلاح اسلامی بر شما و در یک کلام
ما ها و مردم ایران رفته
ماهایی که جوانیمان عمرمان را به پای انقلاب دادیم
و امروز با بر چسب هایی مثل گرگ صفت مزدور خاِین بی بصیرت فتنه گر ریزشی و هزاران توهین دیگر مواجه میشویم
امااگر یکی طرفدار ایشان باشد انجنان او را به عرش اعلا می برند که آنسرش ناپیدا ولی اگر انتقادی از انها بکند تمام حیثیت و گذشته اش را لگد مال میکنند.
خدایا تا کی ما باید چوب این مطلق کردن ها را بخوریم.
و این شدیدا با آموزه های قرآنی که این حضرات مدعی اجرای ان هستند منافات دارد جایی که می فرماید
دشمنی با قومی شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند..سوره ماِیده ایه 8
متاسفانه در خیلی مواقع سیاست جمهوی اسلامی سیاست ماکیاولی هدف وسیله را توجیه میکند است
همان سیاستی که در مجاهدین بشدت دنبال میشود.
بله از شما می خواهم مواضع خود را از فرزندتان جدا کنید
گرچه فرزندتان را هم درک میکنم که برای گرفتن انتقام ظلم به شما به دام این گروه مزدور افتاده
امروز منافق سپاه قدس و جناب ///ایست براذر جان.شمر زمانه ات را بشناس.
با سلام و عرض ادب به آقای نوریزاد
محرمانه برای ایران.مطلبی که خدمتتون میگم نه در جواب این دوست عزیز که برای روشن شدن اذهان است.اثبات مطالب مطروحه در شرایط امروز کمی دشوار و به مصلحت نیست ولی فقط میشه گفت روحانیون و نمایندگانی که همین روزها مورد خشم قرار گرفتند و تعداد زیادی دیگر از مطلعین هستند و به علت امنیتی بودن فضا و سوء استفاده ای که سپاه و بیت ازین جریان بدنبالش هستند با مشت به دهانها تهدید به سکوت شدند ولی خورشید درین باب تا ابد پشت ابر نخواهد ماند.
باسلام و خسته نباشید برای تلاش این سالهایتان و خبررسانی به کشور اسیر و دربندمان.
به بهانه ی حادثه ی برخورد قطارها واجب است توجهتان را به نکاتی معطوف دارید.
قطار سمنان مشهد وسط مسیر بدلایلی توقف کرده
واگن تبریز مشهد به دلایلی هیچ توجهی به روبرو نداشته و بی توجه به قوانین ساده ی فیزیک و ترمز با فشار اتاق فرمان پس از دو بار تاکید و دریافت دستور تلفنی و کتبی به لوکوموتیوران به راهش ادامه داده و باعث تصادف مذکور میشود.
قطار تبریز مشهد با سرعت برخورد میکند به قطار سمنان مشهد
نکته ی مهم اینکه با مظلومیت تمام سرنشینان قطار تبریز مشهد که البته کشته و سوزانده میشوند.
توجه تان را به مطلب مهمی جلب میکنم تا از زاویه ی درست به این حادثه و دیگر حوادث سه سال گذشته و چند سال آینده در ایران توجه دهم.
سه سال پیش در پاییز 92 در تهران نیروهای امنیتی خبر از پیدا کردن شخصی با مشخصات امام زمان کرده که در سکوت خبری و بسیار محرمانه طبقه بندی و مسئولیت این شخص و برخورد و نظارت بر ایشان را بیت رهبری و اطلاعات سپاه بعده گرفتند.ایشان را مخفیانه و بر خلاف میلش از ترس اطلاع مردم و رخداد حوادث کنترل نشده به نزدیک مشهد منتقل کردند و قرنطینه ای برای خانواده و خود شخص ایجاد میکنند.
به تازگی شخص مورد نظر پیامی برای رییس جمهور و تعدادی از بزرگان و نمایندگان مجلس میفرستد و از رفتار وحشیانه و اقدام به تفتیش عقاید و سو استفاده ی ///// و نقشه های شومی در آینده و ایجاد فضای امنیتی و خفقان در کشور بقصد صحنه سازیهای کفرآمیز خبر میدهد و دلایلی را طرح و امنیت جانی و روانی خود را در خطر اعلام میکند.
از یک سال قبل و پس از تحقیقات مقدماتی دولت به درستی اطلاعات پی برده و به مخالفت با اقدام بیت خامنه ای در نگهداری و حصر ایشان و اقدامات مشکوک بیت خامنه ای علیه کشورمیپردازد.تعدادی از مراجع با موافقت با خامنه ای و تعدادی به مخالفت پرداخته و تقاضای داشتن اخبار درست از سلامتی و تامین امنیت جانی ایشان شده اند که با پاسخ همه باید به خاطر خامنه ای ساکت باشند روبرو شده و حتی سخنرانی مطهری در مشهد لغو شد.
پس از بالا گرفتن این داستان و مشخص شدن اینکه بسیاری از نقشه ها و موضوعاتی که خامنه ای و فرماندهان سپاه در سخنرانیها اعلام میکنند از اطلاعات شنود و از مطالبیست که توسط این فرد گفته شده و با مخالفت چند باره ی دولت درباره ی خلاف شرع و قانون بودن اقدامات رهبری،نقشه ی تروریستی برخورد قطارها توسط سپاه قدس طراحی میشود تا شاید مراجع مخالف را با اینکار فریب داده و دولت را نیز در آستانه ی انتخابات تظعیف کنند.با وقوع اتفاق تاسفبار اتفاق حله سپاه قدس سریعا دست بکار شده و با خرابکاری در قطار سمنان مشهد به عنوان نماد دولت باعث میشوند این واگن مثل مانع در راه قطار تبریز مشهد بعنوان نماد رهبری و سپاه( با توجه به آذری بودن رهبری ) و اینگونه بنظر برسد که این اتفاق مشیت الهی و برای اخطار به مانع تراشی دولت وقت در امور الهی و باذن خدا روی داده است.
صحنه سازی مستقیما تهدید و ترور دولت است.اشاره به قطار دولت” که درمسیر قطاررهبری چرا ایستاده اید!!وپیام دیگر اینکه فردا اگر نتیجه ی نمایش آنطور نشد که ما میخواستیم بر گردن قطار تدبیر و امید است نه قطار رهبری و سپاه،دلیلش هم اتفاق برخورد قطارهای سمنان و تبریز در هفت خوان شاهرود باذن خدا (که اشاره به انتخاب احتمالی شاهرودی)
تعداد زیادی از هموطنان آذری درین حادثه قربانی میشوند تا از احساسات مردم غیرتمند استفاده شود و واگن سمنان را خالی از مسافر روانه ی ریل میکنند که باعث ایجاد خشم دولت و مردم سمنان در صورت لو رفتن نقشه نشود.
اتفاقات سال های گذشته ی کشور و بخصوص این روزها را با توجه به این نکات بررسی کرده و نشانه شناسی کنید.
ساختن آیات جعلی از اقدامات همیشگی بیت خامنه ای و سپاه است که بارها بقصد شهیدسازی و انحراف اذهان و تحریک جامعه به راه اشتباه و اقدام به فریب و بستن دهان بزرگان و مراجع بارها شده است.باتوجه به رو شدن قرنطینه ی مخفیانه ی ذکرشده وبرای ایجاد فشاربه سکوت و تسلیم به خواسته های خامنه ای و سپاه و راه اندازی نمایشی مشابه راهپیمایی کربلا بقصد معرفی نیابت دروغین خامنه ای.
اقدام به پررنگ کردن مشهد بعنوان پایتخت مذهبی و خودسری والیان وقت و فوت مشکوک واعظ طبسی،و تبعید و حصر از تهران به خراسان رضوی و شهری همه بقصد معرفی خامنه ای بعنوان نایب دروغین امام که بشدت در شکایات متعدد مورد اعتراض این فرد قرار گرفته تا زمان انتخابات بسیار حاد شده و ادامه دار خواهد بود.
در نوشته های(منتسب به شخص مذکور)درشب اتفاق حله و کرکوک این اتفاقات بوضوح و برای چندمین بار پیش بینی و به اقدام انحرافی خامنه ای وسپاه در پی این حادثه اشاره شده است.
?
دینی که با خوردن آب در ملأ عام به خطر بیفته، ولی خوردن حق مردم تکونش نده،
دین نیست،
توهمی است برای عوام و نعمتی است برای خواص…
ﻧﺰﺩﯾﮏ ٣٨ ﺳﺎﻟﻪ ﻫﻤﻪ ﺟﻮﺭ ﺩﻋﺎ ﻭ ﻋﺰﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻧﻔﺮﯾﻦ ﮐﺮﺩﯾﻢ…
٨ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﻧﺼﻒ ﺩﻧﯿﺎ ﺟﻨﮕﯿﺪﯾﻢ…
15 ﺳﺎﻟﻪ ﺩﺭ ﺗﺤﺮﯾﻢ ﻫﺴﺘﯿﻢ…
ﭼﻪ حکمتیه ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﻫﻤﮥ ﺩﻧﯿﺎ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﻣﯿﮑﻨﻦ؟
ﺗﺮﮐﯿﻪ ﻗﻄﺐ ﺻﻨﻌﺘﯽ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﯿﺸﻪ…
ﺩﺑﯽ ، مركز تجاري ﺁﺳﯿﺎ ﻣﯿﺸﻪ…
ﮐﺮﻩ ﺟﻨﻮﺑﯽ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺭﺍ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯿﮑﻨﻪ…
ژاپن کل بازار الکترونیک جهان رو به خودش اختصاص میده…
ﻗﻄﺮ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﺗﺮﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯿﺸﻪ…
ارمنستان اولین درآمدش صادرات برق به ایران میشه…
تایلند اولین مشتری توریستش ایرانیها میشن…
اسپانیا زعفران ایران رو میگیره و اولین درآمدش صادرات زعفران به دنیا میشه…
اونوقت……
ﻣﺎ ﺍﺯ ﺳﻮﻣﺎﻟﯽ ﻭ ﺑﻨﮕﻼﺩﺵ ﻓﻘﯿﺮ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﯿﻢ…
ﺗﻮ ﺻﻒ ﺳﺒﺪ ﮐﺎﻻ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻣﯿﻤﯿﺮﻧﺪ…
كجاي ﮐﺎﺭ ﻣﺎ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ؟
اگر خرمشهر را خدا آزاد كرد،
بگذاريد فلسطين را هم خدا آزاد كند…
مگر خدای ما با خداي آنها فرق میکند؟
در ایران باستان ٬ هنگامی کودکی به دنیا می آمد ٬ درختی در زمین می کاشتند
اکنون که کودکی زاده می شود ٬ خون حیوانی را به زمین می ریزند…
بزرگترین حقارت تاریخ، یخ زدگی مغزانسانهاست…
مرغ نخورید ، هورمون دارد…
سوسیس کالباس نخورید ، نیترات دارد…
لبنیات نخورید پالم دارد…
آبلیمو صنعتی نخورید آب لیمو ندارد…
آب معدنی نخورید مواد نگه دارنده خطرناک دارد…
شیر نخورید وایتکس دارد…
سیب رو باپوست نخورید مواد سرطانزا دارد…
برنج نخورید آرسنیک دارد…
بنزین ما سرطان زاست…
اصلا هیچی نخورید چون مملکت صاحب ندارد…
شهربازی نروید ، اگر می روید وسایلش ایمن نیست…
هواپیما تا مجبور نشدید سوار نشوید…
توی تهران نفس نکشید و از خونه بیرون نروید چون پارازیت سرطانزاست…
سرطان هم نگیرید،چون احتمالاً مورد اسیدپاشی قرار می گیرید…
از طرف دیگر برق کم مصرف کنید تا ما صادرش کنیم…
گرم بپوشید گاز زیاد مصرف نکنید،
برایتان خوب نیست ما صادرش می کنیم…
ماشین خارجی گران است نخرید ،
لگن ساخت داخل را گران بخرید برایتان خوب است امکان رفتن به بهشت را زودتر برایتان فراهم می کند…
فقط “بچه زیاد بزایید” چون ایران جای خوبی است…
ربا و نزول خواری حرام ترین اعمال است اما اگر بروید از بانک انصار () وام با بهره ۳۵ درصد بگیرید حلال می شود…
صدا و سیما آلات موسیقی را از پشت در و دیوار و ۶ گلدان نشان می دهد چرا که می گویند نمایش آلات موسیقی حرام است،
اما اگر ۱۲۰ هزار تومان بدهید و بروید کنسرت برج میلاد آن موقع حلال می شود…
سرزمین عجایب اینجاست که هر حرامی با پول حلال می شود…
اگر فقرا جایی جمع شوند ، می شوند “باند” ،
اما اگر ثروتمندان جایی جمع شوند می شود “جلسه” ،
اگر فقیر دزدی کند ، می شود “سرقت” ،
اما اگر ثروتمند دزدی کند ، می شود “اختلاس
کیف می کنم وقتی حکومتیها و طرفتارانش را ذلیل و بی جواب گنگ در مقابل این مطالب هایی که همه ریشه در واقعیتهای کشور داره می بینم و میبینم که برای خود چنان چاه عمیقی کنده اند که از الان صدایشان دیگر به گوش کسی نمی رسد تا بماند در بستر تاریخ که هیچ وقت از این ها صدایی در نخواهد امد و اگر هم صدایی داشته باشند از عمق چاهی که خود کم کم کندند و به یک باره متوجه شدند که چاهی که کنند خیلی عمیق شده نه بیرون اومدن ازش ممکنه نه رساندن صدایشان به جایی هیچ ادم عاقلی در تاریخ با خود و یاران خود چنین کرده که ابنها کردند انهم بابت دنیا و مال دنیا که همیشه بیشتر از بقیه در نا اگاهی کامل خود را فریب می دادند که این دنیا گذرا و بی ارزش است و نه باید دل بست و چنان با عمل خود همه حرفهای خود را به دنیا اثبات کردند که فریبکاری بیش نبود یکی از هزاران و یا میلیون ها حرف کلمه شهادت خودشان این را رحمت بی پایان الهی و یک راه نزدیک رسیدن به بهشت اعلام می کردند ولی هیچ یک طالب چنین چیزی نشدند و ثابت کردند که مرگ خوبه برا همسایه و چنان از بهشت و شهادت گرزان شدند که همه انگشت حیرت گزیده اند که چرا اینها برای رفتن به بهشت این همه خوف دارندو برای فرار و نجات از شهادت باید حتما صدها محافظ و برنامه ریزی سیستم امنیتی کرد که به چنین فیض بزرگی الهی نایل نشد باز انهم از پول بیت المال باز اینهایی که سنگ اینها را به سینه می زنند معلوم نیست به خاطر قدرت و مال دنیای انهاست یا حقیقتا به خاطر دین حضرت محمد(ض) و مولا علی و حسین ابن علی پیامبر کی از ترس شهادت خود را در خانه ای حبس کرد علی کی بیت المال را به کسی بخشید و وبالش را به گردن گرفت حسین ابن علی کی در مقابل مظلوم با ظالم همدست شد
دورود بر شما جناب نوری زاد نوشته قبلی که به نام بنده یکی از دوستان لطف کردن نوشتن از این قراراه و اگر اجازه بدید بنده این سئوال رو روشن مطرح می کنم اگر جواب بدهید بزرگوارید کردید اگر جواب هم ندید بزرگوارید و صلاح کاری خودتان است جناب نوری زاد جناب عالی سوپر من که نیستید از طرف خدا هم برای این گروه که غیر از حکومت کردن به هیچ ائینی معتقد نیستند نامه ای نوشته نشده که به ایشان کری نداشته باشید گیرم اگر هم چنین باشد اینها کسانی نیستند که به نامه خدا و پیامبر و انبیا ارزشی قائل باشند اگر بودند تا خرخره در دزدی و فساد گرفتار نبودند تعداد انگشت شماری در میان این حکومت هست که به بیت امال دست درازی نکرده و سالم مانده و هیچ کاری هم از دست این افراد ساخته نیست حال مگر نه اینکه جناب عالی اسناد و مدارکی از کار های زشت و ناپسند اینها و دزدی های کلان بیت المال و بسیاری مدارک دیگر که شما را در مقابل تمام واقعیت گویی و افشای حقیت سران سپاه رلاریجانی ها و یا کسانی که خود را حزب الله ای می دانند ولی از الله اش را هیچ نمی شناسند مصون کرده و این اسناد و مدارک در خارج از ایران نگهداری می شود و این اسناد بهدی قوی و کار امد هستند که حتی خود سران حکومت و سپاه برای شما محافظانی گماشته که خدای ناکرده در کوچه حتی ماشین هم به شما نزند که این شبه را بیدار کند که این عمل از طرف حکومت بوده و ان اسناد در خارج از ایران بر روی اینترنت برود و در سایت های مجازی دودمان این ها را بر باد دهد حال این نظر من است باز که چرا افشا نمی کنید نظر خود من برای رفتن این حکومت این است که هنوز مردم به ان حد از روشنگری نرسیده اند و ما در این 38 سال هزینه زیادی پرداخت کردیم تا خودشان به دست خودشان چنان به فضاحت کشیده شده اند که اینها با اب کوثر هم تمیز شدنی نیستند ولی باز عده قلیلی از مردم هنوز در نااگاهی هستند و فرا رسیدن ان اگا هی کامل مردم نباید انقلاب دیگری در این کشور صورت بگیرد کوتاه سخن و سلیس عرض کنم تا بتوان مطلب را برسان اینها منظورم روحانیت از 38 سال پیش شروع به کندن چاهی برای خود هستند و عمق ان چاه به نظر شما هنوز بحدی کافی نیست که نتوانند از ان بیرون بیایند و منتظرید تا عمق این چاه انقدر عمیق باششد به اندازه عمق تاریخ که که نتوانند با کشیدن مار مار نویس را کتک بزنن تنها خواهش من از جناب عالی این است که در صورت صلاح دید جوابی بگذارید و این مطلب نوشته پائینی هم که عرض کردم دوستان لطف کردن به نام من گذاشتند در مجلسی این را من مطرح کردم و ایشان هم با زبان خود اینگونه نوشته بود
پاینده و برقرار باشید مبارز تنها و با سیاستی که یک تنه توانسته تمام کسانی را که مدعی سیاست و یا قدرت کاذب را دارند تلنگری بر افکار پوسیده انها بزند
بدرود
/////مذهبی
///// مذهبی کسی است که آخرت را فدای دنیای خود و فرزندانش میفروشد.
مثل آخوندهای درباری
نمونه خوبش هم جناب ایت ال///// آملی ست.
نیایش
من این نیایش که سروده استاد کورش زعیم است با آگاهی از دانش و بزرگواری ایشان کپی و حیفم آمد که برای دوستان درج نکنم . آری درد بزرگ و مشترک ما ایرانیان همین نیایش است که استاد سروده است .
ای تویی که خورشید من ایرانی را گرفتی تا در تاریکی و ایستایی ذهن تو پندارم که تنهایم،
اي تويي كه شير وجود من را در قفس موشان زنداني كردي،
ای تویی که آهن اراده من را با سنگ خارای خود می ترسانی،
و پرچم زيباي سه رنگين من را بیگانه كرده اي. بدان که من ايرانيم!
من ذهن مردة تو را چنان با جنبش آزادگی خود تکان خواهم داد تا زنده و پویا گردد.
من دل تاریک تو را با فرهنگ جهان بین ایرانیم چنان روشن خواهم کرد، تا از تاریکخانه خود برون آیی.
تو تاریکی اندیشه خود را بر من تحمیل کرده ای،
تو خشونت فرهنگ خود را بر من روا داشته اي،
تو دارايي من را برده اي و در خواري و ناتواني رَهايم كرده اي،
ولی من تو را سرانجام به روشنایی ایرانی بودن خواهم کشاند،
من ستم تو را با مهربانی خود درهم خواهم شکست.
من ایرانی تا تو را انسان نکنم از پای نخواهم نشست،
و لذت و سربلندی ایرانی بودن را به تو خواهم چشاند،
تا هرگز نخواهي آنچه هستي باشي!
یکی از همکاران سابق را دیدم با هم دست دادیم و روبوسی کردیم .
قبل از هر چیزی سئوال کرد رای دادی ؟ در پاسخ گفتم تو چی ؟ تو رای دادی ؟ در جوابم گفت من سالهاست رای میدهم و هر رای من مشت محکمی است بر دهان اسرائیل و آمریکا و دیگر قدرتهای استکباری جهانی !
بدو گفتم چرا از قدرت رای خود بجای بوکس بازی با قدرتهای جهانی برای استقرار قانون وبرقراری عدالت اجتماعی و ارتقای کشور و توسعه همه جانبه مشرق زمین استفاده نمی کنی تا ما هم قوی شویم و به دیگران حسودی نکنیم ؟ در پاسخ به من گفت تو باز این ///// شعر ها را فراموش نکرده ای ؟
بدو گفتم البته درست اش « کٌرسی شعر است » و نه //// شعر
و یاد سخنان ارزشمند و تاریخی ولیعهد دلاور و فرمانده کل قوای ایران عباس میرزا افتادم که خطاب « موسیوی ژوبر » فرانسوی فرمود :
“نمی دانم این قدرتی که شما اروپایی ها را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما وترقی شما چه ؟ شما در قشون جنگیدن و فتح کردن و بکار بردن قوای عقلیه متبحرید و حال آنکه ما در جهل و شغب غوطه ور و به ندرت آتیه را در نظر می گیرم . مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است ؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما می تابد تاًثیرات مفیدش بر سر ما کمتر از سر شماست ؟یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را بر ما برتری می دهد ؟ گمان نمی کنم . اجنبی حرف بزن ! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم ؟”
واشینگتن تایمز برای اولین بار در یک افشاگری تکان دهنده، جنایت تروریستی نیروی قدس دربنغازی لیبی و افتضاح پرده پوشی دولت اوباما را برملا کرد.
بدنبال حملات بنغازی که در آن 4 آمریکایی کشته شدند، ژنرال فلین مدیر آژانس اطلاعات دفاعی، جامعه اطلاعاتی را مامور تهیه اطلاعاتی درمورد شرکت رژیم ایران در این حمله کرد.
یک گزارش بسیار محرمانه در 21 سپتامبر، در پاسخ به درخواست این تحقیق تهیه شد.
در جمعبندی این گزارش، درمورد یک عملیات ویژه اطلاعاتی دررابطه با نیروی منفور قدس توضیح داده شده بود.
ژنرال فلین به واشنگتن تایمز گفت: بدلایل محرمانه وی نمی تواند درمورد محتوای گزارش نوشته شده بحث کند. منابع مطلع می گویند نیروی قدس تحت پوشش امدادرسانان هلال احمر در لیبی دست به عملیات علیه سفارت آمریکا زد.
تیم هلال احمر در تاریخ 30 ژوئیه 2012 از تهران به بنغازی رسید که بظاهر برای تامین کمک های انساندوستانه به رژیم انقلابی لیبی بعد از سقوط قذافی بود.
یک فسر امنیتی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا می گوید:همه می دانستند که نیروهای رژیم ایران در بنغازی هستند. بخصوص زمانی که تیم هلال احمر توسط انصار الشریعه ” ربوده” شد .
این ” آدمربایی” یک عملیات فریب بود که بدقت صحنه سازی شده بود تا سازمان سیا را از عملیات نیروی قدس منحرف کنند.
آنها در واقع نیروهای عملیاتی قدس بودند. آدمربایی اینطور ترتیب داده شده بود که آنها به گروگان گرفته شده اند. درحالی که عملاً از انظار دور می ماندند تا بتوانند مخفیانه حمله به مجتمع آمریکا را هدایت کنند.
ما از روابط میان رابطین می دانستیم که نیروهای رژیم ایران به شبه نظامیان استفاده از خمپاره و تهاجم به ساختمان سفارت آمریکا را آموزش داده اند. آنها مراقبت پیچیده ای را روی کنسولگری گذاشته بودند و تمام این کار را درحالی که به ظاهر ” گروگان ” بودند انجام می دادند.
افسر سازمان سیا می گوید به ما گفته شد در مورد این عملیات چیزی نگوییم.
دو تن از نیروهای بریده وزارت اطلاعات رژیم ایران بعداً نقشی را که درتیم عملیاتی هلال احمردر بنغازی بازی کردند افشا کردند. آنها گفتند یک رابط حامل 8 تا 10 میلیون دلار اسکناس های 500 یورویی سه هفته قبل از حمله رسید. این پول را بین رهبران انصارالشریعه که توسط رژیم ایران کنترل می شوند، توزیع کردند. فرماندهان نظامی آمریکا نیز رسیدن پول از ایران برای انصار الشریعه را تأیید کردند. تاکنون، جامعه اطلاعاتی آمریکا از اشاره به رژیم ایران در بنغازی امتناع کرده است. تاکنون نقش رژیم ایران در این عملیات و کشته شدن سفیر آمریکا و چند تن از کارکنان سفارت، پرده پوشی شده است
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واشینگتن تایمز برای اولین بار در یک افشاگری تکان دهنده، جنایت تروریستی نیروی قدس دربنغازی لیبی و افتضاح پرده پوشی دولت اوباما را برملا کرد.
بدنبال حملات بنغازی که در آن 4 آمریکایی کشته شدند، ژنرال فلین مدیر آژانس اطلاعات دفاعی، جامعه اطلاعاتی را مامور تهیه اطلاعاتی درمورد شرکت رژیم ایران در این حمله کرد.
یک گزارش بسیار محرمانه در 21 سپتامبر، در پاسخ به درخواست این تحقیق تهیه شد.
در جمعبندی این گزارش، درمورد یک عملیات ویژه اطلاعاتی دررابطه با نیروی منفور قدس توضیح داده شده بود.
ژنرال فلین به واشنگتن تایمز گفت: بدلایل محرمانه وی نمی تواند درمورد محتوای گزارش نوشته شده بحث کند. منابع مطلع می گویند نیروی قدس تحت پوشش امدادرسانان هلال احمر در لیبی دست به عملیات علیه سفارت آمریکا زد.
تیم هلال احمر در تاریخ 30 ژوئیه 2012 از تهران به بنغازی رسید که بظاهر برای تامین کمک های انساندوستانه به رژیم انقلابی لیبی بعد از سقوط قذافی بود.
یک فسر امنیتی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا می گوید:همه می دانستند که نیروهای رژیم ایران در بنغازی هستند. بخصوص زمانی که تیم هلال احمر توسط انصار الشریعه ” ربوده” شد .
این ” آدمربایی” یک عملیات فریب بود که بدقت صحنه سازی شده بود تا سازمان سیا را از عملیات نیروی قدس منحرف کنند.
آنها در واقع نیروهای عملیاتی قدس بودند. آدمربایی اینطور ترتیب داده شده بود که آنها به گروگان گرفته شده اند. درحالی که عملاً از انظار دور می ماندند تا بتوانند مخفیانه حمله به مجتمع آمریکا را هدایت کنند.
ما از روابط میان رابطین می دانستیم که نیروهای رژیم ایران به شبه نظامیان استفاده از خمپاره و تهاجم به ساختمان سفارت آمریکا را آموزش داده اند. آنها مراقبت پیچیده ای را روی کنسولگری گذاشته بودند و تمام این کار را درحالی که به ظاهر ” گروگان ” بودند انجام می دادند.
افسر سازمان سیا می گوید به ما گفته شد در مورد این عملیات چیزی نگوییم.
دو تن از نیروهای بریده وزارت اطلاعات رژیم ایران بعداً نقشی را که درتیم عملیاتی هلال احمردر بنغازی بازی کردند افشا کردند. آنها گفتند یک رابط حامل 8 تا 10 میلیون دلار اسکناس های 500 یورویی سه هفته قبل از حمله رسید. این پول را بین رهبران انصارالشریعه که توسط رژیم ایران کنترل می شوند، توزیع کردند. فرماندهان نظامی آمریکا نیز رسیدن پول از ایران برای انصار الشریعه را تأیید کردند. تاکنون، جامعه اطلاعاتی آمریکا از اشاره به رژیم ایران در بنغازی امتناع کرده است. تاکنون نقش رژیم ایران در این عملیات و کشته شدن سفیر آمریکا و چند تن از کارکنان سفارت، پرده پوشی شده است
!!!!!!!!!!!!!
نفری به یکی از شهرکهای اطراف برای دید و وبازدید رفته بود . وقتی برگشت گفت فلانی قیافه گرفته بود و با ما حرفی نزد !
گفتم او با شما کاری ندارد و از من می ترسد چون من می دانم که او به اتفاق یک گردانده خانه عفاف در دهه هفتاد اقدام به منحرف کردن زنان و دخترانی که تازه به تهران می آمدند و زرق وبرق شهر آنها را می گرفت میکرد و در دهه هفتاد شغل شریف وی اداره خانه های عفاف بوده است .
وتازه یادم آمد که من مدیر مالی شرکت «ک » بودم و در جوار این شرکت سردخانه اتحادیه ا…. وجود داشت و ظاهراً این سردخانه بعلت مشکلات مالکیت قادر به نصب تلفن نبود و مدیر این سردخانه در تماس با دفتر مرکزی از تلفن شرکت ما استفاده می کرد ! و پس از اتمام تلفن می نشست و از هر دری سخنی می گفت و همزمان در این سالهای شخص دیگری که ظاهراً فلج بود برای دریافت کمک مالی به این شرکت مراجعه می کرد و حدود دو یا سه ساعت در دفتر من می نشست و راجعه به گرفتاریهای خود صحبت می کرد و می گفت قبلاً راننده تریلی بوده و به کشورهای عربی بار می برده و بار می آورده است .ولی یک روزی او را در سه راه آذری دیدم که مانند ورزشکاران رزمی راه می رفت ؛ از آن پس نیز وی به شرکت ما می آمد و کمک مالی دریافت می کرد و من هیچ وقت به روی وی نیاوردم که او شارلاتان است .
باری ، من چند سالی بود که از شرکت فوق استعفاء داده بودم و روزی این گردانده خانه های عفاف چون از طرف جد مادری نوه شیخ بود به وی اعتماد داشتم آمد و گفت من در سردخانه اتحادیه ا…. فرم استخدام پر کرده ام و مدیر آن سردخانه گفت اگر فلانی تایید کند شما را استخدام می کنم و….
و گذشت و این شارلاتان هر جا من را می دید می گفت رئیس سردخانه سلام رساند و سالها بعد متوجه شدم که این شخص شارلاتان به اتفاق اشخاص دیگری که رئیس دبیرستان سابق ع معرفی کرده بود به اداره کردن خانه های عفاف مشغول بوده است .
باری ، او اکنون صاحب خانه و یک کار گاه است که از طریق ادا ره خانه های عفاف بدست آورده است .
او به همین دلیل از ما دوری می کند چون می ترسد و به این نفر که به آن شهرک رفته بود و شاکی بود از اینکه برای ا. قیافه گرفته اند و محلی به او نگذاشته اند گفتم تو خری و نفهمی و سالها طول می کشد که این موضوع ها را بفهمی .
4- در کتاب ورق پاره های زندان در داستان پادنگ دزدی که بزرگ علوی او را « رفیق دزد من» می نامد ، اعتقاد دارد که مردم تودهً منجمدی است که مثل خرس سر شاهراهها خوابیده و در طوفانهای اجتماعی مثل لوحی که با دینامیت بترکانند تبدیل به سنگ ریزه می شود و از هم می پاشد .
بزرگ علوی در پاسخ رفیق دزد می گوید : من می گویم که این خرس تنبل متعفن که سر راه مردم را گرفته و آن دسته از اجتماع که مثل موم در دست طبقه حاکم است ، مرا هفت سال به حبس فرستاده اند ، از این جهت من از آنها بیزارهستم و آرزو دارم که آن طوفان موج شکن بیاید و آنها را به صخره ای بزند و نابودشان کند .
م.خ.ع
1-شب تا پاسی از شب بیدار بودم و خوابم نبرد .
ساعت 3بامداد از رختخواب برخاستم و کامپیوتر را روشن کردم و گشت و گذری در فضای مجازی کردم ؛ چیزی قابل قبولی راضی ام نکرد دوباره به رختخواب رفتم وتا ساعت شش بامداد کلافه بودم .
ساعت 6 صبح به ایمیل ام سری زدم ، هوشداری دریافت کرده بودم که در فضاری مجازی ولگردی نکنم وگرنه ….!
هر کاری کردم میلی به خوردن صبحانه پیدا نکردم و ساعت 10صبح تصمیم گرفتم تا لب جاده بروم و برگرم تا شاید حالم دگرگون شود ؛ تا لب جاده دو نفر به من تنه زدند و من درگیر نشدم چون اصلاً حال درگیری ندارم ، هنگام عبور از کنار پارک جنوبی شهرک، متصدی پارک گفت از سن و سالت خجالت نمی کشی آن گلهای شبو را می کنی ! از پارک که گذشتم پراید سفیدی ترمز کرد و چهار نفر سیگار به دهن سر نشین داشت و باهم گفتند حاجی چه خبره چرا ولگردی می کنی !
به سر کوچه مان رسیدم و سه تن از همسایگان درهای خانه شان را باز گذاشته بودند و … یعنی اینکه قصد تهمت زدن و رساندن شر را داریم و دو تا از آنها با خانه های مقدس عفاف همکاری می کنند .
باری ، وارد خانه شدم و گفتند صبحانه نمی خوری ؟ در جواب گفتم خوردم و پاسخ شنیدم بله دیگه آقا میل به صبحانه ساده ندارند و برای صرف صبحانه کامل تشریف برده بودند بیرون .
وارد خانه شدم و پشت میزم نشستم و گفتم خدایا چه کنم و یاد این جمله از شادرون احمد شاملو افتادم که ( انسان دشواری وظیفه است ) .
2-با خودم گفتم تا شب چه کنم ؟نه میلی به خوردن دارم ، نه میلی به خواندن دارم ، نه میلی به نوشتن دارم ، نه میلی به ورزش دارم ، نه میلی به دیدن برنامه های تلویزیونی دارم و سرانجام نه میلی به نشستن و به دیوارها خیره شدن پس چه کنم ؟ همه راه ها را بسته دیدم تا این لحظه و شاید آیا فرجی بشود و یا نشود و با خودم گفتم کاش میشد راه های بسته را با بیل و کلنگ باز کرد . ولی نه، نمی شود و مانده ام که چه کنم ؟
3- در این کش و قوس چشم نظرم به کتاب ورق پاره های زندان از بزرگ علوی افتاد که در دوران زندان نگاشته است . بزرگ علوی در کتاب ورق پاره های زندان می نگارد که : در گفتگو با همبندان زندانی وقتی آنها می گفتند که من برای جرم ام مثلاً سه و یا پنج سال و یا …. حکم زندان از حکومت رضاشاه گرفته ام در جواب بزرگ علوی می گفت من به اتهام اندیشیدن و فکر کردن و به اتهام فعالیت سیاسی از این (مردم این سرزمین ) هفت سال زندان گرفته ام .
آری از ماست که بر ماست : هما ناظق
م.خ.ع
سلام آقای نوری زاد من لولی هستم یک زمانی بچه آبادان بودم. ملوان بودم و سالهاست که از کشتی گریختم نه به خاطره خارج نه به خاطر دلایله جوانی گریختم. ۱۹۸۱ به آلمان رسیدم الآن سالهاست که در اروپایی سرد و نامرد زندگی میکنم. من در این فکر بودم آیا میشه از مردم امظا جمع کرد.کمک مالی به فلسطین ودیگر کشور های بدون اجازه ی مردم همچین کاری صورت نگیرد. پول مردم را به اجنوی دادن صحیح نیست. کی میشه بدون خطر بیایم خونه؟ دارم پیر میشم دیر از جانت سرطان گرفتم و در حال شیمی درمانی میباشم. خدا نصیب گرگ بیابان هم نکنه. حسابی افتادم. ۲ پسر دارم خانم من ۱۸ سال پیش عمرشو داد به شما. دلم نمیخواد اینجا بمیرم. کی میشه راحت به ایران بازگشت؟ به درود آقای نوریزاد. لولی
در انتخابات خبرگان میلیونها رای دهنده به عدم احراز صلاحیت احمد جنتی رای دادند.
آقای نوریزاد عزیز من به همه نظرات و حرف هایت احترام می گذارم و تقریبا همیشه باهات موافقم. اما در روش نه گفتن به انتخابات نظرم متفاوت است. تصور کن دو روز بعد از انتخابات نتایج اعلام شوند و جنتی به مجلس خبرگان راه نیافته باشد. آیا آنوقت این یک پیروزی بزرگ نیست. اگر شرکت در انتخابات کمک کند که نظام سریعتر نابود شود چرا شرکت نکنیم. رای مردم به موسوی بود که خامنه ای را از مشرعیت انداخت. کمر نظام مستبد خامنه ای در انتخابات سال هشتاد و هشت شکسته شد. دشمن را باید قلع و قمع کرد حتی در میدان خودش.
آهای ظالمین بدانید که ، پرنده ی آزادی را از گزاردن تخم
(تخم گذاری) مانع نتوانید شد
میدانی محمد نوری زاد عزیزم
که چه می گفت دیشب نوح، نوه ی پنج ساله ام
وقتی به او گفته شد که مردم ایران اسیر شاهی ستمگر هستند که مردم را آزار و اذیت می کند
با زبان سوئدی شیرین خود پرسید چرا مردم او را دستگیر نمی کنند
من در پاسخش گفتم که او پول وسلاح و نفر دارد
ولی، سالهاست که این مردم می کوشند برای دستگیر کردنش
او با چهره ای مصمم و بغض آلود به طرف دخترم یعنی مادر خویش، شتابان دوید و با صدای بلند گفت:
مامان من او را دستگیر می کنم و به تو قول می دهم که مرا شجاع خواهی یافت
ترجمه مستقیم سوئدی
پرنده ماندنی ست، سرها را بالا کنیم ، پرواز اوج ناک فوج پرندگان نوظهور را در افق آسمان عشق نظاره کنیم
عشق به حرمت انسان
بسم الله الرحمن الرحیم
امام علی (ع): في ملك هواك شح بنفسك عما لا يحل لك فان الشح بالنفس الانصاف منها فيما احببت … پدر عزیز و بزرگوار حضرت ایت الله خامنه ای سلام خوب به یاد دارم که در دیدار سال 86. که با اتحادیه انجمن های اسلامی دانش اموزان به خدمتم شما آمدیم شما را پدر عزیز و بزرگوار خود خطاب کردیم اکنون شما را به همان عنوان خطاب میکنم. پدر عزیز و بزرگوار، من سال ها در کشور عزیزم ایران همواره مشغول به خدمتم به نظام و انقلاب بودم گاهی در سنگر انجمن اسلامی گاهی در قالب یک فعال سیاسی اصلاح طلب و گاهی روزنامه نگار. تا اینکه در سال 88 بعد از عضویت در ستاد انتخاباتی مهندس میر حسین موسوی و اتفاقات بعد آن همه چیز تغییر کرد تا جای که افرادی به نام شما و حمایت شما به بیوت مراجع تقلید شیعه و مساجد حمله کردن و مساجد و کتاب خانه ها را به آتش کشیدن و طلاب را با لباس پیامبر در خیابان ها و مساجد کتک زدن شاهد بیوت و دفاتر ایت الله دستغیب و صانعی و … پدر عزیز کار به جای رسید که در آن سال ها افراد به اسم حمایت شما بعد از دست دادن با خود من دستشان را آب میکشیدن و میگفتن ما نجس هستیم و .. پدر عزیز ما ایت الله خامنه ای تا در سال 92 تغییراتی به وجود آمد که همه را امیدوار کرد اما، آن تغییرات باز به نام شما و حمایت از شما تبدیل به نا. امیدی شد شاهد (دلواپسان) تا جای که این فرزند کوچک شما که مسئیولیت ستادجوانان انتخاباتی دکتر روحانی در فارس را داشتم اقدام به برگزاری مراسم جشن یا مراسم قدر دانی از سید جناب سید محمد خاتمی عزیز در فارس کردم و این شروع مجدد احظار های پیاپی و فشار های زیاد به من شد و برای هر چیز کوچک مارا فرا میخواندن هر دوهفته یک بار که عادت ما شده بود این شرایط به اندازه ای بد بود که راهی جز خروج از کشور برای من باقی نگذاشت پدر عزیزم امروز چیزی از شما نمی خواهم نه طلب بخشش یا چیزی شبیه آن چون اشتباهی نکرده ام. اما ای کاش ای کاش به نزدیکان و دستوران خود یک تذکر کوچک داده بودین !!!!! که با مدارای بیشتر افراد که خود را وابسته به شما می دانند با نرمش بیشتر با منتقدان و اصلاح طلبان برخورد میکردن .تا شاهد این نباشیم که تعداد زیادی از افراد فقط به دلیل همین نوع برخورد و تشکیل پرونده های جعلی و ایجاد محدودیت ها اقدام به خروج از کشور ایران کنند پدر عزیز ما
آیا زمان ان نرسیده به نیرو های تحت اوامر خود دستور بفرمایید کمی با ملایمت بیشتر با مردم برخورد کنند.
آیا زمان ان نرسیده که تکلیف آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد بعد از گذشت بیش از 6 سال زندان خانگی معلوم شود???
آیا زمان ان نرسیده اتفاقات 88 کنار گذاشته شود و جامعه به امنیت برسد و شورای نگهبان و نهاد های دیگر تمام منتقدان را با چماق فتنه از گردانه خارج کنند???
در پایان ارزوی عمری با برکت با صحت سلامت را برای شما در پناه خدا خاستارم فرزند کو چک شما احمد محمودی 94/11/17
سلام آقای نوری زاد.شاید این سوالم شبیه دیگر سوالهای گفته شده باشد.ولی یک نظر خواهی از شما هم دارم.
1- سوالی از گفتار و کردار روشنفکرانه شما در ذهنم بوجود آمده.خواهشمندم صادقانه جوابم بدهید تا مشمول گناه ظن در مورد شما نشم. چرا شما با آن همه گفتار تند با حکومت و حتی ولایت فقیه هنوز زنده اید در حالی که بچه های ما کرد زبانها نصف و خیلی کمتر از شما در مسیر حق خواهی صحبتی میکنند و در حالی که به حکومت و ولایت مبارکه و خدایی هم حرفی نمی زنند فورا با اتهام محاربه با خدا و یا برچسب همکاری با معاند و ضد انقلاب به زندان ابدی ویا چوبه اعدام میبرند ولی شما فقد مقداری وسایل ویا کامپیوترتان را میبرند و هنوز خیلی آزادانه در باره حقوقتان در همه رسانه ها حتی رسانه های خارجی صحبت میکنید.؟
و
2- اما یک نظر خواهی از حضرت عالی:
خودتان خوب میدانید ظلم بسیار بزرگی از سوی حکومتهای دینی در خاورمیانه بر قوم کرد شده و دولتهای غرب هم بنا به کینه ی دیرینه ای که نسبت به این قوم دارن همراه با خواست مسیحیان و یهودیان در تقسیم این قوم بزرگ با حکومتهی دینی صفوی و عثمانی دست دوستی داده ان و آنرا به چند تکه مابین دیگر اقوام تقسیم نموده اند. سوال: آیا شما به عنوان یک آزاد اندیش که قائل به احقاق حقوق ملت کرد هستید که هر چهار قسمت آن به یک کشور تبدیل شوند. تا دیگر از سوی اقوامی که خود را برادر و یا هموطنشان می نامند دچار ظلم و بی عدالتی نشوند که در طول تاریخ 1500 ساله اسلامی این بلاهای غیرانسانی را بر آنها وارد کرده اند و بارها برای تصرف سرزمینشان همه ناجوانمردیها و اعمال غیر انسانی را در حقشان اعمال نموده اند؟؟
با سلام خدمت محمد نوری زاد عزیز
رویکرد مبارزاتی شما جهت ازاد سازی ایران قابل دفع و تقدیر است. اما چند نکته اینجا لازم به نظر میرسه
اولا: مهمترین عامل عدم موفقیت مبارزات سیاسی و دموکراتیک در ایران، جهالت و غفلت عموم مردم است. مردمی که از لحاظ بلوغ فکری و سیاسی رشد پیدا نکرده اند در صورت شکست و فروپاشی این نظام سیاسی دوباره در ورطه دیگری خواهد افتاد (همان مثال همیشکی: از چاله در آمدن و در چاه افتادن) چرا که انقلاب 57 درس بزرگی به ما آموخت. مردمی که از لحاظ فکری و زندگی مدنی هنوز خیلی اصول اولیه را بلد نیستند. حرف تحول ساختار حکومتها خیلی منطقی نیست چرا که دوباره افرادی با فریبکاری و خدعه بر آنها حاکم خواهند شد. این سخن را من بارها گفته ام اگر ما خودمان را اصلاح نکنیم همین ها که با لباس اخوندی مردم فریبی می کنند روزی هم با لباس های شیک و کراوات دوباره بر مسند قدرت خواهند بود. نمونه اش همین اخوندهای روشن فکری مانند خاتمی ها، رفسنجانی ها، و حسن خمینی و … هاست.
دوما: القائ رویکرد عقلانیت در جامعه امر بسیار ضروری است تا مردم را از خرافه های دینی و مذهبی جا کند. و بت زمانه که همان افکار پوسیده و خشک مذهبی است. البته مبارزه در این راه باید مبارزه اصلی می باشد بسی دشوار و طولانی است. چرا که عقلانیت بدون رها شدن از افکار هزار و چهارصد ساله فاسد و پوسیده امکان پذیر نیست.
ثانیا: القائ این رویکرد در جامعه که هیچ کس مقدس و یا معصوم نیست و هر کسی از رهبران سیاسی گرفته تا افراد جزء می توانند در ورطه انحطاط و لغزش باشند(هنوز در جامعه ما خیلی از مردم شخصیت ماورائی برای بعضی ها متصورند).
رابعا: نهادینه کردن این رویکرد در جامعه که تنها راه راهایی از تنگناهای موجود در کشور نوع دوستی و محترم شمردن حقوق یکدیگر است. نمی توان در کشوری که مردم فقط به فکر منافع خود هستند و تنها خواهتان مصالح خود و اطرافیانشان اند، دم از دموکراسی زد. پس تغییر اساسی در جامعه ایران تنها از طریق تغییر نگرش های اجتماعی امکان پذیر خواهد بود. در چنین شرایطی است که مردم صرفا به قوانین برآمده از خبرگان و نخبگان سیاسی که خود آنها(سیاسیون) برامده از چنین جامعه ای اند ملتزم خواهند بود و از رفتارهای احساسی و افراطی (که ناشی از تعصبات دینی و تنگ نظری است). و مردم کسی را فارق از چارچوب قانون نخواهند دید.
دروودبه شمادوست عزیز. اه پیش ازانکه در درد غرقه شویم کاری کنید کاری کنید پیش از ان……..
با سلام و عرض ادب و احترام من از کانالهای ماهواره فقط اخبار بی بی سی و صفحه آخر صدای آمریکا را میبینم و هر جا که باشم باید این برنامه را ببینم امشب دوم بهمن 94 صحبتهای شما را شنیدم من قبلا نیز برای شما مطالبی معروض داشته ام و اکثر اوقات شما را درب ساختمان کانون وکلا میبینم برای هر جمله ای که امشب بیان کردید من یک احسنت گفتم نمیدانم از که بخواهم که در توانش باشد چون از دست خدا هم کاری بر نمیاید تا این مردم را سر عقل بیاورد اگر کاری را که شما گفتید انجام دهند نتیجه خوبی بدست میاید بارها همین افراد بیانداشته اند نتیجه انتخابات برایمان مهم نیست حضور اهمیت بیشتری دارد افرادی مانند آقای خزعلی مردم را از جنگ داخلی میترسانند در صورتیکه چنین اتفاقی نخواهد افتاد و اصولا رای ندادن باعث چنین عملی نیست بلکه شما به سردمداران رژیم میفهمانی که از نحوه عملکرد شما رضایت نداریم نسبت به اصلاح رفتار خود اقدام نمایید ضمنا در یکی از ملاقات هایتان دیدم با خانم بنی یعقوب و آقای احمدی دیدار کردید خانم بنی یعقوب از بستگانم میباشد و واقعا هر دو آنان انسان شریفی هستند ولی هر دو طرز تفکر آقای خزعلی را دارند من چند بار با آنان بحث نموده ام ولی متقاعد نشده اند شرکت در انتخابات یعنی همراهی با همه سران رژیم ببخشید از اینکه مصدع اوقات شدم
سلام آقای نوری زاد
درود بر شما
شما نشان دادید که مردم محکوم ایران می توانند اگر اراده کنند و متحد شوند کار نشد ندارد.
در هر صورت آرزوی سلامتی و سربلندی شما را دارم.
استدعا دارم در سایت خودتان قسمتی را بگنجانیجد تا این کاندید های مجلس و خبرگان رهبری که رد صلاحیت می شودند ثبت نام کنند تا آمار صحیح رد صلاحیت شده ها را در این انتخابات نمایشی به اطلاع مردم برسد.
با تشکر
سلام من محمود نوری به اتهام نشر اکاذیب و توهین به رهبری و امام راحل بازداشت و مدتی در زندان کاشمر سپری کردم و فعلا با سپردن سیصد میلیون تومان وثیقه ازاد شدم مانند من در شهر های کوچک زیاد هستند که گمنام ماندند
فارسم، اما من هم بلوچ هستم
در گوشه جنوب شرقی نقشه ایران استان سیستان و بلو چستان قرار دارد، قالب مردم بلوچ اهل تسنن میباشند. من بطور متناوب در آن خطه کار و سفر کردهام و با این مردم صبور و مهماننواز از نزدیک آشنایی دارم، بارها بر سفره آنها نشسته، سفره آی که در آن گاهی فقر خود را با صمیمیت و مهمان نوازی با من تقسیم میکردند. بلوچها مردمی صبور ، صلح طلب و بسیار مهمان نواز هستند. محرومیت ، فقر و تبعیض به شکل وحشتناکی و زشتی نمایان بود، در شهرهای بزرگی مثل زاهدان، زابل و یا چابهار امکانات و خدماتی که در سایر شهرهای ایران عادی محسوب میشد در آنجا بد یا وجود نداشت. پروژههای آنهم در تیول مرکزیا ن بود. در آن سالهای ۱۳۶۰ که سراسر ایران بدلیل جنگ ایران و عراق و سرکوب وحشتناک گرد سیاه ماتم داشت، فقر و محرومیت بلوچستن وسیله آی مناسب برای تغذیه ماشین جنگ بود . پیوسته این سوال در ذهن من است، خلق محروم و مظلوم بلوچ بجز لقب پرطمطراق مرزبانان غیور و مسلمان بلوچ چه سهمی در جغرافیای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران دارند ؟ کی و کجا رژیم ( که جای خود دارد ) اپوزسیون ایران و جریانهای مترقی و آزادیخواه اینها را جدی گرفته است؟ روز و هفتهای نیست کسی در شهر یا روستایی کشته و در گالن گازوئیل که تنها ممر زندگی خانواده آاو است به آتش کشیده نشود. روزی نیست که اعتقادات مذهبی و فرهنگی آنها سرکوب یا تحقیر نشود، مانند تمام اهل تسنن و دیگر اقلیتها. بعنوان یک بلوچ چه انتخابی در آن ماتم سرای تحقیر و تبعیض دارم ؟ در این میان ما مردم ایران بطور عام و ما فارسها بطور خاص مسئولیم. این خود دلیلی بود که جنداله به رهبری مولوی عبدالملک ریگی و دوستانش در سال ۲۰۰۳ مبارزه مسلحانه را بر ضدّ این تبعیضها و محرومیتها شروع کرد. سرکوبگران بجای رفرم، اصلاح و رفع تبعیضها سپاه سرکوبگر خود را به منطقه گسیل داشت. سپاه و اطلاعات سپاه بر جان و مال و ناموس خلق بلوچ با بیرحمی قیر قابل وصفی به کشتار و ترور علما و اندیشمندان اهل تسنن پرداخت. مصیبت به همین جا ختم نشد، رژیم با زد و بند پشت پرده با پاکستان مولوی عبدلمالک ریگی را دستگیر کرد و سپس با آن سناریو مضحک سربازان گمنام امامزمان و نیروی همیشه قهرمان هوایی را همراه شوها ی تحقیر کننده و غیر انسانی تلوزیونی و بعد اعدام رهبر جندالله، یک بار دیگر ثابت کرد تنها فقط زبان زور را میشناسد و به آن اعتقاد دارد. جندالله به مبارزات مسلحانه خود ادامه داد و سپاه با تمام بیرحمی خود به سرکوب و تجاوز به اعتقادات، جان و مال و ناموس مردم بلوچ مشغول است و به هیچ کس جوابگو نیست!!
هموطن عزیز،ای کسانی که دغدغه آزادی و عدالت دارید. ایران در چنگ دینفروشان از خدا بیخبر میسوزد، ماجرا جوییهای حکومتگران در تمام خاور میانه خود را گسترده است، جنگ نیابتی در ابعاد وسیعی جریان دارد، بلوچستان در شروع یک جنگ نیابتی قرار دارد، مردم بلوچستان را تنها نگذارید، مسائل و اخبار و مصائب خلق بلوچ در وسائل ارتباط جمعی مطرح کنید. تجربههای خود را با آزادیخواهان درمیان بلوچ
بگذارید، نگذارید آنها بها شیه رانده شوند. رژیم قصد دارد جنگ شعیه و سنی راه بیندازد. این امکان را از این ایران و مردم فروشان بگیرید. ما ایرانیان بطور عام و فارسها بطور خاص، روزی باید پرونده گرگانگیری سفارت آمریکا، جنگ هشت ساله و جنایت دهه شصت را باز خوانی کنیم، پرونده هائی که بعد از سه دهه اصلاحطلبان به خارج رانده شده و امیدوار بازگشت به قدرت باید به آن توجه مسئولانه داشته باشند. ما باید از تجربه آلمان بعد از جنگ جهانی دوم و افریقا ی جنوبی بعد از آپارتاید بیاموزیم. ایران بجز بهمت زنان و مردان آزادیخواه و مسٔول به درد مردم تغییر نخواهد کرد.
سیاوش – ۱۰/۱۱/۲۰۱۵
حتما بسیاری فیلم سینمأیی باراباس با بازیگری آنتونی کوین را دیده اند، باراباس که یک خلافکار و از طبقات پایین جامعه روم بود به جای حضرت مسیح بخشوده میشود و از زندان آزاد میشود، این فرد بعد از آزادی متحول میشود و دوستی مسیحی پیدا میکند، دوباره به زندان میفتد، و مصیبتهای فراوان میبیند و در نهایت آزاد میشود و آزادیش هم زمان میشود با شروع انتشار و شیوع مسیحیت در امپراطوری روم، در صحنههای پایانی دستگاه امنیتی روم آتش سوزی عمدی در ساختمانها و اماکن دولتی ایجاد میکند و شایعه میکند که مسیحیان این کار را کرده اند و بعضی از مسیحیان ساده مانند باراباس جو زده میشوند و به آتش زدن بیشتر میپردازند و نیروهای امنیتی روم آنها را دستگیر محاکمه و به جرم اغتشاش و به اتش کشیدن ابنیه به اعدام محکوم میکنند، در ظاهر این حیله در کوتاه مدت کارگر میفتد و مسیحیت نوپا سرکوب میشود، و چقدر این شیوه آشنا است، و در طول ۲۰۰۰ سال تغییری نکرده است، سردار همدانی در مصاحبهای به صراحت اذعان کرده اند که که گردانهای از اراذل و اوباش که کارشان تیغ و قمه است تربیت کرده اند و در عاشورای سال ۱۳۸۸ در قالب هیئتهای عزا داری به سمت دانشگاه روان کرده اند، و آن ماجراها را آفریده اند، میتوان حدس زد گردان دیگر هم در نقش جنبش سبز و هوا داران موسوی به راه انداخته اند و اینها را با هم درگیر کرده اند به ظاهر آن ماجرا باعث شد نهضت سبز سرکوب شود چندین نفر در روز عاشورا کشته شدند و ساختمانها به آتش کشیده شد و اتومبیل نیروی انتظامی از روی مردم رد شد، و سپس اجتماع فرمایشی ۹ دی و سخنرانی جناب علم الهدی و جمع شدن فتنه ۸۸ به زعم سردار همدانی، هر سال که میگذرد پازلی از به ظاهر فتنه ۸۸ کشف میشود، ماه هیچوقت پشت ابر نمیماند،
با سلام برادر بزرگوارم جناب اقای نوری زاد ایرانی الاصل میگویم ایرانی الاصل یقین بدانید هرکسی در این عصر بپا نخواست ایرانی نیست بخدا ایرانی نیستند جناب اقای نوری زاد خواهشمندم هر وقط هرکجا برای هر چیزی جمع میشوید بمن اطلاع دهید تا بتوانم حداقلترین دینم را به این اب وخاک نفرین شده از جنایتهای بی پایان این اجنبیان ایران فریادم را براورم بخداوندی خدا قسم ملت خسته شده از دست اقای خامنهای این انسان دارای عقل سلیم نیستند ایا مگر عمامه ونماز وقران خواندن از ملا عبدالله ذالجوشن بهترند مگر همین اقای شمر خان میگویم قسم میخورم هزاران بار انسانتر از این حاکمان بخصوص از بزرگان این حکومت بهشتی ترند ای ملت ایران خواهشمندم دیگر شیاطین را لعن نکنید چون روز قیامت نمی توانید از عدالت خداوند سربلند باشید ایا ملت مسلمان وای ایرانیان بخصوص مجتهدین شیعه ایرانی ایا خداوند بپرسند مهدی شیطان را دیدی اموالت را بدزدد نه خیر ایا شیطان امد بتو دروغ بگوید نه خیر ایا شیطان را دیدی مردم یا فرزندانت را بفریبد نه خیر ایا شیطان را دیدی بیاید واموال بچهای صغیر ویتیم وگرسنه را از خزانه ایران ببرد وبدهد برای کشتن 400000 هزار کودک وزنهای حامله وجوانان بیگناه وپیرمردان بیگناه سوری را بکشد نه خیر ایا دیدی شیطان بیاید واز اموالتان را با اسلحه بنام سپاهیان چپاول کند وبدهد به بچهایشان ببرند حتی در اسرائیل در کابارها دخترانشان وپسرانشان حتی کنند با اموال گرسنگان وزنهای جوان ایرانی بعلت دزدی وچپاول اموالشان از ایران همه فاسد شدند ولی دختران حاکمان حکومت امام زمان در اروپا وامریکا وکشورهای عربی در کابارها با پسران عربها خوش بگذرانند نه خیر ندیدم ایا دیدی شیطان بیاید وهر جوانی حق خودش را مطالبه کند وبه رهبری بگوید اقا تو خودرا امانتدار میدانی اقای احمدی نژاد ورحیمی ومرتضوی وخود پسرانت وووهمه حوزهای علمیه قران امام زمان وهمه مجتهدین شیعه ایران دارند ملیاردها چپاول میکنند چرا جلو انها را نمیگیری بعد عوض جواب درست بیائید انها را بکشید ایا شیطان بتو گفته بیائید ومرگ جهانیان را از من بخواهید نهخیر ای بنده ایرانی من کدام از این خیانتها وجنایتها را از حکومت جمهوری اسلامی ندیدی ونشنیدی ای مجتهدین وای ایرانیان مسلمان کدامینتان اینها را از این حکومت ندیدید چه جواب خدا را در قیامت در مقابل ابلیس وخدا میدهی ایا جز محکوم ابلیس وفرزندانش شیاطین میشوید چطور حاضرید حتی در قیامت خداوند محکوم شیطان هم شوی ای ایرانی وای کل حوزویها شرم که ندارید حیا که ندارید دین ومذهب که ندارید خدا نمی پرستید اخه از چه نوعی موجودید شماها بگوئید از کدامین موجودات هستیم ای ایرانیان شیعه ایا شیطان از ما نزد خداوند عادل بپرسد اقای مکارم واقای همدانی ومهدی وووو ایا شما نشنیدی چپاولها را از اموال بیت المال ملت صغیر ویتیم چرا زبانت بدهان گرفتی فکر کردی تا قیامت میمانی خزعلی بودها بلی باید حالا جواب دهد بلی توهم مهدی خواهی رفت ولی دارد بیقین ملت میرسد که مسلمانان شیعه ایرانی دیگر هیچ اعتقادی به خدا وبه هیچ دینی ومذهبی معتقد به قیامتی نیستند اگر باشند باید جواب دهند مگر امام حسینم ع سلام وبزرگ مرد شیعه ووشهید واقعی جهان مگر با یزید لعین اختلاف مال را داشتند نه خیر ان بزرگوار روز قیامت جلو ابلیس میایستد سربلند وبا شهامت می فرمایند خداوندم من با ابلیس وفرزندانش چون یزید وشمر وکل لشگریان کافرش ایستادم وفرزندان نوجوانم را محکم به روز قیامت امید وار نمودم بلی امام حسین ع است او مسلمان وشیعه پدراست نه اقا تو وهمه ما نخیر ما همان ابلیسیم که امام حسین ع جنگید وخون پاکش را فدای عدالت کرد بلی من وامثال من قسم بقران از ابلیس لعینتریم ملت ایران بوالله دیگر شیطان را لعن نکنید تمام کسانی را لعن کنید که اموالتان را میدزدند بخصوص بزرگانی که نان نام حسینم را میخورند انها را بعد هر نماز صدبار لعن کنید تا بلکه ایران از نفرت خداوند دور شود ابلیس را لعن نکنید ایرانیان ای ملت ایران ثابت کنم برای خانواده باستلاح شهدای 8 سال جنگ ایران وعراق که 99 درصد از خانوادهای شهدای جنگ فرزندان خودرا فقط برای پول فروختند اما بگویم ان پاکدلان ومعتقدان وبندگان ازاده خدا نمی دانستند عدهای چه فریبکاری دارند ای طفلان معصوم خدایا رحمتشان کن ای سپاهیان باستلاح هم رزمان ان عزیزان شرمتان باد بیدینان شرمتان باد شرمتان باد از حوزها تا محلها همه دزد نامردان ان عزیزان 13 ساله باور کردند طفلان خبر از روباهی شما نداشتند که همین است میگویم قسم بقران شیطان همه مارا در قیامت محکوم میکند اقای جعفری ایوای تو وامثال تو چی میگوئید ای وای بشر زبان گفتن ندارد جوابهای شماها راقلم توان نوشتن را ندارد از گناه شماها ای خانواده شهدا میدانم که فروختید فرزنداتان را بلی یقین فروختید تازه چکاره بودید قیمت گذاری کنید خون ان عزیزانرا ولی شما فروختید شهدای خودرا میدانید چگونه حداقل سواد وزبان وفهم دارید حداقل برادر مسلمان با برادر مسلمان بنگد هردو بجهنم میروند یعنی یک نفر کافر بود انهم فقط صدام ایا صدام بچهای شمارا کشت ایا دینی ومذهبی دارید وخدائی دارید گفته باشد مهدی تورا بجای پدرت محاکمه میکنم ایا دارید گفته باشد خوبی تورا به پدرت میبخشم نه اخوندها همه را دروغ میگویند روایتها را بزنید بدیوار وکاگل کنید اینها همه دروغ است خانواده محترم شهدا ایا میدانید حکومت جمهوری شهدای شما چندین سال است دستمزد قاتلان فرزندان شمارا به برادران مسلمان عراقیشان میدهند دستمزد کشتن بچهای شمارا میپردازند بلی مردی هست بیاید ودر مسجدی تمام خانواده شهدا را قاضی خود قرار میدهیم وجوابگو هستم بلی دارند ملیارد ملیارد اموال همان طغلان که جانشانرا فدا کردند تا ثروت واب وخاک وطن خودرا برای ایندگان حفظ کنند بلی امروز حکومت انها دارند همان اموال ملت را به قاتلان کثیف ولعین ان طفلان میبخشند ای غیرتمندان ایرانی بلی پراید را به همان قاتلان فرزندان شما بقیمت یک ملیونتومان میبخشند بلی بقران یک نفر از خانواده شهدا نمیتواند جواب خون فرزندش را بدهد البته گفتم 98 درصدشان فرزندانشان را فروختند به حقوق وریاست برادرانشان وخواهرانشان ای لعنت خدا بر ایرانیان لعین باد نفرین خداوند برما باد ای ملت میدانید سنیهای ایرانی با سنیهای یا 4 امامیهای سوریه فرق دارند یعنی عمر وعثمان وابوبکر سوریه وعراق ویمن وووبا عمر وعثمان وابوبکر سنیهای بلوچستان وکردستان ایران فرق دارند انها به بهشت میروند ولی کرستانیها وسیستانیها وبلوچهای ایران حتما بجهنم میروند الله واکبر ای لعنت بر ایرانی لعنت بر ما ایرانیان غیر خدا پرست ومسلمان نمیدانم ما دینمان ومذهبمان چیست الله واکبر
ا سلام دوستان عزیز بسیار روشن است کسانیکه با توافق هستهای در امریکا رضایت دادهاند به چند دلیل روشن ومنطقی از دشمنان ملت وجوانان وقدرت وسربازان امریکائی هستند اولا از ابتدای ریاست جمهوری امریکا ملت امریکا همانند ملت ایران در 35 سال اخیر اشتباه بسیار بزرگی را مرتکب شدهاند که رای به یکی از دشمنان قسم خورده دیرینه امریکائیان بخصوص ملت سفید پوستان امریکائی رای به یک سیاه پوست انهم افریقائی مسلمانزاده افراطی بیسواد زاده رای دادند مثل ایرانیان چطور به حکومتی روی اوردند که از بدو اسلام تا امروز داشتند ملت ایران را با دروغ ونیرنگ وخیانت کاری فریب دادند تا حکومتی امروزی خائن واجنبی وچپاولگران تاریخ بشریت را بسر کار اوردیم که حتی خداوند ملت واب وخاک ایران را نفرین کردند ملت امریکا هم گرفتار چنین بدبختی شدهاند وتمام سناتورهای دمکرات وموافقین توافق در جمهوری خواهان هم همین دشمنی که این حکومت با ملت وایران ما دارند این دولت امریکا هم بدتر از این حکومت با ملت وجوانان امریکائی دشمنی وخیانتکاری میکند اوباما قابل ریاست جمهوری نبود چون یک گرسنه وعقدهای نمی تواند دشمنی خودرا پنهان کند دلیل براین است ایا مگر فرماندهان امریکائی وناتو دها بار با سند ومدرک ثابت نکردند که سربازان امریکائی واروپائی ها در افغان وعراق ولبنان ووو با بمبهای لب جادهای ایران کشته میشوند وشدند ثابت کردند دوم مگر یک روز حکومت ایران گفته ملت امریکا جزو ادمهای درست هستند همیشه مرگ ملت امریکا را از خدا وزمین واسمان در خواست میکنند خوب پس چطور اقای سیاه پوست دشمن سربازان ونازنین جوانان امریکائی اینقدر موافق وحتی تا در توان دارد علنی از دشمن ملت امریکا حمایت میکند از هر نظر مثال سوریه چرا امریکا هنوز با سازمان ملل اجازه میدهند یک کشور را انهم حدود 400000 هزار بیگناه کشته شود انهم بخواست دشمنان امریکا روسیه وایران جز میخواهد قدرت امریکا را بنابودی بکشاند واگر چند کشور دوستی در خاورمیانه دارد از بی اعتمادی حکومت امریکائی انها را هم امریکا از دست بدهد وبه روسیه وچین کثیف روی اورند ایا دشمنی دمکراتها واوباما اشکار نیست ایا مگر ملت امریکا نمیداند که امریکائیان در ایران بدون هیچ گناهی در زندان گروگان گرفته شدهاند یقین دارند چون حکومتی که محاکمه متهمی را بدون تصویر اشکارا واعلنی محاکمه کند ان محاکمه غیر اسلامی وغیر انسانی میباشد ایا جز این است که حکومت ایران بحمایت اوباما وچند نفر از سناتورهای رشوه بگیر ودشمن ملت امریکا خاطر جمعند که امریکا هیچ غلطی نمیکند چون فرمانده کل قوایش بدست اوبامای صد درصد طرفدار حکومت ایران وروسیه وچین میباشد اینحقیر با تمام جرات واگاهی وبا دلیل وسند انهم دها سند ثابت میکنم که اوباما مستقیما با ایران همدستند تا امریکا را بنابودی وملتش را خوار وذلیل بگرداند دوم ایا اختلاف بین امریکا واسرائیل صهیونیست بقول قلبی اوباما یکی از خواستهای بزرگ حکومت ایران است که اقای اوباما وسناتورهای امریکائی این کار بزرگ را برای حکومت ایران به سرانجام رساندهاند سوم ایا تا کنون چنین اختلافهائی مابین سنای امریکا دو حزب افتاده بود خیر اینهم یکی از خواستهای حکومت ایران بتوسط اوبامای خائن ودشمن هم ملت ایران وهم ملت امریکا را فراهم نمود بلی عزیزانم بلی بزرگترین دشمنی با ملت ایران را هم این اوبامای خائن مرتکب شده بنظر اینحقیر اوباما با ملت ایران همانقدر خیانت کرده که بر علیه ملت امریکا هم دشمنی وخیانت کردهاست یقین بدانند ملت امریکا که دمکراتها از بزرگترین دشمنان امریکا هستند همانقدر که حکومت اجنبی ایران به ملت وایران خیانتهای جبران ناپذیری کردهاند که هرگز در تاریخ هجوم دشمنان خارجی مثل اسکندر ومغولها ام اینقدر خیانت به ملت ایران وایرانی نکردهاند مگر این حکومت با ایرانی وایران خیانتها کردهاند بقیهاش بماند وسلام
با عرضسلام و احترام .جناب اقای نوریزاد مامردم ستمدیده در36 سال حکومت اقایان معممین هستی خودرا ازدست داده ایم شما درنامه سرگشاده تان برای اقای خامنه ای اظهار نظر فرمودید ایشان بجای خودشان اقای محمد خاتمی را بعنوان رهبری انقلاب بنشانند تا مسایلی که میدانید چیست پیش نیاید و هر کس درهرمقامی هر خلافی کرده دعوت به پاسخگویی به مردم زجر کشیده نشود .ما مردم شمارا دوست داریم .وبرایتان خیلی حرمت قایل هستیم اما اقایان معممین 36 ساله روزگارماراسیاه کردند اگر شما کسی را به اقای خامنه ای معرفی نفرمایید که بجای خودشان بنشانند و باز اقایان معممین را 36 سال دیگر بر سرنوشت ما ملت سیه روز .مسلط سازند باتقدیم احتراماتl
در صورت امکان لطفا این کامنت را که پاسخ دلقک ایرانی به یکی از کامنت گذارها هست من کپی پیست کرده ام منتشر کنید.
با سپاس از شما
گفت…
مازیار وطنپرست. اول بگویم که نه اهلیت و نه دلبستگی برای ورود به این بحث ها را ندارم. و بعد با یک مقدمه شروع کنم و قبل از مقدمه بگویم که شناخت من از آقایان و خانم ها اندک و مربوط به داده های عمومی در اینترنت است بغیر از نوری زاد که با او ارتباط حسی هم دارم و می فهمم چه می کند. اما مقدمه: هنگامی که ستار بهشتی کشته شد من اولین و آخرین فردی بودم که نوشتم: “ستار بهشتی را افسران ادارۀ آگاهی ناجا کشته اند و نه پلیس فتا. شرح مفصلی هم دادم و استدلالم را با قرائن و اماره ها محکم کردم. لب مطلب هم این بود که ستار اولاً بدلیل کارگر بودن و نداشتن مدرک تحصیلی و ثانیا بخاطر وبلاگ مهجور و کم بیننده و هندلی اش و از همه مهمتر بدلیل داشتن جثۀ درشت بعنوان فعال مدنی یا سیاسی یا وبلاگ نویس مخالف برسمیت شناخته نشده است از سوی فتا و او را از پلیس فتا به پلیس آگاهی تحویل داده اند تحت عنوان ازاذل و اوباش و آگاهی هم او را در زمرۀ اراذل و اوباش اینقدر زده که مرده بعد هم به خانواده اش تلفن زده اند که بیایید جنازه اش را ببرید دفن کنید. روش جاری که در مورد اراذل و اوباش محلات انجام می دهند.
در موضوع اعتراض تاجیک به فعالیت مجموعۀ نوریزاد و ملکی و ستوده و محمدی و مادر ستار هم رد پای همین نگاه اراذل و اوباشی را می بینم از سوی منتقدان اصلاح طلب حکومت به فقط محمد نوریزاد و مادر ستار و نه آن سه نفر دیگر. بعبارت رساتر تاجیک معتقد است که اشخاص بدون پرنسیپ های خاص از جهت مدرک و سواد و جایگاه اجتماعی و سوابق سیاسی حق ندارند وارد بازی بزرگان و روشنفکرانی چون او و مجموعۀ رفقایش در جناح منتقد اصولگرایان بشوند و نه تنها بشوند بلکه او و رفقا و دار و دستۀ اصلاح طلبان مذهبی را هم مورد نقد و مخالفت و چالش قرار بدهند. این سر منشاء این پرخاش بی دلیل تاجیک به نوری زاد است و خانم عشقی. که ناچار دامن آن سه نفر دیگر را هم گرفته است. البته ترس از نوریزاد او را ناگزیر از تخریبش کرده چون روش مبارزاتی انفرادی نوریزاد در حال تسری است و به ستوده و ملکی نرگس هم رسیده است. و می بینیم که تظاهر و تحصن خانم ستوده در این روزها همان رفتاری است که نوریزاد در مقابل وزارت اطلاعات کرد. تاجیک از الگو شدن رفتار انفرادی نوریزاد که روشنفکرش هم نمی داند و حتی او را چماقدار سابق هم در خاطره دارد بسیار آشفته است و می خواهد بهر ترفندی او را و پیشرویش را از کار بیاندازد تا خودش و رفقایش تنها مراجعی باشند که حق داشته باشند بمردم بگویند فقط از ما اصلاح طلبان باید حرف بشنوید و اگر هر کس که انگ مارا نداشت تمایل یا تشکر بکنید بهر دلیل معلوم است که شماها در حال مبتذل کردن امر سیاست (خودش می خواند حقوق بشر)هستید. این زهری است که مسئولش نوریزاد چماقدار است و منشاء دعوای تاجیک. خب تاجیک یک آکادمیسین است و اصلاح طلب مذهبی و جمهوری اسلامی را حکومتی تمام می داند که در برخی زمینه ها که قدرت را با اصلاح طلبان بشراکت نمی گذارد انحراف جزیی دارد و همین که ما و رفقایمان بازی داده شویم مثل دهۀ هفتاد مشکلی نمی ماند.
ادامه
۴ تیر ۱۳۹۴ ه.ش.، ساعت ۳:۴۱
Dalghak.Irani گفت…
ادامه …
خیلی سخت است این خط انحصار طلبی در اصلاح طلبان مذهبی را در وبلاگ شرح دادن و من ابداً آمادگیش را ندارم. اما کار نوریزاد در جامعه ای که حکومت متعارف ندارد و هیچگونه امکان مبارزۀ جمعی را بر نمی تابد یک شاهکار بوده و تا ته جان خلوص و پاکی نوریزاد را نشان می دهد که با جان فشانی غیر قابل باوری از خودش یک برند ساخته و در حال پیشروی و اثر گذاری است. بنظرم نوریزاد را به دو دلیل آزاد گذاشتند: یکی بخاطر شناختی که خامنه ای از سادگی و صفای مؤمنانۀ او داشت در هنگام نزدیکی به او و دو دیگر برای اینکه می خواستند او را نابود کنند با مضحکه کردنش در فعالیت یکتنه و حتی ممکن است می خواستند بهره برداری هم بکنند که ببینید ما با تندترین فعالیت ها و حرف ها هم مشکلی نداریم اگر توطئه نباشد و برنامه ریزی ضد امنیتی پشتش نباشد و چون قادر بمهارش نبودند یا باید در زندان نگاه می داشتند برای تمام عمر یا از ترفند “جدی نگیرید تا خودش را خراب کند” استفاده می کردند که راه دوم را برگزیدند. اما نوریزاد اینقدر مؤمن بهدفش و تحقیر نشدنی بود که همۀ این بازی خوردگی – از نظر رژیم – را با فروتنی پذیرفت و بجای قهر و روشنفکربازی و به بهانه هایی مثل به اسب من گفته اند یابو و از این قبیل؛ رفت و فقط کار کرد و عمل کرد و سماجت کرد و ایستادگی کرد و آوارۀ شهرها شد و گفت و رفت و نشست و اعتراض کرد و کرد تا امروز که دکتر ملکی و نسرین ستوده و نرگس محمدی را با خود همراه کرده و دیر نیست که فعالان بیشتری را هم براه “من در راه مردمم سرسختی می کنم پس هستم” بکشاند و مبدأیی در تاریخ جدید ایران درست کند. بقیۀحرف ها هم مزخرف است که کدام عمل صحیح یا غلط است. هر راهی که شرایط جامعه تحمیل می کند راه ناگزیری است و نمی تواند در نبود هیچ راه دیگری غلط معرفی شود. امین بزرگیان هم یک آکادمیسین از دماغ فیل افتاده است – مثل اغلب شان در ابتدای راه – و فکر می کند که رضاشاه 80 سال پیش که در اروپا آدم می خوردند و در امریکا حقوق بشر برگر غذای روز بود باید یک // هم به شیخ خزعل ها می داد تا ایران بماند و تاجیک و بزرگیان زاده شوند. خیلی حال نمی کنم با آدم های گنده دماغ و از خود راضی و خود علامه پندار. یا…هو
۴ تیر ۱۳۹۴ ه.ش.، ساعت ۳:۴۷
برادر
بزرگوارم نوریزاد عزیز
سلامی به گرمای خورشید را از جانب من پذیرا باش . قبل از هر کلامی یکبار
دیگر در مقابل شجاعتت سر تعظیم فرود می آورم و با قامتی خمیده و قلبی
دردناک در حکومت ظلم و زور ایستاده و به تمامی خانواده ات به خاطر اینهمه
استقامت و پایداری درود میفرستم . غرض از نوشتن این چند سطر بخاطر توضیحی
که در قسمت پایین کامنت من گذاشته بودید که در میان خروجی های حوزه ادمهایی
بوده که شریف هستند . برادر بزرگوار شاید باشند که احتمالا هم هستند ولی
باز هم با قاطعیت نمی توان نمره مثبت به آنها داد من در خانواده ای بزرگ
شده ام که علاوه بر اخوند بودن پدر و پدر بزرگ خیلی از اقوام هم آخوند
هستند به خداقسم کارهایی از همین افراد خودم دیدم ومیبینم که از هر چه
عمامه و عبا ونعلین هست متنفر میشوم در میان همین آقایان که آخوند هستند و
الان باصطلاح اصلاح طلب شده اند هم الحمدالله کم نداریم مثل آقایان جناب
محتشمی پور و هادی غفاری و صدها آخوند دیگر که شما بهتر از من میشناسی .
من درمیان همین اقوام وبستگان اخوند خودم آدمی که قبل از منبر تریاک نکشد
ندارم طرف رئیس عقیدتی سیاسی نیروی هواییست و دو دژبان درب منزل به انتظار
ایستاده و او در خانه بهترین تریاک را از کیف سامسونتش بیرون می آورد و با
نشئگی کامل به نماز ایستاده و کلی سرهنگ و سرتیپ به او اقتدا میکنند !
امروزه با قاطعیت میتوان گفت که بیش از 95 درصد از جماعت آخوند معتاد
میباشند . ولی مهمتر از همه چیز این است که حتی به قول شما که انسانهای
شریفی هم در این جماعت هستند خوب مهمترین اصل شرافت هر انسان و جماعتی
کشیدن زحمت و بدست آوردن نان حلال از عرق جبین میباشد > خوب آیا آخوندی
سراغ داری که بیاید و همچون یک کارگر آجر به بالای دیوار بدست بنا بدهد ؟
چند اخوند را سراغ داری که هر روز بیل بدست گرفته و در مزارع مشغول به
کشاورزی باشند /
برادر بزرگوار . بساط زندگی اخوند شیعه بر پایه مفتخوری و تن پروری و
گسترش جهل و خرافه پایه ریزی و امتداد دارد .
من بعلت بزرگ شدن در خانواده آخوندی و شما بعلت همزیستی چندین ساله با این
جماعت به خوبی میدانیم که اینان آنقدر دروغ گفته و می گویند که سخن راستشان
هم دروغ جلوه میکند . من به چشم خود دیدم و میبینم که پس از وعظ در محراب
ومنبر در خلوت چه ها می کنند !
بزرگوار آخوندی که جنابعالی فرمودید که شریف هستند و با حاکمیت هم پیمانه
نیستند . باید لباس مفتخوری را از تن در آورده و لباس شرافت و ادمیت برتن
کرده وهمچون افراد این مملکت ملا زده تن به کار داده تا بتوان او را شریف
دانست
وگرنه با داشتن لباس مفتخوری . ادعای هم پیاله نبودن با حاکمیت دروغی بیش
نیست و حکایت همان روباهیست که چون دستش به انگور نمیرسد ادعای حرام بودن
میکند
وخلاصه اینکه همین دروغ و دغلهاست که نفرت دیدن و شنیدن چرندیات آخوند
جماعت از جمله شیخ مصلح و سید مرتضی وجود اینجانب و مزدک ومهرداد و عباس
انعامی و ده ها نفر در سایت و میلیون ها نفر در جامعه را فرا گرفته است
اول انقلاب برادر من روی دیوارها این جمله را می نوشت ( که چی زیر عمامه
هست که میترسند ) حالا بیان کننده اش نیست که ببیند ( زیر عمامه فتنه .
دروغ . ریا . تزویر . دزدی . اختلاس . و دهها مور دیگر بود ) که گریبانگیر
این ملت بی نوا گردید . یکبار دیگر سپاس مرا پذیرا باش و شرمندگیم را از
نداشتن جرئت همصدا بودنت بطور علنی را بر من ببخشا . درود و سپاس . درود و
سپاس . درود و سپاس
یاد استاد
بله، او جمعهها هم درس میداد نبود او را زمان و وقت آزاد
اصول و فلسفه، فقه و دیانت کلام، اخلاق، عرفان یا سیاست
دروس حوزوی را درس میداد به یمن دانش و هوش خداداد
یتیم تشنهٔ آل محمد بشد از علم او سیرابْ بی حدّ
چهل سالِ تمام، او درس میگفت ولی این غنچه، صد افسوس، نشکفت
عمود حوزههای علم شیعه فرو افتاد، امان از حلم شیعه
بکن از او، تو ای شاگرد، یادی اصول فقه و خارج یا مبادی
نکونام از خدایش حکم دارد چه کس خوبی او را میشمارد؟
نکونام عارف محبوبی ماست ولی حق بود، لیکن چه تنهاست!
درون «سرّ لا» و «لا تعین» کند سیر و در دل را تو وا کن
انیس حضرت حق است مستان مدد کرده به خَلقی با دَم از جان
نمیگوید بهجز از حق، سخن او فقط حق است و حق بیهای و بیهو
بود توحید «اللَّه» مسکن او صفا دارد، صفایی دیدن او
ز نیکویی او سوسن شکوفاست شقایق، نسترن از او چه شیداست
به اسمای الهی علم دارد صداقت، مهربانی، حلم دارد
ولی در غربتش شهره است، ای وای! از این غم آمده اندوه در نای
روان آدمی را میشناسد و رسم مردمی را میشناسد
جوامع را همی داناست بسیار ز جهل از جماعت هست بیزار
دهد بر جسم فرتوت دیانت دوباره روحی از جنس فقاهت
بر دارد ز موسیقی و اشعار ولیکن نیست کس او را هوادار
شده اشکال بر این دانایی، امّا که عالم اهلِ «ساز» است واحسینا؟!!
اگر عالم نداند علم آن را چگونه میدهد با علم، فتوا؟
برون میآورم، گفت جان جانان هزاران شهر علم از لای قرآن
اگر ممکن نشد ای اهل ایمان زبانم را ببرید، ای فقیهان!
برای حوزه قانون اساسی کنم تصویب بیحرف سیاسی
ولی ماه عسل را کار دارم اگرچه من غریب روزگارم
در این برنامه من خواهم سخن گفت از این اوضاع بد، خواهم برآشفت
چرا تو پیروِ دیو جنونی؟! سلونی قبل اَن مِن تَفقُدونی
به سال چِل، به حکم عشق یا درد قیام مردمی را پیروی کرد
خمینی بهر او مثل پدر بود برایش عشق او مثل شکر بود
صفای باطنش را دوست میداشت ولایش را درون قلب خود کاشت
رفاقت با دو اخوان خمینی نموده باصفا بیهیچ رینی
اهانت کرد شخصی به خمینی زد او را سیلی و پرداخت دینی
مبارز بوده با شکل چریکی تو او را هم مؤید کن بهنیکی
سهساله بود و اهل روزهداری از آن دوران، نمازش یادگاری
نیایاش از دل گلپایگان است پدر را مرتبه از ما نهان است
پدر اهل نیایش، اهل معنا شده مادر فضیلتهاش پیدا
شب رحلت، ملک را دیده با چشم تفاوت میکند از گوش تا چشم
سر قبرش بساط نذر و حاجت ز پاکی و ز ایمانش حکایت
و شخصی گفته با قلبش ز اسرار در اینجا عارفی خوابیده انگار
امام باقر او را علم داده از اسرار الهی باده باده
“حضور حاضر و غایب» کتاب است برای علم و دانش آفتاب است
برای عالم ناسوت و معنا هزار استاد دارد، دُرّ دانا
اسامیشان یقینا در کتاب است از این رو این کتاب دّر است و ناب است
هزار و سی همی مضروب گردند چه ابیاتی که با همّت سرودند
نود درصد فقط از حق سروده برای وصل او بیتاب بوده
امام چهارم ما گر دعا خواند نکو با شعر خود با حق ثنا خواند
که او از کودکی اهل غزل بود و اشعارش ز شیرینی، عسل بود
نکو گفته که با شعرش چه آسان کند با حق نیایش از دل و جان
هزار و دو اگر مضروب گردند کتابهایی است که تالیف کردند
درون صحن مجلس یک کتابش بود موجود ولیکن آن جنابش
شده دربند از ظلم حکومت اَلا ای عالمان قد قام قامت
نوابغ را همی کشتند اینجا در ایران، سرزمینِ ابنسینا
نکونام مثل مولا علی شد که خاری در گلوی این ولی شد
سکوت و صبر کرده چند سالی از این غم میشوی ای دل چه حالی
زنش مانند زهرا پشت در ماند چه کس این قصه را با عشق و غم خواند
در ایام شهادت بوده مردم بدان این قصه را، آری نشو گم
زنش مانند زهرا یک شهیده است و اشکم ای خدا از غم چکیده است
صحابی را تحمل کرد مولا و حاجی مثل مولا هست تنها
تحمل کرده «آقا» را پر از درد که او جز شرّ برای ما نیاورد
سکوت و صبر کرده تا بماند برای مردمان قرآن بخواند
که او با دشمنانش، اهل رفق است چنین رسمی یقینا مهر و عشق است
که عارف عاشق خلق است بسیار برای حق بود او یک هوادار
بود اسم رضا، رسمش چه گردید شده مسموم و از ظالم چهها دید؟
چنانکه گفته این را آلاحمد به حکم دانش بی حد و سرمد
نبود از ما بهجز مسموم، آری بهجز مقتول، بهجز محروم، آری
مقامش هست در اسمای ذاتی مسیحا هست در اسم صفاتی
خمینی اسم فعلی بود آری ز دوش خلق بر میداشت باری
مکارم، خامنهای، شمر ملعون چه فرقی میکند خونخوار و مجنون
یهودیزاده و خولی، یزیدی عجب از خون مظلومان چشیدی
بر آمریکا و اسرائیل صد مرگ بر اینها، این دغل، این دیو و دد مرگ
مکارم دید عالِم شهره گشته برای حوزهٔ دین مهره گشته
سخن گفت و علیهاش توطئه کرد برایش مسلخی از فتنه گسترد
به سال شش و هشتاد این مکارم نموده انتقادی از که؟ عالِم
در اجلاس بلاد آمد سخن گفت ز نشر علم و دانایی برآشفت
نکونام و کتابش را در افتاد ز قید هرچه علم و دانش آزاد
کتابش را چه نامی بود؟ حجت و اثباتش برای وحی رحمت
چه گفته در کتاب آن عالِم ما؟ نشو قاضی بدون فهم معنا
شده تحریف، قرآن لیک مشروط به حرف و خواندن است این کار مربوط
ولی اعجاز قرآن ماندگار است که قرآن گوهر هر روزگار است
ولی قرآن نبوده مثل تورات نگشته آنچنان، تحریف آیات
فقیهان دگر هم نقل کردند ولی در نقل و بحث و قول سردند
ولی سنّی و غول ماهواره از آیات شب و ماه و ستاره
شده غافل، نظر داده به تحریف چه تحریفی و قرآن گشته تضعیف
چرا گوید که که قرآن حسبنا هست که او از عهد هر معصوم بگستت
شده حجت کلام حق برایم به حکم عصمت قول امامم
نکونام دانشش را منتشر کرد به صد عنوان کتاب قرمز و زرد
مکارم هم حسادت کرد بر او کلامی گفت هی این سو و آن سو
وزارت آمد و توزیعها را نمود ممنوع در اینجا و آنجا
ولی عالم که ممنوعالقلم شد به دین و دانش و برهان ستم شد
مکارم گفته به عالم، به آن ماه لقب داده به خود، چه؟ آیتالله
مکارم کیست دیگر بعد از این مرد؟ ندارم غصهای من بعد از این درد
چرا عارف که قدّیس الست است مکارم گفته که ناپاک و سست است
به کفر عارفان هم حکم کرده وجود وحدتی را نقض کرده
تفاوت بین این دو در شهود است مکارم، زادهٔ نحس یهود است
مکارم میکند با قصد غوغا به برق سکه برده دین و دل را
بیانیه میدهد، مشهور باشد به هرجا بذر نامش را بپاشد
فقیران، کارخانه، سود سرشار شده تعطیل هم این کار و این بار
شده این سود صرف خانهسازی که این مرد است اهل اسمبازی
فقیران را نداده پول و سکه به جایش حوزوی را داده دکه
که نامش هرکجا آواز گردد درِ شهرت به رویاش باز گردد
بهجای تربیت در حوزهٔ فکر شده نامش برایش سوژهٔ بکر
مکارم گفته اینترنت حرام است موبایل و فیسبوک دیگر کدام است؟!
زمانی حرمت تی وی عیان بود ولی گویا که مشمول زمان بود
حکومت گفته این را، وا حسینا کنید از این همه تحقیر، غوغا
اَلا ای مؤمن دیندار بیدار فُرَص را گم نکن، بلکه نگه دار
بیایید آیهٔ قرآن بخوانید که از «اکثر» نباشید و بدانید
زند نور ولایت باز سوسو ولی اینجا بود بی های و بی هو
نکن تو کفر نعمت این ولی را نشو کوفی تو دیگر بار علی را
از او محروم میگردیم، ای وای! پر از غصه، پر از دردیم، ای وای!
دوباره چادر خاکی مادر زنید ای عالمان بر سینه، بر سر
بهنام آنكه نيست مانندش
با نمونه ای ظلم های دادگاه ویژه روحانیت قم آشنا شوید
متن چهار شکایت حضرت آیت الله العظمی نکونام (مد ظله العالی) ازدادگاه ویژه قم
نمىدانم به چه كس يا ارگانى عرضحال داشته باشم؟ آنقدر مىدانم كه تنها بىكسىام، موجب سىسال انگ زدن و پروندهسازىِ ديروز و امروزى گشته است، بدون آنكه كوچكترين اعتراضى نسبت به آن داشته و يا از خود دفاعى كرده باشم؛ زيرا آنها كه بايد كارى را انجام دهند كه مىدهند و من نيز نسبت به آنها نه قدرتى و نه اعتمادى داشتهام كه واقعيتى را بيان كنم.
تنها عرضحالم را به آقا امامزمان (عجلاللّه تعالى فرجه الشريف) عنوان مىكردم تا ياران آنحضرت، به كمك آيند و حال فردى را جويا شوند كه شصتوشش سال دارد و تا به حال، بيش از پنجاه سال تدريس مداوم داشته و داراى پانصد شاگرد و هشتصد نوشتهى علمى مىباشد و اينك همچون گذشته به چنگال اختاپوسى نامريى مبتلاست. پيش از اين، به چنگال ايادى منتظرى گرفتار بودم و امروزه آقاى مكارم شيرازى. ايشان از چند سال پيش، به جنگ افتادهاى آمده است. من جز علم و تخصص، چيزى ندارم و پدرى معنوى چون امام را داشتهام كه از دوازه سالگى همراهىاش كردهام بدون آنكه وابستگى گروهى در جانم رخنه كرده باشد؛ بلكه هميشه، انديشهاى علمى و فرهنگى نسبت به تشيع ولايى و انقلاب و افكار مردمى داشتهام.
اينبار، ناگاه بيش از دهنفر به خانهام ريختند و در طول چند ساعت، غارت كردهاند، درها را شكستند، بسيارى از جزوات و مقدارى پول تا گوشى تلفن را با خود بردند و بىآن كه نگاهى به آنها كرده باشند، پس از چند ماه، آنها را بخش بخش پس دادند و مقدارى از آنها را هم هنوز نداده و راحت و غير مسؤولانه مىگويند نيست و گم كردهاند؛ در حالى كه دستهاى از جزوات و دستنوشتهها و امانتهاى مردم در ميان آنها بوده است. مرا براى مدت نزديك به شصتروز در حفرهاى به نام سلول غيررسمى بردند. آنان روزهايى، بيش از دهساعت از من پرسش مىكردند. آنان با حرفهاى ساختگى و افراد توهمى، بىآنكه كسى يا چيزى را ببينم، مرا با پرسشهاى ناخوانده تست مىكردند و با اجبار مىخواستند هرچه را كه مىگويند، تنها بگويم بله. براى مثال، مىگفتند به شما وحى مىشود تا حرفهاى بيهودهى ديگرى چون مسايل اخلاقى. بنابراين، تمامى گفتهها و نوشتههاى اين پرونده، از سر اجبار و شكنجههاى روحى و روانى بوده است و اينگونه، مرا به انواع احكام صادره محكوم كردهاند. تا يكماه پيش كه به زندان رفتم، آنجا بهشت من شد؛ زيرا در زندان، از من رسيدگى كردند. دكتر و بيمارستان و حتى پزشك قانونى، سكته و امراض مرا دنبال و تأييد كرده است. در اين مدت، بىآن كه حرفهاى آنها را زياد شنيده باشم يا اعتراض كرده باشم، آنها را پذيرفتهام بدون اينكه قدرت استماع داشته باشم. دادستان ويژه گفت: خدمت آقايى بودم، گفت نابودش كنيد، و من به ايشان گفتم: سلام مرا به آن آقا برسانيد و بگوييد نابودش كردم. هرچه پرسيدم آن آقا كيست، جواب ندادند.
هر روز و شب افرادى به صورت موازى پرسشهاى فراوانى را تكرار مىكردند و همچون طايفهى مصوّبه، حرف خود را وحى مىپنداشتند و ديگر شنواى حرف ديگرى نبودند و با غذاهاى پر نمك و چرب كه بسيار زبانآور و نامناسب من بود، مرا به سكته و فشار خون و زيادى قند خون مبتلا ساختند و هرچه گفتم طبيب و دكتر، جوابى نمىدادند. اين در حالى است كه من در طول عمر، هيچگونه دارويى مصرف نمىكردم و دفترچهى بيمهى من گوياى آن است و با ورزش زندگى مىكردم و كتابخانهى من بيش از باشگاه، وسايل ورزشى دارد. اين برخوردها، تمامى موجب سكته و امراض گوناگونى شد كه هماينك به آن مبتلا هستم و رخش توانمند و پهلوانى را به بستر بيمارى كشاندهاند. اين بود مزد بيش از پنجاه سال خدمت به انقلاب و امام و تدريس و نبوغ. مىگويند كارى مىكنيم تا شما از كشور برويد، ولى به قول مرحوم بهشتى: من هستهام و به ريش اين مردم بستهام . جايى و كسى را ندارم كه آنجا بروم. اگر بشود حرفم به گوش رهبر انقلاب برسد، خواستهام مىباشد، و اگر دادرس حقى وجود داشته باشد، از آقاى مكارم و دادستان ويژه و بازپرس آقاى انصارى و آقاى قاضوى و قاضى پرونده كه نام وى را نمىدانم، نسبت به زمينههاى گوناگون و برخوردهاى نامناسب و ناآگاهى از مسايل علمى و شرعى و اجبار و انكارى كه نسبت به اينجانب روا داشتهاند، شكايت دارم تا ناگفتههاى فراوانى را مطرح سازم و موقعيت دادگاه ويژه در قم مشخص گردد كه چگونه طيفى و گروهى اداره مىشود. زياده عرضى نيست.
بهنام آنكه نيست مانندش
محضر مبارك حضرت ولىاللّه الاعظم آقا امام زمان
(روحى و ارواح العالمين له الفداء)
و مسؤولين محترم زندان، سلام عليكم
با كمال سپاس از پرسنل و كادر پزشكى زندان، نسبت به آزار و جنايات غير قانونى در طول شصت شبانهروز و پرسوجوهاى بىمورد و روزهايى بيش از چند ساعت، موجبات ناقصسازى مرا ايجاب كرده است كه فشار بسيار بالاى خون و چگالى زياد قند و چربى و تغذيه نامناسب، امراض متفاوتى از قبيل تنگى حدقهى چشم، سنگينى زبان، اختلال در ديد، استرس كامل روانى، رعشه و خشكى دست و پا تا ساق اول حالت سكته و عوارض آن و زمينهى مخاطرات جانى را در خود مشاهده مىكنم و متخصصين داخلى زندان و خارج از بيمارستان نيز چنين نگرانى را بهطور كامل دارند. جهت رسيدگى و درج در پرونده، اعلام مىگردد.
پيش از اين نيز محتواى اين نامه به مسؤولان زندان و دادگاه ويژه داده شده است، اما نمىدانم در پرونده درج شده است يا نه؛ زيرا اطمينان به كار و نوع برخورد آنها نيست؛ از اين رو به جهت اطمينان، اين ورقه به نزد دادگاه محترم ارسال مىشود.
بهنام آنكه نيست مانندش
حضور محترم دادگاه صالح نظام اسلامى
با سلام، معروض مى دارد دادگاه ويژهى روحانيت شعبهى قم، با برخورد نامناسبى كه در طى شصت روز با من داشتهاند ـ همچون هجوم، اعمال فشار، شكنجههاى روحى روانى، پرسشهاى فراوان و بىمورد، وارد آوردن استرسهاى ناهنجار، دادن غذاهاى نامناسب، چرب و پرنمك كه براى من زيانبار مىباشد، سبب بروز بيمارىهاى گوناگون و نهايت سكتهى مغزى شده كه تمامى به تأييد پزشكان متخصص و نيز پزشكى قانونى شهرستان قم رسيده و مرا از سلامت و توانمندى انداخته است ـ مرتكب تخلفات عديدهاى گشته كه درخواست بررسى و رسيدگى لازم را دارم و خواستار اعمال قانون نسبت به عوامل درگير در اين جنايت شنيع، همچون آقاى مكارم شيرازى به عنوان مسبب اصلى اين كار، آقاى مجتهدزاده دادستان دادسراى ويژه، آقايان انصارى و قاضوى به عنوان بازپرس و مباشران آن و ديگرانِ دخيل مىباشم.
بهنام آنكه نيست مانندش
حضور محترم دادستان محترم دادسراى ويژه
جناب آقاى مجتهدزاده سلام عليكم
در طول 56 شبانهروز با انواع ناملايمات روحى و روانى مبتلا به امراض گوناگون و سكتهى مغزى شدهام؛ بهطورى كه امروزه زمينگير مىباشم و هيچكس جوابگوى آن نيست. اطباى زندان و پزشك قانونى و متخصصين بيمارستان و بيرون از آن، اين بيمارىها را تأييد كردهاند. همچنين دو بار مبتلا به بسترى در بيمارستان قم و تهران شدهام. با موقعيت فعلى و به تأييد اطبا و پزشكان و متخصصان، امكان هيچ گونه برگشت به آن فضا را ندارم. اگر شما صلاح مىدانيد نوشتهاى قانونى و قابل استناد مبنى بر ضمانت لازم نسبت به پيشامد هر گونه مخاطره و سكتهى حادى كه پيدا كنم، بدهيد تا علت آن به صورت كامل روشن باشد؛ در غير اين صورت، هرگونه صلاح مىدانيد عمل نماييد.
با امتنان
دادگاه ویژه قم از سویی خشن ترین برخوردها و غیر قانونیترین برخوردها را در نظام به اصطلاح اسلامی با حضرت ایت ا لله العظمی نکونام (مد ظله العالی) به سفارش علی خامنه ای و ناصر مکارم انجام می دهد و از سوی دیگر فرزند وی را به اجیار وادار می کند تا در سایت متعلق به معظم له اعلام دارد برخورد آن ها خوب و قانونی بوده است ! مرگ و صدمرگ بر چنین رژیم استکباری ، ظالم و باطلی که عناوین دینی را برای سیاست های و هوس های حاکمان خود یدک می کشد و از هر گونه انصاف .و دین و قانونی خالی است و صد مرگ بر فقیهان نشسته، ساکت و ترسوی قم که مزدوری چنین رژیم باطل و ستمگری را دارند!!!
بسم الله الرحمن الرحیم
1. یهودی زاده بودن مکارم شیرازی :
وی در سال 1305 خورشیدی در شیراز به دنیا آمد. پدرش حاج علی محمد و جدّش حاج محمد کریم نام داشت، حاج محمد کریم، پدربزرگ مکارم شیرازی به اصطلاح از آیین یهود به تشیّع گرایش پیدا کرد، نام اصلی وی یعقوب بوده است که بعد از قبول تشیّع، نام محمد کریم را برای خود انتخاب کرد.
پدر و پدر بزرگ مکارم شیرازی و نیز اجداد یهودی او همه از تجّار معروف شیراز و حوالی آن مناطق بوده اند، روی همین اصلِ معروفیت خاندان مکارم در شیراز و بین تجّار و مردم آن خطّه و نیز شهرهای دیگر آنجا و اینکه پدر مکارم شیرازی از تجّار معروفی بوده است که بین ایران و هند به تجارت مشغول بوده است، هیچ بهانه ای نمی تواند، مکارم شیرازی را از یهودی زاده بودنش مبرا کند و بگوید، اجداددش یهودی نبوده اند، چرا که تاجر معروف شیراز ( پدر مکارم ) را همه به یهودی بودن، می شناختند.
حال سؤال این است، چگونه یک فرد یهودی زاده می تواند در عرض این چندین سال که خاندانش به تشیّع گرایش پیدا نموده اند، به مرجعیت شیعه برسد و نیز اینکه در حوزه ی علمیه قم همکاره گردد، جوابش این است که یهود ( اسراییل ) و بهاییت از سالها قبل روی مکارم شیرازی سرمایه گذاری نموده است تا بوسیله ی این فرزند خلفشان، حوزه های علمیه شیعه را به تخریب بکشانند و علما را همچون کلیسا و واتیکان کنند.
2. ورود مکارم شیرازی به حوزه ی علمیه :
وی در سن 14 سالگی وارد حوزه ی علمیه، در شیراز می شود، در سن 18 سالگی وارد حوزه ی علمیه ی قم می شود و پنج سال به گفته ی خودش، در درس مرحوم آیت الله بروجردی شرکت می کند.
در سال 1369 قمری به حوزه ی علمیه نجف می رود و یکسال بعد، در سال 1370 قمری به ایران باز می گردد.
بنا به گفته ها در حدود این یکسالی که در نجف اشرف بوده است، اجازه ی اجتهاد از مرحوم آیت الله اصطهباناتی و نیز مرحوم آیت الله کاشف الغطاء گرفته است ( عجب شاگرد زرنگی بوده است که در عرض این به اصطلاح یکسال به اجتهاد رسیده است!!! ).
حال سؤال این است، مکارم شیرازی چگونه در عرض یکسال هم درس مرحوم آیت الله خویی رفته و هم از بحث مرحوم سید محسن حکیم استفاده نموده و نیز اجازه ی اجتهاد را از مرحومین اصطهباناتی و کاشف الغطاء دریافت نموده است، یا این اجازه ها ساختگی است و یا از نوع اجازه های امور حسبیّه است.
جواب این است که مکارم شیرازی با اجازه های امور حسبیّه و پولی که دارد، اکنون بر مرجعیت شیعه تکیه زده است.
3. مکارم شیرازی، اصلی ترین وکیل آیت الله شریعتمداری :
وی در سال 1336شمسی به اتفاق جمعی ، ماهنامه ی مکتب اسلام را زیر نظر آیت الله سید کاظم شریعتمداری و دارالتبلیغ راه اندازی کرد، دارالتبلیغی که خون به دل مرحوم امام و بسیاری از انقلابیون کرد، دارالتبلیغی که مکان حامیان شاه پهلوی بود، درالتبلیغی که با ساواک همکاری داشت و … .
مکارم شیرازی بنا به اسناد کتبی و شفاهی ( طلاب آن سال ها ) فراوان از وکلای درجه ی اول، آیت الله شریعتمداری بوده است، و نیز اسناد فراوانی وجود دارد که در آن مشخص می سازد، آیت الله شریعتمداری با ساواک همکاری های فراوانی داشته است، با توجه به اسناد موجود، مکارم شیرازی نیز با وی همفکری کامل را داشته، و محمد رضا پهلوی را تنها شاه شیعه در جهان معرفی می کرده است، مکارم از آخوندهای درباری آن زمان بوده است که اکنون در لباس میش رفته است و خود را انقلابی و ولایی جا می زند، این هم به خاطر سیره ی گذشتگان یهودی خود است که هماره خویش را به حکومت ها نزدیک می سازند تا هماره منافعشان که زر و زور و تزویر است، حفظ گردد.
آیت الله شریعتمداری از مخالفین سرسخت بحث ولایت فقیه بودند؛ در بعد از انقلاب هم اسناد همکاری وی با سازمان جاسوسی سیا و بنی صدر در جهت حذف مرحوم امام موجود است، از جمله در مجلس خبرگان قانون اساسی و حضور حزب منحل شده اش، حزب جمهوری خلق مسلمان ایران و نیز حضور سؤال برانگیز مکارم شیرازی در آن مجلس، اگر چه مکارم شیرازی، نماینده حزب جمهوری خلق مسلمان ایران در آن مجلس نبود، ولی هماهنگی کامل با آن حزب و همچنین آیت الله شریعتمداری داشت و تحت اشراف وی، در انتخابات خبرگان قانون اساسی ورود پیدا کرده بود و نیز اسناد فراوان کتبی و شفاهی ( غیر از مکارم 71 نفر دیگر نیز در آن مجلس انتخاب شده بودند ) وجود دارد که مکارم شیرازی، چون بنی صدر و عزّت الله سحابی و بعضی دیگر، از مخالفین پر و پا قرص، حذف ولایت فقیه در آن مجلس بوده است.
حال سؤال این است، مکارم شیرازی با این 71 نفر چه می کند، آیا می تواند به دورغ باز بگوید، من در آن مجلس به ولایت فقیه رأی دادم؛ بعضی از آن 71 نفر، از دنیا رفته و بعضی دیگر چون بنی صدر به دامان ضد انقلاب رفته اند، این ها به کنار، اما فراوانی از آنها زنده اند و نیز با ولایت فقیه اند؛ آقای مکارم این ها را چه می کنید ؟
4. کتاب ردی بر وحدت وجود ، نوشته ی مکارم شیرازی :
وی کتابی با عنوان ردی بر وحدت وجود دارد که در رد کتاب وحدت وجود، نوشته ی امام راحل است، این کتاب در قبل از انقلاب چاپ شده است و در زمانی که مرحوم امام در تبعید بسر می بردند، مکارم شیرازی برای خوشی رقصی و نیز نزدیک کردن خود به دربار پهلوی این کتاب را به نگارش درآورد، در این کتاب قایلین به وحدت وجود را نجس و کافر خوانده است، یعنی نعوذ بالله با این بیان مکارم شیرازی مرحوم امام و تمام عرفای طراز اوّل شیعه نجس و کافر هستند. این کتاب همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی توسط مکارم و ایادی اش جمع آوری شد تا سندی برای گرفتاری اش نباشد.
5. جامعه ی مدرسین و مکارم شیرازی :
جامعه مدرسین در سال 1340 خورشیدی توسط، آیت الله منتظری بنیان گذاری شد، مکارم شیرازی در قبل از انقلاب عضو این جامعه شد، در جریان اوّلین انتخابات ریاست جمهوری بعد از انقلاب، مکارم شیرازی از نامزد جامعه ی مدرسین حمایت نکرد و از ابوالحسن بنی صدر حمایت نمود، به همین خاطر از جامعه ی مدرسین اخراج گشت.
حال سؤال این است، مکارمی که در سال 1358، از جامعه ی مدرسین اخراج گشت، چگونه در سال 1373 و بعد از درگذشت مرحوم آیت الله اراکی، از سوی این جامعه به مرجعیت شیعه انتخاب گشت.
6. نکته ای راجع به مکارم شیرازی :
ورود مکارم شیرازی به مجلس خبرگان قانون اساسی در تاریخ 28 مرداد سال 1358، می باشد و نیز حمایت وی از ابوالحسن بنی صدر برای انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ 5 بهمن 1358 بوده است.
حال سؤال این است، مکارم شیرازی با ابوالحسن بنی صدر که مخالف بحث ولایت فقیه بوده است و در مجلس خبرگان قانون اساسی به ولایت فقیه رأی منفی داده است و این مجلس در تاریخ 24 آبان 1358 منحل شده، چکار دارد که در تاریخ 5 بهمن 1358 حامی اش می شود؛ جواب این است که خود مکارم شیرازی هم از مخالفین سرسخت ولایت فقیه و مرحوم امام بوده است.
7. کودتای نوژه، منتظری ، مکارم شیرازی و ترور امام موسی صدر و آیت الله ربانی شیرازی :
با توجه به اسناد موجود، مکارم شیرازی در جریان کودتای آمریکایی پادگان نوژه، هنوز رابطه اش را با ولی نعمتش آیت الله شریعتمداری قطع نکرده بود، زیرا که خیال این را داشت که اگر مرحوم امام در جریان کودتای نوژه از بین برود، آیت الله شریعتمداری جانشین مرحوم امام خواهد شد و او از این طریق به منافع اش لطمه ای وارد نخواهد رسید، اما خیالش به واقعیت نپیوست، بعد از خانه نشینی آیت الله شریعتمداری، مکارم شیرازی دریافت که دیگر از قبال آقای شریعتمداری نمی تواند نان بخورد، پس او را رها کرد و به منتظری که قایم مقام رهبری بود، خویش را نزدیک کرد تا به افکار شومش جامه ی عمل بپوشاند.
وی رابطه ی بسیار نزدیکی را با منتظری در زمان قایم مقامی او برقرار می کند، اسنادی وجود دارد که مکارم شیرازی با باند سید مهدی هاشمی، تحت اشراف منتظری در جهت ترور امام موسی صدر و نیز آیت الله ربانی شیرازی همکاری داشته است، این بیان در برخی از بیانات مرحوم دکتر صادق طباطبایی مشهود است.
8. مرجعیت مکارم شیرازی :
مکارم شیرازی توسط جامعه ی مدرسینی که در سال 1358، اخراج شده بود، به مرجعیت رسید، با توجه به اسناد، مکارم شیرازی با پولهای وجوهاتی که از آیت الله شریعتمداری و نیز آیت الله منتظری، بعد از افول آن ها دزدیده بود و نیز با گرفتن یک چهلم، برای آیت الله خویی به یکباره با تطمیع این و آن به مرجعیت شیعه رسید، کسی که هیچ فضل علمی ندارند، حتی در دو علم فقه و اصولی که داعیه اش را دارد.
8. مکارم شیرازی و دفاع مقدس :
با توجه به اسناد موجود، مکارم شیرازی و یا هیچ کدام از نزدیکانش در جنگ تحمیلی حضور نداشتند.
9. مکارم شیرازی و پرونده سازی انقلابی گری برای خویش :
مکارم شیرازی در دیدار برخی از مسؤولین سازمان اسناد انقلاب اسلامی ( 17 مهر 1393 )، پرونده های باقی مانده از اسناد ساواک را بی اعتبار دانسته است.
حال سؤال این است، چرا مکارم شیرازی پرونده های ساواک را بی اعتبار می داند و چرا به دروغ متوسل شده است ، جوابش این است که وی حتی یک روز هم در جریان مبارزات انقلاب نبوده است، او به برخی گفته است که پرونده ی وی در ساواک نابود شده است و خود راجع به انقلابی گری اش چنین قصه پردازی می کند، و منابع نزدیک به او این چنین حرّافی می کنند : در جریان مبارزات با رژیم پهلوی حضوری فعال داشت و به همین دلیل چندین بار به زندان افتاد و به سه شهر چابهار، مهاباد و انارک تبعید گشت.
10. مکارم شیرازی و جواد مدلل ( دامادش ) :
جواد مدلل، داماد مکارم شیرازی، تاجر برخوردار از 650 میلیون یورو، رانت مکارم شیرازی و صادر کننده ی نخود کشور و نیز دارنده ی کارخانه های متعدد صنایع روغنی و نهادهای کشاورزی است، وی نیز چون دولتمند، رییس دفتر مکارم شیرازی، یکی از بزرگترین کارچاق کن های اقتصادی، مکارم شیرازی است، کارخانه ی قند و شکر دزفول و پیرانشهر و نیز کارخانه های دیگر قند و شکر را مکارم، سلطان شکر به این دامادش سپرده است، دختر مکارم، همسر جواد مدلل از زن اوّلش می باشد، هم اکنون زن اوّل مکارم شیرازی با وی در صفاییه زندگی می کند، گفتنی است زن دوّم مکارم شیرازی، پزشک است و در شهرک سالاریه زندگی می کند.
خانواده ی مدلل در لیست ثروتمندترین مافیای قدرت و ثروت هستند، کارخانه های فراوان و متعدد آنها بطور خانوادگی اداره می شوند و نبز خانواده ی مدلل در صادرات پسته تا صادر کردن برق دست دارند، داماد مکارم شیرازی از جمله ی مافیای خوراک دام در کشور نیز می باشد.
11. مکارم شیرازی و درس خارج اش :
در حال حاضر درس خارج وی یکی از پرجمعیت ترین و پررونق ترین درس های حوزه ی علمیه قم است و بیش از 2000 نفر از طلاب در درس وی شرکت می کنند؛ البته لازم به ذکر است که درس وی به شدت پولی است و اکثر طلبه هایی که در درس وی شرکت می کنند، طلاب فقیری هستند که برای گذران زندگی مجبور به شرکت در درس او هستند، تا علاوه بر دریافت شهریه ی ثابت، از شهریه ی به اصطلاح شاگردی وی هم بی بهره نمانند و دیگر اینکه درس خارج فقه مکارم شیرازی، فاقد هر گونه ارزش علمی است و فقط صِرف عبارت خوانی است و هیچ گونه خاصیتی برای طلاب ندارد.
12. مکارم شیرازی و ترابعلی دولتمند ( رییس دفتر مکارم شیرازی ) :
ترابعلی دولتمند، رییس دفتر مکارم شیرازی و ترک همدان می باشد، وی کارچاق کن اصلی دفتر مکارم شیرازی است که بطور موذیانه و عنکبوت وار در تمامی ارگان های نظام به دنبال آدم تراشی برای مکارم است و پول های هنگفتی از طرف وی به این اشخاص داده می شود.
گفتنی است وی یکی از طراحان اصلی بازداشت آيت الله نكونام می باشد که اقدام به گزینش برخی از شاگردان فقیر و نیز دارای مشکلات خانوادگی می کند از جمله، طلبه ای به نام اسدزاده که از ترک های آذربایجان غربی است و به سبب بدهکاری برای درست کردن ساختمان سه طبقه اش و نیز اعدامی بودن برادرش در دام، دولتمند برای خبررسانی افتاده است، گفتنی است، بنا به گفته ی اسدزاده، چند روز قبل از دستگیری آيت الله نكونام، دولتمند شخصا، خود به مدرسه ی فیضیه آمده بود، تا از کلاس ايت الله نكونام، یک ارزیابی داشته باشد.
13. مکارم شیرازی و مراجع و افراد صاحب نفوذ :
گفتنی است مکارم شیرازی در جهت منافع خود، ارتباطات فراوانی با، واعظ طبسی، خزءلی، اردبیلی، رفسنجانی، صافی گلپایگانی، پسر فاضل لنکرانی، سبحانی، ناطق نوری و یزدی دارد، اشخاص دیگر نیز در رده های بعدی ارتباطات با وی، قرار دارند.
14. مکارم شیرازی و دفاتر وی :
دفاتر مکارم شیرازی در تهران :
1. خیابان مجاهدین اسلام، میدان شهدا، اول خیابان مجاهدین، روبروی شهرداری منطقه 12،جنب بانک تجارت، پلاک 11
2. خیابان 17 شهریور، ابتدای بزرگراه شهید محلاتی، ضلع جنوبی، پلاک 264
3. خیابان پاسداران، 200 متر بالاتر از سه راه ضرابخانه، نبش دشتستان ششم، پلاک 74 جدید، ساختمان آفتاب، واحد 1
4. سعادت آباد، میدان شهرداری، خیابان سرو غربی، خیابان بخشایش، کوچه ی سبز، ساختمان لاله، پلاک 22، واحد 3
5. یافت آباد ، بلوار آیت الله شهید سعیدی، بلوار معلم، میدان معلم، ساختمان ترنج، طبقه ی اول، واحد 313
6. خیابان فاطمی، روبروی وزارت کشور، نبش کوچه ی 5، پلاک 20، طبقه ی دوم، واحد شمالی.
15. مکارم شیرازی و فتواهایش :
1. ممنوعیت برقرای ارتباط با رسانه ها و سایت های خارجی.
2. مصرف هر گونه دخانیات بر همه ی مقلدان او حرام است.
3. همان گونه که امام معصوم منصوب از جانب خداست، فقیهان از طرف امام معصوم منصوب عام به ولایت اند.
4. ممنوعیت اخذ جریمه به دلیل دیرکرد در پرداخت وام.
5. خدمات اینترنتی پرسرعت تلفن همراه و تلفن همراه نسل سوم در صورت عدم نظارت بر خلاف موازین شرع و اخلاقی و انسانی است.
16. مکارم شیرازی و دارایی هایش :
مکارم شیرازی، داراییهای فراوانی در شهرهای مختلف ایران از جمله در تهران، شیراز، اصفهان، خوزستان، گیلان، مازندران، گلستان و… دارد، از جمله عبارتند از پاساژهای تجاری، کارخانجات، زمین های کشاورزی و غیره، از جمله ی کارخانه های وی، کارخانه های تولید شکر و نیز خوراک دام، تجارت فرش با همراهی بیتی از بیوت قم، کارچاق کنی و دلّالی برای اشخاص حقیقی و حقوقی معتبر، آلوده کردن سیستم اقتصادی کشور به ربا ( بنا به اسناد موجود، افراد مرتبط با وی که قدرت انجام این کار را دارند، آن را دنبال می کنند؛ زیرا که مکارم شیرازی، شیعه نمایی است که هم خود یهودی است و هم خدمتگذار صهیونیست و اسراییل و گسترش دهنده ی ربا در جهان همین یهودیان هستند و در ایران شخص مکارم شیرازی؛ اگر چه فتواهایش عکس این است ولی آن، برای فیلم و بازی است )
17. مکارم شیرازی و اسراییل و بهاییت :
گفته می شود، مکارم شیرازی ساخته و پرداخته یهود و اسراییل برای نابودی و تخریب حوزه های علمیه می باشد، سالانه مبالغ فراوانی از طرف اسراییل و نیز بهاییان خارج از کشور، تحت عنوان وجوهات شرعی به حساب های مربوط وی یا ایادی اش واریز می شود تا صرف از بین بردن طلاب حوزه های علمیه گردد.
لازم به ذکر است، پول هایی که برای مکارم از اسراییل و نیز از بهاییان واریز می شود، جزء کثیف ترین پول های ربا می باشد که با حرام خور کردن طلاب، آنها را به ورطه ی نابودی کشانند، بطور حتم لازم است که کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی بر پول های باد آورده ی وی و اطرافیانش نظارت داشته باشند، تا مشخص شود این پول ها از کجا می آیند، بطور حتم اسراییل و بهاییان، بیشترین پول را به حساب این یهودی زاده ی لباس میش پوشیده، واریز می کنند.
18. مکارم شیرازی و محسن رضایی :
محسن رضایی، دبیر کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام و وامانده ی سیاسی است که در این اواخر تلاش های فراوانی را در به قدرت رسیدن دوباره ی خود در دست اقدام دارد، این شخص سرخورده ی سپاه پاسداران که از آنجا به سبب دزدی های کلان اش اخراج گشت و نه به سبب استعفا و یا پایان دوره ی فرماندهی اش؛ یکی از بزرگترین کارتل های اقتصادی فعلی ایران است؛ این شخص در 14 فروردین ماه 1394 خورشیدی برای عرض دستبوسی مکارم شیرازی در جلسه ی روضه ای که برای بی بی دو عالم در دفتر مکارم شیرازی بود، شرکت می کند و بعد از مجلس روضه، با مکارم شیرازی و ترابعلی دولتمند، جلسه داشته اند، گفته می شود در این جلسه از آيت الله نكونام هم صحبت هایی میان ایشان رد و بدل شده است.
19. ترس مکارم شیرازی از افشای یهودی بودنش :
گفته می شود، مکارم شیرازی سالانه مبالغ سرسام آوری را به مافیای اصلی، سپاه پاسداران و نیز وزارت اطلاعات پرداخت می کند، تا آنها یهودی زاده بودنش را در بین مردم و مسؤولین افشا نکنند.
20. مکارم شیرازی ، سپاه پاسداران و عرفان های نوظهور :
گفته می شود، مکارم شیرازی در جهت حذف رقبای عارف مسلک و نیز افرادی که وی با آنها مشکل دارد ( و این افراد در خط عرفان هستند )، با پرداخت مبالغ کلان به برخی از متنفذین سپاه، برای آنها تحت عنوان عرفان های نوظهور، پاپوش درست می کند و ایشان را به اصطلاح از دور خارج می کند، گفته می شود از جمله ی کسانی که با وی در ارتباط هستند، عبارتند از رحیم صفوی و سردار نقدی ( فرمانده بسیج مستضعفین ).
21. مکارم شیرازی و کتاب نویسان اش :
از جمله ی کسانی که برای مکارم شیرازی ( به اسم وی ) کتاب می نویسند، عبارتند از : محسن قراءتی، محمد رضا آشتیانی، سید محسن شجاعی، محمد جعفر امامی، داوود الهامی، عبدالرسول حسنی، سید نورالله طباطبایی، محمود عبداللهی و محمد محمدی.
22. مسعود مکارم، حمید مکارم شیرازی و محسن مکارم :
این دو نفر، برادر زاده های مکارم هستند که حمید مکارم در دفتر وزارت خارجه ی قم و نیز اتاق بازرگانی قم، مسؤولیت دارد و محسن مکارم، برادر زاده ی وی و در دانشگاه پیام نور شیراز عضو هییت علمی و نیز استاد آن دانشگاه است، این دو نفر نیز از کارچاق کن های اصلی مکارم هستند که مکارم شیرازی اعتماد فراوانی به این دو دارد.
مسعود مکارم، پسر مکارم شیرازی است که به رغم تلاش های فراوان پدرش برای تربیت وی در جهت سیاست هایش، فردی است که مکارم شیرازی نمی تواند، دفتر و مجموعه ی کاری اش را به وی بسپارد، در دفتر مکارم، همه کاره دولتمند، رییس دفتر وی است و مسعود مکارم در واقع زیر مجموعه ی دولتمند است و گوش به فرما وی.
بهنام آنكه نيست مانندش
با نمونه ای ظلم های دادگاه ویژه روحانیت قم آشنا شوید
متن چهار شکایت حضرت آیت الله العظمی نکونام (مد ظله العالی) ازدادگاه ویژه قم
نمىدانم به چه كس يا ارگانى عرضحال داشته باشم؟ آنقدر مىدانم كه تنها بىكسىام، موجب سىسال انگ زدن و پروندهسازىِ ديروز و امروزى گشته است، بدون آنكه كوچكترين اعتراضى نسبت به آن داشته و يا از خود دفاعى كرده باشم؛ زيرا آنها كه بايد كارى را انجام دهند كه مىدهند و من نيز نسبت به آنها نه قدرتى و نه اعتمادى داشتهام كه واقعيتى را بيان كنم.
تنها عرضحالم را به آقا امامزمان (عجلاللّه تعالى فرجه الشريف) عنوان مىكردم تا ياران آنحضرت، به كمك آيند و حال فردى را جويا شوند كه شصتوشش سال دارد و تا به حال، بيش از پنجاه سال تدريس مداوم داشته و داراى پانصد شاگرد و هشتصد نوشتهى علمى مىباشد و اينك همچون گذشته به چنگال اختاپوسى نامريى مبتلاست. پيش از اين، به چنگال ايادى منتظرى گرفتار بودم و امروزه آقاى مكارم شيرازى. ايشان از چند سال پيش، به جنگ افتادهاى آمده است. من جز علم و تخصص، چيزى ندارم و پدرى معنوى چون امام را داشتهام كه از دوازه سالگى همراهىاش كردهام بدون آنكه وابستگى گروهى در جانم رخنه كرده باشد؛ بلكه هميشه، انديشهاى علمى و فرهنگى نسبت به تشيع ولايى و انقلاب و افكار مردمى داشتهام.
اينبار، ناگاه بيش از دهنفر به خانهام ريختند و در طول چند ساعت، غارت كردهاند، درها را شكستند، بسيارى از جزوات و مقدارى پول تا گوشى تلفن را با خود بردند و بىآن كه نگاهى به آنها كرده باشند، پس از چند ماه، آنها را بخش بخش پس دادند و مقدارى از آنها را هم هنوز نداده و راحت و غير مسؤولانه مىگويند نيست و گم كردهاند؛ در حالى كه دستهاى از جزوات و دستنوشتهها و امانتهاى مردم در ميان آنها بوده است. مرا براى مدت نزديك به شصتروز در حفرهاى به نام سلول غيررسمى بردند. آنان روزهايى، بيش از دهساعت از من پرسش مىكردند. آنان با حرفهاى ساختگى و افراد توهمى، بىآنكه كسى يا چيزى را ببينم، مرا با پرسشهاى ناخوانده تست مىكردند و با اجبار مىخواستند هرچه را كه مىگويند، تنها بگويم بله. براى مثال، مىگفتند به شما وحى مىشود تا حرفهاى بيهودهى ديگرى چون مسايل اخلاقى. بنابراين، تمامى گفتهها و نوشتههاى اين پرونده، از سر اجبار و شكنجههاى روحى و روانى بوده است و اينگونه، مرا به انواع احكام صادره محكوم كردهاند. تا يكماه پيش كه به زندان رفتم، آنجا بهشت من شد؛ زيرا در زندان، از من رسيدگى كردند. دكتر و بيمارستان و حتى پزشك قانونى، سكته و امراض مرا دنبال و تأييد كرده است. در اين مدت، بىآن كه حرفهاى آنها را زياد شنيده باشم يا اعتراض كرده باشم، آنها را پذيرفتهام بدون اينكه قدرت استماع داشته باشم. دادستان ويژه گفت: خدمت آقايى بودم، گفت نابودش كنيد، و من به ايشان گفتم: سلام مرا به آن آقا برسانيد و بگوييد نابودش كردم. هرچه پرسيدم آن آقا كيست، جواب ندادند.
هر روز و شب افرادى به صورت موازى پرسشهاى فراوانى را تكرار مىكردند و همچون طايفهى مصوّبه، حرف خود را وحى مىپنداشتند و ديگر شنواى حرف ديگرى نبودند و با غذاهاى پر نمك و چرب كه بسيار زبانآور و نامناسب من بود، مرا به سكته و فشار خون و زيادى قند خون مبتلا ساختند و هرچه گفتم طبيب و دكتر، جوابى نمىدادند. اين در حالى است كه من در طول عمر، هيچگونه دارويى مصرف نمىكردم و دفترچهى بيمهى من گوياى آن است و با ورزش زندگى مىكردم و كتابخانهى من بيش از باشگاه، وسايل ورزشى دارد. اين برخوردها، تمامى موجب سكته و امراض گوناگونى شد كه هماينك به آن مبتلا هستم و رخش توانمند و پهلوانى را به بستر بيمارى كشاندهاند. اين بود مزد بيش از پنجاه سال خدمت به انقلاب و امام و تدريس و نبوغ. مىگويند كارى مىكنيم تا شما از كشور برويد، ولى به قول مرحوم بهشتى: من هستهام و به ريش اين مردم بستهام . جايى و كسى را ندارم كه آنجا بروم. اگر بشود حرفم به گوش رهبر انقلاب برسد، خواستهام مىباشد، و اگر دادرس حقى وجود داشته باشد، از آقاى مكارم و دادستان ويژه و بازپرس آقاى انصارى و آقاى قاضوى و قاضى پرونده كه نام وى را نمىدانم، نسبت به زمينههاى گوناگون و برخوردهاى نامناسب و ناآگاهى از مسايل علمى و شرعى و اجبار و انكارى كه نسبت به اينجانب روا داشتهاند، شكايت دارم تا ناگفتههاى فراوانى را مطرح سازم و موقعيت دادگاه ويژه در قم مشخص گردد كه چگونه طيفى و گروهى اداره مىشود. زياده عرضى نيست.
بهنام آنكه نيست مانندش
محضر مبارك حضرت ولىاللّه الاعظم آقا امام زمان
(روحى و ارواح العالمين له الفداء)
و مسؤولين محترم زندان، سلام عليكم
با كمال سپاس از پرسنل و كادر پزشكى زندان، نسبت به آزار و جنايات غير قانونى در طول شصت شبانهروز و پرسوجوهاى بىمورد و روزهايى بيش از چند ساعت، موجبات ناقصسازى مرا ايجاب كرده است كه فشار بسيار بالاى خون و چگالى زياد قند و چربى و تغذيه نامناسب، امراض متفاوتى از قبيل تنگى حدقهى چشم، سنگينى زبان، اختلال در ديد، استرس كامل روانى، رعشه و خشكى دست و پا تا ساق اول حالت سكته و عوارض آن و زمينهى مخاطرات جانى را در خود مشاهده مىكنم و متخصصين داخلى زندان و خارج از بيمارستان نيز چنين نگرانى را بهطور كامل دارند. جهت رسيدگى و درج در پرونده، اعلام مىگردد.
پيش از اين نيز محتواى اين نامه به مسؤولان زندان و دادگاه ويژه داده شده است، اما نمىدانم در پرونده درج شده است يا نه؛ زيرا اطمينان به كار و نوع برخورد آنها نيست؛ از اين رو به جهت اطمينان، اين ورقه به نزد دادگاه محترم ارسال مىشود.
بهنام آنكه نيست مانندش
حضور محترم دادگاه صالح نظام اسلامى
با سلام، معروض مى دارد دادگاه ويژهى روحانيت شعبهى قم، با برخورد نامناسبى كه در طى شصت روز با من داشتهاند ـ همچون هجوم، اعمال فشار، شكنجههاى روحى روانى، پرسشهاى فراوان و بىمورد، وارد آوردن استرسهاى ناهنجار، دادن غذاهاى نامناسب، چرب و پرنمك كه براى من زيانبار مىباشد، سبب بروز بيمارىهاى گوناگون و نهايت سكتهى مغزى شده كه تمامى به تأييد پزشكان متخصص و نيز پزشكى قانونى شهرستان قم رسيده و مرا از سلامت و توانمندى انداخته است ـ مرتكب تخلفات عديدهاى گشته كه درخواست بررسى و رسيدگى لازم را دارم و خواستار اعمال قانون نسبت به عوامل درگير در اين جنايت شنيع، همچون آقاى مكارم شيرازى به عنوان مسبب اصلى اين كار، آقاى مجتهدزاده دادستان دادسراى ويژه، آقايان انصارى و قاضوى به عنوان بازپرس و مباشران آن و ديگرانِ دخيل مىباشم.
بهنام آنكه نيست مانندش
حضور محترم دادستان محترم دادسراى ويژه
جناب آقاى مجتهدزاده سلام عليكم
در طول 56 شبانهروز با انواع ناملايمات روحى و روانى مبتلا به امراض گوناگون و سكتهى مغزى شدهام؛ بهطورى كه امروزه زمينگير مىباشم و هيچكس جوابگوى آن نيست. اطباى زندان و پزشك قانونى و متخصصين بيمارستان و بيرون از آن، اين بيمارىها را تأييد كردهاند. همچنين دو بار مبتلا به بسترى در بيمارستان قم و تهران شدهام. با موقعيت فعلى و به تأييد اطبا و پزشكان و متخصصان، امكان هيچ گونه برگشت به آن فضا را ندارم. اگر شما صلاح مىدانيد نوشتهاى قانونى و قابل استناد مبنى بر ضمانت لازم نسبت به پيشامد هر گونه مخاطره و سكتهى حادى كه پيدا كنم، بدهيد تا علت آن به صورت كامل روشن باشد؛ در غير اين صورت، هرگونه صلاح مىدانيد عمل نماييد.
با امتنان
دادگاه ویژه قم از سویی خشن ترین برخوردها و غیر قانونیترین برخوردها را در نظام به اصطلاح اسلامی با حضرت ایت ا لله العظمی نکونام (مد ظله العالی) به سفارش علی خامنه ای و ناصر مکارم انجام می دهد و از سوی دیگر فرزند وی را به اجیار وادار می کند تا در سایت متعلق به معظم له اعلام دارد برخورد آن ها خوب و قانونی بوده است ! مرگ و صدمرگ بر چنین رژیم استکباری ، ظالم و باطلی که عناوین دینی را برای سیاست های و هوس های حاکمان خود یدک می کشد و از هر گونه انصاف .و دین و قانونی خالی است و صد مرگ بر فقیهان نشسته، ساکت و ترسوی قم که مزدوری چنین رژیم باطل و ستمگری را دارند!!!
سلام برادر بزرگوار نوری زاد عزیز
دلیل برداشته شدن قسمت آمار رتبه دهی در پایین کامنت ها چیست ؟ به نظر من داشتن امار رتبه دهی بهترین وسیله ایست که کلیه عزیزان متوجه باشند که نظراتشان چقدر مقبولیت دارد . ما بادیدن همین آمار رتبه دهی متوجه میشویم که تفاوت نظرات ( مصلح- سید مرتضی – مازیار -مزدک -کوروس) با چه واکنشی در بین کامنمت گذاران این سایت که به حق باید نظرات خیل عظیمی از جامعه میباشد روبرو میشود. امیدوارم که دلیل این مورد فنی بوده و بزودی برطرف شود . ممنون میشوم که پاسخی به اینجانب مرقوم فرمایید و مهمتراینکه سپاسگزارمیشوم به رفع این نقیصه اقدام فرمایید . از خدای بزرگ سلامتی سرفرازی و نیکبختی شما بزرگوار و خانواده محترم را خواهانم با احترام برادر شما …………
——
سلام دوست گرامی،
دلیلش اشکال فنی بوده، احتمالا.
با احترام
سلام آقاي نوري زاد
من همه مقالات و نوشته هايتان را مي خوانم ، و ارادت قلبي دارم ، اما مي خواهم از شما بپرسم تا الان در خارج از ايران زندگي كرده ايد ، اگر جوابتان آري است كه حتما وضعيت خارج را مي داني و اما اگر جوابتان خير است ، بايد نكاتي را به شما يادآور شوم ، من مدتهاست در اروپا زندگي مي كنم من استاد دانشگاه در يكي از دانشگاههاي هلند هستم ، والله قسم اينها (غربيها )مي خواستند ما را بزمين بزنند و بالاخره اين كار را كردند ، شما فكر مي كنيد اينها انسانيت مي فهمند يعني چي ، والله نمي فهمند يك جوري مثل برده با آدم برخورد مي كنند كه اصلا تصورش را هم نمي كردي واقعا برخوردهايي كه با پناهندگان بعمل مي أورند از برده هم بدتر ، همه اين نكات را گفتم تا برسم به اينجا كه آيا شما نمي خواهيد ايران و ايراني در مقابل اين ضد بشرها سربلند و قدرتمند باشد ، من واقعا از نزديك ايرانيهايي را ديده ام و با آنها برخورد داشته ام كه هر روز بدنبال راه گريزي هستد و علاقمندند يه جور پوزه اين غربيها بخاك ماليده بشه ، واقعا اينها آدمهاي غير از خودشون را خوار و ذليل مي كنند ، بنظر من و تجربه ايي كه من از زندگي در غرب دارم نبايد در مقابل اينها كوتاه آمد ما بايد قدرتمند باشيم ، بخدا ايها هيچي نيستند ، ما بايد اينها را زمين بزنيم تا اينها به ايران و ايراني بي احترامي نكنند ، واقعا در خارج به ايرانيها بي احترامي مي شود ، هرجا كه اينها مصلحتشان باشد به شما احترام مي كنند و هرجا به ضررشان باشد مثل يك عمله و برده با تو برخورد مي كنند ، اين يك واقعيت است
سلام و درود بی کران برادر بزرگوار نوریزاد عزیز
چند روزیست که که از حضور شما در سایت ( سر تیتر خبرها ) خبری نیست و این عدم حضور ما را نگران کرده است
تنها دسترسی به شما واطلاع از سلامتی شما بزرگوار همین تیتر جدید خبرهاست بهر حال ممنون میشویم که با نگارش حتی یک جمله در سرتیتر خبرها قلب ما را آرام نمایی . پیشاپیش فرا رسیدن نوروز آریایی را به شما برادر بزرگوار زخمی شده توسط استبداد جهل وجور و خانواده محترمتان که آسایش و آرامش خویش را در طبق اخلاص گذاشته . تبریک عرض نموده و برای همگی شما عزیزان سلامتی و آرامش را از درگاه خدای بزرگ خواستارم
خدای بزرگ ومهربان یار و مددکار شما باد . ما که در مقابل رشادتهای شما شرمساریم
سلام بزرگوار . نوریزاد عزیز اکثر کامنت هایی را که من مگذارم پس از بررسی وانتشار بعداز 3-4روز از سایت حذف میشوند آیا دلیل خاصی دارد ؟ ممنون میشوم جوابی مرحمت فرمایید – با احترام ( سایه )
—-
سلام دوست گرامی ام.
چنین چیزی امکان ندارد. باز هم بررسی می کنم.
سپاس
به نام خدا
هموطن گرامى سلام
این متن به بهای دستگیری فرزندان حوزه به دست شما رسیده است
مبتلا شدن جناب دادستان ويژه، به آسيبهاى فراروى روحانيت
دادستان ويژهى روحانيت، در تاريخ چهارشنبه 29 / 11 / 93 در جلسه مجمع عمومى طلاب استان قم سخنرانى داشته است. اين سخنرانى با موضوع «آسيبهاى فراروى روحانيت» در حسينيهى مرحوم آيتاللّه مرعشى نجفى براى روحانيان و طلاب حوزه علميه قم ايراد شده است. دادستان دادگاه ويژه، در اين سخنرانى از تخلفات روحانيان و ريشههاى آن، بهويژه ضعف اعتقادى آنان مىگويد و بحث را به عرفانهاى كاذب مىكشاند. در اين بين، مصداق آن را درسهاى عرفانى حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) مثال مىآورد. وى در پايان، بر آن بوده است تا به برخى پرسشهاى حاضران پاسخ گويد كه همين سخنان وى، مورد انتقاد روحانيان و طلاب قرار مىگيرد و وى كه مىبيند با انتقادهاى تندى روبهروست وقت پرسش و پاسخ را با همين يك سؤال، به پايان مىبرد.
ادعاى دادستانى در اين سخنرانى چنين بوده است:
«يكى از اين آقايانى كه استاد هست و اخيرا زندان رفته و سر و صدا كرده بود، اعلام مرجعيت هم كرده بود غير حق، و كمسيون مرجعيت هم اعلام كرده بود كه ايشان مرجع نيست ـ ايشان را كه مىشناسيد ديگر ـ اين آقا اين جورى وارد مىشد كه مىگفت كه اگر مىخواهى كه توى كلاس عرفان من بياييد، بايد هرچه كه استاد مىگويد، بايد نعل به نعل اجرا بكنى. (آن طلبه هم) گفت: من گفتم باشد و به او گفته بود كه اين دينت دين نيست. الآن قبول بكن كه دينت دين نيست. و اين را در الآن در يك پروژهى چند ماهه انجام مىداده. و الآن من خيلى فشرده خدمت شما تقديم مىكنم. و گفته بود كه اول باور بكند يك طلبه كه آن يافتههاى قبلىاش درست نيست. حالا مىخواهد پا به پاى استاد، قدم به قدم حركت بكند. به او مىگويد كه شما عبادتت درست نيست، نمازت درست نيست، نماز را اون جورى كه من مىگويم بخوانيد ـ و همان نماز را مىخواند، ولى مىگويد كه چون من گفتم، اين درست هست. تمام الفاظ، تمام حروف همانهاست و تمام حركات هم همانهاست ـ بعد به او مىگويد كه شما بايد بعضى از مسايلت را بيايى به من بگويى. خب مثلا چه مسايلى را؟ خب آدم عاقل هست، عقل دارد، صاحب شعور دارد به او مىگويد كه مثلاً مسايل خصوصىات را بيا به من بگو كه چه كار مىكنى؟ چه جورى انجام مىدهى كارهايت را؟ اينها را بيا به من بگو. خب اين كارهايت اينجا درست نيست. اين روش با خانمت درست نيست. اين روش با بچهات درست نيست. حالا اين جورى كه من مىگويم بكن. يك مرحله هم در حضور من انجام بده و و و… يعنى طرف را مىكشاند اول تهىاش مىكند، بعدا كه قالب تهى شد، توى قالبش چيزى مىريزد. ما مىدانيم خودش مىخواهد.»
اگر به اين سخنان دقت شود، دانسته مىشود جناب داستان، چگونه قسم حضرت عباس را فراموش نموده و دم خروس را نشان داده است. وى در ماجراى بازداشت حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى)، عجولانه مورد نزاع را در همان ابتدا مشخص كرده است. نزاع اقتدارگرايان در اين ماجراجويى، تنها مبارزه و مقابله با ادعاى اعلميت و مرجعيت حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) مىباشد كه چون از توان نقد علمى ايشان برنمىآيند به برخوردهاى خشن و فيزيكى و از سر زور و غلبهى حكومتى با ايشان برخاستهاند.
جناب دادستان، ادعاى مرجعيت و اعلميت ايشان را غير حق مىخواند و براى سخن خود از كميسيون سفارشى و وابستهى مرجعيت سخن مىگويد. كميسيونى كه مرجعيت آزاد و مستقل شيعى را برنمىتابد و نگاه آن به اشارههاى حاكميت اقتدارگرا مىباشد، نه ارزيابى شايستگىها و صلاحيت فقهى و باطن قدسى و ولايى افراد و مكتوبات علمى آنها.
وى براى زير سؤال بردن مرجعيت معظمله، از كلاس عرفان ايشان مىگويد. وى زيركانه از مغالطهى دادن عنوان فاسد (عرفان كاذب) به معنون و ادعايى صحيح (مرجعيت علمى) بهره مىبرد و به تحريف محتواى علمى و فقهى يك شخصيت تمام قدسى و ولايى و سراسر نور و پاكى مىنشيند؛ چرا كه حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در حوزه عرفان نظرى، تاكنون تدريس و شرح كتابهاى تمهيد القواعد، شرح فصوص الحكم، مصباح الانس و منازل السائرين را به پايان رساندهاند. تأليفات ايشان در شرح اين كتابها به بيش از صد جلد كتاب مىرسد. از آن همه، تاكنون تنها كتاب «دانش سلوك معنوى» و سه جلد از شرح «سير سرخ» به چاپ رسيده است. اين كتابها مشى عرفانى معظمله را بيان مىدارد. عرفان ايشان، از سنخ عرفان محبوبى حضرات چهارده معصوم عليهمالسلام مىباشد. وى بلنداى عرفان محبوبى ايشان را تنها با دادن يك عنوان كه همان «عرفان نوظهور» و «عرفان كاذب» مىباشد زير سؤال مىبرد در حالى كه ما مىدانيم مخالفان و مانعان عرفان معظمله حتى از عهدهى فهم يك خط از كتابهاى چهارگانهى پيشگفته شده برنمىآمدند. كتابهايى كه حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) آنها را در بيست سال گذشته تدريس نموده و در شرح آنها بيش از يكصد جلد كتاب دارند. عرفان آيت اللّه العظمى نكونام(مد ظله العالى) ادامهى عرفان ولىنعمت اين آقايان، يعنى بينانگذار جمهورى اسلامى، حضرت امام خمينى رحمهالله مىباشد و اگر همينان در آن زمان، قدرت داشتند و عارف سترگ انقلاب، يعنى حضرت امام خمينى رحمهالله در جاى امروز حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) قرار داشت، به حتم وى را بىمحابا محاكمه مىنمودند و ايشان را به دليل قايل بودن به «وحدت وجود» تكفير مىنمودند؛ چنانكه حضرت آيت اللّه العظمى نكونام در كتاب «حضور دلبران» مىگويند: «هرچه به بزرگان و عرفا و علماى ربّانى ظلم شد، آقاى خمينى تقاص آن را كرد و حق همه را گرفت وگرنه در صورتى كه انقلاب پيروز نمىشد و اسلام حيات اجتماعى و جهانى پيدا نمىكرد، امام را نيز به چنين مشكلات و غربتى دچار مىساختند؛ همانطور كه ايشان را نيز پيش از انقلاب به چنين مصايبى دچار ساخته بودند و به ايشان افترا و تهمت مىزدند».
بايد گفت بهترين دليل مخالفت اقتدارگرايان با عرفان حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) اين است كه عرفان معظمله عرفان پرورش انسانهايى آزاده و احرارى است كه عليه دستگاه ظلم و زور تاب نمىآورند و بر آن مىآشوبند؛ عرفانى كه ريشه در عاشورا و قيام سرخ آن دارد؛ عرفانى كه بهترين سند آن كتاب چاپشدهى «سير سرخ» است كه نهايت عرفان محبوبان ذاتى را ختم به خون و شهادت به توسط قاتلى مغضوبى مىداند. چنين عرفان سلحشورانه كه عصمت حسينى را پشتوانهى خود دارد كجا و عرفانهاى نوظهور و كاذب كجا كه آميختن اين دو به هم، گناهى بسيار بزرگ و ظلمى نابخشودنى است؛ بهويژه اگر از يك قاضى و دادستان، به عمد انجام گيرد؛ آن هم در كشورى اسلامى كه خود را پاسدار ارزشهاى شيعى مىشمرد و مدعى آن است.
جناب دادستان، بدون اشاره به تلاش و مجاهدت علمى آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در تدوين عرفان شيعى و پيراستن آن از پيرايههاى اهلسنت، آن هم در قالب بيش از يكصد جلد كتاب عرفانى و بيش از سههزار ساعت نوار درسى، به قصهبافى رو مىآورد. بايد توجه داشت حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) تاكنون تمامى درسهاى عرفانى خود را در حرم مطهر و نيز در مدرسه فيضيه به صورت عمومى و علنى برگزار مىنموده و داراى درس و شاگرد خصوصى نبودهاند و آنچه جناب دادستان براى آن قصهپردازى كرده است واقعيتى ندارد. اين امر، حقيقتى شناخته شده براى ما شاگردان و نزديكان معظمله مىباشد؛ اما مىدانيم از شگردهاى رايج مانعان و اقتدارگرايان براى بيرون راندن عالمان و مراجع مستقل و آزادانديش و غير وابسته به آنان، وارد آوردن اتهامهاى غير حقيقى و انواع افتراها و نشر اكاذيب مىباشد كه كارآمدترين آنها براى دور كردن افراد به ويژه تودههاى مسلمان و مذهبى، افتراى فساد اخلاقى مىباشد. در ماجراى بازداشت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) از ناحيهى انحصارگران قدرتطلب، بحث تنها بر سر مرجعيت است و بس؛ چنانكه دادستان، در آغاز سخن خود، آن را به صراحت مىآورد. مرجعيتى كه حاكميت فعلى، آن را تنها براى افراد وابسته به خود مىخواهد و نمىتواند مرجعيت آزاد و مستقل حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) را بپذيرد؛ چرا كه ايشان از منتقدان جدى و سرسخت سياستهاى كلى حاكم بر مديريت كشور و حوزههاى علمى مىباشد. كتابهاى سياسى انتقادى ايشان نيز به بيش از پنجاه جلد كتاب مىرسد و البته خاطرات سياسى ايشان، فرازهايى بسيار مهم را در پردهبرداشتن از واقعيتهاى مكتوم حاكميت برداشته است و متأسفانه حاكميت اقتدارگرايان، فضايى مناسب براى ارايهى آنها نگذاشته است.
بازداشت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) اگر براى ممانعت از ادعاى مرجعيت علمى و منتقدانهى ايشان نبود، دادگاه ويژه بازداشت معظمله را در ايام درسى قرار نمىداد و درس خارج فقه معظمله را به تعطيلى نمىكشاند و نيز آن را مرموزانه علنى نمىكرد؛ زيرا علنى كردن دعوا با عالمى دينى در صورت علنى شدن، به ضرر دين و نيز دستگاه حاكميتى است كه به نام دين حكومت دارد؛ همانگونه كه انسان عاقل، مسايل خانوادگى و اختلافات درونى را به اجتماع نمىكشاند و آن را علنى نمىسازد مگر اينكه غرض ديگرى در كار باشد و اتهامات گفته شده تنها مستمسكى براى پوشش آن مىباشد. ضمن آن كه جناب دادستان، به عمد، سوابق علمى معظمله را كه نزديك به چهل سال است در حوزهى علميهى قم به تدريس خارج فقه، خارج اصول، فلسفه، عرفان، تفسير، حقوق و اقتصاد و ديگر علوم دينى اشتغال دارند و دهها كتاب علمى را به نگارش درآوردهاند ناديده مىگيرند و با تعبير تند خويش آن را «غير حق» مىخواند. ملاك دارا بودن علم و اجتهاد چيست كه از نظر هر صاحب انصافى دور مانده و ايشان آن را لحاظ داشته و به حق رسيدهاند؟! به نظر مىرسد بايد كرسى امتحان در ميان نهاد تا عيار هر كس مشخص شود؟
دادستان در اين جلسه، بعد از سخنرانى خود، بر آن مىشود تا به برخى از پرسشهاى حاضران پاسخ گويد. نخستين و تنها پرسشى كه از وى مىشود، اعتراض به بازداشت حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) مىباشد؛ آن هم اعتراض به رياست نهادى كه وظيفهى خود را بازداشت روحانيان و طلاب مىداند. اين اعتراض كه در يك جمع عمومى با شركت بيش از هزار روحانى و طلبه مىباشد، نهادينه بودن قداست و پاكى حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) و درستى ادعاى مرجعيت علمى ايشان، در ميان روحانيان و طلاب آزاده و حرّمنش را مىرساند كه چنين براى دفاع از معظمله، از خود دست برمىدارند و به رياست يكى از مهمترين نهادهاى اقتدارگرايان اعتراض مىكنند. اين اعتراضها در فضايى ايراد شده است كه دادگاه ويژه برخى از شاگردان مدافع معظمله را بازداشت و تهديد نموده و به جاى نقد منصفانه و مذاكره و مباحثه، از اهرم اهانت و ممانعت ادارى عليه آنان استفاده كرده است.
اعتراض يادشده در دفاع از مرجعيت علمى آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى)، چنين مىباشد:
«حضرت آيتاللّه نكونام چندين سال دارند در حوزه تدريس مىكنند. بيش از چهل سال دارند تدريس مىكنند. درس خارج ايشان هست و دارند. چندين كتاب نوشتهاند. رسالهى ايشان چاپ شده. در حوزهى علميه بودهاند. بالاخره درسهاى ايشان شلوغترين كلاس حوزهى علميه شده. وقتى كه ما مرجع مىشويم يك دفعه مرجع مىشويم يا نه؟ بالاخره اين كه كتابهاى ايشان هست، نوارهاى ايشان هست، افكار ايشان هست، و راه ايشان هست، جاى پنهان و مبهمى نبوده. الان هر روز طلبههاى ديگر و بارها شخصيتهاى ديگر (منظور شاگردان و آشنايان حضرت آيتاللّه العظمى نكونام مىباشد) كه بازخواست مىكنيد به جرم اين كه ايشان را مطرح مىكنند به دادگاه مىبريد و آمارى كه از دادگاه گرفتهاند اين بوده كه اينها را مىبريد. در صورتى كه با همين نگفتنش آبروى يك عالم را گرفتهايد؟ اين چه طرز برخوردى هست؟ نه احضاريه مىفرستيد نه اطلاعيه نه اخطاريه براى شاگردان مىفرستيد و (شاگردان را) دستگير مىكنيد. اين چه روش برخوردى هست؟ و حتى از عوارضش اين هست كه خانوادهاش را نمىگذاريد از ايشان اطلاعى داشته باشند؟ اين چه روش معقولى هست؟»
همانگونه كه در متن اين اعتراض آمده است حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) بيش از چهل سال سابقهى تدريس دارند. همچنين معظمله در تمامى حوزههاى علوم انسانى؛ بهويژه عرفان، فلسفه، روانشناسى، جامعهشناسى، اقتصاد و حقوق و در علوم اسلامى مانند تفسير و فقه داراى آثار نوآورى مىباشند. پيشبينى مىشود شمار اين آثار، با توجه به گستردگى آنها، به هشتصد جلد برسد و همينها بهترين ملاك براى صحت ادعاى مرجعيت دينى و اعلميت معظمله مىباشد.
از سوى ديگر، اين آثار ادامهى معمارى فرهنگ انقلاب اسلامى و مهندسى فرهنگ شيعى را عهدهدار است. امرى كه از دغدغههاى جدّى و مستمر حضرت امام خمينى قدسسره بوده و سبب تحول در نظام آموزشى و علمى حوزههاى علمى مىشود؛ حوزههايى كه مهندسى انقلاب در پرتو آزادانديشى علمى در آنها رقم مىخورد و اگر حوزه نتواند با كاروان علم و شكوفايى سريع عقل و انديشه كه در پرتو آزادى اعطايى انقلاب اسلامى و نهادينه نمودن حس خودباورى و استقلال به جوانان اين مرز و بوم محقق شده است، همگام شود، بهزودى آثار كهنگى و اندراس خود را آشكار مىسازد و بقاياى آن را بايد در موزههاى تاريخ جستوجو نمود و در آن وقت است كه از انقلاب، بهجز نامى باقى نخواهد ماند. حال، سؤال اين است كه نقطهى شروع اين تحول كجاست و روند شكلگيرى آن چگونه است؟ آيا بايد افرادى را با افكار و انديشههاى نو از خارج وارد حوزهها نمود يا ذخاير گرانقدر انسانى حوزهها را شناسايى كرد و با آزادى انديشه و رفع استبداد سنتى، به آنها جسارت كاويدن در گنجينهى عظيم قرآن كريم و روايات را داد؟ بديهى است بيگانگان از حوزه كه آشنايى ديرينه با مغزاى تفكر دينى ندارند، هيچ گاه نمىتوانند كوچكترين قدمى در راه شكوفايى شريعت بردارند؛ امّا اگر به انديشههاى ژرف و بىادعاى انديشمندان ژرفايافته در مغزاى دين و عشق الهى ميدان عمل داده شود، بهتدريج، حقايق پنهان قرآن كريم و روايات كشف خواهد شد و موتور راكد علوم انسانى و اسلامى شتاب خواهد گرفت، ولى خطر مهمّى كه سينهچاكان اين طريق را به جدّ تهديد مىكند، مخالفت منسجم و تهمتهاى ناروا توسط كسانى است كه ساليان سال به وضع موجود عادت كردهاند و موقعيت خود و به گمان خويش، دين را، در خطر مىبينند و به بهانهى دفاع از دين، مانع از نفوذ دين در ميان جوامع علمى مىشوند. به هر روى، حضرت آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در زمينهى فلسفه، عرفان، روانشناسى، جامعهشناسى، اقتصاد و حقوق، تحول بنيادين ايجاد نمودهاند و در صورت نشر افكار ايشان، تحول يادشده مرزهاى جغرافيايى را در خواهد نورديد و علوم اسلامى و انسانى را نه تنها در حوزههاى علمى، بلكه در شعاعى جهانى، از انزوا و اندراس بيرون خواهد آورد.
در پاسخ اين اعتراض طلاب، جناب دادستان، در يك جمع علمى، به ناگاه چنين مىگويند:
«بله. محضر شما عرض كنم كه ايشان در سال 75 به اتهام ارتباط نامشروع و اهانت به حضرت امام رضوان الله عليه جهت حفظ مقاومت محاكمه و محكوم مىشود به شلاق و 65 ضربه شلاق و تبعيد به كاشمر و خلع لباس موقت. توى كاشمر، امام جمعهى آنجا كه من نامهاش را خودم ديدم كه امام جمعهى كاشمر ـ كه الان زنده هست، نامهاش هم هست با مهر ـ نوشته كه ايشان با اراذل و اوباش رفت و آمد دارد. ايشان در سخنرانى كه خودم حضور داشتم ـ عذرخواهى مىكنم كه حرف ايشان هست و خدمت ايشان هم تقديم كرديم اين را (در سخنرانى كه خيلى هم پراكنده صحبت مىكنند و معلوم هست كه خطيب نيست ايشان) ـ مىگويند كه امام حسين عليهالسلام در قضيهى عاشورا، پنجاه تا خطا كرد. يك خطايش اين بود كه ا يشان امام بود و واجب الطاعه، و كسانى كه از ايشان تبعيت مىكردند و شيعه بودند، بايد تبعيت كنند. امام نمىتواند تبعيت از ديگران را از خودش رفع كند و بردارد. اين انحرافى كه ما ـ در اين جريان باشيد ـ خب بعد از اين كه در سال 91 و 92 هم باز مشكلاتى داشت. ما دو نفر را يكى از طلاب و يكى از نيروهاى ديگر را فرستاديم خدمتشان، اينها را فرستاديم خدمت ايشان كه گفتم كه از اسطرلاب و جنگيرى و اينها استفاده نكنيد. شاكىهايى هستند كه گفتهاند ايشان از جنگيرى و اينها استفاده مىكند و ما را از توى خانه مىكشد پيش خودش. اين را ما دو بار تذكر داديم. در سال 91 و 92.
و خب اين ما قرار نيست نسبت به يك استادى و شخصيتى حالا غير شخصيت هم همين جور هست. الان بنده يا غير بنده. من الآن قاضى هستم. قاضى كشورم. حالا شايد شخصيت حساب بشود. حالا يك فرد عادى و يا يك طلبهى عادى به نظر شما اگر مشكلى داشته، ما حق داريم آن را بگوييم. من عذرخواهى مىكنم. ما نمىتوانيم حيثيت افراد را بياييم و در تابلو و در اعلانات قرار بدهيم. ما وظيفهى حفظ و صيانت، به اين معنا را داريم. خب خود ايشان هم مىنويسند كه تنها چيزى كه موجب شد غفلت غفلت غفلت. سه بار نوشتهاند. حالا شما هرچه مىخواهيد معنا كنيد. ببينيد اين معنا چه دارد براى ما؟ معصيت هست؟ گناه هست؟ ببينيد ايشان هم در دادگاه شاكى خصوصى داشتهاند و هم اينكه دارند اقرار مىكنند ـ كه همان روز اول اقرار كردند ـ و من از روز اول كه رفتم، ديدم ايشان را، گفتم كه چرا دوباره آمديد اينجا؟ ما برايتان كرسى درست كرديم، برايتان آبرو گذاشتيم، دوباره تدريس گذاشتيم ـ كه من گفتم اصلا به ايشان ندهيد. نبايد به ايشان كرسى بدهيد ـ اول چيزى كه براى كرسى هست، تقوا هست. علم به تنهايى كه كافى نيست. علم را خيلى از عرفاى اروپايىها و آمريكايىها دارند. ما مقيدهايمان اين هست، بايد تقوا داشته باشيم.
به هر حال، من از ايشان خواهش كردم كه بيايد به پسرش بگويد، به خانوادهش بگويد و گفتند كه من نمىخواهم ملاقات بكنم. بارها هم به ايشان گفتم. نهايتا به پسرش گفت. ايشان هم در سايت زد كه پدر من اشتباه كرد. خطا كرده. و حالا آلان هم آبرو دارد. ما نبايد آبروى كسى را ببريم.»
در مورد ادعاى اهانت بايد گفت: حضرت آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) از دورهى نوجوانى و همزمان با آغاز قيام حضرت امام خمينى رحمهالله در پانزده خرداد چهل و يك به نهضت حضرت امام پيوستند و در كنار تحصيل و تدريس، همواره در مبارزه با رژيم طاغوت و همراهى با حضرت امام قدسسره تلاش لازم را داشتهاند، از اين رو متن تاريخ و چگونگى رخدادهاى آن را از نزديك و به صورت مباشرى در دست دارند و از آنجا كه از همراهان و خصيصان جناب آقاى پسنديده رحمهالله اخوى مرحوم حضرت امام بودهاند، از پشت پردهى بسيارى از افراد امروز، خبر دارند و آن را در پنجاه جلد كتاب خاطرات سياسى خويش ثبت كردهاند. معظمله تنها عارفى هستند كه نظريهى «ولىّ محبوبى بودن» حضرت امام را مطرح كردهاند و ايشان را از صاحبدلان بنام و عارفان محبوبى دانستهاند. ايشان در مورد آن بزرگمرد تاريخ، كتابى مستقل تأليف نموده و در مورد حضرت امام رحمهالله نوشتهاند: «خدا امام خمينى را رحمت كند، ايشان گذشته از آنكه موهبتى بودند، بر افراد شجاع، رشيد و حقطلب نيز منت دارند. اگر ايشان پا به عرصهى اجتماع نمىگذاشتند، بسيارى از افراد رشيد، شجاع، پويا، انقلابى، مؤمن و حق طلب در جامعه ضايع مىشدند. حضرت امام رحمهالله باعث شد در طول حركتشان اين ذخاير، خود را به نوعى نشان دهند. حال يا به زندان رفتند يا قيام كردند يا جبهه رفتند و يا به شهادت رسيدند. همهى اين بركات مرهون حيات اجتماعى ايشان است و ايشان بود كه جامعه و جوانان را جلا داد؛ چرا كه جلا بخشيدن به مربى و مشوّق نياز دارد و ايشان رهبرى اين امر را به نيكى و شايستگى انجام دادند.
اين وضعيت را مرحوم امام به روحانيت به عنوان رهبران و پيشتازان انقلاب هديه نمود و اين كشور كه از هر لحاظ وابسته بود، هماينك توانسته حتّى در تأمين انرژى هستهاى به استقلال برسد. اين ارتقا از كرامات ايشان است و وى در واقع معجزهى قرن هستند. انسانى بدون اصحاب و لشكر و امكانات و با اينكه همهى دنيا در مقابل ايشان ايستاده بود، آنطور توانست اركان استكبار را به لرزه در آورد و با وجود چنين نشانههايى كه شمار آن بسيار است مىگوييم ايشان از محبوبان هستند؛ نه انسانى معمولى يا نابغه.»
آيت اللّه العظمى نكونام در كتاب «حضور دلبران» چنين مىنويسند: «يادم مىآيد براى اولين بار كه چهرهى مرحوم امام در من ظاهر شد، سال چهل و يك بود. من هميشه دنبال اين بودم كه كسى را بيابم و به او تمسك كنم. رسالهى حضرت امام رحمهالله را بهطور كامل مىدانستم و حتى آن را حفظ بودم و الان هم به رسالهى ايشان بيش از رسالهى خود تسلط دارم. به ايشان عشق مىورزيدم و براى من پدر بودند. در سال چهل و دو نسبت به امام خمينى رحمهالله حرف و حديث و سخنان بسيارى بود و مخالفتهاى فراوانى با ايشان مىشد. مىگفتند: دستهاى خارجى و مانند آن در كار است. براى نمونه: در يك مدرسه علمى فردى بود كه از مرحوم امام آشكارا بد مىگفت. طلبهها با او مباحثه مىكردند و او سخن خود را تكرار مىكرد و بر آن پافشارى داشت. گفتم قانع كردن او را به من بسپاريد. چنان در گوش او زدم كه بر روى زمين افتاد. اولين سيلى كه در راه انقلاب به گوش كسى زدم، همين بود. بعد براى اين كار مرا گرفتند.»
جناب دادستان كه به مدد حمايت اقتدارگرايان، بر اسب قدرت سياسى يكطرفه مىتازد، سخنرانى حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در مورد فقه عاشورا (اگر مبتنى بر فقه حاضر و رايج باشد) را نقد بر معظمله مىآورد. بايد توجه داشت حضرت آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله عالى) فقه حاضر را بسيار تحريف شده و پر از پيرايه مىداند و ضرورت پيرايهزدايى از فقه اسلامى، از نظريههاى مشهور ايشان مىباشد كه بارها تكرار شده اشت. اين فقه، چون به پيرايهها آلوده است نمىتواند با فقه عصمتى حسينى سازگار باشد و بر آن نه يك خرده كه دهها خرده مىگيرد؛ خردههايى كه جناب حجت الاسلام و المسلمين قرائتى، آن را سالها پيش جمعآورى نموده است و جناب دادستان اين خردهها را به عنوان انتقاد به امام حسين عليهالسلام آورده و هم به نهضت عاشورا و هم به آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) ظلم نموده است؛ شخصيتى كه براى فهم منطقى قيام عاشورا پيشنهاد تأسيس «دانشگاه حسينى» را داده و كتابهاى ارزشمند «حسين عليهالسلام ؛ پيامبر عشق» و «سوز سرخ» را تأليف نموده است.
همچنين جناب دادستان ويژه به دروغ مىگويد: فرزند وى در سايت، اعلام نموده است: «پدر من اشتباه كرد، خطا كرده»، در حالى كه آگاهان مىدانند ادعاى ياد شده جز كذب نمىباشد و چنين مطلبى به هيچ وجه بر روى سايت نيامده است. اين كذب آشكار، وضعيت ديگر ادعاهاى جناب دادستان را براى همه مشخص مىسازد و بهترين گواه است كه ديگر ادعاهاى وى نيز كذب يا افترا و در مسير تلاش براى پروندهسازى مىباشد! چه بهجاست كه سخن حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در اينجا بيايد كه در مورد دنياى سياست فرمودهاند: «حضرت امام خمينى قدسسره در رأس پيكان سياست بودند و با تمامى اجانب و بيگانگان هم درگير شدند و حتى همان بيگانگان ايشان را در صحنهى سياست مرد سال جهان نيز تعيين نمودند، اما در عين حال كه سياست داشتند، تديّن نيز داشتند و سياست، ايشان را به زرنگى، سالوس و حيلهگرى آلوده ننمود. اين امر نيز بهخاطر قوت و توانمندى ايشان بود كه حتى ميدان بزرگ و پر پيچ و خم سياست در برابر ايشان ناتوان بود و نمىتوانست كمترين آلودگى را به ساحت مبارك و ملكوتى ايشان نزديك نمايد. حُسنى كه دنياى سياست دارد اين است كه زود خوب و بد بودن آدمها را نشان مىدهد و آزمايش خوبى است براى كسانى كه ضعيف هستند. ضعفهاى آدمى براى كسى كه در گوشهى مسجدى نماز وحشت يا استيجارى مىخواند يا امام جماعت مسجد است معلوم نمىشود و بسيارى از خبايث درونى در زير لايهى كردار عبادى مدفون مىماند؛ اما اين صندلى قدرت است كه خبيثىها، پستىها، سستىها و اهل دنيا بودن را به وضوح بهنمايش مىگذارد. همانطور كه اگر آقا رسول اللّه صلىاللهعليهوآله نبودند، وجود سرد و بىروح ابولهب به اين سرعت «تبت يدا» نمىگرديد و اين كورهى ولايت و نبوت است كه چنين آهنهاى سردى را ذوب مىكند. دنياى سياست و حكومت كورهاى است كه باطن آدمها را زود نشان مىدهد وگرنه شخص ممكن است بيش از يك حلبى ارزش وجودى نداشته باشد اما خود را نقره يا الماس مىپندارد.»
سخنان دادستان، در همان جلسه، اينگونه مورد اعتراض يكى ديگر از طلاب حاضر قرار مىگيرد:
«اگر آبروريزى كه شما الآن گفتيد، خود شما گفتيد ايشان سال هفتاد و پنج پرونده داشتهاند. خب اين را نگفتيد كه از قبل انقلاب آقاى منتظرى با آيتاللّه نكونام مشكل داشتهاند و بعد از انقلاب هم با قائممقامى آقاى منتظرى مشكل داشته، نه به علم آقاى منتظرى اعتقادى داشته و نه به حق و حقوقش كه در كتاب «حضور دلبران» مطالعه بكنيد كه مصاحبهى مركز اسناد انقلاب اسلامى با ايشان هست و طرفدارهاى آقاى منتظرى برايش پاپوش درست كردند و بعد هم به حد كشيد، به تعزير كشيد. الان هم كه گفتيد شاكى خصوصى كه خيلى اين را كلى گفتيد و اين در حالى كه شاكى خصوصى كه سه نقر از طلاب دوستان ما بودند هيچ كدام ك شكايتى نكردند و تنها حاج آقاى ما را دستگير كرديد.»
جناب دادستان تنها چند كلمهى زير را مىگويد و خداحافظى مىنمايد:
«نه ما يك متهم داريم، يك شاكى داريم. آنى كه گفتيم شاكى خصوصى كه دادگاه ايشان هم تشكيل شده و شاكيانى كه آمدهاند در جلسهى دادگاه مسايلشان را هم مطرح كردهاند و آخرين جلسهى دادگاه هم شنبه (2 / 12 / 93) هست و اين كه شما اين كه مطالبى را از محسنات ايشان مىگوييد، خب محسنات داشته باشند و ما نفى محسنات افراد را نمىكنيم. در دستگاه قضايى اين جور هست، كسى با همهى خوبى هايى كه دارد البته تخفيف داده مىشود و لذا شما ملاحظه مىفرماييد كه خيلى از افراد خلع لباس موقت مىشوند و يا تعليقى مىشوند، اينها به جهت انابهشان هست، به جهت همكارىاشان هست، به اين جهات هست.»
بايد توجه داشت حضرت آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) از اولياى محبوبى ذاتى خداوند مىباشند كه اهانت به ايشان، توهين به يك ولىّ خداست و پىآمدهاى آن را دارد؛ اهانتهايى كه با تغيير حاكميت اقتدارگريان، در دادگاهى صالح قابل پىگيرى مىباشد و مجازات اهانتكنندگان بسيار سنگين است.
ما به اقتدارگرايان هشدار مىدهيم بايد عالمان بزرگ و قوى را كه توانايى بالايى دارند و مانند اورانيوم مىمانند حفظ، كنترل و حراست نمود؛ وگرنه اگر به حد انفجار برسند، چيزى را سالم نمىگذارند و هم به آنان و هم به جامعه و دين ضرر وارد مىشود. بايد حول اين محور، سيستم بست تا لنگر را بگيرد و آن را حفظ كند تا از آن استفاده شود. عالمان بزرگ نمىتوانند خود بهتنهايى خود را حفظ كنند و اين مردم و نظام هستند كه بايد آنان را حفاظت كنند. اين هشدارى است كه اگر جدى نگرفته نشود، در آينده، وضعيتى ديگر را رقم خواهد زد.
جمعى از روحانيان و طلاب حوزه علميهى قم
كوفهى قم
متاب اى مه تو امشب بر قم ما
كه در خواباند ظالمهاى دانا!!
قم است و كوفه و مسلم دگر بار
زر است و قدرت و ظالم دگر بار
چرا مردان سر يارى ندارند؟
فقيهان! مرد احرارى ندارند؟
شجاعت را به قربانگاه بردند!
جوانمردى كجا شد؟ آى مردند!!
مگر دلها پر از نان حرام است
كه ظالم را چنين اوضاع به كام است؟
عزيران وقت بيدارى است ديگر
ولىّ را موقع يارى است ديگر
عزيزان تشنهايد و در پى آب
ولى آخر چرا دنبال مرداب؟!
چرا محبوب حق تنها و خسته
دلش از ظلم بر مردم شكسته؟
غم دين دارد و مظلوم و مردم
چرا يارى ندارد عالِم قم؟
«نكونام» عالم علم لدنى است
ولىّ حق بود، همچون خمينى است
شكوفا دين شود از ايدهى او
فداى آن لب خشكيدهى او
تو اى دشمن كه پستى و زبونى
چه بىمغزى و داراى جنونى
چنان گشتى به قدرت گرم و هم مست
كه دست قدرتش را بستى اى پست
همان ابنزيادى در قم ما
كه گمره مىنمايى مردم ما
تو حيوانى، چنان درندهخويى
پى پروندهسازى بهر اويى
عزيران هر كه را اهل ولا هست
زمان امتحان و ابتلا هست
شده قلب امام عصر (عج) هم خون
پريشان گشته و بىتاب و محزون
صداى اعتراض
عالمى را در غروبى سرد، زندان بردهاند
رأس دين و وحى را، با دست شيطان بردهاند
مىزدود از دين و آيين با قلم پيرايهها
گوييا از قلبها آرام و ايمان بردهاند
او لبش خشك است از صومِ بدون آب و نان
روزهدارى را بدون جرم، زندان بردهاند
عدهاى اوباش بهتان مىزنندش دم به دم
اينچنين گشته است آرى، آه! فرمان بردهاند
ما كه آگاهيم بر فقر و فساد اجتماع
واژههاى عدل را از شعر دوران بردهاند
اين صداى اعتراض ما به وضع ميهن است
عصر مرگ است و تباهى، گوييا جان بردهاند
فقيهان صاحب شرايط تقليد، به طور كلى بر دو دسته مىباشند: يكى فقيهان قديس كه صدق و صفا و ملكهى قدسى آنان امرى موهبتى و اعطايى از ناحيهى خداوند مىباشد. آنان احكام ظاهرى حقتعالى را به دست مىآورند. نكتهى حايز اهميت اين است كه دانسته شود تلاشهاى اكتسابى و تحصيلى بدون اعطاى اين ملكه از ناحيهى حقتعالى، استنباطهاى مدعى اجتهاد و فقاهت را مشروعيت نمىبخشد و فرد را تنها مؤمن مىسازد، نه قديسى كه ولايت فقهى (ملكهى قدسى) داشته باشد.
دستهى دوم، صاحبان ولايت و فقهيان جامع ظاهر و باطن مىباشند. اين گروه در مرتبهاى بسيار بالاتر از گروه قديسان مىباشند. ولايت آنان، امرى دهشى و عنايى از ناحيهى خداوند مىباشد. ولايت اين گروه، دو چهره دارد: يكى محبى و ديگرى محبوبى. ولايت اعطايىِ محبى، نياز به پيشزمينهى اكتساب و رياضت دارد. محبوبان، صاحبان ولايت الهى مىباشند كه ولايت را بدون رياضت و به صرف عنايت حقتعالى دارند. فقيهانِ صاحب ولايت باطنى و محبوبى، ميان علم، عدالت و قدرت، تفكيكى ندارند و در تمامى شؤون گفته شده، ميراثدار خاندان عصمت و طهارت (عليهمالسلام) مىباشند. حضرت آيتالله العظمى نكونام (مد ظله العالى) از زمرهى فقيهان جامع ظاهر و باطن و از اولياى محبوبى حقتعالى مى باشند كه علم، عدالت و قدرت باطنى را به صورت مستقيم از خداوند به صورت موهبتى دارا مىباشند. حضرت آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) از اولياى ذاتى محبوبى مىباشند؛ اوليايى كه مقام معنوى و قرب حقى آنان از اولياى وصفى و فعلى بالاتر و برتر مىباشد. براى نمونه، حضرت عيسى عليهالسلام از محبوبان وصفى است كه قرآن كريم در توصيف او مىفرمايد: «إِنِّى عَبْدُاللَّهِ آَتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيّا». حضرت عيسى عليهالسلام در حالى كه در گهواره است، حال فعلى خود را بيان مىدارد و عبد بودن خود را براى خدا به صورت اسمى مىگويد – كه ثبوت آن را مىرساند – و اعلام مىدارد هماينك كتاب به او داده شده است؛ برخلاف مانند حضرت موسى (عليهالسلام) كه براى گرفتن كتاب در بزرگسالى به كوه طور رود و كتاب، در بزرگسالى به وى داده مىشود.
محبوبان الهى، معرفتى اعطايى و موهبتى دارند و نيازمند آموزش و تعليم و مدرسه و استاد نيستند و در ازل، خداوند آنان را بىواسطه تعليم مىدهد و به يك غمزه، بر حقتعالى و تمامى پديدههاى او شناسا مىگردند و از مدرسه و تعليم براى ابد بىنياز مىشوند. آنان حق را همانگونه كه هست و هر چيزى را به حقيقت خود مشاهده مىكنند. «محبوبان» افراد بسيار نادرى هستند كه به عنايت پيشين و به جذبهاى وصول يافتهاند. ايناناند كه معرفت را نقد دارند و در پى چيزى نيستند؛ راهيافتگانى كه مسير بسيار باريكى را به آنى پيمودهاند. مهمترين ويژگى «محبوبان»، آن است كه داراى جمعيت مىباشند و از هر دانش انسانىاى سررشته دارند؛ چنانكه حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در تمامى علوم اسلامى و انسانى و حتى تجربى و نيز در علوم پزشكى، روانشناسى و جامعهشناسى و شناخت پديدههاى طبيعى داراى تأليف مىباشند و پيشبينى مىشود شمار كتابهاى ايشان در تمامى علوم گفته شده به بيش از 800 اثر برسد. ويژگى مهم محبوبان ذاتى آن است كه همهى دانشها را بهتمامى مىدانند؛ نه آنكه بخشى را از اين كتاب خوانده باشند و بخشى را از جايى ديگر. عارف محبوبى، دانش خود را از اين كتاب و آن كتاب و از اين استاد و آن استاد به دست نياورده است و باطن او دريايى بىپايان درون خود دارد كه البته اندكى از آن را به اقتضاى مصلحتهاى زمانه و تابع شرايط موجود بيان مىدارد. اما متحجران امروز و مانعان و حاكمان مستبد كه اين علوم، جهل و ناآگاهى و گيجى و منگى آنان در سياست و تدبير را آفتابى مىسازد و ناكارآمدى و ضد دينى بودن آن را نشان مىدهد با بازداشت و حبس و زدن انواع تهمت و افترا به معظمله، به گمان خود، از نشر اين علوم موهوبى ممانعت مىكنند و مردم را از اين نعمت محبوبى محروم مىسازند. محبوبان ، به معناى واقعى، «حكيم» مىباشند و آنان طرح و نقشهى هر چيزى را در اختيار دارند؛ از اين رو بهترين معيار براى سنجش حقانيت يا بطلان هر كسى مىباشند.
نظام محبوبان با افراد نابغه – كه توان حدس بالايى دارند و مىتوانند برخى مغيبات را با قدرت حدس خود به دست آورند – تفاوت دارد و نبايد اين دو گروه را با هم آميخت. نوابغ چيزى در خود مىبينند، ولى نمىبينند. گويى چيزى در باطن آنان گم شده است و الهامى مبهم درون آنان است.
ختم محبوبان ذاتى به خون است؛ چنانكه در روايت است: «ما منّا إلاّ مسموم أو مقتول». معركهى ولايت محبوبى را بايد در كربلا ديد كه عشق محبوب و محبوب عشق در آن غوغا بهپا مىكند و ختم به خون مىشود. اگر كسى به مقام قرب ذات برسد، بدون شهادت از دنيا نمىرود. محبوبانِ الهى، رقصكنان سر زير شمشير حق مىآورند تا سير سرخ خود را رقم زنند و اين سير سرخ و ختم به شهادت براى حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) نيز به حتم ثابت است؛ زيرا گفتيم ايشان از اولياى ذاتى خداوند مىباشند و ظالمى مغضوبى آنتىتز و قاتل معظمله مىگردد؛ از اين رو دهه پيشرو را بايد دههى مقابلهى ظالمى مغضوبى با اين ولىّ محبوبى دانست.
عارف محبوبى ذاتى جز به حق نمىگويد. او هر چيز را به اندازه و در جاى خود مىآورد و هيچ كس را از آنچه كه هست برتر نمىبرد. مقرب محبوبى ذاتى براى هيچ يك از اهل دنيا ـ در هر لباسى كه باشد ـ كرنش دنيايى ندارد. حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در تمامى سالهاى قدرت يافتن آيتاللّه سيد على خامنهاى كه از آغاز دههى شصت تاكنون مىباشد، با اقتدا به اميرمؤمنان على (عليهالسلام)، نه به دستگاه حاكميت وارد شده و نه هيچ يك از آنان را تأييد كرده و نه اقدامى براندازانه كه به مردم آسيب وارد آورد داشتهاند، بلكه هر جا لازم بوده است، در درس هاى خود، دستگاه حكومت را راهنمايى كردهاند؛ اما دستگاه حاكم، حتى اين رهنمودهاى مشفقانه را نيز برنمىتابد و با بازداشت ايشان در ايام درسى، درسهاى معظمله را به تعطيلى كشانده و بر آن است كه درس ايشان را براى هميشه تعطيل كند. ايشان در 55 روز گذشته، تنها در سلول انفرادى بوده و به ضرورت، تنها از آب و داروهاى خود استفاده كردهاند. ايشان در كوفهى قم، مسلموار زندانى شدهاند و فقيهان و عالمان كوفى قم، از واجبات نماز و مستحبات وضو و طهارت مىگويند. عقبافتادگى امروز جامعهى مسلمين به سبب كرنشهاى بىجاى دانشيان و مدعيان فقاهت در برابر حاكمان مستبد است؛ در حالى كه تشيع، آيين آزادانديشى و آزادگى است و آزاده نمىتواند به هيچ ستمگر جاهلى كرنش داشته باشد. كسى كه در برابر ولىّ محبوبى و مقرب ذاتى حقتعالى قرار گيرد، فرد حيران و سرگردان و گيج و منگى مىباشد كه به آسيب و آفت دچار مىگردد و راجل و درمانده و در راهمانده مىشود و به گمراهى يا غضب حقتعالى گرفتار مىآيد و اگر دادگاه صالحى باشد، بايد به اهانتهاى آنان به ولىّ الهى رسيدگى كند و حكم نجاست توهينكنندگان عامد را صادر كند. كسى كه از رهنمودهاى مشفقانهى اين ولىّ محبوبى سرباز زند و با وى درگير شود، ظالمى مغضوبى است كه در گرداب حيرانى و سرگردانى چون حمار طاحونه مىماند و تنها به دور خود مىچرخد و هرچه بيشتر رود، حيرانى و خستگى او افزونى مىگيرد و در سياستها و تدبيرهاى جاهلانهى خود، مردم را به فقر و فساد و خشونت و سلطهى استبداد مبتلا مىسازد. مغضوبى آنتىتز اين ولىّ محبوبى، در طايفهى مدعى علم دين مىباشد. در اين دوره نيز با وجود اين ولىّ محبوبى، در برابر ايشان بايد مدعى فتنهگر و خدعهپردازى باشد كه كليدىترين تريبونهاى هدايت را به دست مىگيرد و با جمعيتهاى بسيار انبوه همسخن مىشود و نقش آنتىتز و ظالم مغضوبى را بازى مىكند و چنين كسى جز سيد على خامنهاى نمىباشد. اين ظالم مغضوبى به نفاق، خود را در تمامى كارها حق و مصدر حق نشان داده، اما جز نفاق و ريا در وى نيست. چنين مدعىِ خدعهگر و فتنهپردازى در چند روزهى دنيا به دغل، جولانى دارد؛ كسى كه حقيقتى ندارد و خود را حق مىنماياند و از حق مىگويد و مىگويد تا همه باور نمايند حق تنها نزد وى است و بس و كسى كه از او تخطى كرده و بريده، باطل و فاقد بصيرت است. شريعت به چنين كسى هشدار مىدهد: «من دعا النّاس إلى نفسه و فيهم من هو أعلم منه فهو مبتدع ضال». وى فريبخوردهى نفس خود يا شيطان مىباشد و هم به خدعه گرفتار شده و هم خدعهساز و دغلپرداز گرديده و اسلام عزيز خمينى را به اسلام شاهنشاهى تبديل نموده است. امام خمينى (قدسسره) در زمان خود هشدار داد: «اگر اسلام عزيز و جمهورى اسلامى نوپا به انحراف كشيده شود، به جاى آن اسلام شاهنشاهى و ملوكى جايگزين خواهد شد.» ( صحيفهى نور، ج 18 ص .5 ـ بخشى از پيام امام به خبرگان رهبرى، 23 تيرماه 1362)
نظامى كه به نام دين اسلام به پشتوانه مجاهدتهاى امام خمينى و خون شهيدان فراونى در ايران شكل گرفت، حكومت نوپايى بود كه بعد از رحلت آن امام عزيز، به انحراف رفت و حاكم مستبد آن؛ سيد على خامنهاى، خود را در هر چيزى چيرگى مىدهد و اين نظام مقدس را به استبداد، خشونت و جور آلوده كرده و همانگونه كه حضرت امام (رحمهالله) در بيان فوق آوردهاند، نظام جمهورى اسلامى و ولايت فقيه را به «اسلام شاهنشاهى و ملوكى» و «سلطنت دغل دينى» تبديل كرده است. حضرت امام رحمهالله در اين پيام، مهمترين انحراف و آسيب «جمهورى اسلامى» را شكل گرفتن «اسلام شاهنشاهى» دانستهاند؛ زيرا مردم عزيز ايران مسلماناند و هر كسى بخواهد بر آنان حكومت داشته باشد، بايد با نام دين و اسلام بر آنان حاكميت يابد و امروزه نيز سيد على خامنهاى، حاكميت مبتنى بر زور و استبداد و زر و زارى و تزوير خود را با عنوان اسلام، براى تودهها و مردم مسلمان و احساسى، مشروع و موجه جلوه مىدهد. سيد على خامنهاى، طاغوت امروز است و بر گردهى نظام اسلامى نشسته و حكومت اسلامى را به ميدانى مهجور، منحرف و سرشار از بدعت تبديل كرده است. نمونه بارز آن، عدم بصيرت وى در شناخت چهرهى احمدىنژاد و حمايت بىدريغ و صريح وى در خطبههاى نماز جمعهى سال 88 بود. حاكميت استبدادى وى، منبع تمامى تصميمها را تنها نظر سيد على خامنهاى قرار داده است و راه چارهى هر مشكلى را تنها نظر و قرائت وى مىداند؛ در حالى كه وى نه نبوغى دارد و نه از اولياى حقتعالى مىباشد. او مىخواهد انديشمند منتقد، مستقل، غير وابسته و عالِم توانايى چون آيتاللّه العظمى محمدرضا نكونام (مد ظله العالى) را با توهين و برخورد استبدادى و خشونتآميز و با وارد آوردن انواع افتراها و دروغها، به انزوا براند. بايد گفت مشكل عمده اين حاكم مستبد و انحصارطلب، نداشتن قدرت ارايهى نظر و ابتلا به خودرأيى مىباشد. وى سياستِ پيشى گرفتن از رقيبان خويش را تنها در استبداد و حاكميت زور و لاتبازى سياسى و حاكميت شاهنشاهى مىبيند و بس. اين سياست، وى را رفته رفته به انزوا و تنهايى خواهد كشاند و طبيعى است كه فرد منزوى، بخشى از قدرت تحليل خود را از دست مىدهد و نمىتواند در قوهى فهم خود تمامى جوانب يك موضوع را بسنجد و بر آن اشراف كامل يابد و در قضيهاى مانند حمايت از سياستهاى اقتصادى دولت احمدىنژاد، دچار اشتباه فاحش مىگردد؛ اما خودشيفتگى افراطى اين حاكم مستبد سبب شده است وى چنان نظر خود را اصل قرار دهد كه هر نظر مخالفى را با ارتداد و كفر برابر بداند و چماق تكفير يا دستكم تفسيق وى و شوراى تكفيرى تابع او، براى زدن بر سر مخالفان همواره بلند است؛ چنانكه دادگاه ويژه به ارادهى وى براى حذف آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) به بازداشت ايشان و شاگردان و ارادتمندان وى مبادرت مىورزد و اين دومين اشتباه بزرگ سيد على خامنهاى بعد از حمايت اشتباه وى از احمدىنژاد مىباشد؛ بلكه اين اشتباه بسيار مهمتر و ابعاد آن بسيار گستردهتر از آن خواهد بود. اين امر مىرساند وى قوهى تشخيص اولياى الهى را ندارد و «آيتاللّه» نمىباشد؛ زيرا آيتاللّه كسى است كه فهم فقهى و توان استنباط و شناخت در پرتو ملكهى قدسى دارد و چنين كسى بصيرت لازم براى شناخت اولياى خدا را دارد. اشتباه تاريخى سيد على خامنهاى؛ يعنى مخالفت وى با آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) و دستور بازداشت ايشان از ناحيهى وى نشان مىدهد، اين حاكم مستبد، بصيرت لازم براى شناخت اولياى الهى و تشخيص ماهيت افراد را ندارد و به تبع نمىتواند در ديگر امور بزرگ نيز تصميمهاى درست و درايت لازم را داشته باشد؛ وگرنه در زمان حاكميت وى، بر دست يكى از كمنظيرترين اولياى محبوبى ذاتى، بند قرار نمىداد و وى را تاكنون به مدت 55 روز در سلول انفرادى نگاه نمىداشت. اين ماجرا، بزرگترين ننگ تاريخ حاكميت سيد على خامنهاى بر ايران است.
وى كه از اين همه فضل و علم موهبتى و اعطايى خداوند به اين ولىّ محبوبى، منفعل و درمانده است و به آن حسادت مىورزد، براى فرار از حقيقت، برخورد خشن و تروريستى با صاحب علوم موهبتى و ولايى را پيش كشيده و دشنه بر بيان درسى و دانشنوشتههاى علمى معظمله مىكشد. چنين برخوردى با عالمى كه مىتواند تحولى بنيادين در عرصهى علوم اسلامى و انسانى ايجاد نمايد و در خدمت مهندسى فرهنگ شيعى و انقلاب اسلامى قرار گيرد، نه مناسب است و در شأن وى كه خود را متولى و مدعى عدالت و فقاهت مىداند. مگر در تاريخ حوزهها، چه تعداد از عالمان توليدگر علم دينى؛ آن هم با چنين ابعاد گستردهاى وجود دارد كه بايد اينگونه با آنان برخورد نمود و چنين از آنان استفاده كرد؟ اين برخورد خشونتآميز كه وحشىگرى داعشىها را به ذهن تداعى مىكند، تنها براى انكار و ناديدهگرفتن تلاشهاى علمى شخصى است كه سراسر نور و معرفت و بينش تمام مىباشد و شبانهروزِ چهل سال گذشتهى خود را وقف تدريس و تحقيق دانشهاى حوزوى و تأليف صدها جلد كتاب در حوزههاى علوم انسانى و اسلامى نموده است. معظمله در اين چهل سال، دروسى مانند دو دوره خارج اصول، خارج فقه به مدت 30 سال، تفسير قرآن كريم، شرح مصباحالانس، شرح فصوصالحكم، تمهيد القواعد، الاسفار الاربعه، خارج فلسفه، اسماءالحسنى، شرح منازلالسائرين، فلسفهى اخلاق، فلسفهى حقوق، حقوق اساسى، قواعد و اصول استخاره با قرآن كريم، عرفان محبوبان، طب و روانشناسى در تمامى روزهاى هفته، حتى پنجشنبه و جمعه در حوزهى علمى قم داشته است. اين برخوردها
به نام خدا
مبتلا شدن جناب دادستان ويژه، به آسيبهاى فراروى روحانيت
دادستان ويژهى روحانيت، در تاريخ چهارشنبه 29 / 11 / 93 در جلسه مجمع عمومى طلاب استان قم سخنرانى داشته است. اين سخنرانى با موضوع «آسيبهاى فراروى روحانيت» در حسينيهى مرحوم آيتاللّه مرعشى نجفى براى روحانيان و طلاب حوزه علميه قم ايراد شده است. دادستان دادگاه ويژه، در اين سخنرانى از تخلفات روحانيان و ريشههاى آن، بهويژه ضعف اعتقادى آنان مىگويد و بحث را به عرفانهاى كاذب مىكشاند. در اين بين، مصداق آن را درسهاى عرفانى حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) مثال مىآورد. وى در پايان، بر آن بوده است تا به برخى پرسشهاى حاضران پاسخ گويد كه همين سخنان وى، مورد انتقاد روحانيان و طلاب قرار مىگيرد و وى كه مىبيند با انتقادهاى تندى روبهروست وقت پرسش و پاسخ را با همين يك سؤال، به پايان مىبرد.
ادعاى دادستانى در اين سخنرانى چنين بوده است:
«يكى از اين آقايانى كه استاد هست و اخيرا زندان رفته و سر و صدا كرده بود، اعلام مرجعيت هم كرده بود غير حق، و كمسيون مرجعيت هم اعلام كرده بود كه ايشان مرجع نيست ـ ايشان را كه مىشناسيد ديگر ـ اين آقا اين جورى وارد مىشد كه مىگفت كه اگر مىخواهى كه توى كلاس عرفان من بياييد، بايد هرچه كه استاد مىگويد، بايد نعل به نعل اجرا بكنى. (آن طلبه هم) گفت: من گفتم باشد و به او گفته بود كه اين دينت دين نيست. الآن قبول بكن كه دينت دين نيست. و اين را در الآن در يك پروژهى چند ماهه انجام مىداده. و الآن من خيلى فشرده خدمت شما تقديم مىكنم. و گفته بود كه اول باور بكند يك طلبه كه آن يافتههاى قبلىاش درست نيست. حالا مىخواهد پا به پاى استاد، قدم به قدم حركت بكند. به او مىگويد كه شما عبادتت درست نيست، نمازت درست نيست، نماز را اون جورى كه من مىگويم بخوانيد ـ و همان نماز را مىخواند، ولى مىگويد كه چون من گفتم، اين درست هست. تمام الفاظ، تمام حروف همانهاست و تمام حركات هم همانهاست ـ بعد به او مىگويد كه شما بايد بعضى از مسايلت را بيايى به من بگويى. خب مثلا چه مسايلى را؟ خب آدم عاقل هست، عقل دارد، صاحب شعور دارد به او مىگويد كه مثلاً مسايل خصوصىات را بيا به من بگو كه چه كار مىكنى؟ چه جورى انجام مىدهى كارهايت را؟ اينها را بيا به من بگو. خب اين كارهايت اينجا درست نيست. اين روش با خانمت درست نيست. اين روش با بچهات درست نيست. حالا اين جورى كه من مىگويم بكن. يك مرحله هم در حضور من انجام بده و و و… يعنى طرف را مىكشاند اول تهىاش مىكند، بعدا كه قالب تهى شد، توى قالبش چيزى مىريزد. ما مىدانيم خودش مىخواهد.»
اگر به اين سخنان دقت شود، دانسته مىشود جناب داستان، چگونه قسم حضرت عباس را فراموش نموده و دم خروس را نشان داده است. وى در ماجراى بازداشت حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى)، عجولانه مورد نزاع را در همان ابتدا مشخص كرده است. نزاع اقتدارگرايان در اين ماجراجويى، تنها مبارزه و مقابله با ادعاى اعلميت و مرجعيت حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) مىباشد كه چون از توان نقد علمى ايشان برنمىآيند به برخوردهاى خشن و فيزيكى و از سر زور و غلبهى حكومتى با ايشان برخاستهاند.
جناب دادستان، ادعاى مرجعيت و اعلميت ايشان را غير حق مىخواند و براى سخن خود از كميسيون سفارشى و وابستهى مرجعيت سخن مىگويد. كميسيونى كه مرجعيت آزاد و مستقل شيعى را برنمىتابد و نگاه آن به اشارههاى حاكميت اقتدارگرا مىباشد، نه ارزيابى شايستگىها و صلاحيت فقهى و باطن قدسى و ولايى افراد و مكتوبات علمى آنها.
وى براى زير سؤال بردن مرجعيت معظمله، از كلاس عرفان ايشان مىگويد. وى زيركانه از مغالطهى دادن عنوان فاسد (عرفان كاذب) به معنون و ادعايى صحيح (مرجعيت علمى) بهره مىبرد و به تحريف محتواى علمى و فقهى يك شخصيت تمام قدسى و ولايى و سراسر نور و پاكى مىنشيند؛ چرا كه حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در حوزه عرفان نظرى، تاكنون تدريس و شرح كتابهاى تمهيد القواعد، شرح فصوص الحكم، مصباح الانس و منازل السائرين را به پايان رساندهاند. تأليفات ايشان در شرح اين كتابها به بيش از صد جلد كتاب مىرسد. از آن همه، تاكنون تنها كتاب «دانش سلوك معنوى» و سه جلد از شرح «سير سرخ» به چاپ رسيده است. اين كتابها مشى عرفانى معظمله را بيان مىدارد. عرفان ايشان، از سنخ عرفان محبوبى حضرات چهارده معصوم عليهمالسلام مىباشد. وى بلنداى عرفان محبوبى ايشان را تنها با دادن يك عنوان كه همان «عرفان نوظهور» و «عرفان كاذب» مىباشد زير سؤال مىبرد در حالى كه ما مىدانيم مخالفان و مانعان عرفان معظمله حتى از عهدهى فهم يك خط از كتابهاى چهارگانهى پيشگفته شده برنمىآمدند. كتابهايى كه حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) آنها را در بيست سال گذشته تدريس نموده و در شرح آنها بيش از يكصد جلد كتاب دارند. عرفان آيت اللّه العظمى نكونام(مد ظله العالى) ادامهى عرفان ولىنعمت اين آقايان، يعنى بينانگذار جمهورى اسلامى، حضرت امام خمينى رحمهالله مىباشد و اگر همينان در آن زمان، قدرت داشتند و عارف سترگ انقلاب، يعنى حضرت امام خمينى رحمهالله در جاى امروز حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) قرار داشت، به حتم وى را بىمحابا محاكمه مىنمودند و ايشان را به دليل قايل بودن به «وحدت وجود» تكفير مىنمودند؛ چنانكه حضرت آيت اللّه العظمى نكونام در كتاب «حضور دلبران» مىگويند: «هرچه به بزرگان و عرفا و علماى ربّانى ظلم شد، آقاى خمينى تقاص آن را كرد و حق همه را گرفت وگرنه در صورتى كه انقلاب پيروز نمىشد و اسلام حيات اجتماعى و جهانى پيدا نمىكرد، امام را نيز به چنين مشكلات و غربتى دچار مىساختند؛ همانطور كه ايشان را نيز پيش از انقلاب به چنين مصايبى دچار ساخته بودند و به ايشان افترا و تهمت مىزدند».
بايد گفت بهترين دليل مخالفت اقتدارگرايان با عرفان حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) اين است كه عرفان معظمله عرفان پرورش انسانهايى آزاده و احرارى است كه عليه دستگاه ظلم و زور تاب نمىآورند و بر آن مىآشوبند؛ عرفانى كه ريشه در عاشورا و قيام سرخ آن دارد؛ عرفانى كه بهترين سند آن كتاب چاپشدهى «سير سرخ» است كه نهايت عرفان محبوبان ذاتى را ختم به خون و شهادت به توسط قاتلى مغضوبى مىداند. چنين عرفان سلحشورانه كه عصمت حسينى را پشتوانهى خود دارد كجا و عرفانهاى نوظهور و كاذب كجا كه آميختن اين دو به هم، گناهى بسيار بزرگ و ظلمى نابخشودنى است؛ بهويژه اگر از يك قاضى و دادستان، به عمد انجام گيرد؛ آن هم در كشورى اسلامى كه خود را پاسدار ارزشهاى شيعى مىشمرد و مدعى آن است.
جناب دادستان، بدون اشاره به تلاش و مجاهدت علمى آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در تدوين عرفان شيعى و پيراستن آن از پيرايههاى اهلسنت، آن هم در قالب بيش از يكصد جلد كتاب عرفانى و بيش از سههزار ساعت نوار درسى، به قصهبافى رو مىآورد. بايد توجه داشت حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) تاكنون تمامى درسهاى عرفانى خود را در حرم مطهر و نيز در مدرسه فيضيه به صورت عمومى و علنى برگزار مىنموده و داراى درس و شاگرد خصوصى نبودهاند و آنچه جناب دادستان براى آن قصهپردازى كرده است واقعيتى ندارد. اين امر، حقيقتى شناخته شده براى ما شاگردان و نزديكان معظمله مىباشد؛ اما مىدانيم از شگردهاى رايج مانعان و اقتدارگرايان براى بيرون راندن عالمان و مراجع مستقل و آزادانديش و غير وابسته به آنان، وارد آوردن اتهامهاى غير حقيقى و انواع افتراها و نشر اكاذيب مىباشد كه كارآمدترين آنها براى دور كردن افراد به ويژه تودههاى مسلمان و مذهبى، افتراى فساد اخلاقى مىباشد. در ماجراى بازداشت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) از ناحيهى انحصارگران قدرتطلب، بحث تنها بر سر مرجعيت است و بس؛ چنانكه دادستان، در آغاز سخن خود، آن را به صراحت مىآورد. مرجعيتى كه حاكميت فعلى، آن را تنها براى افراد وابسته به خود مىخواهد و نمىتواند مرجعيت آزاد و مستقل حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) را بپذيرد؛ چرا كه ايشان از منتقدان جدى و سرسخت سياستهاى كلى حاكم بر مديريت كشور و حوزههاى علمى مىباشد. كتابهاى سياسى انتقادى ايشان نيز به بيش از پنجاه جلد كتاب مىرسد و البته خاطرات سياسى ايشان، فرازهايى بسيار مهم را در پردهبرداشتن از واقعيتهاى مكتوم حاكميت برداشته است و متأسفانه حاكميت اقتدارگرايان، فضايى مناسب براى ارايهى آنها نگذاشته است.
بازداشت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) اگر براى ممانعت از ادعاى مرجعيت علمى و منتقدانهى ايشان نبود، دادگاه ويژه بازداشت معظمله را در ايام درسى قرار نمىداد و درس خارج فقه معظمله را به تعطيلى نمىكشاند و نيز آن را مرموزانه علنى نمىكرد؛ زيرا علنى كردن دعوا با عالمى دينى در صورت علنى شدن، به ضرر دين و نيز دستگاه حاكميتى است كه به نام دين حكومت دارد؛ همانگونه كه انسان عاقل، مسايل خانوادگى و اختلافات درونى را به اجتماع نمىكشاند و آن را علنى نمىسازد مگر اينكه غرض ديگرى در كار باشد و اتهامات گفته شده تنها مستمسكى براى پوشش آن مىباشد. ضمن آن كه جناب دادستان، به عمد، سوابق علمى معظمله را كه نزديك به چهل سال است در حوزهى علميهى قم به تدريس خارج فقه، خارج اصول، فلسفه، عرفان، تفسير، حقوق و اقتصاد و ديگر علوم دينى اشتغال دارند و دهها كتاب علمى را به نگارش درآوردهاند ناديده مىگيرند و با تعبير تند خويش آن را «غير حق» مىخواند. ملاك دارا بودن علم و اجتهاد چيست كه از نظر هر صاحب انصافى دور مانده و ايشان آن را لحاظ داشته و به حق رسيدهاند؟! به نظر مىرسد بايد كرسى امتحان در ميان نهاد تا عيار هر كس مشخص شود؟
دادستان در اين جلسه، بعد از سخنرانى خود، بر آن مىشود تا به برخى از پرسشهاى حاضران پاسخ گويد. نخستين و تنها پرسشى كه از وى مىشود، اعتراض به بازداشت حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) مىباشد؛ آن هم اعتراض به رياست نهادى كه وظيفهى خود را بازداشت روحانيان و طلاب مىداند. اين اعتراض كه در يك جمع عمومى با شركت بيش از هزار روحانى و طلبه مىباشد، نهادينه بودن قداست و پاكى حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) و درستى ادعاى مرجعيت علمى ايشان، در ميان روحانيان و طلاب آزاده و حرّمنش را مىرساند كه چنين براى دفاع از معظمله، از خود دست برمىدارند و به رياست يكى از مهمترين نهادهاى اقتدارگرايان اعتراض مىكنند. اين اعتراضها در فضايى ايراد شده است كه دادگاه ويژه برخى از شاگردان مدافع معظمله را بازداشت و تهديد نموده و به جاى نقد منصفانه و مذاكره و مباحثه، از اهرم اهانت و ممانعت ادارى عليه آنان استفاده كرده است.
اعتراض يادشده در دفاع از مرجعيت علمى آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى)، چنين مىباشد:
«حضرت آيتاللّه نكونام چندين سال دارند در حوزه تدريس مىكنند. بيش از چهل سال دارند تدريس مىكنند. درس خارج ايشان هست و دارند. چندين كتاب نوشتهاند. رسالهى ايشان چاپ شده. در حوزهى علميه بودهاند. بالاخره درسهاى ايشان شلوغترين كلاس حوزهى علميه شده. وقتى كه ما مرجع مىشويم يك دفعه مرجع مىشويم يا نه؟ بالاخره اين كه كتابهاى ايشان هست، نوارهاى ايشان هست، افكار ايشان هست، و راه ايشان هست، جاى پنهان و مبهمى نبوده. الان هر روز طلبههاى ديگر و بارها شخصيتهاى ديگر (منظور شاگردان و آشنايان حضرت آيتاللّه العظمى نكونام مىباشد) كه بازخواست مىكنيد به جرم اين كه ايشان را مطرح مىكنند به دادگاه مىبريد و آمارى كه از دادگاه گرفتهاند اين بوده كه اينها را مىبريد. در صورتى كه با همين نگفتنش آبروى يك عالم را گرفتهايد؟ اين چه طرز برخوردى هست؟ نه احضاريه مىفرستيد نه اطلاعيه نه اخطاريه براى شاگردان مىفرستيد و (شاگردان را) دستگير مىكنيد. اين چه روش برخوردى هست؟ و حتى از عوارضش اين هست كه خانوادهاش را نمىگذاريد از ايشان اطلاعى داشته باشند؟ اين چه روش معقولى هست؟»
همانگونه كه در متن اين اعتراض آمده است حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) بيش از چهل سال سابقهى تدريس دارند. همچنين معظمله در تمامى حوزههاى علوم انسانى؛ بهويژه عرفان، فلسفه، روانشناسى، جامعهشناسى، اقتصاد و حقوق و در علوم اسلامى مانند تفسير و فقه داراى آثار نوآورى مىباشند. پيشبينى مىشود شمار اين آثار، با توجه به گستردگى آنها، به هشتصد جلد برسد و همينها بهترين ملاك براى صحت ادعاى مرجعيت دينى و اعلميت معظمله مىباشد.
از سوى ديگر، اين آثار ادامهى معمارى فرهنگ انقلاب اسلامى و مهندسى فرهنگ شيعى را عهدهدار است. امرى كه از دغدغههاى جدّى و مستمر حضرت امام خمينى قدسسره بوده و سبب تحول در نظام آموزشى و علمى حوزههاى علمى مىشود؛ حوزههايى كه مهندسى انقلاب در پرتو آزادانديشى علمى در آنها رقم مىخورد و اگر حوزه نتواند با كاروان علم و شكوفايى سريع عقل و انديشه كه در پرتو آزادى اعطايى انقلاب اسلامى و نهادينه نمودن حس خودباورى و استقلال به جوانان اين مرز و بوم محقق شده است، همگام شود، بهزودى آثار كهنگى و اندراس خود را آشكار مىسازد و بقاياى آن را بايد در موزههاى تاريخ جستوجو نمود و در آن وقت است كه از انقلاب، بهجز نامى باقى نخواهد ماند. حال، سؤال اين است كه نقطهى شروع اين تحول كجاست و روند شكلگيرى آن چگونه است؟ آيا بايد افرادى را با افكار و انديشههاى نو از خارج وارد حوزهها نمود يا ذخاير گرانقدر انسانى حوزهها را شناسايى كرد و با آزادى انديشه و رفع استبداد سنتى، به آنها جسارت كاويدن در گنجينهى عظيم قرآن كريم و روايات را داد؟ بديهى است بيگانگان از حوزه كه آشنايى ديرينه با مغزاى تفكر دينى ندارند، هيچ گاه نمىتوانند كوچكترين قدمى در راه شكوفايى شريعت بردارند؛ امّا اگر به انديشههاى ژرف و بىادعاى انديشمندان ژرفايافته در مغزاى دين و عشق الهى ميدان عمل داده شود، بهتدريج، حقايق پنهان قرآن كريم و روايات كشف خواهد شد و موتور راكد علوم انسانى و اسلامى شتاب خواهد گرفت، ولى خطر مهمّى كه سينهچاكان اين طريق را به جدّ تهديد مىكند، مخالفت منسجم و تهمتهاى ناروا توسط كسانى است كه ساليان سال به وضع موجود عادت كردهاند و موقعيت خود و به گمان خويش، دين را، در خطر مىبينند و به بهانهى دفاع از دين، مانع از نفوذ دين در ميان جوامع علمى مىشوند. به هر روى، حضرت آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در زمينهى فلسفه، عرفان، روانشناسى، جامعهشناسى، اقتصاد و حقوق، تحول بنيادين ايجاد نمودهاند و در صورت نشر افكار ايشان، تحول يادشده مرزهاى جغرافيايى را در خواهد نورديد و علوم اسلامى و انسانى را نه تنها در حوزههاى علمى، بلكه در شعاعى جهانى، از انزوا و اندراس بيرون خواهد آورد.
در پاسخ اين اعتراض طلاب، جناب دادستان، در يك جمع علمى، به ناگاه چنين مىگويند:
«بله. محضر شما عرض كنم كه ايشان در سال 75 به اتهام ارتباط نامشروع و اهانت به حضرت امام رضوان الله عليه جهت حفظ مقاومت محاكمه و محكوم مىشود به شلاق و 65 ضربه شلاق و تبعيد به كاشمر و خلع لباس موقت. توى كاشمر، امام جمعهى آنجا كه من نامهاش را خودم ديدم كه امام جمعهى كاشمر ـ كه الان زنده هست، نامهاش هم هست با مهر ـ نوشته كه ايشان با اراذل و اوباش رفت و آمد دارد. ايشان در سخنرانى كه خودم حضور داشتم ـ عذرخواهى مىكنم كه حرف ايشان هست و خدمت ايشان هم تقديم كرديم اين را (در سخنرانى كه خيلى هم پراكنده صحبت مىكنند و معلوم هست كه خطيب نيست ايشان) ـ مىگويند كه امام حسين عليهالسلام در قضيهى عاشورا، پنجاه تا خطا كرد. يك خطايش اين بود كه ا يشان امام بود و واجب الطاعه، و كسانى كه از ايشان تبعيت مىكردند و شيعه بودند، بايد تبعيت كنند. امام نمىتواند تبعيت از ديگران را از خودش رفع كند و بردارد. اين انحرافى كه ما ـ در اين جريان باشيد ـ خب بعد از اين كه در سال 91 و 92 هم باز مشكلاتى داشت. ما دو نفر را يكى از طلاب و يكى از نيروهاى ديگر را فرستاديم خدمتشان، اينها را فرستاديم خدمت ايشان كه گفتم كه از اسطرلاب و جنگيرى و اينها استفاده نكنيد. شاكىهايى هستند كه گفتهاند ايشان از جنگيرى و اينها استفاده مىكند و ما را از توى خانه مىكشد پيش خودش. اين را ما دو بار تذكر داديم. در سال 91 و 92.
و خب اين ما قرار نيست نسبت به يك استادى و شخصيتى حالا غير شخصيت هم همين جور هست. الان بنده يا غير بنده. من الآن قاضى هستم. قاضى كشورم. حالا شايد شخصيت حساب بشود. حالا يك فرد عادى و يا يك طلبهى عادى به نظر شما اگر مشكلى داشته، ما حق داريم آن را بگوييم. من عذرخواهى مىكنم. ما نمىتوانيم حيثيت افراد را بياييم و در تابلو و در اعلانات قرار بدهيم. ما وظيفهى حفظ و صيانت، به اين معنا را داريم. خب خود ايشان هم مىنويسند كه تنها چيزى كه موجب شد غفلت غفلت غفلت. سه بار نوشتهاند. حالا شما هرچه مىخواهيد معنا كنيد. ببينيد اين معنا چه دارد براى ما؟ معصيت هست؟ گناه هست؟ ببينيد ايشان هم در دادگاه شاكى خصوصى داشتهاند و هم اينكه دارند اقرار مىكنند ـ كه همان روز اول اقرار كردند ـ و من از روز اول كه رفتم، ديدم ايشان را، گفتم كه چرا دوباره آمديد اينجا؟ ما برايتان كرسى درست كرديم، برايتان آبرو گذاشتيم، دوباره تدريس گذاشتيم ـ كه من گفتم اصلا به ايشان ندهيد. نبايد به ايشان كرسى بدهيد ـ اول چيزى كه براى كرسى هست، تقوا هست. علم به تنهايى كه كافى نيست. علم را خيلى از عرفاى اروپايىها و آمريكايىها دارند. ما مقيدهايمان اين هست، بايد تقوا داشته باشيم.
به هر حال، من از ايشان خواهش كردم كه بيايد به پسرش بگويد، به خانوادهش بگويد و گفتند كه من نمىخواهم ملاقات بكنم. بارها هم به ايشان گفتم. نهايتا به پسرش گفت. ايشان هم در سايت زد كه پدر من اشتباه كرد. خطا كرده. و حالا آلان هم آبرو دارد. ما نبايد آبروى كسى را ببريم.»
در مورد ادعاى اهانت بايد گفت: حضرت آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) از دورهى نوجوانى و همزمان با آغاز قيام حضرت امام خمينى رحمهالله در پانزده خرداد چهل و يك به نهضت حضرت امام پيوستند و در كنار تحصيل و تدريس، همواره در مبارزه با رژيم طاغوت و همراهى با حضرت امام قدسسره تلاش لازم را داشتهاند، از اين رو متن تاريخ و چگونگى رخدادهاى آن را از نزديك و به صورت مباشرى در دست دارند و از آنجا كه از همراهان و خصيصان جناب آقاى پسنديده رحمهالله اخوى مرحوم حضرت امام بودهاند، از پشت پردهى بسيارى از افراد امروز، خبر دارند و آن را در پنجاه جلد كتاب خاطرات سياسى خويش ثبت كردهاند. معظمله تنها عارفى هستند كه نظريهى «ولىّ محبوبى بودن» حضرت امام را مطرح كردهاند و ايشان را از صاحبدلان بنام و عارفان محبوبى دانستهاند. ايشان در مورد آن بزرگمرد تاريخ، كتابى مستقل تأليف نموده و در مورد حضرت امام رحمهالله نوشتهاند: «خدا امام خمينى را رحمت كند، ايشان گذشته از آنكه موهبتى بودند، بر افراد شجاع، رشيد و حقطلب نيز منت دارند. اگر ايشان پا به عرصهى اجتماع نمىگذاشتند، بسيارى از افراد رشيد، شجاع، پويا، انقلابى، مؤمن و حق طلب در جامعه ضايع مىشدند. حضرت امام رحمهالله باعث شد در طول حركتشان اين ذخاير، خود را به نوعى نشان دهند. حال يا به زندان رفتند يا قيام كردند يا جبهه رفتند و يا به شهادت رسيدند. همهى اين بركات مرهون حيات اجتماعى ايشان است و ايشان بود كه جامعه و جوانان را جلا داد؛ چرا كه جلا بخشيدن به مربى و مشوّق نياز دارد و ايشان رهبرى اين امر را به نيكى و شايستگى انجام دادند.
اين وضعيت را مرحوم امام به روحانيت به عنوان رهبران و پيشتازان انقلاب هديه نمود و اين كشور كه از هر لحاظ وابسته بود، هماينك توانسته حتّى در تأمين انرژى هستهاى به استقلال برسد. اين ارتقا از كرامات ايشان است و وى در واقع معجزهى قرن هستند. انسانى بدون اصحاب و لشكر و امكانات و با اينكه همهى دنيا در مقابل ايشان ايستاده بود، آنطور توانست اركان استكبار را به لرزه در آورد و با وجود چنين نشانههايى كه شمار آن بسيار است مىگوييم ايشان از محبوبان هستند؛ نه انسانى معمولى يا نابغه.»
آيت اللّه العظمى نكونام در كتاب «حضور دلبران» چنين مىنويسند: «يادم مىآيد براى اولين بار كه چهرهى مرحوم امام در من ظاهر شد، سال چهل و يك بود. من هميشه دنبال اين بودم كه كسى را بيابم و به او تمسك كنم. رسالهى حضرت امام رحمهالله را بهطور كامل مىدانستم و حتى آن را حفظ بودم و الان هم به رسالهى ايشان بيش از رسالهى خود تسلط دارم. به ايشان عشق مىورزيدم و براى من پدر بودند. در سال چهل و دو نسبت به امام خمينى رحمهالله حرف و حديث و سخنان بسيارى بود و مخالفتهاى فراوانى با ايشان مىشد. مىگفتند: دستهاى خارجى و مانند آن در كار است. براى نمونه: در يك مدرسه علمى فردى بود كه از مرحوم امام آشكارا بد مىگفت. طلبهها با او مباحثه مىكردند و او سخن خود را تكرار مىكرد و بر آن پافشارى داشت. گفتم قانع كردن او را به من بسپاريد. چنان در گوش او زدم كه بر روى زمين افتاد. اولين سيلى كه در راه انقلاب به گوش كسى زدم، همين بود. بعد براى اين كار مرا گرفتند.»
جناب دادستان كه به مدد حمايت اقتدارگرايان، بر اسب قدرت سياسى يكطرفه مىتازد، سخنرانى حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در مورد فقه عاشورا (اگر مبتنى بر فقه حاضر و رايج باشد) را نقد بر معظمله مىآورد. بايد توجه داشت حضرت آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله عالى) فقه حاضر را بسيار تحريف شده و پر از پيرايه مىداند و ضرورت پيرايهزدايى از فقه اسلامى، از نظريههاى مشهور ايشان مىباشد كه بارها تكرار شده اشت. اين فقه، چون به پيرايهها آلوده است نمىتواند با فقه عصمتى حسينى سازگار باشد و بر آن نه يك خرده كه دهها خرده مىگيرد؛ خردههايى كه جناب حجت الاسلام و المسلمين قرائتى، آن را سالها پيش جمعآورى نموده است و جناب دادستان اين خردهها را به عنوان انتقاد به امام حسين عليهالسلام آورده و هم به نهضت عاشورا و هم به آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) ظلم نموده است؛ شخصيتى كه براى فهم منطقى قيام عاشورا پيشنهاد تأسيس «دانشگاه حسينى» را داده و كتابهاى ارزشمند «حسين عليهالسلام ؛ پيامبر عشق» و «سوز سرخ» را تأليف نموده است.
همچنين جناب دادستان ويژه به دروغ مىگويد: فرزند وى در سايت، اعلام نموده است: «پدر من اشتباه كرد، خطا كرده»، در حالى كه آگاهان مىدانند ادعاى ياد شده جز كذب نمىباشد و چنين مطلبى به هيچ وجه بر روى سايت نيامده است. اين كذب آشكار، وضعيت ديگر ادعاهاى جناب دادستان را براى همه مشخص مىسازد و بهترين گواه است كه ديگر ادعاهاى وى نيز كذب يا افترا و در مسير تلاش براى پروندهسازى مىباشد! چه بهجاست كه سخن حضرت آيتاللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) در اينجا بيايد كه در مورد دنياى سياست فرمودهاند: «حضرت امام خمينى قدسسره در رأس پيكان سياست بودند و با تمامى اجانب و بيگانگان هم درگير شدند و حتى همان بيگانگان ايشان را در صحنهى سياست مرد سال جهان نيز تعيين نمودند، اما در عين حال كه سياست داشتند، تديّن نيز داشتند و سياست، ايشان را به زرنگى، سالوس و حيلهگرى آلوده ننمود. اين امر نيز بهخاطر قوت و توانمندى ايشان بود كه حتى ميدان بزرگ و پر پيچ و خم سياست در برابر ايشان ناتوان بود و نمىتوانست كمترين آلودگى را به ساحت مبارك و ملكوتى ايشان نزديك نمايد. حُسنى كه دنياى سياست دارد اين است كه زود خوب و بد بودن آدمها را نشان مىدهد و آزمايش خوبى است براى كسانى كه ضعيف هستند. ضعفهاى آدمى براى كسى كه در گوشهى مسجدى نماز وحشت يا استيجارى مىخواند يا امام جماعت مسجد است معلوم نمىشود و بسيارى از خبايث درونى در زير لايهى كردار عبادى مدفون مىماند؛ اما اين صندلى قدرت است كه خبيثىها، پستىها، سستىها و اهل دنيا بودن را به وضوح بهنمايش مىگذارد. همانطور كه اگر آقا رسول اللّه صلىاللهعليهوآله نبودند، وجود سرد و بىروح ابولهب به اين سرعت «تبت يدا» نمىگرديد و اين كورهى ولايت و نبوت است كه چنين آهنهاى سردى را ذوب مىكند. دنياى سياست و حكومت كورهاى است كه باطن آدمها را زود نشان مىدهد وگرنه شخص ممكن است بيش از يك حلبى ارزش وجودى نداشته باشد اما خود را نقره يا الماس مىپندارد.»
سخنان دادستان، در همان جلسه، اينگونه مورد اعتراض يكى ديگر از طلاب حاضر قرار مىگيرد:
«اگر آبروريزى كه شما الآن گفتيد، خود شما گفتيد ايشان سال هفتاد و پنج پرونده داشتهاند. خب اين را نگفتيد كه از قبل انقلاب آقاى منتظرى با آيتاللّه نكونام مشكل داشتهاند و بعد از انقلاب هم با قائممقامى آقاى منتظرى مشكل داشته، نه به علم آقاى منتظرى اعتقادى داشته و نه به حق و حقوقش كه در كتاب «حضور دلبران» مطالعه بكنيد كه مصاحبهى مركز اسناد انقلاب اسلامى با ايشان هست و طرفدارهاى آقاى منتظرى برايش پاپوش درست كردند و بعد هم به حد كشيد، به تعزير كشيد. الان هم كه گفتيد شاكى خصوصى كه خيلى اين را كلى گفتيد و اين در حالى كه شاكى خصوصى كه سه نقر از طلاب دوستان ما بودند هيچ كدام ك شكايتى نكردند و تنها حاج آقاى ما را دستگير كرديد.»
جناب دادستان تنها چند كلمهى زير را مىگويد و خداحافظى مىنمايد:
«نه ما يك متهم داريم، يك شاكى داريم. آنى كه گفتيم شاكى خصوصى كه دادگاه ايشان هم تشكيل شده و شاكيانى كه آمدهاند در جلسهى دادگاه مسايلشان را هم مطرح كردهاند و آخرين جلسهى دادگاه هم شنبه (2 / 12 / 93) هست و اين كه شما اين كه مطالبى را از محسنات ايشان مىگوييد، خب محسنات داشته باشند و ما نفى محسنات افراد را نمىكنيم. در دستگاه قضايى اين جور هست، كسى با همهى خوبى هايى كه دارد البته تخفيف داده مىشود و لذا شما ملاحظه مىفرماييد كه خيلى از افراد خلع لباس موقت مىشوند و يا تعليقى مىشوند، اينها به جهت انابهشان هست، به جهت همكارىاشان هست، به اين جهات هست.»
بايد توجه داشت حضرت آيت اللّه العظمى نكونام (مد ظله العالى) از اولياى محبوبى ذاتى خداوند مىباشند كه اهانت به ايشان، توهين به يك ولىّ خداست و پىآمدهاى آن را دارد؛ اهانتهايى كه با تغيير حاكميت اقتدارگريان، در دادگاهى صالح قابل پىگيرى مىباشد و مجازات اهانتكنندگان بسيار سنگين است.
ما به اقتدارگرايان هشدار مىدهيم بايد عالمان بزرگ و قوى را كه توانايى بالايى دارند و مانند اورانيوم مىمانند حفظ، كنترل و حراست نمود؛ وگرنه اگر به حد انفجار برسند، چيزى را سالم نمىگذارند و هم به آنان و هم به جامعه و دين ضرر وارد مىشود. بايد حول اين محور، سيستم بست تا لنگر را بگيرد و آن را حفظ كند تا از آن استفاده شود. عالمان بزرگ نمىتوانند خود بهتنهايى خود را حفظ كنند و اين مردم و نظام هستند كه بايد آنان را حفاظت كنند. اين هشدارى است كه اگر جدى نگرفته نشود، در آينده، وضعيتى ديگر را رقم خواهد زد.
جمعى از روحانيان و طلاب حوزه علميهى قم
با سلام
جناب آقای نوری زاد لطفا فیلم کامل سخنرانی جعفری فرمانده کل سپاه و سعیدی نماینده خامنه ای در سپاه در خصوص نقش سپاه در انتخابات سال 88 رو منتشر کنید تا حقایق کاملا روشن بشه و مردم قضاوت کنند نه اینکه بخش هایی از فیلم رو اونهم ادیت شده منتشر کنید
به نام خدا
هموطن گرامی سلام
قضاوت امروز مردم و معیارهای ارزیابی سلامت رهبری ایران
شاخص جامعهاى كه به سلامت حركت مىكند، فاصله گرفتن آن از سه عنصر «فقر»، «جهل» و «استبداد» است. اگر روند عمومى جامعهاى سير در دورى از سه عنصر ياد شده باشد، آن جامعه براى زندگى مناسب است و جامعه ای است که حرکت سالمی دارد. ريشهى تمامى مفاسد جامعه و بزهكارىها به سه امر گفتهشده باز مىگردد. بر اين پايه، رهبری جامعهاى سیر سالمی دارد كه آگاهىهاى عمومى، رفاه نسبى، عادى، ابتدايى و عمومى و عدالت و دورى از ستم، ستمگرى و استبداد در آن به كمترين ميزان برسد؛ ولى در شناخت اين شاخصها مشكلى است و آن اين كه جامعه تا نحوهى سير خود را در اين سه امر بنماياند، زمان مىبرد. ما با نگاه به رفتارهاى انسانى و جهتگيرىهاى وى مىتوانيم رشد طبيعى او را در هر چند ماه مورد سنجش و ارزيابى قرار دهيم و سلامت طبيعى و عادى يا بيمارى او را به دست آوريم و امورى را كه نمايانگر درجهى تكامل روانى اوست، ارزيابى كنيم؛ ولى رشد يا انحطاط جامعه و تكامل و تحول آن، بهراحتى آزمونپذير نيست و گاه چند دهه مىگذرد تا نتايج سياستگذارىهاى حاكمان و كفايت يا بىكفايتى آنان در مديريت جامعه و اوج و حضيضى كه به جامعه وارد كردهاند، مشخص شود. براى به دست آوردن اين كه آيا جامعه سير سالمى دارد يا بيمار است، دستكم بايد دو دهه بگذرد تا به دست آيد آيا آگاهىهاى عمومى آن افزايش يافته است؟ آيا فقر مهار شده و استبداد در آن افول داشته است؟ آيا جامعه آزاد و مستقل است يا به وابستگىهاى مصنوعى دچار شده است؟ تشخيص بيمارىهاى روانى جامعه، بدون گذر دست کم بیست سال براى عموم افراد ملموس نمىشود و پديدههاى جامعه، قدرت تحليل آزاد نمىيابد و روند تكاملى يا انحطاطى آن برجسته نمىگردد و امروزه با گذر بیست و پنج سال از رهبری آیت الله خامنه ای ، می توان سلامت این رهبری و نتایج مدیریتی وی و ارزش آن را ارزیابی کرد.
انسان مراحل رشد از كودكى، نوجوانى، جوانى، ميانسالى و پيرى دارد كه سير طبيعى اوست و هر دوره در جسم و جان آدمى آثارى مشخص دارد كه جدول سلامت رشد او را در تمامى زمينهها به صورت مشخص به دست مىدهد؛ اما جامعه، داراى جدول رشد كوتاهمدت نيست و چگونگى رشد جامعه با گذشت هر چند دهه، قابليت بررسى و آزمون و نيز فهم عمومى مىيابد كه آيا كمال جامعه در اين سالها محقق شده است و مديران و كارگزاران به ویژه رهبری، كارنامهاى موفق داشتهاند یا خیر؟ البته حال و هواى جامعه به صورت جزيى نمودهايى در رابطه با عناصر سهگانهى گفته شده دارد و اين كه آيا رو به سلامت و سعادت حركت مىكند يا خير، با معيارهايى همچون آزادى و بسط در سياستهاى مديريتى، بهبود وضع معيشت مردم و اميد به زندگى و رشد علوم قابل بررسى است؛ ولى اين امور اگر با نظرسنجى به دست آيد، تابع احساسات جمهور است و نمىشود به آن اعتماد داشت و بر اساس آن، ميزان رشد و درصد تكامل جامعه را به دست آورد؛ بلكه تنها راه مطمئن براى تحليل و قضاوت سير معيوب يا سالم جامعه، گذر زمان و نگاه به حال جامعه است كه به صورت عينى به چه چيزى تبديل شده است و اين قضاوت فارغ از آمارهايى كه گاه غير واقعى يا ساختگى است، بهترين داورى در مورد پيشرفت يا انحطاط جامعه است.
رهبری جامعه توسط ایت الله خامنه ای با گذشت بیست و پنج سال ، هم اینک اين قابليت را دارد كه با شاخصهاى سلامت، مورد ارزيابى قرار گيرد و كارآمدى نظام سياسى يا ناكارآمدى و مشروعيت آن، مورد قضاوت مردم قرار گيرد و به دست آيد كه آيا در اين دو دهه و نیم رشد و تكامل جامعه به گونهاى بوده است كه از دورهى كودكى به دورهى نوجوانى يا از آن به دورهى جوانى درآيد؟ يا در اين مدت، جامعه رشد سالم نداشته و با آن كه پيكرهى آن رشد كمّى يافته است، ولى از لحاظ روانى همانند كودكان رفتار مىكند و بيمار است و مردم نسبت به هم نامهربان شده و توان خرید آنان پایین آمده و شمار اقشار ضعیف و فقیر جامعه زیاد شده است. ممكن است كمال جامعهاى با توجه به سرعت كندى كه در رشد دارد، به صدها سال برسد تا از دورهاى به دورهى ديگر عبور كند و ممكن است جامعهاى با رهبرىهاى داهيانه، در عرض چند دهه، ره چند صد ساله را بپيمايد؛ چنانكه رهبرى حضرت امام خمينى رحمهالله چنين ويژگىاى را داشت و امت اسلامى را در كمتر از سه دهه، ره چند صد ساله بردند؛ اما رهبری آیت الله خامنه ای در مسیر سلامت مردم نبوده و زخم فقر و آسیب های روانی فراوانی به مردم به ویژه از بعد استبدادطلبی و ظلمی که در این حاکمیت جریان دارد ، وارد آورده است.
جامعه گاه شتاب كندى مىگيرد و مشخص نیست که به سوی انحطاط و فساد در حال حرکت است و عموم افراد نمىتوانند ذيل آن را پيشبينى نموده و پايان اين كتاب را بخوانند؛ از اين رو، با آن همراه مىشوند و مىپندارند رو به كمال مىروند در حالى كه جز انحطاط نمىپويند و به تعبير ما فرجامى جز قتلگاه بشريت ندارند.
بايد توجه شود كه در شاخص علم و سواد، نبايد كمّىنگر بود و آمار ثبت اختراعات و توليدات علمى را دليل بر رشد علم گرفت و از آن ذوقزده و خودباخته شد؛ بلكه بايد آرامش و آسايشى كه علم به زندگىها مىبخشد، معيار رشد آگاهى قرار گيرد. جامعه در صورتى رو به آگاهى مىرود كه زندگىها در آرامش و نعمت، كمال يابد؛ وگرنه رشد فنآورى و توسعهى تكنولوژى بدون حصول آرامش روانى، خبر از انحطاط و سقوط جامعه مىدهد، نه از رشد و تكامل روانى آن. براى نمونه، هماينك بعد احساس و عاطفه و نگه داشتن حرمت ها رو به ضعف می باشد و فضايى سرد و بدون احساس را بر روابط اجتماعی حاکم کرده است که این امر نشانهى بيمارى و انحطاط و نتیجه حاکمیت استبداد و هتك حرمت انسانها توسط حاکمی مستبد است. در زمينهى فقر نيز در ایران چنين بوده است كه سرمايهى درصد اندكى از مردم، رشد داشته و بيشتر مردم، روز به روز فقيرتر و وابستهتر مىشوند.
معيارهاى رشد جامعه هنوز علمى و مورد توافق همگان نيست، ولى معيار «گذر زمان»، نحوهى زندگى مردم را به صورت عينى براى آنان ملموس و تجربى مىسازد و مردم كه در مسير رشد جامعه، اسير احساسات هستند، بعد از گذشت چند دهه به خوبى و با اطمينان كامل مىتوانند در مورد رشد يا انحطاط جامعه خود قضاوت كنند و حكم دهند. قاتلان چنين جامعهاى ديگر نمىتوانند در مورد گذشتهى آن جامعه با احساسات مردم بازى كنند و رشد و تكامل ادعايى به ميدان آورند. البته شكارچيان انسان در اين صورت باز هم قافيه را نمىبازند و يكى را متهم مىسازند و او را قربانى مىكنند و گناه انحطاط جامعه در اين مدت را بر پشت او سوار مىكنند و خود تا چند دههى ديگر در نقاب خيرخواهى براى مردم پنهان مىمانند؛ البته اگر آزادىخواهى طبل رسوايى آنان را به صدا نياورد.
بهترين معيار براى سنجش سلامت و بيمارى جامعه، بررسى سه عنصر جهل، فقر و استبداد در طى چند دههى گذشته است. البته جامعهشناسانِ جامع كه فلسفه، روانشناسى، اقتصاد و سياست مىدانند، توان پيشبينى حوادث آيندهى جامعه را مىيابند، ولى سخن بر داورى مردم جامعه است كه در حكومت ایران، نقش محورى در تعيين حاكميت دارند و اسير احساسات و تمايلاتى مىباشند كه رسانههاى عمومى با ايجاد موج، به آنان القا مىكنند و جامعهاى بسته، معيوب و بيمار را آزاد و سالم معرفى مىكنند؛ اما عنصر گذر زمان و وضع فعلی جامعه ، تمامی حقایق این رهبری را پیش چشم مردم و در معرض قضاوت آنان گذاشته است.
بايد توجه شود جامعه در صورتى رو به سلامت حركت مىكند كه در جهت ريشهكنى فقر، جهل و استبداد، به صورت چند بُعدى حركت كند؛ يعنى چنين نباشد كه فقرزدايى را دنبال كند، ولى سياستى براى ارتقاى آگاهىهاى عمومى نداشته باشد، يا در محيط اختناق، به رشد سفارشى علم مدد رساند و با منتقدان آزاداندیش برخورد فیزیکی و حذفی دارند؛ چنانچه با پدر نقد علمی ایران؛ حضرت آیت الله العظمی نکونام (مد ظله العالی) با سیاست مشت آهنین مواجه شدند و ایشان را بازداشت نموده و به زور و ظلم و با برخورد استبدادی به زندان افکندند. جامعه در هر موردى كه به صورت يك بُعدى پيشرفت داشته است، به پايانى شكستآميز رسيده است. مديريت جامعه چنانچه تكبعدى باشد، محكوم به شكست است. براى نمونه، اگر مهر دولتى فقط به مسكن تعلق گيرد و بودجهى دولتى را به اين امر اختصاص دهد، آن هم به صورت مستقيم، و ديگر امور مربوط به ادارهى كشور در قياس با آن، بىمهر گردد، پىآمدهاى اقتصادى نامطلوبى دارد و مسكنى ساخته مىشود كه گران و پرهزینه می گردد و نان آن و ديگران در سطح وسيعى تأمين نمی گردد. فقرزدايى بايد در كنار خود آگاهىبخشى و آزادى را داشته باشد كه سلامت و كمال جامعه را محقق سازد؛ هرچند گویی بر اقتصاد ایران سیاست گسترش فقر در دستور کار است که مردم در حال ورشکستگی و زمین گیر شدن در این باتلاق ایمان سوز می باشند. به هر روی، سخن این است که باید به قضاوت امروز فهم مردم ایران در مورد نتیجه رهبری 25 سال گذشته و وضع فعلی جامعه که از رنج و فساد و خشونت رنج می برد، احترام گذاشت.
بادرود برجناب نوريزاد عزيز
درور بر این بزرگ مرد
سلام بربرادر گرامی رهبر ایران چندی قبل پیامی دادند به جوانان اروپا وآمریکا ونکاتی را بیان داشتند که در پاسخ به پیام ایشان نکاتی چند را یاد آور می شوم ایشان خطاب به جوانان اروپا وامریکا مرقوم داشتند”پیام خود را خطاب به جوانان غرب نه سیاستمداران ودولتمردان خطاب نمی کنم چون معتقدم انان اگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت ودرستی جدا کرده اند”عجیب است ایا ایشان خود را سیاستمدار نمی دانند؟در جایی بیان کرده اند”من خود را انقلابی می دانم نه دیپلمات”جالب است که با اینکه خودرا دیپلمات نمی دانند اما در اکثر قریب به اتفاق مسایل دیپلماتیک نه نظر بلکه مداخله می کنند ایشان از صداقت نداشتن سیاستمداران می گویند ولی در عرصه سیاسی خود جزیی از این سیاستمدارانند
سلام نوریزاد عزیز یک متنی را نوشتم در پاسخ به سخانان رهبر فرستادم نمیدانم ارسال شد یا پیام اومد قبلا نظر دادید من اشنای غریبه ام یادش بخیر تالار پایتخت
————–
سلام طاهای گرامی
من نوشته ای از شما ندیده ام. اگر امکان دارد دو باره ارسال فرمایید. سپاس
سلام استاد
من هم مانند شما چند سالی در جنگ بودم یعنی آن زمانی که می توانستم به دانشگاه بروم و دکتر بشوم با تشویق بزرگتری مانند شما به جبهه رفتم با این تو جیهات که فعلا اسلام در خطر است و.قت برای درس خواندن زیاد است و……تمام آن چرندیاتی که شما بزرگترها در ذهن ما وارد کردید در تیر ماه سال که از جنگ بر گشتم خواستم مثلا درس بخوانم و دکتر بشوم کتاب ریاضی جلو خود گذاشتم دیدم هیچ از آن نمی فهمم فیزیک شیم و دینی ادبیات فارسی هم ایضا به شرح بالا
آقای دکتر من در همان جبهه های جنگ به رذالت آخوند ها و حاکمان سر زمینم پی بردم چند سال زودتر از شما
آقای دکتر در سال یک آخوند با استناد سه آیه قران مرا از سپاه اخراج کرد ……
یک سوال :چرا نسل ما که برای آرمانش انقلاب کرد به این روز افتاد؟
باقی بقایت
با سلام،بمنظور خریداری از کارهای هنری شما،چگونه میتوان از قیمت فروش ان مطلع گردید.
——
mnourizaad@gmail.com
جناب آقای خزعلی درود بر شما
بدانید رژیم جمهوری اسلامی اصلاح ناپذیر است. حقوق و مزایای چند ده میلیونی پاسداران و عوامل رژیم اصلاح ناپذیر است تبعیض ها و سهمیه های گوناگون و رانت ها اصلاح ناپذیر است سونامی سرطان و ام اس اصلاح ناپذیر است . هشت و نیم میلیون بیکار و حد فقر 3 میلیون تومانی اصلاح ناپذیر است هفت ونیم میلیون نفری که به دلیل سیاست های این رژیم آواره کشور های دیگر شده اند اصلاح ناپذیر است.فراموش نکنید رژیم جمهوری اسلامی دلار هفت تومام از پهلوی تحویل گرفت و هم اکنون دلار نزدیک به 3300 تومان است .اقتصاد دوازدهم دنیا تحویل گرفت و اکنون شده مصرف کننده اجناس بنجل چینی…و مونتاژکننده صرف اگر قائل به تجزیه نشدن این کشور پهناور هستید تنها راه سربلندیه ایران یک سکولار دموکراسی بر مبنای مردم ایران است نه یک ایدئولوژی خاص.
در مورد اسلام هم تعصب نداشته باشید نکات بسیار زیادی در اصل اسلام و قرآن و 1400 سال پیش وجود دارند که به هیچ عنوان نمی شود آن ها را ماله کشی و توجیه کرد و باید بدون تعصبات و بر مبنای تفکر و جامعه شناسی و روانشناسی جدیدو … بررسی شوند.
یک تحصیل کرده
برداشت هر کس به اندازه سواد ووووو
وقتی به مسمومیت دانش اموزان زاهدانی با گاز ارسین فکر می کنم می بینم که این مقطع زمانی انسان ها در هر کجای دنیا که باشند چقدر اسیب پزیرند می پرسید چگونه کسی اسم کاربیت کلسیم یا گاز استیلن را شنیده و یا ال پی جی و سی ان جی ووووو اگر کسانی بخواهند این کاری را که در زاهدان برای دانش اموزان اتفاق افتاد را در هر نقطه نقطه جای جای دنیا ابر امنیت ترین کشورها انجام دهند چه اینده ای برای بشریت در پیش است که این روش این راه برد هیچ راه باز دارنده و پیشگیرانه ای هم در هیچ نقطه دنیا ندارد کسی هست سوادش را داشته باشد و بتواند چیزی بگوید این کشور های ابر قدرت در نهایت وقتی فکر می کنی جز ببر کاغذی و انگل های نیستند که از طریق مردمان و نوکران شان در کشورهای دارای نفت مردم را به صلابه می کشند اخر نظام جهان هم روزی انشتینی را برای شکافتن اتمی همت می کند برای رفاه بشر و عده ای برای اهداف خود سو استفاده می کنند روزی هم خواهد رسید انشتین دیگری راهی برای سوراخ کردن و از ان سوراخ فاضلاب خیابان ها و خونه ها بهره بردن برای نابودیشان دست به عمل خواهندزد که دو باره توازن دنیا به حال انسانیت و شرف و عزت برگردد بدون اسیم ائیدولوژی و کفتار های مفت خور من مخالف توان و تلاش کسی و دست رنج تلاشش نیستم می تواند با تلاش و فکر خود از مال دنیا و ثروت به اندازه تلاش و لیاقتش بدست بیاوردو از داشته اش به دلخواهش کیفش را ببرد ولی نه کارتل های نفتی و یک عده برای منافع و سود یک سری کشورها..کشورها و مردمانش را به جان هم بیندازند و طالبان القاعده و یا داعش بسازند که انجایی که مد نظرشان هست را گل الود کنند و تا اندازه خواست خود ماهی بگیرند به این خاطر است عرض می کنم روزی فرا خواهد رسید که از همان سوراخ های زیر زمینی شان با راحت ترین و فراوان ترین وسایل گزیده شوند
سلام قولا من رب رحیم <>
Among all those tasks a manners which is related to human case‚ women’s matters are always involve complex problems. Areal fact that has tolerated a climax a lot and has considered her death to divinity. She against her human’s fact has another faces that it should be discovered and revealed‚ to be identify. Each creatures are symbols of the celestial names because creator’s Trans figare in human is different and all their axis is according to Allah belong to human. Some of women own high genius and talents versus men and show their accepting advices during the history. When Islam come out in hijaz. Realizing it’s reality intellectually need higher sagacity and firm will to bear any dangerous. Some women being Muslim since their husbands were pagans too‚ or being Muslim before them. So‚ all of them are and like men. Their creation was not separate. There is no differences between them during mood‚ is thmus‚ assembling crossing
serat bridge and kosar and etc. They (man women) are same in many cases. Therefore women in holly Quran have an enormous base. Depend on humans base in Quran‚ this holly bible descend to quide human beings. So when he describes his goals and talk about divine inspiration and say: in Ramadan we sent Quran(Koran) to quide human beings. (Nas people).which is word that mention people is qurdance in Quran do not consider any special groups or committee. But it shares same among men and women. Sometimes Quran say Nas or people and state compassionate God‚ taught‚ us the book‚ created us‚ learn us to speak. Whenever we educated and study in this school his speech and manner is vivid. So Quran plummet to humans quidance. His pupils are human being. Another reason‚ Quran is the man’s sprit teacher and use for training and refinement us. Our spirit is nomenon not jute to be male or female. So Quran talk about refinement not male or female. Being man
or woman is related to body. Education civility edification and refinement belong to oneself. Our ego is besides of the body and body is besides of ego. infact man neither is male nor female. We shuld know these faces. Therefore spirit support our humanity spirit organization our reality. Corepus is like device that occasionally can be male or female. Deliberately making speech about women and try to analyze it and do *****ented this interest to the nature material and to them selves. Finally the highest position is calife Allah (khalife-o-Allah). Man achived a higher is position the axis of education‚ refinement in human beings is our spirit (life) not our corporeity. So our spirit is aware of (conscions) Divn’s names and be a genu flect by angels and aware divin’s names. Humans position is innocent (pure) of any masculine and feminine. Then woman can gain an official position on the earth. I get through my words by parvin etasamys: women had no
evidence in impartiality court in erudition school she was not simple pupil her complaints during the life get no respond. It was an apparent injustice not hidden. Defenders of women
Syed Mansoor Mohammadi Kchpi URL http://www.aryatop.com{aryatopkachpiiii@yahoo.com}
آیا زن می تواند خلیفه ا… ( جانشين خدا در روي زمين ) شود
در بین همه اموری که به انسان و جنبه های انسانی مرتبط است مساله زن همواره از پیچیدگی و غموض
بیشتری همراه بوده است . حقیقتی که در طول تاریخ فراز و نشیبهای فراوان را تحمل کرده و از زنده به گور
شدن تا خدائی کردن را به خود دیده است .زن غیر از حقیقت انسانی چهره های مختلف دیگری را نیز در خود
دارد که بایستی آن جلوه های مختلف کشف و آن صورتهای گوناگون هویدا شود تا آنگونه که هست
شناخته و معرفی می شود . هر موجودی مظهر نامی از نامهای الهی است زیرا تجلی خالق در چهره ی
مخلوقات ، گوناگون است که محورهمه آنها به فرموده حضرت حق انسان می باشد و برخی از زنان دارای
نبوغ و هوشمندی بالا وسبقت آنان در موعظت پذیری نسبت به مردها شواهد تاریخی دارد . وقتی اسلام به عنوان دین جدید درجاهلیت دامنه دار حجاز جلوه کرد . تشخیص حقانیت آن ا ز نظر عقل محتاج به هوشمندی والا و پذیرش آن از جهت اراده نیاز به عزمی فولادین بوده است تا هر گونه خطر را تحمل نمایند . عده ای از زنان در حالی اسلام آورده بودند که شوهران آنها کافر بوده اند یا پیش از همسرانشان اسلام آورده اند . پس تمام زنها از لحاظ گوهر هستی و اصل مبدا همتای مردانند و خلقت هیچ زنی جدای از خلقت مرد نیست و یا در پایان پیدایش و در انجام عالم وقتی مساله معاد ، قیامت ،
برزخ ، حشر ، عبور از صراط کوثر و مانند آن مطرح می شود هیچ بین زن و مرد فرقی نمی گذارد و در همه موارد زن و مرد با هم هستند و یا اینکه زن در قران کریم از چه پایگاه عظیمی برخوردار است .
مبتنی بر این است که انسان در قرآن چه پایگاهی دارد چون قران کریم برای هدایت انسان امده است که در آن نه زن و نه مرد تنها مطرح نیست . لذا وقتی هدف رسالت را تشریح می کند و غرض نزول وحی را بازگو می نماید و می فرماید : ماه رمضان همان ماهی است که در آن قران نازل شده است که مردم را هدایتگر باشد . کلمه ( ناس ، مردم ) که به عنوان هدایت انسان در قران مطرح است صنف مخصوص یا گروه خاصی را در نظر ندارد بلکه شامل زن و مرد بطور یکسان می شود .
قران کریم گاه تعبیر به ناس و گاه تعبیر به انسان می کند و می فرماید :خدای رحمان قران را یاد داد انسان را افرید به او بیان آموخت . وقتی شاگردی در این مکتب رحمت تربیت شد . می شود انسان وقتی انسان شد حرف او روشن و گفتارش بیان است .خلاصه آنکه قران برای هدایت ناس است و رحمان درس قران می گوید و شاگردانش انسانها هستند دیگر سخن از زن و مرد نیست و دلیل دیگر قران معلم روح انسانها و برای تعلیم و تزکیه جان و روح آدمی است و روح از آن جهت که موجود مجرد است نه مذکر است نه مونث . سپس در قران سخن از تزکیه روح است نه سخن از زن و مرد . خلاصه آنکه اولا زن یا مرد
بودن مربوط به پیکر است . ثانیا تعلیم و تربیت و تهذیب وتزکیه از آن نفس است . ثالثا نفس غیر از بدن است و بدن غیر از نفس و حقیقت انسان نه مذکر است نه مونث و باید این دو را از چهره انسانیت شناخت .
پس انسانیت انسان را جان او تامین می کند نه جسم او ، نه مجموع جسم و جان و حقیقت هر کسی را روح او تشکیل می دهد جسم او ابزاری بیش نبود و این ابزار هم گاهی مذکر است و گاهی مونث . قهرا بحث از زن و مرد یا تفاوت این دو صنف در مسایل مربوط به حقیقت انسان رخت بر می بندد و خلقت انسان را خداوند رحمان به یک اصل که روح و یک فرع که تن است تحلیل می کند و این فرع را به طبیعت و ماده و طین و تراب اسناد می دهد و آن اصل را به خود اسناد می دهد و مطلب نهایی در بحث بالاترین مقام انسانی مقام خلاقیت یعنی خلیفه ا… ( جانشینی خدا ) بودن است . اگر انسان در خلافت به مقام بالا
رسید و همانطوری که در مطالب بالا گفته شد محور تعلم و تعلیم جان آدمی است نه بدن و نه مجموع جان و بدن ، ان که عالم می شود روح است . بنابراین آن که عالم به اسماء الهی است جان است نه تن و خلیفه ا… جان آدمی است . بنابراین مسجود ملائکه و معلم فرشتگان و عالم به اسماء مقام انسانیت است و مقام انسانیت منزه از ذکورات و انوثت می باشد .
پس نتیجه می گیریم زن میتواند :
عالی ترین جانشین خدا در روی زمین شود .
در عدالتخانه انصاف ، زن شاهد نداشت در دبستان فضیلت ، زن دبستانی نبود
دادخواهی های زن می ماند عمری بی جواب آشکارا بود این بیداد پنهانی نبود .
سید منصور محمدی کچپی آدرس اینترنتی http://www.aryatop.comجمعیت حمایت از زنان
به مناسبت روز جهانی زن – 8 مارس
روز جهانی زن بر همه انسانها مباركباد چند سالی است كه روز 8 مارس از طرف سازمان ملل متحد بعنوان “روز جهانی زن انتخاب شد
http://www.aryatop.com
بادرود برجناب نوريزاد عزيز
عرض ادب مخلصانه خود وپسرانم راخدمت جنابعالي که يکتنه ولي باايمان ضربات مهلک به قلب فريبکاران وانسان نماهاي اصلاح ناپذير راوارد آورده ايد رادارم .تنهاآرزوي من موفقيت شما دراين راه است .خداوند همه ماراازخواب خرگوشي بيدارکند .
باميد پيروزي وآزادي کليه زندانيان سياسي دربند .
عجیبه استادعزیزوباصفاجناب نوری زادبااخلاص میگم جانم بفدایت حرف بسیاردارم بمونه برای ملاقات حضوری که بدنبالشم خدایامرانمیران تانوری زادراببینم
سلام اقای محترم یک سری هم به اولین شهر نفتی خاورمیانه مسجد سلیمان فقر زده بزن
بلندا سرما که گر غرق خونش
ببینی، نبینی تو هرگز زبونش
سرافراز باد آن درخت همایون
کزین سرنگونی نشد سرنگونش
تناور درختی که هرچه ببری
فزونتر بود شاخ و برگ فزونش
پی آسمان زد همانا تبرزن
که بر سر فروریخت سقف و ستونش
زمین واژگون شد از آن تا نبیند
در آیینه آسمان واژگونش
بلی گوی عهدش بلا آزماید
زهی مرد و آن عهد و آن آزمونش
جناب آقای نوری زاد از اینکه نگاه شما به انسان فراتر از یک عینک اعتقادی است قابل تحسین است چرا که در این جهان حدای مهربان به تمام موجودات وبندگان خود فارغ از اعمال آنها رزق و روزی میدهد . ولی نشان دادن راه درست نیز که برخواسته از فطرت انسانی است نیز یک وظیفه است . نگاه ظلم ستیزی شما حتی به جامعه بهاییان ایران قابل درک است و این نشان از درک شما با موضوع رعایت حق و عدالت می باشد . اما از شما خواهش دارم بگونه ای این راه را ادامه دهید که دیگران بدانند که فرقی بین انسان بودن و داشتن اعتقاد انحرافی بهاییان وجود دارد . خوشبختانه از تاریخ شکل گیری این فرقه زمان زیادی نگذشته است و با یک مطالعه بی طرفانه خواهیم دید که چه طالبان وحشتناکی در ایران با نام بهاییت قدرت مجدد حواهد گرفت .
پدر بزرگوار لطفا ادرس ایمیل خودتونو اینجا مرقوم بفرمایید .مطلبی هست که نمی تونم اینجا بنویسم و امکان ارسال نظر خصوصی هم ظاهرا نیست
اقای محترم شما مدافع جناب اقای صانعی میداند واقای کروبی باستحار شخص محترم شما میرسانم در برنامه تلویزیونی که ازسیمادر زمان صدارت اقای صانعی پخش میشد پیرمردی که در بین مراجعین بود وبه ایشان میامد از اقلیت مذ هبی باشند به اقای صانعی گفت با حکم شما تنها دخترم به خانه شوهرش برگشت وتوست شوهرش کشته شد اقای صانعی در جواب گفتند من حکم کردم ایشان اگر می جانش در خطر است چرا رفت خانه شوهر و بیچاره پدری که دنبال پرونده قتل یگانه دختر خود است ….. واما اقای کروبی پسر عمه من مجروح جنگی به امید مداوا به بنیاد دفتر اقای کروبی مراجع مینماید دید افراد خرم ابادی وشمالی را بدون نوبت تحویل میگرند چونک خود خرم ابادی و زنش شمالی البته نمیدانم کدام یک از همسران پسر عمه من معترض میشود بزور وارد دفتر میشود اقایی که سنگش را به سینه میزنی به پسر عمه جانباز زخمی میگوید بتو عرب کثیف کمک کنم دستور میدهد اورا بازداشت کنند پسر عمه زرنگمان همانجور که وارد دفتر اقا شدند جیم فنگ شدن ولی شمابرادر عزیز بدان گهی دنیا پشت به زین گهی زین به پشت
Mr. Nurizad, I would like to express my sincere and heartfelt gratitude and appreciation for your serving faith and promoting justice. Your name, I believe, will be registered in the history of our beloved country. We love you and pray for you and your family. May the God almighty protect you and your family and bless you with health and long life.
Sincerely
————–
سلام دوست نادیده ام
چیزی ندارم بگویم الا: سپاس
.
” چشمچرانی نوروزی”
بازآمده این بهار و ما خانه تکانی داریم؛
ناگفته بگویم از دل، بشنو ای “نوریزاد” آرام!
سد آرزوی خوب جهانی داریم.
از کودکی آمدیم دلِ جوانی؛ ای داد!
بسیار در این جوانی،” ناکرده جوانی” داریم.
باهم که بخوانیم و بگوییم از نو،
باز از آمدن بهار و این فصل خوشی، راز نهانی داریم.
هشیار بمان که آمده بهار و نوروز از نو،
باهم چه خوشیها و سخنها که ندانی داریم.
برچین تو غبار غم، زچهره و خانه ی این نوروزی!
که اینک به گل و بلبل و نرگس به خوشی، چشمچرانی داریم.
3 اردیبهشت 1392
ساسان. ا
سلام به مرد بزرگ استاد محمد نوری زاد
در زمانی که نباشه چیزی که اسمش رو میزاریم امید یا آرزو زندگی سخت و تلخ تر از اصل خودش میشه
پلنگ من دل مغرورم پرید و پنجه به خالی زد
که عشق ماه بلند من ورای دست رسیدن بود
همیشه دوستتون دارم
با سلام
به علت مشکلاتی که خود به ان واقف هستید دسترسی به سایت شما و مطالب ان بسیار سخت ومشکل و در بعضی مواقع غیر ممکن میباشد لطفا در صورت امکان مطالب خود را ارسال نمایید